۵٬۸۱۳
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۲: | خط ۲۲: | ||
در واقع مسئله آزادی بیان که یکی از موضوعات اساسی کارکنان خبری رادیو و تلویزیون بود، در بین همه خواستهها برجسته بود، عمده مردم و دانشگاهیان و روشنفکران، نگاه بدی به رادیو و تلویزیون داشتند و آنرا یک نهاد دولتی وابسته می دانستند و نزد مردم اعتباری نداشت. اعتصاب کارکنان رادیو و تلویزیون که در شروع برای خواستههای صنفی و معیشتی شکل گرفته بود، با اضافه شدن آزادی بیان به خواستهها، شکل دیگری پیدا کرد و آزادی بیان در اولویت قرار گرفت، اعتصابیون نظرگاههای سیاسی متفاوتی داشتند، یک عده وابسته یا هوادار نیروهای چپ بودند، یک عده وابسته یا هوادار نیروهای جبهه ملی بوند و عدهای هم شکل اسلامی داشتند. چون مردم از پیش، تظاهرات در خیابانها را آغاز کرده بودند، اعتصابیون تصمیم گرفتند که خواستههایشان منطبق و هماهنگ با خواستههای مردم باشد و اعتصاب صنفی به مسئله سیاسی تبدیل شد. در آغاز جمعیت معدودی بودند اما کم کم از بخشهای خبر، اداری، تولید، فنی و برنامههای هنری، نمایندگانشان به اعتصاب کنندگان پیوستند و تعدادشان بیشترشد.<ref name=":0" /> | در واقع مسئله آزادی بیان که یکی از موضوعات اساسی کارکنان خبری رادیو و تلویزیون بود، در بین همه خواستهها برجسته بود، عمده مردم و دانشگاهیان و روشنفکران، نگاه بدی به رادیو و تلویزیون داشتند و آنرا یک نهاد دولتی وابسته می دانستند و نزد مردم اعتباری نداشت. اعتصاب کارکنان رادیو و تلویزیون که در شروع برای خواستههای صنفی و معیشتی شکل گرفته بود، با اضافه شدن آزادی بیان به خواستهها، شکل دیگری پیدا کرد و آزادی بیان در اولویت قرار گرفت، اعتصابیون نظرگاههای سیاسی متفاوتی داشتند، یک عده وابسته یا هوادار نیروهای چپ بودند، یک عده وابسته یا هوادار نیروهای جبهه ملی بوند و عدهای هم شکل اسلامی داشتند. چون مردم از پیش، تظاهرات در خیابانها را آغاز کرده بودند، اعتصابیون تصمیم گرفتند که خواستههایشان منطبق و هماهنگ با خواستههای مردم باشد و اعتصاب صنفی به مسئله سیاسی تبدیل شد. در آغاز جمعیت معدودی بودند اما کم کم از بخشهای خبر، اداری، تولید، فنی و برنامههای هنری، نمایندگانشان به اعتصاب کنندگان پیوستند و تعدادشان بیشترشد.<ref name=":0" /> | ||
== رادیو و تلویزیون از دیدگاه خمینی == | |||
میرعلی حسینی (گزارشگر و مجری اخبار تلوزیون ایران)، میگوید: در حوزه علمیه قم، وقتی که مراسم سخنرانی و نطق آقای خمینی تمام شد، در استراحتگاهش در یکی از حجرههای حوزه علمیه قم نشسته بود. یک آخوند جوانی که واقعاً اسمش یادم نمیآید، عمامه سفید داشت، آمد و گفت آقای خمینی میخواهند شما را ببینند، موافقید؟ گفتم بله، و من برای اینکه به آنجا برسم از سه حجره دیگر رد شدم که گروه کثیری از آخوندهای مختلف آنجا بودند و چندتاییشان مرا میگشتند ببینند اسلحه ندارم، حتی خودکار داشتم از دستم گرفتند... | میرعلی حسینی (گزارشگر و مجری اخبار تلوزیون ایران)، میگوید: در حوزه علمیه قم، وقتی که مراسم سخنرانی و نطق آقای خمینی تمام شد، در استراحتگاهش در یکی از حجرههای حوزه علمیه قم نشسته بود. یک آخوند جوانی که واقعاً اسمش یادم نمیآید، عمامه سفید داشت، آمد و گفت آقای خمینی میخواهند شما را ببینند، موافقید؟ گفتم بله، و من برای اینکه به آنجا برسم از سه حجره دیگر رد شدم که گروه کثیری از آخوندهای مختلف آنجا بودند و چندتاییشان مرا میگشتند ببینند اسلحه ندارم، حتی خودکار داشتم از دستم گرفتند... | ||
ویرایش