کاربر:Khosro/صفحه تمرین5: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵۶: خط ۵۶:
== فعالیت‌های حسن لاهوتی ==
== فعالیت‌های حسن لاهوتی ==
[[پرونده:Ruhollah Khomeini in Mehrabad (1).jpg|جایگزین=آیت‌الله حسن لاهوتی، نفر همراه خمینی در پرواز پاریس به تهران|بندانگشتی|400x400پیکسل|آیت‌الله حسن لاهوتی، نفر همراه خمینی در پرواز پاریس به تهران]]
[[پرونده:Ruhollah Khomeini in Mehrabad (1).jpg|جایگزین=آیت‌الله حسن لاهوتی، نفر همراه خمینی در پرواز پاریس به تهران|بندانگشتی|400x400پیکسل|آیت‌الله حسن لاهوتی، نفر همراه خمینی در پرواز پاریس به تهران]]
حسن لاهوتی اشکوری در شمار روحانیونی بود که در دهه ۱۳۵۰ تحت تاثیر پایگاه اجتماعی سازمان مجاهدین خلق ایران، به خصوص در بین جوانان ایران، هوادار جنبش مجاهدین شد و به فعالیت پرداخت؛ و یکی از فعالیت‌های او جمع‌آوری کمک مالی برای پیش‌بُرد مبارزات مجاهدین بود، در سال ۱۳۵۴، هنگامی که سازمان مجاهدین توسط اپورتونیست‌ها، ضربه خورد تحت تأثیر این ضربه به جریان راست میل پیدا کرد. وی در انقلاب ضد سلطنتی سال ۱۳۵۷، از افراد نزدیک به خمینی در لوفل لوشاتو بود. حسن لاهوتی  در ۱۲ بهمن ۱۳۵۷، هنگام بازگشت خمینی از فرانسه به ایران جزء همراهان خمینی بود که همراه خمینی به ایران برگشت ، وی از همان ماه‌های اول با دیدن سیاست‌های خمینی و افراد نزدیک به او، به تدریج از آن‌ها فاصله گرفت و به مجاهدین گرایش پیدا کرد. بعد از ۳۰ خرداد ۱۳۶۰، حکومت خمینی تحمل مخالفت‌های لاهوتی را نداشت و نسبت به وی احساس تهدید می‌کرد، به همین خاطر دستور قتل او صادر و به لاجوردی ابلاغ شد،‌ حسن لاهوتی در ۷ آبان ۱۳۶۰، بر اثر مسمومیت در زندان اوین درگذشت.<ref>[https://www.iran-efshagari.com/ماجرای-قتل-آقای-لاهوتی-توسط-خمینی-و-لاج/ ماجرای قتل آیت‌الله حسن لاهوتی - وب سایت ایران افشاگر]</ref>
حسن لاهوتی اشکوری در شمار روحانیونی بود که در دهه ۱۳۵۰ تحت تاثیر پایگاه اجتماعی سازمان مجاهدین خلق ایران، به خصوص در بین جوانان ایران، هوادار جنبش مجاهدین شد و به فعالیت پرداخت؛ و یکی از فعالیت‌های او جمع‌آوری کمک مالی برای پیش‌بُرد مبارزات مجاهدین بود، در سال ۱۳۵۴، هنگامی که سازمان مجاهدین توسط اپورتونیست‌ها، ضربه خورد تحت تأثیر این ضربه به جریان راست میل پیدا کرد. وی در انقلاب ضد سلطنتی سال ۱۳۵۷، از افراد نزدیک به خمینی در لوفل لوشاتو بود. حسن لاهوتی  در ۱۲ بهمن ۱۳۵۷، هنگام بازگشت خمینی از فرانسه به ایران جزء همراهان خمینی بود که همراه خمینی به ایران برگشت .
 
محمدرضا مهدوی کنی که خود پیش از انقلاب از دوستان لاهوتی بود در کتاب خاطراتش از نخستین روزهای پس از پیروزی انقلاب در مدرسه رفاه به روز دهم یا یازدهم اسفند سال ۵۷ اشاره کرده و نوشته« با آقایان بهشتی باهنر، هاشمی رفسنجانی، علی خامنه‌ای، مفتح، محلاتی، شاه‌آبادی”در اتاقی نشسته بودیم و از جریانات و اوضاع مملکت صحبت می‌کردیم. ساعت حدود یازده‌ و نیم بود که ناگهان مرحوم شهید مطهری سراسیمه از اتاق دیگر وارد شدند و گفتند: الان این نهضتی‌ها و بعضی از این وزرای نهضت، اینها با آقای لاهوتی در محضر امام هستند و امام، حکم فرماندهی نیروهای انقلابی را برای آقای لاهوتی نوشته‌اند و بناست ساعت ۱۲ از رادیو پخش شود و این فاجعه است.»
 
وی از همان ماه‌های اول با دیدن سیاست‌های خمینی و افراد نزدیک به او، به تدریج از آن‌ها فاصله گرفت و به مجاهدین گرایش پیدا کرد. بعد از ۳۰ خرداد ۱۳۶۰، حکومت خمینی تحمل مخالفت‌های لاهوتی را نداشت.
 
به گفته پسر ارشدش حمید لاهوتی« ۲روز پس از دستگیری برادرش وحید، پدرش نیز  روز ۶ آبان ۱۳۶۰حسن لاهوتی نیز دستگیر شد».
 
حسن لاهوتی در ۷ آبان ۱۳۶۰، بر اثر مسمومیت در زندان اوین درگذشت.<ref>[https://www.iran-efshagari.com/ماجرای-قتل-آقای-لاهوتی-توسط-خمینی-و-لاج/ ماجرای قتل آیت‌الله حسن لاهوتی - وب سایت ایران افشاگر]</ref>


== اختلاف حسن لاهوتی با حکومت ==
== اختلاف حسن لاهوتی با حکومت ==
[[پرونده:فائزه رفسنجانی(همسر حمید لاهوتی).jpg|جایگزین=فائزه رفسنجانی همسر حمید لاهوتی|بندانگشتی|275x275پیکسل|فائزه رفسنجانی همسر حمید لاهوتی]]
[[پرونده:فائزه رفسنجانی(همسر حمید لاهوتی).jpg|جایگزین=فائزه رفسنجانی همسر حمید لاهوتی|بندانگشتی|275x275پیکسل|فائزه رفسنجانی همسر حمید لاهوتی]]
به گفته فائزه رفسنجانی:« اختلافات حسن  لاهوتی با حکومت، از انحصار طلبی‌ها بود. چون آقای لاهوتی سابقه مبارزات زیادی داشت و طبعاً از انقلاب توقع دیگری داشت و وقتی شاهد وقایعی بود که با اهداف و روح انقلاب هم‌خوانی نداشت، ناراحت و دلخور می‌شد و همین‌ها را بیان می‌کرد که یکی از این موضوعات، انحصار طلبی‌هایی بود که با تشکیل حزب جمهوری اسلامی شکل گرفته بود و آقای لاهوتی نظرش این بود که اهداف مبارزه و انقلاب برآورده نخواهد شد و همه چیز به سمت یک نظام تک حزبی پیش می رود»...<ref>[http://www.tarikhirani.ir/fa/calendar/424/آبان-07-آیت-الله-لاهوتی-درگذشت درگذشت آیت‌الله حسن لاهوتی - وب سایت تاریخ ایرانی]</ref>
به گفته فائزه رفسنجانی:« اختلافات حسن  لاهوتی با حکومت، از انحصار طلبی‌ها بود. چون آقای لاهوتی سابقه مبارزات زیادی داشت و طبعاً از انقلاب توقع دیگری داشت. و وقتی شاهد وقایعی بود که با اهداف و روح انقلاب هم‌خوانی نداشت، ناراحت و دلخور می‌شد و همین‌ها را بیان می‌کرد که یکی از این موضوعات، انحصار طلبی‌هایی بود که با تشکیل حزب جمهوری اسلامی شکل گرفته بود و آقای لاهوتی نظرش این بود که اهداف مبارزه و انقلاب برآورده نخواهد شد و همه چیز به سمت یک نظام تک حزبی پیش می رود»...<ref>[http://www.tarikhirani.ir/fa/calendar/424/آبان-07-آیت-الله-لاهوتی-درگذشت درگذشت آیت‌الله حسن لاهوتی - وب سایت تاریخ ایرانی]</ref>


== اعترافات برخی از مقامات نظام  ==
== اعترافات برخی از مقامات نظام  ==
<blockquote>علی محمد بشارتی (مسئول وقت اطلاعات سپاه)،که در سفر به کرمانشاه همراه حسن لاهوتی (نماینده وقت خمینی در سپاه) بود، گفت:» این سفر ۳ روز طول کشیده و سلاح‌های زیادی جمع‌آوری کرده بودند که اغلب این سلاح‌ها ژ – ۳ و کلت روولور بودند و می‌خواستند این سلاح‌ها را به تهران منتقل کنند که به علت حضور مجاهدین ورق برگشت.در این سفر پسر حسن لاهوتی (وحید) هم حضور داشت که با مجاهدین در ارتباط بود و تعداد بسیاری از سلاح‌های جمع‌آوری شده را با خود برده بود. محمد بشارتی عصبانی می‌شود ولی به خاطر حسن لاهوتی چیزی نمی‌گوید و موضوع را به خمینی اطلاع می‌دهد و به او می‌گوید که آقای لاهوتی بسیار آدم عاطفی است و صحبت‌هایش دلنشین و دلپذیر می‌باشد ولی در زمینه‌ی سیاسی آسیب پذیر است و همه، به خصوص مجاهدین به دنبال جذب او هستند، ایشان مثل ما در زندان بوده و با اغلب مجاهدین آشنا شده است اما رفاقت و آشنایی فرق می‌کند با هواداری از آن‌ها، ایشان از مجاهدین هواداری می‌کند. همین عمل آقای لاهوتی و سخنرانی‌هایش به سود مجاهدین و علیه نظام جمهوری اسلامی، عاقبت باعث شد که خمینی او را بعد از مدتی از سمتش برکنار و خامنه‌ای را جایگزین وی کند.<ref>[[عبور از شط شب، انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، صفحات ۲۳۵ تا ۲۳۷|عبور از شط شب - انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، صفحات ۲۳۵ تا ۲۳۷]]</ref></blockquote>[[پرونده:فاطمه رفسنجانی همسر سعید لاهوتی.jpg|جایگزین=فاطمه هاشمی رفسنجانی، همسر سعید لاهوتی|بندانگشتی|268x268پیکسل|فاطمه هاشمی رفسنجانی، همسر سعید لاهوتی]]<blockquote>به گفته فاطمه رفسنجانی (همسر سعید لاهوتی)، مشخص نشد که موضوع دستگیری و بازداشت و بعدش هم کشته شدن حسن لاهوتی و وحید لاهوتی چه بوده، سعید با فاطمه تماس می‌گیرد و اطلاع می‌دهد که خودش به خانه برود و او دنبالش نمی‌آید چون مأموران زندان اوین با حکم اسدالله لاجوردی (دادستان و رئیس زندان اوین)، به خانه حسن لاهوتی ریخته‌اند و به سعید اجازه خروج از خانه را نمی‌دهند و می‌خواهند آن‌ها را بازداشت کنند و همراه خود ببرند و تهدید می‌کنند که اگر مقاوت کنند آن‌ها را می‌کشند؛ فاطمه سریع به احمد خمینی اطلاع می‌دهد که آقای لاهوتی را گرفته‌اند و به زندان برده‌اند، ساعت ۹ شب سعید با فاطمه تماس می‌گیرد و به او می‌گوید آقای لاهوتی حالشان خراب شده و او را به بیمارسان منتقل کرده‌اند، وقتی فاطمه به بیمارستان می‌رود متوجه می‌شود که حسن لاهوتی فوت کرده است و پزشکی قانونی هم علت مرگ را سم استرکنین در معده ایشان تشخیص داده‌اند، وقتی هم این موضوع پی‌گیری می‌شود به آن‌ها می‌گویند به خاطر مصالح انقلاب سکوت کنید!؛ همچنین گزارش پزشکی قانونی که بعدها به دست سعید لاهوتی می‌رسد، علت مرگ پدرش را سکته تشخیص نداده بودند بلکه فوت بر اثر مسمومیت با سم استرکنین بوده است.<ref>[[نشریه حکومتی شهروند امروز، شماره ۷۰ سال ۱۳۷۸]]</ref></blockquote><blockquote>آقای حسن لاهوتی، شب آمد و بحث‌های زیادی در رابطه با موضع ایشان داشتیم، حسن لاهوتی از موضع خمینی، ما، صدا و سیما و مجلس انتقاد داشت.<ref>به نقل از خاطرات رفسنجانی، [[به‌نقل از خاطرات رفسنجانی، ۲۲ خرداد ۱۳۶۰|۲۲]] خرداد ۱۳۶۰</ref></blockquote>[[پرونده:وحید لاهوتی.jpg|جایگزین=وحید لاهوتی، فرزند حسن لاهوتی|بندانگشتی|250x250پیکسل|وحید لاهوتی، فرزند حسن لاهوتی]]
 
=== علی محمد بشارتی ===
به گفته علی محمد بشارتی (مسئول وقت اطلاعات سپاه)،که در سفر به کرمانشاه همراه حسن لاهوتی (نماینده وقت خمینی در سپاه) بود، گفت:» این سفر ۳ روز طول کشیده و سلاح‌های زیادی جمع‌آوری کرده بودند که اغلب این سلاح‌ها ژ – ۳ و کلت روولور بودند و می‌خواستند این سلاح‌ها را به تهران منتقل کنند که به علت حضور مجاهدین ورق برگشت.در این سفر پسر حسن لاهوتی (وحید) هم حضور داشت که با مجاهدین در ارتباط بود و تعداد بسیاری از سلاح‌های جمع‌آوری شده را با خود برده بود. محمد بشارتی عصبانی می‌شود ولی به خاطر حسن لاهوتی چیزی نمی‌گوید و موضوع را به خمینی اطلاع می‌دهد و به او می‌گوید که آقای لاهوتی بسیار آدم عاطفی است و صحبت‌هایش دلنشین و دلپذیر می‌باشد ولی در زمینه‌ی سیاسی آسیب پذیر است و همه، به خصوص مجاهدین به دنبال جذب او هستند، ایشان مثل ما در زندان بوده و با اغلب مجاهدین آشنا شده است اما رفاقت و آشنایی فرق می‌کند با هواداری از آن‌ها، ایشان از مجاهدین هواداری می‌کند. همین عمل آقای لاهوتی و سخنرانی‌هایش به سود مجاهدین و علیه نظام جمهوری اسلامی، عاقبت باعث شد که خمینی او را بعد از مدتی از سمتش برکنار و خامنه‌ای را جایگزین وی کند.<ref>[[عبور از شط شب، انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، صفحات ۲۳۵ تا ۲۳۷|عبور از شط شب - انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، صفحات ۲۳۵ تا ۲۳۷]]</ref>
 
=== فاطمه رفسنجانی ===
[[پرونده:فاطمه رفسنجانی همسر سعید لاهوتی.jpg|جایگزین=فاطمه هاشمی رفسنجانی، همسر سعید لاهوتی|بندانگشتی|268x268پیکسل|فاطمه هاشمی رفسنجانی، همسر سعید لاهوتی]]به گفته فاطمه رفسنجانی (همسر سعید لاهوتی)، مشخص نشد که موضوع دستگیری و بازداشت و بعدش هم کشته شدن حسن لاهوتی و وحید لاهوتی چه بوده، سعید با فاطمه تماس می‌گیرد و اطلاع می‌دهد که خودش به خانه برود و او دنبالش نمی‌آید چون مأموران زندان اوین با حکم اسدالله لاجوردی (دادستان و رئیس زندان اوین)، به خانه حسن لاهوتی ریخته‌اند و به سعید اجازه خروج از خانه را نمی‌دهند و می‌خواهند آن‌ها را بازداشت کنند و همراه خود ببرند و تهدید می‌کنند که اگر مقاوت کنند آن‌ها را می‌کشند؛ فاطمه سریع به احمد خمینی اطلاع می‌دهد که آقای لاهوتی را گرفته‌اند و به زندان برده‌اند، ساعت ۹ شب سعید با فاطمه تماس می‌گیرد و به او می‌گوید آقای لاهوتی حالشان خراب شده و او را به بیمارسان منتقل کرده‌اند، وقتی فاطمه به بیمارستان می‌رود متوجه می‌شود که حسن لاهوتی فوت کرده است و پزشکی قانونی هم علت مرگ را سم استرکنین در معده ایشان تشخیص داده‌اند، وقتی هم این موضوع پی‌گیری می‌شود به آن‌ها می‌گویند به خاطر مصالح انقلاب سکوت کنید!؛ همچنین گزارش پزشکی قانونی که بعدها به دست سعید لاهوتی می‌رسد، علت مرگ پدرش را سکته تشخیص نداده بودند بلکه فوت بر اثر مسمومیت با سم استرکنین بوده است.<ref>[[نشریه حکومتی شهروند امروز، شماره ۷۰ سال ۱۳۷۸]]</ref>
 
آقای حسن لاهوتی، شب آمد و بحث‌های زیادی در رابطه با موضع ایشان داشتیم، حسن لاهوتی از موضع خمینی، ما، صدا و سیما و مجلس انتقاد داشت.<ref>به نقل از خاطرات رفسنجانی، [[به‌نقل از خاطرات رفسنجانی، ۲۲ خرداد ۱۳۶۰|۲۲]] خرداد ۱۳۶۰</ref>[[پرونده:وحید لاهوتی.jpg|جایگزین=وحید لاهوتی، فرزند حسن لاهوتی|بندانگشتی|250x250پیکسل|وحید لاهوتی، فرزند حسن لاهوتی]]
فاطمه دختر هاشمی رفسنجانی و عروس شیخ حسن لاهوتی، فاش کرد که پدرش به دختران و دامادهای خود (سعید و حمید لاهوتی)، توصیه کرده است که برای حفظ مصالح نظام در باره‌ی نحوه‌ی مرگ حسن لاهوتی سکوت کنند.<ref>مصابحه فاطمه رفسنجانی، با [[مصاحبه فاطمه هاشمی رفسنجانی، با نشریه شهروند امروز شماره ۷۰|نشریه]] شهروند امروز شماره ۷۰</ref>
فاطمه دختر هاشمی رفسنجانی و عروس شیخ حسن لاهوتی، فاش کرد که پدرش به دختران و دامادهای خود (سعید و حمید لاهوتی)، توصیه کرده است که برای حفظ مصالح نظام در باره‌ی نحوه‌ی مرگ حسن لاهوتی سکوت کنند.<ref>مصابحه فاطمه رفسنجانی، با [[مصاحبه فاطمه هاشمی رفسنجانی، با نشریه شهروند امروز شماره ۷۰|نشریه]] شهروند امروز شماره ۷۰</ref>


به گفته محسن رفیق دوست، حمید و سعید لاهوتی دامادهای هاشمی رفسنجانی بودند، یکی پزشک و دیگری مهندس بود، سومی وحید بود که عضو سازمان مجاهدین بود.رفیق‌دوست قبل از انقلاب با حسن لاهوتی در زندان بود و وحید هم در زندان بود که آقای لاهوتی خیلی به او علاقه داشت. رفیق‌دوست، هرچه تلاش کرد که آقای لاهوتی از مجاهدین جدا بشود، نمی‌شد. انقلاب که شد ارتباطش با مجاهدین بیشتر شد تا این‌که سپاه او را دستگیر کرد و به اوین رفت، در این زمان آقای لاهوتی دیگر در سپاه پستی نداشت؛ ولی مُهر سپاه را برداشته و هنوز همان کارها را می‌کرد. گزارش‌های متعددی به دادستانی رفت که ایشان در خانه‌اش نشسته و با مجاهدین هم‌کاری می‌کند، با مکاتبه و مُهر سپاه، اسلحه و وسایل دیگر را خارج کرده بود. اسدالله لاجوردی حکم دستگیری لاهوتی را نوشت و یکی از افراد تیمی که لاهوتی را گرفتند می‌گفت:  
=== خاطرات محسن رفیق دوست ===
<blockquote>« ما قبل از انقلاب باهم زندان بودیم و رفاقت داشتیم. آقای لاهوتی از ابتدای انقلاب از [مجاهدین] حمایت کرد. تا زمانی که در سپاه بود، با او درگیر بودیم. لاهوتی و من هردو یک تصمیم گرفتیم؛ هرکدام می‌خواستیم آن‌یکی را از سپاه بیرون کنیم. تا اینکه رفتم خدمت امام و گزارش مفصلی از کارهای لاهوتی دادم. برای مدرک هم چند کپی از حکم‌هایی را که ایشان صادر کرده بود با خود بردم. علاوه بر این گزارش دادم که در سپاه دو مهر وجود دارد، یکی در دبیرخانه و دیگری در جیب آقای لاهوتی… آقای لاهوتی حکم‌هایی به دادگاه می‌نویسد که …فلانی حق دارد این اسلحه‌ها را به‌جای دیگر ببرد…زیر آن حکم را مهر می‌زند. دو گروه پیش ایشان می‌روند، [بستگان نظام سابق] و مجاهدین خلق. امام در باره گزارش و مستندات من تحقیق کردند و بدون اینکه حکم بدهند. قرار شد آقای لاهوتی در سپاه نباشد. باز یک طغیان و تظاهرات به طرفداری از ایشان علیه ما برپا شد، که آقای لاهوتی باید برگردد. ما هم با سید احمدآقا هماهنگ کرده و اتوبوسی در اختیار مخالفان گذاشتیم. برای اعتراض [نزد خمینی] در قم رفتند، که ایشان آن‌ها را تحویل نگرفتند».</blockquote>در ادامه محسن رفیق دوست در برابر سوال اینکه چرا حسن لاهوتی به زندان رفت گفت:<blockquote>«او سه پسر داشت. حمید وسعید که دامادهای آقای هاشمی بودند، یکی پزشک و دیگری مهندس بود. بچه‌های منطقی و خوبی بودند و هستند. سومی وحید بود که عضو [مجاهدین] بود. قبل از انقلاب، وقتی با لاهوتی در زندان بودیم، وحید هم در زندان بود. آقای لاهوتی خیلی به او علاقه داشت. ما هرچه تلاش می‌کردیم از [مجاهدین] جدا بشود، نمی‌شد. انقلاب که شد، ارتباطش با آن‌ها بیشتر شد. تا اینکه سپاه او را دستگیر کرد و به اوین رفت. در این زمان آقای لاهوتی دیگر در سپاه پستی نداشت، ولی مهر سپاه را برداشته و هنوز همان کارها را می‌کرد. گزارش‌های متعددی به دادستانی رفت که ایشان در خانه‌اش نشسته و با مجاهدین همکاری می‌کند. با مکاتبه و مهر سپاه، اسلحه و وسایل دیگر را خارج کرده بود. [لاجوردی] حکم دستگیری لاهوتی را نوشت. یکی از افراد تیمی که لاهوتی را گرفتند، مدت‌ها محافظ من بود. می‌گفت:«سه روز قبل از آنکه برای دستگیری به خانه ایشان برویم، پسرش وحید را گرفته بودند»<ref>[https://www.iran-efshagari.com/%d9%85%d8%a7%d8%ac%d8%b1%d8%a7%db%8c-%d9%82%d8%aa%d9%84-%d8%a2%d9%82%d8%a7%db%8c-%d9%84%d8%a7%d9%87%d9%88%d8%aa%db%8c-%d8%aa%d9%88%d8%b3%d8%b7-%d8%ae%d9%85%db%8c%d9%86%db%8c-%d9%88-%d9%84%d8%a7%d8%ac/ ماجرای قتل آقای لاهوتی توسط خمینی ولاجوردی-سایت ایران افشاگر]</ref>.</blockquote>به گفته محسن رفیق دوست، حمید و سعید لاهوتی دامادهای هاشمی رفسنجانی بودند، یکی پزشک و دیگری مهندس بود، سومی وحید بود که عضو سازمان مجاهدین بود.رفیق‌دوست قبل از انقلاب با حسن لاهوتی در زندان بود و وحید هم در زندان بود که آقای لاهوتی خیلی به او علاقه داشت. رفیق‌دوست، هرچه تلاش کرد که آقای لاهوتی از مجاهدین جدا بشود، نمی‌شد. انقلاب که شد ارتباطش با مجاهدین بیشتر شد تا این‌که سپاه او را دستگیر کرد و به اوین رفت، در این زمان آقای لاهوتی دیگر در سپاه پستی نداشت؛ ولی مُهر سپاه را برداشته و هنوز همان کارها را می‌کرد. گزارش‌های متعددی به دادستانی رفت که ایشان در خانه‌اش نشسته و با مجاهدین هم‌کاری می‌کند، با مکاتبه و مُهر سپاه، اسلحه و وسایل دیگر را خارج کرده بود. اسدالله لاجوردی حکم دستگیری لاهوتی را نوشت و یکی از افراد تیمی که لاهوتی را گرفتند می‌گفت:  


«۳ روز قبل از آن‌که برای دستگیری به خانه ایشان برویم، پسرش وحید را گرفته بودند و آقای لاهوتی به شدت عصبانی بود؛ وحید که پس از دستگیری تصمیم گرفته بود خودکشی کند، یک روز به دروغ گفته بود که با سران مجاهدین خلق در ساختمان آلومینیوم خیابان جمهوری قرار دارد، مأموران را بر می‌دارد و به آنجا می‌روند و بعد در فرصتی مناسب خودش را از طبق چهارم به خیابان می‌اندازد و کشته می‌شود، آقای لاهوتی از خودکشی وحید خبر نداشت، زمانی که مأموران وارد خانه حسن لاهوتی می‌شوند در حال نوشتن نامه‌ای سرگشاده به پسرش وحید بود، لاهوتی در جملاتی که به وحید نوشته بود، به امام خمینی اهانت مستقیم کرده بود که از ذکر آن شرم دارم...<ref>[[به نقل از کتاب خاطرات محسن رفیق دوست]]</ref>
«۳ روز قبل از آن‌که برای دستگیری به خانه ایشان برویم، پسرش وحید را گرفته بودند و آقای لاهوتی به شدت عصبانی بود؛ وحید که پس از دستگیری تصمیم گرفته بود خودکشی کند، یک روز به دروغ گفته بود که با سران مجاهدین خلق در ساختمان آلومینیوم خیابان جمهوری قرار دارد، مأموران را بر می‌دارد و به آنجا می‌روند و بعد در فرصتی مناسب خودش را از طبق چهارم به خیابان می‌اندازد و کشته می‌شود، آقای لاهوتی از خودکشی وحید خبر نداشت، زمانی که مأموران وارد خانه حسن لاهوتی می‌شوند در حال نوشتن نامه‌ای سرگشاده به پسرش وحید بود، لاهوتی در جملاتی که به وحید نوشته بود، به امام خمینی اهانت مستقیم کرده بود که از ذکر آن شرم دارم...<ref>[[به نقل از کتاب خاطرات محسن رفیق دوست]]</ref>
۶٬۰۰۷

ویرایش