کاربر:Khosro/صفحه تمری2: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۶: خط ۲۶:


== فرزندان مادر آراسته قلی وند ==
== فرزندان مادر آراسته قلی وند ==
[[پرونده:صغری بزرگانفرد-1.PNG|جایگزین=صغری بزرگان‌فرد|بندانگشتی|صغری بزرگان‌فرد]]
[[پرونده:صغری بزرگانفرد-1.PNG|جایگزین=صغری بزرگان‌فرد|بندانگشتی|صغری بزرگان‌فرد|230x230پیکسل]]
مادر آراسته دارای ۶ فرزند بود. ۳ فرزند او، غلامرضا بزرگانفرد، رضا بزرگانفرد (همافر نیروی هوایی) و صغری بزرگانفرد در نبرد با رژیم جمهوری اسلامی، به شهادت رسیدند. در یکی از ملاقات‌هایی که با فرزندش در زندان اوین داشت، رئیس زندان (کچویی)، به مادر آراسته گفته بود که فرزندت به ۱۰۰ سال زندان محکوم شده است؛ مادر آراسته هم در جواب می‌گوید، اگر صد فرزند هم داشتم، حاضر بودم در این راه بدهم.<ref name=":0" />  
مادر آراسته دارای ۶ فرزند بود. ۳ فرزند او، غلامرضا بزرگانفرد، رضا بزرگانفرد (همافر نیروی هوایی) و صغری بزرگانفرد در نبرد با رژیم جمهوری اسلامی، به شهادت رسیدند. در یکی از ملاقات‌هایی که با فرزندش در زندان اوین داشت، رئیس زندان (کچویی)، به مادر آراسته گفته بود که فرزندت به ۱۰۰ سال زندان محکوم شده است؛ مادر آراسته هم در جواب می‌گوید، اگر صد فرزند هم داشتم، حاضر بودم در این راه بدهم.<ref name=":0" />  


خط ۳۳: خط ۳۳:


«اگر از زندان آزادی شدید به برادر مسعود بگویید که اگرچه شکنجه‌های زیادی شدم، ولی من مقاومت کردم و هیچ اطلاعاتی به دژخیمان شکنجه‌گر ندادم». یک بار هم شکنجه‌گران به دلیل سن کمی که داشت، برای درهم شکستنش، او را، بالای سر پیکر شهید موسی خیابانی و شهید اشرف رجوی و دیگر شهیدان می‌برند، اما او به همراه سایر مجاهدینی که در آنجا حضور داشتند، شعار ( مرگ بر خمینی – درود بر رجوی) سر می‌دهند و طرح شکنجه‌گران را به شکست می‌کشانند. به این ترتیب صغری بزرگانفر را همراه با مجاهدین دیگر در روز ۲۱ بهمن ۱۳۶۰، تیرباران کردند و در یک گور جمعی در خاک خاوران به خاک سپردند، مزاری که هیچ نام نشانی از آن به‌جای نیست. صغری بزرگانفرد که به سن قانونی نرسیده بود، هنگامی که پدر او برای تحول‌گیری وسایلش به زندان می‌رود و به اعدام صغری اعتراض می‌کند، مأموران او را مورد ضرب و شتم قرار می‌دهند و به بیرون از زندان پرتاب می‌کنند، او را به بیمارستان می‌برند و بر اثر ضربات و فشارهای ناشی از اعدام دختر نوجوانش، دچار ایست قلبی می‌شود و در بیمارستان فوت می‌کند.<ref name=":1">[http://margbarkhomaini.blogspot.com/2015/12/blog-post_14.html سالگرد شهادت مادر آراسته - وب سایت مرگ بر خمینی]</ref>
«اگر از زندان آزادی شدید به برادر مسعود بگویید که اگرچه شکنجه‌های زیادی شدم، ولی من مقاومت کردم و هیچ اطلاعاتی به دژخیمان شکنجه‌گر ندادم». یک بار هم شکنجه‌گران به دلیل سن کمی که داشت، برای درهم شکستنش، او را، بالای سر پیکر شهید موسی خیابانی و شهید اشرف رجوی و دیگر شهیدان می‌برند، اما او به همراه سایر مجاهدینی که در آنجا حضور داشتند، شعار ( مرگ بر خمینی – درود بر رجوی) سر می‌دهند و طرح شکنجه‌گران را به شکست می‌کشانند. به این ترتیب صغری بزرگانفر را همراه با مجاهدین دیگر در روز ۲۱ بهمن ۱۳۶۰، تیرباران کردند و در یک گور جمعی در خاک خاوران به خاک سپردند، مزاری که هیچ نام نشانی از آن به‌جای نیست. صغری بزرگانفرد که به سن قانونی نرسیده بود، هنگامی که پدر او برای تحول‌گیری وسایلش به زندان می‌رود و به اعدام صغری اعتراض می‌کند، مأموران او را مورد ضرب و شتم قرار می‌دهند و به بیرون از زندان پرتاب می‌کنند، او را به بیمارستان می‌برند و بر اثر ضربات و فشارهای ناشی از اعدام دختر نوجوانش، دچار ایست قلبی می‌شود و در بیمارستان فوت می‌کند.<ref name=":1">[http://margbarkhomaini.blogspot.com/2015/12/blog-post_14.html سالگرد شهادت مادر آراسته - وب سایت مرگ بر خمینی]</ref>
[[پرونده:رضا بزرگانفرد-1.PNG|جایگزین=رضا بزرگان‌فرد|بندانگشتی|رضا بزرگان‌فرد]]
[[پرونده:رضا بزرگانفرد-1.PNG|جایگزین=رضا بزرگان‌فرد|بندانگشتی|رضا بزرگان‌فرد|270x270پیکسل]]


=== رضا بزرگانفرد ===
=== رضا بزرگانفرد ===
خط ۳۹: خط ۳۹:


=== غلام‌رضا بزرگانفرد ===
=== غلام‌رضا بزرگانفرد ===
[[پرونده:غلامرضا بزرگانفرد-1.PNG|جایگزین=غلامرضا بزرگان‌فرد|بندانگشتی|غلامرضا بزرگان‌فرد]]
[[پرونده:غلامرضا بزرگانفرد-1.PNG|جایگزین=غلامرضا بزرگان‌فرد|بندانگشتی|غلامرضا بزرگان‌فرد|275x275پیکسل]]
غلام‌رضا آخرین شهید این خانواده می‌باشد؛ او در روز ۱۳ آبان ۱۳۵۹، درحال فروش نشریه مجاهد بود که دستگیر شد. غلام‌رضا ت ۴ ماه پس از دستگیری، اسم خودش را به بازجویان زندان نداده بود و خانواده‌اش هم از او خبری نداشتند. حکم زندان غلام‌رضا بزرگانفرد، ۶ ماه بود و آزادی او را مشروط به نوشتن یک جمله کرده بودند، یعنی بنویسد که بعد از آزادی از زندان با سازمان مجاهدین خلق ایران هم‌کاری و فعالیت نخواهد کرد؛ اما غلام‌رضا این تعهد را نپذیرفت، وی طبق حکمی که داشت باید در اردیبهشت سال ۱۳۶۰، از زندان آزاد می‌شد، ولی به خاطر سازش ناپذیری و ایستادگی بر سر مواضع خود، او را آزاد نکردند و بیشتر زمان زندان را در سلول انفرادی به سر برد. غلام‌رضا بزرگانفرد، سرانجام در مرداد ۱۳۶۷، توسط رژیم جمهوری اسلامی به دار آویخته شد.<ref name=":1" />
غلام‌رضا آخرین شهید این خانواده می‌باشد؛ او در روز ۱۳ آبان ۱۳۵۹، درحال فروش نشریه مجاهد بود که دستگیر شد. غلام‌رضا ت ۴ ماه پس از دستگیری، اسم خودش را به بازجویان زندان نداده بود و خانواده‌اش هم از او خبری نداشتند. حکم زندان غلام‌رضا بزرگانفرد، ۶ ماه بود و آزادی او را مشروط به نوشتن یک جمله کرده بودند، یعنی بنویسد که بعد از آزادی از زندان با سازمان مجاهدین خلق ایران هم‌کاری و فعالیت نخواهد کرد؛ اما غلام‌رضا این تعهد را نپذیرفت، وی طبق حکمی که داشت باید در اردیبهشت سال ۱۳۶۰، از زندان آزاد می‌شد، ولی به خاطر سازش ناپذیری و ایستادگی بر سر مواضع خود، او را آزاد نکردند و بیشتر زمان زندان را در سلول انفرادی به سر برد. غلام‌رضا بزرگانفرد، سرانجام در مرداد ۱۳۶۷، توسط رژیم جمهوری اسلامی به دار آویخته شد.<ref name=":1" />


۵٬۸۹۲

ویرایش