۱٬۶۶۴
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۷۳: | خط ۷۳: | ||
== اعدام ثقة الاسلام تبریزی == | == اعدام ثقة الاسلام تبریزی == | ||
پیش از اشغال تبریز توسط قوای روس شرایط حساسی برای ثقة الاسلام برای تصمیمگیری پیش آمد. از یک طرف عثمانیها به ثقة الاسلام گفتند به آنها پناهنده شود اما او نه مخفی شد و نه به پناهندگی عثمانیها تن داد. ثقة الاسلام به کنسول روسیه رفت، از آنجایی که روسها به نفوذ ثقة الاسلام بین انقلابیون و مردم مطلع بودند از ثقة الاسلام خواستند که نامهای بنویسد و اعلام کند که مسبب خونریزیها در تبریز مجاهدین تبریز هستند و مجاهدین تبریز بودند که جنگ را شروع کردند. اما ثقة الاسلام با اینکه میدانست این کار به قیمت جانش تمام میشود از نوشتن نامه امتناع کرد و در مقابل، روسها را مسئول خونریزی و جنگ علیه مجاهدان تبریز معرفی کرد. ثقة الاسلام پس از آن به خانه بازگشت و مجاهدان تبریز نزد او آمدند تا چاره جویی کند. از طرف دیگر در پی پیچیده شدن اوضاع، ثقة الاسلام تصمیم گرفت و مصلحت دید تا مجاهدان بعد از رشادتهای بسیاری که در جنگ انجام داده بودند از شهر خارج شوند و خود در شهر ماند. روسها تصمیم به اعدام ثقة الاسلام گرفتند تا به این وسیله با ایجاد فضای رعب، کسی جرأت ایستادگی پیدا نکند<ref>مجمل حوادث یومیه مشروطه- کتاب مجموعه آثار قلمی</ref>.[[پرونده:اعدام ثقة الاسلام به همراه ۷ تن از مجاهدان تبریز.png|جایگزین=اعدام ثقة الاسلام تبریزی به همراه ۷ تن از مجاهدان تبریز به دست روسهای تزار|بندانگشتی|217x217پیکسل|اعدام ثقة الاسلام تبریزی به همراه ۷ تن از مجاهدان تبریز به دست روسهای تزار]]زمانی که ثقة الاسلام را برای اعدام میبردند روحیهای قوی داشت و با مأموران اعدام تند برخورد میکرد اما چهرهاش شاداب و خندان بود و با این وسیله سعی داشت به دیگران روحیه بدهد. سرانجام ثقة الاسلام در تاریخ ۱۰دی ۱۲۹۰توسط نیروهای روسی که تبریز را اشغال کرده بودند، در ظهر | پیش از اشغال تبریز توسط قوای روس شرایط حساسی برای ثقة الاسلام برای تصمیمگیری پیش آمد. از یک طرف عثمانیها به ثقة الاسلام گفتند به آنها پناهنده شود اما او نه مخفی شد و نه به پناهندگی عثمانیها تن داد. ثقة الاسلام به کنسول روسیه رفت، از آنجایی که روسها به نفوذ ثقة الاسلام بین انقلابیون و مردم مطلع بودند از ثقة الاسلام خواستند که نامهای بنویسد و اعلام کند که مسبب خونریزیها در تبریز مجاهدین تبریز هستند و مجاهدین تبریز بودند که جنگ را شروع کردند. اما ثقة الاسلام با اینکه میدانست این کار به قیمت جانش تمام میشود از نوشتن نامه امتناع کرد و در مقابل، روسها را مسئول خونریزی و جنگ علیه مجاهدان تبریز معرفی کرد. ثقة الاسلام پس از آن به خانه بازگشت و مجاهدان تبریز نزد او آمدند تا چاره جویی کند. از طرف دیگر در پی پیچیده شدن اوضاع، ثقة الاسلام تصمیم گرفت و مصلحت دید تا مجاهدان بعد از رشادتهای بسیاری که در جنگ انجام داده بودند از شهر خارج شوند و خود در شهر ماند. روسها تصمیم به اعدام ثقة الاسلام گرفتند تا به این وسیله با ایجاد فضای رعب، کسی جرأت ایستادگی پیدا نکند<ref>مجمل حوادث یومیه مشروطه- کتاب مجموعه آثار قلمی</ref>.[[پرونده:اعدام ثقة الاسلام به همراه ۷ تن از مجاهدان تبریز.png|جایگزین=اعدام ثقة الاسلام تبریزی به همراه ۷ تن از مجاهدان تبریز به دست روسهای تزار|بندانگشتی|217x217پیکسل|اعدام ثقة الاسلام تبریزی به همراه ۷ تن از مجاهدان تبریز به دست روسهای تزار]]زمانی که ثقة الاسلام را برای اعدام میبردند روحیهای قوی داشت و با مأموران اعدام تند برخورد میکرد اما چهرهاش شاداب و خندان بود و با این وسیله سعی داشت به دیگران روحیه بدهد. سرانجام ثقة الاسلام در تاریخ ۱۰دی ۱۲۹۰توسط نیروهای روسی که تبریز را اشغال کرده بودند، در ظهر عاشورای ۱۳۳۰ قمری در ميدان مشق به همراه ۷نفر از مجاهدان تبریز شخی سليم، ضياالعلما، حاج محمدقلی خان، صادق الملك ابراهيم قفقايچی و حسن و قدير پسزان علي مسيو اعدام شد. پیکر ثقة الاسلام تبریزی در مقبره شعرای تبریز به خاک سپرده شد. | ||
پس از پیروزی انقلاب اکتبر در روسیه و سرنگونی امپراطوری تزار توسط لنین در ۱۹۱۷، هیأتی از طرف دولت شوروی از طرف شوروی نسبت به اعدام ثقة الاسلام عذرخواهی کردند و به مزار ثقة الاسلام رفتند و بر سر مزارش دستهگل تقدیم کردند. | پس از پیروزی انقلاب اکتبر در روسیه و سرنگونی امپراطوری تزار توسط لنین در ۱۹۱۷، هیأتی از طرف دولت شوروی از طرف شوروی نسبت به اعدام ثقة الاسلام عذرخواهی کردند و به مزار ثقة الاسلام رفتند و بر سر مزارش دستهگل تقدیم کردند. | ||
== روایتی تلخ از روز اعدام == | |||
در روایتی از روز عاشورای سال ۱۳۳۰ قمری در تبریز آمده است: | |||
«صبح عاشورا بود. روس ها ثقهالاسلام و سایر مجاهدان را به میدان دانشسرا آوردند برای اعدام . یک میدان آنطرف تر در بازار تبریز صدها نفر قمه به دست می رفتند برای شکافتن سر. گفتند حسین را آنسوتر می کشند به یاری اش بشتابید گفتند ما را با سیاست کاری نیست؛ ما عزادار حسینیم و این چنین بود که ثقة الاسلام (روحانیت مترقی) و دیکر آزادیخواهان در سرمای گزنده صبح عاشورا و سکوت سوزاننده مسلمانان مرتجع بر دار شدند». | |||
== ادامه کشتار مشروطهخواهان == | == ادامه کشتار مشروطهخواهان == |
ویرایش