روح‌الله خمینی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲: خط ۲:
'''روح‌الله خمینی (سید روح‌الله مصطفوی)''' (متولد۱مهرماه۱۲۸۱-فوت شده در ۱۳ خرداد ۱۳۶۸) به سید روح‌الله موسوی خمینی شهرت دارد. او از مراجع تقلید به‌شمار می‌آمد که فعالیت سیاسی چندانی تا پیش از ۱۳۴۰ نداشت. اولین واکنش سیاسی او مخالفت با حق ر‌أی زنان بود که ضمن قانون [[انجمن‌های ولایتی و ایالتی]] تصویب شد.<ref>[https://www.mojahedin.org/links/books/890627_Dajale.pdf کتاب خمینی دجال ضدبشر]- صفحه 5</ref>
'''روح‌الله خمینی (سید روح‌الله مصطفوی)''' (متولد۱مهرماه۱۲۸۱-فوت شده در ۱۳ خرداد ۱۳۶۸) به سید روح‌الله موسوی خمینی شهرت دارد. او از مراجع تقلید به‌شمار می‌آمد که فعالیت سیاسی چندانی تا پیش از ۱۳۴۰ نداشت. اولین واکنش سیاسی او مخالفت با حق ر‌أی زنان بود که ضمن قانون [[انجمن‌های ولایتی و ایالتی]] تصویب شد.<ref>[https://www.mojahedin.org/links/books/890627_Dajale.pdf کتاب خمینی دجال ضدبشر]- صفحه 5</ref>


در ۱۳ خرداد سال ۱۳۴۲ خمینی در مدرسه [[مدرسه فیضیه قم|فیضیه]] قم یک سخنرانی اعتراضی و شدید‌اللحن داشت. وی به همین دلیل بازداشت شد.<ref>کتاب خمینی دجال ضد بشر- صفحه [https://www.mojahedin.org/links/books/890627_Dajale.pdf 5]</ref> درسال ۱۳۴۳ پس از مخالفت با [[قانون کاپیتولاسیون]] به ترکیه تبعید می‌شود.<ref>[https://www.mojahedin.org/links/books/890627_Dajale.pdf کتاب خمینی دجال ضد بشر- صفحه 81]</ref> وی در سال ۱۳۴۴ به نجف می‌رود.<ref>مؤسسه نشر آثار امام خمینی- فصل پنجم</ref><blockquote>از سال ۴۴ تا ۴۵ وی یک سخنرانی سیاسی داشت که بیشتر به مسائل منطقه پرداخته و حکام اسلامی را نصیحت کرد. از جمله در این سخنرانی آمده‌است: «بر سلاطین اسلام، بر رؤسای جمهور اسلام تکلیف است که دست برادری بدهند و حدود و ثغورشان را حفظ کنند»<ref>[http://edu1404.blogfa.com/post-41.aspx اندیشه‌های سیاسی امام- سایت آموزش]</ref></blockquote>در نیمه دوم سال چهل پس از شکل‌گیری مبارزه مسلحانه در ایران از جمله سازمان [[سازمان مجاهدین خلق ایران|مجاهدین]] و [[چریک‌های فدایی خلق ایران]]، خمینی حاضر به حمایت از هیچ‌یک ازین جنبش‌ها نشد.<ref>[https://www.mojahedin.org/links/books/890627_Dajale.pdf کتاب خمینی دجال ضد بشر- صفحه 6]</ref> برخی این دوران را دوره انزوای او می‌دانند.
در ۱۳ خرداد سال ۱۳۴۲ خمینی در مدرسه [[مدرسه فیضیه قم|فیضیه]] قم یک سخنرانی اعتراضی و شدید‌اللحن داشت. وی به همین دلیل بازداشت شد.<ref>کتاب خمینی دجال ضد بشر- صفحه [https://www.mojahedin.org/links/books/890627_Dajale.pdf 5]</ref> درسال ۱۳۴۳ پس از مخالفت با [[قانون کاپیتولاسیون]] به ترکیه تبعید می‌شود.<ref>[https://www.mojahedin.org/links/books/890627_Dajale.pdf کتاب خمینی دجال ضد بشر- صفحه 81]</ref> وی در سال ۱۳۴۴ به نجف می‌رود.<ref>مؤسسه نشر آثار امام خمینی- فصل پنجم</ref><blockquote>از سال ۴۴ تا ۴۵ وی یک سخنرانی سیاسی داشت که بیشتر به مسائل منطقه پرداخته و حکام اسلامی را نصیحت کرد. از جمله در این سخنرانی آمده‌است: «بر سلاطین اسلام، بر رؤسای جمهوراسلام تکلیف است که دست برادری بدهند و حدود و ثغورشان را حفظ کنند»<ref>[http://edu1404.blogfa.com/post-41.aspx اندیشه‌های سیاسی امام- سایت آموزش]</ref></blockquote>در نیمه دوم سال چهل پس از شکل‌گیری مبارزه مسلحانه در ایران از جمله سازمان [[سازمان مجاهدین خلق ایران|مجاهدین]] و [[چریک‌های فدایی خلق ایران]]، خمینی حاضر به حمایت از هیچ‌یک ازین جنبش‌ها نشد.<ref>[https://www.mojahedin.org/links/books/890627_Dajale.pdf کتاب خمینی دجال ضد بشر- صفحه 6]</ref> برخی این دوران را دوره انزوای او می‌دانند.


از سال ۱۳۴۶ تا سال ۱۳۵۰ خمینی مجموعاً چهار موضع گیری داشت<ref>صحیفه نور</ref> و پس از آن تا یک سخنرانی علیه [[جشن‌های ۲۵۰۰]] ساله و شش سال بعد در مهرماه ۱۳۵۶ در برابر عده ای از طلاب نجف یک سخنرانی ایراد کرد که موضوع آن «هشدار نسبت به نفوذ افکار التقاطی و برداشتهای غلط از احکام سیاسی عبادی قرآن»<ref>کتاب کوثر- مجموعه سخنرانی‌های روح‌الله خمینی</ref> بود.
از سال ۱۳۴۶ تا سال ۱۳۵۰ خمینی مجموعاً چهار موضع گیری داشت<ref>صحیفه نور</ref> و پس از آن تا یک سخنرانی علیه [[جشن‌های ۲۵۰۰]] ساله و شش سال بعد در مهرماه ۱۳۵۶ در برابر عده ای از طلاب نجف یک سخنرانی ایراد کرد که موضوع آن «هشدار نسبت به نفوذ افکار التقاطی و برداشتهای غلط از احکام سیاسی عبادی قرآن»<ref>کتاب کوثر- مجموعه سخنرانی‌های روح‌الله خمینی</ref> بود.
خط ۲۶: خط ۲۶:


== خمینی در دوران رضا شاه و سکوت سیاسی ==
== خمینی در دوران رضا شاه و سکوت سیاسی ==
خمینی در این دوران در حوزه علمیه مشغول تحصیلات حوزوی بوده و هیچگونه فعالیت سیاسی نداشت. در همین سالها و در آستانة سلطة کامل [[رضاشاه پهلوی|رضاشاه]]، نزدیک به دو دهه از انقلاب مشروطه سپری شده بود. این دوران همراه بود با آغاز [[نهضت جنگل|جنش گیلان]]، قیام خیابانی و پسیان و مبارزات [[نهضت تنگستان|تنگستانیها]] که مجموعاً فضای جامعه آن روزگار ایران را ملتهب می‌ساخت. در سال ۱۲۹۹ [[شیخ محمدخیابانی]] در تبریز ب هشهادت رسید و جنبش تنگستان سرکوب شد، در سال ۱۳۰۰ [[کلنل پسیان]] جان باخت و [[میرزاکوچک‌خان]] در کوه‌های گیلان به شهادت رسید. رضاخان در همین وضعیت بود که در سال ۱۳۰۲ به نخست وزیری رسید.<ref>[https://www.mojahedin.org/links/books/890627_Dajale.pdf کتاب خمینی دجال ضد بشر صفحه 32]</ref>
خمینی در این دوران در حوزه علمیه مشغول تحصیلات حوزوی بوده و هیچگونه فعالیت سیاسی نداشت. در همین سالها و در آستانه سلطه کامل [[رضاشاه پهلوی|رضاشاه]]، نزدیک به دو دهه از انقلاب مشروطه سپری شده بود. این دوران همراه بود با آغاز [[نهضت جنگل|جنش گیلان]]، قیام خیابانی و پسیان و مبارزات [[نهضت تنگستان|تنگستانیها]] که مجموعاً فضای جامعه آن روزگار ایران را ملتهب می‌ساخت. در سال ۱۲۹۹ [[شیخ محمدخیابانی]] در تبریز ب هشهادت رسید و جنبش تنگستان سرکوب شد، در سال ۱۳۰۰ [[کلنل پسیان]] جان باخت و [[میرزاکوچک‌خان]] در کوه‌های گیلان به شهادت رسید. رضاخان در همین وضعیت بود که در سال ۱۳۰۲ به نخست وزیری رسید.<ref>[https://www.mojahedin.org/links/books/890627_Dajale.pdf کتاب خمینی دجال ضد بشر صفحه 32]</ref>


یکی از وقایع بسیار مهمی که در آن دوران به وقوع پیوست حادثه خونین [[مسجد گوهرشاد]] بود که بسیاری ازروحانیون آن زمان به آن اعتراض کردند اما روح‌الله خمینی هیچگونه موضوع گیری نسبت به این واقعه نداشت. «در این واقعه، جمع کثیری از مردم بی گناه را قتل‌عام کردند وحدود یکصدنفر از روحانیون و افراد متنفذ را دستگیر و عده یی از علمای بزرگ، نظیر مرحوم آقا سیدیونس اردبیلی و مرحوم آقازاده را به تهران آورده محاکمه نمودند.<ref>نهضت روحانیون ایران- صفحه 165</ref>
یکی از وقایع بسیار مهمی که در آن دوران به وقوع پیوست حادثه خونین [[مسجد گوهرشاد]] بود که بسیاری ازروحانیون آن زمان به آن اعتراض کردند اما روح‌الله خمینی هیچگونه موضوع گیری نسبت به این واقعه نداشت. «در این واقعه، جمع کثیری از مردم بی گناه را قتل‌عام کردند وحدود یکصدنفر از روحانیون و افراد متنفذ را دستگیر و عده یی از علمای بزرگ، نظیر مرحوم آقا سیدیونس اردبیلی و مرحوم آقازاده را به تهران آورده محاکمه نمودند.<ref>نهضت روحانیون ایران- صفحه 165</ref>


اطرافیان خمینی بسیار تلاش کرده‌اند که برای سکوت او در دورة [[رضاشاه]] توجیهاتی بیاورند<ref>[https://www.mojahedin.org/links/books/890627_Dajale.pdf کتاب خمینی دجال ضد بشر صفحه 37]</ref> و فی المثل در کتاب «نهضت امام خمینی» گفته شده‌است:<blockquote>«امام خمینی از آ نجا که هماره از تدابیر کافی و درایت و بصیرت سرشار برخوردار می‌باشد، توانست با تاکتیک و نهانکاریها که از دستورات و تعالیم زندة اسلام است و تقیه نام دارد، رژیم و کارشناسهای داخلی و خارجی آن را غافلگیر سازد.»<ref>بررسی و تحلیلی از نهضت امام خمینی – صفحه 97</ref></blockquote>
اطرافیان خمینی بسیار تلاش کرده‌اند که برای سکوت او در دوره [[رضاشاه]] توجیهاتی بیاورند<ref>[https://www.mojahedin.org/links/books/890627_Dajale.pdf کتاب خمینی دجال ضد بشر صفحه 37]</ref> و فی المثل در کتاب «نهضت امام خمینی» گفته شده‌است:<blockquote>«امام خمینی از آ نجا که هماره از تدابیر کافی و درایت و بصیرت سرشار برخوردار می‌باشد، توانست با تاکتیک و نهانکاریها که از دستورات و تعالیم زنده اسلام است و تقیه نام دارد، رژیم و کارشناسهای داخلی و خارجی آن را غافلگیر سازد.»<ref>بررسی و تحلیلی از نهضت امام خمینی – صفحه 97</ref></blockquote>


== خمینی در دوران محمدرضا شاه ==
== خمینی در دوران محمدرضا شاه ==
خط ۳۷: خط ۳۷:


=== تلگرام‌های روح‌الله خمینی به شاه ===
=== تلگرام‌های روح‌الله خمینی به شاه ===
در تاریخ ۱۵ آبان ۴۱ خمینی تلگرام دیگری خطاب به شاه ارسال می‌کند و از علم نزد او شکایت می‌کند. آیت الله خمینی دراین تلگرام در عین ابراز شکایت ،[[اسدلله علم]] را خراب کننده چهره اعلیحضرت معرفی می‌کند. او همچنین کتب آسمانی غیر از قرآن را که در قانون کاپیتولاسیون، سوگند خوردن به آنها مجاز شمرده شده بود، ضاله معرفی می‌کند:<ref>[https://www.mojahedin.org/links/books/890627_Dajale.pdf کتاب خمینی دجال ضد بشر]</ref> <blockquote>«آقای علم تخلف خود از قانون اسلام و قانون اساسی اعلام و برملا نموده، آقای اسدالله علم گمان کرده با تبدیل کردن قسم به قرآن مجید به کتاب آسمانی ممکن است. قرآن کریم را از رسمیت انداخت و اوستا و انجیل و بعضی کتب ضاله را قرین آن یا به جای آن قرار داد. این جانب به حکم خیرخواهی برای ملت اسلام اعلیحضرت را متوجه می‌کنم. به ای نکه اطمینان نفرمایید به عناصری که با چاپلوسی واظهار چاکری و خانه زادی می‌خواهند تمام کارهای خلاف دین و قانون را کرده به اعلیحضرت نسبت دهند و قانون اساسی را که ضامن ملیت و سلطنت است با تصوی بنامة خائنانه و غلط از اعتبار بیندازند.»<ref>[http://www.imam-khomeini.ir/fa/n3434/سرویس_های_اطلاع_رسانی/نگاه_روز/تلگرام_امام_ پرتال خمینی – تلگرام امام به شاه]</ref> </blockquote>یکی از پیروان خمینی در توضیح و توجیه لحن منعطف خمینی در نامه شاه می‌نویسد:
در تاریخ ۱۵ آبان ۴۱ خمینی تلگرام دیگری خطاب به شاه ارسال می‌کند و از علم نزد او شکایت می‌کند. آیت الله خمینی دراین تلگرام در عین ابراز شکایت ،[[اسدلله علم]] را خراب کننده چهره اعلیحضرت معرفی می‌کند. او همچنین کتب آسمانی غیر از قرآن را که در قانون کاپیتولاسیون، سوگند خوردن به آنها مجاز شمرده شده بود، ضاله معرفی می‌کند:<ref>[https://www.mojahedin.org/links/books/890627_Dajale.pdf کتاب خمینی دجال ضد بشر]</ref> <blockquote>«آقای علم تخلف خود از قانون اسلام و قانون اساسی اعلام و برملا نموده، آقای اسدالله علم گمان کرده با تبدیل کردن قسم به قرآن مجید به کتاب آسمانی ممکن است. قرآن کریم را از رسمیت انداخت و اوستا و انجیل و بعضی کتب ضاله را قرین آن یا به جای آن قرار داد. این جانب به حکم خیرخواهی برای ملت اسلام اعلیحضرت را متوجه می‌کنم. به ای نکه اطمینان نفرمایید به عناصری که با چاپلوسی واظهار چاکری و خانه زادی می‌خواهند تمام کارهای خلاف دین و قانون را کرده به اعلیحضرت نسبت دهند و قانون اساسی را که ضامن ملیت و سلطنت است با تصوی بنامه خائنانه و غلط از اعتبار بیندازند.»<ref>[http://www.imam-khomeini.ir/fa/n3434/سرویس_های_اطلاع_رسانی/نگاه_روز/تلگرام_امام_ پرتال خمینی – تلگرام امام به شاه]</ref> </blockquote>یکی از پیروان خمینی در توضیح و توجیه لحن منعطف خمینی در نامه شاه می‌نویسد:


«در مورد خودداری از حمله و اعتراض مستقیم به شخص شاه باید گفت که این، در آن شرایط از ژرفنگری و دوراندیشی امام خمینی سرچشمه می‌گرفته‌است. زیرا درست است که کارگردان اصلی و طراح تمام تغییر و تحول ارتجاعی و استعماری در ایران
«در مورد خودداری از حمله و اعتراض مستقیم به شخص شاه باید گفت که این، در آن شرایط از ژرفنگری و دوراندیشی امام خمینی سرچشمه می‌گرفته‌است. زیرا درست است که کارگردان اصلی و طراح تمام تغییر و تحول ارتجاعی و استعماری در ایران
خط ۵۲: خط ۵۲:
=== تبعید به ترکیه و نجف ===
=== تبعید به ترکیه و نجف ===
[[پرونده:خمینی با آفتابه در نجف.jpg|بندانگشتی|خمینی در عراق]]
[[پرونده:خمینی با آفتابه در نجف.jpg|بندانگشتی|خمینی در عراق]]
در ۴ آبان ۴۳ وی در سخنانی که علیه قانون [[کاپیتولاسیون]] ایراد کرد، با تدریس معلمان زن در مدارس پسرانه و تدریس معلمان مرد در مدارس دخترانه مخالفت می‌کند: <blockquote>«اگر نفوذ روحانیون باشد، نمی‌گذارد دختران عفیف مردم در مدارس، زیر دست جوانها باشند زنها را به مدرسه پسرانه و مردها را به مدرسه دخترانه بفرستند و فساد به راه بیندازند.»<ref>صحیفه نور- صفحه 104</ref></blockquote>او همچنین علیه حق مصونیت اتباع آمریکایی اعتراض اینچنین اعتراض می‌کند: <blockquote>«استقلال ما را فروختند، … عزت ما پایکوب شد، عظمت ایران از بین رفت، عظمت ارتش ایران پایکوب شد… اگر یک آشپز آمریکایی مرجع تقلید شما را در وسط بازار ترور کند زیرپا منکوب کند، پلیس ایران حق ندارد جلوی او را بگیرد، دادگاه‌های ایران حق ندارد محاکمه کنند… باید برود آمریکا… اگر شاه ایران یک سگ آمریکایی را زیر بگیرد، بازخواست می‌کنند اگر چنانچه یک آشپز آمریکایی شاه ایران را زیر بگیرد، مرجع ایران را زیر بگیرد، … هیچ‌کس حق تعرض ندارد…»<ref>صحیفه نور- صفحه 102</ref></blockquote>پس از این سخنرانی خمینی به ترکیه تبعید و پس از مدت کوتاهی به نجف رفت. او در نجف اساساً فعالیت سیاسی نداشت. در این فرصت وی کتاب [[تحریر الوسیله]] را نوشت که از ضروریات برخورداری از رتبه مرجعیت بود. این کتاب البته در اصل حاشیه ای بر رساله ای به نام وسیله النجاة است که توسط [[سید ابوالحسن اصفهانی]] نوشته شده‌است.<ref>تحریر الوسیله- چاپ بیروت</ref>
در ۴ آبان ۴۳ وی در سخنانی که علیه قانون [[کاپیتولاسیون]] ایراد کرد، با تدریس معلمان زن در مدارس پسرانه و تدریس معلمان مرد در مدارس دخترانه مخالفت می‌کند: <blockquote>«اگر نفوذ روحانیون باشد، نمی‌گذارد دختران عفیف مردم در مدارس، زیر دست جوانها باشند زنها را به مدرسه پسرانه و مردها را به مدرسه دخترانه بفرستند و فساد به راه بیندازند.»<ref>صحیفه نور- صفحه 104</ref></blockquote>او همچنین علیه حق مصونیت اتباع آمریکایی اعتراض اینچنین اعتراض می‌کند: <blockquote>«استقلال ما را فروختند، … عزت ما پایکوب شد، عظمت ایران از بین رفت، عظمت ارتش ایران پایکوب شد… اگر یک آشپز آمریکایی مرجع تقلید شما را در وسط بازار ترور کند زیرپا منکوب کند، پلیس ایران حق ندارد جلوی او را بگیرد، دادگاه‌های ایران حق ندارد محاکمه کنند… باید برود آمریکا… اگر شاه ایران یک سگ آمریکایی را زیر بگیرد، بازخواست می‌کنند اگر چنانچه یک آشپز آمریکایی شاه ایران را زیر بگیرد، مرجع ایران را زیر بگیرد، … هیچ‌کس حق تعرض ندارد…»<ref>صحیفه نور- صفحه 102</ref></blockquote>پس از این سخنرانی خمینی به ترکیه تبعید و پس از مدت کوتاهی به نجف رفت. او در نجف اساساً فعالیت سیاسی نداشت. در این فرصت وی کتاب [[تحریر الوسیله]] را نوشت که از ضروریات برخورداری از رتبه مرجعیت بود. این کتاب البته در اصل حاشیه ای بر رساله ای به نام وسیله النجاه است که توسط [[سید ابوالحسن اصفهانی]] نوشته شده‌است.<ref>تحریر الوسیله- چاپ بیروت</ref>


=== مواضع خمینی در سالهای ۵۰ تا ۵۷ ===
=== مواضع خمینی در سالهای ۵۰ تا ۵۷ ===
خمینی در سال ۱۳۵۰ یک سخنرانی علیه [[جشنهای ۲۵۰۰ ساله]] شاه داشت. همچنین سخنرانی دیگری که مربوط به ایران نبود. وی پس از آن به مدت شش سال خاموشی گزید و هیچ اظهار نظری از وی مشاهده نشد.<ref>[https://www.mojahedin.org/links/books/890627_Dajale.pdf خمینی دجال ضد بشر- صفحه 144]</ref> این سالها مقارن با اوجگیری مبارزه رادیکال سازمانهایی مثل [[مجاهدین]] و [[چریکهای فدایی]] با شاه بود، نقش خمینی را بسیار کمرنگ می‌کرد. وی همچنین حاضر به حمایت از آنها در برابر شاه نشد.
خمینی در سال ۱۳۵۰ یک سخنرانی علیه [[جشنهای ۲۵۰۰ ساله|جشن‌های ۲۵۰۰ ساله]] شاه داشت. همچنین سخنرانی دیگری که مربوط به ایران نبود. وی پس از آن به مدت شش سال خاموشی گزید و هیچ اظهار نظری از وی مشاهده نشد.<ref>[https://www.mojahedin.org/links/books/890627_Dajale.pdf خمینی دجال ضد بشر- صفحه 144]</ref> این سالها مقارن با اوجگیری مبارزه رادیکال سازمانهایی مثل [[مجاهدین]] و [[چریکهای فدایی]] با شاه بود، نقش خمینی را بسیار کمرنگ می‌کرد. وی همچنین حاضر به حمایت از آنها در برابر شاه نشد.
[[حمید روحانی]] از اعضای دفتر خمینی در نجف در این باره می‌نویسد: <blockquote>«بسیاری از افراد را می‌شناسم که بر این اعتقاد بودند که دیگر نقش امام در مبارزه و در نهضت به پایان رسیده‌است و امام با عدم تأیید مجاهدین درواقع شکست خود را امضا کرده‌است. این افراد باور داشتند که امام از صحنه مبارزه کنار رفته‌اند.»<ref>[https://www.hambastegimeli.com/%D8%AF%D9%8A%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D9%87%D8%A7/62340-%D8%B9%D8%A8%D8%AF%D8%A7%D9%84%D8%B9%D9%84%DB%8C-%D9%85%D8%B9%D8%B5%D9%88%D9%85%DB%8C-%E2%80%8C-%C2%AB%D9%85%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D8%B2%D8%A7%D8%AA%C2%BB-%D8%AE%D9%85%DB%8 عبدالعلی معصومی- مبارزات خمینی در دوره تبعید]</ref></blockquote>خمینی همچنین در مهرماه ۵۶ یک سخنرانی برای طلاب نجف داشت که در آن برداشت‌های نوگرا و مشخصا [[سازمان مجاهدین خلق ایران|مجاهدین]] را به لحاظ تئوریک هدف قرار می‌داد. او در سخنرانی خود گفت: <blockquote>«حالا یک دسته یی پیدا شده که اصل تمام احکام اسلام را می‌گویند برای این است که یک عدالت اجتماعی پیدا بشود؛ طبقات از بین برود. اصلاً اسلام دیگر چیزی ندارد، توحیدش هم عبارت از توحید در این است که ملتها همة به طور عدالت و به طور تساوی با هم زندگی بکنند؛ یعنی، زندگی حیوانی علی السواء، یک علفی همه بخورند و علی السواء با هم زندگی کنند و به هم کار نداشته باشند؛ همه از یک آخوری بخورند… می‌گویند:اصلاً مطلبی نیست اسلام آمده‌است که آدم بسازد یعنی یک آدمی که طبقه نداشته باشد دیگر؛ همین را بسازد؛ یعنی حیوان بسازد. اسلام آمده‌است که انسان بسازد، اما انسان بی طبقه…»<ref>کوثر- صفحه 268</ref> </blockquote>در دیماه ۱۳۵۵ جیمی کارتر با شعار حقوق بشر در آمریکا به ریاست جمهوری رسید. براساس جمعبندی [[کمیسیون سه جانبه]]، برژینسکی رئیس و تئوریسین کمیسیون مزبور به این نتیجه رسیده بود که تلاش مردم برای کسب حقوق خود، «اوضاعی انفجاری» پدیدآورده و بنابراین «کاری که ایالات متحده می‌تواند بکند، کوشش برای انداختن
[[حمید روحانی]] از اعضای دفتر خمینی در نجف در این باره می‌نویسد: <blockquote>«بسیاری از افراد را می‌شناسم که بر این اعتقاد بودند که دیگر نقش امام در مبارزه و در نهضت به پایان رسیده‌است و امام با عدم تأیید مجاهدین درواقع شکست خود را امضا کرده‌است. این افراد باور داشتند که امام از صحنه مبارزه کنار رفته‌اند.»<ref>[https://www.hambastegimeli.com/%D8%AF%D9%8A%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D9%87%D8%A7/62340-%D8%B9%D8%A8%D8%AF%D8%A7%D9%84%D8%B9%D9%84%DB%8C-%D9%85%D8%B9%D8%B5%D9%88%D9%85%DB%8C-%E2%80%8C-%C2%AB%D9%85%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D8%B2%D8%A7%D8%AA%C2%BB-%D8%AE%D9%85%DB%8 عبدالعلی معصومی- مبارزات خمینی در دوره تبعید]</ref></blockquote>خمینی همچنین در مهرماه ۵۶ یک سخنرانی برای طلاب نجف داشت که در آن برداشت‌های نوگرا و مشخصا [[سازمان مجاهدین خلق ایران|مجاهدین]] را به لحاظ تئوریک هدف قرار می‌داد. او در سخنرانی خود گفت: <blockquote>«حالا یک دسته‌یی پیدا شده که اصل تمام احکام اسلام را می‌گویند برای این است که یک عدالت اجتماعی پیدا بشود؛ طبقات از بین برود. اصلاً اسلام دیگر چیزی ندارد، توحیدش هم عبارت از توحید در این است که ملتها همه به طور عدالت و به طور تساوی با هم زندگی بکنند؛ یعنی، زندگی حیوانی علی السواء، یک علفی همه بخورند و علی السواء با هم زندگی کنند و به هم کار نداشته باشند؛ همه از یک آخوری بخورند… می‌گویند:اصلاً مطلبی نیست اسلام آمده‌ است که آدم بسازد یعنی یک آدمی که طبقه نداشته باشد دیگر؛ همین را بسازد؛ یعنی حیوان بسازد. اسلام آمده‌است که انسان بسازد، اما انسان بی طبقه…»<ref>کوثر- صفحه 268</ref> </blockquote>در دیماه ۱۳۵۵ جیمی کارتر با شعار حقوق بشر در آمریکا به ریاست جمهوری رسید. براساس جمعبندی [[کمیسیون سه جانبه]]، برژینسکی رئیس و تئوریسین کمیسیون مزبور به این نتیجه رسیده بود که تلاش مردم برای کسب حقوق خود، «اوضاعی انفجاری» پدیدآورده و بنابراین «کاری که ایالات متحده می‌تواند بکند، کوشش برای انداختن تحول از مسیر آشوب و هرج و مرج، به مسیر انتقال منظم است. محصول این تغییر باز شدن فضای سیاسی در ایران پس از بازگشت شاه از سفرش به آمریکا بود.
تحول از مسیر آشوب و هرج و مرج، به مسیر انتقال منظم است. محصول این تغییر باز شدن فضای سیاسی در ایران پس از بازگشت شاه از سفرش به آمریکا بود.
در همین دوران بود که خمینی در سخنرانی به مناسبت مرگ پسرش مصطفی آخوندها را به استفاده از فرجه ای که پیدا شده فراخواند:<blockquote>«امروز یک فرجه پیدا شده.من عرض می‌کنم به شما یک فرجه پیدا شده. اگر این فرجه پیدا نشده بود، این اوضاع امروز نمی‌شد در ایران. اگر الان غنیمت بشمارند این را این فرصت است. این فرصت را غنیمت بشمارند آقایان. بنویسند، اعتراض کنند الان نویسند ه‌های احزاب دارند می‌نویسند، امضا می‌کنند، اشکال می‌کنند، … شما هم بنویسید… امروز روزی است که باید گفت و پیش می‌برید؛ و من خوف آن دارم که خدای نخواسته این فرجه از دست برود… خوب ما دیدیم که چندین نفر اشکال کردند… امضا کردند و کسی هم کارشان نداشت…»<ref>صحیفه نور – صفحه 266</ref> </blockquote>
در همین دوران بود که خمینی در سخنرانی به مناسبت مرگ پسرش مصطفی آخوندها را به استفاده از فرجه ای که پیدا شده فراخواند:<blockquote>«امروز یک فرجه پیدا شده.من عرض می‌کنم به شما یک فرجه پیدا شده. اگر این فرجه پیدا نشده بود، این اوضاع امروز نمی‌شد در ایران. اگر الان غنیمت بشمارند این را این فرصت است. این فرصت را غنیمت بشمارند آقایان. بنویسند، اعتراض کنند الان نویسند ه‌های احزاب دارند می‌نویسند، امضا می‌کنند، اشکال می‌کنند، … شما هم بنویسید… امروز روزی است که باید گفت و پیش می‌برید؛ و من خوف آن دارم که خدای نخواسته این فرجه از دست برود… خوب ما دیدیم که چندین نفر اشکال کردند… امضا کردند و کسی هم کارشان نداشت…»<ref>صحیفه نور – صفحه 266</ref> </blockquote>


خط ۶۳: خط ۶۲:
خمینی پیوسته [[قانون اساسی]] رژیم را تأیید می‌کرد. در سالهای ۴۱ و ۴۲ بیشترین اعتراضش، از قضا به آن بود که چرا قانون اساسی و به خصوص اصل دوم متمم قانون اساسی که به آخوندها حق نظارت برمجلس را می‌دهد، اجرا نمی‌شود. از آن به بعد نیز پیوسته به همین قانون استناد می‌کرد. حتی در یک سخنرانی که در دهم خرداد ۵۷ در نجف داشت، می‌گفت:
خمینی پیوسته [[قانون اساسی]] رژیم را تأیید می‌کرد. در سالهای ۴۱ و ۴۲ بیشترین اعتراضش، از قضا به آن بود که چرا قانون اساسی و به خصوص اصل دوم متمم قانون اساسی که به آخوندها حق نظارت برمجلس را می‌دهد، اجرا نمی‌شود. از آن به بعد نیز پیوسته به همین قانون استناد می‌کرد. حتی در یک سخنرانی که در دهم خرداد ۵۷ در نجف داشت، می‌گفت:


«آیا اینها به قانون اساسی عمل می‌کنند؟ … انتخاباتشان روی موازین قانون است؟ وکلایشان شرائط
«آیا اینها به قانون اساسی عمل می‌کنند؟ … انتخاباتشان روی موازین قانون است؟ وکلایشان شرایط قانونی دارند؟ …آزادی مال مردم است، … خدا آزادی داده به مردم، اسلام آزادی داده، قانون اساسی آزادی داده به مردم…»<ref>کوثر- صفحه 395</ref>
قانونی دارند؟ …آزادی مال مردم است، … خدا آزادی داده به مردم، اسلام آزادی داده، قانون اساسی آزادی داده به مردم…»<ref>کوثر- صفحه 395</ref>


در همین سخنرانی تصریح می‌کرد که قانون اساسی را قبول دارد به شرط آن که متمم آن هم در نظر گرفته شود. با این حال، هرچه از سال ۵۷ سپری می‌شد، خمینی در برابر قاطعیت انقلابی تود ه‌های مردم دریافت که دیگر نمی‌تواند به دفاع از قانون اساسی ادامه بدهد؛ بنابراین رویه و عقیده خود را در این زمینه نیز به کناری نهاد.<ref>[https://www.mojahedin.org/links/books/890627_Dajale.pdf خمینی دجال ضد بشر – صفحه 158]</ref>
در همین سخنرانی تصریح می‌کرد که قانون اساسی را قبول دارد به شرط آن که متمم آن هم در نظر گرفته شود. با این حال، هرچه از سال ۵۷ سپری می‌شد، خمینی در برابر قاطعیت انقلابی توده‌های مردم دریافت که دیگر نمی‌تواند به دفاع از قانون اساسی ادامه بدهد؛ بنابراین رویه و عقیده خود را در این زمینه نیز به کناری نهاد.<ref>[https://www.mojahedin.org/links/books/890627_Dajale.pdf خمینی دجال ضد بشر – صفحه 158]</ref>


== سفر به پاریس ==
== سفر به پاریس ==
[[پرونده:خمینی در پاریس .jpg|بندانگشتی|خمینی در پاریس]]
[[پرونده:خمینی در پاریس .jpg|بندانگشتی|خمینی در پاریس]]
روح‌الله خمینی پس از سالها اقامت درنجف سرانجام تصمیم به خروج از عراق گرفت. وی در ابتدا قصد کویت کرد اما کویت او را نپذیرفت. وی سرانجام با مصلحت اطرافیان تصمیم به سفر به فرانسه گرفته و در روز ۱۴ مهر وارد پاریس شده و در [[وفل لوشاتو|نوفل لوشاتو]] (حومه پاریس) مستقر شد.<ref>[http://www.imam-khomeini.ir/fa/c504_2701/زندگی_نامه/دوران_مبارزات/هجرت_به_فرانسه پرتال خمینی- سایت امام خمینی]</ref>
روح‌الله خمینی پس از سالها اقامت درنجف سرانجام تصمیم به خروج از عراق گرفت. وی در ابتدا قصد کویت کرد اما کویت او را نپذیرفت. وی سرانجام با مصلحت اطرافیان تصمیم به سفر به فرانسه گرفته و در روز ۱۴ مهر وارد پاریس شده و در [[وفل لوشاتو|نوفل لوشاتو]] (حومه پاریس) مستقر شد.<ref>[http://www.imam-khomeini.ir/fa/c504_2701/زندگی_نامه/دوران_مبارزات/هجرت_به_فرانسه پرتال خمینی- سایت امام خمینی]</ref>
سفر خمینی به فرانسه معمولاً با این دلیل ذکر شده‌است که به دلیل محدودیتهای اعمال شده از طرف شاه و مخالفت خمینی با سکوت سیاسی انجام شده‌است. با اینهمه به نظر می‌آید که این سفر چیزی نبود که شاه به آن متمایل باشد چرا که خمینی را در مرکز توجهات بین‌المللی قرار می‌داد. محمود دعایی از همراهان خمینی در عراق در این رابطه می‌گوید: <blockquote>«بعدها از گزارشها معلوم شد که در آن موقع، بین رژیم عراق و ایران دو تصمیم متناقض وجود داشته‌است. رژیم ایران اصرار داشت امام از عراق خارج نشوند؛ زیرا با خروج از عراق و رفتن ایشان به کشور دیگر، که ایران با آنها چنین تعهدی نداشت، کنترل و مراقبت امام بر ایشان مشکل می‌شد…»<ref>غرور و سقوط – صفحه 127</ref> </blockquote>در این رابطه ژیسکاردستن، رئیس جمهور وقت فرانسه نیز هنگامی که در شهریور سال ۱۳۷۷ به تهران سفر کرده بود، در مصاحبه با روزنامه توس تصریح کرد: <blockquote>«خمینی به محض ورود به فرانسه در فرودگاه تقاضای پناهندگی سیاسی کرد» و «شاه از من خواست به او روادید بدهم و مراتب امنیتی و حفاظتی در مورد آی تالله خمینی را از سوی دولت فرانسه تأمین کنیم… شاه برای من پیغام داد که کوچکترین مشکلی برای آیت الله خمینی به وجود نیاوریم و حتی ب هسفیر من گفت اگر دولت فرانسه مقدمات پذیرایی و آسایش او را فراهم نکند، او دولت فرانسه را هرگز نخواهد بخشید»<ref>روزنامه توس23 شهریور77</ref></blockquote>از جمله مواضع سیاسی او در پاریس می‌توان به مصاحبه وی با خبرنگار کیهان انجام داد:<blockquote>'''خبرنگار:''' حضر ت آیت الله، ممکن است خطوط اصلی حکومت اسلامی را در ز مینه‌های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی بیان بفرمایید؟</blockquote><blockquote>'''خمینی:''' اینها اموری نیست که بتوانم آن را برای شما تشریح کنم. اسلام هم آزادی خواهد داد و هم به اقتصاد توجه خواهد کرد.</blockquote><blockquote>'''خبرنگار:''' منظورم این است که در حکومت اسلامی ملی شدن صنایع قطعی خواهد بود؟</blockquote><blockquote>'''خمینی:''' آن هم باید مورد مطالعه قرار گیرد.</blockquote><blockquote>'''خبرنگار:''' آیا فکر می‌کنید گروه‌های چپ و مارکسیستهایی که در ایران هستندآزادند؟</blockquote><blockquote>'''خمینی:''' اگر مضر به حال ملت باشد جلوگیری می‌شود و اگر نباشد، فقط اظهار عقیده باشد، مانعی ندارد.</blockquote><blockquote>'''خبرنگار:''' نقش زنان در حکومت اسلامی چه خواهد بود؟</blockquote><blockquote>'''خمینی:''' الان وقت این حرفها نیست.</blockquote><blockquote>'''خبرنگار:''' روزنامة مالکیت در حکومت اسلامی و به خصوص مالکیت ارضی چگونه خواهد بود؟</blockquote><blockquote>'''خمینی:''' اینها بعدها روشن خواهد شد.</blockquote><blockquote>'''خبرنگار:''' بعضیها می‌گویند که ما از زیر چکمه استبداد به زیر نعلین استبداد یرویم.</blockquote><blockquote>'''خمینی:''' آنها عمال شاه هستند… دیکتاتوری در اسلام اصلاً وجود ندارد<ref>روزنامه کیهان 3 بهمن 57</ref> </blockquote>همچنین خمینی در نوفل شاتو مذاکراتی با سران کشورهایی مثل آمریکا و فرانسه داشت. این مذاکرات با این هدف انجام می‌شد که سران این کشورها با بدست گرفتن حکومت توسط خمینی موافقت کنند. این مذاکرات و پیامرسانی‌ها معمولاً توسط قطب زاده انجام می‌شد. از جمله یک هفته قبل از کنفرانس گوادلوپ وزارت خارجه از قطب زاده سؤال می‌کند در صورتی که خمینی پیروز شود چه نوع سیاستهایی از جانب او اتخاذ خواهد شد.<ref>کتاب آخرین تلاشها در آخرین روزها- صفحه 97 و 98</ref>
سفر خمینی به فرانسه معمولاً با این دلیل ذکر شده‌است که به دلیل محدودیتهای اعمال شده از طرف شاه و مخالفت خمینی با سکوت سیاسی انجام شده‌است. با اینهمه به نظر می‌آید که این سفر چیزی نبود که شاه به آن متمایل باشد چرا که خمینی را در مرکز توجهات بین‌المللی قرار می‌داد. محمود دعایی از همراهان خمینی در عراق در این رابطه می‌گوید: <blockquote>«بعدها از گزارشها معلوم شد که در آن موقع، بین رژیم عراق و ایران دو تصمیم متناقض وجود داشته‌است. رژیم ایران اصرار داشت امام از عراق خارج نشوند؛ زیرا با خروج از عراق و رفتن ایشان به کشور دیگر، که ایران با آنها چنین تعهدی نداشت، کنترل و مراقبت امام بر ایشان مشکل می‌شد…»<ref>غرور و سقوط – صفحه 127</ref> </blockquote>در این رابطه ژیسکاردستن، رئیس جمهور وقت فرانسه نیز هنگامی که در شهریور سال ۱۳۷۷ به تهران سفر کرده بود، در مصاحبه با روزنامه توس تصریح کرد: <blockquote>«خمینی به محض ورود به فرانسه در فرودگاه تقاضای پناهندگی سیاسی کرد» و «شاه از من خواست به او روادید بدهم و مراتب امنیتی و حفاظتی در مورد آیت‌الله خمینی را از سوی دولت فرانسه تأمین کنیم… شاه برای من پیغام داد که کوچکترین مشکلی برای آیت‌الله خمینی به وجود نیاوریم و حتی به سفیر من گفت اگر دولت فرانسه مقدمات پذیرایی و آسایش او را فراهم نکند، او دولت فرانسه را هرگز نخواهد بخشید»<ref>روزنامه توس23 شهریور77</ref></blockquote>از جمله مواضع سیاسی او در پاریس می‌توان به مصاحبه وی با خبرنگار کیهان انجام داد:<blockquote>'''خبرنگار:''' حضر ت آیت‌الله، ممکن است خطوط اصلی حکومت اسلامی را در ز مینه‌های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی بیان بفرمایید؟</blockquote><blockquote>'''خمینی:''' اینها اموری نیست که بتوانم آن را برای شما تشریح کنم. اسلام هم آزادی خواهد داد و هم به اقتصاد توجه خواهد کرد.</blockquote><blockquote>'''خبرنگار:''' منظورم این است که در حکومت اسلامی ملی شدن صنایع قطعی خواهد بود؟</blockquote><blockquote>'''خمینی:''' آن هم باید مورد مطالعه قرار گیرد.</blockquote><blockquote>'''خبرنگار:''' آیا فکر می‌کنید گروه‌های چپ و مارکسیستهایی که در ایران هستند آزادند؟</blockquote><blockquote>'''خمینی:''' اگر مضر به حال ملت باشد جلوگیری می‌شود و اگر نباشد، فقط اظهار عقیده باشد، مانعی ندارد.</blockquote><blockquote>'''خبرنگار:''' نقش زنان در حکومت اسلامی چه خواهد بود؟</blockquote><blockquote>'''خمینی:''' الان وقت این حرفها نیست.</blockquote><blockquote>'''خبرنگار:''' روزنامه مالکیت در حکومت اسلامی و به خصوص مالکیت ارضی چگونه خواهد بود؟</blockquote><blockquote>'''خمینی:''' اینها بعدها روشن خواهد شد.</blockquote><blockquote>'''خبرنگار:''' بعضیها می‌گویند که ما از زیر چکمه استبداد به زیر نعلین استبداد یرویم.</blockquote><blockquote>'''خمینی:''' آنها عمال شاه هستند… دیکتاتوری در اسلام اصلاً وجود ندارد<ref>روزنامه کیهان 3 بهمن 57</ref> </blockquote>همچنین خمینی در [[نوفل لوشاتو]] مذاکراتی با سران کشورهایی مثل آمریکا و فرانسه داشت. این مذاکرات با این هدف انجام می‌شد که سران این کشورها با بدست گرفتن حکومت توسط خمینی موافقت کنند. این مذاکرات و پیامرسانی‌ها معمولاً توسط قطب زاده انجام می‌شد. از جمله یک هفته قبل از [[کنفرانس گوادلوپ]] وزارت خارجه از قطب زاده سؤال می‌کند در صورتی که خمینی پیروز شود چه نوع سیاست‌هایی از جانب او اتخاذ خواهد شد.<ref>کتاب آخرین تلاشها در آخرین روزها- صفحه 97 و 98</ref>
روز ۱۴ دی ماه زمامداران چهار کشور عمده غرب، یعنی آمریکا، فرانسه، انگلیس وآلمان در جزیره‌ای به نام [[کنفرانس گوادلوپ|گوادلوپ]] در دریای کارائیب اجلاسی به منظور تعیین سیاست خود در قبال وضعیت بحرانی ایران تشکیل دادند.
روز ۱۴ دی ماه زمامداران چهار کشور عمده غرب، یعنی آمریکا، فرانسه، انگلیس و آلمان در جزیره‌ای به نام [[کنفرانس گوادلوپ|گوادلوپ]] در دریای کارائیب اجلاسی به منظور تعیین سیاست خود در قبال وضعیت بحرانی ایران تشکیل دادند.


[[ابراهیم یزدی]] دومین وزیر خارجة خمینی در بارة این مذاکرات در کتاب خود می‌نویسد: ژیسکاردستن می‌گفت: اگر شاه بماند ایران دچار جنگ داخلی خواهد شد؛ و کمونیستها نفوذ فوق‌العاده زیادی ب هدست خواهند آورد… و این امر ممکن است زمینة دخالت روسها را فراهم سازد… آنچه اروپا احتیاج دارد نفت ایران و ثبات منطقه است. خمینی… هم خیلی غیر منطقی نیست. واشینگتن باید خود را با تغییرات سیاسی تطبیق دهد… ژیسکار تأکید داشت که کارتر باید با مخالفان تماس بگیرد.<ref>کتاب آخرین تلاشها در آخرین روزها- صفحه 97 و 98</ref>
[[ابراهیم یزدی]] دومین وزیر خارجه خمینی در باره این مذاکرات در کتاب خود می‌نویسد: <blockquote>«ژیسکاردستن می‌گفت: اگر شاه بماند ایران دچار جنگ داخلی خواهد شد؛ و کمونیستها نفوذ فوق‌العاده زیادی به دست خواهند آورد… و این امر ممکن است زمینه دخالت روسها را فراهم سازد… آنچه اروپا احتیاج دارد نفت ایران و ثبات منطقه است. خمینی… هم خیلی غیر منطقی نیست. واشینگتن باید خود را با تغییرات سیاسی تطبیق دهد… ژیسکار تأکید داشت که کارتر باید با مخالفان تماس بگیرد.»<ref>کتاب آخرین تلاشها در آخرین روزها- صفحه 97 و 98</ref></blockquote>نتیجه اساسی این کنفرانس، دستیابی چهار کشور یاد شده به توافق بر سر باز کردن راه خمینی بود.
 
نتیجة اساسی این کنفرانس، دستیابی چهار کشور یاد شده به توافق بر سر باز کردن راه خمینی بود.


== تمایل آمریکا و سفیر او در ایران به خمینی ==
== تمایل آمریکا و سفیر او در ایران به خمینی ==
در فردای کنفرانس گوادلوپ، یعنی ۱۸ دی ماه ۵۷، دو نفر که نمایندگان رسمی رئیس جمهور فرانسه بودند، در نوفل لوشاتو با خمینی ملاقات کردند و گفتند که حامل پیامی از جانب کارتر هستند. دربارة این ملاقات وزیر خارجة پیشین خمینی می‌نویسد: <blockquote>«این اولین باری بود که نمایندگان رسمی شخص رئیس جمهور به دیدار امام می‌آمدند و روشن بود که باید مسألة مهمی مطرح باشد… در این ملاقات…بعد از تعارفات معمولی، یکی از آنها،
در فردای کنفرانس گوادلوپ، یعنی ۱۸ دی ماه ۵۷، دو نفر که نمایندگان رسمی رئیس جمهور فرانسه بودند، در نوفل لوشاتو با خمینی ملاقات کردند و گفتند که حامل پیامی از جانب کارتر هستند. درباره این ملاقات وزیر خارجه پیشین خمینی می‌نویسد: <blockquote>«این اولین باری بود که نمایندگان رسمی شخص رئیس جمهور به دیدار امام می‌آمدند و روشن بود که باید مسأله مهمی مطرح باشد… در این ملاقات…بعد از تعارفات معمولی، یکی از آنها،
شروع به صحبت کرد و گفت: هدف از دیدار پیغامی است که برای آیت الله دارند. این پیغام از طرف پرزیدنت کارتر برای امام می‌باشد. وی در مکالمه از پرزیدنت ژیسکاردستن درخواست نموده‌است که این پیغام را به شما برسانیم… به نظر پرزیدنت کارتر، احتراز از هرگونه انفجاری در ایران به نفع همه خواهد بود. خروج شاه قطعی
شروع به صحبت کرد و گفت: هدف از دیدار پیغامی است که برای آیت الله دارند. این پیغام از طرف پرزیدنت کارتر برای امام می‌باشد. وی در مکالمه از پرزیدنت ژیسکاردستن درخواست نموده‌است که این پیغام را به شما برسانیم… به نظر پرزیدنت کارتر، احتراز از هرگونه انفجاری در ایران به نفع همه خواهد بود. خروج شاه قطعی است و درآینده نزدیکی رخ خواهد داد. به نظر کارتر مناسب خواهد بود که وضعیت را تماماً زیر کنترل خود بگیرید تا آرامش باشد. آنچه لازم است بگویم این است که بدانید که خطر دخالت ارتش هست و وقوع این خطر اوضاع را بدتر خواهد کرد. پرزیدنت کارتر آرزو دارد که این پیغام کاملاً مخفی و محرمانه بماند. یک وسیله ارتباطی مستقیم با آیت الله باید فراهم گردد تا مرتب در جریان حوادث گذاشته شوید.»<ref>آخرین تلاشها در آخرین روزها- ابراهیم یزدی صفحه 91</ref> </blockquote>
 
است و درآیندة نزدیکی رخ خواهد داد. به نظر کارتر مناسب خواهد بود که وضعیت را تماماً زیر کنترل خود بگیرید تا آرامش باشد. آنچه لازم است بگویم این است که بدانید که خطر دخالت ارتش هست و وقوع این خطر اوضاع را بدتر خواهد کرد. پرزیدنت کارتر آرزو دارد که این پیغام کاملاً مخفی و محرمانه بماند. یک وسیلة ارتباطی مستقیم با آیت الله باید فراهم گردد تا مرتب در جریان حوادث گذاشته شوید.»<ref>آخرین تلاشها در آخرین روزها- ابراهیم یزدی صفحه 91</ref> </blockquote>


پاسخ خمینی به نمایندگان کارتر در کتاب کوثر که تأیید شده بازماندگان خمینی است آمده است اما بخشی ازین پاسخ به عمد حذف شده‌است که می‌توان در کتاب [[ابراهیم یزدی]] آن را یافت.<ref>خمینی دجال ضد بشر 178</ref>
پاسخ خمینی به نمایندگان کارتر در کتاب کوثر که تأیید شده بازماندگان خمینی است آمده است اما بخشی ازین پاسخ به عمد حذف شده‌است که می‌توان در کتاب [[ابراهیم یزدی]] آن را یافت.<ref>خمینی دجال ضد بشر 178</ref>
خمینی از جمله می‌گوید:<blockquote>«از رئیس جمهورکه در این کنفرانس از تأیید کارتر از شاه مناقشه کرده‌است، تشکر می‌کنم و میل دارم که کارتر را نصیحت کنند که دست از پشتیبانی این شاه و این دولت که همه برخلاف قوانین است بردارند و به این کودتای نظامی تأیید نکنند و جلوگیری کنند تا ایران آرامش خود را به دست بیاورد و چرخهای اقتصاد به گردش درآید و درآن وقت است که می‌شود نفت را به غرب و …صادر کند.»<ref>آخرین تلاشها در آخرین روزها- ابراهیم یزدی – صفحه 91 تا 95</ref> </blockquote>البته خمینی به همین قول یعنی مراقبت و جلوگیری از فضای انفجاری تا آخرین روز یعنی [[سقوط شاه و پیروزی انقلاب ضدسلطنتی|۲۲بهمن۵۷]] وفادار بوده و فتوای جهاد صادر نکرد. صدور فتوای جهاد و مشروعیت به مبارزه مسلحانه اولا نقض قراردادهای نوفل لوشاتو بوده و ثانیاً قدرت را بدست انقلابیون داخلی می‌انداخت که طبعاً مورد نظر خمینی نبود.<ref>[https://www.mojahedin.org/links/books/890627_Dajale.pdf خمینی دجال ضد بشر 180]</ref>
خمینی از جمله می‌گوید:<blockquote>«از رئیس جمهورکه در این کنفرانس از تأیید کارتر از شاه مناقشه کرده‌است، تشکر می‌کنم و میل دارم که کارتر را نصیحت کنند که دست از پشتیبانی این شاه و این دولت که همه برخلاف قوانین است بردارند و به این کودتای نظامی تأیید نکنند و جلوگیری کنند تا ایران آرامش خود را به دست بیاورد و چرخهای اقتصاد به گردش درآید و درآن وقت است که می‌شود نفت را به غرب و …صادر کند.»<ref>آخرین تلاشها در آخرین روزها- ابراهیم یزدی – صفحه 91 تا 95</ref> </blockquote>البته خمینی به همین قول یعنی مراقبت و جلوگیری از فضای انفجاری تا آخرین روز یعنی [[سقوط شاه و پیروزی انقلاب ضدسلطنتی|۲۲بهمن۵۷]] وفادار بوده و فتوای جهاد صادر نکرد. صدور فتوای جهاد و مشروعیت به مبارزه مسلحانه اولا نقض قراردادهای نوفل لوشاتو بوده و ثانیاً قدرت را بدست انقلابیون داخلی می‌انداخت که طبعاً مورد نظر خمینی نبود.<ref>[https://www.mojahedin.org/links/books/890627_Dajale.pdf خمینی دجال ضد بشر 180]</ref>
همچنین سفیر آمریکا از بررسی اوضاع به این نتیجه رسیده بود که روی کار آمدن خمینی در مقایسه با شقوق دیگر بیشتر به سود آمریکاست. [[سولیوان]] این نظر را در کتابش به این صورت تئوریزه کرده‌است: «در ۹ نوامبر ۱۹۷۸ من طی گزارشی نظرات خود را به واشینگتن اطلاع دادم و توصیه‌هایی راجع به سیاستهای آیندة آمریکا در ایران به عمل آوردم. در این گزارش که عنوان آن را «فکر کردن به آن چه فکر نکردنی است» نام نهادم، یک تصویر واقعی از اوضاع ایران برای مقامهای مسئول واشینگتن ترسیم کردم. ب هطور مثال در این گزارش نوشتم که ثبات ایران تاکنون ب ردو پایة سلطنت و مذهب استوار بوده‌است. در ۱۵ سال گذشته استحکام پایة سلطنت، ایران را بر سرپا نگاهداشته و اکنون که پایة سلطنت سست شده، ناچار باید این ثبات با تحکیم پایة مذهب تأمین گردد.<ref>مأموریت در ایران صفحه 143</ref>
همچنین سفیر آمریکا از بررسی اوضاع به این نتیجه رسیده بود که روی کار آمدن خمینی در مقایسه با شقوق دیگر بیشتر به سود آمریکاست. [[سولیوان]] این نظر را در کتابش به این صورت تئوریزه کرده‌است: «در ۹ نوامبر ۱۹۷۸ من طی گزارشی نظرات خود را به واشینگتن اطلاع دادم و توصیه‌هایی راجع به سیاستهای آینده آمریکا در ایران به عمل آوردم. در این گزارش که عنوان آن را «فکر کردن به آن چه فکر نکردنی است» نام نهادم، یک تصویر واقعی از اوضاع ایران برای مقامهای مسئول واشینگتن ترسیم کردم. ب هطور مثال در این گزارش نوشتم که ثبات ایران تاکنون ب ردو پایه سلطنت و مذهب استوار بوده‌است. در ۱۵ سال گذشته استحکام پایه سلطنت، ایران را بر سرپا نگاهداشته و اکنون که پایه سلطنت سست شده، ناچار باید این ثبات با تحکیم پایه مذهب تأمین گردد.<ref>مأموریت در ایران صفحه 143</ref>


ژنرال هایزر که هنگام فرار شاه و آمدن خمینی، در تهران به سر می‌برد، دربارة نظرات [[سولیوان]] در جانبداری از خمینی می‌نویسد: <blockquote>«سولیوان به خمینی نظر داشت… سولیوان فکر کرده بود که خمینی رهبری مانند گاندی است که قدرت گرفتن او همراه با تغییر در حکومت به نفع آمریکا تمام می‌شود. با این فکر ترجیح می‌داد سران ارتش که به احتمال زیاد جلو برنامه‌های خمینی را سد می‌کردند، کنار بروند.»<ref>خاطران ژنرال آیزن هاور – صفحه 462</ref></blockquote>[[سولیوان]] همچنین می‌گوید: <blockquote>«درملاقاتهای بعدی که با شاه داشتم او هرگز از تماسهای ما با مخالفان اظهار ناراحتی نمی‌کرد و حتی در ملاقاتهای آخر غالباً د ربارة فعالیتهای مخالفان سؤالهایی از من می‌کرد و جمل هیی که بیشتر به کار م یبرد این بود که از «دوستان ملایتان چه خبردارید؟»<ref>مأموریت در ایران- صفحه 144 و 145</ref></blockquote>در همین راستا هایزر ژنرال چهار ستاره، معاون سرفرماندهی پیمان آتلانتیک شمالی در تاریخ ۱۴ دی ۵۷، دفتر کار خود در اشتوتگارت آلمان را مخفیانه به سوی تهران ترک کرد. شاه در آخرین کتاب خود (پاسخ به تاریخ) زیر عنوان «مأموریت شگف تانگیز ژنرال هایزر» می‌نویسد: <blockquote>«در اوائل بهم نماه خبری حیرت‌انگیز به من گزارش شد که ژنرال پانویس هایزر چند روزی است در تهران اقامت دارد… رفت وآمدهای ژنرال هایزر همواره ازچند هفته قبل برنامه‌ریزی می‌شد، ولی ای نبار جنبه یی اسرار آمیز داشت… اندکی بعد روزنامة هرالدتریبیون چاپ پاریس به شورویها و سایر دول اطمینان داد که ژنرال هایزر، نه برای تدارک یک کودتا، بلکه برای جلوگیری از آن به ایران سفر کرده‌است.»<ref>پاسخ به تاریخ- نوشته محمد رضا پهلوی</ref></blockquote>شاه اضافه می‌کند:<blockquote>بالاخره من یک بار ژنرال هایزر را به اتفاق سفیر آمریکا، آقای سولیوان ملاقات کردم. تنها چیزی که مورد علاقة هر دو آنها بود دانستن روز و ساعت حرکت من از ایران بود…</blockquote>
ژنرال هایزر که هنگام فرار شاه و آمدن خمینی، در تهران به سر می‌برد، درباره نظرات [[سولیوان]] در جانبداری از خمینی می‌نویسد: <blockquote>«سولیوان به خمینی نظر داشت… سولیوان فکر کرده بود که خمینی رهبری مانند گاندی است که قدرت گرفتن او همراه با تغییر در حکومت به نفع آمریکا تمام می‌شود. با این فکر ترجیح می‌داد سران ارتش که به احتمال زیاد جلو برنامه‌های خمینی را سد می‌کردند، کنار بروند.»<ref>خاطران ژنرال آیزن هاور – صفحه 462</ref></blockquote>[[سولیوان]] همچنین می‌گوید: <blockquote>«درملاقاتهای بعدی که با شاه داشتم او هرگز از تماسهای ما با مخالفان اظهار ناراحتی نمی‌کرد و حتی در ملاقاتهای آخر غالباً د رباره فعالیتهای مخالفان سؤالهایی از من می‌کرد و جمل هیی که بیشتر به کار م یبرد این بود که از «دوستان ملایتان چه خبردارید؟»<ref>مأموریت در ایران- صفحه 144 و 145</ref></blockquote>در همین راستا هایزر ژنرال چهار ستاره، معاون سرفرماندهی پیمان آتلانتیک شمالی در تاریخ ۱۴ دی ۵۷، دفتر کار خود در اشتوتگارت آلمان را مخفیانه به سوی تهران ترک کرد. شاه در آخرین کتاب خود (پاسخ به تاریخ) زیر عنوان «مأموریت شگف تانگیز ژنرال هایزر» می‌نویسد: <blockquote>«در اوائل بهم نماه خبری حیرت‌انگیز به من گزارش شد که ژنرال پانویس هایزر چند روزی است در تهران اقامت دارد… رفت وآمدهای ژنرال هایزر همواره ازچند هفته قبل برنامه‌ریزی می‌شد، ولی ای نبار جنبه یی اسرار آمیز داشت… اندکی بعد روزنامه هرالدتریبیون چاپ پاریس به شورویها و سایر دول اطمینان داد که ژنرال هایزر، نه برای تدارک یک کودتا، بلکه برای جلوگیری از آن به ایران سفر کرده‌است.»<ref>پاسخ به تاریخ- نوشته محمد رضا پهلوی</ref></blockquote>شاه اضافه می‌کند:<blockquote>بالاخره من یک بار ژنرال هایزر را به اتفاق سفیر آمریکا، آقای سولیوان ملاقات کردم. تنها چیزی که مورد علاقه هر دو آنها بود دانستن روز و ساعت حرکت من از ایران بود…</blockquote>


== خمینی پس از ورود به ایران ==
== خمینی پس از ورود به ایران ==
خط ۹۹: خط ۹۳:


=== تشکیل دولت موقت ===
=== تشکیل دولت موقت ===
حکم انتصاب بازرگان به عنوان نخس توزیر دولت موقت در تاریخ ۱۵ بهمن ۵۷–۶ربیع الاول ۹۹ - توسط خمینی امضا شد و روز بعد در حضور خبرنگاران توسط هاشمی رفسنجانی قرائت گردید. سپس ابراهیم یزدی ترجمة انگلیسی آن را برای خبرنگاران خارجی خواند. خمینی دراین حکم خطاب به بازرگان تصریح نمود: «ب هموجب اعتمادی که به ایمان راسخ شما به مکتب مقدس اسلام و اطلاعی که از سوابقتان از مبارزات اسلامی و ملی
حکم انتصاب بازرگان به عنوان نخس توزیر دولت موقت در تاریخ ۱۵ بهمن ۵۷–۶ربیع الاول ۹۹ - توسط خمینی امضا شد و روز بعد در حضور خبرنگاران توسط هاشمی رفسنجانی قرائت گردید. سپس ابراهیم یزدی ترجمه انگلیسی آن را برای خبرنگاران خارجی خواند. خمینی دراین حکم خطاب به بازرگان تصریح نمود: «ب هموجب اعتمادی که به ایمان راسخ شما به مکتب مقدس اسلام و اطلاعی که از سوابقتان از مبارزات اسلامی و ملی
دارم، جنابعالی را بدون در نظر گرفتن روابط حزبی و بستگی به گروهی خاص مأمور تشکیل دولت موقت می‌نمایم.<ref>کوثر- جدل سوم- صفحه 150</ref>
دارم، جنابعالی را بدون در نظر گرفتن روابط حزبی و بستگی به گروهی خاص مأمور تشکیل دولت موقت می‌نمایم.<ref>کوثر- جدل سوم- صفحه 150</ref>