کاربر:Khosro/صفحه تمرین فرار شاه: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۰: خط ۱۰:
|نتیجه=بیروزی انقلاب ضد سلطنتی در۲۲ بهمن ۱۳۵۷ و روی کار آمدن جمهوری اسلامی در ایران
|نتیجه=بیروزی انقلاب ضد سلطنتی در۲۲ بهمن ۱۳۵۷ و روی کار آمدن جمهوری اسلامی در ایران
}}
}}
فرار شاه از ایران در تاریخ ۲۶ دی‌ماه ۱۳۵۷، صورت گرفت. به دنبال اوج‌گیری قیام میلیونی مردم ایران و نفی حکومت دیکتاتوری سلطنتی محمد رضا پهلوی، و از طرف دیگر تغییر سیاست آمریکا با شعار حقوق بشر که شاه مجبور شد شکنجه و شلاق را متوقف کند؛ او مجبور به فرار شد. شاه ابتدا به مصر رفت. سپس عازم مراکش شد و از آنجا به باهاما رفت. شاه قصد داشت که پناهنده‌ی انگلیس شود اما دولت انگلیس موافقت نکرد. شاه به مکزیک سفر کرد و از آنجا برای درمان بیماری سرطان به آمریکا رفت. در این ایام که سفارت آمریکا در تهران به اشغال دانشجویان انقلابی درآمده بود؛ آمریکا از پذیرا شدن شاه سر باز زد. شاه مجبور به ترک آمریکا شد و به پاناما رفت و از آنجا مجدداً به مصر رفت و در آنجا اقامت گزید؛ [[محمدرضا شاه پهلوی]] پس از مدتی کوتاه در قاهره درگذشت. پس از فرار شاه و پیروزی [[انقلاب ضد سلطنتی ایران|انقلاب ضد سلطنتی]]، مردم به خیابان‌ها ریختند و به شادی و پای‌کوبی پرداختند.
'''فرار شاه''' از ایران در تاریخ ۲۶ دی‌ماه ۱۳۵۷، صورت گرفت. به دنبال اوج‌گیری قیام میلیونی مردم ایران و نفی حکومت دیکتاتوری سلطنتی محمد رضا پهلوی، و از طرف دیگر تغییر سیاست آمریکا با شعار حقوق بشر که شاه مجبور شد شکنجه و شلاق را متوقف کند؛ او مجبور به فرار شد. شاه ابتدا به مصر رفت. سپس عازم مراکش شد و از آنجا به باهاما رفت. شاه قصد داشت که پناهنده‌ی انگلیس شود اما دولت انگلیس موافقت نکرد. شاه به مکزیک سفر کرد و از آنجا برای درمان بیماری سرطان به آمریکا رفت. در این ایام که سفارت آمریکا در تهران به اشغال دانشجویان انقلابی درآمده بود؛ آمریکا از پذیرا شدن شاه سر باز زد. شاه مجبور به ترک آمریکا شد و به پاناما رفت و از آنجا مجدداً به مصر رفت و در آنجا اقامت گزید؛ [[محمدرضا شاه پهلوی]] پس از مدتی کوتاه در قاهره درگذشت. پس از فرار شاه و پیروزی [[انقلاب ضد سلطنتی ایران|انقلاب ضد سلطنتی]]، مردم به خیابان‌ها ریختند و به شادی و پای‌کوبی پرداختند.


== اولین فررار شاه از ایران ==
== اولین فررار شاه از ایران ==
خط ۱۷: خط ۱۷:
== روابط رژیم شاه با آمریکا ==
== روابط رژیم شاه با آمریکا ==
[[پرونده:سالیوان و شاه 1.JPG|جایگزین=سالیوان|بندانگشتی|353x353پیکسل|ویلیام سالیوان سفیر آمریکا و محمدرضا پهلوی]]
[[پرونده:سالیوان و شاه 1.JPG|جایگزین=سالیوان|بندانگشتی|353x353پیکسل|ویلیام سالیوان سفیر آمریکا و محمدرضا پهلوی]]
محور اصلی سیاست خارجی رژیم شاه، پیروی و مطابعت از آمریکا و سیاست‌های این کشور بوده است. شاه که بقای سلطنت خود را در ماجرای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، مدیون آمریکا و انگلیس می‌دانست؛ همواره با صراحت اعلام میکرد: «هدف‌های اساسی ما و ملل مدوکراسی غرب یک‌سان و این تساوی آرمان‌ها مایه افتخار ما و ملل مغرب‌زمین است». نفوذ و حضور آمریکا در رژیم پهلوی محسوس بود؛ و نقش اصلی در بسیاری از ارکان سیاسی و اقتصادی کشور داشت. رابطه رژیم شاه با آمریکا در اواخر دهه‌ی ۱۳۵۰، به تدریج تغییر کرد و از حالت دست‌نشاندگی در سال‌های پیشین به تحکیم وابستگی و رابطه حامی – پیرو، تبدیل گردید. این اتفاق به دنبال خروج انگلیس از صحنه سیاسی ایران و درگیری آمریکا در جنگ ویتنام صورت گرفت. شاه بعد از فرار از ایران از آمریکا دوری کرد؛ و ترجیح داد در کشورهایی هم‌چون مصر، مراکش و مکزیک اقامت کند. این موضوع ناشی از چند دلیل مهم بود. اول این‌که شاه بر این عقیده بود که آمریکا در جریان انقلاب اسلامی از او و رژیمش حمایت نکرده و دوم این‌که موجبات برکناری او را فراهم نموده است. شاه که با تجربه کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، انتظار داشت همیشه کسی او را نجات دهد؛ ناتوانی غرب در حمایت از او در جریان انقلاب اسلامی را عدم خواست غرب تفسیر کرد. واقعیت این است که شرایط سال ۱۳۵۷، با سال ۱۳۳۲، بسیار متفاوت بود. به دلیل این‌که آمریکایی‌ها به شاه اعتماد کرده و حکومت ایران را به مثابه یک جزیره ثبات در نظر گرفته بودند، از بسیاری از واقعیت‌های ایران دور شده بودند. به علت این دوری از واقعیات ایران، آمریکا ضمن محاسبات اشتباه از اوضاع این کشور که تا حدی نیز ناشی از سرعت تحولات سیاسی کشور بود، در تصمیم‌گیری و حمایت از شاه تاکتیک‌های متعدد و متضاد را مورد استفاده قرار داد. آمریکا که در دی‌ماه و بهمن ۱۳۵۷، احتمال سقوط رژیم شاه را بسیار زیاد می‌دانست، از تاکتیکی دو وجهی استفاده می کرد. از یک‌سو هم‌چنان حکومت بختیار را تنها حکومت قانونی ایران می‌دانست؛ و از سوی دیگر تلاش می‌کرد تا با انقلابیون مذاکره کند. آمریکا با تخمین این احتمال که ممکن است انقلاب مردم ایران به پیروزی برسد، تصمیم داشت با نشان دادن چهره‌ای متفاوت از خود، روابطش با حکومت جدید ایران را رسمیت بخشد. سیاست‌مداران آمریکایی که کمی دیر از انزجار و نفرت مردم ایران نسبت به خود آگاه شده بودند، می‌دانستند که با پذیرش شاه و قبول حضور او در آمریکا، موجبات نارضایتی مردم ایران را فراهم خواهند کرد. بنابراین گذشته از بی‌اعتمادی و نارضایتی شاه، آمریکا نیز تمایل چندانی به پذیرش او نداشت. هر چند در نهایت با ملاقات‌هایی که میان نمایندگان آمریکا و شاه صورت گرفت، شاه موفق به اقامت ده هفته‌ای در این کشور شد تا به مداوای بیماری خود بپردازد. با این حال ایالات متحده آمریکا نیز با هیچ تدبیری نتوانست این عامل سرسپرده را برای دلگرمی سایر عوامل خدمتگزار در حمایت نگهدارد؛ چون هم‌زمان با ورود او به آمریکا مسئله تسخیر لانه جاسوسی رخ داد. از این رو بعد از اقامت در آمریکا، مدتی از دوران زندگی شاه در پاناما و مصر سپری شد و در نهایت در همان‌جا  یعنی مصر نیز درگذشت. بررسی موضوع فرار شاه از کشور در آستانه انقلاب و وضعیت او جهت اقامت در کشورهای خارجی نشان داد که وی نیز به دلیل نشناختن واقعیات انقلاب ایران، علت سقوط خود را توطئه آمریکا می‌دانست؛ اما موضوع نپذیرفتن وی از سوی کشورهای مختلف حتی آمریکا، به خوبی بیان‌گر میزان نفرت مردم ایران و انقلابیون از او بود. بنابراین بسیاری از کشورها که خواهان برقراری روابط مجدد با حکومت اسلامی ایران بودند، می‌دانستند که پذیرش وی می‌تواند به این موضوع لطمه و آسیب برساند. چنان‌چه بسیاری معتقدند یکی از عوامل مهم تسخیر سفارت آمریکا از سوی دانشجویان انقلابی، پذیرش شاه در آمریکا بود.
محور اصلی سیاست خارجی رژیم شاه، پیروی و مطابعت از آمریکا و سیاست‌های این کشور بوده است. شاه که بقای سلطنت خود را در ماجرای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، مدیون آمریکا و انگلیس می‌دانست؛ همواره با صراحت اعلام میکرد: «هدف‌های اساسی ما و ملل دموکراسی غرب یک‌سان و این تساوی آرمان‌ها مایه افتخار ما و ملل مغرب‌زمین است». نفوذ و حضور آمریکا در رژیم پهلوی محسوس بود؛ و نقش اصلی در بسیاری از ارکان سیاسی و اقتصادی کشور داشت. رابطه رژیم شاه با آمریکا در اواخر دهه‌ی ۱۳۵۰، به تدریج تغییر کرد و از حالت دست‌نشاندگی در سال‌های پیشین به تحکیم وابستگی و رابطه حامی – پیرو، تبدیل گردید. این اتفاق به دنبال خروج انگلیس از صحنه سیاسی ایران و درگیری آمریکا در جنگ ویتنام صورت گرفت. شاه بعد از فرار از ایران از آمریکا دوری کرد؛ و ترجیح داد در کشورهایی هم‌چون مصر، مراکش و مکزیک اقامت کند. این موضوع ناشی از چند دلیل مهم بود. اول این‌که شاه بر این عقیده بود که آمریکا در جریان انقلاب اسلامی از او و رژیمش حمایت نکرده و دوم این‌که موجبات برکناری او را فراهم نموده است. شاه که با تجربه کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، انتظار داشت همیشه کسی او را نجات دهد؛ ناتوانی غرب در حمایت از او در جریان انقلاب اسلامی را عدم خواست غرب تفسیر کرد. واقعیت این بود که شرایط سال ۱۳۵۷، با سال ۱۳۳۲، بسیار متفاوت بود. به دلیل این‌که آمریکایی‌ها که به شاه اعتماد کرده و حکومت ایران را به مثابه یک جزیره ثبات در نظر گرفته بودند، از بسیاری از واقعیت‌های ایران دور شده بودند. به علت این دوری از واقعیات ایران، آمریکا ضمن اشتباه محاسبه زیاد از اوضاع این کشور که تا حدی نیز ناشی از سرعت تحولات سیاسی کشور بود، در تصمیم‌گیری و حمایت از شاه تاکتیک‌های متعدد و متضاد را مورد استفاده قرار داد. آمریکا که در دی‌ماه و بهمن ۱۳۵۷، احتمال سقوط رژیم شاه را بسیار زیاد می‌دانست، از تاکتیکی دو وجهی استفاده می کرد. از یک‌سو هم‌چنان حکومت بختیار را تنها حکومت قانونی ایران می‌دانست؛ و از سوی دیگر تلاش می‌کرد تا با انقلابیون مذاکره کند. آمریکا با تخمین این احتمال که ممکن است انقلاب مردم ایران به پیروزی برسد، تصمیم داشت با نشان دادن چهره‌ای متفاوت از خود، روابطش با حکومت جدید ایران را رسمیت بخشد. سیاست‌مداران آمریکایی که کمی دیر از انزجار و نفرت مردم ایران نسبت به خود آگاه شده بودند، می‌دانستند که با پذیرش شاه و قبول حضور او در آمریکا، موجبات نارضایتی مردم ایران را فراهم خواهند کرد. بنابراین گذشته از بی‌اعتمادی و نارضایتی شاه، آمریکا نیز تمایل چندانی به پذیرش او نداشت. هر چند در نهایت با ملاقات‌هایی که میان نمایندگان آمریکا و شاه صورت گرفت، شاه موفق به اقامت ده هفته‌ای در این کشور شد تا به مداوای بیماری خود بپردازد. با این حال ایالات متحده آمریکا نیز با هیچ تدبیری نتوانست این عامل سرسپرده را برای دلگرمی سایر عوامل خدمتگزار در حمایت خود نگه‌دارد؛ چون هم‌زمان با ورود او به آمریکا مسئله تسخیر لانه جاسوسی رخ داد. از این رو پس از اقامت در آمریکا، مدتی از دوران زندگی شاه در پاناما و مصر سپری شد و در سرانجام در همان‌جا  یعنی مصر نیز درگذشت. بررسی موضوع فرار شاه از کشور در آستانه انقلاب و وضعیت او جهت اقامت در کشورهای خارجی نشان داد که وی نیز به دلیل نشناختن واقعیات انقلاب ایران، علت سقوط خود را توطئه آمریکا می‌دانست؛ اما موضوع نپذیرفتن وی از سوی کشورهای مختلف حتی آمریکا، به خوبی بیان‌گر میزان نفرت مردم ایران و انقلابیون از او بود. بنابراین بسیاری از کشورها که خواهان برقراری روابط مجدد با حکومت اسلامی ایران بودند، می‌دانستند که پذیرش وی می‌تواند به این موضوع لطمه و آسیب برساند. چنان‌چه بسیاری معتقدند یکی از عوامل مهم تسخیر سفارت آمریکا از سوی دانشجویان انقلابی، پذیرش شاه در آمریکا بود.


با آشکار شدن ناتوانی شاه و رژیمش در برابر جنبش انقلابیون، مواضع جیمی کارتر و آمریکا تغییر کرد. به‌ویژه که برای آمریکایی‌ها، چه دموکرات و چه جمهوری‌خواه، ایران به‌عنوان کشوری که می‌توانست برای حفظ منافع آمریکا در منطقه خاورمیانه مؤثر باشد، از اهمیت ویژه‌ای برخوردار بود.<ref>[http://www.iichs.ir/News-5343/%DA%86%D8%B1%D8%A7-%D8%B4%D8%A7%D9%87-%D8%A8%D9%87-%D8%A2%D9%85%D8%B1%DB%8C%DA%A9%D8%A7-%D9%86%D8%B1%D9%81%D8%AA%D8%9F/?id=5343 چرا شاه به آمریکا نرفت - سایت مطالعات تاریخ معاصر ایران]</ref>
با آشکار شدن ناتوانی شاه و رژیمش در برابر جنبش انقلابیون، مواضع جیمی کارتر و آمریکا تغییر کرد. به‌ویژه که برای آمریکایی‌ها، چه دموکرات و چه جمهوری‌خواه، ایران به‌عنوان کشوری که می‌توانست برای حفظ منافع آمریکا در منطقه خاورمیانه مؤثر باشد، از اهمیت ویژه‌ای برخوردار بود.<ref>[http://www.iichs.ir/News-5343/%DA%86%D8%B1%D8%A7-%D8%B4%D8%A7%D9%87-%D8%A8%D9%87-%D8%A2%D9%85%D8%B1%DB%8C%DA%A9%D8%A7-%D9%86%D8%B1%D9%81%D8%AA%D8%9F/?id=5343 چرا شاه به آمریکا نرفت - سایت مطالعات تاریخ معاصر ایران]</ref>
خط ۲۷: خط ۲۷:


== کنفرانس گوادلوپ ==
== کنفرانس گوادلوپ ==
[[کنفرانس گوادلوپ]]، همیشه یکی از  معماهای بزرگ تاریخ انقلاب اسلامی ایران بوده است. این نشست در جزیره گوادلوپ در دریای کارائیب بود. جیمی کارتر رئیس جمهور وقت آمریکا و سایر رهبران غربی در دی‌ماه ۱۳۵۷، به این نتیجه رسیده بودند که کار شاه تمام شده است و باید از ایران خارج شود، جیمی کارتر پیش از دیدار با همتایان اروپایی‌اش در جلسه غیر رسمی امنیت ملی آمریکا در واشنگتن، به این نتیجه رسیده بود که شاه به آخر خط رسیده است. مطابق صورت‌جلسه نشست این شورا در رو ۳ ژانویه ۱۹۷۹ (۱۳ دی ۱۳۵۷)، جیمی کارتر نگران از دست رفتن متحد استراتژیک خود نبوده است. او به مشاوران خود گفته بود که پس از رفتن شاه، مجلس ایران می‌تواند نشاء ثبات در کشور باشد و یک ایران حقیقتاً غیرمتعهد که به هیچ‌یک از بلوک‌های قدرت جهانی وابستگی نداشته باشد، نباید برای آمریکا ناکامی تلقی شود.<ref name=":0">[https://www.bbc.com/persian/iran/2016/06/160602_u01_iran_shah_us آمریکا چطور از شاه قطع امید کرد - سایت بی‌بی‌سی فارسی]</ref>
[[کنفرانس گوادلوپ]]، همیشه یکی از  معماهای بزرگ تاریخ انقلاب اسلامی ایران بوده است. این نشست در جزیره گوادلوپ در دریای کارائیب بود. جیمی کارتر رئیس جمهور وقت آمریکا و سایر رهبران غربی در دی‌ماه ۱۳۵۷، به این نتیجه رسیده بودند که کار شاه تمام شده است و باید از ایران خارج شود، جیمی کارتر پیش از دیدار با همتایان اروپایی‌اش در جلسه غیر رسمی امنیت ملی آمریکا در واشنگتن، به این نتیجه رسیده بود که شاه به آخر خط رسیده است. مطابق صورت‌جلسه نشست این شورا در رو ۳ ژانویه ۱۹۷۹ (۱۳ دی ۱۳۵۷)، جیمی کارتر نگران از دست رفتن متحد استراتژیک خود نبوده است. او به مشاوران خود گفته بود که پس از رفتن شاه، مجلس ایران می‌تواند منشاء ثبات در کشور باشد و یک ایران حقیقتاً غیرمتعهد که به هیچ‌یک از بلوک‌های قدرت جهانی وابستگی نداشته باشد، نباید برای آمریکا ناکامی تلقی شود.<ref name=":0">[https://www.bbc.com/persian/iran/2016/06/160602_u01_iran_shah_us آمریکا چطور از شاه قطع امید کرد - سایت بی‌بی‌سی فارسی]</ref>


== قطع امید آمریکا از شاه ==
== قطع امید آمریکا از شاه ==
خط ۳۳: خط ۳۳:
جیمی کارتر در سوم ژانویه ۱۹۷۹ (۱۳ دی ۱۳۵۷)، تصمیم نهایی خروج شاه از ایران را در آستانه سفر به گوادلوپ گرفته بود، همان روز بود که پیامی با فوریت بالا از ویلیام سالیوان سفیر آمریکا در تهران دریافت کرده بود که  لحظه‌ی سرنوشت‌ساز فرار رسیده‌است، شاه بر سر دوراهی بزرگی قرار دارد. زمام امور را به شاهپور بختیار بسپارد و برود یا به محافظه‌کاران و ارتش اجازه سرکوب بدهد.
جیمی کارتر در سوم ژانویه ۱۹۷۹ (۱۳ دی ۱۳۵۷)، تصمیم نهایی خروج شاه از ایران را در آستانه سفر به گوادلوپ گرفته بود، همان روز بود که پیامی با فوریت بالا از ویلیام سالیوان سفیر آمریکا در تهران دریافت کرده بود که  لحظه‌ی سرنوشت‌ساز فرار رسیده‌است، شاه بر سر دوراهی بزرگی قرار دارد. زمام امور را به شاهپور بختیار بسپارد و برود یا به محافظه‌کاران و ارتش اجازه سرکوب بدهد.


به گفته سالیوان عده‌ای از افسران ارشاد چنان از دودلی فرمانده کلّ قوا به ستوه آمده‌اند که قصد کودتا دارند. یک افسر ارشد ارتش ایران روز ۱۲ دی ۱۳۵۷، بسیار محرمانه رئیس اداره مستشاری آمریکا در ارتش به نام ژنرال فیلیپ گست را آگاه کرد که اگر شاه در چند روز آینده اقدامی قاطع نکند، ارتش او را برکنار خواهد کرد. سالیوان روز ۲۲ دی ۱۳۵۷، را روز احتمالی کودتا تعیین می‌کند؛ و می‌گوید که باید فرض را بر این گذاشت که در هر صورت شاه به‌زودی از صحنه کنار خواهد رفت یا قدرت را به بختیار واگذار می‌کند و می‌رود؛ و یا او را در کودتا کنار می‌گذارند. بنا بر این ما باید بر نحوه رفتن شاه تمرکز کنیم. فقط رئیس جمهور آمریکا می‌تواند شاه را به خروج از ایران راضی کند. پیام شاه در قالب استراحت و آزمایش‌های پزشکی و نیز وظایف میهنی شاه و شانس آخر برای نجات سلطنت و قانون اساسی مشروطه تنظیم شود. جیمی کارتر همان روز مشاوران ارشدش را فرا می‌خواند؛ و می‌پرسد که آیا باید از شاه بخواهد از قدرت کناره‌گیری کند یا نه. پرژینسکی مشاور امنیتی کارتر، با کناره‌گیری شاه از قدرت مخالفت می‌کند؛ اما در برابر جبهه متحد سایروس ونس، وزیر خارجه و استانسفیلد ترنر، رئیس سازمان سیا در اقلیت قرار می‌گیرد. در پایان قرار بر این می‌شود که جیمی کارتر مستقیماً خواهان کناره‌گیری شاه نشود؛ اما به زبانی دیپلماتیک از او بخواهد از ایران خارج شود. بنا بر یک سند، استعفای تیمسار غلام‌علی اویسی فرمانده نیروی زمینی ارتش شاه که به قاطعیت و بی‌رحمی شهرت داشت، خروجش از ایران در ۱۵ دی ۱۳۵۷، نگرانی آمریکا را از کودتای احتمالی تا اندازه‌ای کم می‌کند. همان روز جیمی کارتر به شاه پیام می‌دهد که تردید را کنار بگذارد؛ زمام امور را به شاهپور بختیار و شورای سلطنت بسپارد و برای استراحت به کاخ والتر اننبرگ در پالم اسپرینگ کالیفرنیا سفر کند و می‌گوید که از نظر ما بسیار مهم است که فرماندهان ارتش متحد باقی بمانند و با شاه کشور را ترک نکنند. مهم است که فرماندهی ارتش منسجم باقی بماند و حافظ روابط نزدیک آمریکا و ایران باشد. جیمی کارتر هم‌زمان فرستاده ویژه‌ای به نام ژنرال رابرت هایزر را به ایران می‌فرستد تا برای فرماندهان ارتش روشن کند که سرجای خود محکم بنشینند و مشگل را پیچیده‌تر نکننند.
به گفته سالیوان عده‌ای از افسران ارشد چنان از دودلی فرمانده کلّ قوا به ستوه آمده‌اند که قصد کودتا دارند. یک افسر ارشد ارتش ایران روز ۱۲ دی ۱۳۵۷، بسیار محرمانه رئیس اداره مستشاری آمریکا در ارتش به نام ژنرال فیلیپ گست را آگاه کرد که اگر شاه در چند روز آینده اقدامی قاطع نکند، ارتش او را برکنار خواهد کرد. سالیوان روز ۲۲ دی ۱۳۵۷، را روز احتمالی کودتا تعیین می‌کند؛ و می‌گوید که باید فرض را بر این گذاشت که در هر صورت شاه به‌زودی از صحنه کنار خواهد رفت یا قدرت را به بختیار واگذار می‌کند و می‌رود؛ و یا او را در کودتا کنار می‌گذارند. بنا بر این ما باید بر نحوه رفتن شاه تمرکز کنیم. فقط رئیس جمهور آمریکا می‌تواند شاه را به خروج از ایران راضی کند. پیام شاه در قالب استراحت و آزمایش‌های پزشکی و نیز وظایف میهنی شاه و شانس آخر برای نجات سلطنت و قانون اساسی مشروطه تنظیم شود. جیمی کارتر همان روز مشاوران ارشدش را فرا می‌خواند؛ و می‌پرسد که آیا باید از شاه بخواهد از قدرت کناره‌گیری کند یا نه. پرژینسکی مشاور امنیتی کارتر، با کناره‌گیری شاه از قدرت مخالفت می‌کند؛ اما در برابر جبهه متحد سایروس ونس، وزیر خارجه و استانسفیلد ترنر، رئیس سازمان سیا در اقلیت قرار می‌گیرد. در پایان قرار بر این می‌شود که جیمی کارتر مستقیماً خواهان کناره‌گیری شاه نشود؛ اما به زبانی دیپلماتیک از او بخواهد از ایران خارج شود. بنا بر یک سند، استعفای تیمسار غلام‌علی اویسی فرمانده نیروی زمینی ارتش شاه که به قاطعیت و بی‌رحمی شهرت داشت، خروجش از ایران در ۱۵ دی ۱۳۵۷، نگرانی آمریکا را از کودتای احتمالی تا اندازه‌ای کم می‌کند. همان روز جیمی کارتر به شاه پیام می‌دهد که تردید را کنار بگذارد؛ زمام امور را به شاهپور بختیار و شورای سلطنت بسپارد و برای استراحت به کاخ والتر اننبرگ در پالم اسپرینگ کالیفرنیا سفر کند و می‌گوید که از نظر ما بسیار مهم است که فرماندهان ارتش متحد باقی بمانند و با شاه کشور را ترک نکنند. مهم است که فرماندهی ارتش منسجم باقی بماند و حافظ روابط نزدیک آمریکا و ایران باشد. جیمی کارتر هم‌زمان فرستاده ویژه‌ای به نام ژنرال رابرت هایزر را به ایران می‌فرستد تا برای فرماندهان ارتش روشن کند که سرجای خود محکم بنشینند و مشکل را پیچیده‌تر نکنند.


[[روح‌الله خمینی]] علنی می‌گفت که شاه باید برود. مقامات دولت جیمی کارتر نیز در مراحل مختلف و به‌تدریج به این نتجه می‌رسند که باید شاه را رها کنند و به فکر حفظ منافع استراتژیک خود در ایرانی اسلامی باشند. مطابق یک سند جدید، روز ۹ آبان ۱۳۵۷، ژنرال ویلیام ادوم، دستیار نظامی برژینسکی به او می‌گوید که آمریکا باید فرض را بر آن بگذارد که سناریوی سقوط شاه محتمل است و ببیند که برای تأمین امنیت جاندی حدود ۶۰ هزار شهروند آمریکایی در ایران، ادامه دسترسی به نفت ایران و آینده قراردادهای تسلیحاتی‌اش چه باید بکند. ۹ روز بعد بود که ویلیام سالیوان سفیر آمریکا در تهران، پیام معروفش را به واشینگتن فرستاد؛ این‌که کار شاه تمام است و مصالحه ارتش و خمینی و تأسیس جمهری اسلامی، تنها راه حل بحران و حفظ منافع آمریکا است.
[[روح‌الله خمینی]] علنی می‌گفت که شاه باید برود. مقامات دولت جیمی کارتر نیز در مراحل مختلف و به‌تدریج به این نتجه می‌رسند که باید شاه را رها کنند و به فکر حفظ منافع استراتژیک خود در ایرانی اسلامی باشند. مطابق یک سند جدید، روز ۹ آبان ۱۳۵۷، ژنرال ویلیام ادوم، دستیار نظامی برژینسکی به او می‌گوید که آمریکا باید فرض را بر آن بگذارد که سناریوی سقوط شاه محتمل است و ببیند که برای تأمین امنیت جاندی حدود ۶۰ هزار شهروند آمریکایی در ایران، ادامه دسترسی به نفت ایران و آینده قراردادهای تسلیحاتی‌اش چه باید بکند. ۹ روز بعد بود که ویلیام سالیوان سفیر آمریکا در تهران، پیام معروفش را به واشینگتن فرستاد؛ این‌که کار شاه تمام است و مصالحه ارتش و خمینی و تأسیس جمهری اسلامی، تنها راه حل بحران و حفظ منافع آمریکا است.
۱٬۶۶۴

ویرایش