۱٬۶۵۱
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴: | خط ۴: | ||
| نام = | | نام = | ||
| تصویر =مسعود احمدزاده1.JPG | | تصویر =مسعود احمدزاده1.JPG | ||
| اندازه تصویر = | | اندازه تصویر =200px | ||
| عنوان تصویر =مسعود احمدزاده | | عنوان تصویر =مسعود احمدزاده | ||
| زادروز = ۱۳۲۵ | | زادروز = ۱۳۲۵ | ||
خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
| نماینده = | | نماینده = | ||
| شناختهشده برای =مردم ایران | | شناختهشده برای =مردم ایران | ||
| نقشهای برجسته =از | | نقشهای برجسته =از بنیانگذاران سازمان جریکهای فدایی خلق ایران | ||
| سبک = | | سبک = | ||
| تأثیرگذاران = | | تأثیرگذاران = | ||
| تأثیرپذیرفتگان = | | تأثیرپذیرفتگان =اعضا وهواداران سازمان چریکهای فدایی خلق | ||
| شهر خانگی = | | شهر خانگی = | ||
| تلویزیون = | | تلویزیون = | ||
| لقب = | | لقب = | ||
| حزب =سازمان چریکهای | | حزب =سازمان چریکهای فدایی خلق | ||
| جنبش = | | جنبش = | ||
| مخالفان = | | مخالفان = | ||
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
| آثار = | | آثار = | ||
| خویشاوندان سرشناس = | | خویشاوندان سرشناس = | ||
| | | | جوایز = | ||
| جوایز = | |||
| امضا = | | امضا = | ||
| اندازه امضا = | | اندازه امضا = | ||
خط ۵۲: | خط ۵۱: | ||
| پانویس = | | پانویس = | ||
}} | }} | ||
مسعود احمدزاده ، (زادهی ۱۳۲۵ مشهد - اعدام، ۱۱ اسفند ۱۳۵۰ تهران)، دانشجوی ریاضی در دانشکده علوم بود. او تحصیلات خود را در مشهد به پایان رساند. مسعود احمدزاده بهواسطه فعالیتهای پدرش [[طاهر احمدزاده]] که از فعالان جبهه ملی بود؛ در خانوادهای سیاسی رشد کرد. مسعود احمدزاده به همراه امیرپرویز پویان گروه احمدیزاده ـ پویان را بنیان نهاد. این گروه از هستههای اصلی تشکیلدهندهی [[سازمان چریکهای فدایی خلق ایران]] است. مسعود احمدزاده، از بنیانگذاران سازمان چریکهای فدایی، در ۱۱ اسفند ۱۳۵۰، بههمراه ۵ تن از اعضای فداییان به نامهای مجید احمدزاده، حمید توکلی، غلامرضا گلوی، عباس مفتاحی و اسدالله مفتاحی در برابر جوخهی تیرباران قرار گرفتند. یک روز بعد فداییان شهید، بهمن آژنگ، عبدالکریم حاجیان سهپله، سعید آریان و مهدی سؤالونی نیز تیرباران شدند | مسعود احمدزاده ، (زادهی ۱۳۲۵ مشهد - اعدام، ۱۱ اسفند ۱۳۵۰ تهران)، دانشجوی ریاضی در دانشکده علوم بود. او تحصیلات خود را در مشهد به پایان رساند. مسعود احمدزاده بهواسطه فعالیتهای پدرش [[طاهر احمدزاده]] که از فعالان جبهه ملی بود؛ در خانوادهای سیاسی رشد کرد. مسعود احمدزاده به همراه امیرپرویز پویان گروه احمدیزاده ـ پویان را بنیان نهاد. این گروه از هستههای اصلی تشکیلدهندهی [[سازمان چریکهای فدایی خلق ایران]] است. مسعود احمدزاده، از بنیانگذاران سازمان چریکهای فدایی، در ۱۱ اسفند ۱۳۵۰، بههمراه ۵ تن از اعضای فداییان به نامهای مجید احمدزاده، حمید توکلی، غلامرضا گلوی، عباس مفتاحی و اسدالله مفتاحی در برابر جوخهی تیرباران قرار گرفتند. یک روز بعد فداییان شهید، بهمن آژنگ، عبدالکریم حاجیان سهپله، سعید آریان و مهدی سؤالونی نیز تیرباران شدند. | ||
== زندگی مبارزاتی == | == زندگی مبارزاتی == | ||
مسعود احمدزاده گهگاه در جلسات کانون نشر حقایق اسلامی حضور مییافت؛ اما مذهبی نبود. ورود مسعود احمدزاده به دانشکده علوم در سال تحصیلی ۱۳۴۳–۱۳۴۴، برای تحصیل در رشته ریاضی، دوری از خانواده و زندگی در غربت، به گسترش هرچه بیشتر روابط او با دوست دیرین خود امیرپرویز پویان انجامید. ورود به دانشکده علوم و مطالعاتش در این دوران که تحت تأثیر مطالعات غالب آن روزگار، بیشتر روی منابع ادبی ماتریالیستی و مارکسیستی متمرکز بود. | مسعود احمدزاده گهگاه در جلسات کانون نشر حقایق اسلامی حضور مییافت؛ اما مذهبی نبود. ورود مسعود احمدزاده به دانشکده علوم در سال تحصیلی ۱۳۴۳–۱۳۴۴، برای تحصیل در رشته ریاضی، دوری از خانواده و زندگی در غربت، به گسترش هرچه بیشتر روابط او با دوست دیرین خود امیرپرویز پویان انجامید. ورود به دانشکده علوم و مطالعاتش در این دوران که تحت تأثیر مطالعات غالب آن روزگار، بیشتر روی منابع ادبی ماتریالیستی و مارکسیستی متمرکز بود. وی نوشته است:<blockquote>«مطالعات من در دوران دانشکده، گذشته از رمانهایی چون لبه تیغ و خرمگس و یا نمایشنامههای سارتر و غیره، از ریاضی که در آن وقت، شدیداً به آن عشق میورزیدم به فلسفه و منطق ریاضی و از آنجا به آثار راسل کشانده شد. این مطالعات هم به زبان فارسی و هم به زبان انگلیسی صورت میگرفت… چنین وضعیتی همراه با انگیزههای مبارزه با شرایط اجتماعی موجود، کلاً زمینه گرویدن من را به کمونیسم تشکیل میدهد و رفیقی مثل امیرپرویز پویان لازم بود که این گرایش را کامل کند… در نتیجه بحث با او بود که من به طور مشخص به مارکسیسم-لنینیسم نزدیک میشوم و این جریان مربوط به سال سوم دانشکده است».</blockquote>پس از آن که، مسعود احمدزاده سال سوم دانشکده را به پایان رساند، در تابستان آن سال امیرپرویز پویان از احمدزاده خواست که کتاب ''انقلاب در انقلاب'' رژی دبره را ترجمه کند؛ و احمدزاده نیز، در طی دو سه ماه این کار را به سرانجام رساند.<ref>[https://ir-psri.com/Show.php/print.php?Page=ViewArticle&ArticleID=1846 فداییان خلق پس از سیاهکل - سایت مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی]</ref> | ||
«مطالعات من در دوران دانشکده، گذشته از رمانهایی چون لبه تیغ و خرمگس و یا نمایشنامههای سارتر و غیره، از ریاضی که در آن وقت، شدیداً به آن عشق میورزیدم به فلسفه و منطق ریاضی و از آنجا به آثار راسل کشانده شد. این مطالعات هم به زبان فارسی و هم به زبان انگلیسی صورت میگرفت… چنین وضعیتی همراه با انگیزههای مبارزه با شرایط اجتماعی موجود، کلاً زمینه گرویدن | |||
پس از | |||
کارنامه زندگی انقلابی مسعود احمدزاده علیرغم جوانیش مشحون از فداکاریهاست. مسعود احمدزاده که از هوش بالایی برخوردار بود، تمامی قابلیت و توانایی خود را به خدمت انقلاب گرفت. او شناختی وسیع و عمیق از مارکسیسم داشت و برداشتش از آموختهها زنده و خلاق بود. او بر اساس موضع پرولتاریائیش آنچه را که در تئوری میآموخت، بهطور انقلابی در عمل به کار میبست. او میآموخت تا به کار ببندد، و از آنچه که به کار میبست، میآموخت. مسعود احمدزاده بر هر آنچه میکرد، آگاه بود، و به آنچه که آگاهی مییافت، عمل میکرد؛ مسعود احمدزاده در تمام خصلتهایش، اعم از ساده تا مهم، یک رفیق بود. یادش به رفقا اعتماد میبخشید. مسعود احمدزاده آمیزهای از عشق و کینه بود. عشقی عظیم به خلقش و کینهای عمیق به دشمنان خلق، آمیزهای که به او توانایی زیادی میبخشید. او پیگیر و خستگی ناپذیر، تلاش خلاقانه و وقفه ناپذیری در راه انقلاب انجام میداد. او از دیروقتهای شب، و پگاهان صبح، در جمعبندی مسائل مطروحه گروه میاندیشید. مسعود که به مبارزه مسلحانه به مثابه وظیفه تاریخی خطیری که به عهده پیشاهنگ انقلابی نهاده شده، عمیقاً آگاه بود، هیچگاه و در هیچ شرایط، حتی لحظهای موضع منفعل و تدافعی نداشت. آنگاه که آزاد بود، در سازمان دادن نخستین گروه چریکی که به عملیات پیگیر شهری دست زد، نقشی سازنده، خلاق و تعیینکننده ایفا نمود. او همچنین در نقش فرمانده یک تیم منظبط و فعال چریک شهری را فرماندهی میکرد که دست به چند عمل متهورانه بزرگ زد. هنگامیکه رفیق احمدزاده به زندانهای قرون وسطایی شاه افتاد، با مقاومت در زیر شدیدترین شکنجههای [[ساواک]]، نمونهای از ایمان و استحکام انقلابی به نمایش گذاشت که شکنجه گران [[ساواک]] خود به حقارت خویش پی بردند. [[ساواک]] که در مسعود قدرتی عظیم سراغ کرده بود، برای اولین بار یک زندانی را نه تنها در سلول، بلکه تا آخرین لحظه زندگیش در سلولی کاملاً جدا از دیگران نگه داشت.<ref name=":0">[https://www.marxists.org/farsi/archive/ahmadzadeh/1970/armed-struggle.pdf پیشگفتار کتاب مبارزه مسلحانه هم استراتژی هم تاتیک]</ref> | کارنامه زندگی انقلابی مسعود احمدزاده علیرغم جوانیش مشحون از فداکاریهاست. مسعود احمدزاده که از هوش بالایی برخوردار بود، تمامی قابلیت و توانایی خود را به خدمت انقلاب گرفت. او شناختی وسیع و عمیق از مارکسیسم داشت و برداشتش از آموختهها زنده و خلاق بود. او بر اساس موضع پرولتاریائیش آنچه را که در تئوری میآموخت، بهطور انقلابی در عمل به کار میبست. او میآموخت تا به کار ببندد، و از آنچه که به کار میبست، میآموخت. مسعود احمدزاده بر هر آنچه میکرد، آگاه بود، و به آنچه که آگاهی مییافت، عمل میکرد؛ مسعود احمدزاده در تمام خصلتهایش، اعم از ساده تا مهم، یک رفیق بود. یادش به رفقا اعتماد میبخشید. مسعود احمدزاده آمیزهای از عشق و کینه بود. عشقی عظیم به خلقش و کینهای عمیق به دشمنان خلق، آمیزهای که به او توانایی زیادی میبخشید. او پیگیر و خستگی ناپذیر، تلاش خلاقانه و وقفه ناپذیری در راه انقلاب انجام میداد. او از دیروقتهای شب، و پگاهان صبح، در جمعبندی مسائل مطروحه گروه میاندیشید. مسعود که به مبارزه مسلحانه به مثابه وظیفه تاریخی خطیری که به عهده پیشاهنگ انقلابی نهاده شده، عمیقاً آگاه بود، هیچگاه و در هیچ شرایط، حتی لحظهای موضع منفعل و تدافعی نداشت. آنگاه که آزاد بود، در سازمان دادن نخستین گروه چریکی که به عملیات پیگیر شهری دست زد، نقشی سازنده، خلاق و تعیینکننده ایفا نمود. او همچنین در نقش فرمانده یک تیم منظبط و فعال چریک شهری را فرماندهی میکرد که دست به چند عمل متهورانه بزرگ زد. هنگامیکه رفیق احمدزاده به زندانهای قرون وسطایی شاه افتاد، با مقاومت در زیر شدیدترین شکنجههای [[ساواک]]، نمونهای از ایمان و استحکام انقلابی به نمایش گذاشت که شکنجه گران [[ساواک]] خود به حقارت خویش پی بردند. [[ساواک]] که در مسعود قدرتی عظیم سراغ کرده بود، برای اولین بار یک زندانی را نه تنها در سلول، بلکه تا آخرین لحظه زندگیش در سلولی کاملاً جدا از دیگران نگه داشت.<ref name=":0">[https://www.marxists.org/farsi/archive/ahmadzadeh/1970/armed-struggle.pdf پیشگفتار کتاب مبارزه مسلحانه هم استراتژی هم تاتیک]</ref> |
ویرایش