وارطان سالاخانیان: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۶۹: خط ۶۹:
در اردیبهشت سال ۱۳۳۳، که نزدیک به یک سال از کودتای ۲۸ مرداد می‌گذشت و رژیم شاه هنوز نتوانسته بود محل چاپ‌خانه را کشف کند. غروب ششم اردیبهشت، مأموران شاه به یک اتومبیل در دروازه دولت، که آن‌ روزگار در خارج از تهران بود، ایست دادند. راننده‌ی ماشین جوانی ارمنی بود. او و جوان دیگری که در اتومبیل بودند با خون‌سردی به سؤالات مأموران پاسخ می‌دادند. یکی از مأموران خواست‌ که به اتومبیل اجازه حرکت بدهد. مأمور دیگر مخالفت کرد و از راننده خواست صندوق عقب ماشین را برای بازرسی باز کند. صندوق عقب ماشین که باز شد، مأموران حیرت‌زده شدند. صندوق عقب لبالب از نشریه‌ی “رزم”، ارگان سازمان جوانان حزب توده ایران بود. نشریه‌ها تا نخورده بود و هنوز بوی مرکب چاپ‌خانه می‌داد. ساعتی بعد دو سرنشین اتومبیل، وارطان سالاخانیان و محمود کوچک‌شوشتری در شکنجه‌گاه فرمانداری نظامی تهران بودند. درآن دوران، شکنجه‌گاه در لشکر ۲ زرهی قرار داشت و شکنجه‌گران زیر نظر بختیار و سرهنگ زیبایی، به شکنجه‌ی مبارزان مشغول بودند. وارطان سالاخانیان و محمود کوچک‌شوشتری، به‌محض ورود به شکنجه‌گاه، تحت شکنجه‌ی شکنجه‌گران قرار گرفتند. هردو در یک اتاق و در کنار یک‌دیگر شکنجه می‌شدند. هنوز روش‌های پیشرفته شکنجه در اختیار شاه قرار نگرفته بود؛ و شکنجه‌ها هنوز قرون وسطایی بود. شکنجه‌گران بیشتر به کوچک‌شوشتری که قامت ظریفی داشت، فشار می‌آوردند تا بلکه اطلاعاتی از محل چاپ‌خانه به‌دست بیاوردند؛ اما پاسخ شکنجه‌ها سکوت بود.<ref name=":0" />
در اردیبهشت سال ۱۳۳۳، که نزدیک به یک سال از کودتای ۲۸ مرداد می‌گذشت و رژیم شاه هنوز نتوانسته بود محل چاپ‌خانه را کشف کند. غروب ششم اردیبهشت، مأموران شاه به یک اتومبیل در دروازه دولت، که آن‌ روزگار در خارج از تهران بود، ایست دادند. راننده‌ی ماشین جوانی ارمنی بود. او و جوان دیگری که در اتومبیل بودند با خون‌سردی به سؤالات مأموران پاسخ می‌دادند. یکی از مأموران خواست‌ که به اتومبیل اجازه حرکت بدهد. مأمور دیگر مخالفت کرد و از راننده خواست صندوق عقب ماشین را برای بازرسی باز کند. صندوق عقب ماشین که باز شد، مأموران حیرت‌زده شدند. صندوق عقب لبالب از نشریه‌ی “رزم”، ارگان سازمان جوانان حزب توده ایران بود. نشریه‌ها تا نخورده بود و هنوز بوی مرکب چاپ‌خانه می‌داد. ساعتی بعد دو سرنشین اتومبیل، وارطان سالاخانیان و محمود کوچک‌شوشتری در شکنجه‌گاه فرمانداری نظامی تهران بودند. درآن دوران، شکنجه‌گاه در لشکر ۲ زرهی قرار داشت و شکنجه‌گران زیر نظر بختیار و سرهنگ زیبایی، به شکنجه‌ی مبارزان مشغول بودند. وارطان سالاخانیان و محمود کوچک‌شوشتری، به‌محض ورود به شکنجه‌گاه، تحت شکنجه‌ی شکنجه‌گران قرار گرفتند. هردو در یک اتاق و در کنار یک‌دیگر شکنجه می‌شدند. هنوز روش‌های پیشرفته شکنجه در اختیار شاه قرار نگرفته بود؛ و شکنجه‌ها هنوز قرون وسطایی بود. شکنجه‌گران بیشتر به کوچک‌شوشتری که قامت ظریفی داشت، فشار می‌آوردند تا بلکه اطلاعاتی از محل چاپ‌خانه به‌دست بیاوردند؛ اما پاسخ شکنجه‌ها سکوت بود.<ref name=":0" />


وارطان سالاخانیان و محمود کوچک‌شوشتری در زیر شکنجه‌ی مأمورانی مانند زیبایی، مبصری و امحدی مقاومت کردند. «مجاهد»
وارطان سالاخانیان و محمود کوچک‌شوشتری در زیر شکنجه‌ی مأمورانی مانند زیبایی، مبصری و امحدی مقاومت کردند.  


شکنجه ۶ روز ادامه داشت. وارطان سالاخانیان  و محمود کوچک‌شوشتری هردو همه چیز را انکار می‌کردند و می‌گفتند که از وجود نشریه‌ها خبر ندارند. روز ۱۲ اردیبهشت محمود کوچک‌شوشتری، در حالی‌که بدنش زیر شکنجه درهم کوبیده شده بود، بی‌آن‌که لب باز کند شهید شد. وارطان سالاخانیان، وقتی مطمئن شد که رفیقش شهید شده است، به شکنجه‌گران گفت:
شکنجه ۶ روز ادامه داشت. وارطان سالاخانیان  و محمود کوچک‌شوشتری هردو همه چیز را انکار می‌کردند و می‌گفتند که از وجود نشریه‌ها خبر ندارند. روز ۱۲ اردیبهشت محمود کوچک‌شوشتری، در حالی‌که بدنش زیر شکنجه درهم کوبیده شده بود، بی‌آن‌که لب باز کند شهید شد. وارطان سالاخانیان، وقتی مطمئن شد که رفیقش شهید شده است، به شکنجه‌گران گفت:
۲٬۳۴۴

ویرایش