کاربر:Khosro/صفحه تمرین سیاوش کسرایی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۴۶: خط ۴۶:
|امضا                  =
|امضا                  =
}}
}}
'''سیاوش کسرایی'''، (زاده‌ی ۵ اسفندماه ۱۳۰۵، هشت‌بهشت اصفهان - درگذشته ۱۹ بهمن‌ماه ۱۳۷۴، وین) شاعر، نقاش و عضو کانون نویسندگان ایران و هم‌چنین از فعالان سیاسی چپ‌گرای تاریخ معاصر ایران بود. سیاوش کسرایی یکی از برجسته‌ترین و تأثیر گذارترین شعرای معاصر ایران است. او دانش‌آموخته دانشکده‌ی حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران و از بنیان‌گذاران انجمن ادبی شمع سوخته بود. سیاوش کسرائی، سَراینده منظومه‌ی معروف  ''آرش کمانگیر''، نخستین منظومه حماسی نیمایی است. وی یکی از شاگردان نیما یوشیج بود که به سبک شعر او تا آخر وفادار ماند. سیاوش کسرایی در فاصله‌ی بین کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، تا انقلاب ضدسلطنتی ممنوع‌القلم و ممنوع الفعالیت بود. وی بیشتر از همه با شخصیت‌هایی نظیر: نیما یوشیج، هوشنگ ابتهاج، محمود اعتمادزاده (م.ا. به آذین)، احمدرضا احمدی، '''[[فروغ فرخزاد]]'''، '''[[فریدون مشیری]]'''، نادر نادرپور، ایرج افشار، مرتضی کیوان، ابراهیم یونسی و شاهرخ مسکوب ارتباط داشت. سیاوش کسرایی در سال ۱۳۵۸، به‌همراه محمود اعتمادزاده مشهوربه م. الف. به‌آذین، هوشنگ ابتهاج، فریدون تنکابنی و محمدتقی برومند، و تمامی عناصر [[حزب توده ایران|'''حزب توده''']] از کانون نویسندگان اخراج شدند. سیاوش کسرایی در سال ۱۳۶۲، پس از انحلال حزب توده، به همراه خانواده‌اش از ایران خارج شد. او نخست در شهر کابل افغانستان و سپس در مسکو ساکن شد؛ و پس از فروپاشی بلوک شرق، به وین پایتخت اتریش مهاجرت کرد. از سیاوش کسرایی ۱۸ مجموعه شهر به جا مانده است. از آثار وی می‌توان به مجموعه آوا، آرش کمان‌گیر، خون سیاوش، مهره سرخ، اشاره  کرد. مجموعه‌ی شعر آرش کمانگیر، حماسی‌ترین و مشهورترین اثر سیاوش کسرایی است. سرانجام سیاوش کسرایی در ۱۹ بهمن‌ماه سال ۱۳۷۴، در سن ۶۹ سالگی در شهر وین پایتخت اتریش درگذشت؛ و در آرامستان مرکزی شهر وین در بخش هنرمندان به خاک سپرده شد.
'''سیاوش کسرایی'''، (زاده‌ی ۵ اسفندماه ۱۳۰۵، هشت‌بهشت اصفهان - درگذشته ۱۹ بهمن‌ماه ۱۳۷۴، وین) شاعر، نقاش و عضو کانون نویسندگان ایران و هم‌چنین از فعالان سیاسی چپ‌گرای تاریخ معاصر ایران بود. سیاوش کسرایی یکی از برجسته‌ترین و تأثیر گذارترین شعرای معاصر ایران است. او دانش‌آموخته دانشکده‌ی حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران و از بنیان‌گذاران انجمن ادبی شمع سوخته بود. سیاوش کسرائی، سَراینده منظومه‌ی معروف  ''آرش کمانگیر''، نخستین منظومه حماسی [[نیما یوشیج|نیما]]<nowiki/>یی است. وی یکی از شاگردان [[نیما یوشیج]] بود که به سبک شعر او تا آخر وفادار ماند. سیاوش کسرایی در فاصله‌ی بین [[کودتای ۲۸ مرداد|کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲]]، تا [[انقلاب ضد سلطنتی|انقلاب ضدسلطنتی]] ممنوع‌القلم و ممنوع الفعالیت بود. وی بیشتر از همه با شخصیت‌هایی نظیر: [[نیما یوشیج]]، هوشنگ ابتهاج، محمود اعتمادزاده (م.ا. به آذین)، احمدرضا احمدی، [[فروغ فرخزاد]]، [[فریدون مشیری]]، نادر نادرپور، ایرج افشار، مرتضی کیوان، ابراهیم یونسی و شاهرخ مسکوب ارتباط داشت. سیاوش کسرایی در سال ۱۳۵۸، به‌همراه محمود اعتمادزاده مشهور به م. الف. به‌آذین، هوشنگ ابتهاج، فریدون تنکابنی و محمدتقی برومند، و تمامی عناصر [[حزب توده ایران|حزب توده]] از کانون نویسندگان اخراج شدند. سیاوش کسرایی در سال ۱۳۶۲، پس از انحلال حزب توده، به همراه خانواده‌اش از ایران خارج شد. او نخست در شهر کابل افغانستان و سپس در مسکو ساکن شد؛ و پس از فروپاشی بلوک شرق، به وین پایتخت اتریش مهاجرت کرد. از سیاوش کسرایی ۱۸ مجموعه‌ شعر به جا مانده است. از آثار وی می‌توان به مجموعه آوا، آرش کمان‌گیر، خون سیاوش، مهره سرخ، اشاره  کرد. مجموعه‌ی شعر آرش کمانگیر، حماسی‌ترین و مشهورترین اثر سیاوش کسرایی است. سرانجام سیاوش کسرایی در ۱۹ بهمن‌ماه سال ۱۳۷۴، در سن ۶۹ سالگی در شهر وین پایتخت اتریش درگذشت؛ و در آرامستان مرکزی شهر وین در بخش هنرمندان به خاک سپرده شد.


== کودکی و تحصیلات ==
== کودکی و تحصیلات ==
سیاوش کسرایی درهمان کودکی همراه با خانواده‌اش به تهران مهاجرت کرد؛ و در دانشکده‌ی حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران مشغول تحصیل شد. وی علاوه بر سرودن شعر و فعالیت‌های ادبی، عمری را به فعالیت‌های سیاسی در حزب توده ایران گذراند. سیاوش کسرایی تحصیلات ابتدایی خود را در مدرسه‌ی ادب، و دوران دبیرستان را نخست در مدرسه‌ی نظام و سپس در مدرسه‌ی دارالفنون تهران گذراند.<ref name=":0">[http://azadamirkhizi.blogfa.com/post/766 بیوگرافی سیاوش کسرایی]</ref>  
سیاوش کسرایی درهمان کودکی همراه با خانواده‌اش به تهران مهاجرت کرد؛ و در دانشکده‌ی حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران مشغول تحصیل شد. وی علاوه بر سرودن شعر و فعالیت‌های ادبی، عمری را به فعالیت‌های سیاسی در [[حزب توده ایران]] گذراند. سیاوش کسرایی تحصیلات ابتدایی خود را در مدرسه‌ی ادب، و دوران دبیرستان را نخست در مدرسه‌ی نظام و سپس در مدرسه‌ی دارالفنون تهران گذراند.<ref name=":0">[http://azadamirkhizi.blogfa.com/post/766 بیوگرافی سیاوش کسرایی]</ref>  


سیاوش کسرایی خودش می‌گوید:
سیاوش کسرایی خودش می‌گوید:
[[پرونده:سیاو15.JPG|بندانگشتی|220x220پیکسل|جوانی سیاوش کسرایی]]
[[پرونده:سیاو15.JPG|بندانگشتی|220x220پیکسل|جوانی سیاوش کسرایی]]
<blockquote>«نام من حسین‌سیاوش کسرایی است، در تهران زاییده شدم؛ ولی در خراسان بزرگ شدم تا ۱۸ سالگی. ۱۴ ساله بودم که در منزل نقاشی می کردم، هرچیزی را که می شد کشید، می کشیدم. بعد از ۱۸ سالگی به کرمانشاه رفتم و در آن‌جا اتفاق مهم زندگی‌ام رخ داد؛ یک خانم به نام خانم ترنر که با گروه آمریکایی ها آمده بود کلاسی در کرمانشاه ایجاد کرد و من دو سال در کلاس این خانم، مبانی طراحی و هنرهای تجسمی را گذراندم.»<ref name=":1">[https://www.cloob.com/c/kasraee/157193/%D8%A8%DB%8C%D9%88%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%81%DB%8C_%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D9%88%D8%B4_%DA%A9%D8%B3%D8%B1%D8%A7%DB%8C%DB%8C_%D8%B4%D8%A7%D8%B9%D8%B1_%D9%86%D9%88_%D9%BE%D8%B1%D8%AF%D8%A7%D8%B2_%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86 بیوگرافی سیاوش کسرایی، شاعر نو پرداز ایرانی - سایت کلوب]</ref> </blockquote>وی پس از پایان دوران متوسطه در رشته‌ی حقوق و علوم سایسی وارد دانشکده حقوق در دانشگاه تهران شد؛ و لیسانس خود را از همان دانشگاه اخذ کرد. وی پس از اتمام تحصیل به خدمت سربازی رفت. در همین دوران بود که بیشتر با آثار نیما یوشیج آشنا شد؛ و سپس به آشنایی این دو منجر شد. او سرودن شعر را از سنین جوانی آغاز کرد.<ref name=":2">[https://www.bartarinha.ir/fa/news/835601/%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D9%88%D8%B4-%DA%A9%D8%B3%D8%B1%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%DA%AF%D8%B1%D8%AF%D8%B4-%D8%A8%D9%87-%D8%B1%D8%A7%D8%B3%D8%AA-%D8%A7%D8%B2-%D9%82%D9%84%D8%A8-%DA%86%D9%BE سیاوش کسرایی؛ گردش به راست از قلب چپ - سایت برترینها]</ref>  
<blockquote>«نام من حسین‌سیاوش کسرایی است، در تهران زاییده شدم؛ ولی در خراسان بزرگ شدم تا ۱۸ سالگی. ۱۴ ساله بودم که در منزل نقاشی می کردم، هرچیزی را که می شد کشید، می کشیدم. بعد از ۱۸ سالگی به کرمانشاه رفتم و در آن‌جا اتفاق مهم زندگی‌ام رخ داد؛ یک خانم به نام خانم ترنر که با گروه آمریکایی‌ها آمده بود کلاسی در کرمانشاه ایجاد کرد و من دو سال در کلاس این خانم، مبانی طراحی و هنرهای تجسمی را گذراندم.»<ref name=":1">[https://www.cloob.com/c/kasraee/157193/%D8%A8%DB%8C%D9%88%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%81%DB%8C_%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D9%88%D8%B4_%DA%A9%D8%B3%D8%B1%D8%A7%DB%8C%DB%8C_%D8%B4%D8%A7%D8%B9%D8%B1_%D9%86%D9%88_%D9%BE%D8%B1%D8%AF%D8%A7%D8%B2_%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86 بیوگرافی سیاوش کسرایی، شاعر نو پرداز ایرانی - سایت کلوب]</ref> </blockquote>وی پس از پایان دوران متوسطه در رشته‌ی حقوق و علوم سایسی وارد دانشکده حقوق در دانشگاه تهران شد؛ و لیسانس خود را از همان دانشگاه اخذ کرد. وی پس از اتمام تحصیل به خدمت سربازی رفت. در همین دوران بود که بیشتر با آثار [[نیما یوشیج]] آشنا شد؛ و سپس به آشنایی این دو منجر شد. او سرودن شعر را از سنین جوانی آغاز کرد.<ref name=":2">[https://www.bartarinha.ir/fa/news/835601/%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D9%88%D8%B4-%DA%A9%D8%B3%D8%B1%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%DA%AF%D8%B1%D8%AF%D8%B4-%D8%A8%D9%87-%D8%B1%D8%A7%D8%B3%D8%AA-%D8%A7%D8%B2-%D9%82%D9%84%D8%A8-%DA%86%D9%BE سیاوش کسرایی؛ گردش به راست از قلب چپ - سایت برترینها]</ref>  


== خانواده سیاوش کسرایی ==
== خانواده سیاوش کسرایی ==
[[پرونده:سیامهری.JPG|بندانگشتی|220x220پیکسل|سیاوش کسرایی و همسرش مهری]]
[[پرونده:سیامهری.JPG|بندانگشتی|220x220پیکسل|سیاوش کسرایی و همسرش مهری]]
همسر سیاوش کسرایی به نام مهری نوذری، خیاط و طراح معروفی در شهر تهران بود. سیاوش کسرایی دارای سه فرزند است. یکی از فرزندان او مانلی نام دارد که اکنون در روسیه زندگی می کند؛ و در حال حاضر در این کشور مدیر یک آکادمی ورزشی است. دختر سیاوش کسرایی به نام اشرف، به روانشناسی اشتغال دارد که در حال حاضر ساکن شهر مونترال کانادا است. بی‌بی کسرایی، دختر بزرگ سیاوش کسرایی  نیز اکنون در شهر ''سن دیگو  ''واقع در کالیفرنیا زندگی می‌کند. وی سعی دارد با مدیریت وب‌سایت و صفحه‌ی فیس بوک سیاوش کسرایی، به نشر آثار پدرش کمک کند؛ و با اشتیاق پاسخ‌گوی علاقه‌مندان دوستداران وی از سراسر دنیا است. خانم بی‌بی کسرایی هم‌چنین در سال‌های اخیر با تلاش فراوان موفق به اجرای صحنه‌ای از منظومه ''مهره سرخ''، در آمریکا شد.<ref name=":0" />  
همسر سیاوش کسرایی به نام مهری نوذری، خیاط و طراح معروفی در شهر تهران بود. سیاوش کسرایی دارای سه فرزند است. یکی از فرزندان او مانلی نام دارد که اکنون در روسیه زندگی می‌کند؛ و در حال حاضر در این کشور مدیر یک آکادمی ورزشی است. دختر سیاوش کسرایی به نام اشرف، به روانشناسی اشتغال دارد که در حال حاضر ساکن شهر مونترال کانادا است. بی‌بی کسرایی، دختر بزرگ سیاوش کسرایی  نیز اکنون در شهر ''سن دیگو  ''واقع در کالیفرنیا زندگی می‌کند. وی سعی دارد با مدیریت وب‌سایت و صفحه‌ی فیس بوک سیاوش کسرایی، به نشر آثار پدرش کمک کند؛ و با اشتیاق پاسخ‌گوی علاقه‌مندان و دوستداران وی از سراسر دنیا است. خانم بی‌بی کسرایی هم‌چنین در سال‌های اخیر با تلاش فراوان موفق به اجرای صحنه‌ای از منظومه ''مهره سرخ''، در آمریکا شد.<ref name=":0" />  


== سیاوش کسرایی پیش از انقلاب ضدسلطنتی ==
== سیاوش کسرایی پیش از انقلاب ضدسلطنتی ==
[[پرونده:سیاو16.JPG|بندانگشتی|210x210پیکسل]]
[[پرونده:سیاو16.JPG|بندانگشتی|210x210پیکسل]]
به نقل از بی‌بی خانم دختر ارشد سیاوش کسرایی، سیاوش در فاصله‌ی بین کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، تا انقلاب ضدسلطنتی ممنوع‌القلم و ممنوع الفعالیت بود؛ یعنی از روزی که شعر ''یونانی''، در روزنامه‌ی کیهان انتشار یافت، مشکلات سیاوش کسرایی آغاز شد. او  در انتهای این شعر گفته بود: "وطنم قلب من است… قلب من زندانی است " و همین شعر باعث ممنوع القلم و ممنوع‌الخروج شدن او تا زمان انقلاب سال ۱۳۵۷ شد. سیاوش کسرایی مدتی رئیس دفتر مدیرعامل بانک ساختمانی شد که بعدها به وزارت آبادانی و مسکن تغییر نام یافت؛ و سپس کارمند عالی‌رتبه و متولی یک شغل اداری در این وزارت‌خانه بود. وی هم‌چنین دو سال با گروه صنعتی بهشهر هم‌کاری داشت.<ref name=":0" />  
به نقل از بی‌بی خانم دختر ارشد سیاوش کسرایی، سیاوش در فاصله‌ی بین [[کودتای ۲۸ مرداد|کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲]]، تا [[انقلاب ضد سلطنتی|انقلاب ضدسلطنتی]] ممنوع‌القلم و ممنوع الفعالیت بود؛ یعنی از روزی که شعر ''یونانی''، در روزنامه‌ی کیهان انتشار یافت، مشکلات سیاوش کسرایی آغاز شد. او  در انتهای این شعر گفته بود: "وطنم قلب من است… قلب من زندانی است " و همین شعر باعث ممنوع القلم و ممنوع‌الخروج شدن او تا زمان [[انقلاب ضد سلطنتی|انقلاب سال ۱۳۵۷]] شد. سیاوش کسرایی مدتی رئیس دفتر مدیرعامل بانک ساختمانی شد که بعدها به وزارت آبادانی و مسکن تغییر نام یافت؛ و سپس کارمند عالی‌رتبه و متولی یک شغل اداری در این وزارت‌خانه بود. وی هم‌چنین دو سال با گروه صنعتی بهشهر هم‌کاری داشت.<ref name=":0" />  


سیاوش کسرایی پس از کودتای ۲۸ مردادماه که ممنوع‌القلم شده بود، شعرهای خود را با نام‌های مستعار کولی، شبان بزرگ امید، فرهاد رهاورد و رشید خلقی به چاپ می‌رساند.<ref name=":1" />  
سیاوش کسرایی پس از کودتای ۲۸ مردادماه که ممنوع‌القلم شده بود، شعرهای خود را با نام‌های مستعار کولی، شبان بزرگ امید، فرهاد رهاورد و رشید خلقی به چاپ می‌رساند.<ref name=":1" />  


سیاوش کسرایی بیشتر از همه با شخصیت‌هایی نظیر: نیما یوشیج، هوشنگ ابتهاج، محمود اعتمادزاده (م.ا. به آذین)، احمدرضا احمدی، '''[[فروغ فرخزاد]]'''، '''[[فریدون مشیری]]'''، نادر نادرپور، ایرج افشار، مرتضی کیوان، ابراهیم یونسی و شاهرخ مسکوب ارتباط داشت.<ref name=":2" />  
سیاوش کسرایی بیشتر از همه با شخصیت‌هایی نظیر: [[نیما یوشیج]]، هوشنگ ابتهاج، محمود اعتمادزاده (م.ا. به آذین)، احمدرضا احمدی، [[فروغ فرخزاد]]، [[فریدون مشیری]]، نادر نادرپور، ایرج افشار، مرتضی کیوان، ابراهیم یونسی و شاهرخ مسکوب ارتباط داشت.<ref name=":2" />  


== اخراج از کانون نویسندگان ایران ==
== اخراج از کانون نویسندگان ایران ==
[[پرونده:سیاو2.JPG|بندانگشتی|251x251پیکسل|از راست به چپ: هوشنگ ابتهاج، سیاوش کسرایی، نیما یوشیج، احمد شاملو و مرتضی کیوان.]]
[[پرونده:سیاو2.JPG|بندانگشتی|251x251پیکسل|از راست به چپ: هوشنگ ابتهاج، سیاوش کسرایی، نیما یوشیج، احمد شاملو و مرتضی کیوان.]]
در سال ۱۳۵۸، هیئت دبیران کانون نویسندگان شامل: باقر پرهام، '''[[احمد شاملو]]'''، محسن یلفانی، '''[[غلامحسین ساعدی]]''' و اسماعیل خوئی بودند. این هیلت تصمیم به اخراج کل عناصر توده‌ای گرفت؛ که ۵ تن از معروف‌ترین آن‌ها عبارت بودند از: سیاوش کسرائی، محمود اعتمادزاده مشهوربه ''م. الف. به‌آذین''، هوشنگ ابتهاج، فریدون تنکابنی و محمدتقی برومند. این تصمیم سرانجام به تأیید مجمع عمومی کانون نویسندگان ایران رسید؛ و این پنج تن با تمامی عناصر توده‌ای، از کانون نویسندگان ایران اخراج شدند.<ref name=":0" />  
در سال ۱۳۵۸، هیئت دبیران کانون نویسندگان شامل: باقر پرهام، [[احمد شاملو]]، محسن یلفانی، [[غلامحسین ساعدی]] و اسماعیل خوئی بودند. این هیلت تصمیم به اخراج کل عناصر توده‌ای گرفت؛ که ۵ تن از معروف‌ترین آن‌ها عبارت بودند از: سیاوش کسرائی، محمود اعتمادزاده مشهوربه ''م. الف. به‌آذین''، هوشنگ ابتهاج، فریدون تنکابنی و محمدتقی برومند. این تصمیم سرانجام به تأیید مجمع عمومی [[کانون نویسندگان ایران]] رسید؛ و این پنج تن با تمامی عناصر توده‌ای، از [[کانون نویسندگان ایران]] اخراج شدند.<ref name=":0" />  


== پیوستن به حزب توده ایران ==
== پیوستن به حزب توده ایران ==
سیاوش کسرایی در جوانی به حزب توده ایران پیوست؛ و بسیاری از آثار او متأثر از دیدگاه ایدئولوژیک وی هستند؛ و شاید به همین خاطر است که کسرایی را از آرمان‌گراترین شعرای معاصر ایران می‌دانند.<ref name=":2" />  
سیاوش کسرایی در جوانی به [[حزب توده ایران]] پیوست؛ و بسیاری از آثار او متأثر از دیدگاه ایدئولوژیک وی هستند؛ و شاید به همین خاطر است که کسرایی را از آرمان‌گراترین شعرای معاصر ایران می‌دانند.<ref name=":2" />  


=== وضعیت در حزب توده و مهاجرت ===
=== وضعیت در [[حزب توده ایران|حزب توده]] و مهاجرت ===
[[پرونده:سیاوبی‌بی.JPG|بندانگشتی|201x201پیکسل|سیاوش کسرایی و دختشرش بی‌بی در مسکو]]
[[پرونده:سیاوبی‌بی.JPG|بندانگشتی|201x201پیکسل|سیاوش کسرایی و دختشرش بی‌بی در مسکو]]
سیاوش کسرایی اگر چه در حزب توده فعالیت می‌کرد؛ و اشعار در نشریات این حزب منتشر می‌شد؛ ولی با تبلیغات رسمی هم‌سو بودند و برخودی هم از طرف خودشان صورت نمی‌گرفت. به همین خاطر وقتی در اوایل دهه ۱۳۶۰، حکومت سراغ حزب توده رفت، سیاوش کسرایی نمی‌دانست که چه‌کار کند. اگر اعلام برائت و جدایی از حزب توده می‌کرد، باید مانند نورالدین کیانوری دبیر کل حزب توده و احسان طبری که تئوریسین این حزب بود، تن به اعتراف تلویزیونی می‌داد که در این صورت به اعتبار ادبی و سیاسی او آسیب می‌رسید؛ و اگر هم‌کاری می‌کرد، با آن همه پیشینه و فعالیت برای برانداختن حکومت سلطنتی و حمایت از جمهوری اسلامی در سال های نخست چه می کرد؟. به همین دلیل بود که سیاوش کسرایی در سال ۱۳۶۲، چاره ای جز هجرت از ایران ندید.<ref name=":3">[https://persianv.com/maharat/%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C-%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D9%88%D8%B4-%DA%A9%D8%B3%D8%B1%D8%A7%DB%8C%DB%8C%D8%8C-%D8%B3%D8%B1%D8%A7%DB%8C%D9%86%D8%AF%D9%87-%D8%A2%D8%B1%D8%B4.html زندگینامه سیاوش کسرایی؛ سراینده آرش کمانگیر - سایت پرشین وی]</ref>  
سیاوش کسرایی پس از انقلاب ضد سلطنتی نیز در [[حزب توده ایران|حزب توده]] فعالیت می‌کرد؛ و اشعارش در نشریات این حزب منتشر می‌شد؛ آن‌ها با تبلیغات رسمی حکومت هم‌سو بودند و انتظار برخورد با خودشان را نداشتند. وقتی در اوایل دهه ۱۳۶۰، حکومت سراغ [[حزب توده ایران|حزب توده]] رفت، سیاوش کسرایی نمی‌دانست که چه‌کار کند. اگر اعلام برائت و جدایی از حزب توده می‌کرد، باید مانند [[نورالدین کیانوری]] دبیر کل [[حزب توده ایران|حزب توده]] و [[احسان طبری]] که تئوریسین این حزب بود، تن به اعتراف تلویزیونی می‌داد که در این صورت به اعتبار ادبی و سیاسی او آسیب می‌رسید. اگر هم‌ کاری نمی‌کرد، با آن همه پیشینه و فعالیت برای برانداختن حکومت سلطنتی و حمایت از جمهوری اسلامی در سال های نخست چه می کرد؟ به همین دلیل بود که سیاوش کسرایی در سال ۱۳۶۲، چاره ای جز هجرت از ایران ندید.<ref name=":3">[https://persianv.com/maharat/%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C-%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D9%88%D8%B4-%DA%A9%D8%B3%D8%B1%D8%A7%DB%8C%DB%8C%D8%8C-%D8%B3%D8%B1%D8%A7%DB%8C%D9%86%D8%AF%D9%87-%D8%A2%D8%B1%D8%B4.html زندگینامه سیاوش کسرایی؛ سراینده آرش کمانگیر - سایت پرشین وی]</ref>  


سیاوش کسرایی در سال ۱۳۶۲، پس از انحلال حزب توده، به همراه خانواده‌اش از ایران خارج شد. او نخست در شهر کابل افغانستان و سپس در مسکو ساکن شد؛ و پس از فروپاشی بلوک شرق، به وین پایتخت اتریش مهاجرت کرد.
سیاوش کسرایی در سال ۱۳۶۲، پس از انحلال [[حزب توده ایران|حزب توده]]، به همراه خانواده‌اش از ایران خارج شد. او نخست در شهر کابل افغانستان و سپس در مسکو ساکن شد؛ و پس از فروپاشی بلوک شرق، به وین پایتخت اتریش مهاجرت کرد.
[[پرونده:سیاو19.JPG|بندانگشتی|226x226پیکسل|سیاوش کسرایی و فرزندش مانلی، به همراه محمدرضا شجریان در مسکو]]
[[پرونده:سیاو19.JPG|بندانگشتی|226x226پیکسل|سیاوش کسرایی و فرزندش مانلی، به همراه محمدرضا شجریان در مسکو]]
سیاوش کسرایی در طول اقامتش در افغانستان، در رادیو زحمت‌کشان که از شهر کابل پخش می‌شد، مشغول به کار شد.<ref name=":0" />  
سیاوش کسرایی در طول اقامتش در افغانستان، در رادیو زحمت‌کشان که از شهر کابل پخش می‌شد، مشغول به کار شد.<ref name=":0" />  


وی در کابل، با افراد زیادی دوست شد که یکی از آن‌ها شیرین فامیلی است. او درباره‌ی سیاوش کسرایی می‌گوید: <blockquote>«زمانی سیاوش را بیشتر شناختم که او به اتفاق همسرش مهری، قبل از مهاجرت به مسکو، به مدت دو ماه در منزل من در کابل زندگی کردند. البته این باعث افتخار من بود که از بین آن همه دوست و رفیق مرا انتخاب کرده بودند. من در آن برهه سیاوش را خیلی تنها و مهجور می‌دیدم. سیاوش توده‌ای بود، خلقی بود، همیشه با مردم و در بین مردم بود. با این وجود که دوستان عزیزی از مردم افغانستان و ایرانی‌ها همیشه به دیدار او می‌آمدند، اما به شدت احساس تنهایی می‌کرد. به همین خاطر برای مهاجرت به مسکو لحظه شماری می‌کرد. فکر می‌کرد در مسکو ارتباطش با مردم بیشتر می‌شود. البته فرزندان‌شان نیز پیشتر به مسکو رفته بودند و سیاوش دلتنگ آن‌ها هم بود. اما نکته‌ای که سیاوش را بیش از همه رنج می‌داد دوری از وطن بود. سیاوش عاشق وطنش بود و روزی نبود که حرفی از بازگشت به ایران نزند.»<ref name=":4">[https://iranwire.com/fa/authors/477 به مناسبت ۹۰ سالگی سیاوش کسرایی - سایت ایران وایر]</ref> </blockquote>سیاوش کسرایی از آخرین نسل مهاجران ایرانی به اتحاد جماهیر شوروی بود. او از زندگی در این کشور رنج می‌بُرد و تجربه و رنج روحی خود را در سروده‌ی  ''دلم هوای آفتاب می‌کند''، وصف کرده است.<ref name=":0" />  
وی در کابل، با افراد زیادی دوست شد که یکی از آن‌ها شیرین فامیلی است. او درباره‌ی سیاوش کسرایی می‌گوید: <blockquote>«زمانی سیاوش را بیشتر شناختم که او به اتفاق همسرش مهری، قبل از مهاجرت به مسکو، به مدت دو ماه در منزل من در کابل زندگی کردند. البته این باعث افتخار من بود که از بین آن همه دوست و رفیق مرا انتخاب کرده بودند. من در آن برهه سیاوش را خیلی تنها و مهجور می‌دیدم. سیاوش توده‌ای بود، خلقی بود، همیشه با مردم و در بین مردم بود. با این وجود که دوستان عزیزی از مردم افغانستان و ایرانی‌ها همیشه به دیدار او می‌آمدند، اما به شدت احساس تنهایی می‌کرد. به همین خاطر برای مهاجرت به مسکو لحظه شماری می‌کرد. فکر می‌کرد در مسکو ارتباطش با مردم بیشتر می‌شود. البته فرزندان‌شان نیز پیشتر به مسکو رفته بودند و سیاوش دلتنگ آن‌ها هم بود. اما نکته‌ای که سیاوش را بیش از همه رنج می‌داد دوری از وطن بود. سیاوش عاشق وطنش بود و روزی نبود که حرفی از بازگشت به ایران نزند.»<ref name=":4">[https://iranwire.com/fa/authors/477 به مناسبت ۹۰ سالگی سیاوش کسرایی - سایت ایران وایر]</ref> </blockquote>سیاوش کسرایی از آخرین نسل مهاجران ایرانی به اتحاد جماهیر شوروی بود. او از زندگی در این کشور رنج می‌برد و تجربه و رنج روحی خود را در سروده‌ی  ''دلم هوای آفتاب می‌کند''، وصف کرده است.<ref name=":0" />  


== درگذشت سیاوش کسرایی ==
== درگذشت سیاوش کسرایی ==
سیاوش کسرایی در ۱۹ بهمن‌ماه سال ۱۳۷۴ در سن ۶۹ سالگی، که به بیماری ذات‌الریه مبتلا بود، پس از عمل جراحی قلب در شهر وین، پایتخت اتریش درگذشت؛ و در آرامستان مرکزی شهر وین در بخش هنرمندان به خاک سپرده شد. سیاوش کسرایی، براساس وصیتش، هوشنگ ابتهاج (سایه) را متولی آثارش کرده بود.<ref name=":5">[http://persian-man.ir/senior/poets/%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D9%88%D8%B4-%DA%A9%D8%B3%D8%B1%D8%A7%DB%8C%DB%8C/ زندگینامه سیاوش کسرایی - سایت مردان پارس]</ref>  
سیاوش کسرایی در ۱۹ بهمن‌ماه سال ۱۳۷۴ در سن ۶۹ سالگی، که به بیماری ذات‌الریه مبتلا بود، پس از عمل جراحی قلب در شهر وین، پایتخت اتریش درگذشت. پیکر او در آرامستان مرکزی شهر وین در بخش هنرمندان به خاک سپرده شد.<ref name=":5">[http://persian-man.ir/senior/poets/%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D9%88%D8%B4-%DA%A9%D8%B3%D8%B1%D8%A7%DB%8C%DB%8C/ زندگینامه سیاوش کسرایی - سایت مردان پارس]</ref>  


سیاوش کسرایی به خاطر رابطه‌ی نزدیکی که با شاعر مشهور، هوشنگ ابتهاج متخلص به ''سایه'' داشت، وصیت کرد که پس از مرگش وی متولی و مسئول آثار او باشد.<ref name=":2" />  
سیاوش کسرایی به خاطر رابطه‌ی نزدیکی که با شاعر مشهور، هوشنگ ابتهاج متخلص به ''سایه'' داشت، وصیت کرد که پس از مرگش وی متولی و مسئول آثار او باشد.<ref name=":2" />  
خط ۱۳۸: خط ۱۳۸:
منظومه‌ی آرش کمان‌گیر در میان آثار سیاوش کسرایی که در سال ۱۳۳۸، منتشر شد، به سبک حماسه‌سرایی است و از لحاظ اجتماعی درخشش چشم‌گیری داشته است.  
منظومه‌ی آرش کمان‌گیر در میان آثار سیاوش کسرایی که در سال ۱۳۳۸، منتشر شد، به سبک حماسه‌سرایی است و از لحاظ اجتماعی درخشش چشم‌گیری داشته است.  


منظومه‌ی آرش کمانگیر در یک موقعیت تاریخی تلخ خلق شد. مقطعی که خسرو روزبه تازه اعدام شده بود؛ و مردم ایران دوران تلخی را پس از کودتای ۲۸ مردادماه ۱۳۳۲، تجربه می‌کردند. سیاوش کسرایی پس از این کودتا مدت کوتاهی بازداشت و سپس آزاد شد.<ref name=":0" />
منظومه‌ی آرش کمانگیر در یک موقعیت تاریخی تلخ خلق شد. مقطعی که [[خسرو روزبه]] تازه اعدام شده بود؛ و مردم ایران دوران تلخی را پس از [[کودتای ۲۸ مرداد|کودتای ۲۸ مردادماه ۱۳۳۲]]، تجربه می‌کردند. سیاوش کسرایی پس از این کودتا مدت کوتاهی بازداشت و سپس آزاد شد.<ref name=":0" />


مجموعه‌ی شعر آرش کمانگیر، حماسی‌ترین و مشهورترین اثر سیاوش کسرایی است. این منظومه هرچند که نیمایی سروده شده، اما روح آن تماماً حماسی و الهام‌گرفته شده از شعر کهن پارسی است. شعر آرش کمانگیر به خاطر این که از تیغ سانسور در امان بماند، به صورت سمبل و تمثیل و داستان‌سرایی و حماسی سروده شده است. اشعار حماسی که بیان قهرمانی‌های افتخارآمیز یک شخص یا یک گروهی است؛ متناسب با شرایط تاریخی خود با بیانی نو روایت می‌شود؛ و به همین خاطر اشعار حماسی معاصر هرگز کهنه نیست و دقیقاً متناسب با زمانه‌ی خود تغییر یافته و دگرگون می‌شود. سیاوش کسرایی این این دگرگونی را تا جایی ارتقا داده است که که این حماسه نه از زبان قهرمانان و پهلوانان، بلکه توسط توده‌های مردم عادی روایت می‌شود. کسرایی مانند آثار دیگرش در مجموعه شعر آرش کمانگیر توجه زیادی به مردم زمانه خود و شرایط اجتماعی آن دوران داشته و به ارزش‌های انسانی تأکید دارد؛ و در برابر یأس و سرخوردگی و که پس از کودتای ۲۸ مرداد بر جامعه حاکم شده بود، نور امید را در میان مردم می‌تاباند.<ref name=":2" />  
مجموعه‌ی شعر آرش کمانگیر، حماسی‌ترین و مشهورترین اثر سیاوش کسرایی است. این منظومه هرچند که نیمایی سروده شده، اما روح آن تماماً حماسی و الهام‌گرفته شده از شعر کهن پارسی است. شعر آرش کمانگیر به خاطر این که از تیغ سانسور در امان بماند، به صورت سمبل و تمثیل و داستان‌سرایی و حماسی سروده شده است. اشعار حماسی که بیان قهرمانی‌های افتخارآمیز یک شخص یا یک گروهی است؛ متناسب با شرایط تاریخی خود با بیانی نو روایت می‌شود؛ و به همین خاطر اشعار حماسی معاصر هرگز کهنه نیست و دقیقاً متناسب با زمانه‌ی خود تغییر یافته و دگرگون می‌شود. سیاوش کسرایی این دگرگونی را تا جایی ارتقا داده است که این حماسه نه از زبان قهرمانان و پهلوانان، بلکه توسط توده‌های مردم عادی روایت می‌شود. کسرایی مانند آثار دیگرش در مجموعه شعر آرش کمانگیر توجه زیادی به مردم زمانه خود و شرایط اجتماعی آن دوران داشته و به ارزش‌های انسانی تأکید دارد؛ و در برابر یأس و سرخوردگی و که پس از [[کودتای ۲۸ مرداد]] بر جامعه حاکم شده بود، نور امید را در میان مردم می‌تاباند.<ref name=":2" />  


شعر آرش کمان‌گیر چنان مشهور شد که به کتاب‌های درسی نیز راه یافت و هنوز بسیاری از ایرانیان بخش‌هایی از آن را حفظ هستند؛ و هم‌چنین برخی از مصرع‌های آن هم تبدیل به ضرب‌المثل شده است:
شعر آرش کمان‌گیر چنان مشهور شد که به کتاب‌های درسی نیز راه یافت و هنوز بسیاری از ایرانیان بخش‌هایی از آن را حفظ هستند؛ و هم‌چنین برخی از مصرع‌های آن هم تبدیل به ضرب‌المثل شده است:
خط ۱۵۲: خط ۱۵۲:
ورنه خاموش است و خاموشی گناه ماست
ورنه خاموش است و خاموشی گناه ماست


سیاوش کسرایی پس از واقعه‌ی ۱۷ شهریورماه ۱۳۵۷، سروده‌ی خاطره‌انگیز ''ژاله خون شد''، را خلق کرد:
سیاوش کسرایی پس از [[تظاهرات ۱۷ شهریور|واقعه‌ی ۱۷ شهریورماه ۱۳۵۷]]، سروده‌ی خاطره‌انگیز ''ژاله خون شد''، را خلق کرد:


ژاله بر سنگ افتاد چون شد؟
ژاله بر سنگ افتاد چون شد؟
خط ۱۶۶: خط ۱۶۶:
سلطنت زین جنون واژگون کن…
سلطنت زین جنون واژگون کن…


سیاوش کسرایی سپس سرود وحدت، معروف به والا پیام‌دار محمد، را سرود که توسط فرهاد خواننده شهیر ایرانی اجرا شد.<ref name=":3" />  
سیاوش کسرایی سپس سرود وحدت، معروف به والا پیام‌دار محمد، را سرود که توسط [[فرهاد مهراد]] خواننده شهیر ایرانی اجرا شد.<ref name=":3" />  


==== آخرین اثر؛ منظومه مهره سرخ ====
==== آخرین اثر؛ منظومه مهره سرخ ====
خط ۲۹۳: خط ۲۹۳:
ما چه می کردیم در کولک دل آشفته دمسرد؟
ما چه می کردیم در کولک دل آشفته دمسرد؟


آنک آنک کلبه ای روشن
آنک آنک کلبه‌ای روشن


روی تپه روبروی من
روی تپه روبروی من
۲٬۳۳۶

ویرایش