کاربر:Sayfe/مادر کوشالی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۱۵: خط ۱۵:
|والدین=  
|والدین=  
|فرزندان=مستوره، نورالدين، علاءالدين، شمس‌الدين، نجم‌الدين، نسرين، كمال‌الدين، لطيفه|تحصیلات=سیکل، ششم ابتدایی}}
|فرزندان=مستوره، نورالدين، علاءالدين، شمس‌الدين، نجم‌الدين، نسرين، كمال‌الدين، لطيفه|تحصیلات=سیکل، ششم ابتدایی}}
'''محترم ایجه‌ای''' (زاده ۱۳۰۳  – درگذشت ۳ مهر ۱۳۸۹در شهر سرژی در نزدیکی پاریس) مشهور به مادر كوشالی، در خانواده‌ای  روحانی در لاهيجان متولد شد. تحصيلات ابتدايی‌اش را در همين شهر گذراند. پس از كشف حجاب توسط رضا خان، مادر از ادامه تحصيل خودداری كرد. او بدليل جو سياسی حاكم بر خانواده ، ضد رژيم شاه بود. مادر ۵ پسر و ۳ دختر داشت. او همراه با فرزندان مجاهدش در كليه فعاليتهای سياسی عليه رژيم شاه شركت می‌كرد. با شروع تظاهرات و فعاليتهای انقلاب در شهر لاهيجان، مادر خانه و كليه امكانات خود را براي راه اندازی تظاهرات و اقدامات عليه رژيم شاه در اختيار فرزندانش قرار داد.  
'''محترم ایجه‌ای''' (زاده ۱۳۰۳  – درگذشت ۳ مهر ۱۳۸۹در شهر سرژی در نزدیکی پاریس) مشهور به مادر كوشالی، در خانواده‌ای  روحانی در لاهيجان متولد شد. تحصيلات ابتدايی‌اش را در همين شهر گذراند. پس از كشف حجاب توسط رضا خان، مادر از ادامه تحصيل خودداری كرد. او بدليل جو سياسی حاكم بر خانواده‌، ضد رژيم شاه بود. مادر ۵ پسر و ۳ دختر داشت. او همراه با فرزندان مجاهدش در كليه فعاليتهای سياسی عليه رژيم شاه شركت می‌كرد. با شروع تظاهرات و فعاليتهای انقلاب در شهر لاهيجان، مادر خانه و كليه امكانات خود را برای راه اندازی تظاهرات و اقدامات عليه رژيم شاه در اختيار فرزندانش قرار داد.  


مادر کوشالی در زمره‌ی مادرانی‌ است که چندتن از فرزندانش را در جنگ با آخوندهای حاکم بر ایران از دست داد. وی به‌ سبب اعدام ۶ تن از اعضای خانواده‌اش توسط رژیم حاکم بر ایران پیوسته تحت پیگرد حکومت قرار داشت؛ به این خاطر مجبور شد تا آخرین روزهای حیاتش رنج دوری از وطن را به‌جان بخرد. فرزندانش علاء، نجم الدین، کمال الدین، شمس الدین کوشالی، عروسش عصمت شریعتی در جریان اعدام‌های مخالفین حکومت در اوایل سال‌های دهه‌ی شصت به‌جرم آزادیخواهی و حمایت از سازمان مجاهدین خلق ایران کشته شدند و خواهرزاده‌اش منوچهر بزرگ‌بشر در قتل‌عام زندانیان سیاسی در سال ۱۳۶۷ اعدام شد.<ref>[[قتل عام ۶۷]]</ref>  
مادر کوشالی در زمره‌ی مادرانی‌ است که چندتن از فرزندانش را در جنگ با آخوندهای حاکم بر ایران از دست داد. وی به‌ سبب اعدام ۶ تن از اعضای خانواده‌اش توسط رژیم حاکم بر ایران پیوسته تحت پیگرد حکومت قرار داشت؛ به این خاطر مجبور شد تا آخرین روزهای حیاتش رنج دوری از وطن را به‌جان بخرد. فرزندانش علاء، نجم الدین، کمال الدین، شمس الدین کوشالی، عروسش عصمت شریعتی در جریان اعدام‌های مخالفین حکومت در اوایل سال‌های دهه‌ی شصت به‌جرم آزادیخواهی و حمایت از سازمان مجاهدین خلق ایران کشته شدند و خواهرزاده‌اش منوچهر بزرگ‌بشر در قتل‌عام زندانیان سیاسی در سال ۱۳۶۷ اعدام شد.<ref>[[قتل عام ۶۷]]</ref>  
خط ۲۱: خط ۲۱:
مادر کوشالی از طریق فرزند بزرگش علاء با سازمان مجاهدین خلق ایران آشنا شد. او همراه با فرزندانش در همه فعالیت‌ها و راهپیمایی‌های اوایل انقلاب بر علیه دیکتاتوری دینی شرکت می‌کرد. پس از سرکوب تظاهرات میلیونی مردم ایران در ۳۰ خرداد سال ۱۳۶۰ که به‌دعوت سازمان مجاهدین خلق در اکثر شهرهای ایران برگزار شد و طی آن دهها نفر به رگبار بسته شدند و هرگونه فعالیت‌های سیاسی ممنوع شد، مادر کوشالی نیز زندگی مخفی را شروع کرد. او که حکم دستگیری‌اش صادر شده بود همزمان با فعالیت‌های مختلف خود سرپرستی تعدادی از فرزندان پدر و مادرهایی که کشته شده بودند را به‌عهده داشت.  
مادر کوشالی از طریق فرزند بزرگش علاء با سازمان مجاهدین خلق ایران آشنا شد. او همراه با فرزندانش در همه فعالیت‌ها و راهپیمایی‌های اوایل انقلاب بر علیه دیکتاتوری دینی شرکت می‌کرد. پس از سرکوب تظاهرات میلیونی مردم ایران در ۳۰ خرداد سال ۱۳۶۰ که به‌دعوت سازمان مجاهدین خلق در اکثر شهرهای ایران برگزار شد و طی آن دهها نفر به رگبار بسته شدند و هرگونه فعالیت‌های سیاسی ممنوع شد، مادر کوشالی نیز زندگی مخفی را شروع کرد. او که حکم دستگیری‌اش صادر شده بود همزمان با فعالیت‌های مختلف خود سرپرستی تعدادی از فرزندان پدر و مادرهایی که کشته شده بودند را به‌عهده داشت.  


برغم دستگيری و شهادت ۴ پسر و عروس‌هایش و برخی ديگر از عزيزانش، مادر با روحيه‌ای بالا، به فعاليتهای خود ادامه می‌داد. ماموران حکومتی كينه عمیقی از او به دل داشتند و برای او پرونده سازی كرده قصد دستگيری‌اش را داشت. درهمين رابطه يكی از فرزندان مادر كه از قصد دستگيری وی توسط ماموران مطلع شده بود، از زندان پيام داد كه مادر را زود از شهر خارج كنند. او گفته بود جرم مادر از نظر حکومت، از من كه پسرش هستم سنگين‌تر است و در دادگاه فرمايشی پرونده سنگينی برای او تشكيل داده و قصد دستگيری‌اش را دارند. درآغاز سرکوب‌های دهه‌ی شصت مادر به مشهد رفت تا بعنوان عادی‌ساز فرزندش علاءالدين كوشالی مسئوليتهايی را به عهده بگيرد ولی همان روز كه مادر از لاهيجان حركت كرد، علا دستگير شد و به زندان لاهيجان منتقل گرديد و مادر درپايگاههای سازمان درمشهد به فعاليتش ادامه داد. درهمان روزهای سخت، مادر درمشهد شاهد شهادت۲۲ مجاهد خلق كه همچون فرزندان دلبندش از نزديك با آنها حشر و نشر داشت بود. او با صلابت و دلاوری شگفتی، مجاهدی را كه درخيابان تيرخورده و زخمی شده بود از چنگ ماموران نجات داد و درخانه مخفی به جراحت‌هايش رسيدگی كرد.  به هنگام شهادت آن مجاهد، مادر دراوج دشواريهای فراوان امنيتی، راهی نداشت جز اين كه آن فرزند دلاور خلق را با دستهای خودش و درزيرزمين همان خانه دفن كند. و او اين كار را كرد. در سال ۶۲،  مادر كوشالی از کشور خارج شد. او ابتدا به اسپانيا و سپس به فرانسه رفت و درتمام سالهای زندگی درخارج كشور، در غالب آكسيونها، تظاهرات، اعتصابها و تحصن‌های اپوزیسیون با تمام قوا شركت داشت. در جريان حمله پلیس فرانسه به مقر مجاهدین، مادر كوشالی از كسانی بود كه  دستگير شد و توسط پليس فرانسه مورد ضرب وشتم قرار گرفت. به رغم بيماری ساعتها مورد بازجويی قرار گرفت.   
برغم دستگيری و شهادت ۴ پسر و عروس‌هایش و برخی ديگر از عزيزانش، مادر با روحيه‌ای بالا، به فعاليتهای خود ادامه می‌داد. ماموران حکومتی كينه عمیقی از او به دل داشتند و برای او پرونده سازی كرده قصد دستگيری‌اش را داشتند. درهمين رابطه يكی از فرزندان مادر كه از قصد دستگيری وی توسط ماموران مطلع شده بود، از زندان پيام داد كه مادر را زود از شهر خارج كنند. او گفته بود جرم مادر از نظر حکومت، از من كه پسرش هستم سنگين‌تر است و در دادگاه فرمايشی پرونده سنگينی برای او تشكيل داده و قصد دستگيری‌اش را دارند. درآغاز سرکوب‌های دهه‌ی شصت مادر به مشهد رفت تا به‌عنوان عادی‌ساز فرزندش علاءالدين كوشالی مسئوليت‌هايی را به‌عهده بگيرد ولی همان روز كه مادر از لاهيجان حركت كرد، علا دستگير شد و به زندان لاهيجان منتقل گرديد و مادر درپايگاه‌های سازمان درمشهد به فعاليتش ادامه داد. درهمان روزهای سخت، مادر درمشهد شاهد شهادت۲۲ مجاهد خلق كه همچون فرزندان دلبندش از نزديك با آنها حشر و نشر داشت بود. او با صلابت و دلاوری شگفتی، مجاهدی را كه درخيابان تيرخورده و زخمی شده بود از چنگ ماموران نجات داد و درخانه مخفی به جراحت‌هايش رسيدگی كرد.  به هنگام شهادت آن مجاهد، مادر دراوج دشواری‌های فراوان امنيتی، راهی نداشت جز اين كه آن فرزند دلاور خلق را با دست‌های خودش و درزيرزمين همان خانه دفن كند. و او اين كار را كرد. در سال ۶۲،  مادر كوشالی از کشور خارج شد. او ابتدا به اسپانيا و سپس به فرانسه رفت و درتمام سالهای زندگی درخارج كشور، در قالب آكسيون‌ها، تظاهرات، اعتصابها و تحصن‌های اپوزیسیون با تمام قوا شركت داشت. در جريان حمله پلیس فرانسه به مقر مجاهدین، مادر كوشالی از كسانی بود كه  دستگير شد و توسط پليس فرانسه مورد ضرب وشتم قرار گرفت. به رغم بيماری ساعت‌ها مورد بازجويی قرار گرفت.   


در جريان تظاهرات روزانه خانواده های اشرفيان در پاريس، مادر كوشالي همواره در صف اول تظاهرات حضور داشت و به دفاع از فرزندان اشرفی خود برمی‌خاست. آخرين بار مادر در يك كنفرانس در پارلمان اروپا به دفاع از خانواده ها و مادران شهيدان قيام مردم ايران پرداخت.  
در جريان تظاهرات روزانه خانواده‌های اشرفيان در پاريس، مادر كوشالی همواره در صف اول تظاهرات حضور داشت و به دفاع از فرزندان اشرفی خود برمی‌خاست. آخرين بار مادر در يك كنفرانس در پارلمان اروپا به دفاع از خانواده‌ها و مادران شهيدان قيام مردم ايران پرداخت.  


مادر مجاهد محترم ايجه‌ای (مادر كوشالی) روز شنبه سوم مهر ماه  ۱۳۸۹، به دنبال يك حمله قلبی در شهر سرژی نزدیکی پاریس درگذشت.   
مادر مجاهد محترم ايجه‌ای (مادر كوشالی) روز شنبه سوم مهر ماه  ۱۳۸۹، به دنبال يك حمله قلبی در شهر سرژی نزدیکی پاریس درگذشت.   
۱٬۲۲۹

ویرایش