۸٬۷۶۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۲۴: | خط ۱۲۴: | ||
شیخ فضلالله نوری بعد از فتح تهران توسط مشروطه خواهان در ۹ مرداد سال ۱۲۸۸، به جرم صدور فتواهای بسیار در کشتار و شکنجه و مثلهکردن مشروطهخواهان، در میدان توپخانه در میان شادی مردم اعدام شد. | شیخ فضلالله نوری بعد از فتح تهران توسط مشروطه خواهان در ۹ مرداد سال ۱۲۸۸، به جرم صدور فتواهای بسیار در کشتار و شکنجه و مثلهکردن مشروطهخواهان، در میدان توپخانه در میان شادی مردم اعدام شد. | ||
پسر شیخ فضلالله نوری یکی از کسانی بود که خواهان اعدام پدرش بود. او بعد از اعدام شیخ فضلالله نوری با شادی کف زد. شنیدم که بعضیها میگفتند: «شیخ فضله به درک رفت!» از بالای ایوان نظمیه یک کسی فریاد کشید و به مردم گفت: «همچین دست بزنید که صداش تو سفارت به گوشش برسه!» یعنی به گوش «محمدعلیشاه»<ref>دلیل کف زدن پسر شیخ فضل الله نوری، بعد از اعدامش چه بود؟</ref>. | پسر شیخ فضلالله نوری یکی از کسانی بود که خواهان اعدام پدرش بود. او بعد از اعدام شیخ فضلالله نوری با شادی کف زد. شنیدم که بعضیها میگفتند: «شیخ فضله به درک رفت!» از بالای ایوان نظمیه یک کسی فریاد کشید و به مردم گفت: «همچین دست بزنید که صداش تو سفارت به گوشش برسه!» یعنی به گوش «محمدعلیشاه»<ref>دلیل کف زدن پسر شیخ فضل الله نوری، بعد از اعدامش چه بود؟</ref>. هیأت قضات علاوه بر شیخ ابراهیم زنجانی، سید محمد امامزاده؛ امام جمعه تهران و عموی دکتر سید حسن امامی (امام جمعه تهران در زمان محمدرضا شاه) به عنوان نمایندگان علما حضور داشتند. بقیه اعضای هیأت نیز از دیگر رجال مشروطهخواه بودند. این هیأت علاوه بر شیخ فضلالله یک روحانی دیگر بهنام میرهاشم دوهچی را نیز به اتهام مشارکت در کشتار مشروطهخواهان تبریز اعدام کرد. همچنین سردسته اوباش تهران بنام صنیع حضرت و نیز حاکم تهران بنام مفاخرالملک جزو اعدامیها بودند. شیخ ابراهیم زنجانی در خاطراتش گفته که روسیه و انگلیس از ادامه اعدامها جلوگیری کردند. | ||
شمسالدین تندرکیا (نوه شیخ فضلالله) گفته: حاج میرزا عبداللَّه سُبّوحی واعظ به خود من گفت که رضاشاه پهلوی به او گفته است: «من وقتی که حاج شیخ فضلاللَّه را به دار زدند در قزاقخانه گریه میکردم. وقتی که دیدم صاحبمنصبانم دارند میآیند چشمانم را پاک کردم تا نفهمند گریه کردهام».<ref>کتاب نگاه دوم نوشته تندرکیا</ref> | |||
از محاکمه شیخ فضلالله گزارش و صورتجلسه رسمی و مشروحی بیرون نیامد، اما مهدی ملکزاده و مهدی بامداد که مورخان مهم مشروطه بودند بر اساس شنیدهها نوشتهاند از اتهامات مشترک مفاخرالملک(حاکم تهران)، شیخ فضلالله نوری و صنیعحضرت (سردسته اوباش تهران)، کشتن میرزا مصطفی آشتیانی (روحانی مشروطهخواه و پسر آیتالله میرزا حسن آشتیانی) و شیخ غلامحسین پیشنماز (پدربزرگ مرحوم آیتالله آقامجتبی و مرحوم حاجآقا مرتضی تهرانی) بود که شیخ فضلالله این اتهام را نپذیرفته و قتل این روحانیون مشروطهخواه را متوجه مفاخر و صنیعحضرت کرد. صنیعحضرت نیز ضمن پذیرفتن مباشرت در قتل این روحانیون مخالف محمدعلی شاه، در دادگاه گفت که به دستور شیخ فضلالله آنها را کشته است. با این حال شیخ فضلالله پذیرفت که فتوا به ارتداد حامیان مشروطه داده و طبق اجتهاد خود عمل کرده است. وی در انتهای رساله حرمت مشروطه گفته بود هرکس از مشروطه حمایت کند، چه عارف باشد و چه عامی، احکام چهارگانه قتل مرتد بر او جاری میشود. | |||
پس از اعدام شیخ فضلالله در خیابانهای شهرری و نجف عدهای برای اعدام وی شادمانی کردند. علمای نجف نیز هیچ پیام تسلیتی ندادند و فقط مجلس فاتحهای برای او در نجف برپا شد که آخوند خراسانی؛ رهبر اصلی مشروطه نیز در آن شرکت کرد. اما چند هفته پس از اعدام، زمانی که میرزای نائینی در حضور شیخ عبدالکریم حائری یزدی رساله حرمت مشروطه را برای آخوند میخواند، آخوند از فتوای ارتداد مشروطهخواهان خشمگین شده و میگوید: از تأثرم برای اعدام شیخ متأثرم (نقل آیتالله بهجت و برخی علما از آیتالله شیخ مرتضی حائری و او هم از پدرش آیتالله شیخ عبدالکریم حائری) | |||
== نامه شیخ فضلالله نوری به محمد علی شاه == | == نامه شیخ فضلالله نوری به محمد علی شاه == |
ویرایش