۸٬۹۰۵
ویرایش
(←سخنان گرامشی: اصلاح سجاوندی) |
|||
خط ۵۳: | خط ۵۳: | ||
== سخنان گرامشی == | == سخنان گرامشی == | ||
* شیفتگان درگاه استبداد! اگر با مردم نیستید بر علیه مردم عمل نکنید! | |||
* | |||
* یک حکومت تضعیفشده، شبیه یک ارتش در حال شکست است! | * یک حکومت تضعیفشده، شبیه یک ارتش در حال شکست است! | ||
* | * کلیدیترین پرسش برای فلسفه سیاسی در طول تاریخ، چگونگی اداره کشور توسط بهترین حکومت بود. یا بهترین رژیم سیاسی کدام است. چگونه میتوان از رژیم بد به حکومتی شایسته دست یافت. | ||
* | * بشریت اکنون میداند که کدام رژیم سیاسی شر مطلق است، در این حوزه دستش خالی نیست. | ||
* | * فیلسوفان عصر روشنگری، در تبیین حکومتهای سکولار، اهدافشان ناظر بر جهانشمول بودن universal آن بودهاست. | ||
* | * صلح جهانی کانتی cosmopolita peace. و شهروند جهانی بودن هدفی در محدوده اروپا نبود، اگرچه کانت به آلمانی مینوشت اما هرگز مخاطبش مردم آلمان نبودهاست. | ||
* | * دموکراسی نوین جهان حاصل چهارصد سال جدال نظری و عملی است، انتخابی بودن حاکمان، سکولاریسم یا جدایی دین از دولت، تفکیک قوای سهگانه، و رعایت حقوق بشر، اجزا لاینفک این دموکراسی است. فقدان هر کدام از اجزای فوق آن دموکراسی ناقص و مستحق براندازی است. | ||
* | * این دموکراسی شامل دوران اولیه قانونمداری، دوران میانی عدالت محوری و شرایط کنونی دفاع از محیط زیست ایجاد نهادهای مستقل از قدرت سیاسی ngoها و منشور جهانی حقوق بشر، از مصوبات تخطیناپذیر سازمان ملل تبدیل شد. | ||
* دموکراسی | * دموکراسی ناقص و سیستم اداری منبعث از آن هرگز قادر نیست، منطبق بر رضایتمندی مردم، اقتصاد، فرهنگ، حقوق و وظایف شهروندی را ساماندهی کند. | ||
* به جای | * به جای مردم، برای مردم، پیشاپیش مردم، به دنبال مردم نباید تصمیم و حرکت کرد، بلکه باید با مردم و از خواستههای مردم حمایت کنیم! | ||
* در چنین شرایطی مردم به | * در چنین شرایطی مردم به تحقق حق و انجام درست وظیفه خویش عمل خواهندکرد! | ||
* | * … در تغییر و تحولات اخیر، فلسفهی عمل «لحظهی هژمونی» را مطالبه میکند. … دورهای بحرانی با پیآمدهای غیرقابل پیشبینی است، از میان رفتنی که در آن «کهنه از بین میرود و نو نمیتواند جایگزین شود». بنابراین، «رهنمود معقول و معنوی» عامل تعیینکننده در کسب هژمونی است: پیش از آن که یک گروه اجتماعی به تصرف قدرت حکومتی دست یازد، میتواند و در حقیقت باید که رهبر باشد؛ پس از آن، و هنگامی که این گروه اجتماعی اِعمال قدرت نموده و حتا پس از این که کنترل را به طور کامل به دست گرفت، یعنی پس از آن که به قدرت مسلط تبدیل شد، کماکان باید موضع رهبری را حفظ کند. | ||
* فرهنگ چیزی است کاملاً متفاوت، فرهنگ سازمان است، فرهنگ نظم درونی فرد است، شکل دادن به شخصیت خود است؛ فرهنگ نیل به آگاهی بالاتریست که بهکمک آن شخص به درک ارزش تاریخی خود و عملکرد خود در زندگی؛ و حقوق و وظائفش توفیق مییابد. اما هیچیک از اینها از طریق تکامل خودبهخود، | * فرهنگ چیزی است کاملاً متفاوت، فرهنگ سازمان است، فرهنگ نظم درونی فرد است، شکل دادن به شخصیت خود است؛ فرهنگ نیل به آگاهی بالاتریست که بهکمک آن شخص به درک ارزش تاریخی خود و عملکرد خود در زندگی؛ و حقوق و وظائفش توفیق مییابد. اما هیچیک از اینها از طریق تکامل خودبهخود، از طریق سلسلهای از کنشها و واکنشهائی که مستقل از ارادهی فرد باشد آنطور که در قلمروی حیوانات و گیاهان که در آن هرواحد ناآگاهانه اعضاء خود را بهوسیلهی قانونی طبیعی و مقدر انتخاب میکند و متمایز میسازد-انجام نمیپذیرد. مهمتر از همه این که انسان یکذهن است، یعنی محصولی از تاریخ و نه از طبیعت. در غیر اینصورت چهگونه میتوان این حقیقت را که سوسیالیزم هنوز بهوجود نیامده است با توجه به این که استثمارگر و استثمارشونده، خالقان ثروت و مصرفکنندگان خودخواه آن همیشه وجود داشتهاند، توضیح داد؟ حقیقت این است که انسان قدمبهقدم و مرحلهبهمرحله از ارزش خود آگاه گردیده و … | ||
== کتابشناسی گرامشی == | == کتابشناسی گرامشی == |
ویرایش