کاربر:Sayfe/پاتریس لومومبا: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۷۸: خط ۷۸:


=== سخنرانی لومومبا درجشن استقلال ===
=== سخنرانی لومومبا درجشن استقلال ===
<blockquote>«ای مردان و زنان کنگو، مبارزین ظفرمند استقلال، من به نام دولت کنگو بر شما درود میفرستم. از تمام شما دوستانم، که بی‌وقفه همدوش ما جنگیدید، درخواست میکنم که این روز سی‌ام ژوئن 1960 را به روزی چنان اصیل بدل کنید که تا ابد در قلوبمان حک شود، تاریخی که روزی با افتخار برای فرزندان‌تان بازگو خواهید کرد، تا آنها نیز به نوبهی خود برای نوه‌ها و نتیجه‌هایشان باز گویند. تاریخ پرشکوه تلاش ما در راه آزادی.</blockquote><blockquote>اگرچه عنوان می‌شود این استقلال کنگو امروز با موافقت بلژیک، کشوری دوست که ما چون همعرضان خود با آنها رفتار می‌کنیم، انجام گرفته؛ هیچ یک از اهالی کنگو هرگز فراموش نخواهد کرد که استقلال ما از راه مبارزه به دست آمده، مبارزه‌ای آرمانگرا و جانانه که هر روز در جریان بوده؛ مبارزه‌ای که از ما قدرتمان، ایثارمان، رنجمان و خونمان را طلب کرده، مبارزه‌ای بود پر از اشک، آتش، و خون، ما از صمیم قلب بدان مفتخریم، زیرا مبارزه‌ای در راه شرافت و عدالت بود. مبارزه‌ای ناگزیر تا رهایی یابیم از یوغ حقارت‌بار بندگی که به قهر بر گردهی ما نشانده بودند.</blockquote><blockquote>این روزگار ما بود به هشتاد سال رژیم استعماری: زخم‌هایمان آنچنان تازه، چنان عمیقند، که نتوان از خاطر زدود.</blockquote><blockquote>ما آشناییم با کار کمرشکن در ازای چندرغازی که برای سیر کردنمان، یا البسه و سرپناهی شایسته کفاف نمی‌داد، یا حتا اینکه فرزندانمان را آنطور پرورش دهیم که شایستهی عزیزان ما باشد. آشنا بوده‌ایم با طعنه‌ها و زخم‌زبان‌ها و تازیانه‌هایی که بایست تحمل می‌کردیم، هر صبح و ظهر و شام چرا که ما "کاکاسیاه" بودیم. چه کسی فراموش می‌کند که مرد سیاه "تو" خطاب می‌شد. یقیناً نه از آنرو که با او مراودتی بر قرار بوده، از آنرو که "شما" منحصراً به سفیدها تعلق داشتید.</blockquote><blockquote>شاهد بودیم که زمین‌هامان غصب شد، در ظاهر به نام قانون، که همواره تنها حقوق قدرت‌مندان را به رسمیت می‌شناسد. می‌دانستیم که قانون برای سفیدپوستان و سیاهان یکسان نیست، که برای شماری از آدمیان آسانگیر و برای دیگران سنگدلانه و نامردمانه بود. آشناییم با رنج جانفرسای آنان که به دلیل تعهدات سیاسی و باورهای مذهبی‌شان طرد شدند: به تبعید در کشور خودشان، سرنوشت‌شان بتر حتا از مرگ،</blockquote><blockquote>می‌دانیم که در شهرها کاخهای باشکوه برای سفیدان است و کوخ‌های لرزان برای سیاهان؛ که سیاهان را در سینما، رستوران، و فروشگاه‌های "اروپایی" راه نمی‌دادند؛ که سیاه تنها می‌توانست در بدنهی اصلی کشتی باشد در حالی که سفیدپوست در اتاق فاخرش ساکن بود.</blockquote><blockquote>و سرانجام، چه کسی می‌تواند گلوله‌هایی را فراموش کند که آنهمه از برادران ما را بر خاک افکند، یا دخمه‌هایی را فراموش کند که هرآنکس تسلیم حکومت استثمار و ستم نمی‌شد را ظالمانه بدانجا می‌انداختند؟</blockquote><blockquote>برادران من، ما همه زخم‌های عمیق خورده‌ایم از این بابت. اما ما، که توسط نمایندگان منتخب شما برگزیده شده‌ایم برای رهبری وطن محبوبمان، ما کسانی که روح و جسم‌شان از استعمار رنج برده‒ ما می‌گوییم، که زین پس، اینها را پشت سر گذاشته‌ایم.</blockquote><blockquote>جمهوری کنگو خلق شده و سرنوشت میهن عزیزمان به دست فرزندانش افتاده. دوشاودش هم، خواهران و برادران من، مبارزه‌ای نو، مبارزه‌ای متعالی را آغاز خواهیم کرد که میهن ما را به سوی صلح، شکوفایی، و عظمت رهنمون شود.</blockquote><blockquote>با هم عدالت اجتماعی برقرار خواهیم کرد و تضمین می‌کنیم که هر فرد برای زحماتش اجر خواهد دید. به دنیا نشان خواهیم داد که انسان سیاه چه کارها که نمی‌تواند انجام دهد، زمانی که در آزادی باشد. و از کنگو الگویی خواهیم ساخت برای کل خاک آفریقا. تضمین خواهیم کرد که زمین‌های میهن‌مان جز در خدمت فرزندانش به کار گرفته نشود.</blockquote><blockquote>قوانین پیشین را اصلاح و قوانینی تازه وضع خواهیم کرد که عادلانه و شریف خواهند بود. ما محاکمهی افکار آزاد را به پایان خواهیم رساند، و با تمام توان خواهیم کوشید تا همهی شهروندان از تمامی حقوق پایه‌ای مندرج در قوانین [عام] اعلامیهی حقوق بشر بهره‌مند باشند.</blockquote><blockquote>تمامی اَشکال تبعیض را برخواهیم چید، هر چه که باشند، و شرایطی شایستهی شأن انسانی فراهم خواهیم آورد برای همگان، درخور کارشان و نه بر اساس سرنیزه و تفنگ، که با اراده‌ای معطوف به خیر و قلبی پر مهر.</blockquote><blockquote>و در طی تمام این امور، ای هموطنان محبوب من، نه تنها می‌توانیم بر قدرت بی‌حصر و ثروت عظیم خود تکیه کنیم، بلکه بر کمک بسیاری از کشورهای دیگر نیز؛ کمک آنها را پذیرا خواهیم بود مادامی که وفادارانه باشد و در پی تحمیل سیاست به ما نباشد.</blockquote><blockquote>در این راستا بلژیک، که بالاخره با درس گرفتن از تاریخ تصمیم گرفت مانع استقلال‌مان نشود‒ آماده است تا کمک و دوستی‌اش را ارائه کند. در این راه، توافقنامه‌ای میان ما دو کشور همسان و مستقل به امضاء رسیده است. اطمینان دارم که این همکاری به نفع هر دو ملت خواهد بود.</blockquote><blockquote>ما، در عین اینکه هشیار خواهیم ماند، به تعهداتی که آزادانه بدانها پانهاده‌ایم وفادار خواهيم بود. و اینگونه، در خانه و خارج، کنگوی نو که دولت من برپا خواهد داشت کشوری غنی، آزاد، و شکوفا خواهد بود.</blockquote><blockquote>اما برای رسیدن بدین هدف بدون هیچ تأخیر، از شما قانونگذاران و شهروندان کنگویی درخواست دارم که با تمام توان مرا یاری دهید. از شما تقاضا دارم تا اختلافات قبیله‌ای را به فرموشی بسپارید که خسته‌مان نکنند و تهدیدی نباشند برای محبوبیت ما در خارج از کشور. از گروه اقلیت پارلمان می‌خواهم که دولت مرا با معارضتی برسازنده یاری دهند و به استواری در راه قانون و دموکراسی قدم بردارند. از شما تقاضا دارم که از هیچ ایثاری سر باز نزنید تا این کار عظیم را به سرانجامی خوش برسانیم.</blockquote><blockquote>سرانجام تقاضا دارم که جان و مال هموطنان خود و خارجیانی که در کشور ما سکنا گزیده‌اند را را پاس دارید. اگر از این خارجیان رفتاری ناپسند سر زند دستگاه عدالت ما فی‌الفور ایشان را از حیطهی جمهوری ما خواهد راند. و بالعکس اگر خیری از ایشان سر زند، باید در آرامش زندگی کنند، زیرا آنها نیز در راه آبادانی این ملک می‌کوشند.</blockquote><blockquote>استقلال کنگو قدمی اساسی در راه آزادسازی کل قارهی آفریقا خواهد بود.  </blockquote><blockquote>بزرگواران، عالی‌جنابان، آقایان و خانمها، هموطنان گرامی، برادران و خواهران هم‌نژاد من، برادران همرزم، اینها نکاتی بود که به نام دولت می‌خواستم برایتان بازگو کنم، در این روز پرشکوه استقلال‌مان، به کمال و سیادت.</blockquote><blockquote>دولت ما، قوی، ملی، و محبوب، راه نجات این مملکت خواهد بود. از تمام شهروندان کنگو، مرد و زن و کودک، درخواست میکنم که اراده‌تان را استوار معطوف دارید به وظیفهی خلق اقتصادی شکوفا که استقلال اقتصادی ما را نیز تضمین کند.»<ref>[https://jacobinmag.com/2020/06/patrice-lumumba-belgium-republic-of-congo-independence/ سایت ژاکوبن]</ref></blockquote><blockquote>سرفراز باد مبارزه در راه آزادی ملی!</blockquote><blockquote>زنده باد استقلال و همبستگی آفریقا!</blockquote><blockquote>زنده باد کنگوی مستقل و خودمختار</blockquote>پاتریس لومومبا به منظور کوتاه کردن دست استعمارگران از سازمان ملل متحد درخواست کرد که برای نظارت بر اوضاع، نیروهای حافظ صلح خودرا به کنگو اعزام کند.
<blockquote>«خانم‌ها و آقایان کنگویی، مبارزان راه استقلال کنگو که امروز پیروز شدید، به نام دولت کنگو به شما درود می‌فرستم. از شما همگی، دوستان من که بی‌وقفه در کنار ما مبارزه کردید می‌خواهم که روز ۳۰ ژوئن ۱۹۶۰ را روز برجسته‌ای به‌شمار آرید و آن را به مثابۀ روزی بدانید که در قلب‌های شما به گونه‌ای نازدودنی حک شده است، روزی که معنا و مفهوم آن را با افتخار به فرزندانتان خواهید آموخت، برای آنکه آنان نیز به نوبۀ خود معنا و مفهوم آن را به فرزندانشان و نوه‌هاشان به مثابۀ تاریخ افتخارآفرین مبارزۀ ما برای آزادی یاد دهند.</blockquote><blockquote>چرا که استقلال کشور کنگو که حاصل مبارزۀ ماست، امروز با تفاهم و توافق کشور دوست، بلژیک، کشوری که با آن به گونه‌ای هم‌تراز برخورد می‌شود، اعلام شده و این امر از یاد هیچ کنگویی شایسته‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ای نخواهد رفت (کف‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌زدن حضار). مبارزه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ای روزانه، مبارزه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ای پرشور و بی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌امان و آرمان‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گرا، مبارزه‌ای که طی آن محرومیت‌ها، نیروها، رنج‌ها و خون‌هایمان را به پای آن ریختیم. مبارزه‌ای بود از سرشک و آتش و خون که تا ژرفای وجودمان به آن افتخار می‌کنیم. زیرا مبارزه‌ای‌ بود اصیل و به حق، مبارزه‌ای گریزناپذیر برای پایان‌دادن به برده‌داری تحقیرآمیزی که به زور به ما تحمیل شده بود.</blockquote><blockquote>زخم‌ها و جراحت‌های ما در این ۸۰ سال رژیم مستعمراتی هنوز بیش ‌از اندازه رنج‌آورند که‌ بتوانیم آن‌ها را از یادهامان بزداییم. ما با کار طاقت‌فرسا آشنا شده‌ایم که از ما در برابر مزدهایی‌ خواسته می‌شد که با آن‌ها نه می‌توانستیم به اندازۀ سدجوع‌مان تغذیه کنیم یا پوشاک و مسکنی‌ آبرومندانه برای خود تهیه کنیم و نه اینکه فرزندان‌مان، این موجودات عزیزمان را به بار آوریم.</blockquote><blockquote>ما تمسخر، فحاشی و ضربه‌هایی را باید صبح و ظهر و شب تحمل می‌کردیم زیرا «سیاه‌ برزنگی» بودیم. چه کسی فراموش خواهد کرد که سیاه‌پوست را «تو» خطاب می‌کردند نه آن تویی‌ که انسان به دوستش می‌گوید بلکه به آن دلیل که «شما»ی محترمانه مختص سفیدپوستان بود. ما با لحظه‌هایی آشنا شدیم که زمین‌هایمان به نام متونی غصب می‌شد که به اصطلاح، قانونی‌ بودند، و در آن‌ها تنها حقوق زورمندان به رسمیت شناخته شده بود. قانونی که شامل ما می‌شد تعبیر آن برحسب اینکه طرف آن سفیدپوست یا سیاه‌پوست باشد، متفاوت بود. مصالحه‌جو در حق سفیدپوستان و غیرانسانی در حق سیاه‌پوستان.</blockquote><blockquote>ما با رنج‌های هولناک تبعیدیان به خاطر عقاید سیاسی یا باورهای مذهبی‌شان آشنا شدیم، تبعیدیانی که در کشور خودشان سرنوشتی بدتر از مرگ داشتند. ما لحظه‌هایی را تحمل کردیم‌ که سفیدپوستان در حالی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌که در خانه‌های باشکوهی می‌زیستند، آلونک‌های در حال ریزش‌ به سیاه‌پوستان تعلق داشت، لحظه‌هایی که طی آن یک سیاه‌پوست حق ورود به سینما، رستوران یا فروشگاه‌های اروپایی را نداشت، لحظه‌هایی که طی آن یک سیاه‌پوست برای‌ مسافرت با کرجی در روی بدنۀ آن قرار می‌گرفت در حالی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌که سفیدپوستان در اتاق‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های مجلل‌ همان کرجی لمیده بودند.</blockquote><blockquote>چه کسی می‌تواند این شمار از برادران ما را که هدف تیرباران قرار گرفتند یا در سیاه‌چال‌ها تلف شدند از یاد ببرد. همان سیاه‌چال‌هایی که در آن‌ها کسانی انداخته می‌شدند که‌ نمی‌خواستند تسلیم حکومتی شوند که در آن ستمگری و خفقان و استثمار برقرار بود (کف زدن‌ حضار). برادران، ما از همۀ این لحظه‌ها رنج بردیم.</blockquote><blockquote>به همۀ این مطالب، من و شما نمایندگان منتخب مردم برای ادارۀ میهن گرامی‌مان آگاه‌ هستیم، مایی که از ستمگری استعمارگران در جسم و جانمان نشان داریم و اکنون با صدای بلند اعلام می‌کنیم که از این پس همۀ این مسأله‌ها به پایان رسیده است.</blockquote><blockquote>جمهوری کنگو اعلام شده و کشورمان اکنون در اختیار فرزندان خویش است.</blockquote><blockquote>برادران و خواهران، ما در کنار یکدیگر پیکار دیگری را آغاز می‌کنیم. پیکاری والا که کشورمان‌ را به سوی صلح و آشتی، شکوفایی و عظمت سوق خواهد داد. ما به کمک یکدیگر عدالت‌ اجتماعی را برقرار خواهیم کرد که در آن هر کسی مزد به حق کار و کوشش خود را دریافت خواهد کرد (کف زدن حضار).</blockquote><blockquote>ما به دنیا نشان خواهیم داد هنگامی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌که انسان سیاه‌پوست در آزادی کار کند چه می‌تواند بیافریند، ما کنگو را به کانون درخشش تمام قارۀ آفریقا تبدیل خواهیم کرد.</blockquote><blockquote>ما مراقب خواهیم بود که فرزندانمان بتوانند به راستی از سرزمین‌شان بهره ببرند. ما تمام‌ قوانین گذشته را مورد بازنگری قرار خواهیم داد و قوانین جدیدی وضع خواهیم کرد که عادلانه و اصیل باشند.</blockquote><blockquote>ما به سرکوب اندیشۀ آزاد پایان خواهیم داد و به گونه‌ای عمل خواهیم کرد که تمامی‌ شهروندان از آزادی‌های اساسی ذکرشده در اعلامیۀ جهانی حقوق بشر برخوردار شوند (کف‌ زدن حضار).</blockquote><blockquote>ما به گونه‌ای کارا هر گونه تبعیض را به هر شکلی که باشد از بین خواهیم برد و به هر کسی مقام و منصب به حق او را که از شأن انسانی، کار و تلاش و ایثارش برای میهن نشأت گرفته باشد، خواهیم داد.</blockquote><blockquote>ما صلح و آرامش را برقرار خواهیم کرد، نه آن صلحی که به زور تفنگ و سرنیزه برقرار شده‌ باشد، بلکه آن صلحی که از آرامش قلب‌ها و نیت‌های خیر سرچشمه گرفته باشد (کف زدن‌ حضار).</blockquote><blockquote>هم‌میهنان گرامی، برای رسیدن به همۀ این هدف‌ها مطمئن باشید، می‌توانیم نه‌تنها روی‌ نیروهای عظیم و ثروت‌های بی‌پایان‌مان حساب کنیم بلکه از کمک‌های بسیاری از کشورهای خارجی نیز برخوردار شویم که همکاری‌شان هر زمان که صادقانه باشد و به دنبال تحمیل‌ سیاست‌های گوناگون خود نباشند، مورد قبول خواهد شد (کف زدن حضار).</blockquote><blockquote>در این گستره، کشور بلژیک که سرانجام سمت‌گیری تاریخ را درک کرده، تلاشی جهت‌ مخالفت با استقلال ما نکرده است و ضمن اعلام آمادگی جهت دوستی و کمک به ما، قرارداد بین‌ دو کشور خواهد بود و تا آنجا که به ما مربوط می‌شود، خواهیم توانست هشیار باقی بمانیم و به تعهداتی که آزادانه بر عهده گرفته‌ایم، عمل کنیم.</blockquote><blockquote>این‌ گونه چه در داخل و چه در خارج از کشور، کنگو، این جمهوری محبوب ما که دولت جدید آن را به وجود خواهد آورد، کشوری خواهد بود ثروتمند، آزاد و شکوفا. ولی برای اینکه بتوانیم‌ بدون تأخیر به این هدف‌ها برسیم، از شما قانون‌گزاران و شهروندان کنگویی می‌خواهم که با تمام‌ نیروی خود به ما کمک کنید. از همۀ شما می‌خواهم که درگیری‌های قبیله‌ای را که قوای ما را کاهش می‌دهد و این خطر را در بر دارد که به خاطر آن ما را در خارج از کشور مورد تحقیر قرار دهند، به دست فراموشی بسپارند. از اقلیت مجلس می‌خواهم که دولت را با مخالفت سازندۀ‌ خود یاری رساند و در این راستا در چارچوب قانونی و دموکراتیک باقی بماند. از همۀ شما می‌خواهم که از هیچ‌ گونه فداکاری جهت رسیدن به این هدف باشکوه دریغ نکنید. سرانجام از شما می‌خواهم که بدون هیچ شرطی به زندگی و مایملک شهروندان و بیگانگان مقیم کشورمان‌ احترام بگذارید. اگر رفتار این بیگانگان آن‌گونه که باید نباشد، دادگاه‌های ما به سرعت آنان را از مرزهای جمهوری‌مان بیرون خواهند راند و اگر برعکس رفتارشان مطابق اصول بود باید آنان را آسوده گذارد، چه آنان نیز برای شکوفایی کشور تلاش می‌کنند.</blockquote><blockquote>استقلال کنگو گامی است تعیین‌کننده در راستای آزادی کل قارۀ آفریقا (کف زدن حضار). اعلی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌حضرت، عالی‌جنابان، خانم‌ها، آقایان، شهروندان گرامی، برادران هم‌نژاد ما، این‌ چیزهایی بود که می‌خواستم به نام دولت کنگو در این روز باشکوه استقلال کامل و خودمختاری، برایتان بیان کنم (کف زدن حضار). دولت نیرومند، ملی و توده‌ای ما باعث رستگاری این کشور خواهد بود.»<ref>[https://jacobinmag.com/2020/06/patrice-lumumba-belgium-republic-of-congo-independence/ سایت ژاکوبن]</ref></blockquote><blockquote>من از تمام شهروندان کنگویی، مرد و زن و کودک دعوت می‌کنم که به گونه‌ای قاطعانه در راستای ایجاد استقلال ملی و شکوفایی اقتصادی تلاش مجدانه‌ای را آغاز کنند.</blockquote><blockquote>درود به مبارزان راه آزادی ملی،</blockquote><blockquote>زنده باد استقلال و وحدت آفریقا،</blockquote><blockquote>زنده باد کنگوی مستقل و خود مختار (کف زدن حضار).</blockquote><blockquote></blockquote><blockquote></blockquote>پاتریس لومومبا به منظور کوتاه کردن دست استعمارگران از سازمان ملل متحد درخواست کرد که برای نظارت بر اوضاع، نیروهای حافظ صلح خودرا به کنگو اعزام کند.


لومومبا پس از شصت و هفت روز که از آغاز دولت می‌گذشت توسط جوزف کازاوبو (Joseph Kasavubu) رئیس جمهوری وقت کنگو از مقام نخست وزیری عزل شد اما این تصمیم را نپذیرفت و در پاسخ به آن با مراجعه به پارلمان کنگو سعی کرد رئیس جمهوری را از قدرت خلع کند. تلاشی که عاقبت با یک کودتا به سقوط هر دو نفر و به حصر خانگی لومومبا در مقر نخست وزیری انجامید.
لومومبا پس از شصت و هفت روز که از آغاز دولت می‌گذشت توسط جوزف کازاوبو (Joseph Kasavubu) رئیس جمهوری وقت کنگو از مقام نخست وزیری عزل شد اما این تصمیم را نپذیرفت و در پاسخ به آن با مراجعه به پارلمان کنگو سعی کرد رئیس جمهوری را از قدرت خلع کند. تلاشی که عاقبت با یک کودتا به سقوط هر دو نفر و به حصر خانگی لومومبا در مقر نخست وزیری انجامید.
۸٬۸۹۸

ویرایش