کاربر:Hossein/1405صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۱: خط ۱:


{{جعبه زندگینامه
{{جعبه زندگینامه
|نام_شخص=نوید بادپا
|نام_شخص=امید زارع مویدی
|تصویر=نوید بادپا.JPG
|تصویر=امید زارع مویدی.JPG
|عرض_تصویر=260px
|عرض_تصویر=260px
|توضیح_تصویر=
|توضیح_تصویر=
|تاریخ_تولد=۱۳۷۸
|تاریخ_تولد=اول خرداد ۱۳۸۱
|محل_تولد=ترکمن‌صحرای گنبد کاووس
|محل_تولد=
|تاریخ_مرگ=۲ آبان  ۱۴۰۱  
|تاریخ_مرگ=۴۲ آبان  ۱۴۰۱  
|ملیت= ایرانی
|ملیت= ایرانی
|محل_مرگ= تهران
|محل_مرگ= شیراز
|مدفن=روستای خرطوم  در ترکمن‌صحرا
|مدفن=دارالرحمه‌ی شیراز
|علت مرگ= شکنجه‌ی نیروهای امنیتی
|علت مرگ= به ضرب گلوله نیروهای امنیتی در پیشانی و کمر
|شناخته‌شده برای    =
|شناخته‌شده برای    =
|همسر=
|همسر=
|والدین= }}
|والدین= }}
'''امید زارع مؤیدی،''' (زاده‌ی اول خرداد ۱۳۸۱ جان‌باخته در ۲۴ آبان ۱۴۰۱) در شیراز به قتل رسید. حکومت جمهوری اسلامی تلاش کرد او را یک بسیجی معرفی کند و برای همین به سرش یک پرچم یا زهرا بسته و به همان حالت کفن کرده بودند. اما خانواده او علیرغم تهدیدات جدی دستگاه امنیتی رژیم ایران با آن مخالفت کردند. او در جریان کمک به یک جوان دیگر، توسط ماموران امنیتی جمهوری اسلامی مورد حمله قرار گرفت و با شلیک ماموران به کمر و پیشانی‌اش به قتل رسید. امید مؤیدی ۲۴ آبان به ضرب گلوله نیروهای امنیتی کشته شد، اما پیکرش یک هفته بعد برای خاکسپاری در اختیار خانواده‌اش قرار گرفت.
'''امید زارع مؤیدی،''' (زاده‌ی اول خرداد ۱۳۸۱ جان‌باخته در ۲۴ آبان ۱۴۰۱) در شیراز به قتل رسید. حکومت جمهوری اسلامی تلاش کرد او را یک بسیجی معرفی کند و برای همین به سرش یک پرچم یا زهرا بسته و به همان حالت کفن کرده بودند. اما خانواده او علیرغم تهدیدات جدی دستگاه امنیتی رژیم ایران با آن مخالفت کردند. او در جریان [[اعتراضات سراسری ۱۴۰۱ ایران|اعتراضات سراسری ۱۴۰۱]] و حین کمک به یک جوان دیگر، توسط ماموران امنیتی جمهوری اسلامی مورد حمله قرار گرفت و با شلیک ماموران به کمر و پیشانی‌اش به قتل رسید. امید مؤیدی ۲۴ آبان به ضرب گلوله نیروهای امنیتی کشته شد، اما پیکرش یک هفته بعد برای خاکسپاری در اختیار خانواده‌اش قرار گرفت.


== زندگی امید زارع مؤیدی ==
== زندگی امید زارع مؤیدی ==
خط ۲۱: خط ۲۱:


== چگونگی قتل امید زارع مؤیدی ==
== چگونگی قتل امید زارع مؤیدی ==
[[پرونده:امید زارع.JPG|بندانگشتی|'''تصویر دیگری از امید زارع مویدی''']]
در غروب ۲۴ آبان ۱۴۰۱ مردم در خیابان زرهی شیراز، مرد جوانی را دیدند که روی زمین افتاده و پنج مأمور مسلح، به شدت او را کتک می‌زنند. مردم برای کمک جلو می‌روند. یکی از مأموران اسلحه را بر سر مرد می‌گیرد و تهدید می‌کند که کسی جلوتر بیاید شلیک می‌کند. مردم عقب‌تر می‌روند. می‌ایستند. حدود سی تا چهل نفر از مأموران با شلیک سه تیر هوایی به مأموران دیگر ملحق می‌شوند به سمت مردم هجوم می‌برند. صدای دو شلیک می‌آید. مرد جوان دیگری از ناحیه کمر گلوله می‌خورد و گلوله دیگری بر پیشانی‌اش اصابت می‌کند.
در غروب ۲۴ آبان ۱۴۰۱ مردم در خیابان زرهی شیراز، مرد جوانی را دیدند که روی زمین افتاده و پنج مأمور مسلح، به شدت او را کتک می‌زنند. مردم برای کمک جلو می‌روند. یکی از مأموران اسلحه را بر سر مرد می‌گیرد و تهدید می‌کند که کسی جلوتر بیاید شلیک می‌کند. مردم عقب‌تر می‌روند. می‌ایستند. حدود سی تا چهل نفر از مأموران با شلیک سه تیر هوایی به مأموران دیگر ملحق می‌شوند به سمت مردم هجوم می‌برند. صدای دو شلیک می‌آید. مرد جوان دیگری از ناحیه کمر گلوله می‌خورد و گلوله دیگری بر پیشانی‌اش اصابت می‌کند.


خط ۲۷: خط ۲۸:


رادیوفردا با دو شاهد عینی گفت‌وگو کرده که امید مؤیدی را دیده‌اند که به قصد کمک به مرد جوانی که توسط مأموران به شدت ضرب‌ و شتم می‌شد جلو رفت و بعد از هجوم مأموران به سوی مردم، وقتی همه در حال فرار بودند از پشت هدف گلوله قرار گرفت.
رادیوفردا با دو شاهد عینی گفت‌وگو کرده که امید مؤیدی را دیده‌اند که به قصد کمک به مرد جوانی که توسط مأموران به شدت ضرب‌ و شتم می‌شد جلو رفت و بعد از هجوم مأموران به سوی مردم، وقتی همه در حال فرار بودند از پشت هدف گلوله قرار گرفت.
 
[[پرونده:تولد امید زارع مویدی.JPG|بندانگشتی| '''جشن تولد امید زارع مویدی''']]
یک شاهد عینی دیگر به رادیوفردا گفته‌ است که مأموران، پیکر امید مؤیدی را بعد از تیر خلاص به او، با خود بردند.
یک شاهد عینی دیگر به رادیوفردا گفته‌ است که مأموران، پیکر امید مؤیدی را بعد از تیر خلاص به او، با خود بردند.


خط ۵۱: خط ۵۲:


=== تهدید خانواده امید زارع مؤیدی ===
=== تهدید خانواده امید زارع مؤیدی ===
یکی از نزدیکان خانواده مؤیدی می‌گوید چون نوید برادر امید با او بود، خانواده را تحت فشار قرار داده و تهدید کرده‌اند که نوید را با خود می‌برند: «از طرف بنیاد شهید و اطلاعات به خانه امید رفتند و گفتند که آنها امید را تشییع می‌کنند و برایش مراسم می‌گیرند. گفتند که امید را در قطعه شهدا دفن می‌کنند و هزینه مراسم را هم می‌دهند. پدر و مادر امید به شدت مخالفت کرده‌اند و مادرش گفته که شما بچه مرا کشتید بالاتر از سیاهی رنگی نیست هر کاری می‌خواهید بکنید. اما علناً به او گفتند بالاتر از سیاهی رنگی هست؛ بالاتر از سیاهی، شوهر و پسرت هستند. نوید و پدرش را در اداره آگاهی تحت بازجویی قرار داده و بارها نوید را تهدید کرده‌اند اما علیرغم همه این تهدیدها، پدر و مادر او اجازه ندادند امید قطعه شهدا دفن شود و امنیتی‌ها برای او مراسم بگیرند.
یکی از نزدیکان خانواده مؤیدی می‌گوید: چون نوید برادر امید با او بود، خانواده را تحت فشار قرار داده و تهدید کرده‌اند که نوید را با خود می‌برند: «از طرف بنیاد شهید و اطلاعات به خانه امید رفتند و گفتند که آنها امید را تشییع می‌کنند و برایش مراسم می‌گیرند. گفتند که امید را در قطعه شهدا دفن می‌کنند و هزینه مراسم را هم می‌دهند. پدر و مادر امید به شدت مخالفت کرده‌اند و مادرش گفته که شما بچه مرا کشتید بالاتر از سیاهی رنگی نیست هر کاری می‌خواهید بکنید. اما علناً به او گفتند بالاتر از سیاهی رنگی هست؛ بالاتر از سیاهی، شوهر و پسرت هستند. نوید و پدرش را در اداره آگاهی تحت بازجویی قرار داده و بارها نوید را تهدید کرده‌اند اما علیرغم همه این تهدیدها، پدر و مادر او اجازه ندادند امید قطعه شهدا دفن شود و امنیتی‌ها برای او مراسم بگیرند.


اما این پایان فشارها بر خانواده مؤیدی نیست. نزدیکان آنها می‌گویند که بارها خانواده او تحت فشار قرار گرفته‌اند که با صدا و سیما مصاحبه کرده و فرزندشان را بسیجی معرفی و روایت حکومت را تکرار کنند اما آنها به این فشارها تن نداده‌اند.<ref name=":0" />
اما این پایان فشارها بر خانواده مؤیدی نیست. نزدیکان آنها می‌گویند که بارها خانواده او تحت فشار قرار گرفته‌اند که با صدا و سیما مصاحبه کرده و فرزندشان را بسیجی معرفی و روایت حکومت را تکرار کنند اما آنها به این فشارها تن نداده‌اند.<ref name=":0" />
خط ۵۷: خط ۵۸:
== خاکسپاری امید زارع مؤیدی ==
== خاکسپاری امید زارع مؤیدی ==
به گفته یکی از نزدیکان به خانواده مؤیدی، پس از اصرار مادر امید به او اجازه داده‌اند که پیش از خاکسپاری در اول آذرماه، پیکر فرزندش را ببیند: «ساعت ۷ شب مادر امید را با کلی مأمور و تدابیر امنیتی به دارالرحمه شیراز بردند. گفته بودند که می‌گذارند پیکر امید را ببیند اما وقتی رسیده دیده که پیکر امید را شسته و کفن کرده‌اند. فقط سرش باز بود. پیشانی‌اش که گلوله خورده بود را با یک پرچم یازهرا بسته بودند.»
به گفته یکی از نزدیکان به خانواده مؤیدی، پس از اصرار مادر امید به او اجازه داده‌اند که پیش از خاکسپاری در اول آذرماه، پیکر فرزندش را ببیند: «ساعت ۷ شب مادر امید را با کلی مأمور و تدابیر امنیتی به دارالرحمه شیراز بردند. گفته بودند که می‌گذارند پیکر امید را ببیند اما وقتی رسیده دیده که پیکر امید را شسته و کفن کرده‌اند. فقط سرش باز بود. پیشانی‌اش که گلوله خورده بود را با یک پرچم یازهرا بسته بودند.»
 
[[پرونده:مراسم ختم امید زارع.JPG|بندانگشتی|'''مراسم ختم امید زارع مویدی''']]
به گفته نزدیکان امید زارع مراسم خاکسپاری او هم به شدت امنیتی بود و به خانواده او اجازه انتشار اعلامیه و اطلاع‌رسانی برای مراسم را نداده بودند: «کل دارالرحمه را از چهار طرف بسته بودند و فقط خانواده و بستگان نزدیک امید حضور داشتند نیم ساعته هم همه چیز را تمام کردند و گفتند همه باید بروند. برای ۵۰ نفر آدم بیش از ۴۰۰ تا ۵۰۰ مأمور ریخته بودند و در چنین شرایطی امید را دفن کردند.
به گفته نزدیکان امید زارع مراسم خاکسپاری او هم به شدت امنیتی بود و به خانواده او اجازه انتشار اعلامیه و اطلاع‌رسانی برای مراسم را نداده بودند: «کل دارالرحمه را از چهار طرف بسته بودند و فقط خانواده و بستگان نزدیک امید حضور داشتند نیم ساعته هم همه چیز را تمام کردند و گفتند همه باید بروند. برای ۵۰ نفر آدم بیش از ۴۰۰ تا ۵۰۰ مأمور ریخته بودند و در چنین شرایطی امید را دفن کردند.


۸٬۹۶۷

ویرایش