خسرو روزبه
خسرو روزبه عضو هیأت دبیران سازمان نظامی حزب توده و از موسسان سازمان نظامي حزب بود. او در سال ۱۲۹۴ شمسی در شهر ملایر به دنیا آمد. او در سال ۱۳۱۶، دورهی دانشکدهی افسری را به پایان رساند و وارد هنگ توپخانهی ضدهوایی مرکز شد. خسرو روزبه در زمینههای علمی و فنی از استعداد فراوانی برخوردار بود و چندین کتاب در زمینههای مختلف ریاضیات، تکنیک نظامی و سایر علوم نوشته است. آموزشها و نوشتههای او سالیان متمادی مورد استفادهی دانشکدههای افسری بود. او به همراه آرداشس اُوانِسیان نخستین فرهنگ واژگان سیاسی در ایران را به رشتهی تحریر درآورد. خسرو روزبه یکی از شخصیتهای جنجالی تاریخ معاصر ایران بهشمار میرود. او در سال ۱۳۳۶ دستگیر و یک سال پس از آن به اعدام محکوم و تیرباران شد.[۱]
دوران جوانی وتحصیلات خسرو روزبه
خسرو روزبه دومین فرزند خانوادهی «ضیاء لشکر» در سال ۱۲۹۴ شمسی در سامن در شهرستان ملایر بدنیا آمد. پدرش ، سمت ریاست کارپردازی لشکر را در ارتش بهعهده داشت و مدتی بعد نیز رئیس ژاندارمری محلی ولایات ثلاث ملایر شد. [۱]خسرو روزبه در خانوادهای متوسط پرورش یافت. او دوران شش سالهی دبیرستان را طی چهار سال به پایان رساند و با نمرات عالی به دریافت دیپلم علمی نائل شد. او در دوران تحصیل همواره شاگرد اول بود. روزبه که به ریاضیات علاقه داشت در کلاس پنجم متوسطه رسالهای در زمینهی حل معادلات درجهی چهارم و درجات عالی از طریق تقسیم تسلسل نوشت و به کمک آن مسائل شیخ بها را که بر معادلات درجهی عالی منتهی میگردد، حل کرد.
خسرو روزبه به علت عدم استطاعت مالی خانوادهاش نتوانست در ریاضیات دانشکدهی علوم تحصیل کند، از این رو او وارد دانشکدهی افسری شد. طی دوران تحصیل در دانشکدهی افسری، روزبه پیوسته در زمرهی شاگردان برجستهی رستهی توپخانه بود و مورد علاقهی فرماندهانش قرار داشت. وی پس از مدتی برای آموزش دانشجویان، به خدمت در دانشکدهی افسری فراخوانده شد و کنفرانسهای علمی و نظامی در دانشکدهی افسری، دانشکدهی فنی، دبیرستان و دانشکدهی کشاورزی و دانشکدهی دامپزشکی برگزار نمود و در این دوران ۱۶ جلد کتاب نظامی، فنی و ریاضی برای شاگردان خود تألیف کرد.
خسرو روزبه همچنین از استادان محبوب دانشجویان دانشکده افسری بود. تلاش او به عنوان مسئول انتظامات دانشکده، در مبارزه با فساد، دزدی و رشوهخواری، واکنش منفی برخی از فرماندهان فاسد ارتش را به دنبال داشت و این واکنش به صورت توقیفهای چند ساعته تا تبعید او به اهواز خود را نشان داد. وی پس از چندی در تبعید، مجدداً به دانشکده افسری منتقل شد و تا مهر سال ۱۳۲۴ به تعلیم دانشجویان پرداخت و جمعاً قریب به دو هزار نفر از افسران ارتش در کلاسهای درس وی شرکت داشتند. وی به خاطر نبوغ سرشار خود مورد توجه رزم آرا قرار گرفت.
عضویت در حزب توده
روزبه در سال ۱۳۲۲ به حزب توده پیوست. در سالهای اولیهی شکلگیری حزب توده و تأسیس یک سازمان نظامی مخفی آرداشس اُوانِسیان به عنوان نخستین مسئول سازمان نظامی معرفی شد. خسرو روزبه در این دوران عضو هیئت اجرائیه سازمان افسری حزب توده بود.[۲]
اولین قیام مسلحانه حزب توده توسط دو تن از اعضای سازمان افسران حزب در تابستان سال ۱۳۲۴ انجام گرفت که در ترکمن صحرا قیام کردند. این حرکت که به قیام افسران خراسان شهرت یافت به سرعت سرکوب شد. اعضای حزب دستگیر شده و عدهای تبعید شدند. خسرو روزبه دستگیر نشد و به زندگی مخفی روی آورد.
زندگی مخفی خسرو روزبه
در نخستین دوران از زندگی مخفیاش، سلسله مقالاتی به نام مستعار «ستخر» (مرکب از حروف اول «سروان توپخانه خسرو روزبه») در افشاء مفاسد سران ارتش و همچنین دعوت افسران و درجهداران به مبارزه علیه حکومت نگاشت. کتاب «اطاعت کورکورانه» را نیز در همین دوران منتشر کرد که در کشور بازتاب وسیعی یافت و افکار عمومی را متوجه وجود افسری پیشتاز در درون ارتش نمود که پذیرای سنت حاکم یعنی اطاعت کورکورانه نیست. او در این کتاب از احساسات میهندوستانهی خود، از نفرتش نسبت به استعمار و دستنشاندگان امپریالیسم انگلیس در ارتش، و از عشق و علاقهاش به مردم محروم سخن گفتهاست.
دستگیری و فرار مجدد خسرو روزبه
یک سال پس از کودتای ۲۸مرداد یعنی در مرداد ۱۳۳۳ یکی از کادرهای سازمان نظامی به نام عباسی با یک چمدان کتاب و مدرک بازداشت میشود. خسرو روزبه، بیش از حد روی مقاومت عباسی حساب کرده بود. ولی پیشبینی او غلط از آب درآمد و عباسی زیر شکنجههای وحشیانهٴ دژخیمان بختیار، دفترهای رمز سازمان و دفترچهٴ رمز مثلثاتی اسامی را لو داد و به این ترتیب یورش پلیس به سازمان نظامی آغاز گردید. گروهی از افسران گریختند ولی حدود ۶۰۰ تن از آنان دستگیر شدند. از این عده ۲۷ نفر اعدام و عدهٴ زیادی به حبسهای طویلالمدت محکوم شدند. اولین دسته، مرکب از ۹ افسر که در میان آنان سرهنگ سیامک و سرهنگ مبشری نیز بودند، روز ۲۷ مهر ۱۳۳۳ به همراه یک شاعر جوان به نام مرتضی کیوان تیرباران شدند. دومین دسته مرکب از ۶ افسر در تاریخ ۸ آبان ۱۳۳۳، دستهٴ سوم مرکب از ۵ افسر در ۱۷ آبان ۱۳۳۳ و دستهٴ چهارم مرکب از ۶ افسر در ۲۶ مرداد ۱۳۳۴ تیرباران شدند. روز ۱۵ بهمن ۱۳۳۴ ستوان منزوی یکی از اعضای سازمان افسران در جریان خروج از ایران دستگیر شد و بر اثر شکنجه به قتل رسید. خسرو روزبه در ۱۷ فروردین ۱۳۲۶ توسط رکن دوم ستاد ارتش دستگیر شد و قرار بود پس از انتقال به آذربایجان در دادگاه زمان جنگ محاکمه و تیرباران شود. اما در روز ۱۷ اردیبهشت همان سال، روز ملاقات عمومی زندانیان دژبان مرکز، به کمک تنی چند از همرزمانش از زندان گریخت.
او در فروردین ۱۳۲۷ مجدداً دستگیر شد و دادستانی ارتش برای وی تقاضای اعدام نمود و در نهایت روزبه به ۱۵ سال زندان محکوم شد. او در آذر ماه ۱۳۲۹ به همراه نه تن دیگر از رهبران حزب توده (از جمله کیانوری، مرتضی یزدی، جودت، نوشین و قاسمی که قبلاً همگی در دادگاه نظامی محاکمه شده بودند، به یاری افراد بیرون از زندان، ترتیب یک فرار جنجالی را از زندان قصر دادند، با تهیه نقشه قبلی یک نفر با لباس افسری ارتش و کامیون نظامی به زندان قصر مراجعه میکند و با نشان دادن مدارک جعلی خود، را نمایندهی دستگاه قضایی ارتش معرفی نموده و زندانیان را جهت انتقال به زندان مرکزی در جنوب تهران تحویل میگیرد. دو افسر نگهبان زندان هم که از پیش در جریان ماجرا بودند به بهانهی بدرقهی زندانیان با همین خودرو از آنجا خارج شدند و چند ساعت بعد اعلام شد که همگی با این نقشه فرار کرده اند. این فرار مهیج و بیسابقه در تاریخ زندان قصر، موجب شد تا شایعاتی مبنی بر کمک رزمآرا به زندانیان برای تخریب شاه، بر سر زبانها بیفتاد.
خسرو روزبه بعد از کودتای ۲۸ مرداد
پس از غیرقانونی اعلام شدن حزب توده در سال ۱۳۲۷ فعالیت سازمان افسران افزایش یافت و در دوران حکومت مصدق تعداد اعضای آن به ۶۰۰ تن میرسید. با این وجود به خاطر دخالت نکردن درکودتای ۲۸ مرداد، تا سالها این سازمان مورد سرزنش و نفرین قرار گرفت.
روزبه که در بازپرسیهای اولیه، خود را مهندس معرفی کرده بود قبل از آن که شناخته شود، به دست افسران همرزمش فراری داده شد.در چنین روزهایی، روزبه اخبار دستگیری و شکنجهی همرزمان خود را میشنید و برای حفظ و جابهجا کردن آنهایی که هنوز دستگیر نشده بودند، تلاش مینمود و ناگزیر هر روز به لباسی درمیآمد تا رد خود را بر دشمن گم کند و مراقب بود تا باقیماندهی حزب را از تعرض مأموران حکومتی در امان دارد.
سفارت بریتانیا، روزبه را به « رازبانهای سرخ، که با لباس مبدل از تلههای بیشمار پلیس فرار کرده و با شهامتی ماجراجویانه، چه برای حزب ، چه برای مقامات امنیتی و چه برای عموم، از خود چهرهای افسانهای ساخته» توصیف میکند.[۳]
عاقبت وی در تابستان ۱۳۳۶، پس از گذاشتن قرار ملاقات با علی متقی که در خفا زندگی خود را با تحویل او به پلیس تاخت زده بود، پس از یک نبرد شدید با چندین تن از مأموران که در لباس مبدل، در بین مردم عادی خود را مخفی ساخته بودند، در حوالی خیابان سیروس جنوبی (محله بازارچه اسماعیل بزاز)، هنگام بالا رفتن از تیر برق هدف گلوله قرار گرفته، مجروح و دستگیر شد.
بازجویی و اعدام
خسرو روزبه را پس از دستگیری ابتدا جهت مداوا به بیمارستان و سپس به زندان قزلقلعه منتقل نمودند. یرواند آبراهامیان در کتاب خود «اعترافات شکنجهشدگان» نقل میکند:[۳] روزبه - تحت شرایطی که اکنون بر ما آشکار نیست - مورد بازجویی قرار گرفت، از محاکمه او فیلمبرداری شده و بهطور مخفیانه در قزل قلعه به تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۳۳۷ تیرباران شد.
روز ۱۵ تیر ۱۳۳۶ نیز خسرو روزبه پس از یک زد و خورد یک ساعته به دام مأموران نظامی افتاد. خسرو روزبه در بیدادگاه نظامی شاه از آرمانهایش دفاع کرد. یأس و سرخوردگی و خیانت افراد دیگر پای مقاومتش را سست نکرد، ایستاد و جنگید و بالاخره در روز ۲۱ اردیبهشت ۱۳۳۷ به جوخهی تیرباران سپرده شد. در شامگاه اجرای حکم اعدام، خسرو روزبه وصیتنامهی هفتاد صفحهای خود را در تقبیح کاپیتالیسم و ستایش سوسیالیسم نوشت.
شعر احمد شاملو در رثای خسرو روزبه
احمد شاملو بزرگمرد شعر ایران در سال ۱۳۵۴ در کتاب دشنه در دیس شعر «خطابه تدفین» را به مناسبت اعدام خسرو روزبه سروده و او را ستوده است.[۴]
غافلان
همسازند،
تنها توفان
کودکان ناهمگون میزاید.
همساز
سایه سانانند،
محتاط
در مرزهای آفتاب
در هیأت زندگان
مردگانند.
وینان دل به دریا افکنانند،
به پای دارندهٴ آتشها
زندگانی
دوشادوش مرگ
پیشاپیش مرگ
هماره زنده از آن سپس که با مرگ
و همواره بدان نام
که زیسته بودند،
که تباهی
از درگاه بلند خاطرهشان
شرمسار و سرافکنده میگذرد.
کاشفان چشمه
کاشفان فروتن شوکران
جویندگان شادی
در مجری آتشفشانها
شعبده بازان لبخند
در شبکلاه درد
با جاپایی ژرفتر از شادی
در گذرگاه پرندگان.
در برابر تندر میایستند
خانه را روشن میکنند،
و میمیرند.
خسرو روزبه که درعینحال، شاعری توانمند هم بود، در بیدادگاه نظامی شاه گفت:
ای که پندم دهی از عشق و ملامت گویی
تو نبودی که من این جام محبت خوردم
تو برو مصلحت خویش بیندیش که من
ترک جان کردم از این پیش که دل بسپردم
آخرین کلام خسرو روزبه قبل از اعدام این بود:
مشغول عشق جانان گر عاشقی ست
صادق در روز تیرباران باید که سر نخارد
ساخت تندیس خسرو روزبه
رضا اولیا استاد مجسمه ساز ایرانی در ایتالیا درتقدیر ازخسرو روزبه اقدام به ساخت مجسمه او درایتالیا کرد .