کاربر:Shahab/صفحه تمرین
ورزش زنان درایران
ورزش زنان ایران در دهه چهل شمسی شروع به رشد کرد و در دهه پنجاه در حال گسترش بود که انقلاب رخ داد. مرور مهم ترین رویداد های ورزشی که زنان ایران قبل و بعد از انقلاب در آنها شرکت داشته اند می تواند نشانگر روند حرکت ورزش زنان و پیشرفت ها و موانع موجود در این مسیر باشد.
هم پیش و هم پس از انقلاب در بسیاری از تصویرهای ارائه شده زن نماد کشور است. به همین دلیل چگونگی انعکاس تصویر زن ایرانی در سطح جهان برای سیاستگذاران اهمیت ویژه ای دارد. پیش از انقلاب تصویر مطلوب، زنی بود که نشانه های مدرن و یا غربی بودن را داشته باشد. به همین دلیل اگرچه حضور زن در میدان های ورزشی برای همه اقشار جامعه به راحتی پذیرفته نمی شد، سیاست کلی کشور مشوق این حضور بود.
تصویر فوتبالیست ها، شناگران، ژیمناست ها، و ورزشکاران زن دیگر روی جلد مجله های زنان و ورزشی نشان می دهد که یکی از الگوهای زن موفق، زن ورزشکار بود. ورزش نشان قدرت و پیشرفت بود و زن قهرمان عامل سربلندی کشور.
بعد از انقلاب زن همچنان نماد کشور محسوب می شد ولی این بار این نماد نشانه های اسلامی را با خود حمل می کرد.[۱]
پوسترهای سال های اول انقلاب و دوره جنگ بر حجاب و تواضع زن ایرانی و نقش مادری او در رشد و حمایت از رزمندگان دوران جنگ تاکید داشت. زن با حجاب سمبل کشور شده بود.
اولین حضور زنان ورزشکار ایرانی در مسابقه های جهانی به بازی های آسیایی ۱۹۵۸ ژاپن برمی گردد. در این دوره از مسابقه های آسیایی چهار زن از ایران در رشته های دو و میدانی و تنیس روی میز شرکت کردند.
المپیک ۱۹۶۴ توکیو اولین المپیکی بود که زنان ایرانی در آن حاضر بودند. در این رقابت ها نمایندگان زنان ایران در رشته های پرش ارتفاع، پرتاب دیسک، دو صد متر، پرش طول، و ژیمناستیک حضور داشتند.
در سال ۱۹۶۶ زنان ایران برای اولین بار توانستند در مسابقه های جهانی صاحب مدال شوند. در این سال تیم والیبال زنان به بازیهای آسیایی بانکوک راه پیدا کرد و برنده مدال برنز شد. در همین سال والیبال مردان هم به همین مقام رسید. به این ترتیب مردان و زنان والیبالیست ایرانی در کنار هم روی سکوی سوم بازی های آسیایی ایستادند.
مدال زنان ورزشکار ایرانی در در سال ۱۹۷۴ تبدیل به طلا شد. تیم ملی زنان شمشیربازی ایران در بازیهای آسیایی تهران به مقام قهرمانی رسید. در این دوره از بازی ها شمشیر بازی زنان ایران برنده ۲ طلا (فلوره تیمی و اپه تیمی) ، یک نقره (مهوش شفائی) و یک برنز (گیتی محبان) شدن[۱]
مشکلات اساسی در عدم گسترش ورزش های همگانی در سطح بانوان ایران، ناشی از کمبود فضاهای ورزشی به ویژه بانوان می باشد عدم فرهنگ سازی مناسب در این زمینه از سوی مسئولان و رسانه های گروهی کمبود نیروی کارآزموده و با تجربه در زمینه آموزش رشته های مختلف ورزش های همگانی بانوان وعدم حق شرکت در استادیومهای ورزشی ، عدم حق انتخاب پوشش مناسب برای شرکت در مسابقات ، نداشتن امکانات ورزشی مناسب ،نداشتن مربیان با تجربه بخاطر زن و مرد کردن تحت نام شئونات اسلامی و مشکلاتی از این قبیل .....[۲]
پاسخ به چند سوال :
* آیا کسی به فکر توسعه ورزش در میان زنان ایرانی هست ؟
* آیا می دانید چند درصد از زنان ایران ورزش می کنند ؟
* چه کسی مسئول ورزش نکردن زنان است ؟
* مهم ترین اولویت های ورزشی زنان چیست ؟
دلایل این عدم پیشرفتها چیست ؟
مهم ترین اولویت های ورزشی زنان چیست ؟
مشکلات اساسی در عدم گسترش ورزش های همگانی در سطح بانوان کشور، ناشی از:
1. کمبود فضاهای ورزشی ویژه بانوان
2. عدم فرهنگ سازی مناسب در این زمینه از سوی مسئولان و رسانه های گروهی
3. کمبود نیروی کارآزموده و با تجربه در زمینه آموزش رشته های مختلف ورزش های همگانی بانوان
4. دسترسی نداشتن به فضاهای ورزشی عمومی و گران بودن آنهاست.[۳]
با توجه به وضعیت مطلوب پیشنهادی از سوی بانوان مورد بررسی، باید اقداماتی اصلاحی از سوی مسئولان ورزش های همگانی کشور در سطح بانوان صورت گیرد.
سیاست گذاری مشترک و اجرای تصمیمات گرفته شده در سطح وسیع تر برای توسعه ورزش همگانی ضروری است.
در زیر نقش هر یک از سازمان ها و مراکزی که در ساختار تشکیلاتی یاد شده، مشارکت دارند و می توانند در این راستا ایفا کنند، پیشنهاد شده است :
* صدا و سیما از راه پخش تیزر های تبلیغاتی با مضمون گسترش فعالیت های ورزشی در بین مردم، با هدف فرهنگ سازی و اعلام برنامه های تفریحی ورزشی که از طرف نهاد های مختلف در مکان های گوناگون برگزار می کند.
* آموزش عالی از طریق آشنا کردن دانشجویان با انواع ورزش های همگانی و توسعه آنها در دانشگاه ها، برگزاری مسابقات در شاخه های متنوع ورزش های همگانی و تفریحی و اهدای جوایز ورزشی به برندگان مسابقات.
* شهرداری ها از راه احداث فضاهای ورزشی پوشیده و روباز همگانی با بهره گیری از مربیان تحصیل کرده در رشته تربیت بدنی و برگزاری مسابقات تفریحی ورزشی گروهی و خانوادگی به مناسبت های مختلف و توزیع وسایل ورزشی ارزان قیمت در بین مردم.
* برخی از فدراسیون های ورزشی از راه گسترش رشته های ورزشی به طور آماتور و غیر حرفه ای در بین مردم، مانند آمادگی جسمانی، ایروبیک، قایقرانی، هاکی، اسکیت و ... با توجه به شرایط اقلیمی هر منطقه
* آموزش و پرورش از راه آموزش بازی های تفریحی ورزشی، بومی و محلی به دانش آموزان و برگزاری چنین مسابقاتی به مناسبت های مختلف در مدارس و اهدای جوایز ورزشی [۳]
مدیرکل دفتر هماهنگی امور ورزش بانوان
مدیرکل دفتر هماهنگی امور ورزش بانوان وزارت ورزش و جوانان گفت: در حوزه بانوان با مشکلات زیادی مواجهیم که نبود فضای ورزشی مناسب در دسترس بانوان و کمبود منایع مالی از آن جمله است
به گزارش خبرگزاری صدا و سیما مرکز خراسان رضوی، پروین کرملو روز چهارشنبه در نشست روسای گروه ورزش بانوان شورای منطقه یک کشور در مشهد افزود: در قالب برنامه ششم توسعه مواد قانونی خوبی برای ورزش بانوان لحاظ شده و در این وزارتخانه دستورالعمل چگونگی استفاده از این مواد قانونی در دست تدوین است.
او افزود: مشکلات زیادی در حوزه ورزش بانوان وجود دارد و این قشر باید برای گرفتن حق خود ابتدا توانایی هایشان را به اثبات برسانند.
کرملو گفت: در این مدت در بخش ورزش بانوان رشد صعودی وجود داشت که البته نامحسوس است.
مسئول ورزش بانوان اداره ورزش و جوانان شهرستان مشهد نیز در این نشست گفت: 895 باشگاه ورزشی در این استان فعالیت دارند که 169 مورد آن مختص به بانوان و بقیه آنها مشارکتی است.
مدیر کل ورزش و جوانان خراسان رضوی هم در این نشست گفت: بطور معمول اعتبارات حوزه ورزش در بخش مردان و مسائل جاری هزینه می شود ولی ظرف سه سال اخیر در خراسان رضوی مقرر شد 30 درصد اعتبارات هر هیات به بخش بانوان اختصاص یابد
صبوریان ادامه داد: این استان در بخش ورزش به ویژه در حوزه بانوان حامی ملی ندارد ولی منتخبان پنجمین دوره شورای شهر مشهد نگاه ویژه ای به ورزش و به خصوص ورزش بانوان دارند.[۴]
بانوی چترباز ایرانی: زنان نباید از انجام هیچ رشته ورزشی منع شوند
پرش با چتر«یکی از راه های نشان دادن برابری توانایی زنان و مردان» است. این جمله را بهاره ساسانی، زن ایرانی علاقمند به فعالیت مهیج چتربازی در گفتگو با خبرگزاری فرانسه اعلام کرده است.
به اعتقاد وی انجام این فعالیت یکی از بهترین راه های فائق آمدن بر روزمرگی است و می تواند گامی کوچک در جهت تحول در جامعه تلقی شود.
بهاره ساسانی، ۳۵ ساله و حسابدار است. او با جثه ای کوچکی که دارد از سال ۲۰۱۶ چتربازی را آغاز کرده و به گفته خود تاکنون ۲۲۰ پرش انجام داده است.
خانم ساسانی به خبرگزاری فرانسه می گوید: «همه زنان را به کسب این تجربه تشویق می کنم. با انجام این فعالیت این حس در ما تقویت می شود که می توانیم آنچه را که می خواهیم بدست بیاوریم.» به اعتقاد او «زنان نباید از انجام هیچ رشته ورزشی منع شوند.»
این چترباز زن ایرانی خود را «فمینیست» نمی داند اما معتقد است «تفاوتی میان مرد ها و زنان وجود ندارد و اگر زنی اراده انجام کاری را داشته باشد بدون شک موفق می شود.»[۵]
در گزارش خبرگزاری فرانسه همچنین آمده است: «بر اساس قوانین جاری در ایران پس از انقلاب سال ۱۹۷۹ زنان نمی توانند از کلیه حقوقی که مردان در این کشوربرخوردارند، بهره ببرند. با این وجود جمهوری اسلامی همزمان تلاش کرده است تا زنان در عرصه های اجتماعی بیشتر دیده شوند.»
بهاره ساسانی می گوید برخلاف دوستانش که پس انداز یا درآمد خود را صرف خرید خودرو، لباس و یا جواهرآلات می کنند ترجیح داده است که بر روی چتربازی، ورزش انحصاری مردان در ایران، سرمایه گذاری کند.
بنا به این گزارش در ایران هیچگونه سایت غیرنظامی مخصوص چتربازی وجود ندارد و علاقمندان باید برای یادگیری و انجام آن وارد ارتش شوند. به گفته خانم ساسانی یگان های ویژه نظامی و انتظامی گاهی اوقات از غیرنظامیان نیز برای پرش با چتر دعوت می کنند.
خبرگزاری فرانسه با استناد به خبرهای آرشیوی ایسنا می افزاید چهار تن از نخستین زنان چترباز ارتش در سال ۱۹۶۵ پیش از انقلاب اسلامی ایران دوره های آموزش خود را با موفقیت طی کرده بودند.
این در حالیست که پس از انقلاب پذیرش زنان در واحد های ویژه ارتش متوقف شد اما در جمع نیروهای پلیس تعدادی از زنان امکان گذراندن دوره های چتر بازی و انجام پرش با چتر را داشته اند.
بهاره ساسانی که خارج از ایران و در کشورهای روسیه، کنیا، تایلند و امارات متحده عربی نیز تجربه پرش با چتر را داشته می گوید در میان غیرنظامیان تنها پنج زن را می شناسد که مدرک کامل دوره چتربازی را دریافت کرده اند.[۵]
وضعیت بد ورزش بانوان از زبان دو بانوی ورزشکار
ایسنا: همین چند هفته پیش بود که الهه احمدی و مریم طوسی، بانوان سرشناس ورزش ایران به ایسنا آمدند و درباره مسائل مختلف ورزش بانوان حرف زدند؛ این بار سولماز عباسی، قایقران المپیکی ایران و نیلوفر اردلان ملیپوش فوتسال بانوان میهمان ایسنا بودند. آنها روبرویمان نشستند و از ورزش بانوان گفتند؛ از این که هنوز هم تفاوت بین ورزش مردان و زنان در جامعه ورزشی ایران مشهود است و هنوز مردان ورزشکار حرفهایشان را راحتتر به زبان میآورند تا زنان.
آنها گفتند که حضور با پوشش اسلامی در میادین بینالمللی افتخار دارد اما کاش پس از حضور در این مسابقات مسئولی بیاید و از نظر فنی از بانوان بپرسد که تجربهاش چه بود و چه چیزهایی برایش مهیا نبود. آنها میگویند هنوز فرهنگ جامعه به شکلی است که به ورزش بانوان نگاه جنسیتی میشود.
باید بگویم که بانوان هیچ گاه خود را با مردان ورزشکار مقایسه نمیکنند اما چرا وقتی ورزشکاران مرد به مسابقهای میروند و مقام میآورند، همان زمان پاداششان داده میشود! من همیشه گفتهام که بانوان با عشق در رشته فوتبال و فوتسال حضور دارند و معتقدم که من نسل سوخته فوتبال بانوان هستم مانند قدیمیهای فوتبال مردان که میگویند ما نسل سوختهایم؛ حالا هم من نسل سوخته فوتبال و فوتسال بانوان هستم. چون وقتی راه بازشده و تیم های پایه وجود دارد در نهایت دو سه سال دیگر میتوانم فوتبال بازی کنم و قاعدتاً باید جای خود را به جوانترها خواهم داد.
تنها اردوی تیم ملی سه ماه تعطیل شد که دلیلش کوتاهی همه جانبه بود چون دلخوریهایی پیش آمد و همه را ناراحت کرد این موضوع بر میگردد به مراسم تجلیل که ما را دعوت کردند اما حتی اسم بازیکنان را نخواندند در حالی که ما بازیکنانی را داشتیم که از شهرهای دیگر آمده بودند و دوست داشتند که تنها لحظهای نامشان گفته شود اما این اتفاق نیفتاد.
پیش ازالمپیک مسائلی برای فدراسیون ما پیش آمد و تحولاتی صورت گرفت که ورزشکاران هم ناخواسته وارد حواشی شدند و تحت تاثیر آن قرار گرفتند و هنوز هم این موضوعات ادامه دارد. بحث پاداش هم زخم کهنهای است و دیگر از مطرح کردنش خسته شدهایم. اما همیشه برایم سوال است که چه فرقی بین ورزشکاران مرد و زن وجود دارد؟ ما همه ورزشکار هستیم و تلاش میکنیم که بهترین نتیجه را بگیریم پس چرا این همه تفاوت وجود دارد؟ تنها چیزی که میتواند این مسئله را توجیه کند این است که از لحاظ فرهنگی و در بین عموم مردم؛ ورزشکاران مرد تافته جدا بافته هستند و این موضوع ما را اذیت میکند.[۶]
صحبتهای سولمازعباسی : به طول مثال وقتی از المپیک برگشتم جلسهای را با خانم اکبرآبادی به عنوان مسوول اول ورزش بانوان گذاشتند؛ ما هم خوشحال شدیم که خواستهاند تا مشکلاتمان را بگوییم. اما وقتی به جلسه رفتیم متوجه شدیم که ورزشکاران را تک به تک فرا میخوانند. زمانی که داخل اتاق رفتم، خانم اکبرآبادی به همراه دو خانم دیگر در اتاق حضور داشتند و ابتدا معاون امور بانوان وزارت ورزش، من را محکوم کرد که چرا مربیام فلانی است؟ چرا مربی و سرپرست تیم در زمان اعزام به المپیک زن و شوهر بودند؟ و در تمام مدت برایم سوال بود که زن و شوهر بودن مربی و سرپرست تیم ملی چه ارتباطی به من ورزشکار دارد؟! خانم اکبرآبادی به من گفت که چرا کاورت در قایق داخل شلوارت بود؟
من مقابل بسیاری از حرفهای خانم اکبرآبادی سکوت کردم چون حرفهایشان فنی نبود و اصلا نپرسید که ما در المپیک چه کار کردهایم ، تمریناتمان چگونه بود؟ مشکلی داشتیم یا نه ... وزارت ورزش تنها یک کارشناس را در زمان المپیک همراه ما فرستاده بودند که این خانم کاملاً شخصی راجع به برخی مسائل که دیده بود در این جلسه به خانم اکبرآبادی گزارش میداد و خانم اکبرآبادی در اولین و آخرین جلسهای که با من به عنوان یک ورزشکار المپیکی داشت، از من پرسید که چرا مربیات با سرپرست تیم زن و شوهر هستند! واقعاً این موضوع چه ربطی به من ورزشکار داشت؟ وقتی خانم اکبرآبادی عنوان کرد که چرا کاورت را در قایق داخل شلوارت بود، عنوان کردم "خانم اکبرآبادی کاش میآمدید و قایق ما را میدید؛ صندلی ما درقایق، روی ریل حرکت میکند و اگر من کاورم را داخل شلوار نگذارم سر 500 متر کاورم زیر صندلی میرود و باید بایستم و دوباره کاور را از زیر صندلی بیرون بکشم و هر 500 متر همین اتفاق میافتد." اما خانم اکبرآبادی عنوان کرد که شما نباید این موضوع را تشخیص دهید! که پاسخ دادم " کاش میآمدید و لباس ما را میدید. خودتان میگفتید ما چه لباسی بپوشیم."
اما خانم اکبرآبادی عنوان کرد که "چرا روز مسابقه کاورت را از وسط پایت ندوختی!" که پاسخ دادم " ورزشکاری که به المپیک رسیده و برای اولین بار در چنین سطحی از مسابقات حضور دارد بنشیند و کاورش را از وسط پایش بدوزد؟" پاسخ خانم اکبرآبادی این بود که " میآمدی و لباست را از من میگرفتی" اما گفتم " مرجع من فدراسیون است و این لباس را فدراسیون در اختیار من گذاشته؛ این گونه نبوده است که از کمد شخصیام لباس بردارم. این لباس یک لباس رسمی مسابقه است که سالهاست ملی پوشان با آن مسابقه میدهند تنها تفاوتش این است که قایقرانان در زمان مسابقه کاورشان را در میآورند اما من راحت نیستم که کاورم را در بیاورم و به همین دلیل کاورم را در نیاوردم و داخل شلوار گذاشتم." آن زمان بغض کرده بودم و وقتی از اتاق بیرون آمدم گریه کردم چون احساس کردم نمیتوانم با فردی که چنین مسوولیت بزرگی دارد درباره موضوعات واضح و بدیهی صحبت کنم. حتی مسائلی را که مطرح میکردم نمیپذیرفت.[۶]
سولماز عباسی:تنها چیزی که عنوان شد این بود که اصلا از نتیجه شما راضی نبودم. ما پول خرج شما کردیم و این چه نتیجهای بود؟ من هم گفتم "خانم اکبرآبادی من هم از نتیجهای که گرفتم راضی نیستم. اما این هزینهای که میگویید برای سایر ورزشکاران هم بوده اما من توانستم ورودی المپیک را بیاورم و از این بابت عذرخواهی میکنم." میخواهم بگویم آن زمانی که مقابل خانم اکبرآبادی نشسته بودم، از رفتن به المپیک پشیمان بودم و میگفتم من اینجا چه کار میکنم؟ و این تنها نشستی بود که من با خانم اکبرآبادی داشتم.
آن زمان به این نتیجه رسیدم که اگر مسئولین ورزش بانوان یک مرد بود اما ورزشی و فنی به موضوعات نگاه میکرد قطعاً چنین احساسی به من دست نمیداد. یعنی به این نتیجه رسیدم که بعضی اوقات میآییم یک چیز را درست کنیم و از آن طرف بام میافتیم. مثلا میخواهیم برای خانمها یک مسئول خانم بیاوریم و فرد غیر فنی را به عنوان مسئول میگذاریم که بیشتر چوب لای چرخ ورزشکاران زن می گذارد. مثلا؛ در فدراسیون قایقرانی خانم دباغ به عنوان نایب رییس بانوان، سعی میکند که بین ورزشکاران مرد و زن تفاوتی وجود نداشته باشد اما باز هم گاهی نگاه جنسیتی میشود. یعنی میآیند تیم را با کادر بانوان میبندند و مربی که سطح بسیار پایینتری نسبت به ورزشکار دارد را در ترکیب تیم میگذارند و با این کار بیشتر به بانوان لطمه میزنند.
البته در حال حاضر ملی پوشان خود را با شرایط فعلی وقف دادهاند اما نیاز دارند که یک مربی خوب بالای سرشان باشد.
واقعیت این است که عمر ورزش بانوان آنقدر در کشور کوتاه است که ما در حال حاضر مربی زن خوب نداریم که بتواند جهشی در کیفیت کار ورزشکاران زن به وجود آورد و نیاز است برای بانوان از خارج مربی بیاورند؛ اما میگویند پول نداریم. قرار نیست وقتی پولی برای آوردن مربی خارجی نیست، مربی بالای سر تیم ملی باشد که تیشه به ریشه تیم بزند.[۶]
چالشهایی که زنان با آن مواجه هستند
نبود اسپانسر
ورزش زنان با وجود همهی پتانسیلهایی که دارد، دنیایی از مشکلات ریز و درشت است که یکی از مهمترین آنها نداشتن حامی مالی است. هر تیمی برای انجام فعالیتهای ورزشی نیاز به اسپانسر مالی دارد، اما از آنجایی که مسابقات ورزشی زنان در هیچ رسانهای منعکس نمیشود و به دلیل محدودیتهای فرهنگی و عدم تبلیغات، تماشاچی آنچنانی هم ندارد، بنابراین تقریباً هیچ اسپانسری حاضر به حمایت مالی از تیمهای ورزشی زنان نیست؛ در نتیجه در بسیاری از رشتههای ورزشی تیمهای منسجمی وجود ندارد. بیمیلی سیمای جمهوری اسلامی ایران به پخش این مسابقات، مربوط به مسائل شرعی و تاکیدات قرائت اسلام سنتی بر خودنمایی نکردن زنان در برابر مردان یکی از مشکلات است. ورزش بدون رسانه و تبلیغات و اسپانسر ره به ضعف میگراید.
بر اساس مصوبهی شورای عالی انقلاب فرهنگی در ۱۴ مهر ۱۳۷۲، تمرینات و مسابقات زنان باید در اماکن ویژه باشد و مردان اجازهی آمد و شد در این اماکن و دیدن این تمرینات و مسابقات را ندارند. بنابراین، پخش این مسابقات غیرقانونی است.
همان طور که گفته شد، پخش نکردن مسابقات زنان از تلویزیون سبب شده است تا استقبال اسپانسرها از ورزش زنان کاهش یابد و این امر، مشکلات اقتصادی زیادی را برای باشگاهها در پی داشته است. همین موضوع سبب شده تا تفاهمنامهای میان سازمان تربیت بدنی و تمامی فدراسیونهای ورزشی امضا شود که طی آن باید حداقل ۴۰ درصد اعتبارات و درآمدهایشان را در حوزهی ورزش زنان هزینه کنند. که بسیاری از نهادها و فدراسیونها به این مصوبه عمل نمی کنند.
پوشش زنان ورزشکار ایرانی و مسابقات بینالمللی
مسئلهی “حجاب”، یکی از بحث برانگیزترین مسائل حوزهی زنان در ایران امروز است، کاملاً رنگ ایدئولوژیک به خود گرفته است و بزرگترین نشانه و علامت جمهوری اسلامی تلقی میشود. با اینکه انواع و اقسام معضلات اجتماعی و زشتیهای زیان بار و ویرانگر مانند دروغ، خیانت امانت، نقض عهد، ریاکاری، رباخواری، دزدی، اختلاس، فحشا و غیره در جامعه بیداد میکند و در اسلام هم این معضلات به شدت تفبیح شده و چندین برابر مسئلهی حجاب در قرآن و روایات دربارهی آنها هست، اما سیستم سیاسی، یک صدم حساسیتی که برای حجاب نشان میدهد برای آن معضلات از خود نشان نمیدهد.
به همین ترتیب مسئلهی دیگری که یکی از معضلات ورزش زنان ایران در سطح حرفهای است، بحث پوشش مورد تایید حکومت حاکم در ایران است و مسبب محدودیتهای بسیاری شده است. البته بعضاً دیده شده است که برخی زنان ورزشکار از دیگر کشورهای اسلامی هم از یک حداقلی از پوشش برخوردارند. اما به جز در موارد نادری، به نظر میرسد، این پوششها انتخاب شخصی ورزشکاران است. اما در مورد ایران این مسئله یک امر کاملاً اجباری است و ورزشکاران حق تخطی از آن را در مسابقات بین المللی ندارند و حتی یک ورزشکار غیرمسلمانان ایرانی هم اختیار این را ندارد که رعایت حجاب نکند.
ممنوعیت تماشای مسابقات والیبال در استادیومها برای زنان بر خلاف ممنوعیت حضور در مسابقات فوتبال، مربوط به چند سال گذشته است. حضور زنان تا سال ۱۳۹۱ برای تماشای مسابقات والیبال و بسکتبال در ورزشگاه آزادی ممکن بود اما در این سال برای اولین بار زنانی که برای تماشای مسابقه والیبال تیمهای ایران و ژاپن به ورزشگاه رفته بودند با ممنوعیتی تازه و اعلامنشده روبهرو شدند و اجازه حضور در استادیوم به آنها داده نشد. فدراسیون جهانی والیبال و سازمانهای مدافع حقوق بشر تا به حال بارها از حکومت ایران خواستهاند به ممنوعیت حضور زنان در استادیومهای ورزشی پایان دهد.[۷]
نیلوفر حامدی روزنامه نگار
مطالبات ورزش زنان از روحانی چیست؟؛ از حسرت حضور در ورزشگاهها تا درد تبعیض بین زنان و مردان ورزشکار
فرهنگستان فوتبال ـ انتخابات ریاست جمهوری سال۹۶ هم با تمام فراز و نشیبهایش به پایان رسید و حسن روحانی به مدت چهارسال دیگر رییس جمهور ایران باقی ماند. از بین حدود ۵۷میلیون واجد شرایط برای رأی دادن در ایران، ۲۳میلیون و ۵۴۹هزار و ۶۱۶ نفر به ادامه کار روحانی رأی دادند. یعنی ۵۷درصد! اما خواسته این ۵۷درصد از مردم کشورمان که حدود نیمی(بیشتر یا کمتر) از آنها را هم زنان تشکیل میدهند، از رییس جمهور منتخبشان در حوزه ورزشی زنان چیست؟! برای بررسی این موضوع ابتدا باید مطالبات ورزشی زنانی که به روحانی رأی دادهاند را به چند بخش تقسیم کرد. آنهم با توجه به جایگاه این زنان. به این معنی که قطعا خواسته یک زن ورزشکار که در تیم ملی کشورش بازی میکند، با زنی که سالهاست در یک باشگاه مربیگری میکند و مطالبات یک زن که تنها مخاطب ورزش است، تفاوت دارد.[۸]
ما و حسرت حضور در ورزشگاهها
ابتدا با قشر گستردهای از زنانی آغاز میکنیم که تنها، مخاطب ورزش هستند. آنهایی که تا به حال حتی یک بار هم نتوانستهاند وارد استادیوم آزادی شوند. آنهایی که تمام سال را منتظر رسیدن لیگ جهانی والیبال میمانند تا هفته میزبانی ایران برسد، اما وقتی بازیها بیخ گوششان برگزار میشود هم نمیتوانند وارد ورزشگاه ۱۲هزار نفری شوند. بدون شک مهمترین و اصلیترین و شاید حتی تنها مطالبه این قشر از زنان در حوزه ورزشی، لغو ممنوعیت حضور زنان در ورزشگاههاست. موضوعی که البته در دوسال اخیر به مطالبه جدیتری از سوی مردم تبدیل شده است. اهمیت این موضوع در این مدت آنقدر افزایش پیداکرده که حتی وزارت ورزش هم به شکل جدی به فکر پیگیری این موضوع افتاده است. تا جایی که فریبا محمدیان معاون بانوان وزارت ورزش حرف از برنامههای حوزه زنان وزارت در اینباره زده است. گفته میشود وزارت ورزش درصدد است آخرین مسابقه تیم ملی فوتبال در مسیر جام جهانی را با حضور زنان و فرزندانشان برگزار کند. موضوعی که حتی در میتینگهای رییس جمهور هم از سوی مردم مطرح شده بود. سحر دولتشاهی بازیگر ایرانی که جزو حامیان روحانی هم محسوب میشد، در همایش ورزشگاه آزادی نطقش را با این جمله شروع کرد: «من از اینجا ورزشگاهی که دختران بسیاری آرزو دارند فقط یکبار از حق حضور در آن برخوردار باشند، با شما درباره آزادی صحبت میکنم. به آزادی سلام میکنم.»
بعد از انقلاب حضور تماشاگران زن در ورزشگاه ها ممنوع شد. از دهه هشتاد به بعد زنان به شکل های مختلف و با راه اندازی کمپین و حضور در پشت درهای ورزشگاه خواستار حق ورود به استودیوم های شدند.
از جمله گروه هایی که برای ورود به استادیوم فعالیت کردند می توان از "روسری سفیدها" نام برد که در بازیهای مقدماتی جام جهانی در سال ۲۰۰۶ جلوی درهای استادیوم تحصن می کردند. در همین زمینه در سال ۲۰۰۷ جعفر پناهی فیلم :آفساید" را ساخت که موضوع آن علاقه چند دختر ایرانی به تماشای بازی فوتبال در استادیوم و گرفتار شدن آنها است.[۸]
مخالفین با ورود زنان به استادیوم ها مناسب نبودن فضای اخلاقی و امنیتی استادیوم را دلیل ممنوعیت حضور تماشاگران زن اعلام می کنند ولی این دلیل از طرف زنان پذیرفته نمی شود و آنها خواستار حق ورود به استادیوم هستند.
حتی هنگامی که در مسابقه های بین المللی که به تماشاگران زن تیم مهمان اجازه ورود به استادیوم داده می شود تماشاگران زن ایرانی نمی توانند وارد استادیوم شوند. تلاشهایی در رابطه با رفع این ممنوعیت صورت گرفته است ولی تاکنون غیر از چند مورد پراکنده نتیجه ای نداشته است.
چند روز بعد از جشن های خیابانی پیروزی حسن روحانی در انتخابات ریاست جمهوری خرداد ۱۳۹۲ قرار شد جشن پیروزی برای راهیابی به جام جهانی برزیل در استادیوم آزادی برگزارشوذ. با اعلام ممنوعیت ورود زنان، جشن با اعتراض زنان و تعدادی از مردان روبرو شد که منجر به سردی استقبال از جشن شد. اما با روی کار آمدن دولت جدید همچنان انتظار می رود که شرایط برای حضور زنان در ورزشگاهها فراهم شود.
زنان ایرانی هر زمان که به آنها فرصت مشارکت داده شده موجب پیروزی و سربلندی کشور شده اند. تصویر زنان ورزشکار ایرانی در میدان های ورزشی جهانی زمانی می تواند به درستی انعکاس دهنده مشارکت زنان در امور اجتماعی و اقتدار و افتخار ملی باشد که درون کشور به وضعیت ورزش زنان رسیدگی شود و حق حضور و پیشرفت در صحنه های ورزشی از آنها دریغ نشود. آن زمان آینه ای که تصویر زن ایرانی را انعکاس می دهد دیگر خمیده نخواهد بود
زنان و ورزش همگانی
آخرین جامعه مورد نظر ما در این گزارش زنانی هستند که مطالبه اصلیشان پرداختن به ورزش عمومی است. این افراد نه دنبال ورزش حرفهای هستند و نه عاشق تماشای مسابقات در استادیومها. اما همین زنان دوست دارند ورزش همگانی را به طور مرتب در برنامه زندگیشان داشته باشند اما مشکلات زیادی سر راهشان قرار دارد. مثلا زنان شاغلی که به سختی میتوانند باشگاهی پیدا کنند که سانس بعداز ظهرش برای مردان نباشد. یا زنانی که دوست دارند در پارکها پیادهروی و ورزش کنند اما شرایط محیطی برایشان مهیا نیست. این جامعه با توجه به اینکه ورزش برای آنها نقش سلامتی دارد، اتفاقا باید بسیار زیاد مورد توجه قرار گیرند[۸]
دیوار کوتاه بانوان ورزشکار
دختران ورزشکار در لیگ ها و رشته های مختلف قراردادهای مالی ناچیزی با باشگاه های خود دارند. قراردادهایی که با مبالغ نجومی در ورزش مردان تفاوت اساسی دارد و البته این انتظار هم نیست که قراردادهایی که با مردان بسته می شود به همان میزان مالی با دختران ورزشکار عقد شود اما مسئله این است که همان مبالغ ناچیز هم به آن ها پرداخت نمی شود.
“مگه گناه کردیم که با شما قرارداد بستیم؟” “مگه ما خرج نداریم” ” هزینه کفش و فیزیوتراپی من فلان قدر میشه” “مجبور شدیم قید قراردادمونو زدیم”. این ها بخشی از گلایه دختران ورزشکار از باشگاه هایشان است. گلایه هایی از سر درماندگی از دریافت پولی که برای آن ، عرق ریخته اند ، وقت گذاشته اند و از خانه دور بوده اند.
دیوار دختران ورزشکار ، کوتاه ترین دیوار در باشگاه ها است. آن ها در آخرین اولویت پرداخت دستمزدها قرار دارند و زمانی که یک باشگاه تحت فشار مالی قرار می گیرد اعتبار مالی موجود خود را صرف تیم های مردان می کند بدون توجه به این که دختران ورزشکار هم هزینه دارند ، باید تجهیزات ورزشی شان را خریداری کنند ، به فیزیوتراپی بروند و حتی برخی از آن ها خرج خانواده را بدهند.[۹]
موضوع اما اسف بار تر از این است. به ورزش بانوان ایران به حدی ظلم شده که آن ها از ترس این که مبادا باشگاه برای سال آینده قید تیمداری در بخش بانوان را بزند حاضر می شوند برای مدت طولانی لب از لب نگشایند و شکایتی نکنند.
در برخی از باشگاه ها، ورزشکار پس از 2 سال هنوز نتوانسته مبلغ ناچیز چند میلیون تومانی حضور در لیگ را دریافت کند. مگر سقف قرارداد ورزشکاران دختر در رشته های مختلف چقدر است که برای پرداخت همان مبلغ ناچیز ، دست و دلمان بلرزد؟ قراردادهایی که گاهی حتی هزینه رفت و آمد و خورد و خوراک هم نمی شود و ورزشکار بخش اعظم همان مبلغ را باید صرف خرید تجهیزات مورد نیاز ورزشی اش و یا درمان آسیب دیدگی کند.
ما از برابری و عدالت حرف می زنیم. این برابری و عدالت می گوید اگر باشگاهی چند تیم ورزشی دارد در زمان پرداخت مطالبات بازیکن و مربیانش باید به طور عادلانه تمام تیم هایش را در نظر بگیرد برای مثال اگر قرار است تیم فوتبال مردان 30 درصد دریافت کند این موضوع باید شامل تیم های بانوان شود.
بازیکن و مربی در یک باشگاه با عقد قرارداد ، تعهدی اخلاقی به باشگاهشان پیدا می کنند که در غم و شادی در کنار آن باشند. بنا بر این در روز بی پولی ، آن ها صبوری خواهند کرد اما این صبوری نباید به معنای سوء استفاده از سکوت و نجابت آن ها باشد.
این که یک شخص حقیقی یا حقوقی ، یک مجموعه صنعتی یا یک ارگان به ورزش بانوان ورود می کند فکر باز و لطف غیر قابل انکار آن مجموعه به ورزش بانوان را می رساند اما این به معنای منت نهادن بر سر دختران ورزشکار نیست. تیمداری کنیم ، به تعهدات عمل نکنیم و در برابر درخواست عمل به تعهدات طلبکار باشیم؟[۹]
- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ ورزش زنان قبل و بعد از انقلاب - [۱]
- ↑ مشکلات ورزش زنان ایرانی - ورزش زنان [۲]
- ↑ ۳٫۰ ۳٫۱ مشکلات در ورزش زنان - ورزش زنان - [۳]
- ↑ ضرورت ورزش برای زنان ایران - وزش زنان
- ↑ ۵٫۰ ۵٫۱ صحبتهای بانوی چترباز ایرانی - [۴]
- ↑ ۶٫۰ ۶٫۱ ۶٫۲ وضعیت بد ورزش بانوان از زبان دو بانوی ورزشکار- [۵]
- ↑ چالشهایی که زنان با آن مواجه هستند ـ [۶]
- ↑ ۸٫۰ ۸٫۱ ۸٫۲ مطالبات ورزشی زنان از روحانی - [۷]
- ↑ ۹٫۰ ۹٫۱ دیوارکوتاه بانوان ورزشکار-[۸]