کاربر:Khosro/صفحه تمرین بهرام بیضایی
بهرام بیضایی، (زاده ۵ دی ۱۳۱۷، تهران) یکی از برجستهترین کارگردانان، نمایشنامهنویسان، فیلمنامهنویسان و پژوهشگران ایرانی است که به دلیل آثار نوآورانه و تأثیرگذارش در سینما و تئاتر ایران و جهان شهرت دارد. او با آثاری چون فیلمهای «رگبار» (۱۳۵۱)، «باشو، غریبه کوچک» (۱۳۶۸) و نمایشنامههایی مانند «هشتمین سفر سندباد» (۱۳۴۳)، به ترکیب فرهنگ و تاریخ ایران با مسائل اجتماعی و سیاسی پرداخته است. بیضایی با سبک بصری و روایی منحصربهفرد خود، به موضوعاتی چون هویت، عدالت اجتماعی و نقش زنان در جامعه توجه نشان داده و از اساطیر و ادبیات پارسی الهام گرفته است.
بیضایی پس از انقلاب ۱۳۵۷ با سانسور و محدودیتهای شدید رژیم جمهوری اسلامی مواجه شد، زیرا آثارش اغلب بهطور غیرمستقیم یا مستقیم دیکتاتوری و سرکوب را نقد میکردند. این فشارها او را از فعالیت حرفهای در ایران محروم کرد و در نهایت در سال ۱۳۸۹ به آمریکا مهاجرت کرد. او در دانشگاه استنفورد به تدریس سینما و تئاتر مشغول شد و همچنان به خلق آثار و نقد رژیم ادامه داد. بیضایی در مصاحبهها و آثارش، از جمله در گفتوگو با [رادیو فردا]([invalid url, do not cite])، رژیم را به سرکوب آزادی بیان و شستوشوی مغزی متهم کرده است. آثار او، مانند «ماهی» و «مرگ یزدگرد»، بهعنوان نقدهایی بر سرکوب و استبداد شناخته میشوند.
بیضایی با وجود موانع، جوایز متعددی از جشنوارههای داخلی و بینالمللی دریافت کرد و بهعنوان یکی از پیشگامان سینمای موج نو ایران شناخته میشود. او در تبعید نیز به فعالیتهای فرهنگی و آموزشی ادامه داده و الهامبخش هنرمندان ایرانی و جهانی است. این مقاله به بررسی زندگی، آثار و نگرشهای سیاسی بیضایی میپردازد، با تأکید بر تقابل او با رژیم جمهوری اسلامی و تأثیر آن بر حرفه و میراثش.
(منبع: کتابانه، ستاره، مجله فرهنگی بخارا، رادیو فردا ۱، ایران وایر)
زندگینامه
اوایل زندگی و تحصیلات
بهرام بیضایی در ۵ دی ۱۳۱۷ (۲۶ دسامبر ۱۹۳۸) در تهران به دنیا آمد. پدرش، حسن بیضایی، شاعر و خوشنویس بود و مادرش، نیرالسادات موفقی، معلم بود که علاقه او به ادبیات و هنر را از کودکی پرورش داد. بیضایی در محیطی فرهنگی رشد کرد و از سنین پایین به نوشتن شعر و داستان کوتاه علاقه نشان داد. او تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در تهران گذراند و در سال ۱۳۳۶ وارد دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران شد، جایی که به مطالعه ادبیات پارسی و تاریخ تئاتر پرداخت.
بیضایی در دانشگاه تحت تأثیر آثار شاعران کلاسیک پارسی مانند حافظ و سعدی و نمایشنامهنویسان مدرن مانند برتولت برشت قرار گرفت. او در گروههای تئاتر دانشجویی فعال بود و نمایشنامههایی نوشت که در محافل دانشگاهی اجرا شدند. اگرچه تحصیلاتش را در رشته تئاتر به پایان نرساند، دانش عمیق او در فرهنگ و تاریخ ایران پایهای برای آثار آیندهاش شد.
(منبع: ستاره، مجله فرهنگی بخارا)
آغاز فعالیت حرفهای
بیضایی در اوایل دهه ۱۳۴۰ فعالیت حرفهای خود را در تئاتر آغاز کرد و به گروه تئاتر ملی ایران پیوست. او در سال ۱۳۴۳ نمایشنامه «هشتمین سفر سندباد» را نوشت و کارگردانی کرد که با استقبال مواجه شد و او را بهعنوان نمایشنامهنویسی نوآور معرفی کرد. این اثر، با الهام از اساطیر پارسی، به مسائل اخلاقی و هویتی پرداخت. بیضایی در این دوره نمایشنامههای دیگری مانند «پادشاه مار» (۱۳۴۵) و «چهار صندوق» (۱۳۴۶) را خلق کرد که به موضوعات اجتماعی و سیاسی اشاره داشتند.
در سال ۱۳۴۹، بیضایی با فیلم کوتاه «عمو سیبیلو» وارد سینما شد و در سال ۱۳۵۱ اولین فیلم بلند خود، «رگبار»، را کارگردانی کرد. این فیلم، که داستان معلمی در روستایی کوچک را روایت میکند، به دلیل سبک بصری و نقد اجتماعیاش مورد تحسین قرار گرفت و جایزه بهترین کارگردانی جشنواره بینالمللی فیلم تهران را دریافت کرد. این موفقیت بیضایی را بهعنوان یکی از چهرههای برجسته سینمای موج نو ایران معرفی کرد.
(منبع: کتابانه، ستاره)