۱٬۰۴۴
ویرایش
(ابرابزار) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۸۲: | خط ۸۲: | ||
'''ابومسلم خراسانی''' (زاده سال ۱۰۰ هجری / ۷۱۸ میلادی در مرو یا [[اصفهان]] - مقتول در ۷۵۵ میلادی) یکی از فرماندهان نظامی ایران و رهبر جنبش سیاهجامگان بود که توانست با براندازی حکومت بنی امیه، حکومت بنی عباس را پایهگذاری کند. | '''ابومسلم خراسانی''' (زاده سال ۱۰۰ هجری / ۷۱۸ میلادی در مرو یا [[اصفهان]] - مقتول در ۷۵۵ میلادی) یکی از فرماندهان نظامی ایران و رهبر جنبش سیاهجامگان بود که توانست با براندازی حکومت بنی امیه، حکومت بنی عباس را پایهگذاری کند. | ||
ابومسلم به توصیه ابراهیم امام (یکی از بزرگان خاندان بنی عباس که برای خلع بنی امیه و بدست گرفتن خلافت تلاش میکرد) و با حکم وی رهسپار خراسان شد تا رهبری جنبش ضد اموی در این منطقه را بر عهده بگیرد.<ref name=":0" /> در موقع حرکت، ابراهیم به وی پرچم سیاهی بخشید که بعدها پرچم اصلی او و دیگر عباسیان شد.<ref name=":1">رشد - [http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php?page=ابومسلم+خراسانی&SSOReturnPage=Check&Rand=0 ابومسلم خراسانی]</ref> وی پس از پیروزی بر حاکم خراسان و تسخیر مرو، سپاهی را روانه عراق نمود و توانست در سال ۱۳۲ هجری قمری، مروان، آخرین خلیفه اموی را شکست دهد. | ابومسلم به توصیه ابراهیم امام (یکی از بزرگان خاندان بنی عباس که برای خلع بنی امیه و بدست گرفتن خلافت تلاش میکرد) و با حکم وی رهسپار خراسان شد تا رهبری جنبش ضد اموی در این منطقه را بر عهده بگیرد.<ref name=":0">پارسیان دژ - [https://parsiandej.ir/ابومسلم-خراسانی-سردار-بزرگ-یرانی/ ابومسلم خراسانی(سردار بزرگ یرانی)]</ref> در موقع حرکت، ابراهیم به وی پرچم سیاهی بخشید که بعدها پرچم اصلی او و دیگر عباسیان شد.<ref name=":1">رشد - [http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php?page=ابومسلم+خراسانی&SSOReturnPage=Check&Rand=0 ابومسلم خراسانی]</ref> وی پس از پیروزی بر حاکم خراسان و تسخیر مرو، سپاهی را روانه عراق نمود و توانست در سال ۱۳۲ هجری قمری، مروان، آخرین خلیفه اموی را شکست دهد. | ||
با بر تخت نشستن ابوالعباس عبدالله سفاح به عنوان اولین خلیفه عباسی، امارت خراسان به ابومسلم سپرده شد. اما قدرت و نفوذ وی برای خلیفه و اطرافیان او نگران کننده بود. سرانجام، ابومسلم در سال ۱۳۷ هجری قمری، به نحو توطئه آمیزی به دستور منصور، دومین خلیفه عباسی به قتل رسید | با بر تخت نشستن ابوالعباس عبدالله سفاح به عنوان اولین خلیفه عباسی، امارت خراسان به ابومسلم سپرده شد. اما قدرت و نفوذ وی برای خلیفه و اطرافیان او نگران کننده بود. سرانجام، ابومسلم در سال ۱۳۷ هجری قمری، به نحو توطئه آمیزی به دستور منصور، دومین خلیفه عباسی به قتل رسید.<ref name=":0" /> | ||
== نام و نسب و زندگینامه ابومسلم == | == نام و نسب و زندگینامه ابومسلم == | ||
خط ۹۸: | خط ۹۶: | ||
= جایگاه ابومسلم = | = جایگاه ابومسلم = | ||
ابومسلم در میان اعراب نیز همراهان و یاران بسیاری داشت. اینان هنگام بیعت، ابو مسلم سوگند میخوردند که در پیروی از کتاب خدا و سنت پیامبر و در فرمانبرداری از شخصی ناشناس که از خاندان پیامبر است، استوار باشند و در پیروی از فرماندهان خویش اندیشه و درنگ را جایز نشمارند. اگر بر دشمن غلبه کنند جز به دستور اسلام و فرماندهان خویش دشمن را به هلاکت نرسانند. | |||
او بنی امیّه را قومی غاصب، خائن به کیان اسلام و قاتل اهل بیت پیامبر نشان داد و از سوی دیگر شعارش را الرضا من آل محمّد قرار داد، یعنی برای بیعت با شخص برگزیده ای از خاندان محمد قیام کردهایم. | او بنی امیّه را قومی غاصب، خائن به کیان اسلام و قاتل اهل بیت پیامبر نشان داد و از سوی دیگر شعارش را الرضا من آل محمّد قرار داد، یعنی برای بیعت با شخص برگزیده ای از خاندان محمد قیام کردهایم. | ||
خط ۱۰۶: | خط ۱۰۴: | ||
== رابطه ابومسلم و ائمه شیعه == | == رابطه ابومسلم و ائمه شیعه == | ||
[[پرونده:طرح روی جلد کتاب ابومسلم خراسانی نوشته جرجی زیدان.jpg|بندانگشتی|طرح روی جلد کتاب ابومسلم خراسانی نوشته جرجی زیدان]] | [[پرونده:طرح روی جلد کتاب ابومسلم خراسانی نوشته جرجی زیدان.jpg|بندانگشتی|طرح روی جلد کتاب ابومسلم خراسانی نوشته جرجی زیدان]] | ||
ابومسلم به ائمه اطهار عقیدهای نداشت، اما برای بهرهگیری از نفوذ و وجه سیاسی و معنوی آنان تا آنجا پیش رفت که نامه ای به امام صادق نوشت به این مضمون که: | |||
«من مردم را به دوستی اهل بیت دعوت میکنم، اگر مایل هستید، کسی برای خلافت بهتر از شما نیست». | «من مردم را به دوستی اهل بیت دعوت میکنم، اگر مایل هستید، کسی برای خلافت بهتر از شما نیست». | ||
خط ۱۱۳: | خط ۱۱۱: | ||
== جنبش سیاه جامگان == | == جنبش سیاه جامگان == | ||
در سال ۱۲۹ هجری هنگامیکه ابو مسلم همراه با هفتاد تن از روسای شیعه عازم مکه بود در کومش (نام قدیم ناحیه سمنان و دامغان) نامه ای از ابراهیم دریافت کرد که فرمان | در سال ۱۲۹ هجری هنگامیکه ابو مسلم همراه با هفتاد تن از روسای شیعه عازم مکه بود در کومش (نام قدیم ناحیه سمنان و دامغان) نامه ای از ابراهیم دریافت کرد که فرمان آن نامه چنین بود: «از هر کجا که نامه را یافتی بازگرد و به دعوت آشکار شیعه آل عباس بپرداز.» از این رو ابومسلم به زادگاه خویش بازگشت و روسای آل عباس را نیز به زادگاه خود در مرو آورد و پس از راهنمایی به طالقان و خوارزم و تخارستان و اطراف بلخ فرستاد تا دعوت خود را آشکار سازند.<ref>حکیم ارد بزرگ - [http://www.star16.blogsky.com/ ابومسلم خراسانی]</ref> | ||
دوران جوانی ابومسلم خراسانی با دوران خلافت مروان مقارن بود. در این دوران، ظلم، فساد و تفرقه زیادی در بین حکام اموی رواج یافته بود و به طور خاص، مردم خراسان تحت فشار و ستم فراوانی قرار داشتند. در این دوران دو قبیله عربی بنی تمیم (مضری) و ازدی (یمانی) که در خراسان سکونت داشتند، اختلافات قومی شدیدی داشتند و هر یک از آنها که به امارت میرسید، افراد طایفه خود را مینواخت و افراد طایفه مقابل را طرد میکرد؛ بنابراین، پتانسیل بسیار مناسبی برای تشکیل هستههای نهضت ضد بنی امیه در خراسان فراهم بود. بزرگان بنی عباس هم با اشراف بر این موضوع، خراسان را به عنوان پایگاهی برای دعوت مردم به خود میدانستند؛ چنانکه افراد مختلفی را برای دعوت مردم شهرهای مختلف خراسان مأمور کرده بودند. این افراد، داعیان یا دعوتگران عباسی خوانده میشدند و در زمان ورود ابومسلم، بالغ بر بیست سال بود که در خراسان فعالیت میکردند. | دوران جوانی ابومسلم خراسانی با دوران خلافت مروان مقارن بود. در این دوران، ظلم، فساد و تفرقه زیادی در بین حکام اموی رواج یافته بود و به طور خاص، مردم خراسان تحت فشار و ستم فراوانی قرار داشتند. در این دوران دو قبیله عربی بنی تمیم (مضری) و ازدی (یمانی) که در خراسان سکونت داشتند، اختلافات قومی شدیدی داشتند و هر یک از آنها که به امارت میرسید، افراد طایفه خود را مینواخت و افراد طایفه مقابل را طرد میکرد؛ بنابراین، پتانسیل بسیار مناسبی برای تشکیل هستههای نهضت ضد بنی امیه در خراسان فراهم بود. بزرگان بنی عباس هم با اشراف بر این موضوع، خراسان را به عنوان پایگاهی برای دعوت مردم به خود میدانستند؛ چنانکه افراد مختلفی را برای دعوت مردم شهرهای مختلف خراسان مأمور کرده بودند. این افراد، داعیان یا دعوتگران عباسی خوانده میشدند و در زمان ورود ابومسلم، بالغ بر بیست سال بود که در خراسان فعالیت میکردند. | ||
خط ۱۴۲: | خط ۱۴۰: | ||
این واقعه، جنگ زاب، در هفتم محرم سال ۱۳۲ هجری قمری به وقوع پیوست. همین شکست، باعث فروپاشی خلافت جابرانه بنی امیه گردید و از آن پس شهرهای عراق، مانند کوفه، بصره و واسط نیز به دست عباسیان گشوده شد و ابن هبیره نیز در صحنه نبرد با عباسیان کشته گردید و سپاهیان اموی، به طور کُلی پراکنده و متفرق شدند. در همان ایام بزرگان بنی عباس وارد کوفه شده و پس از مدتی، با ابوالعباس سفّاح، به عنوان نخستین خلیفه عباسی بیعت نمودند. | این واقعه، جنگ زاب، در هفتم محرم سال ۱۳۲ هجری قمری به وقوع پیوست. همین شکست، باعث فروپاشی خلافت جابرانه بنی امیه گردید و از آن پس شهرهای عراق، مانند کوفه، بصره و واسط نیز به دست عباسیان گشوده شد و ابن هبیره نیز در صحنه نبرد با عباسیان کشته گردید و سپاهیان اموی، به طور کُلی پراکنده و متفرق شدند. در همان ایام بزرگان بنی عباس وارد کوفه شده و پس از مدتی، با ابوالعباس سفّاح، به عنوان نخستین خلیفه عباسی بیعت نمودند. | ||
=== فتح کوفه | === فتح کوفه توسط ابومسلم === | ||
هنگامیکه خبر فتوحات سریع ابومسلم به ابن هبیره رسید سپاه بزرگی را که در کرمان به فرماندهی ابن ضیاره داشت مأمور جنگ با ابومسلم کرد و در این نبرد که در نزدیکی اصفهان روی داد در مدت کوتاهی سپاه بزرگ ابن هبیره از بیست هزار تن از سپاهیان ابومسلم شکست خورد و غنائم زیادی نصیب همراهان ابومسلم گردید. پس از این فتح به سرعت زور و حلوان و مداین و جلولاء و انبار و خانقین و بسیاری از نواحی دیگر به دست سپاهیان خراسان افتاد. سپاه ابومسلم پس از گذشتن از فرات و شرکت در جنگ شدیدی که منجر به کشته شدن قحطبه بن شبیب شد توانست کوفه را نیز فتح کند. | هنگامیکه خبر فتوحات سریع ابومسلم به ابن هبیره رسید سپاه بزرگی را که در کرمان به فرماندهی ابن ضیاره داشت مأمور جنگ با ابومسلم کرد و در این نبرد که در نزدیکی اصفهان روی داد در مدت کوتاهی سپاه بزرگ ابن هبیره از بیست هزار تن از سپاهیان ابومسلم شکست خورد و غنائم زیادی نصیب همراهان ابومسلم گردید. پس از این فتح به سرعت زور و حلوان و مداین و جلولاء و انبار و خانقین و بسیاری از نواحی دیگر به دست سپاهیان خراسان افتاد. سپاه ابومسلم پس از گذشتن از فرات و شرکت در جنگ شدیدی که منجر به کشته شدن قحطبه بن شبیب شد توانست کوفه را نیز فتح کند. | ||
=== حکومت ابوالعباس سفاح (مؤسس خلفای بنی عباسی) در کوفه === | === حکومت ابوالعباس سفاح (مؤسس خلفای بنی عباسی) در کوفه === | ||
در همین اوقات در کوفه ابوالعباس سفاح به جانشینی برادرش امام (ابراهیم امام) انتخاب شد و به این طریق حکومتی که قسمت اعظم اولیای امور آن ایرانی( | در همین اوقات در کوفه ابوالعباس سفاح به جانشینی برادرش امام (ابراهیم امام) انتخاب شد و به این طریق حکومتی که قسمت اعظم اولیای امور آن ایرانی(!) و یا از معاشرین ایرانیان بودندبه وجود آمد و حکومت متعصب و عربی اموی بر لبه پرتگاه فنا رسید.<ref>خانه و خاطره - [http://zinati.eu/Abu_Moslem_Khorasani.htm ابومسلم خراسانی]</ref> | ||
== دوران حکمرانی ابومسلم == | == دوران حکمرانی ابومسلم == | ||
خط ۱۶۱: | خط ۱۵۹: | ||
این بدگمانی در زمانی که منصور به عنوان فرستاده خلیفه برای رایزنی با ابومسلم در خصوص فرمان قتل ابوسلمه خلال به خراسان رفت، تشدید شد؛ چرا که وی شوکت و ابهت ابومسلم را ملاحظه میکند و پس از بازگشت به خلیفه میگوید که اگر ابومسلم بخواهد، میتواند خلافت عباسیان را نابود کند؛ و اگر خلیفه میخواهد کارش قوام پیدا کند میبایست ابومسلم را بخواند و به قتل برساند. | این بدگمانی در زمانی که منصور به عنوان فرستاده خلیفه برای رایزنی با ابومسلم در خصوص فرمان قتل ابوسلمه خلال به خراسان رفت، تشدید شد؛ چرا که وی شوکت و ابهت ابومسلم را ملاحظه میکند و پس از بازگشت به خلیفه میگوید که اگر ابومسلم بخواهد، میتواند خلافت عباسیان را نابود کند؛ و اگر خلیفه میخواهد کارش قوام پیدا کند میبایست ابومسلم را بخواند و به قتل برساند. | ||
در سال ۱۳۶ هجری قمری، ابومسلم پس از اخذ اجازه از سفاح، عازم عراق شد تا از آنجا به سفر حج برود. در این سفر، منصور نیز همراه ابومسلم شد و در بازگشت، خبر درگذشت خلیفه به آنها رسید؛ بنابراین، منصور که ولایت عهدی را بر عهده داشت در نامهای به ابومسلم خود را خلیفه معرفی کرد و ابومسلم نیز به او تبریک گفت. منصور، در ابتدای خلافت خود با شورشی از سوی پسرعموی خود مواجه شد که با او بیعت نکرد و خود را خلیفه خواند. هرچند که این شورش توسط ابومسلم و طی چند ماه خاموش شد، اما گزارشهایی که منصور نسبت به واکنشهای مغرورانه و سخره آمیز ابومسلم نسبت به نامههای خود دریافت میکرد، وی را شدیداً بیمناک میکرد و به همین جهت تصمیم گرفت که تا قبل از این که ابومسلم به خراسان عزیمت کند، وی را از پای | در سال ۱۳۶ هجری قمری، ابومسلم پس از اخذ اجازه از سفاح، عازم عراق شد تا از آنجا به سفر حج برود. در این سفر، منصور نیز همراه ابومسلم شد و در بازگشت، خبر درگذشت خلیفه به آنها رسید؛ بنابراین، منصور که ولایت عهدی را بر عهده داشت در نامهای به ابومسلم خود را خلیفه معرفی کرد و ابومسلم نیز به او تبریک گفت. منصور، در ابتدای خلافت خود با شورشی از سوی پسرعموی خود مواجه شد که با او بیعت نکرد و خود را خلیفه خواند. هرچند که این شورش توسط ابومسلم و طی چند ماه خاموش شد، اما گزارشهایی که منصور نسبت به واکنشهای مغرورانه و سخره آمیز ابومسلم نسبت به نامههای خود دریافت میکرد، وی را شدیداً بیمناک میکرد و به همین جهت تصمیم گرفت که تا قبل از این که ابومسلم به خراسان عزیمت کند، وی را از پای در آورد.<ref name=":0" /> | ||
== مرگ ابومسلم == | == مرگ ابومسلم توسط منصور == | ||
ابومسلم خراسانی سرانجام، در ماه شعبان سال ۱۳۷ هجری قمری برابر با سال ۷۵۵ میلادی به دستور منصور، خلیفه عباسی به قتل رسید. وی در زمان مرگ احتمالاً ۳۷ یا ۳۳ ساله بود. | ابومسلم خراسانی سرانجام، در ماه شعبان سال ۱۳۷ هجری قمری برابر با سال ۷۵۵ میلادی به دستور منصور، خلیفه عباسی به قتل رسید. وی در زمان مرگ احتمالاً ۳۷ یا ۳۳ ساله بود. | ||
خط ۱۷۱: | خط ۱۶۹: | ||
ابومسلم در طول دوران مبارزه و پس از آن، در دوران حکمرانی، ناگزیر از کشتن دشمنان، خائنان، شورشیان یا سایر افرادی بود که برای جنبش سیاهجامگان یا حکومت عباسیان خطرناک محسوب میشدند. وی در مقابله با دشمنان بسیار سختگیر بود و هیچ رحمت و شفقتی به خرج نمیداد. از خود ابومسلم نقل شدهاست که بیش از یکصد هزار تن به دستور او کشته شدهاند. در بین افرادی که به دستور ابومسلم کشته شدهاند (یا گمان میرود که چنین باشد)، نام افراد سرشناسی به چشم میخورد که برخی از آنها در زمره داعیان عباسی و برخی در حلقه متحدان خود او محسوب میشدهاند. | ابومسلم در طول دوران مبارزه و پس از آن، در دوران حکمرانی، ناگزیر از کشتن دشمنان، خائنان، شورشیان یا سایر افرادی بود که برای جنبش سیاهجامگان یا حکومت عباسیان خطرناک محسوب میشدند. وی در مقابله با دشمنان بسیار سختگیر بود و هیچ رحمت و شفقتی به خرج نمیداد. از خود ابومسلم نقل شدهاست که بیش از یکصد هزار تن به دستور او کشته شدهاند. در بین افرادی که به دستور ابومسلم کشته شدهاند (یا گمان میرود که چنین باشد)، نام افراد سرشناسی به چشم میخورد که برخی از آنها در زمره داعیان عباسی و برخی در حلقه متحدان خود او محسوب میشدهاند. | ||
برخی، دلیل اصلی اقدام ابومسلم به قتل داعیان عباسی را، | برخی، دلیل اصلی اقدام ابومسلم به قتل داعیان عباسی را، سیاستورزی وی میدانند و معتقدند که این داعیان، در روزگاری که ابومسلم به عنوان برده در خدمت خانوادههای عربی بودهاست، وی را میشناختهاند و لذا دیدگاه تحقیرآمیزی نسبت به وی داشتهاند؛ به طوری که محبوبیت و شکوه ابومسلم در خراسان مانع خدشهدار شدن اعتبار او نزد این داعیان کهنهکار نمیشدهاست.<ref name=":0" /> | ||
== خونخواهان ابومسلم == | == خونخواهان ابومسلم == | ||
خط ۱۸۰: | خط ۱۷۸: | ||
قیام دیگری که به خونخواهی ابومسلم صورت گرفت، قیام راوندیان بود. راوندیان، جمعی از اهالی خراسان بودند که وانمود میکردند که اعتقاد دارند به این که روح ابراهیم امام در ابومسلم حلول کرده و با کشته شدن ابومسلم، در منصور متجلی شدهاست؛ بنابراین به کوفه عزیمت کردند و گرداگرد اقامتگاه منصور طواف میکردند. خلیفه عباسی دستور داد بزرگان ایشان را دستگیر نمایند و به زندان بیندازند، اما این گروه با حمله به مقر منصور، پس از آزادی آنان، به قصد کشتن منصور شورش کردند و درنهایت کشته شدند. | قیام دیگری که به خونخواهی ابومسلم صورت گرفت، قیام راوندیان بود. راوندیان، جمعی از اهالی خراسان بودند که وانمود میکردند که اعتقاد دارند به این که روح ابراهیم امام در ابومسلم حلول کرده و با کشته شدن ابومسلم، در منصور متجلی شدهاست؛ بنابراین به کوفه عزیمت کردند و گرداگرد اقامتگاه منصور طواف میکردند. خلیفه عباسی دستور داد بزرگان ایشان را دستگیر نمایند و به زندان بیندازند، اما این گروه با حمله به مقر منصور، پس از آزادی آنان، به قصد کشتن منصور شورش کردند و درنهایت کشته شدند. | ||
اسحاق ترک از یاران ابومسلم | اسحاق ترک از یاران ابومسلم و داعی وی در میان ترکان ماوراالنهربود به همین دلیل به اسحاق ترک مشهور گشت برخی وی را ایرانی وبعضی هم وی را از نوادگان یحیی بن زیدعلوی میدانند. اسحاق ترک پس از قتل ابومسلم با تحریک ترکان ماوراالنهر شورش کرد که سرکوب وکشته شد.<ref>آسمونی - [http://www.asemooni.com/biography/famous/aboomoslem-khorasani زندگینامه ابومسلم خراسانی]</ref> | ||
کشته شدن ابومسلم، سرآغاز قیامها و شورشهای متعددی در ایران شد که به خونخواهی او شکل گرفت و برخی از آنها سالهای سال، خلفای عباسی را به خود مشغول نمود.<ref name=":0" /> | |||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |
ویرایش