کاربر:بخشایشی/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۸۳: خط ۸۳:


=== سخنان مسعود رجوی در مورد «طلاق و ازدواج» ===
=== سخنان مسعود رجوی در مورد «طلاق و ازدواج» ===
در مراسم تحویل سال نو ۱۳۶۴ مسعود رجوی طی سخنانی در مورد این تحول در سازمان مجاهدین خلق گفت: «… داستان یک انقلاب جدید در صفوف مجاهدین است... کارهای شگفت انگیز و حتی به قول بعضی‌ها "دیوانه‌وار" و دقیقاً ضدمصلحت و ضدسیاست در مجاهدین بسیار دیده شده است... حالا امروز باز هم حرکت دیگری در پیش داریم و بازهم طبق معمول، همان بهانه‌ها و برچسب‌ها. در دنیای سیاست‌پیشگی، هرکس الفبا بداند، از نظرش این طلاق و ازدواج خیلی ابلهانه! و دیوانه‌وار! است. در این دنیا هیچ آدم عاقلی! از این ریسک‌ها نمی‌پذیرد، آن هم چنین ریسک بزرگی را. اما همه می‌دانند که کار و کاروان مجاهدین دربرابر دشمن ضدبشری پیوسته از میان جنگل ریسک و شگفتی عبورکرده است… می‌بایست پیوسته صفوف درونی خودمان را پولادین‌تر بکنیم؛ می‌بایستی به استقبال آزمایشات جدید برویم؛ می‌بایستی سراپای وجود خود و سازمان و طیف هوادارانمان را عمیقاً بتکانیم... این چنین است که امروز هم شاید تعجب کرده باشید و خشکتان زده باشد که یعنی چه؟ یعنی یک مرتبه آب جوش صد درجه را با فشار قوی و بدون وقفه روی سرتان سرازیر کنند، آیا می‌توانید تحمل کنید؟ واویلا که پای زن و طلاق و ازدواج هم در این آزمایش اخیر در کار است. اما، فی‌الواقع اینها بهانه است. ما پولاد آبدیده می‌خواهیم ما اشل و مدار جدیدی از توان و ظرفیت و کار می‌خواهیم، تا دورترین سمپاتیزان‌های سازمان. ما مرز صیقل یافته و نوینی بین انقلاب و ارتجاع و دگم‌های ادوار جاهلیت ترسیم می‌کنیم، در غیر این صورت قادر نخواهیم بود مسائل حال و آیندة صفوف انقلاب را حل کنیم... در یک اوجگیری ایدئولوژیکی جدید بر سر یکی از پیچیده ترین تضادها، که تضاد زن و مرد است، مجاهدین به آزمایش کشیده می‌شوند... در قدم اول در داستان همردیفی مریم، آزادشدن زن‌ها مدنظر بود، اما بدون این که قصد و غرضی از پیش در کار باشد، به همین جا ختم نشد، بلکه به تارک ایدئولوژیکی جدیدی رهنمون گشت. زیرا مگر زن از مرد جداست؟ تا وقتی زن، اسیر و دربند است، مرد هم اسیر و دربند است.... آزادی زن در جوهر خودش آزادی مرد هم هست، یعنی آزادی کل جامعه...» <ref>نشریة مجاهد- شماره ۲۴۱- ۲۹ اسفند ۱۳۶۳)</ref> 
در مراسم تحویل سال نو ۱۳۶۴ مسعود رجوی طی سخنانی در مورد این تحول در سازمان مجاهدین خلق گفت: «… داستان یک انقلاب جدید در صفوف مجاهدین است... کارهای شگفت انگیز و حتی به قول بعضی‌ها "دیوانه‌وار" و دقیقاً ضدمصلحت و ضدسیاست در مجاهدین بسیار دیده شده است... حالا امروز باز هم حرکت دیگری در پیش داریم و بازهم طبق معمول، همان بهانه‌ها و برچسب‌ها. در دنیای سیاست‌پیشگی، هرکس الفبا بداند، از نظرش این طلاق و ازدواج خیلی ابلهانه! و دیوانه‌وار! است. در این دنیا هیچ آدم عاقلی! از این ریسک‌ها نمی‌پذیرد، آن هم چنین ریسک بزرگی را. اما همه می‌دانند که کار و کاروان مجاهدین دربرابر دشمن ضدبشری پیوسته از میان جنگل ریسک و شگفتی عبورکرده است… می‌بایست پیوسته صفوف درونی خودمان را پولادین‌تر بکنیم؛ می‌بایستی به استقبال آزمایشات جدید برویم؛ می‌بایستی سراپای وجود خود و سازمان و طیف هوادارانمان را عمیقاً بتکانیم... این چنین است که امروز هم شاید تعجب کرده باشید و خشکتان زده باشد که یعنی چه؟ یعنی یک مرتبه آب جوش صد درجه را با فشار قوی و بدون وقفه روی سرتان سرازیر کنند، آیا می‌توانید تحمل کنید؟ واویلا که پای زن و طلاق و ازدواج هم در این آزمایش اخیر در کار است. اما، فی‌الواقع اینها بهانه است. ما پولاد آبدیده می‌خواهیم ما اشل و مدار جدیدی از توان و ظرفیت و کار می‌خواهیم، تا دورترین سمپاتیزان‌های سازمان. ما مرز صیقل یافته و نوینی بین انقلاب و ارتجاع و دگم‌های ادوار جاهلیت ترسیم می‌کنیم، در غیر این صورت قادر نخواهیم بود مسائل حال و آیندة صفوف انقلاب را حل کنیم... در یک اوجگیری ایدئولوژیکی جدید بر سر یکی از پیچیده ترین تضادها، که تضاد زن و مرد است، مجاهدین به آزمایش کشیده می‌شوند... در قدم اول در داستان همردیفی مریم، آزادشدن زن‌ها مدنظر بود، اما بدون این که قصد و غرضی از پیش در کار باشد، به همین جا ختم نشد، بلکه به تارک ایدئولوژیکی جدیدی رهنمون گشت. زیرا مگر زن از مرد جداست؟ تا وقتی زن، اسیر و دربند است، مرد هم اسیر و دربند است.... آزادی زن در جوهر خودش آزادی مرد هم هست، یعنی آزادی کل جامعه...» <ref>نشریة مجاهد- شماره ۲۴۱- ۲۹ اسفند ۱۳۶۳)</ref>


سه ماه بعد در ۳۰ خرداد ۱۳۶۴ مسعود رجوی بار دیگر در مورد تحول صورت گرفته در سازمان مجاهدین که از آن به‌عنوان «انقلاب ایدئولوژیک» نام برده می‌شود؛ و تا آن زمان واکنش‌‌های بسیاری را در دوست و دشمن مجاهدین برانگیخته بود، گفت: «... «راستی، جوهر ایدئولوژیک انقلاب چه بود؟ آخر، رهایی زن، تازه، قدم اول بود. زدودن افکار ارتجاعی راجع به زن، قدم اول بود. پیام این انقلاب، انفجار رهایی است... خرج اصلی، آن گوهری است که در درون تک تک آحاد انسانی وجود دارد و وقتی که آن گوهر منفجر و بسان هستة اتم شکافته و شکسته شود، آن وقت: "رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبیند"... پیام چیست؟ بله. من آمده ام تا خودم را و نسلم را و سازمانم را فدابکنم برای رهایی ایران. هزارها بار قلبم را سوراخ کردند؛ هزارها بار طناب به گردنم انداختند؛ هزارها بار بر بدنم شلاق زدند. من مجاهد خلقم؛ صدها هزارانم؛ نمایندة نسل بیشمارانم. آمده ام خودم را فدیهٔ رهایی خلق در زنجیرم بکنم. آی مردم ایران: مَن انصاری الی الله؟... چه کسی من "مجاهد خلق" را در مسیر خدا و خلق نصرت خواهد کرد؟ هَل مِن ناصر ینصرنی؟... نصرت و حمایت برای چی؟ برای صلح، برای آزادی، برای حاکمیت مردمی، برای گسستن زنجیرها، برای عدالت، برای به پاداشتن قسط. بله، بله، من مجاهد خلقم و آمده ام خلقم را از تجارب تلخ گذشته پرهیز بدهم و رها کنم. پیام این است...». <ref>نشریة مجاهد- شمارة ۲۵۳ - تیرماه ۱۳۶۴</ref>  
سه ماه بعد در ۳۰ خرداد ۱۳۶۴ مسعود رجوی بار دیگر در مورد تحول صورت گرفته در سازمان مجاهدین که از آن به‌عنوان «انقلاب ایدئولوژیک» نام برده می‌شود؛ و تا آن زمان واکنش‌‌های بسیاری را در دوست و دشمن مجاهدین برانگیخته بود، گفت: «... «راستی، جوهر ایدئولوژیک انقلاب چه بود؟ آخر، رهایی زن، تازه، قدم اول بود. زدودن افکار ارتجاعی راجع به زن، قدم اول بود. پیام این انقلاب، انفجار رهایی است... خرج اصلی، آن گوهری است که در درون تک تک آحاد انسانی وجود دارد و وقتی که آن گوهر منفجر و بسان هستة اتم شکافته و شکسته شود، آن وقت: "رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبیند"... پیام چیست؟ بله. من آمده ام تا خودم را و نسلم را و سازمانم را فدابکنم برای رهایی ایران. هزارها بار قلبم را سوراخ کردند؛ هزارها بار طناب به گردنم انداختند؛ هزارها بار بر بدنم شلاق زدند. من مجاهد خلقم؛ صدها هزارانم؛ نمایندة نسل بیشمارانم. آمده ام خودم را فدیهٔ رهایی خلق در زنجیرم بکنم. آی مردم ایران: مَن انصاری الی الله؟... چه کسی من "مجاهد خلق" را در مسیر خدا و خلق نصرت خواهد کرد؟ هَل مِن ناصر ینصرنی؟... نصرت و حمایت برای چی؟ برای صلح، برای آزادی، برای حاکمیت مردمی، برای گسستن زنجیرها، برای عدالت، برای به پاداشتن قسط. بله، بله، من مجاهد خلقم و آمده ام خلقم را از تجارب تلخ گذشته پرهیز بدهم و رها کنم. پیام این است...». <ref>نشریة مجاهد- شمارة ۲۵۳ - تیرماه ۱۳۶۴</ref>  
خط ۹۳: خط ۹۳:


===== مریم رجوی خالق «دو دستگاه» =====
===== مریم رجوی خالق «دو دستگاه» =====
از سال ۱۳۶۸ به بعد همهٔ مجاهدین پس از شناخت و آگاهی از موانع مبارزهٔ دائمأ پیچیده شونده با حکومت ولایت فقیه و با درک گذشت و فداکاری مریم رجوی در قضیه «طلاق و ازدواج» و با الگو قرار دادن جسارت او برای تحقق آرمان‌شان، مرحله به مرحله آگاهانه و آزادانه همان مسیری را در پیش گرفتند که مریم رجوی در سال ۱۳۶۴ آن را گشوده بود. مریم رجوی در سال ۱۳۶۸ و سال‌های بعد به گفته مجاهدین با یک کار عظیم آموزشی در برگزاری کلاس‌های درس  انقلاب ایدئولوژیک توانست مجاهدین را در امر مبارزه هر چه بیشتر آماده و تراز شرایط جدید کند. او با برشماری موانع پیچیدهٔ مبارزه و با تشریح علمی و آکادمیک گوهر وجودی انسان در توانایی‌ بیکرانش برای مسئولیت پذیری در مسیر نیل به آرمان آزادی مردم؛ و با آموزش و تعلیم پدیدهٔ «نقطهٔ خارج از خود» در جهت وصل به آن برای غلبه بر موانع مبارزه؛ و با تبیین پدیدهٔ «دو دستگاه» به‌عنوان ابزاری کارآمد برای ارزیابی و سنجش راه و مسیر درست، مجاهدین را به‌لحاظ ذهنی با تئوری انقلاب و ابعاد آن آشنا کرد و به اشراف رساند. سپس تمام اعضای مجاهدین برای پاسخ به شرایط جدید مبارزه و برای ماندگاری به‌عنوان یک مبارز و مجاهد در مسیر مبارزه با حکومت ولایت فقیه ایران، آزادانه و با طیب خاطر وارد این مرحله از انقلاب ایدئولوژیک شدند. اعضاء با فهم مانع «همسر» در مبارزهٔ حرفه‌ای خود و با درک این سد و راهبند بزرگ در مبارزه و با اشراف به روابط استثماری مردسالار حاکم بر آن، اقدام به جدایی و طلاق کردند. اعضای متأهل با توافق کامل از همسران‌شان جدا شدند و اعضای مجرد نیز اذهان خود را از مسأله ازدواج آزاد و رها ساختند، تا فارغ از هر نوع وابستگی، با عشق به آنچه که مجاهدین به آن «آرمان آزادی مردم ایران» می‌گویند، همه نیروی خود را صرف مبارزه تمام عیار با حکومت ولایت فقیه ایران کنند.   
از سال ۱۳۶۸ به بعد همهٔ مجاهدین پس از شناخت و آگاهی از موانع مبارزهٔ دائمأ پیچیده شونده با حکومت ولایت فقیه و با درک گذشت و فداکاری مریم رجوی در قضیه «طلاق و ازدواج» و با الگو قرار دادن جسارت او برای تحقق آرمان‌شان، مرحله به مرحله آگاهانه و آزادانه همان مسیری را در پیش گرفتند که مریم رجوی در سال ۱۳۶۴ آن را گشوده بود. مریم رجوی در سال ۱۳۶۸ و سال‌های بعد به گفته مجاهدین با یک کار عظیم آموزشی در برگزاری کلاس‌های درس  انقلاب ایدئولوژیک توانست مجاهدین را در امر مبارزه هر چه بیشتر آماده و تراز شرایط جدید کند. او با برشماری موانع پیچیدهٔ مبارزه و با تشریح علمی و آکادمیک گوهر وجودی انسان در توانایی‌ بیکرانش برای مسئولیت پذیری در مسیر نیل به آرمان آزادی مردم؛ و با آموزش و تعلیم پدیدهٔ «نقطهٔ خارج از خود» در جهت وصل به آن برای غلبه بر موانع مبارزه؛ و با تبیین پدیدهٔ «دو دستگاه» به‌عنوان ابزاری کارآمد برای ارزیابی و سنجش راه و مسیر درست، مجاهدین را به‌لحاظ ذهنی با تئوری انقلاب و ابعاد آن آشنا کرد و به اشراف رساند. سپس تمام اعضای مجاهدین برای پاسخ به شرایط جدید مبارزه و برای ماندگاری به‌عنوان یک مبارز و مجاهد در مسیر مبارزه با حکومت ولایت فقیه ایران، آزادانه و با طیب خاطر وارد این مرحله از انقلاب ایدئولوژیک شدند. اعضاء با فهم مانع «همسر» در مسیر مبارزهٔ حرفه‌ای و دشوار خود با حکومت ولایت فقیه ایران؛ و با درک این سد و راهبند بزرگ و اشراف به روابط استثماری مردسالار حاکم بر آن، آگاهانه و با صداقت اقدام به جدایی و طلاق از همسران‌شان کردند. اعضای متأهل با توافق کامل از همسران‌شان جدا شدند و اعضای مجرد نیز اذهان خود را از مسأله ازدواج آزاد و رها ساختند، تا فارغ از هر نوع وابستگی، با عشق به آنچه که مجاهدین به آن «آرمان آزادی مردم ایران» می‌گویند، همه نیروی خود را صرف مبارزه تمام عیار با حکومت ولایت فقیه ایران کنند. تعدادی هم که توان این گذشت و فداکاری را در این مرحله از مبارزه نداشتند، از سازمان خارج شده و راه خود را برای یک زندگی عادی در پیش گرفتند. در میان این افراد تعدادی هم به ورطه خیانت کشیده شدند و از گذشته خود ندامت کردند. برخی نیز در مقطعی به همکاری با حکومت ایران علیه سازمان مجاهدین پرداختند و برخی از میان آنها هم این همکاری را ادامه دادند و  کارمند رسمی و مزدبگیر حکومت و مأمور وزارت اطلاعات دولت ایران شدند.   


از نظر مجاهدین یکی از تعالیم راهگشا و ماندگار مریم رجوی در سال ۱۳۶۸ خلق ایدهٔ معروف «دو دستگاه» بود. ریشهٔ دو دستگاه به دو جریان فکری در طول تاریخ برمی‌‌گردد. در یک سو  نیروهای استثمار کننده و در طرف دیگر نیروهای استثمار شونده. این دو نیرو در طول تاریخ در حال نبرد و ستیز با یکدیگر هستند. لنین نیز در باره این دو جریان می‌گوید: «در این نبرد عظیم دو جهان در مقابل یکدیگر می ایستند: یکی جهانِ استثمار و بردگی و دیگری جهانِ آزادی و برادری». هر یک از این دو نیرو، فرهنگ، ارزش‌‌ها و دستگاه فکری خود را تبلیغ و ترویج می‌کنند. به‌عنوان مثال در یکی «زن» به‌‌مثابهٔ یک کالا تلقی می‌شود که پس باید مورد تملک مرد قرار گیرد؛ و در دستگاه دیگر، «زن» انسانی است برابر با مرد در همهٔ زمینه‌ها.    
از نظر مجاهدین، طلاق همگانی و جمعی همه مجاهدین که در تاریخ یک فداکاری منحصر به‌فرد محسوب می‌شود و به آنها انگیزه و توان عظیمی در ادامه و پیشبرد مسیر مبارزه داد، جز با راهگشایی و فداکاری عظیم مریم رجوی امکانپذیر و میسر نبود. چرا که اقدامات و راهگشایی‌های مریم رجوی فقط به مسأله «طلاق و ازدواج» که در نوع خود بن‌بست شکن بود، ختم نشد. از نظر مجاهدین یکی از تعالیم راهگشا و ماندگار مریم رجوی در سال ۱۳۶۸ خلق ایدهٔ معروف «دو دستگاه» بود که در سال‌های بعد با تلاش و کوشش بی‌وقفه و خستگی ناپذیر مریم رجوی، در جریان مبارزه و عمل روزمره مجاهدین و در مناسبات و تنظیم‌‌رابطه‌های لحظه‌مرهٔ آنها با یکدیگر، هر چه بیشتر عمق و تکامل پیدا کرد. ریشهٔ دو دستگاه به دو جریان فکری در طول تاریخ برمی‌‌گردد. در یک سو  نیروهای استثمار کننده و در طرف دیگر نیروهای استثمار شونده. این دو نیرو در طول تاریخ در حال نبرد و ستیز با یکدیگر هستند. لنین نیز در باره این دو جریان می‌گوید: «در این نبرد عظیم دو جهان در مقابل یکدیگر می ایستند: یکی جهانِ استثمار و بردگی و دیگری جهانِ آزادی و برادری». هر یک از این دو نیرو، فرهنگ، ارزش‌‌ها و دستگاه فکری خود را تبلیغ و ترویج می‌کنند. به‌عنوان مثال در یکی «زن» به‌‌مثابهٔ یک کالا تلقی می‌شود که پس باید مورد تملک مرد قرار گیرد؛ و در دستگاه دیگر، «زن» انسانی است برابر با مرد در همهٔ زمینه‌ها. یا فی‌المثل در یکی، فرد فقط به‌عنوان یک فرد مطرح است با ضعف‌ها، خطاها، اشکالات یا توانمندی‌های فرد، که در این دستگاه فرد هر چه بیشتر در لاک و دهلیز فردی خود می‌رود؛ از ضعف‌ها و ناتوانی‌های خود مأیوس و درمانده می‌شود، یا در سوی دیگر از توان و کرده‌‌های خود غره و مغرور می‌گردد؛ در حالیکه در آن دیگری، فرد در رابطه با جمع معنی و مفهوم پیدا می‌کند. در این دستگاه یک فرد قدرت و توان خود را از نقطه بیرون از خود و از جمع می‌گیرد و خطاها و ضعف‌های یک فرد هم در درون جمع و در یک کنش واکنش متقابل و فعال، برطرف و جبران می‌‌گردد. همان رابطه فرد و جمعی که سعدی شیرازی، شاعر مشهور ایرانی آن را در شعر معروف خود چنین توصیف می‌کند: بنی آدم اعضای یک پیکرند، که در آفرینش ز یک گوهرند، چو عضوی به‌درد آورد روزگار، دگر عضوها را نماند قرار.   


مریم رجوی در نظریهٔ «دو دستگاه» خود دو رویکرد انسان به پدیده‌ها را مورد نقد و بررسی قرار می‌دهد. بطور خلاصه در این تئوری انسان در یک دستگاه- مثلاً دستگاه سمت راست- فقط توان فرد خودش را در انجام کارها و مسئولیت‌ها می‌بیند، در حالیکه در دستگاه دیگر- دستگاه سمت چپ- انسان عملکرد و توان انجام کار خود را در رابطه با یک جمع می‌بیند. در اینجا دیگر توان یک فرد مطرح نیست، بلکه توان و نیروی کلیه نفرات آن جمع است که به هم گره خورده و در یکدیگر ضرب می‌شوند و به توان می‌رسند.  
مریم رجوی در نظریهٔ «دو دستگاه» خود دو رویکرد انسان به پدیده‌ها را مورد نقد و بررسی قرار می‌دهد. بطور خلاصه در این تئوری انسان در یک دستگاه- مثلاً دستگاه سمت راست- فقط توان فرد خودش را در انجام کارها و مسئولیت‌ها می‌بیند، در حالیکه در دستگاه دیگر- دستگاه سمت چپ- انسان عملکرد و توان انجام کار خود را در رابطه با یک جمع می‌بیند. در اینجا دیگر توان یک فرد مطرح نیست، بلکه توان و نیروی کلیه نفرات آن جمع است که به هم گره خورده و در یکدیگر ضرب می‌شوند و به توان می‌رسند. چنین جمع متحد و یکپارچه‌ای برای نیروهای ستمکار و استثمارگر خوشایند نیست و به همین دلیل دستگاه سمت راست مبلغ فردگرایی است تا از آن درون‌گرایی را ترویج کند. چنین فردی که پیوسته در پیله و لاک خود قرار دارد و درون خود سیر می‌کند، هیچگاه برای نیروهای غارتگر یک تهدید محسوب نمی‌شود.   


و با تبیین «دو دستگاه» 
=== مراحل و بندهای تکمیلی انقلاب ایدئولوژیک ===
این روند که با همردیفی و «طلاق و ازدواج» شروع شد و در مجاهدین به انقلاب ایدئولوژیک معروف گردید، در طی مسیر تکاملی خود دارای مراحل و بندهای دیگری شد. به این معنی که در ادامه انقلاب ایدئولوژیک و روندی که با جنگ علیه هر نوع نگاه کالایی به «زن» و با مبارزه علیه دیدگاه استثماری جنسیت چه در «زن» و چه در «مرد» شروع شده بود، مریم رجوی در قدم‌‌ بعد آن را به جنگ علیه دیدگاه استثماری فردیت و مبارزه با خودخواهی، کرسی طلبی و هژمونی خواهی در فرد، توسعه داد و به گفته مجاهدین، آنها را گام به گام رهاتر، خالص‌تر و پر انرژی‌تر برای مبارزهٔ تمام عیار با دولت حاکم بر ایران کرد. بر اساس این تحول و دگرگونی اندیشه که مریم رجوی آن را تئوریزه کرد، به دلیل خصیصه دوگانهٔ انسان در دو مسیر ترقی و رهایی یا تنزل و بندگی، موضوع فردیت فرو برنده که از نظر مریم رجوی در ویژگی «کرسی‌خواهی» سیری‌ناپذیر و «هژمونی‌طلبی» بی حد و مرز متبلور می‌‌شود، هدف قرار گرفت تا مجاهدین از این بینش استثماری رها و آزاد گردند و به جای آن روحیه از خود گذشتگی، پرداخت بی‌چشمداشت، تواضع، فروتنی و ارزش‌هایی چون شنیدن دیگران و کار تیمی و جمعی جایگزین گردد. مجاهدین ایستادگی، حیات و شکوفایی سازمان خود را در بیش از نیم‌قرن مبارزه با دو حکومت شاه و ولایت فقیه، مدیون و مرهون همین انقلاب ایدئولوژیک که مریم رجوی واضع آن بود، می‌دانند.


تعدادی هم که توان این گذشت و فداکاری را در این مرحله از مبارزه نداشتند، از سازمان خارج شده و راه خود را برای یک زندگی عادی در پیش گرفتند. در میان این افراد تعدادی هم به ورطه خیانت کشیده شدند و به همکاری با حکومت علیه سازمان مجاهدین پرداختند و برخی از میان آنها هم این همکاری را ادامه داده و  کارمند رسمی حکومت و مأمور وزارت اطلاعات دولت ایران شدند.
تفسیر و تشریح نظریهٔ انقلاب ایدئولوژیک که مریم رجوی واضع آن بود، موضوع یک مطلب جداگانه است
 
کاری که در سال ۱۳۶۸ از سوی مجاهدین صورت گرفت و تاکنون به مدت ۳۰ سال ادامه دارد
 
این روند و حلقه‌‌های تکمیلی آن در سازمان مجاهدین خلق به انقلاب ایدئولوژیک معروف شد.
 
در ادامه انقلاب ایدئولوژیک و روندی که به گفته مجاهدین با جنگ علیه هر نوع نگاه کالایی به «زن» و با مبارزه علیه دیدگاه استثماری جنسیت چه در «زن» و چه در «مرد» شروع شد، در قدم‌‌ها و مراحل تکمیلی آن به جنگ علیه دیدگاه استثماری فردیت و مبارزه با خودخواهی در فرد، ارتقاء یافت و به گفته مجاهدین گام به گام آنها را رهاتر و خالص‌تر برای مبارزهٔ تمام عیار با حکومت ایران کرد. بر اساس این تحول و دگرگونی اندیشه که مریم رجوی آن را تئوریزه کرد، به دلیل خصیصه دوگانهٔ انسان در دو مسیر ترقی و رهایی یا تنزل و خودخواهی، موضوع فردیت فرو برنده که از نظر مریم رجوی در ویژگی «کرسی‌خواهی» سیری‌ناپذیر و «هژمونی‌طلبی» بی حد و مرز متبلور می‌‌شود، هدف قرار گرفت تا مجاهدین از این بینش استثماری رها و آزاد گردند و به جای آن روحیه از خود گذشتگی، پرداخت بی‌چشمداشت، تواضع، فروتنی و ارزش‌هایی چون شنیدن دیگران و کار تیمی و جمعی جایگزین گردد. مجاهدین ایستادگی، حیات و شکوفایی سازمان خود را در بیش از نیم‌قرن مبارزه با دو حکومت شاه و ولایت فقیه، مدیون و مرهون همین انقلاب ایدئولوژیک که مریم رجوی واضع آن بود، می‌دانند.


== پانویس ==
== پانویس ==
<references />
<references />
۳۷۴

ویرایش