۲٬۳۳۶
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
== تحصیلات در فرانسه == | == تحصیلات در فرانسه == | ||
دانشگاه مونپلیه از بهترین دانشگاههای فرانسه است و اکثر دانشجویان ایرانی نیز آن زمان این دانشگاه را برای تحصیل انتخاب میکردند. | دانشگاه مونپلیه از بهترین دانشگاههای فرانسه است و اکثر دانشجویان ایرانی نیز آن زمان این دانشگاه را برای تحصیل انتخاب میکردند. هزارخانی، ضمن تحصیل پزشکی در دانشگاه، به تدریج در فعالیت انجمنهای دانشجویی فرانسوی، اتحادیهها و در جلسات و کنگرههای آنان نیز شرکت و با نحوهی فعالیت و تشکیلات آنها که به طور عمده با افکار و تمایلات چپ بودند، از نزدیک آشنا شد. اوج این آشنایی به دوران جنگ الجزایر و فعالیتهای گسترده و فراگیر آن دوران علیه این جنگ برمیگردد که اغلب توسط دانشجویان چپ ترتیب داده میشد. | ||
[[پرونده:سخنرانی منوچهر هراز خانی در اورسورواز فرانسه.jpg|جایگزین=سخنرانی منوچهر هراز خانی در اورسورواز فرانسه|بندانگشتی|سخنرانی منوچهر هراز خانی در اورسورواز فرانسه]] | [[پرونده:سخنرانی منوچهر هراز خانی در اورسورواز فرانسه.jpg|جایگزین=سخنرانی منوچهر هراز خانی در اورسورواز فرانسه|بندانگشتی|سخنرانی منوچهر هراز خانی در اورسورواز فرانسه]] | ||
هزارخانی میگوید: | هزارخانی میگوید: « فعالیتهای دانشجویی خارج از کشور که بهدنبال اتفاقات سیاسی ایران نضج میگرفت، فضای مساعدی برای مبارزین و تشکیل دستهجات، سازمانها و فعالیت سیاسی آنان فراهم میکرد و انجمنهای ایرانی در آلمان هم هستهی اولیه کنفدراسیون را به وجود آوردند.» | ||
رشد و بلوغ این هسته، مرهون کوشش | رشد و بلوغ این هسته، مرهون کوشش بنیانگذاران آن از جمله دکتر هزارخانی است که در جلسهی اولیهی بنیانگذاری کنفدراسیون در شهر هایدلبرگ آلمان شرکت کرد و به اتفاق سایر پایهگذاران، کنفدراسیون را تشکیل و به آن شکل میدهند. | ||
دکتر هزارخانی تشکیل و تحلیل کنفدراسیون را چنین تعریف | دکتر هزارخانی تشکیل و تحلیل کنفدراسیون را چنین تعریف میکند: «...کنفدراسیون مثل موجود زندهای به تدریج تکامل یافت تا کنفدراسیون محصلین و دانشجویان ایرانی در اروپا در سالهای ۱۹۶۱ ـ ۱۹۶۰ به وجود آمد. یک سال بعد هم دانشجویان آمریکا و سپس دانشجویان دانشگاه تهران به این کنفدراسیون پیوستند که مانند اتحادیههای خارج از کشور شد و وقایع سیاسی آن زمان ایران بر آن سایه افکنده بود، اما با وجود گستردگی و فعالیتهای بسیار آن، عقبهی مطلوبی نداشت و تکه پاره شد. هر گرایش تکهای از این مال سیاسی را سهم خود دانست و آن را اشغال کرد و فعالیت خاص خود را پیش گرفت و جنبش دانشجویی عملاً تبدیل به یک سازمان مخالف دولت ایران شد.» | ||
هزارخانی پس از پایان | هزارخانی پس از پایان دورهی پزشکی و دریافت تز دکترا برای ادامه تحصیل در رشته آسیبشناسی که دانشگاه مونپلیه فاقد آن بود به پاریس آمده و در همین شهر با « شهرآشوب» آشنا شده و در یکی از مساجد پاریس ـ به خواست پدر همسر ـ با وی ازدواج میکند. ثمرهی این ازدواج دو پسر به نامهای شاهین و افشین هستند. | ||
== بازگشت به ایران == | == بازگشت به ایران == |
ویرایش