۱۳٬۵۳۴
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
| خط ۲۰: | خط ۲۰: | ||
| فعالیتها = | | فعالیتها = | ||
}} | }} | ||
'''میرزا کوچکخان جنگلی،''' (زادهی ۲۱ مهر ۱۲۵۷ شمسی-درگذشتهی ۱۱ آذر ۱۳۰۰ شمسی) از مبارزان انقلاب مشروطه و رهبر جنبش جنگل علیه دولت وابستهی قاجار بود. | '''میرزا کوچکخان جنگلی،''' (زادهی ۲۱ مهر ۱۲۵۷ شمسی-درگذشتهی ۱۱ آذر ۱۳۰۰ شمسی) از مبارزان [[انقلاب مشروطه]] و رهبر جنبش جنگل علیه دولت وابستهی قاجار بود. | ||
میرزا کوچکخان جنگلی در محلۀ استادسرای شهر رشت بدنیا آمد. در آغاز جوانی در مدرسه علمیه حاج حسن و مدرسه جامع شهر رشت به تحصیل علوم دینی پرداخت و تحصیلاتش را در مدارس دینی قزوین و تهران ادامه داد. میرزا کوچک خان با این که با پایه تحصیلی در مدارس دینی میتوانست به لباس روحانیت درآید اما دغدغه های سیاسی و روحیه مبارزه جویانهاش او را به مبارزه با استبداد داخلی و استعمار خارجی سوق داد. | میرزا کوچکخان جنگلی در محلۀ استادسرای شهر رشت بدنیا آمد. در آغاز جوانی در مدرسه علمیه حاج حسن و مدرسه جامع شهر رشت به تحصیل علوم دینی پرداخت و تحصیلاتش را در مدارس دینی قزوین و تهران ادامه داد. میرزا کوچک خان با این که با پایه تحصیلی در مدارس دینی میتوانست به لباس روحانیت درآید اما دغدغه های سیاسی و روحیه مبارزه جویانهاش او را به مبارزه با استبداد داخلی و استعمار خارجی سوق داد. | ||
میرزا کوچک خان جنگلی به هنگام امضای فرمان مشروطیت توسط | میرزا کوچک خان جنگلی به هنگام امضای فرمان مشروطیت توسط [[مظفرالدین شاه]] قاجار در ۱۳مرداد ۱۲۸۵، ۲۸ ساله بود. وی در قیام مشروطه خواهان رشت علیه محمدعلی شاه قاجار که به فتح تهران در ۲۵تیرماه ۱۲۸۸شمسی منجرشد، فرماندهی یک دسته از مشروطهخواهان را به عهده داشت. | ||
میرزا کوچکخان جنگلی پس از فتح تهران به گیلان برگشت و با شماری از مبارزان که مخالف دخالتهای روسیه تزاری در شمال ایران بودند، گروهی را تشکیل داد. در بین یاران میرزا افراد تحصیل کردهیی مانند [[دکتر حشمت طالقانی|دکتر حشمت]] و میرزا حسین کسمایی، بازرگانان معروفی مانند حاج احمد کسمایی بودند و روشنفکران و مخالفانی چون حسن آلیانی و شیخ علی شیشهبر وجود داشتند. | میرزا کوچکخان جنگلی پس از فتح تهران به گیلان برگشت و با شماری از مبارزان که مخالف دخالتهای روسیه تزاری در شمال ایران بودند، گروهی را تشکیل داد. در بین یاران میرزا افراد تحصیل کردهیی مانند [[دکتر حشمت طالقانی|دکتر حشمت]] و میرزا حسین کسمایی، بازرگانان معروفی مانند حاج احمد کسمایی بودند و روشنفکران و مخالفانی چون حسن آلیانی و شیخ علی شیشهبر وجود داشتند. | ||
| خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
در جریان ورود [[محمدعلی شاه]] از روسیه به ترکمن صحرا برای بازپس گیری تاج و تخت شاهی، میرزا کوچک خان جنگلی همراه با شماری از مدافعان مشروطه برای مقابله با محمدعلی شاه و طرفدارانش، به ترکمن صحرا شتافتند. در این نبرد تیری به شانه میرزا اصابت کرد و به اسارت قوای روسی حامی محمدعلی شاه افتاد. آنها میرزا کوچک خان جنگلی را به روسیه بردند. میرزا پس از معالجه، از روسیه گریخته و خود را مخفیانه به رشت رسانید. | در جریان ورود [[محمدعلی شاه]] از روسیه به ترکمن صحرا برای بازپس گیری تاج و تخت شاهی، میرزا کوچک خان جنگلی همراه با شماری از مدافعان مشروطه برای مقابله با محمدعلی شاه و طرفدارانش، به ترکمن صحرا شتافتند. در این نبرد تیری به شانه میرزا اصابت کرد و به اسارت قوای روسی حامی محمدعلی شاه افتاد. آنها میرزا کوچک خان جنگلی را به روسیه بردند. میرزا پس از معالجه، از روسیه گریخته و خود را مخفیانه به رشت رسانید. | ||
میرزا کوچک خان جنگلی و همفکرانش در جنگ جهانی اول که از روز ۵ مرداد۱۲۹۳ (۲۸ژوییه ۱۹۱۴م) آغاز شد و ایران میدان تاخت و تاز نیروهای انگلیسی و روسی و عثمانی گردید، در روز ۲۰مرداد۱۲۹۴ (۱۲ اوت ۱۹۱۵) در | میرزا کوچک خان جنگلی و همفکرانش در جنگ جهانی اول که از روز ۵ مرداد۱۲۹۳ (۲۸ژوییه ۱۹۱۴م) آغاز شد و ایران میدان تاخت و تاز نیروهای انگلیسی و روسی و عثمانی گردید، در روز ۲۰مرداد۱۲۹۴ (۱۲ اوت ۱۹۱۵) در جنگلهای تولم، در ۲۰ کیلومتری شمال غربی رشت، مستقرشدند و به تدارک نبرد پرداختند و مبارزهیی را علیه اشغالگران و نیروهای دولتی وابسته به انگلستان و روسیه آغاز کردند. | ||
این نبرد تا شهادت میرزا کوچک خان در ۱۱ آذر ۱۳۰۰، در ارتفاعات پر برف تالش خلخال ادامه داشت. | |||
== ایران در جنگ جهانی اول == | == ایران در جنگ جهانی اول == | ||
| خط ۳۷: | خط ۳۹: | ||
یک هفته پس از آغاز سلطنت احمدشاه، جنگ جهانی اول، با حمله دولت اتریش به صربستان، در روز ۵ مرداد ۱۲۹۳ (۲۸ژوییه ۱۹۱۴م) آغاز شد. چهار روز بعد، در روز اول اوت ۱۹۱۴ (۹ مرداد ۱۲۹۳)، آلمان با روسیه تزاری، جنگ را آغاز کرد. | یک هفته پس از آغاز سلطنت احمدشاه، جنگ جهانی اول، با حمله دولت اتریش به صربستان، در روز ۵ مرداد ۱۲۹۳ (۲۸ژوییه ۱۹۱۴م) آغاز شد. چهار روز بعد، در روز اول اوت ۱۹۱۴ (۹ مرداد ۱۲۹۳)، آلمان با روسیه تزاری، جنگ را آغاز کرد. | ||
سه روز بعد از آن در ۴ اوت مصادف با ۱۲ مرداد ۱۲۹۳ آلمان به دولت انگلستان اعلام جنگ کرد. به این طریق، | سه روز بعد از آن در ۴ اوت مصادف با ۱۲ مرداد ۱۲۹۳ آلمان به دولت انگلستان اعلام جنگ کرد. به این طریق، دولتهای انگلستان و روسیه تزاری که ایران را به دو منطقه تحت نفوذ خود تقسیم کرده بودند و با خودکامگی در آن حکم می راندند و کسی را یارای رویارویی با آنها نبود، خود در این جنگ درگیر شدند و توان مداخله در امور ایران را از دست دادند. | ||
دراین زمان نیروهای نظامی اشغالگر روسیه در ۲۲دیماه ۱۲۹۳ (۱۳ژانویه ۱۹۱۵) بر تبریز مسلط شدند و در ۲۳ آذر ۱۲۹۴ (۱۵دسامبر۱۹۱۵) همدان را به اشغال خود درآوردند. پنج روز بعد بعد آنها وارد قم و در روز ۳۰دی وارد اراک شدند. آنها در ۲۸ اسفند ۹۴ (۱۹مارس ۱۹۱۶) اصفهان را نیز به تصرف خود درآوردند. در چنین شرایطی میرزا کوچک خان جنگلی مبارزه با استبداد و استعمار را آغاز کرد و به تدارک | دراین زمان نیروهای نظامی اشغالگر روسیه در ۲۲دیماه ۱۲۹۳ (۱۳ژانویه ۱۹۱۵) بر تبریز مسلط شدند و در ۲۳ آذر ۱۲۹۴ (۱۵دسامبر۱۹۱۵) همدان را به اشغال خود درآوردند. پنج روز بعد بعد آنها وارد قم و در روز ۳۰دی وارد اراک شدند. آنها در ۲۸ اسفند ۹۴ (۱۹مارس ۱۹۱۶) اصفهان را نیز به تصرف خود درآوردند. در چنین شرایطی میرزا کوچک خان جنگلی مبارزه با استبداد و استعمار را آغاز کرد و به تدارک [[مبارزه مسلحانه]] پرداخت. | ||
=== تدارک نبرد توسط میرزا کوچک خان جنگلی === | === تدارک نبرد توسط میرزا کوچک خان جنگلی === | ||
[[پرونده:خانه میرزا کوچک خان 01.jpg|جایگزین=خانه میرزا کوچک خان |بندانگشتی|خانه میرزا کوچک خان]] | [[پرونده:خانه میرزا کوچک خان 01.jpg|جایگزین=خانه میرزا کوچک خان |بندانگشتی|خانه میرزا کوچک خان]] | ||
میرزا کوچک خان و یارانش در روز ۲۰ مرداد ۱۲۹۴ (۱۲ اوت ۱۹۱۵) در جنگلهای تولم، در ۲۰کیلومتری شمال غربی رشت، مستقرشدند و به تدارک نبرد پرداختند. هدفشان «اخراج نیروهای بیگانه، رفع | میرزا کوچک خان و یارانش در روز ۲۰ مرداد ۱۲۹۴ (۱۲ اوت ۱۹۱۵) در جنگلهای تولم، در ۲۰کیلومتری شمال غربی رشت، مستقرشدند و به تدارک نبرد پرداختند. هدفشان «اخراج نیروهای بیگانه، رفع بیعدالتی، مبارزه با خودکامگی و استبداد و برقراری دولتی مردمی» بود. | ||
از همان نخستین ماههای استقرار میرزا کوچک خان و یارانش در جنگلهای گیلان، نیروهای دولتی مستقر در گیلان، برای ازمیان بردن آنها به تدارک جنگ پرداختند. در حملات و درگیریهای قوای دولتی با نیروهای جنبش جنگل در منطقه کسما، مفاخرالملک، رئیس نظمیه گیلان، در ۲۶ آبان ۹۵ (۱۷نوامبر۱۹۱۶)، به دست نیروهای جنبش جنگل به قتل رسید. | |||
همچنین نیروهای لوطیعبدالرزاق از میرزا شکست خوردند. میرزا و جوانانی که از ظلم نیروهای روس و انگلستان و از سویی حکومت مرکزی به وی پیوسته بودند با عملیات ایزایی و شبیخون عرصه را بر آنان تنگ کرده بودند. | |||
حدود یک سال بعد، در روز ۱۶ آبان ۱۲۹۶ (۷نوامبر۱۹۱۸) بلشویکها به رهبری لنین در روسیه قدرت دولتی را در اختیار گرفتند و حکومت سوسیالیستی برقرار کردند. | حدود یک سال بعد، در روز ۱۶ آبان ۱۲۹۶ (۷نوامبر۱۹۱۸) بلشویکها به رهبری [[لنین]] در روسیه قدرت دولتی را در اختیار گرفتند و حکومت سوسیالیستی برقرار کردند. | ||
روز ۲۶دیماه ۱۲۹۶ (۱۶ژانویه ۱۹۱۸) تروتسکی، «کمیسر خلق برای روابط خارجی» در دولت جدید شوروی، کلیه معاهدات تحمیلی به ایران را فاقد اعتبار اعلام کرد. | روز ۲۶دیماه ۱۲۹۶ (۱۶ژانویه ۱۹۱۸) تروتسکی، «کمیسر خلق برای روابط خارجی» در دولت جدید شوروی، کلیه معاهدات تحمیلی به ایران را فاقد اعتبار اعلام کرد. | ||
| خط ۷۶: | خط ۸۰: | ||
در ۱۱فروردین ۱۲۹۸ (۳۱مارس ۱۹۱۹) نیروهای مهاجم انگلیسی طی اولتیماتومی از میرزا کوچک خان و یارانش خواستند تا ۴۸ ساعت دیگر تسلیم شوند و در غیر این صورت به تمام مراکز استقرار آنها حمله خواهند کرد. با پایان یافتن زمان اولتیماتوم، حملهی ۲۰هزار قزاق ایرانی با پشتیبانی هواپیماهای انگلیسی در روز ۱۳فروردین ۱۲۹۸ (۲آوریل۱۹۱۹) به پایگاههای مجاهدین جنگل آغاز شد. | در ۱۱فروردین ۱۲۹۸ (۳۱مارس ۱۹۱۹) نیروهای مهاجم انگلیسی طی اولتیماتومی از میرزا کوچک خان و یارانش خواستند تا ۴۸ ساعت دیگر تسلیم شوند و در غیر این صورت به تمام مراکز استقرار آنها حمله خواهند کرد. با پایان یافتن زمان اولتیماتوم، حملهی ۲۰هزار قزاق ایرانی با پشتیبانی هواپیماهای انگلیسی در روز ۱۳فروردین ۱۲۹۸ (۲آوریل۱۹۱۹) به پایگاههای مجاهدین جنگل آغاز شد. | ||
این حملهها ماهها به طول انجامید. در این مدت نیروهای مستقر در جنگل، در اثر فقدان آذوقه، جنگ و گریزهای طولانی و نداشتن تسلیحات کافی، در موقعیت بسیار دشواری قرار گرفتند و یکپارچگی نیروهای رزمندهی مستقر در جنگلهای گیلان به هم ریخت. عدهیی از آنان راه رشت را در پیش گرفتند و عدهیی هم تصمیم گرفتند فومنات را که محل استقرار آنها بود، ترک کنند و به لاهیجان بروند و به نیروهای دکتر حشمت، از پایهگذاران جنبش جنگل بپیوندند. نیروی قزاق در تعقیب میرزا کوچک خان و یارانش به لاهیجان حمله کردند و آنها مجبورشدند به | این حملهها ماهها به طول انجامید. در این مدت نیروهای مستقر در جنگل، در اثر فقدان آذوقه، جنگ و گریزهای طولانی و نداشتن تسلیحات کافی، در موقعیت بسیار دشواری قرار گرفتند و یکپارچگی نیروهای رزمندهی مستقر در جنگلهای گیلان به هم ریخت. عدهیی از آنان راه رشت را در پیش گرفتند و عدهیی هم تصمیم گرفتند فومنات را که محل استقرار آنها بود، ترک کنند و به لاهیجان بروند و به نیروهای دکتر حشمت، از پایهگذاران جنبش جنگل بپیوندند. نیروی قزاق در تعقیب میرزا کوچک خان و یارانش به لاهیجان حمله کردند و آنها مجبورشدند به کوههای لنگرود و رودسر و تنکابن عقبنشینی کنند. | ||
=== تسیلم شدن دکتر حشمت === | === تسیلم شدن دکتر حشمت === | ||
[[پرونده:میرزا کوچکخان جنگلی و دکتر حشمت در جنگل.jpg|جایگزین=میرزا کوچکخان جنگلی و دکتر حشمت در جنگل|بندانگشتی|میرزا کوچکخان جنگلی و دکتر حشمت در جنگل]] | [[پرونده:میرزا کوچکخان جنگلی و دکتر حشمت در جنگل.jpg|جایگزین=میرزا کوچکخان جنگلی و دکتر حشمت در جنگل|بندانگشتی|میرزا کوچکخان جنگلی و دکتر حشمت در جنگل]] | ||
در همین ماههای سخت و نفسگیر وجنگهای نابرابر و مرگبار بود که دکتر ابراهیم حشمتالاطباء (دکتر حشمت)، از نخستین یاران نزدیک میرزا کوچک خان، خسته از سفرهای طولانی و جنگ و گریزهای پیاپی، در پی تأمین نامهیی که در پشت قرآن نوشتند و برایش فرستادند، با ۲۷۰تن از همراهانش به قوای دولتی تسلیم شد، امّا برخلاف تصورش، به محض ورود به لاهیجان مورد اهانت قرارگرفت و در ۲۱ اردیبهشت ۱۲۹۸ (۱۲مه ۱۹۱۹) به حکم دادگاه نظامی در رشت به دار آویخته شد. همراهان دکتر حشمت نیز راهی زندان شدند. | در همین ماههای سخت و نفسگیر وجنگهای نابرابر و مرگبار بود که دکتر ابراهیم حشمتالاطباء (دکتر حشمت)، از نخستین یاران نزدیک میرزا کوچک خان، خسته از سفرهای طولانی و جنگ و گریزهای پیاپی، در پی تأمین نامهیی که در پشت قرآن نوشتند و برایش فرستادند، با ۲۷۰تن از همراهانش به قوای دولتی تسلیم شد، امّا برخلاف تصورش، به محض ورود به لاهیجان مورد اهانت قرارگرفت و در ۲۱ اردیبهشت ۱۲۹۸ (۱۲مه ۱۹۱۹) به حکم دادگاه نظامی در رشت به دار آویخته شد. | ||
همراهان دکتر حشمت نیز راهی زندان شدند. دکتر حشمت، از نخستین بنیانگذاران جنبش جنگل و از نزدیکان میرزا کوچک خان بود. تسلیم شدن دو تن از سران جنبش و همراهانشان تأثیر بسیار بدی بر جنبش جنگل گذاشت. | |||
دکتر | پس از تسلیم شدن دکتر حشمت میرزا کوچک خان در شرایط بسیار سختی قرار گرفت. از یک سو، قوای قزاق با تجهیزات و مهمات بسیار و در زیر چتر حمایت هواپیماهای انگلیسی و از سوی دیگر، گروههای پراکنده جنبش جنگل با ارتباطات ضعیف، سلاحهای فرسوده، کمبود غذا و مهمات، شرایط مبارزه را بر میرزا کوچک خان دشوارتر میکرد. | ||
همچنین فرماندهان نیروهای قزاق در فومنات و شفت و دیگر مناطق در اعلامیههایی به همه مردم اخطار کرده بودند که حق ندارند به جنگلیها یاری برسانند. در این علامیه آمده بود: <blockquote>«هر خانه یی که در آن جنگلیها منزل کنند، سوزانده میشود و صاحبش تنبیه خواهد شد. افرادی که برای جنگلیها آذوقه تهیه کنند یا کمکی به آنها بنمایند، فوراً، اعدام و داراییشان ضبط خواهد شد»<ref>سرادر جنگل- ابراهیم فخرایی- صفحه ۱۷۸</ref></blockquote> | |||
== قرارداد ۱۹۱۹ == | == قرارداد ۱۹۱۹ == | ||
حدود سه ماه پس از اعدام دکتر حشمت، قرارداد جنجالی۹ اوت ۱۹۱۹ میان انگلستان و وثوقالدوله در روز ۱۷مرداد بسته شد تا انگلستان سلطهی خود را بر سراسر ایران افزایش دهد. این قرارداد با پرداخت ۴۰۰ هزار تومان رشوه به وثوقالدوله توسط وی منعقد شد. بر طبق آن همه امور لشکری و کشوری ایران زیر نظر مستشاران انگلیسی انجام میشد و هر کاری نیاز به اجازهی آنان داشت. | حدود سه ماه پس از اعدام دکتر حشمت، [[قرارداد ۱۹۱۹|قرارداد جنجالی۹ اوت ۱۹۱۹]] میان انگلستان و وثوقالدوله در روز ۱۷مرداد بسته شد تا انگلستان سلطهی خود را بر سراسر ایران افزایش دهد. این قرارداد با پرداخت ۴۰۰ هزار تومان رشوه به وثوقالدوله توسط وی منعقد شد. بر طبق آن همه امور لشکری و کشوری ایران زیر نظر مستشاران انگلیسی انجام میشد و هر کاری نیاز به اجازهی آنان داشت. | ||
پس از بسته شدن قرارداد ۱۹۱۹، هجوم نیروهای دولتی به قوای میرزا کوچک خان شدت بیشتری گرفت. این حملات شرایط را بر جنبش جنگل سختتر کرد و بسیاری از نیروهای وی با گرفتن اماننامه خود را تسلیم کردند. در این میان تنها افراد اندکی از یاران نزدیک میرزا کوچک خان همچنان در کنار وی باقی ماندند. | پس از بسته شدن قرارداد ۱۹۱۹، هجوم نیروهای دولتی به قوای میرزا کوچک خان شدت بیشتری گرفت. این حملات شرایط را بر جنبش جنگل سختتر کرد و بسیاری از نیروهای وی با گرفتن اماننامه خود را تسلیم کردند. در این میان تنها افراد اندکی از یاران نزدیک میرزا کوچک خان همچنان در کنار وی باقی ماندند. | ||
| خط ۹۹: | خط ۱۰۵: | ||
== توافق میرزا کوچک با سران نیروی اعزامی شوروی == | == توافق میرزا کوچک با سران نیروی اعزامی شوروی == | ||
روز دوّم «اُرجو نیکیدزه»، از انقلابیان قفقازی که در جنبش مشروطه در گیلان و تهران شرکت داشت، از باکو رسید و در مذاکرات شرکت کرد. او، | روز دوّم «اُرجو نیکیدزه»، از انقلابیان قفقازی که در جنبش مشروطه در گیلان و تهران شرکت داشت، از باکو رسید و در مذاکرات شرکت کرد. او، باتوجه به شناختی که از میرزا کوچک خان و شرایط اجتماعی ایران داشت، سیاست میرزا کوچک خان را درست دانست و آن را تأیید کرد. | ||
در این نشست درمورد «عدم اجرای کمونیسم از حیث مصادره اموال و اِلغای مالکیّت و ممنوع بودن تبلیغات مسلکی، تأسیس حکومت جمهوری انقلابی موقت، سپردن مقدرات انقلاب به دست آن و عدم دخالت شورویها و عدم ورود نیروی نظامی جدید از شوروی، مگر به تصویب حکومت انقلابی ایران» توافق حاصل شد و این توافق به اطلاع مقامهای دولتی و حزبی مسکو نیز رسید. | در این نشست درمورد «عدم اجرای کمونیسم از حیث مصادره اموال و اِلغای مالکیّت و ممنوع بودن تبلیغات مسلکی، تأسیس حکومت جمهوری انقلابی موقت، سپردن مقدرات انقلاب به دست آن و عدم دخالت شورویها و عدم ورود نیروی نظامی جدید از شوروی، مگر به تصویب حکومت انقلابی ایران» توافق حاصل شد و این توافق به اطلاع مقامهای دولتی و حزبی مسکو نیز رسید. | ||
| خط ۱۱۴: | خط ۱۲۰: | ||
سران جنبش جنگل در اعلامیهای با تأکید بر این که: | سران جنبش جنگل در اعلامیهای با تأکید بر این که: | ||
«قوه ملی جنگل به استحضار کمک و مساعدت عموم نوعپروران دنیا و استعانت از اصول حقۀ سوسیالیسم، داخل در مرحله انقلاب سرخ شده و خود را به نام «جمعیت انقلاب سرخ ایران» معرفی | «قوه ملی جنگل به استحضار کمک و مساعدت عموم نوعپروران دنیا و استعانت از اصول حقۀ سوسیالیسم، داخل در مرحله انقلاب سرخ شده و خود را به نام «جمعیت انقلاب سرخ ایران» معرفی مینماید» | ||
نظرات جمعیت را مبنی بر الغای اصول سلطنت و اعلان جمهوری، حفظ جان و مال عموم اهالی گیلان، لغو تمام قراردادهای دولت مرکزی با بیگانگان، اعتقاد به تساوی حقوق همه افراد بشر و حفظ شعائر اسلام، اعلام نمودند. | نظرات جمعیت را مبنی بر الغای اصول سلطنت و اعلان جمهوری، حفظ جان و مال عموم اهالی گیلان، لغو تمام قراردادهای دولت مرکزی با بیگانگان، اعتقاد به تساوی حقوق همه افراد بشر و حفظ شعائر اسلام، اعلام نمودند. | ||
| خط ۱۲۶: | خط ۱۳۲: | ||
به این تلگرام پاسخی داده نشد. دولت شوروی نمیخواست در جنبش جنگل، که تا پیش از به رسمیت شناخته شدن بینالمللی آن یک مسأله داخلی در ایران به شمار میرفت، به طور علنی، دخالت کند. | به این تلگرام پاسخی داده نشد. دولت شوروی نمیخواست در جنبش جنگل، که تا پیش از به رسمیت شناخته شدن بینالمللی آن یک مسأله داخلی در ایران به شمار میرفت، به طور علنی، دخالت کند. | ||
روز ۱۹خرداد سعدالله درویش، فرماندار نظامی رشت، مقررات نظامی ویژهیی در این شهر برقرار کرد. روز ۲۴خرداد، میرزا کوچک خان از افسران | روز ۱۹خرداد سعدالله درویش، فرماندار نظامی رشت، مقررات نظامی ویژهیی در این شهر برقرار کرد. روز ۲۴خرداد، میرزا کوچک خان از افسران قزاقخانه رشت خواست که تسلیم شوند. فردای آن روز، گاردهای سرخ بعد از یک درگیری خونین با نیروی قزاق در شهر رشت، آنها را خلع سلاح کردند. | ||
== تشکیل حزب کمونیست در رشت == | == تشکیل حزب کمونیست در رشت == | ||
| خط ۱۳۷: | خط ۱۴۳: | ||
نریمانوف از سران حزب کمونیست خواست از اینگونه کارهای زودرس دست بردارند، ولی آنها نپذیرفتند. | نریمانوف از سران حزب کمونیست خواست از اینگونه کارهای زودرس دست بردارند، ولی آنها نپذیرفتند. | ||
میرزا در اعتراض به اقدامات | میرزا در اعتراض به اقدامات تفرقهانگیز حزب کمونیست، دو تن از نزدیکان خود را، با نامهیی برای لنین، به مسکو فرستاد. آنها با کاراخان، معاون وزیر خارجۀ شوروی، دیدار کردند. کاراخان در این دیدار در بین سخنان خود تأکیدکرد که «به هیچ وجه نمیتوان از تبلیغ مرام کمونیسم جلوگیری نمود»<ref name=":0">سردار جنگل صفحات۲۸۵ و ۳۱۵</ref> | ||
فرستادگان میرزا موفق به دیدار لنین نشدند. نتیجۀ دیدار آنها با کاراخان این شد که کاراخان، ایلیاوا، عضو کمیتۀ اجرایی حزب کمونیست شوروی، را برای تحقیق در کار حزب کمونیست و همدستان آنها به گیلان فرستاد. | فرستادگان میرزا موفق به دیدار لنین نشدند. نتیجۀ دیدار آنها با کاراخان این شد که کاراخان، ایلیاوا، عضو کمیتۀ اجرایی حزب کمونیست شوروی، را برای تحقیق در کار حزب کمونیست و همدستان آنها به گیلان فرستاد. | ||
| خط ۱۵۱: | خط ۱۵۷: | ||
به جز این سه، چند تن دیگر ازجمله ابوکف، از شاهزادگان پیشین روسیه، فرمانده ارتش سرخ گیلان و نمایندۀ حزب کمونیست شوروی از عاملان اجرای کودتای رشت بودند. | به جز این سه، چند تن دیگر ازجمله ابوکف، از شاهزادگان پیشین روسیه، فرمانده ارتش سرخ گیلان و نمایندۀ حزب کمونیست شوروی از عاملان اجرای کودتای رشت بودند. | ||
ویکتور سِرژ، از مسئولان برجستۀ کمینترن، سیاست جدید شوروی درقبال جنبش جنگل را چنین توضیح میدهد: <blockquote>«نیروهای شوروی در گیلان تحت فرماندهی یاکوف بلومکین قرار داشتند… روزی وی در گرماگرم نبرد دستور یافت جنبش را متوقف سازد… کمیته مرکزی لنین عقیده داشت که بروز مشکلات بین المللی نزدیک شده است و لذا برخورد مسالمتآمیز درمقابل انگلستان و فرانسه را اتخاذ کرد و در این شرایط انقلاب به نظرشان زائد و موجب دردسر میرسید. کوچکخان و دوستان ایرانی وی از این فرمان اطاعت نکردند… از دهان بلومکین شنیدم که تصمیم گرفته شد که اگر وی (میرزا) در رد منحل کردن جنبش اصرار ورزد او را به قتل برسانند»<ref>اسناد تاریخی جنبش کارگری - به کوشش خسرو شاکری- ص ۳۵۸</ref></blockquote>حدود سه هفته پیش از کودتای رشت، «رئیس دیوان محاکمات انقلاب گیلان» به میرزا کوچک خان خبر داده بود که طبق اطلاعلاتی که به دست آورده، قرار است در میتینگی که روز ۹مرداد ۱۲۹۹ در سبزه میدان رشت برگزار میشود، او را ترور کنند. | ویکتور سِرژ، از مسئولان برجستۀ کمینترن، سیاست جدید شوروی درقبال جنبش جنگل را چنین توضیح میدهد: <blockquote>«نیروهای شوروی در گیلان تحت فرماندهی یاکوف بلومکین قرار داشتند… روزی وی در گرماگرم نبرد دستور یافت جنبش را متوقف سازد… کمیته مرکزی لنین عقیده داشت که بروز مشکلات بین المللی نزدیک شده است و لذا برخورد مسالمتآمیز درمقابل انگلستان و فرانسه را اتخاذ کرد و در این شرایط انقلاب به نظرشان زائد و موجب دردسر میرسید. | ||
کوچکخان و دوستان ایرانی وی از این فرمان اطاعت نکردند… از دهان بلومکین شنیدم که تصمیم گرفته شد که اگر وی (میرزا) در رد منحل کردن جنبش اصرار ورزد او را به قتل برسانند»<ref>اسناد تاریخی جنبش کارگری - به کوشش خسرو شاکری- ص ۳۵۸</ref></blockquote>حدود سه هفته پیش از کودتای رشت، «رئیس دیوان محاکمات انقلاب گیلان» به میرزا کوچک خان خبر داده بود که طبق اطلاعلاتی که به دست آورده، قرار است در میتینگی که روز ۹مرداد ۱۲۹۹ در سبزه میدان رشت برگزار میشود، او را ترور کنند. | |||
میرزا کوچک خان در روز ۱۸تیرماه، به محض وصول دعوتنامه میتینگ، بعد از مشورت با سران جنگل، به حالت اعتراض به فومن رفت و از ادامۀ همکاری با نیروهای شوروی سرباز زد. | میرزا کوچک خان در روز ۱۸تیرماه، به محض وصول دعوتنامه میتینگ، بعد از مشورت با سران جنگل، به حالت اعتراض به فومن رفت و از ادامۀ همکاری با نیروهای شوروی سرباز زد. | ||
| خط ۱۶۳: | خط ۱۷۱: | ||
کمیتهای مرکب از هشت نفر که چهارتن از آنها ـ ازجمله، جوادزاده (پیشهوری) ـ عضو حزب کمونیست ایران بودند، زِمام امور را به دست گرفت. در کابینهیی که توسط آن کمیته تشکیل شد، احسانالله خان، نخستوزیر و وزیر خارجه، خالو قربان، وزیر جنگ و پیشهوری وزیر داخله شد. | کمیتهای مرکب از هشت نفر که چهارتن از آنها ـ ازجمله، جوادزاده (پیشهوری) ـ عضو حزب کمونیست ایران بودند، زِمام امور را به دست گرفت. در کابینهیی که توسط آن کمیته تشکیل شد، احسانالله خان، نخستوزیر و وزیر خارجه، خالو قربان، وزیر جنگ و پیشهوری وزیر داخله شد. | ||
کابینۀ | کابینۀ احسانالله خان برنامه خود را بر محور «ایجاد تشکیلات ارتش شبیه ارتش سرخ و حمله به تهران، لغو اختیارات مالکان و اِلغای اصول ملوک الطوایفی و رفع احتیاجات اصلی کارگران» اعلام کرد<ref name=":1">سرادر جنگل- ص ۲۷۲-۲۰۴-۲۷۳</ref> | ||
آنها در اعلامیهای که روز ۱۴مرداد خطاب به مردم گیلان منتشرکردند، میرزا کوچک خان را به «بیکفایتی» در مبارزه با انگلستان، حیف و میل اموال عمومی، «دزدی و خیانت» متهم کردند. | آنها در اعلامیهای که روز ۱۴مرداد خطاب به مردم گیلان منتشرکردند، میرزا کوچک خان را به «بیکفایتی» در مبارزه با انگلستان، حیف و میل اموال عمومی، «دزدی و خیانت» متهم کردند. | ||
کابینه کودتا پس از چیره شدن بر رشت، به تبلیغات ضدمذهبی خود شدت بیشتری بخشید و به زعم خود برای تحت فشار قراردادن «بورژوازی»، در ۱۵مرداد ۱۲۹۹ اقدام به سوزاندن بازار رشت کرد که در اثر آن حدود صدهزار تومان به تجّار زیان وارد شد<ref name=":1" /> | کابینه کودتا پس از چیره شدن بر رشت، به تبلیغات ضدمذهبی خود شدت بیشتری بخشید و به زعم خود برای تحت فشار قراردادن «بورژوازی»، در ۱۵مرداد ۱۲۹۹ اقدام به سوزاندن بازار رشت کرد که در اثر آن حدود صدهزار تومان به تجّار زیان وارد شد.<ref name=":1" /> | ||
آنها برای گرفتن دارایی ثروتمندان، آنها را | آنها برای گرفتن دارایی ثروتمندان، آنها را | ||
| خط ۱۸۶: | خط ۱۹۴: | ||
کمک به نیروهای دولتی توسط مردم برای خلاصی از دست احسانالله خان به حدی بود که وقتی دولت احسانالله خان توانست بر رشت مسلّط شود، مردم رشت از ترس انتقامگیری بلافاصله شهر را تخلیه کردند.<ref>سردار جنگل- ص ۳۰۶</ref> | کمک به نیروهای دولتی توسط مردم برای خلاصی از دست احسانالله خان به حدی بود که وقتی دولت احسانالله خان توانست بر رشت مسلّط شود، مردم رشت از ترس انتقامگیری بلافاصله شهر را تخلیه کردند.<ref>سردار جنگل- ص ۳۰۶</ref> | ||
این فرارها به قدری بود که کودتاگران ناچار شدند پس از تصرّف دوباره رشت، در اعلامیهای، عُدول از مواضع گذشتۀ خود را اعلام کنند و از مردم بخواهند به شهر برگردند: <blockquote>«ما به هیچوجه به عادات و آیین کشور و روحانیّت اهانت روا نمیداریم… با اطمینان خاطر و امنیّت کامل به مساکن خود عودت نموده مشغول کار و زندگی جاری خود باشید. ما از هرکس و هر طبقهای که برعلیه ما عملیّاتی نمودهاند، عفو و اِغماض میکنیم».</blockquote>شهرداری (بَلَدیّه) رشت نیز اعلام کرد که: <blockquote>«به علّت نیامدن مُکاریها (=کرایهدهندگان اسب و شتر و…) به شهر، از ترس تصرّف شدن | این فرارها به قدری بود که کودتاگران ناچار شدند پس از تصرّف دوباره رشت، در اعلامیهای، عُدول از مواضع گذشتۀ خود را اعلام کنند و از مردم بخواهند به شهر برگردند: <blockquote>«ما به هیچوجه به عادات و آیین کشور و روحانیّت اهانت روا نمیداریم… با اطمینان خاطر و امنیّت کامل به مساکن خود عودت نموده مشغول کار و زندگی جاری خود باشید. ما از هرکس و هر طبقهای که برعلیه ما عملیّاتی نمودهاند، عفو و اِغماض میکنیم».</blockquote>شهرداری (بَلَدیّه) رشت نیز اعلام کرد که: <blockquote>«به علّت نیامدن مُکاریها (=کرایهدهندگان اسب و شتر و…) به شهر، از ترس تصرّف شدن اسبهایشان، زغال، که مصرف عمومی شهر رشت است، بازار سیاه پیدا کرده است. از این تاریخ مکاریان میتوانند، آزادانه، به شهر رفت و آمد کنند و کسی متعرض حامل و محمول نخواهد شد»<ref>سردار جنگل - ص ۳۰۶</ref></blockquote> | ||
== انتقاد کنگرهی خلقهای شرق به رفتار کودتاگران == | == انتقاد کنگرهی خلقهای شرق به رفتار کودتاگران == | ||
| خط ۲۱۶: | خط ۲۲۴: | ||
== رابطه انگلستان و شوروی و تأثیر آن بر جنبش جنگل == | == رابطه انگلستان و شوروی و تأثیر آن بر جنبش جنگل == | ||
بعد از انقلاب اکتبر ۱۹۱۷، به ویژه پس از صلح برست لیتوفسک بین شوروی و آلمان در سوم مارس ۱۹۱۸، که باعث شد شوروی راه خود را از راه متفقین جدا کند، تضاد بین شوروی و انگلستان، که از نظر گستردگی مستعمرات در رأس کشورهای امپریالیست قرار داشت، به اوج خود رسید. حمایت این کشور از مخالفان دولت شوروی (ارتش سفید)، که عامل ایجاد جنگ داخلی در شوروی بودند، تا زمان شکست ژنرال ورانژل از ارتش سرخ در نوامبر۱۹۳۰ ادامه داشت. در همین راستا، انگلستان از حکومتهای فدرال قفقاز (مساواتیها)، گرجستان (منشویکهای ملی) و ارمنستان (داشناکها) حمایت میکرد و در پی ایجاد دولت ترکمنستان نیز برآمد. | بعد از انقلاب اکتبر ۱۹۱۷، به ویژه پس از صلح برست لیتوفسک بین شوروی و آلمان در سوم مارس ۱۹۱۸، که باعث شد شوروی راه خود را از راه متفقین جدا کند، تضاد بین شوروی و انگلستان، که از نظر گستردگی مستعمرات در رأس کشورهای امپریالیست قرار داشت، به اوج خود رسید. حمایت این کشور از مخالفان دولت شوروی (ارتش سفید)، که عامل ایجاد جنگ داخلی در شوروی بودند، تا زمان شکست ژنرال ورانژل از ارتش سرخ در نوامبر۱۹۳۰ ادامه داشت. | ||
در همین راستا، انگلستان از حکومتهای فدرال قفقاز (مساواتیها)، گرجستان (منشویکهای ملی) و ارمنستان (داشناکها) حمایت میکرد و در پی ایجاد دولت ترکمنستان نیز برآمد. | |||
هم چنین برای جلوگیری از نفوذ شوروی در خلیج فارس و هند، با دولت وثوقالدّوله قرارداد اوت ۱۹۱۹ را منعقد کرد. | هم چنین برای جلوگیری از نفوذ شوروی در خلیج فارس و هند، با دولت وثوقالدّوله قرارداد اوت ۱۹۱۹ را منعقد کرد. | ||
| خط ۲۳۳: | خط ۲۴۳: | ||
شوروی نیز در اثر زیانهای اقتصادی ناشی از جنگ جهانی اول و جنگهای سه سالۀ داخلی، در وضع اقتصادی بسیار نگرانکنندهای به سرمیبرد. در آن شرایط اسفبار و بحرانی، مصالحه با انگلستان از دو جهت برای شوروی مفید بود: از سویی امکان مییافت از کالاهای صنعتی آن کشور برای احیای صنعتِ ازکارمانده خود، استفاده کند و از سوی دیگر، میتوانست نیروهای نظامی مخالف را که به طوردائم مرزهای جنوبی آن کشور را تهدید میکردند و بر منابع نفت باکو دست یافته بودند، از پیشروی بازدارد و به ترمیم ویرانیهای داخلی ناشی از جنگهای متمادی بپردازد. | شوروی نیز در اثر زیانهای اقتصادی ناشی از جنگ جهانی اول و جنگهای سه سالۀ داخلی، در وضع اقتصادی بسیار نگرانکنندهای به سرمیبرد. در آن شرایط اسفبار و بحرانی، مصالحه با انگلستان از دو جهت برای شوروی مفید بود: از سویی امکان مییافت از کالاهای صنعتی آن کشور برای احیای صنعتِ ازکارمانده خود، استفاده کند و از سوی دیگر، میتوانست نیروهای نظامی مخالف را که به طوردائم مرزهای جنوبی آن کشور را تهدید میکردند و بر منابع نفت باکو دست یافته بودند، از پیشروی بازدارد و به ترمیم ویرانیهای داخلی ناشی از جنگهای متمادی بپردازد. | ||
بر مبنای این ضرورتها، چیچرین، وزیر خارجه شوروی، در ۲۰ نوامبر ۱۹۱۹ (۲۹ آبان ۱۲۹۸)، در پاسخ به سخنان صلحجویانه لوید جرج در نامهای به او نوشت: <blockquote>«ایجاد روابط با روسیه، با وجود اختلاف عمیق میان دولتهای روس و انگلستان، کاملاً، ممکن است…خریداران و فروشندگان انگلیسی همانقدر برای ما ضروری هستند که ما برای آنها. ما نه فقط خواستار صلح و امکان برای رشد در کشورمان هستیم بلکه به کمکهای اقتصادی کشورهای پیشرفتهتری مانند بریتانیای کبیر نیز احتیاج داریم. برای ایجاد روابط اقتصادی با انگلستان، حتی حاضر به فداکاریهایی نیز هستیم؛ بنابراین، من صمیمانه از اعلامیهی نخستوزیر انگلستان، به عنوان قدم اول یک سیاست سالم و عاقلانه بر اساس منافع دو کشور، استقبال | بر مبنای این ضرورتها، چیچرین، وزیر خارجه شوروی، در ۲۰ نوامبر ۱۹۱۹ (۲۹ آبان ۱۲۹۸)، در پاسخ به سخنان صلحجویانه لوید جرج در نامهای به او نوشت: <blockquote>«ایجاد روابط با روسیه، با وجود اختلاف عمیق میان دولتهای روس و انگلستان، کاملاً، ممکن است…خریداران و فروشندگان انگلیسی همانقدر برای ما ضروری هستند که ما برای آنها. ما نه فقط خواستار صلح و امکان برای رشد در کشورمان هستیم بلکه به کمکهای اقتصادی کشورهای پیشرفتهتری مانند بریتانیای کبیر نیز احتیاج داریم. برای ایجاد روابط اقتصادی با انگلستان، حتی حاضر به فداکاریهایی نیز هستیم؛ بنابراین، من صمیمانه از اعلامیهی نخستوزیر انگلستان، به عنوان قدم اول یک سیاست سالم و عاقلانه بر اساس منافع دو کشور، استقبال میکنم».</blockquote>در پی این تمایل دو جانبه، کراسین، وزیر تجارت خارجی شوروی، در ۲۶مه ۱۹۲۰ (۵خرداد۱۲۹۹) برای مذاکرات اقتصادی به لندن رفت. در این مذاکرات با وجود پیشرویهایی که حاصل شد، توافقی به دست نیامد. | ||
همزمان با برگزاری کنگره ملتهای شرق در باکو، در شهریور ۱۲۹۹ (سپتامبر۱۹۲۰)، چیچرین در تلگرامی تهدیدآمیز اعلام کرد: «پس از قطع مذاکرات با روسیه، آقای لوید جرج نباید تعجب کند اگر در آسیا جنبشی بزرگ علیه بریتانیای کبیر به وجود آید». | همزمان با برگزاری کنگره ملتهای شرق در باکو، در شهریور ۱۲۹۹ (سپتامبر۱۹۲۰)، چیچرین در تلگرامی تهدیدآمیز اعلام کرد: «پس از قطع مذاکرات با روسیه، آقای لوید جرج نباید تعجب کند اگر در آسیا جنبشی بزرگ علیه بریتانیای کبیر به وجود آید». | ||
| خط ۳۱۴: | خط ۳۲۴: | ||
واقعیت این است که بعد از آمدن حیدر عمواوغلی خان به رشت و تشکیل «کمیته انقلاب» جدید در راستای اصلاح دولت کودتا در رشت، با وجود برکناری احسانالله خان، نه تنها اختلافها ازمیان نرفته بود بلکه تشدید شده بود. | واقعیت این است که بعد از آمدن حیدر عمواوغلی خان به رشت و تشکیل «کمیته انقلاب» جدید در راستای اصلاح دولت کودتا در رشت، با وجود برکناری احسانالله خان، نه تنها اختلافها ازمیان نرفته بود بلکه تشدید شده بود. | ||
در ماه اول کار، کمیته گیلان به چهار بخش یا به چهار حوزه کار تقسیم شد. در فومن میرزا کوچک خان، در انزلی حیدرخان، در رشت خالو قربان و در لاهیجان احسانالله خان فعالیت داشتند. حیدر عمواوغلی خان از همان آغاز پیشنهاد اصلاحات ارضی را داد ولی میرزاکوچک خان شرایط را برای انجام این عمل مناسب نمیدانست و معتقد بود نباید طرح اصلاحات ارضی، منتشر شود؛ ولی حیدر عمواوغلی خان آن را منتشرکرد. از سوم شهریور به بعد، «حزب کمونیست ایران» دست به تشکیل شوراهای کارگری زد. این اقدام حتی با تزهای منتشرشده از سوی حزب کمونیست ایران نیز در تضاد بود. | در ماه اول کار، کمیته گیلان به چهار بخش یا به چهار حوزه کار تقسیم شد. در فومن میرزا کوچک خان، در انزلی حیدرخان، در رشت خالو قربان و در لاهیجان احسانالله خان فعالیت داشتند. حیدر عمواوغلی خان از همان آغاز پیشنهاد اصلاحات ارضی را داد ولی میرزاکوچک خان شرایط را برای انجام این عمل مناسب نمیدانست و معتقد بود نباید طرح اصلاحات ارضی، منتشر شود؛ ولی حیدر عمواوغلی خان آن را منتشرکرد. | ||
از سوم شهریور به بعد، «حزب کمونیست ایران» دست به تشکیل شوراهای کارگری زد. این اقدام حتی با تزهای منتشرشده از سوی حزب کمونیست ایران نیز در تضاد بود. | |||
در بحبوحه اختلافاتی که هر روز اوج میگرفت و سیاست سازش و مسالمت شوروی که جنبش جنگل را برای تسلیم شدن به دولت مرکزی تحت فشار قرار میداد «در بین همکاران میرزا کوچک خان جمعی پیدا شدند که از انحرافها و عهدشکنیهای احسانالله خان و کُردها (طرفداران خالو قربان) و بعضی اعضای کمیته مختلط رشت، سخت، مکدر و عصبانی بودند و مکرر به میرزا کوچک خان تکلیف کرده بودند که اجازه دهد رفقای ناپایدار را از میانه بردارند تا تصفیه کاملی به عمل آورده باشد؛ ولی میرزا کوچک خان به عذر این که رفیقکشی ننگ است، از شدت عمل آنها جلوگیری میکرد و فتوای قتل و تصفیه نمیداد و امیدوار بود با مماشات و استفاده از زمان بتواند مشکلات را حل کند. | در بحبوحه اختلافاتی که هر روز اوج میگرفت و سیاست سازش و مسالمت شوروی که جنبش جنگل را برای تسلیم شدن به دولت مرکزی تحت فشار قرار میداد «در بین همکاران میرزا کوچک خان جمعی پیدا شدند که از انحرافها و عهدشکنیهای احسانالله خان و کُردها (طرفداران خالو قربان) و بعضی اعضای کمیته مختلط رشت، سخت، مکدر و عصبانی بودند و مکرر به میرزا کوچک خان تکلیف کرده بودند که اجازه دهد رفقای ناپایدار را از میانه بردارند تا تصفیه کاملی به عمل آورده باشد؛ ولی میرزا کوچک خان به عذر این که رفیقکشی ننگ است، از شدت عمل آنها جلوگیری میکرد و فتوای قتل و تصفیه نمیداد و امیدوار بود با مماشات و استفاده از زمان بتواند مشکلات را حل کند. | ||
| خط ۳۴۴: | خط ۳۵۶: | ||
== شهادت میرزا کوچک خان == | == شهادت میرزا کوچک خان == | ||
با تسلیم شدن خالوقربان، معین الرعایا و گریختن احسانالله خان، میرزاکوچک خان به صومعه سرا پناه برد و در آنجا در فکر تجدید قوا بود. در آن زمان که رضاخان در فکر از میان برداشتن سلسله قاجاریه بود بسیار علاقهمند بود افراد محبوبی چون میرزا کوچک خان جنگلی را به سمت خود جذب کند. به همین دلیل افراد مختلفی را برای تطمیع میرزا کوچک خان با وعدههای مختلف به نزد او فرستاد اما میرزا کوچک قصد تسلیم به قوای حکومتی را نداشت. با حمله قوای [[رضاخان|رضاخان]] به میرزا کوچک خان افراد او پراکنده شده و او با چند تناز یاران وفادارش مثل گائوک آلمانی به اعماق جنگل رفتند. میرزا کوچک خان قصد داشت به تالش رفته و نزد عظمت خانم فولادلو که همواره از وی حمایت میکرد برود اما در برف و بوران گرفتار شده و سرانجام زیر فشار سرما و برف در روزجمعه ۱۱ آذر ۱۳۰۰ در حالی که هوشنگ (گائوک) را به کول گرفته بود از پا درآمده و به شهادت رسید. سر میرزا کوچکخان | با تسلیم شدن خالوقربان، معین الرعایا و گریختن احسانالله خان، میرزاکوچک خان به صومعه سرا پناه برد و در آنجا در فکر تجدید قوا بود. در آن زمان که رضاخان در فکر از میان برداشتن سلسله قاجاریه بود بسیار علاقهمند بود افراد محبوبی چون میرزا کوچک خان جنگلی را به سمت خود جذب کند. | ||
به همین دلیل افراد مختلفی را برای تطمیع میرزا کوچک خان با وعدههای مختلف به نزد او فرستاد اما میرزا کوچک قصد تسلیم به قوای حکومتی را نداشت. با حمله قوای [[رضاخان|رضاخان]] به میرزا کوچک خان افراد او پراکنده شده و او با چند تناز یاران وفادارش مثل گائوک آلمانی به اعماق جنگل رفتند. میرزا کوچک خان قصد داشت به تالش رفته و نزد عظمت خانم فولادلو که همواره از وی حمایت میکرد برود اما در برف و بوران گرفتار شده و سرانجام زیر فشار سرما و برف در روزجمعه ۱۱ آذر ۱۳۰۰ در حالی که هوشنگ (گائوک) را به کول گرفته بود از پا درآمده و به شهادت رسید. سر میرزا کوچکخان بهدستور محمدخان سالار شجاع توسط رضا اسکستانی بریده شد و سپس خالو قربان به تهران نزد رضاخان برد. مردم جسد بدون سر میرزا با شیون و گریهی بسیار دفن کردند. سر میرزا به دستور رضاخان در گورستان حسنآباد دفن شد اما کاس آقا حسام از یاران میرزا، آنرا مخفیانه به رشت منتقل کرد. در ادامه پیکر میرزا نیز به رشت منتقل و در کنار سر در محلی به نام سلیمان داراب به خاک سپرده شد. | |||
== منابع == | == منابع == | ||
<references /> | <references /> | ||
ویرایش