۷۳۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
شهرت اصلی شاملو به خاطر شعرهای اوست که شامل اشعار نو و برخی قالبهای کهن نظیر قصیده و نیز ترانههای عامیانهاست. شاملو تحت تأثیر نیما یوشیج، به شعر نو روی آورد،اما برای اولین بار درشعر «تا شکوفهی سرخ یک پیراهن» که در سال ۱۳۲۹ با نام «شعر سفید غفران» منتشر شد وزن را رها کرد و بهصورت پیشرو سبک جدیدی را در شعر معاصر فارسی گسترش داد. از این سبک به شعر سپید یا شعر منثور یا شعر شاملویی یاد کردهاند. بعضی از منتقدان ادبی او را تنها شاعر موفق در زمینه شعر منثور میدانند. | شهرت اصلی شاملو به خاطر شعرهای اوست که شامل اشعار نو و برخی قالبهای کهن نظیر قصیده و نیز ترانههای عامیانهاست. شاملو تحت تأثیر نیما یوشیج، به شعر نو روی آورد،اما برای اولین بار درشعر «تا شکوفهی سرخ یک پیراهن» که در سال ۱۳۲۹ با نام «شعر سفید غفران» منتشر شد وزن را رها کرد و بهصورت پیشرو سبک جدیدی را در شعر معاصر فارسی گسترش داد. از این سبک به شعر سپید یا شعر منثور یا شعر شاملویی یاد کردهاند. بعضی از منتقدان ادبی او را تنها شاعر موفق در زمینه شعر منثور میدانند. | ||
شاملو علاوه بر شعر، کارهای تحقیق و ترجمه شناختهشدهای دارد. مجموعه کتاب کوچه او بزرگترین اثر پژوهشی در باب فرهنگ عامیانه مردم ایران میباشد. آثار وی به زبانهای: سوئدی، انگلیسی، ژاپنی، فرانسوی، اسپانیایی، آلمانی، روسی، ارمنی، هلندی، رومانیایی، فنلاندی و ترکی ترجمه شدهاست.<ref name=":0" /> | شاملو علاوه بر شعر، کارهای تحقیق و ترجمه شناختهشدهای دارد. مجموعه کتاب کوچه او بزرگترین اثر پژوهشی در باب فرهنگ عامیانه مردم ایران میباشد. آثار وی به زبانهای: سوئدی، انگلیسی، ژاپنی، فرانسوی، اسپانیایی، آلمانی، روسی، ارمنی، هلندی، رومانیایی، فنلاندی و ترکی ترجمه شدهاست.<ref name=":1" /><ref name=":0" /> | ||
== زندگی خانوادگی احمد شاملو == | == زندگی خانوادگی احمد شاملو == | ||
خط ۷۸: | خط ۷۸: | ||
== دستگیری و زندان == | == دستگیری و زندان == | ||
در سال ۱۳۳۲ پس از کودتای ۲۸ مرداد با بسته شدن فضای سیاسی ایران مجموعه اشعار آهنها و احساس توسط پلیس در چاپخانه سوزانده میشود و با یورش ماموران به خانه او ترجمهٔ طلا در لجن اثر ژیگموند موریس و بخش عمدهٔ کتاب پسران مردی که قلبش از سنگ بود اثر موریوکایی با تعدادی داستان کوتاه نوشتهٔ خودش و تمام یادداشتهای کتاب کوچه از میان میرود و با دستگیری مرتضی کیوان نسخههای یگانهای از نوشتههایش از جمله مرگ زنجره و سه مرد از بندر بیآفتاب توسط پلیس ضبط میشود که دیگر هرگز به دست نمیآید. او موفق به فرار میشود اما پس از چند روز فرار از دست ماموران در چاپخانهٔ روزنامه اطلاعات دستگیر شده، به عنوان زندانی سیاسی به زندان موقت شهربانی و زندان قصر برده میشود. در زندان علاوه بر شعر به نوشتن دستور زبان فارسی میپردازد و قصهٔ بلندی به سیاق امیر ارسلان و ملک بهمن مینویسد که در انتقال از زندان شهربانی به زندان قصر از بین میرود | در سال ۱۳۳۲ پس از کودتای ۲۸ مرداد با بسته شدن فضای سیاسی ایران مجموعه اشعار آهنها و احساس توسط پلیس در چاپخانه سوزانده میشود و با یورش ماموران به خانه او ترجمهٔ طلا در لجن اثر ژیگموند موریس و بخش عمدهٔ کتاب پسران مردی که قلبش از سنگ بود اثر موریوکایی با تعدادی داستان کوتاه نوشتهٔ خودش و تمام یادداشتهای کتاب کوچه از میان میرود و با دستگیری مرتضی کیوان نسخههای یگانهای از نوشتههایش از جمله مرگ زنجره و سه مرد از بندر بیآفتاب توسط پلیس ضبط میشود که دیگر هرگز به دست نمیآید. او موفق به فرار میشود اما پس از چند روز فرار از دست ماموران در چاپخانهٔ روزنامه اطلاعات دستگیر شده، به عنوان زندانی سیاسی به زندان موقت شهربانی و زندان قصر برده میشود. در زندان علاوه بر شعر به نوشتن دستور زبان فارسی میپردازد و قصهٔ بلندی به سیاق امیر ارسلان و ملک بهمن مینویسد که در انتقال از زندان شهربانی به زندان قصر از بین میرود. و در ۱۳۳۴ پس از یک سال و چند ماه از زندان آزاد میشود. | ||
== فعالیتهای سینمایی و تهیه نوار صوتی == | == فعالیتهای سینمایی و تهیه نوار صوتی == | ||
خط ۱۱۶: | خط ۱۱۶: | ||
برای کسی چون من که به دلیل ناراحتی جسمی نمیتواند سلاح بردارد و ناگزیر است تنها به قلم زدن اکتفا کند، ادامۀ مبارزه از خارج کشور فقط در صورتی قابل توجیه است که سرپوش اختناق پلیسی مجالی برای تنفّس، برای نوشتن و گفتن، باقی نگذارد. امیدوارم دیگر چنان وضعی پیش نیاید، هر چند که همین حالا هم شرایط بدبینانه کم نیست، و میتوانم بگویم که چهار دقیقه مجال سخن گفتن، که آن را میشود «آزادی صادقخانی» نامید، غنیمت مغتنمی نیست و عطایی است که بدون گشاده دستی میتوان به لقای آقایان بخشیدش. | برای کسی چون من که به دلیل ناراحتی جسمی نمیتواند سلاح بردارد و ناگزیر است تنها به قلم زدن اکتفا کند، ادامۀ مبارزه از خارج کشور فقط در صورتی قابل توجیه است که سرپوش اختناق پلیسی مجالی برای تنفّس، برای نوشتن و گفتن، باقی نگذارد. امیدوارم دیگر چنان وضعی پیش نیاید، هر چند که همین حالا هم شرایط بدبینانه کم نیست، و میتوانم بگویم که چهار دقیقه مجال سخن گفتن، که آن را میشود «آزادی صادقخانی» نامید، غنیمت مغتنمی نیست و عطایی است که بدون گشاده دستی میتوان به لقای آقایان بخشیدش. | ||
== نقد ها و نظرات متضاد در بارهی شاملو == | |||
'''ترجمهها و بازنویسیهای بحثبرانگیز احمد شاملو''' | |||
ترجمههای احمد شاملو از بحثبرانگیزترین فعالیتهای ادبی او به شمار میروند. این آثار در کنار ستایشگران منتقدانی نیز دارد. عدهای معتقدند شاملو به هیچ زبان خارجی تسلط کافی نداشته و ترجمههایش اغلب بازنویسی کار دیگران است.... | |||
... در این کارنامه گاهی نیز نام مترجمان اصلی به کلی حذف شده است. دومین مجموعه از نوشتههای مارگوت بیکل که زیر عنوان «چیدن سپیده دم» منتشر شد از این نمونههاست. مترجم این کتاب و مجموعهی «سکوت سرشار از ناگفتههاست» محمد زرینبال است که نامش فقط در مجموعه اول آمده. آیدا از دو کتاب اخیر اولی را «به ترجمه و با همکاری محمد زرینبال» و دومی را «به ترجمه احمد شاملو» معرفی کرده است.<ref>[http://www.dw.com/fa-ir/%D8%AA%D8%B1%D8%AC%D9%85%D9%87%D9%87%D8%A7-%D9%88-%D8%A8%D8%A7%D8%B2%D9%86%D9%88%DB%8C%D8%B3%DB%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%A8%D8%AD%D8%AB%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D9%86%DA%AF%DB%8C%D8%B2-%D8%A7%D8%AD%D9%85%D8%AF-%D8%B4%D8%A7%D9%85%D9%84%D9% دویچه وله فارسی-صفحه فرهنگ وهنر]</ref> | |||
'''ماموران امنیتی برای دومین سال پیاپی (۱۳۹۵-۹۶)مانع برگزاری سالمرگ احمد شاملو شدند''' | |||
کانون نویسندگان ایران که از منتقدان جدی سانسور و نقض آزادی بیان در ایران است، در دورههای مختلف با سرکوب و محدودیتهای شدید مواجه بوده و از برگزاری جلسات اعضای آن جلوگیری شده است. | |||
احمد شاملو، شاعر و مترجم سرشناس و از اعضای کانون نویسندگان ایران، به دلیل اشعار اعتراضی و مخالفتش با سانسور دولتی، میانه خوبی با حکومت ایران بعد از انقلاب نداشت. | |||
جمهوری اسلامی ایران از جمله حکومتهایی است که به دلیل اعمال سانسور رسمی در کتابها و رسانهها، و همچنین نقض آزادی بیان مورد اعتراض برخی از کشورها و نهادهای بینالمللی مدافع حقوق بشر قرار گرفته است.<ref>[https://ir.voanews.com/a/iran-human-rights/3958188.html ماموران امنیتی برای دومین سال پیاپی مانع برگزاری سالمرگ احمد شاملو شدند-سایت صدای آمریکا-VOA]</ref> | |||
== سرانجام == | == سرانجام == | ||
خط ۷۳۷: | خط ۷۵۲: | ||
تازیانه میزنند. | تازیانه میزنند. | ||
عشق را در پستوی خانه نهان باید | '''''عشق را در پستوی خانه نهان باید کرد''''' | ||
.... | |||
در این بُنبستِ کجوپیچِ سرما | در این بُنبستِ کجوپیچِ سرما | ||
خط ۷۴۳: | خط ۷۶۰: | ||
آتش را | آتش را | ||
به سوختبارِ سرود و شعر | |||
فروزان میدارند. | |||
به اندیشیدن خطر مکن. | |||
روزگارِ غریبیست، نازنین | |||
آن که بر در میکوبد شباهنگام | |||
به کُشتنِ چراغ آمده است. | |||
'''''نور را در پستوی خانه نهان باید کرد''''' | |||
.... | .... | ||
خط ۷۶۱: | خط ۷۸۶: | ||
سورِ عزای ما را بر سفره نشسته است. | سورِ عزای ما را بر سفره نشسته است. | ||
خدا را در پستوی خانه نهان باید | '''''خدا را در پستوی خانه نهان باید کرد''''' | ||
۳۱ تیر ِ ۱۳۵۸ | ۳۱ تیر ِ ۱۳۵۸ |
ویرایش