انقلاب کوبا: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۰ بایت اضافه‌شده ،  ‏۳۰ اکتبر ۲۰۱۹
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۳: خط ۲۳:
}}
}}


'''انقلاب کوبا،''' مبارزات پیروزمند مردم کوبا به همراه چریک‌های سییرا مایسترا به رهبری [[فیدل کاسترو]]، [[چه گوارا|چه‌گوارا،]] کامیلو سین‌فوئگوس و رائول کاسترو، است. انقلابیون کوبا به رهبری فیدل کاسترو پس از شکست حمله به پادگان مونکادا و آزادی از زندان به مکزیک مهاجرت کرده و در آنجا به جمع‌آوری و تجهیز نیرو برای آغاز عملیات چریکی در کوبا پرداختند. انقلابیون درسال ۱۹۵۶ با خرید یک قایق بنام «گرانما» و به همراه ۸۲ انقلابی راهی سواحل کوبا شدند. آن‌ها در ساحل به کمین نیروهای ارتشی افتاده و اغلب جان‌ باختند. تنها ۱۶ چریک جان سالم بدر برده و در کوه‌های سییرا مایسترا نبرد مسلحانه را آغاز کردند. با پیوستن دهقانان به چریک‌ها و چندین نبرد پیروزمند، سرانجام انقلابیون کوبا در اول ژانویه سال ۱۹۵۹ وارد شهر هاوانا شدند و انقلاب کوبا با سرنگونی باتیستا دیکتاتور این کشور به پیروزی رسید.
'''انقلاب کوبا،''' مبارزات پیروزمند مردم کوبا به همراه چریک‌های سییرا مایسترا به رهبری [[فیدل کاسترو]]، [[چه گوارا|چه‌گوارا،]] کامیلو سین‌فوئگوس و رائول کاسترو، است. انقلابیون کوبا به رهبری فیدل کاسترو پس از شکست حمله به پادگان مونکادا و آزادی از زندان به مکزیک مهاجرت کرده و در آنجا به جمع‌آوری و تجهیز نیرو برای آغاز عملیات چریکی در کوبا پرداختند. انقلابیون درسال ۱۹۵۶ با خرید یک قایق بنام «گرانما» و به همراه ۸۲ انقلابی راهی سواحل کوبا شدند. آن‌ها در ساحل به کمین نیروهای ارتشی افتاده و اغلب جان‌ باختند. تنها ۱۲ چریک جان سالم بدر برده و در کوه‌های سییرا مایسترا نبرد مسلحانه را آغاز کردند. با پیوستن دهقانان به چریک‌ها و چندین نبرد پیروزمند، سرانجام انقلابیون کوبا در اول ژانویه سال ۱۹۵۹ وارد شهر هاوانا شدند و انقلاب کوبا با سرنگونی باتیستا دیکتاتور این کشور به پیروزی رسید.




== تاریخچه کوبا ==
== تاریخچه کوبا ==


اواخر قرن پانزدهم اسپانیا این سرزمین را «کشف» کرد و به بی‌رحمانه‌ترین شکل در کشتزارهای توتون و شکر و معادن طلا به استثمار مردم کوبا پرداخت. در ادامه پس از نسل‌کشی بومیان، از افریقا بردگان را برای کار در معادن و کشتزارها به کوبا آورد. برده‌گان چندین بار قیام کردند و سرکوب شدند. با لغو نظام برده داری در قرن نوزدهم، برده‌ها به کارگر تبدیل شدند و کوبایی‌ها برای استقلال خود حول رهبر بزرگ استقلال‌طلبی کوبا «خوزه مارتی» جمع شدند. [[خوزه مارتی]] توسط اسپانیایی‌ها دستگیر و به زندان و تبعید به اسپانیا محکوم شد. خوزه مارتی پس از بازگشت از اسپانیا مبارزات خود را ادامه داد اما باز از کوبا اخراج شد و به آمریکا رفت. خوزه مارتی ابتدا از سرمایه‌داری دفاع می کرد، اما با مشاهده‌ی وضعیت کارگران در آمریکا این نظام را نیز رد کرد. قیام خوزه مارتی که هم زمان با دوران مارکس بود، منجر شد که وی با افکار او آشنا شود. خوزه مارتی بسیاری از نظرات او را پذیرفت. مارتی معتقد بود که کوبا باید اول استقلال یابد و بعد به‌سوی انقلاب اجتماعی حرکت کند.
اواخر قرن پانزدهم اسپانیا این سرزمین را «کشف» کرد و به بی‌رحمانه‌ترین شکل در کشتزارهای توتون و شکر و معادن طلا به استثمار مردم کوبا پرداخت. در ادامه پس از نسل‌کشی بومیان، از افریقا بردگان را برای کار در معادن و کشتزارها به کوبا آورد. برده‌گان چندین بار قیام کردند و سرکوب شدند. با لغو نظام برده داری در قرن نوزدهم، برده‌ها به کارگر تبدیل شدند و کوبایی‌ها برای استقلال خود حول رهبر بزرگ استقلال‌طلبی کوبا «خوزه مارتی» جمع شدند. [[خوزه مارتی]] توسط اسپانیایی‌ها دستگیر و به زندان و تبعید به اسپانیا محکوم شد. خوزه مارتی پس از بازگشت از اسپانیا مبارزات خود را ادامه داد اما باز از کوبا اخراج شد و به آمریکا رفت. خوزه مارتی ابتدا از سرمایه‌داری دفاع می کرد، اما با مشاهده‌ی وضعیت کارگران در آمریکا این نظام را نیز رد کرد. قیام خوزه مارتی که هم زمان با دوران مارکس بود، منجر به این شد که وی با افکار مارکس آشنا شود. خوزه مارتی بسیاری از نظرات او را پذیرفت. مارتی معتقد بود که کوبا باید اول استقلال یابد و بعد به‌سوی انقلاب اجتماعی حرکت کند.


خوزه مارتی در ۱۸۹۵ برای مبارزات ‌استقلال طلبانه و [[جنگ چریکی]] وارد کوبا شد، اما درجریان این مبارزات جان باخت. پس از او جنبش استقلال‌طلبی در کوبا رو به گسترش نهاد. انقلابیون با به آتش کشیدن مزارع نی‌شکر نیروهای استعمار اسپانیا را به عقب‌نشینی واداشتند، ولی نتوانستند اسپانیایی‌ها را بطور کامل شکست بدهند.  آمریکا وارد جنگ با اسپانیا شد و آنها را شکست داد. کوبا تحت سلطه‌ی کامل اقتصادی و سیاسی آمریکا قرار گرفت، با اینکه در سال ۱۹۰۲ استقلال کوبا رسماً  اعلام شد، این کشور از هر گونه معامله با دیگر کشور‌ها محروم بود و آمریکا به خود حق می‌داد که هر زمان لازم باشد برای حفظ تمامیت ارضی کوبا و حفظ منافع اقتصادی خود در این کشور به مداخله‌ی نظامی دست بزند. در این مرحله دولت‌های دیکتاتوری دست‌نشانده‌ای بر سر کار می‌آمدند که با فساد و سرکوب بی‌رحمانه‌، دهه‌ها بر مردم کوبا حاکم بودند. در این  دوران علاوه بر غارت منابع اقتصادی کوبا، شهرهای این کشور قمارخانه‌های و روسپی‌خانه‌هایی بزرگ بودند و در خارج از شهر مردم در میان جنگل‌ها، حتی بدون داشتن سرپناهی که بتوان آنرا روستا نامید زندگی می‌کردند.  
خوزه مارتی در ۱۸۹۵ برای مبارزات ‌استقلال طلبانه و [[جنگ چریکی]] وارد کوبا شد، اما درجریان این مبارزات جان باخت. پس از او جنبش استقلال‌طلبی در کوبا رو به گسترش نهاد. انقلابیون با به آتش کشیدن مزارع نی‌شکر نیروهای استعمار اسپانیا را به عقب‌نشینی واداشتند، ولی نتوانستند اسپانیایی‌ها را بطور کامل شکست بدهند.  آمریکا وارد جنگ با اسپانیا شد و آنها را شکست داد. کوبا تحت سلطه‌ی کامل اقتصادی و سیاسی آمریکا قرار گرفت، با اینکه در سال ۱۹۰۲ استقلال کوبا رسماً  اعلام شد، این کشور از هر گونه معامله با دیگر کشور‌ها محروم بود و آمریکا به خود حق می‌داد که هر زمان لازم باشد برای حفظ تمامیت ارضی کوبا و حفظ منافع اقتصادی خود در این کشور به مداخله‌ی نظامی دست بزند. در این مرحله دولت‌های دیکتاتوری دست‌نشانده‌ای بر سر کار می‌آمدند که با فساد و سرکوب بی‌رحمانه‌، دهه‌ها بر مردم کوبا حاکم بودند. در این  دوران علاوه بر غارت منابع اقتصادی کوبا، شهرهای این کشور قمارخانه‌ها و روسپی‌خانه‌هایی بزرگ بودند و در خارج از شهر مردم در میان جنگل‌ها، حتی بدون داشتن سرپناهی که بتوان آنرا روستا نامید زندگی می‌کردند.  
[[پرونده:کوبا پیش از انقلاب.jpg|جایگزین=کوبا پیش از انقلاب در حواشی شهرها|بندانگشتی|کوبا پیش از انقلاب در حواشی شهرها]]
[[پرونده:کوبا پیش از انقلاب.jpg|جایگزین=کوبا پیش از انقلاب در حواشی شهرها|بندانگشتی|کوبا پیش از انقلاب در حواشی شهرها]]
پس از چند دولت بی‌ثبات، یک رهبر لیبرال از مبارزین جنگ استقلال به نام «ماکادو» در ۱۹۲۴ به ریاست‌جمهوری رسید، اما به‌زودی با میل به آمریکا یک دیکتاتوری خونین به راه انداخت. طبقه متوسط، دانشجویان و اتحادیه‌های کارگری که عمدتاً به حزب کمونیست وابسته بودند به مقابله با دیکتاتوری برخاستند. ماکادو به توصیه‌ی آمریکا در ۱۹۳۳ استعفا داد و شورشیان بسیاری از اطرافیان او را کشتند. عمر جانشین او نیز کوتاه بود و با کودتای گروهبانی بنام باتیستا سرنگون شد. باتیستا دولتی به رهبری یک تحصیل‌کرده لیبرال و ضد کمونیست بر سر کار آورد و اصلاحاتی مانند، هشت ساعت کار در روز و توزیع محدود زمین‌ها، بین دهقانان فقیر و محدود کردن اشتغال کارگران خارجی را اجرا ‌کرد. سرمایه‌داران بزرگ کوبایی و شرکت‌های آمریکایی با این اصلاحات به مخالفت برخاستند. نیروهای مترقی با پیروی از ایده‌‌های خوزه مارتی خواستار اصلاحات جدی و پایان دادن به فساد بودند. در سال ۱۹۴۰ قانون اساسی جدیدی به تصویب رسید، باتیستا پس از قانون اساسی جدید در انتخابات شرکت کرد و برنده شد. چون بیش ‌از یک دوره نمی‌توانست رییس جمهور باشد، تا سال ۱۹۵۲ دو دولت دیگر به روی کار آمدند و با تظاهر به پیروی از خوزه مارتی اصلاحات محدودی را مطرح کردند، اما از هرگونه مقابله با شرکت‌ها و منافع آمریکایی در کوبا پرهیز کردند. این دولتها غرق در فساد و دزدی و سوءاستفاده از قدرت بودند. در مخالفت با این دولت‌ها، یک سناتور مقبول کوبایی، به نام «ادواردو چیباس»، که صادقانه پیرو مارتی بود، جنبش اصلاحی و حزب خود را به‌نام «اورتودوکسو» پایه‌گذاری و به افشای فساد دولتی پرداخت. فیدل کاسترو از پیروان او بود. چیباس در ۱۹۵۱ در برنامه‌ی رادیویی‌اش قرار بود چند سند دزدی مهم را افشا کند، اما اسناد به‌ موقع به دستش نرسید. او برای اثبات صداقتش در جریان برنامه‌ی رادیویی‌ با سلاح خود، خودکشی کرد. به گفته‌ی بسیاری وی اگر می‌ماند ممکن بود انتخابات ریاست جمهوری ۱۹۵۲ را برنده شود. [[باتیستا]] منتظر این انتخابات نشد و قدرت کامل را در اختیار گرفت.  
پس از چند دولت بی‌ثبات، یک رهبر لیبرال از مبارزین جنگ استقلال به نام «ماکادو» در ۱۹۲۴ به ریاست‌جمهوری رسید، اما به‌زودی با میل به آمریکا یک دیکتاتوری خونین به راه انداخت. طبقه متوسط، دانشجویان و اتحادیه‌های کارگری که عمدتاً به حزب کمونیست وابسته بودند به مقابله با دیکتاتوری برخاستند. ماکادو به توصیه‌ی آمریکا در ۱۹۳۳ استعفا داد و شورشیان بسیاری از اطرافیان او را کشتند. عمر جانشین او نیز کوتاه بود و با کودتای گروهبانی بنام باتیستا سرنگون شد. باتیستا دولتی به رهبری یک تحصیل‌کرده لیبرال و ضد کمونیست بر سر کار آورد و اصلاحاتی مانند، هشت ساعت کار در روز و توزیع محدود زمین‌ها، بین دهقانان فقیر و محدود کردن اشتغال کارگران خارجی را اجرا ‌کرد. سرمایه‌داران بزرگ کوبایی و شرکت‌های آمریکایی با این اصلاحات به مخالفت برخاستند. نیروهای مترقی با پیروی از ایده‌‌های خوزه مارتی خواستار اصلاحات جدی و پایان دادن به فساد بودند. در سال ۱۹۴۰ قانون اساسی جدیدی به تصویب رسید، باتیستا پس از قانون اساسی جدید در انتخابات شرکت کرد و برنده شد. چون بیش ‌از یک دوره نمی‌توانست رییس جمهور باشد، تا سال ۱۹۵۲ دو دولت دیگر به روی کار آمدند و با تظاهر به پیروی از خوزه مارتی اصلاحات محدودی را مطرح کردند، اما از هرگونه مقابله با شرکت‌ها و منافع آمریکایی در کوبا پرهیز کردند. این دولتها غرق در فساد و دزدی و سوءاستفاده از قدرت بودند. در مخالفت با این دولت‌ها، یک سناتور مقبول کوبایی، به نام «ادواردو چیباس»، که صادقانه پیرو مارتی بود، جنبش اصلاحی و حزب خود را به‌نام «اورتودوکسو» پایه‌گذاری و به افشای فساد دولتی پرداخت. فیدل کاسترو از پیروان او بود. چیباس در ۱۹۵۱ در برنامه‌ی رادیویی‌اش قرار بود چند سند دزدی مهم را افشا کند، اما اسناد به‌ موقع به دستش نرسید. او برای اثبات صداقتش در جریان برنامه‌ی رادیویی‌ با سلاح خود، خودکشی کرد. به گفته‌ی بسیاری وی اگر می‌ماند ممکن بود انتخابات ریاست جمهوری ۱۹۵۲ را برنده شود. [[باتیستا]] منتظر این انتخابات نشد و قدرت کامل را در اختیار گرفت.  
خط ۴۴: خط ۴۴:
در ۲۶ ژوئیه‌ی ۱۹۵۳فیدل و رائول کاسترو به همراه تعدادی از جوانان رادیکال که تنها راه مبارزه را حمله به باتیستا و آغاز جنگ چریکی می‌دانستند،  به پادگان مونکادا در شهر سانتیاگو، یکی از دورترین شهرها به پایتخت، حمله کردند. ۱۲۵ مرد و زن با ۱۶ اتوموبیل به‌طرف پادگان راه افتادند. ولی در رویارویی با یک گشت و شروع تیراندازی، پادگان متوجه حمله شد. در درگیری ۶ چریک‌ کشته، ۸۰ نفر دستگیر و اعدام شدند و تعدادی نیز فرار کردند. ظرف چند روز باقی چریک‌ها دستگیر شدند. برادران کاسترو توسط یک دسته به رهبری یک ستوان سیاه‌پوست دستگیر شدند که حاضر نشد آن‌ها را بکشد. این ستوان پس از پیروزی انقلاب، «قهرمان انقلاب» قلمداد شد و به درجه‌ی سروانی ارتقا پیدا کرد. پس از دستگیری، فیدل در دادگاه دفاع محکمی از انقلاب و بر علیه فساد و دیکتاتوری کرد، اما به ۱۵ سال زندان محکوم شد. یک سال و اندی بعد باتیستا که قدرت خود را تثبیت شده می‌دید، با عفو، شورشیان را آزاد کرد. برادران کاسترو که بدنبال برنامه‌ریزی قیام (به‌همراه عده‌ای از اعضای حزب اورتودوکسو، لیبرال‌ها، سوسیالیست‌ها و تعدادی ازاعضای حزب کمونیست) بودند، مخفیانه به مکزیک رفتند. رهبری حزب کمونیست مخالف قیام مسلحانه بود و آن را محکوم کرد. کاسترو در مکزیک با ارنستو چه‌گوارا، آشنا شد. «چه» به هنگام کودتای آمریکایی بر علیه دولت دموکراتیک «آربنز» در گواتمالا بود و از نزدیک دیده بود که چه‌گونه ارتش پشت آربنز را خالی کرده و به دیکتاتوری جدید پیوسته بود. چه‌گوارا به فیدل کاسترو همواره هشدار می‌داد که بدون تسویه‌ی ارتش از عناصر ارتجاعی و جلب حمایت عناصر مترقی ارتش، انقلاب در خطر خواهد بود.<ref name=":1" />
در ۲۶ ژوئیه‌ی ۱۹۵۳فیدل و رائول کاسترو به همراه تعدادی از جوانان رادیکال که تنها راه مبارزه را حمله به باتیستا و آغاز جنگ چریکی می‌دانستند،  به پادگان مونکادا در شهر سانتیاگو، یکی از دورترین شهرها به پایتخت، حمله کردند. ۱۲۵ مرد و زن با ۱۶ اتوموبیل به‌طرف پادگان راه افتادند. ولی در رویارویی با یک گشت و شروع تیراندازی، پادگان متوجه حمله شد. در درگیری ۶ چریک‌ کشته، ۸۰ نفر دستگیر و اعدام شدند و تعدادی نیز فرار کردند. ظرف چند روز باقی چریک‌ها دستگیر شدند. برادران کاسترو توسط یک دسته به رهبری یک ستوان سیاه‌پوست دستگیر شدند که حاضر نشد آن‌ها را بکشد. این ستوان پس از پیروزی انقلاب، «قهرمان انقلاب» قلمداد شد و به درجه‌ی سروانی ارتقا پیدا کرد. پس از دستگیری، فیدل در دادگاه دفاع محکمی از انقلاب و بر علیه فساد و دیکتاتوری کرد، اما به ۱۵ سال زندان محکوم شد. یک سال و اندی بعد باتیستا که قدرت خود را تثبیت شده می‌دید، با عفو، شورشیان را آزاد کرد. برادران کاسترو که بدنبال برنامه‌ریزی قیام (به‌همراه عده‌ای از اعضای حزب اورتودوکسو، لیبرال‌ها، سوسیالیست‌ها و تعدادی ازاعضای حزب کمونیست) بودند، مخفیانه به مکزیک رفتند. رهبری حزب کمونیست مخالف قیام مسلحانه بود و آن را محکوم کرد. کاسترو در مکزیک با ارنستو چه‌گوارا، آشنا شد. «چه» به هنگام کودتای آمریکایی بر علیه دولت دموکراتیک «آربنز» در گواتمالا بود و از نزدیک دیده بود که چه‌گونه ارتش پشت آربنز را خالی کرده و به دیکتاتوری جدید پیوسته بود. چه‌گوارا به فیدل کاسترو همواره هشدار می‌داد که بدون تسویه‌ی ارتش از عناصر ارتجاعی و جلب حمایت عناصر مترقی ارتش، انقلاب در خطر خواهد بود.<ref name=":1" />


کاسترو از مکزیک به آمریکا رفت و با کمک مالی تبعیدیان کوبایی اسلحه و یک قایق بزرگ به‌نام «گرانما» خرید. در تاریخ ۲۵ نوامبر ۱۹۵۶، هشتاد و دو نفر از انقلابیون به طرف کوبا حرکت کردند. به‌خاطر هوای طوفانی و مشکلات فنی به‌موقع به ساحل مورد نظر و به سرپل‌های محلی نرسیدند. شورش برنامه‌ریزی شده در سانتیاگو هم روی نداد. کشاورز راهنمای گروه محل پیاده شدن آن‌ها را به ارتش لو داد و بسیاری از چریک‌ها در حمله‌ی غافلگیرانه کشته یا دستگیر شدند و تنها ۱۶ نفر از جمله برادران کاسترو و چه‌گوارا باقی ماندند و به کوه‌های «سییرا ماسترا» رفتند. آنها  در کوه‌های سییرا مایسترا با کمک دهقانان و رسیدن نیروی کمکی از سانتیاگو و گروه‌های شهری، ارتش انقلابیون را گسترش دادند و به شبیخون زدن و حملات برق‌آسا پرداختند. با موفقیت‌ روزافزون چریک‌ها، ارتش ضعیف‌تر می‌شد. راه اندازی یک اعتصاب عمومی در شهرها در آوریل ۱۹۵۸ با شکست مواجه شد اما مبارزات در کوه موفق‌تر بود. جنبش چریکی در میان رده‌های پایین ارتش استقبال می‌شد و شورش‌هایی در برخی واحد‌های ارتش روی داد. آمریکا هم در حمایت از باتیستا و دادن اسلحه‌ی بیش‌تر به او تردید داشت. در پاییز، فیدل کاسترو دو ستون بزرگ چریکی را مأمور تسخیر چند شهر کرد. ارتش با آن‌ها مقابله نکرد و عقب‌نشینی کرد. ستون تحت فرماندهی چه‌گوارا شهر سانتاکلارا را تسخیر کرد.  در ۳۱ دسامبر ۱۹۵۸، قوای کاسترو، سانتیاگو را محاصره کردند. فردای آن روز، در اول ژانویه‌ی ۱۹۵۹ باتیستا از کشور گریخت و قدرت سیاسی به انقلابیون منتقل شد.
کاسترو از مکزیک به آمریکا رفت و با کمک مالی تبعیدیان کوبایی اسلحه و یک قایق بزرگ به‌نام «گرانما» خرید. در تاریخ ۲۵ نوامبر ۱۹۵۶، هشتاد و دو نفر از انقلابیون به طرف کوبا حرکت کردند. به‌خاطر هوای طوفانی و مشکلات فنی به‌موقع به ساحل مورد نظر و به سرپل‌های محلی نرسیدند. شورش برنامه‌ریزی شده در سانتیاگو هم روی نداد. کشاورز راهنمای گروه، محل پیاده شدن آن‌ها را به ارتش لو داد و بسیاری از چریک‌ها در حمله‌ی غافلگیرانه کشته یا دستگیر شدند و تنها ۱۶ نفر از جمله برادران کاسترو و چه‌گوارا باقی ماندند و به کوه‌های «سییرا مایسترا» رفتند. آنها  در کوه‌های سییرا مایسترا با کمک دهقانان و رسیدن نیروی کمکی از سانتیاگو و گروه‌های شهری، ارتش انقلابیون را گسترش دادند و به شبیخون زدن و حملات برق‌آسا پرداختند. با موفقیت‌ روزافزون چریک‌ها، ارتش ضعیف‌تر می‌شد. راه اندازی یک اعتصاب عمومی در شهرها در آوریل ۱۹۵۸ با شکست مواجه شد اما مبارزات در کوه موفق‌تر بود. جنبش چریکی در میان رده‌های پایین ارتش استقبال می‌شد و شورش‌هایی در برخی واحد‌های ارتش روی داد. آمریکا هم در حمایت از باتیستا و دادن اسلحه‌ی بیش‌تر به او تردید داشت. در پاییز، فیدل کاسترو دو ستون بزرگ چریکی را مأمور تسخیر چند شهر کرد. ارتش با آن‌ها مقابله نکرد و عقب‌نشینی کرد. ستون تحت فرماندهی چه‌گوارا شهر سانتاکلارا را تسخیر کرد.  در ۳۱ دسامبر ۱۹۵۸، قوای کاسترو، سانتیاگو را محاصره کردند. فردای آن روز، در اول ژانویه‌ی ۱۹۵۹ باتیستا از کشور گریخت و قدرت سیاسی به انقلابیون منتقل شد.


== کوبا پس از انقلاب ==
== کوبا پس از انقلاب ==
۸٬۶۰۹

ویرایش