ثریا ابوالفتحی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۶۲: خط ۶۲:
==دستگیری==
==دستگیری==
در نیمه شب چهارشنبه ۲۸ مرداد سال ۱۳۶۰ مخفیگاه ثریا ابوالفتحی مورد حمله مسلحانه سپاه پاسداران قرار گرفت؛ ثریا کمک کرد همسرش از محاصره خارج شود، ولی خودش دستگیر و به زندان تبریز منتقل شد. به گفته شاهدین ثریا بلافاصله پس از دستگیری تحت وحشیانه‌ترین شکنجه‌ها قرار گرفت.<blockquote>یکی از هم‌بندی‌های ثریا ابوالفتحی در این خصوص می‌گوید:</blockquote><blockquote>موقع دستگیری، ثریا خودش رو یه زن خونه‌دار معرفی کرده بود، به همین خاطر او را به بند زنان عادی آورده بودند. بعد از مدتی کوتاه اطلاعاتش لو رفت. محبت ثریا در بند همه را تحت تأثیر قرار داده بود. در سلول ما یک زن آلمانی بود که به ثریا دلبستگی زیادی پیدا کرده بود. یکبار به ثریا گفت: «من وقتی آزاد شدم راجع به تو با تلویزیون‌ها و مجلات مصاحبه و افشاگری خواهم کرد» که البته همین کار را هم کرد. این زن آلمانی موقع آزاد شدن از زندان هزار تومان به سازمان کمک مالی کرد و گفت: افسوس که بیشتر از این پول ندارم که به شما تقدیم کنم ولی قول میدم در بیرون کمک مالی به سازمان مجاهدین را ادامه بدهم.»<ref name=":0" /></blockquote>
در نیمه شب چهارشنبه ۲۸ مرداد سال ۱۳۶۰ مخفیگاه ثریا ابوالفتحی مورد حمله مسلحانه سپاه پاسداران قرار گرفت؛ ثریا کمک کرد همسرش از محاصره خارج شود، ولی خودش دستگیر و به زندان تبریز منتقل شد. به گفته شاهدین ثریا بلافاصله پس از دستگیری تحت وحشیانه‌ترین شکنجه‌ها قرار گرفت.<blockquote>یکی از هم‌بندی‌های ثریا ابوالفتحی در این خصوص می‌گوید:</blockquote><blockquote>موقع دستگیری، ثریا خودش رو یه زن خونه‌دار معرفی کرده بود، به همین خاطر او را به بند زنان عادی آورده بودند. بعد از مدتی کوتاه اطلاعاتش لو رفت. محبت ثریا در بند همه را تحت تأثیر قرار داده بود. در سلول ما یک زن آلمانی بود که به ثریا دلبستگی زیادی پیدا کرده بود. یکبار به ثریا گفت: «من وقتی آزاد شدم راجع به تو با تلویزیون‌ها و مجلات مصاحبه و افشاگری خواهم کرد» که البته همین کار را هم کرد. این زن آلمانی موقع آزاد شدن از زندان هزار تومان به سازمان کمک مالی کرد و گفت: افسوس که بیشتر از این پول ندارم که به شما تقدیم کنم ولی قول میدم در بیرون کمک مالی به سازمان مجاهدین را ادامه بدهم.»<ref name=":0" /></blockquote>
===لحظات پس از ابلاغ حکم اعدام به گفته شاهدین===
===ابلاغ حکم اعدام ===
ساعت ده صبح روز پنجشنبه، ۲ مهر ۱۳۶۰ در زندان تبریز، ثریا ابوالفتحی رو  به دادگاه احضار کردند. ساعت ۶ عصر بود که از دادگاه برگشت و با عجله وارد سلول شد و در حالیکه می‌خندید رو به من کرد و گفت: من نماز نخوانده‌ام. پرسیدم چی شد؟ یک کلام گفت: اعدام! و با عجله برای خواندن نماز ایستاد. سکوت مطلق بر بند حاکم شد. نماز ظهر را که تمام کرد از او پرسیدم چه کس تو را خواسته بود؟
ساعت ده صبح روز پنجشنبه، ۲ مهر ۱۳۶۰ در زندان تبریز، ثریا ابوالفتحی رو  به دادگاه احضار کردند. ساعت ۶ عصر بود که از دادگاه برگشت و با عجله وارد سلول شد و در حالیکه می‌خندید رو به من کرد و گفت: من نماز نخوانده‌ام. پرسیدم چی شد؟ یک کلام گفت: اعدام! و با عجله برای خواندن نماز ایستاد. سکوت مطلق بر بند حاکم شد. نماز ظهر را که تمام کرد از او پرسیدم چه کس تو را خواسته بود؟


خط ۷۸: خط ۷۸:


هر وقت خواستی به یاد من باشی به ستاره پرنوری که در آسمون نشونت دادم نگاه کن و بگو این ستاره، ثریاس. ازت میخوام وقتی آزاد شدی به بچه‌ها بگی که سلاح من را زمین نگذارند و راهم رو ادامه بدهند. با ایمانی راسختر از همیشه. چرا که پیروزی از آن ماست. به مادرم هم سر بزنید و او را تنها نگذارید.
هر وقت خواستی به یاد من باشی به ستاره پرنوری که در آسمون نشونت دادم نگاه کن و بگو این ستاره، ثریاس. ازت میخوام وقتی آزاد شدی به بچه‌ها بگی که سلاح من را زمین نگذارند و راهم رو ادامه بدهند. با ایمانی راسختر از همیشه. چرا که پیروزی از آن ماست. به مادرم هم سر بزنید و او را تنها نگذارید.
====انتقال برای اعدام به گفته شاهدین====
====انتقال برای اعدام ====
(طبق گزارش اول در همان روز دادگاه یعنی روز ۲ مهر ثریا اعدام شده است ولی در گزارش دیگری بجای ۲ مهر روز اعدام ثریا ۵ مهر گفته شده و آمده است:) ساعت ۹ شب ۵ مهر ۱۳۶۰ بود که ثریا ابوالفتحی را از سلول بردند برای نوشتن وصیتنامه و بعد هم اعدام. بند زنان کنار بند بهداری بود. کنار بهداری نیز میدان تیر بود. وقتی بچه‌ها را برای اعدام می‌بردند از جلوی بند ما رد می‌شدند و می‌توانستیم چهره آنها را از پنجره ببینیم. آن شب من پشت پنجره نشسته بودم. صف برادران اعدامی دسته‌دسته عبور می‌کردند و با صدای بلند شعار می‌دادند و یا با هم شوخی میکردند. حداقل چهل برادر مجاهد را آن شب تیرباران کردند. ساعت ۱۱ شب، نوبت آخرین نفر بود. ثریا! وقتی به جلوی بند ما رسید با صدای بلند فریاد زد:  
(طبق گزارش اول در همان روز دادگاه یعنی روز ۲ مهر ثریا اعدام شده است ولی در گزارش دیگری بجای ۲ مهر روز اعدام ثریا ۵ مهر گفته شده و آمده است:) ساعت ۹ شب ۵ مهر ۱۳۶۰ بود که ثریا ابوالفتحی را از سلول بردند برای نوشتن وصیتنامه و بعد هم اعدام. بند زنان کنار بند بهداری بود. کنار بهداری نیز میدان تیر بود. وقتی بچه‌ها را برای اعدام می‌بردند از جلوی بند ما رد می‌شدند و می‌توانستیم چهره آنها را از پنجره ببینیم. آن شب من پشت پنجره نشسته بودم. صف برادران اعدامی دسته‌دسته عبور می‌کردند و با صدای بلند شعار می‌دادند و یا با هم شوخی میکردند. حداقل چهل برادر مجاهد را آن شب تیرباران کردند. ساعت ۱۱ شب، نوبت آخرین نفر بود. ثریا! وقتی به جلوی بند ما رسید با صدای بلند فریاد زد:  


خط ۸۷: خط ۸۷:
وقتی به میدان تیر رسید دوباره شعارها را تکرار کرد اما اینبار فریاد انا لله او با صدای گلوله‌ها درهم‌آمیخت.   
وقتی به میدان تیر رسید دوباره شعارها را تکرار کرد اما اینبار فریاد انا لله او با صدای گلوله‌ها درهم‌آمیخت.   


== سیلی ثریا بر بناگوش دادستان فاسد ==
== سیلی زدن ثریا ابوالفتحی به دادستان ==
بسیاری از زندانیان از بند رسته گفته و نوشته‌اند که اغلب زنان و دختران زندانی که در تبریز محاکمه شده‌اند، مورد شکنجه‌های خاص قرار گرفته‌اند.
بسیاری از زندانیان از بند رسته گفته و نوشته‌اند که اغلب زنان و دختران زندانی که در تبریز محاکمه شده‌اند، مورد شکنجه‌های خاص قرار گرفته‌اند.


خط ۹۴: خط ۹۴:
آخوند جنایتکار حسین موسوی تبریزی، قاضی‌القضات خمینی که جلاد دهه ۶۰ خمینی بود و بعدها اصلاح‌طلب و میانه‌باز و خاتمی‌دوست شد، آن زمان که [زمستان سال ۶۰] با اشاره انگشتش دهها نفر تیرباران می‌شدند، از این اقدام قهرمانانه ثریا ابوالفتحی که یک زندانی بی‌دفاع و تنها بود چنان به‌خشم آمد که بلافاصله فرمان اعدامش را صادر کرد.<ref name=":1" />
آخوند جنایتکار حسین موسوی تبریزی، قاضی‌القضات خمینی که جلاد دهه ۶۰ خمینی بود و بعدها اصلاح‌طلب و میانه‌باز و خاتمی‌دوست شد، آن زمان که [زمستان سال ۶۰] با اشاره انگشتش دهها نفر تیرباران می‌شدند، از این اقدام قهرمانانه ثریا ابوالفتحی که یک زندانی بی‌دفاع و تنها بود چنان به‌خشم آمد که بلافاصله فرمان اعدامش را صادر کرد.<ref name=":1" />


==بخشی از نامه ثریا ابوالفتحی به خانواده‌اش==
==نامه ثریا ابوالفتحی ==
یک عنصر مجاهد فراتر از عواطف فردی به هر آنچه که به زندگانی دیگر انسان‌ها گرمی و فروغ می‌بخشد و تکامل و تعالی جامعه را شتاب می‌دهد و عشق‌ها و زیبایی‌ها را برای خلق به ارمغان می‌آورد، دل بسته‌است و درست به همین دلیل برای پیرایش زندگی جمع و پالایش زندگی از هر چیز بیهوده و کج‌بنیان و شرارت‌بار، عشق و عاطفه فردی خود را فدا کرده است، مبارزه را با تمام رنج‌ها و مصائب و فراق‌هایش پذیرفته و ققنوس‌وار تن و جان به شعله‌های سوزان و پاک‌کننده انقلاب و رزم و ایثار و شهادت انقلابی می‌سپارد.
یک عنصر مجاهد فراتر از عواطف فردی به هر آنچه که به زندگانی دیگر انسان‌ها گرمی و فروغ می‌بخشد و تکامل و تعالی جامعه را شتاب می‌دهد و عشق‌ها و زیبایی‌ها را برای خلق به ارمغان می‌آورد، دل بسته‌است و درست به همین دلیل برای پیرایش زندگی جمع و پالایش زندگی از هر چیز بیهوده و کج‌بنیان و شرارت‌بار، عشق و عاطفه فردی خود را فدا کرده است، مبارزه را با تمام رنج‌ها و مصائب و فراق‌هایش پذیرفته و ققنوس‌وار تن و جان به شعله‌های سوزان و پاک‌کننده انقلاب و رزم و ایثار و شهادت انقلابی می‌سپارد.
==تخریب مزار ثریا ابوالفتحی در شهر تبریز==
==تخریب مزار ثریا ابوالفتحی ==
به گزارش سازمان مجاهدین خلق بنابر تصاویر دریافتی از شهر تبریز؛ سنگ مزار ثریا ابوالفتحی بطور کامل تخریب شده‌است و تنها آثار سیمان زیر سنگ بر جای مانده‌است که بر روی آن اسم ثریا به زحمت دیده می‌شود.<blockquote>آقای [[مسعود رجوی]] در توصیف ثریا ابوالفتحی گفته‌است:</blockquote><blockquote>شرح شهادت و تیرباران خواهر قهرمانم ثریا ابوالفتحی در زندان تبریز، براستی اسطوره فراموشی‌ناپذیری است، که یکی از شیواترین برگ‌های افتخار مجاهدین را در کسوت زن رشید و دلیر مجاهد خلق بیان می‌کند و بی‌گمان هر انقلابی و هر زن و مرد آزاده ایرانی را، به تکریم و تحسین وامی‌دارد. آن‌قدر که دلخراش بودن صحنه تیرباران در فضایی مملو از کمالات و پاکباختگی انقلابی و عقیدتی و عشق و شور متعالی از یاد می‌رود. آن‌قدر که زبان از تشریح متانت و شیفتگی عقیدتی این شیرزن مجاهد و شهادت افسانه‌ای‌اش درمی‌ماند. آن‌قدر که دژخیمان و زندانبانان نیز متأثر و غرق تحقیر نسبت به خودشان و غرق در احساس احترام نسبت به مقام والا و درخشان و پرشکوه قهرمان شهید ما ثریا ابوالفتحی می‌شوند.<ref>[https://news.mojahedin.org/i/news/200739 تخریب سنگ مزار مجاهد شهید ثریا ابوالفتحی]</ref></blockquote>
به گزارش سازمان مجاهدین خلق بنابر تصاویر دریافتی از شهر تبریز؛ سنگ مزار ثریا ابوالفتحی بطور کامل تخریب شده‌است و تنها آثار سیمان زیر سنگ بر جای مانده‌است که بر روی آن اسم ثریا به زحمت دیده می‌شود.<blockquote>آقای [[مسعود رجوی]] در توصیف ثریا ابوالفتحی گفته‌است:</blockquote><blockquote>شرح شهادت و تیرباران خواهر قهرمانم ثریا ابوالفتحی در زندان تبریز، براستی اسطوره فراموشی‌ناپذیری است، که یکی از شیواترین برگ‌های افتخار مجاهدین را در کسوت زن رشید و دلیر مجاهد خلق بیان می‌کند و بی‌گمان هر انقلابی و هر زن و مرد آزاده ایرانی را، به تکریم و تحسین وامی‌دارد. آن‌قدر که دلخراش بودن صحنه تیرباران در فضایی مملو از کمالات و پاکباختگی انقلابی و عقیدتی و عشق و شور متعالی از یاد می‌رود. آن‌قدر که زبان از تشریح متانت و شیفتگی عقیدتی این شیرزن مجاهد و شهادت افسانه‌ای‌اش درمی‌ماند. آن‌قدر که دژخیمان و زندانبانان نیز متأثر و غرق تحقیر نسبت به خودشان و غرق در احساس احترام نسبت به مقام والا و درخشان و پرشکوه قهرمان شهید ما ثریا ابوالفتحی می‌شوند.<ref>[https://news.mojahedin.org/i/news/200739 تخریب سنگ مزار مجاهد شهید ثریا ابوالفتحی]</ref></blockquote>
==پانویس==
==پانویس==
{{پانویس}}
{{پانویس}}