خسرو گلسرخی: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۱ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۷ فوریهٔ ۲۰۲۰
بدون خلاصۀ ویرایش
(اصلاح نویسه‌های عربی، اصلاح ارقام، اصلاح سجاوندی)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۲۷: خط ۱۲۷:
بچه‌ها در جزوه‌های خویش بنویسید:
بچه‌ها در جزوه‌های خویش بنویسید:


یک با یک برابر نیست!<ref>[https://mianbad.blogsky.com/1387/10/07/post-15/ یک با یک برابر نیست (خسرو گلسرخی)]</ref>
یک با یک برابر نیست!<ref>[https://mianbad.blogsky.com/1387/10/07/post-15/ یک با یک برابر نیست (خسرو گلسرخی)]</ref>[[پرونده:کافه نادری.jpg|alt=کافه نادری پاتق خسرو گلسرخی|بندانگشتی|کافه نادری پاتق خسرو گلسرخی]]


=== شعر یلدا؛ خسرو گلسرخی ===
=== شعر یلدا؛ خسرو گلسرخی ===
خط ۲۵۰: خط ۲۵۰:
به خودم می گویم
به خودم می گویم


اگر از خواب شب یلدا ما برخیزیم
اگر از خواب شب یلدا ما برخیزیم[[پرونده:خسروگلسرخی.jpg|جایگزین=خسروگلسرخی در زندان قصر|بندانگشتی|خسروگلسرخی در زندان قصر|193x193پیکسل]]اگر از خواب بلند یلدا، برخیزیم
 
اگر از خواب بلند یلدا، برخیزیم


ما همین فردا
ما همین فردا
خط ۲۶۹: خط ۲۶۷:
چگونه پیوندیست
چگونه پیوندیست


با سرزمین من؟ [[پرونده:کافه نادری.jpg|alt=کافه نادری پاتق خسرو گلسرخی|بندانگشتی|کافه نادری پاتق خسرو گلسرخی]]
با سرزمین من؟  


آن کس که سوگوار کرد خاک مرا
آن کس که سوگوار کرد خاک مرا
خط ۳۰۲: خط ۳۰۰:
خسرو گلسرخی شاعری بود که بیش از هنرش به خاطر دفاع از مردم در دادگاه و اعدام در راه عقیده‌اش به شهرت رسید. او هنر خود را برای هنر نمی‌خواستو از هنرش وسیله ای برای اعتراض ساخت. در مصاحبه ای که در سال ۱۳۴۹ انتشار یافت، او نگاه خود را نسبت به وظیفه و تأثیر نقد در جامعه اینگونه بیان می‌کند:
خسرو گلسرخی شاعری بود که بیش از هنرش به خاطر دفاع از مردم در دادگاه و اعدام در راه عقیده‌اش به شهرت رسید. او هنر خود را برای هنر نمی‌خواستو از هنرش وسیله ای برای اعتراض ساخت. در مصاحبه ای که در سال ۱۳۴۹ انتشار یافت، او نگاه خود را نسبت به وظیفه و تأثیر نقد در جامعه اینگونه بیان می‌کند:


«نقد بمفهومی شاید بهتر دیدن و برتر دیدن باشد که می‌شکافد و در استتار مانده‌ها را عریان می‌کند جهت می‌دهد. در روزگار ما تولید و روابط معیشتی جامعه و بالاخره منافع طبقاتی بر هر چیزی تأثیر انکار ناپذیری بر جای می‌گذارد… منتقد باید دوران خود را ورق بزند، متحجر و پای بست به عناصر صرفاً سنتی نباشد. بررسی هر یک از این نظام‌ها و روابط و عناصری که زائیدهٔ این نظام هاست بدون ایدئولوژی امکان ندارد. زیرا هر یک از این هاه برای منتقد نیاز بک نوع جبهه گیری و جهت گیری را الزام آور می‌کند. نقد واقعی هیچگاه در خدمت نظام حاکم بر جامعه و در جهت منافع آن قرار نمی‌گیرد. اگر قرار گیرد نقد وظیفه ای که به عهده دارد، فرو می‌نهد و یک عامل معیشتی می‌شود و نقدی که تا حد یک عامل معیشتی سقوط کرد نظام حاکم بر جامعه تا حد امکان از منتقد در جهت منافع خویش بهره می‌گیرد»
«نقد بمفهومی شاید بهتر دیدن و برتر دیدن باشد که می‌شکافد و در استتار مانده‌ها را عریان می‌کند جهت می‌دهد. در روزگار ما تولید و روابط معیشتی جامعه و بالاخره منافع طبقاتی بر هر چیزی تأثیر انکار ناپذیری بر جای می‌گذارد… منتقد باید دوران خود را ورق بزند، متحجر و پای بست به عناصر صرفاً سنتی نباشد. بررسی هر یک از این نظام‌ها و روابط و عناصری که زائیدهٔ این نظام هاست بدون ایدئولوژی امکان ندارد. زیرا هر یک از این هاه برای منتقد نیاز بک نوع جبهه گیری و جهت گیری را الزام آور می‌کند. نقد واقعی هیچگاه در خدمت نظام حاکم بر جامعه و در جهت منافع آن قرار نمی‌گیرد. اگر قرار گیرد نقد وظیفه ای که به عهده دارد، فرو می‌نهد و یک عامل معیشتی می‌شود و نقدی که تا حد یک عامل معیشتی سقوط کرد نظام حاکم بر جامعه تا حد امکان از منتقد در جهت منافع خویش بهره می‌گیرد»[[پرونده:طیفور بطحایی.jpg|بندانگشتی|جایگزین= طیفور بطحایی، خسرو گلسرخی، منوچهر سلیمی، کرامت دانشیان، عباس سماکار|طیفور بطحایی، خسرو گلسرخی، منوچهر سلیمی، کرامت دانشیان، عباس سماکار]]خسرو گلسرخی با نگرشی دیالکتیکی نقد واقعی را، عامل جهش در جامعه می‌داند و می‌گوید:


خسرو گلسرخی با نگرشی دیالکتیکی نقد واقعی را، عامل جهش در جامعه می‌داند و می‌گوید:
«در هر جامعه نقد واقعگرایانه می‌تواند عامل جهش باشد و چون نظام حاکم بر جامعه (فی المثل بورژوازی) از هر گونه جهشی در هراس است و با اسیر کردن انتقاد مثل هر پدیدهٔ دیگر که اسیر می‌کند جهش را خاموش می‌کند.»


«در هر جامعه نقد واقعگرایانه می‌تواند عامل جهش باشد و چون نظام حاکم بر جامعه (فی المثل بورژوازی) از هر گونه جهشی در هراس است و با اسیر کردن انتقاد مثل هر پدیدهٔ دیگر که اسیر می‌کند جهش را خاموش می‌کند.»
همچنین در مورد نقش منتقد ادبیات معتقد است که یک منتقد باید نقش دشوار ادبیات را، توجیه کند، تا نظام حاکم بر جامعه نتواند از ادبیات به عنوان یک عامل بهره دهنده مدد بگیرد.  


همچنین در مورد نقش منتقد ادبیات معتقد است که یک منتقد باید نقش دشوار ادبیات را، توجیه کند، تا نظام حاکم بر جامعه نتواند از ادبیات به عنوان یک عامل بهره دهنده مدد بگیرد. [[پرونده:خسروگلسرخی.jpg|جایگزین=خسروگلسرخی در زندان قصر|بندانگشتی|خسروگلسرخی در زندان قصر|193x193پیکسل]]خسرو گلسرخی در مقابل نظرگاه «هنر برای هنر» می‌ایستد و هنر را بازتاب کنش‌های اجتماعی و برای اجتماع می‌داند و از این موضع به نقد هنر می‌پردازد. او بر این باور است که شاعر باید روابط پنهان جامعه را عریان کند.
خسرو گلسرخی در مقابل نظرگاه «هنر برای هنر» می‌ایستد و هنر را بازتاب کنش‌های اجتماعی و برای اجتماع می‌داند و از این موضع به نقد هنر می‌پردازد. او بر این باور است که شاعر باید روابط پنهان جامعه را عریان کند.


خسرو گلسرخی هنرمندان را به سه گروه مجزا تقسیم می‌کند:
خسرو گلسرخی هنرمندان را به سه گروه مجزا تقسیم می‌کند:
خط ۳۲۹: خط ۳۲۷:


امیر حسین فطانت درکتاب خود از خسرو گلسرخی هیچ نامی نمی‌برد؛ ولی گلسرخی با واسطه دوستی با [[کرامت دانشیان]] و با صحنه سازی ساواک با همکاری امیر حسین فطانت دستگیر می‌گردد.
امیر حسین فطانت درکتاب خود از خسرو گلسرخی هیچ نامی نمی‌برد؛ ولی گلسرخی با واسطه دوستی با [[کرامت دانشیان]] و با صحنه سازی ساواک با همکاری امیر حسین فطانت دستگیر می‌گردد.
[[پرونده:طیفور بطحایی.jpg|بندانگشتی|جایگزین= طیفور بطحایی، خسرو گلسرخی، منوچهر سلیمی، کرامت دانشیان، عباس سماکار|طیفور بطحایی، خسرو گلسرخی، منوچهر سلیمی، کرامت دانشیان، عباس سماکار]]
 
در جریان محاکمات گروه در دادگاه اول، ۷ نفر (خسروگلسرخی، کرامت دانشیان، مقدم سلیمی، بطحائی، سماکار، علامه زاده، رحمت‌الله جمشیدی) به اعدام محکوم شدند. دو نفر به پنج سال حبس (اتحادیه، سیاهپوش) و سه نفر به ۳ سال حبس (میرزادگی، ابراهیم فرهنگ رازی، قیصری) محکوم می‌شوند. در دادگاه تجدید نظر که در دوم بهمن ماه ۱۳۵۲ تشکیل شد، حکم اعدام دو نفر از محکومین دادگاه اول یعنی منوچهر مقدم سلیمی به ۱۵ سال و جمشیدی به ۱۰ سال تغییر پیدا کرد و پنج نفر از متهمان (بطحائی، گلسرخی، دانشیان، سماکار و علامه زاده) همچنان به اعدام محکوم شدند. به فرمان شاه که در روزنامه‌های روز ۲۸ بهمن ماه ۱۳۵۲ انتشار یافت. سه نفر از محکومین (بطحائی، سماکار و علامه زاده) به دلیل اظهار پشیمانی آن‌ها از اعدام عفو و به حبس ابد محکوم گردیدند. حکم اعدام دانشیان و گلسرخی هیچ تغییری نکرد و آنان را در بامداد ۲۹ بهمن ۱۳۵۲ تیرباران کردند. گلسرخی در قطعه ۳۳ بهشت زهرا ردیف ۸۴ شماره ۱۹ به خاک سپرده شد که محل دفن بسیاری از کسانی است که در مبارزه با [[حکومت پهلوی]] جان باخته‌اند. آرامگاه [[کرامت دانشیان]] درست یک ردیف پایین‌تر از گور اوست.
در جریان محاکمات گروه در دادگاه اول، ۷ نفر (خسروگلسرخی، کرامت دانشیان، مقدم سلیمی، بطحائی، سماکار، علامه زاده، رحمت‌الله جمشیدی) به اعدام محکوم شدند. دو نفر به پنج سال حبس (اتحادیه، سیاهپوش) و سه نفر به ۳ سال حبس (میرزادگی، ابراهیم فرهنگ رازی، قیصری) محکوم می‌شوند. در دادگاه تجدید نظر که در دوم بهمن ماه ۱۳۵۲ تشکیل شد، حکم اعدام دو نفر از محکومین دادگاه اول یعنی منوچهر مقدم سلیمی به ۱۵ سال و جمشیدی به ۱۰ سال تغییر پیدا کرد و پنج نفر از متهمان (بطحائی، گلسرخی، دانشیان، سماکار و علامه زاده) همچنان به اعدام محکوم شدند. به فرمان شاه که در روزنامه‌های روز ۲۸ بهمن ماه ۱۳۵۲ انتشار یافت. سه نفر از محکومین (بطحائی، سماکار و علامه زاده) به دلیل اظهار پشیمانی آن‌ها از اعدام عفو و به حبس ابد محکوم گردیدند. حکم اعدام دانشیان و گلسرخی هیچ تغییری نکرد و آنان را در بامداد ۲۹ بهمن ۱۳۵۲ تیرباران کردند. گلسرخی در قطعه ۳۳ بهشت زهرا ردیف ۸۴ شماره ۱۹ به خاک سپرده شد که محل دفن بسیاری از کسانی است که در مبارزه با [[حکومت پهلوی]] جان باخته‌اند. آرامگاه [[کرامت دانشیان]] درست یک ردیف پایین‌تر از گور اوست.
[[پرونده:خسرو گلسرخی هنگام خواندن دفاعیات خود در دادگاه.jpg|جایگزین=خسرو گلسرخی هنگام خواندن دفاعیات خود در دادگاه|بندانگشتی|خسرو گلسرخی هنگام خواندن دفاعیات خود در دادگاه]]
[[پرونده:خسرو گلسرخی هنگام خواندن دفاعیات خود در دادگاه.jpg|جایگزین=خسرو گلسرخی هنگام خواندن دفاعیات خود در دادگاه|بندانگشتی|خسرو گلسرخی هنگام خواندن دفاعیات خود در دادگاه]]
خط ۳۳۵: خط ۳۳۳:
== دفاعیات خسرو گلسرخی در دادگاه ==
== دفاعیات خسرو گلسرخی در دادگاه ==
دفاعیات خسرو گلسرخی به این شرح است:<blockquote>«من در دادگاهی که نه قانونی بودن و نه صلاحیت آنرا قبول داردم از خود دفاع نمی‌کنم بعنوان یک مارکسییت خطابم با خلق و تاریخ است هر چه شما بر من بیشتر بتازید من بیشتر بر خود می‌بالم چرا که هر چه از شما دورتر باشم به مردم نزدیکترم و هر چه کینه شما به من و عقایدم شدیدتر باشد لطف و حمایت توده مردم از من قوی تر است حتی اگر مرا به گور بسپارید که خواهید سپرد مردم از جسدم پرچم و سرود می‌سازند. او در ادامه گفت زندگی امام حسین نمودار زندگی کنونی ماست که جان بر کف برای خلقهای محروم میهن خود در این دادگاه محاکمه می‌شویم او در اقلیت بود و یزید بارگاه و قشون و حکومت و قدرت داشت او ایستاد و شهید شد هر چند که یزید گوشه ای از تایخ را اشغال کرد ولی آنچه که در تداوم تاریخ تکرار شد راه حسین و پایداری او بود نه حکومت یزید آنچه را که خلقها تکرار کردند و می‌کنند راه حسین است.»</blockquote>وقتی دادگاه نظامی حکم اعدام گلسرخی و دانشیان را قرائت کرد آن دو فقط لبخند زدند و بعد دست یکدیگر را به گرمی فشردند و در آغوش هم فرورفتند.
دفاعیات خسرو گلسرخی به این شرح است:<blockquote>«من در دادگاهی که نه قانونی بودن و نه صلاحیت آنرا قبول داردم از خود دفاع نمی‌کنم بعنوان یک مارکسییت خطابم با خلق و تاریخ است هر چه شما بر من بیشتر بتازید من بیشتر بر خود می‌بالم چرا که هر چه از شما دورتر باشم به مردم نزدیکترم و هر چه کینه شما به من و عقایدم شدیدتر باشد لطف و حمایت توده مردم از من قوی تر است حتی اگر مرا به گور بسپارید که خواهید سپرد مردم از جسدم پرچم و سرود می‌سازند. او در ادامه گفت زندگی امام حسین نمودار زندگی کنونی ماست که جان بر کف برای خلقهای محروم میهن خود در این دادگاه محاکمه می‌شویم او در اقلیت بود و یزید بارگاه و قشون و حکومت و قدرت داشت او ایستاد و شهید شد هر چند که یزید گوشه ای از تایخ را اشغال کرد ولی آنچه که در تداوم تاریخ تکرار شد راه حسین و پایداری او بود نه حکومت یزید آنچه را که خلقها تکرار کردند و می‌کنند راه حسین است.»</blockquote>وقتی دادگاه نظامی حکم اعدام گلسرخی و دانشیان را قرائت کرد آن دو فقط لبخند زدند و بعد دست یکدیگر را به گرمی فشردند و در آغوش هم فرورفتند.
[[پرونده:خسروگلسرخی سنگ مزار.jpg|بندانگشتی|
سنگ مزار خسرو گلسرخی
]]
''محبوبیت گلسرخی و دانشیان ترس [[ساواک]] را برانگیخت آنها به تکاپو افتادند تا شاید در آخرین لحظات در آنها رسوخ کنند به آنها که با شکیبایی منتظر تیرباران بودند پیشنهاد شد که از [[شاه]] تقاضای عفو کنند اما آنها فقط پوزخند زدند [[ساواک]] وقتی دید با هیچ حربه ای قادر به فریب آنها نیست به گلسرخی پیشنهاد داد که دامون پسرش را قبل از تیرباران ببیند اما گلسرخی به این پیشنهاد هم جواب منفی داد و این در شرایطی بود که همه سلولهای بدنش نام دامون را فریاد می‌کشید او می‌دانست که دامون نقطه ضعف اوست و دامون می‌تواند او را به زندگی امیدوار کند زندگی که او می‌خواست از دست بدهد تا به وظیفه اش عمل کند آری برای او مرگ یک وظیفه بود وقتی از او تقاضای ندامت نامه می‌کنند تا در نتیجه دادگاه تخفیف دهند او می‌گوید هیچ‌کس از زندگی در کنار زن و فرزند گریزان نیست من مثل هر انسانی زندگی را دوست دارم و دوست دارم مثل هر پدری رنگ چشمان فرزندم را ببینم اما راهی را که انتخاب کرده‌ایم باید به پایان ببریم مرگ ما حیات ابدی است ما می‌رویم تا راه و رسم مبارزه بماند اگر من ندامت نامه بنویسم کمر مبارزان را خرد نکرده‌ام ؟''<ref name=":0">''از کتاب آخرین دفاع خسرو گلسرخی از بزرگ خضرائی''</ref>
''محبوبیت گلسرخی و دانشیان ترس [[ساواک]] را برانگیخت آنها به تکاپو افتادند تا شاید در آخرین لحظات در آنها رسوخ کنند به آنها که با شکیبایی منتظر تیرباران بودند پیشنهاد شد که از [[شاه]] تقاضای عفو کنند اما آنها فقط پوزخند زدند [[ساواک]] وقتی دید با هیچ حربه ای قادر به فریب آنها نیست به گلسرخی پیشنهاد داد که دامون پسرش را قبل از تیرباران ببیند اما گلسرخی به این پیشنهاد هم جواب منفی داد و این در شرایطی بود که همه سلولهای بدنش نام دامون را فریاد می‌کشید او می‌دانست که دامون نقطه ضعف اوست و دامون می‌تواند او را به زندگی امیدوار کند زندگی که او می‌خواست از دست بدهد تا به وظیفه اش عمل کند آری برای او مرگ یک وظیفه بود وقتی از او تقاضای ندامت نامه می‌کنند تا در نتیجه دادگاه تخفیف دهند او می‌گوید هیچ‌کس از زندگی در کنار زن و فرزند گریزان نیست من مثل هر انسانی زندگی را دوست دارم و دوست دارم مثل هر پدری رنگ چشمان فرزندم را ببینم اما راهی را که انتخاب کرده‌ایم باید به پایان ببریم مرگ ما حیات ابدی است ما می‌رویم تا راه و رسم مبارزه بماند اگر من ندامت نامه بنویسم کمر مبارزان را خرد نکرده‌ام ؟''<ref name=":0">''از کتاب آخرین دفاع خسرو گلسرخی از بزرگ خضرائی''</ref>


خط ۳۵۸: خط ۳۵۳:
== منابع ==
== منابع ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}
<references group="فایل صوتی شعر من درکجای جهان ایستاده ام با صدای خسروگلسرخی" />