۸٬۶۷۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۷۵: | خط ۷۵: | ||
| پانویس = | | پانویس = | ||
}} | }} | ||
'''داریوش فروهر''' (متولد ١٣٠٧ اصفهان- به قتل رسیده ۱ آذر ۱۳۷۷) در یک خانواده مسلمان در اصفهان به دنیا آمد. او از ١٥ سالگی و پس از آشنایی با [[دکتر محمد مصدق|مصدق]]، فعالیت سیاسی خود را آغاز کرد. داریوش فروهر پیش از [[انقلاب ضد سلطنتی|انقلاب]] بیش از ده بار بازداشت و زندانی شد. داریوش فروهر در آذرماه ١٣٢٧ و در سن ٢٠ سالگی به عضویت گروه "مکتب " درآمد که هسته مرکزی یک گروه سیاسی ملتگرا بود. گروه مکتب سه سال بعد در یکم آبان ماه ١٣٣٠ تبدیل به "حزب ملت ایران" شد و داریوش فروهر به عضویت در کمیته موقت رهبری این حزب درآمد. او در هفدهم دی ماه همان سال در سن ٢٣ سالگی به دبیری حزب ملت ایران انتخاب شد و به واسطه فعالیتهای سیاسیاش پس از کودتای ٢٨ مرداد، برای دستگیری زنده و یا تحویل مردهاش جایزه تعیین شد. در سال ١٣٣٩ و با تشکیل جبهه ملی دوم، داریوش فروهر اگرچه در زندان بود اما به عضویت در شورای مرکزی این جبهه انتخاب شد. فروهر در نهم آبان ١٣٥٧ و پس از آزادی آیتالله طالقانی از زندان، از مردم خواست تا دستور حکومت نظامی را بشکنند. داریوش در آبان ماه ١٣٥٧ به عنوان سخنگوی جبهه ملی ایران انتخاب شد. | '''داریوش فروهر''' (متولد ١٣٠٧ اصفهان- به قتل رسیده ۱ آذر ۱۳۷۷) در یک خانواده مسلمان در اصفهان به دنیا آمد. او از ١٥ سالگی و پس از آشنایی با [[دکتر محمد مصدق|مصدق]]، فعالیت سیاسی خود را آغاز کرد. داریوش فروهر پیش از [[انقلاب ضد سلطنتی|انقلاب]] بیش از ده بار بازداشت و زندانی شد. داریوش فروهر در آذرماه ١٣٢٧ و در سن ٢٠ سالگی به عضویت گروه "مکتب " درآمد که هسته مرکزی یک گروه سیاسی ملتگرا بود. گروه مکتب سه سال بعد در یکم آبان ماه ١٣٣٠ تبدیل به "حزب ملت ایران" شد و داریوش فروهر به عضویت در کمیته موقت رهبری این حزب درآمد. او در هفدهم دی ماه همان سال در سن ٢٣ سالگی به دبیری حزب ملت ایران انتخاب شد و به واسطه فعالیتهای سیاسیاش پس از کودتای ٢٨ مرداد، برای دستگیری زنده و یا تحویل مردهاش جایزه تعیین شد. در سال ١٣٣٩ و با تشکیل جبهه ملی دوم، داریوش فروهر اگرچه در زندان بود اما به عضویت در شورای مرکزی این جبهه انتخاب شد. فروهر در نهم آبان ١٣٥٧ و پس از آزادی [[آیتالله طالقانی]] از زندان، از مردم خواست تا دستور حکومت نظامی را بشکنند. داریوش در آبان ماه ١٣٥٧ به عنوان سخنگوی [[جبهه ملی ایران]] انتخاب شد. | ||
داریوش فروهر در ٢٦ دیماه ١٣٥٧ و همزمان با فرار شاه از ایران، برای ملاقات با خمینی عازم پاریس شد و ١٦ روز بعد همراه خمینی به کشور بازگشت. او بلافاصله پس از انقلاب، در ٢٤ بهمن ١٣٥٧ درکابینه دولت موقت به ریاست مهدی بازرگان شرکت کرد و به عنوان "وزیرکار" مشغول به کار شد. او حقوقی بابت شغل وزارت دریافت نکرد و با استعفای دولت موقت نیز از فعالیتهای اجرایی فاصله گرفت. داریوش فروهر همزمان با آغاز پاییز سال ٦٠ به زندان رفت و به مدت پنج ماه در زندان به سر برد. داریوش فروهر و همسرش پروانه اسکندری شامگاه شنبه ٣٠ آبان ماه ١٣٧٧ توسط ماموران وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی در منزل شخصی خود در تهران خیابان سعدی، خیابان هدایت، کوچه مراد زاده، پلاک ۱۸ با ضربات چاقو به قتل رسیدند. علیرغم وصیت داریوش فروهر برای دفن در کنار شهدای سیام تیر ۱۳۳۱ وی را در قطعه ۸۹ ردیف ۱۸ شماره ۵ قبرستان بهشت زهرا تهران دفن کردند. | داریوش فروهر در ٢٦ دیماه ١٣٥٧ و همزمان با فرار شاه از ایران، برای ملاقات با خمینی عازم پاریس شد و ١٦ روز بعد همراه خمینی به کشور بازگشت. او بلافاصله پس از انقلاب، در ٢٤ بهمن ١٣٥٧ درکابینه دولت موقت به ریاست مهدی بازرگان شرکت کرد و به عنوان "وزیرکار" مشغول به کار شد. او حقوقی بابت شغل وزارت دریافت نکرد و با استعفای دولت موقت نیز از فعالیتهای اجرایی فاصله گرفت. داریوش فروهر همزمان با آغاز پاییز سال ٦٠ به زندان رفت و به مدت پنج ماه در زندان به سر برد. داریوش فروهر و همسرش پروانه اسکندری شامگاه شنبه ٣٠ آبان ماه ١٣٧٧ توسط ماموران [[وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی]] در منزل شخصی خود در تهران خیابان سعدی، خیابان هدایت، کوچه مراد زاده، پلاک ۱۸ با ضربات چاقو به قتل رسیدند. علیرغم وصیت داریوش فروهر برای دفن در کنار شهدای [[سیام تیر]] ۱۳۳۱ وی را در قطعه ۸۹ ردیف ۱۸ شماره ۵ قبرستان بهشت زهرا تهران دفن کردند. | ||
== زندگینامه داریوش فروهر == | == زندگینامه داریوش فروهر == | ||
خط ۸۴: | خط ۸۴: | ||
فروهر در سال ۱۳۲۲ در سن ۱۳ سالگی همزمان با تحصیل در دبیرستان ایرانشهر تهران با اهداف و مبارزهی دکتر محمد مصدق آشنا میشود و از همان هنگام وارد فعالیتهای سیاسی میشود. در سال ۱۳۲۷ وارد دانشکده حقوق میشود | فروهر در سال ۱۳۲۲ در سن ۱۳ سالگی همزمان با تحصیل در دبیرستان ایرانشهر تهران با اهداف و مبارزهی دکتر محمد مصدق آشنا میشود و از همان هنگام وارد فعالیتهای سیاسی میشود. در سال ۱۳۲۷ وارد دانشکده حقوق میشود | ||
فروهر در آذرماه ۱۳۲۷ و در سن ۲۰ سالگی به عضویت گروه مکتب درآمد، گروهی که هسته مرکزی یک سازمان سیاسی ملیگرا و مبارز بود. گروه مکتب سه سال بعد در یکم آبان ماه ۱۳۳۰ تبدیل به حزب ملت ایران شد و داریوش فروهر نیز به عضویت در کمیته موقت رهبری این حزب درآمد. او در هفدهم دی ماه همان سال و در سن ۲۳ سالگی به دبیری حزب ملت ایران انتخاب شد. در سال ۱۳۲۸ مصدق را در بنیانگذاری جبههی ملی به همراه دیگر دانشجویان یاری میدهد. یکسال بعد برای اولین بار بدلیل فعالیتهای سیاسی بازداشت میشود. در روز ۳۰ تیر ۱۳۳۱ نقش فعالی در قیام مردم بعهده داشت. وی در تظاهرات خونین میدان بهارستان شرکت میکند، یک سال بعد در اوج فعالیتهای خود در جریان کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ مجروح میشود. در اول شهریور ۱۳۳۲ تخستین اعلامیهی ستاد مخفی حزب ملت ایران علیه کودتاچیان به امضای داریوش فروهر منتشر میشود. در این اعلامیه مردم به مبارزه و مقاومت علیه کودتاچیان فراخوانده شدند. | فروهر در آذرماه ۱۳۲۷ و در سن ۲۰ سالگی به عضویت گروه مکتب درآمد، گروهی که هسته مرکزی یک سازمان سیاسی ملیگرا و مبارز بود. گروه مکتب سه سال بعد در یکم آبان ماه ۱۳۳۰ تبدیل به حزب ملت ایران شد و داریوش فروهر نیز به عضویت در کمیته موقت رهبری این حزب درآمد. او در هفدهم دی ماه همان سال و در سن ۲۳ سالگی به دبیری حزب ملت ایران انتخاب شد. در سال ۱۳۲۸ مصدق را در بنیانگذاری جبههی ملی به همراه دیگر دانشجویان یاری میدهد. یکسال بعد برای اولین بار بدلیل فعالیتهای سیاسی بازداشت میشود. در روز ۳۰ تیر ۱۳۳۱ نقش فعالی در قیام مردم بعهده داشت. وی در تظاهرات خونین میدان بهارستان شرکت میکند، یک سال بعد در اوج فعالیتهای خود در جریان [[کودتای ۲۸ مرداد]] ۱۳۳۲ مجروح میشود. در اول شهریور ۱۳۳۲ تخستین اعلامیهی ستاد مخفی حزب ملت ایران علیه کودتاچیان به امضای داریوش فروهر منتشر میشود. در این اعلامیه مردم به مبارزه و مقاومت علیه کودتاچیان فراخوانده شدند. | ||
در روز ۱۰ دی ۱۳۳۲ داریوش فروهر بازداشت میشود، وی در مرداد ماه ۱۳۳۳ ظاهراٌ از زندان فرمانداری نظامی آزاد و به قشم تبعید میشود. فروهر در همان سال به تهران بازمیگردد و به دلیل راه انداختن تظاهرات علیه کنسرسیوم بار دیگر به زندان میرود. وی پس از آزادی از زندان نقش فعالی در برگزاری مراسم هفتم و چهلم شهادت دکتر حسین فاطمی ایفا میکند. در نوروز ۱۳۳۵ به دنبال مخالفت با پیمان بغداد و انتخابات دورهی نوزدهم به همراه آیتالله زنجانی بهمدت چند ماه روانه زندان میشود. در هشتم خرداد ۱۳۳۸ به دنبال فعالیتهای حزبی، همراه تعدادی از دانشآموزان، دانشجویان و کارگران بازداشت میشود. وی مدت سه ماه در سلولی که در زیر یک شیروانی قرار داشت و لولههای حرارتی آشپزخانه قرارگاه دژبان از دیوارهای آن میگذشت در شرایطی خفقانآور زندانی میشود. | در روز ۱۰ دی ۱۳۳۲ داریوش فروهر بازداشت میشود، وی در مرداد ماه ۱۳۳۳ ظاهراٌ از زندان فرمانداری نظامی آزاد و به قشم تبعید میشود. فروهر در همان سال به تهران بازمیگردد و به دلیل راه انداختن تظاهرات علیه [[قرارداد کنسرسیوم|کنسرسیوم]] بار دیگر به زندان میرود. وی پس از آزادی از زندان نقش فعالی در برگزاری مراسم هفتم و چهلم شهادت [[دکتر حسین فاطمی]] ایفا میکند. در نوروز ۱۳۳۵ به دنبال مخالفت با پیمان بغداد و انتخابات دورهی نوزدهم به همراه [[آیتالله زنجانی]] بهمدت چند ماه روانه زندان میشود. در هشتم خرداد ۱۳۳۸ به دنبال فعالیتهای حزبی، همراه تعدادی از دانشآموزان، دانشجویان و کارگران بازداشت میشود. وی مدت سه ماه در سلولی که در زیر یک شیروانی قرار داشت و لولههای حرارتی آشپزخانه قرارگاه دژبان از دیوارهای آن میگذشت در شرایطی خفقانآور زندانی میشود. | ||
و به واسطه این فعالیتها، برای دستگیری زنده و یا تحویل مردهاش جایزه تعیین شد. در سال ۱۳۳۸ نیز در حالی که در زندان به سر میبرد ارتشبد هدایت که گویی حامل پیامی از سوی شاه بود، به او توصیه کرد تا برای همیشه از ایران برود. فروهر، اما در پاسخ به او گفت که «زندان را به آزادی دور از وطن ترجیح میدهم.» | و به واسطه این فعالیتها، برای دستگیری زنده و یا تحویل مردهاش جایزه تعیین شد. در سال ۱۳۳۸ نیز در حالی که در زندان به سر میبرد ارتشبد هدایت که گویی حامل پیامی از سوی شاه بود، به او توصیه کرد تا برای همیشه از ایران برود. فروهر، اما در پاسخ به او گفت که «زندان را به آزادی دور از وطن ترجیح میدهم.» | ||
در سال ۱۳۳۹ و با تشکیل جبهه ملی دوم، داریوش فروهر اگرچه در زندان بود، اما به عضویت در شورای مرکزی این جبهه انتخاب شد. او دو ماه پس از آزادی از زندان، از سوی جبهه ملی کاندیدای مجلس شد، اما باز هم در ۱۷ دی ماه به زندان افتاده و تا ۲۵ فروردین ۱۳۴۰ در زندان باقی ماند. وی پیش از انقلاب ایران بیش از ده بار بازداشت و زندانی شد. | در سال ۱۳۳۹ و با تشکیل [[جبهه ملی ایران|جبهه ملی]] دوم، داریوش فروهر اگرچه در زندان بود، اما به عضویت در شورای مرکزی این جبهه انتخاب شد. او دو ماه پس از آزادی از زندان، از سوی جبهه ملی کاندیدای مجلس شد، اما باز هم در ۱۷ دی ماه به زندان افتاده و تا ۲۵ فروردین ۱۳۴۰ در زندان باقی ماند. وی پیش از انقلاب ایران بیش از ده بار بازداشت و زندانی شد. | ||
داریوش فروهر سوم اردیبهشت ۱۳۴۰ با یکی از همرزمان خود به نام پروانه اسکندری که او نیز بارها به زندان افتاده بود، ازدواج کرد. پروانه اسکندری نیز از ارادتمندان راه مصدق بود و در حزب ملت ایران عضویت داشت. در شامگاه ۲۹ تیر به همراه شخصیتهای سیاسی ملی از جمله آیتالله طالقانی در مراسم فاتحهخوانی بر سر مزار شهدای سیام تیر بازداشت شده و بر اثر فشار افکار عمومی آزاد میگردد. در اول بهمن همان سال نیز به دنبال هجوم گارد شاهنشاهی به دانشگاه، وی در معرض دستگیری قرار میگیرد ولی نیروهای گارد موفق به بازداشت وی نمیشوند. در نیمه اسفند ۱۳۴۱ داریوش فروهر به علت شرکت فعال در تظاهرات علیه طرح انقلاب سفید بار دیگر با عدهای از رهبران جبهه ملی روانه زندان میشود. وی تا شهریور ۱۳۴۲ در زندان میماند. وی پس از آزادی طرح تازهای به نام «ایستادگی و کوشش» ارائه میدهد و همچنین با ارسال نامههایی برای دکتر مصدق در احمدآباد برای سازماندهی و چگونگی پیکارهای آینده از وی راهنمایی میخواهد. در ۳۰ شهریور ۱۳۴۳ به دنبال فعالیتهای سیاسی و حزبی به همراه گروهی از یارانش روانه زندان میشود. | داریوش فروهر سوم اردیبهشت ۱۳۴۰ با یکی از همرزمان خود به نام پروانه اسکندری که او نیز بارها به زندان افتاده بود، ازدواج کرد. پروانه اسکندری نیز از ارادتمندان راه مصدق بود و در حزب ملت ایران عضویت داشت. در شامگاه ۲۹ تیر به همراه شخصیتهای سیاسی ملی از جمله آیتالله طالقانی در مراسم فاتحهخوانی بر سر مزار شهدای سیام تیر بازداشت شده و بر اثر فشار افکار عمومی آزاد میگردد. در اول بهمن همان سال نیز به دنبال هجوم گارد شاهنشاهی به دانشگاه، وی در معرض دستگیری قرار میگیرد ولی نیروهای گارد موفق به بازداشت وی نمیشوند. در نیمه اسفند ۱۳۴۱ داریوش فروهر به علت شرکت فعال در تظاهرات علیه طرح انقلاب سفید بار دیگر با عدهای از رهبران جبهه ملی روانه زندان میشود. وی تا شهریور ۱۳۴۲ در زندان میماند. وی پس از آزادی طرح تازهای به نام «ایستادگی و کوشش» ارائه میدهد و همچنین با ارسال نامههایی برای دکتر مصدق در احمدآباد برای سازماندهی و چگونگی پیکارهای آینده از وی راهنمایی میخواهد. در ۳۰ شهریور ۱۳۴۳ به دنبال فعالیتهای سیاسی و حزبی به همراه گروهی از یارانش روانه زندان میشود. | ||
خط ۱۰۶: | خط ۱۰۶: | ||
سرانجام در شب اول آذر سال ۱۳۷۷ به همراه همسرش پروانه اسکندری بدست ماموران وزارت اطلاعات در سلسله قتلهای زنجیرهای با چندین ضربه کارد به قتل میرسد. | سرانجام در شب اول آذر سال ۱۳۷۷ به همراه همسرش پروانه اسکندری بدست ماموران وزارت اطلاعات در سلسله قتلهای زنجیرهای با چندین ضربه کارد به قتل میرسد. | ||
=== نامه به شاه === | === نامه به [[محمدرضا شاه پهلوی|شاه]] === | ||
چند سال پس از آزادی، و در آستانه انقلاب سال ۱۳۵۷ داریوش فروهر در کنار شاپور بختیار و کریم سنجابی نامهای خطاب به [[محمدرضا شاه پهلوی|شاه]] منتشر کرده و خواستار بازگشت به قانون مشروطه شدند. در ابتدای این نامه که ۲۲ خرداد ۱۳۵۶ منتشر شد، خطاب به شاه آمده بود: "با توجه به اینکه در مقامات پارلمانی و قضایی و دولتی کشور، کسی را که صاحب تشخیص و تصمیم بوده، مسئولیت و مأموریتی غیر از پیروی از «منویات ملوکانه» داشته باشد، نمیشناسیم و در حالی که تمام امور مملکت از طریق صدور فرمانها انجام میشود و انتخاب نمایندگان ملت و انشای قوانین و تأسیس حزب و حتی انقلاب در کف اقتدار شخص اعلیحضرت قرار دارد که همه اختیارات و افتخارات و بنابراین مسئولیتها را منحصر و متوجه به خود فرمودهاند، این مشروحه را علیرغم خطرات سنگین تقدیم حضور مینماییم." | چند سال پس از آزادی، و در آستانه انقلاب سال ۱۳۵۷ داریوش فروهر در کنار شاپور بختیار و کریم سنجابی نامهای خطاب به [[محمدرضا شاه پهلوی|شاه]] منتشر کرده و خواستار بازگشت به قانون مشروطه شدند. در ابتدای این نامه که ۲۲ خرداد ۱۳۵۶ منتشر شد، خطاب به شاه آمده بود: "با توجه به اینکه در مقامات پارلمانی و قضایی و دولتی کشور، کسی را که صاحب تشخیص و تصمیم بوده، مسئولیت و مأموریتی غیر از پیروی از «منویات ملوکانه» داشته باشد، نمیشناسیم و در حالی که تمام امور مملکت از طریق صدور فرمانها انجام میشود و انتخاب نمایندگان ملت و انشای قوانین و تأسیس حزب و حتی انقلاب در کف اقتدار شخص اعلیحضرت قرار دارد که همه اختیارات و افتخارات و بنابراین مسئولیتها را منحصر و متوجه به خود فرمودهاند، این مشروحه را علیرغم خطرات سنگین تقدیم حضور مینماییم." | ||
خط ۱۲۰: | خط ۱۲۰: | ||
ساعت نه شنبه شب سی آبان ماه ۱۳۷۷ زنگ خانه داریوش فروهر به صدا در آمد. | ساعت نه شنبه شب سی آبان ماه ۱۳۷۷ زنگ خانه داریوش فروهر به صدا در آمد. | ||
داریوش فروهر که به تازگی از بستر جراحی برخاسته و گرفتار آنفولانزای شدیدی بود در را گشود و دو مرد ابوالفضل مسلمی و مهرداد عالیخانی با عنوان دروغین افسران نیروی انتظامی خونسردانه به فروهر گفتند که بر اساس گزارشهای دریافتی با اتومبیل رنوی فروهر سرقتی صورت گرفته است. فروهر تنها پاسخ داد: اما من داریوش فروهر هستم و همین یک استدلال را برای مجاب کردن ماموران کافی دانست. عالیخانی گفت شما را می شناسیم ولی ماموریم و معذور. | داریوش فروهر که به تازگی از بستر جراحی برخاسته و گرفتار آنفولانزای شدیدی بود در را گشود و دو مرد ابوالفضل مسلمی و مهرداد عالیخانی با عنوان دروغین افسران [[نیروی انتظامی جمهوری اسلامی|نیروی انتظامی]] خونسردانه به فروهر گفتند که بر اساس گزارشهای دریافتی با اتومبیل رنوی فروهر سرقتی صورت گرفته است. فروهر تنها پاسخ داد: اما من داریوش فروهر هستم و همین یک استدلال را برای مجاب کردن ماموران کافی دانست. عالیخانی گفت شما را می شناسیم ولی ماموریم و معذور. | ||
مسلمی هم نامه ای جعلی را با مهر و امضای نیروی انتظامی به فروهر نشان داد که در آن موضوع سرقت به همراه شماره ماشین قید شده بود. | مسلمی هم نامه ای جعلی را با مهر و امضای نیروی انتظامی به فروهر نشان داد که در آن موضوع سرقت به همراه شماره ماشین قید شده بود. | ||
خط ۱۴۶: | خط ۱۴۶: | ||
«معاینهی پزشکی فروهر را به عمل آوردم؛ اما یارای آن را نیافتم که پیکر پروانه فروهر را معاینه کنم. نتیجهی معاینهی من و معاینهی پزشک قانونی این است: با هر دو پیش از کُشتن بدرفتاری بسیار شده است. ضربههای کارد وقتی وارد شدهاند که هر دو به حالت فلج درآمده بودند. نخست آنها را به حالت فلج درآورده و سپس سلاخیشان کردهاند. به هر یک از آنها دست کم ۱۵ ضربه کارد وارد شده است. هر دو در طبقهی بالا بودهاند. نخست پروانه را در حضور شوهرش کشتهاند و سپس او را که هنوز زنده بوده است به طبقهی پایین آورده و سلاخی کردهاند.» | «معاینهی پزشکی فروهر را به عمل آوردم؛ اما یارای آن را نیافتم که پیکر پروانه فروهر را معاینه کنم. نتیجهی معاینهی من و معاینهی پزشک قانونی این است: با هر دو پیش از کُشتن بدرفتاری بسیار شده است. ضربههای کارد وقتی وارد شدهاند که هر دو به حالت فلج درآمده بودند. نخست آنها را به حالت فلج درآورده و سپس سلاخیشان کردهاند. به هر یک از آنها دست کم ۱۵ ضربه کارد وارد شده است. هر دو در طبقهی بالا بودهاند. نخست پروانه را در حضور شوهرش کشتهاند و سپس او را که هنوز زنده بوده است به طبقهی پایین آورده و سلاخی کردهاند.» | ||
دکتر برومند این واقعیت را نیز فاش میکند که نیروهای انتظامی و مأمورینی که از سوی وزارت اطلاعات به محل وقوع جنایت فرستاده میشوند، بیدرنگ همه، همهی دوستان و بستگانِ ماتمگرفتهی فروهرها را که حالا در گوشهای از حیاط خانه وارفتهاند، از آنجا بیرون میکنند و حیاط و خانه را به تصرف خود درمیآورند. اعتراض و التماس نزدیکترین خویشان قربانیان هم که از هر گوشهی شهر به این خانه سرازیر شدهاند، به جایی نمیرسد. حدود نیمه شب، اما میگذارند مادر و خواهر پروانه و برادر داریوش فروهر و چند تنی دیگر از نزدیکترین کسانِ به خونخفتگان وارد حیاط خانه شوند؛ و نه حتا وارد ساختمان. همین. وگرنه تا ده روز پس از این رویداد، یعنی تا سهشنبه دهم آذر، خانه در تصرف مأموران انتظامی و امنیتی حکومت میماند. این را آرش، فرزند پروانه و داریوش فروهر گواهی داده است: | دکتر برومند این واقعیت را نیز فاش میکند که نیروهای انتظامی و مأمورینی که از سوی [[وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی|وزارت اطلاعات]] به محل وقوع جنایت فرستاده میشوند، بیدرنگ همه، همهی دوستان و بستگانِ ماتمگرفتهی فروهرها را که حالا در گوشهای از حیاط خانه وارفتهاند، از آنجا بیرون میکنند و حیاط و خانه را به تصرف خود درمیآورند. اعتراض و التماس نزدیکترین خویشان قربانیان هم که از هر گوشهی شهر به این خانه سرازیر شدهاند، به جایی نمیرسد. حدود نیمه شب، اما میگذارند مادر و خواهر پروانه و برادر داریوش فروهر و چند تنی دیگر از نزدیکترین کسانِ به خونخفتگان وارد حیاط خانه شوند؛ و نه حتا وارد ساختمان. همین. وگرنه تا ده روز پس از این رویداد، یعنی تا سهشنبه دهم آذر، خانه در تصرف مأموران انتظامی و امنیتی حکومت میماند. این را آرش، فرزند پروانه و داریوش فروهر گواهی داده است: | ||
«با آنکه ما از مقامات قضایی حکم تحویل خانه را گرفته بودیم، مأموران امنیتی به این حکم اعتنا نکردند و تا کارشان تمام نشد ما را به داخل خانه راه ندادند. وقتی آنها رفتند و ما به داخل خانه وارد شدیم، آنجا را مانند یک زبالهدان آشفته یافتیم. همه جا را زیر و رو کرده و تمام پروندهها و یادداشتها و اوراق و اسناد خصوصی پدرم را با خود برده بودند. از جمله دفتری را که پدرم خاطرات خود را در آن مینوشت.»<ref>[http://www.asre-nou.net/php/view.php?objnr=45855 سایت عصر نو]</ref> | «با آنکه ما از مقامات قضایی حکم تحویل خانه را گرفته بودیم، مأموران امنیتی به این حکم اعتنا نکردند و تا کارشان تمام نشد ما را به داخل خانه راه ندادند. وقتی آنها رفتند و ما به داخل خانه وارد شدیم، آنجا را مانند یک زبالهدان آشفته یافتیم. همه جا را زیر و رو کرده و تمام پروندهها و یادداشتها و اوراق و اسناد خصوصی پدرم را با خود برده بودند. از جمله دفتری را که پدرم خاطرات خود را در آن مینوشت.»<ref>[http://www.asre-nou.net/php/view.php?objnr=45855 سایت عصر نو]</ref> | ||
خط ۱۷۱: | خط ۱۷۱: | ||
در هفدهم دی ماه همان سال و در سن ۲۳ سالگی به دبیری حزب ملت ایران انتخاب شد. | در هفدهم دی ماه همان سال و در سن ۲۳ سالگی به دبیری حزب ملت ایران انتخاب شد. | ||
در سال ۱۳۲۸ مصدق را در بنیانگذاری جبههی ملی به همراه دیگر دانشجویان یاری میدهد. | در سال ۱۳۲۸ مصدق را در بنیانگذاری [[جبهه ملی ایران|جبههی ملی]] به همراه دیگر دانشجویان یاری میدهد. | ||
یکسال بعد برای اولین بار بدلیل فعالیتهای سیاسی بازداشت میشود. | یکسال بعد برای اولین بار بدلیل فعالیتهای سیاسی بازداشت میشود. | ||
خط ۱۸۷: | خط ۱۸۷: | ||
فروهر در همان سال به تهران بازمیگردد و به دلیل راه انداختن تظاهرات علیه کنسرسیوم بار دیگر به زندان میرود. | فروهر در همان سال به تهران بازمیگردد و به دلیل راه انداختن تظاهرات علیه کنسرسیوم بار دیگر به زندان میرود. | ||
پس از آزادی از زندان نقش فعالی در برگزاری مراسم هفتم و چهلم شهادت دکتر حسین فاطمی ایفا میکند. | پس از آزادی از زندان نقش فعالی در برگزاری مراسم هفتم و چهلم شهادت [[سیدحسین فاطمی|دکتر حسین فاطمی]] ایفا میکند. | ||
در نوروز ۱۳۳۵ به دنبال مخالفت با پیمان بغداد و انتخابات دورهی نوزدهم به همراه آیتالله زنجانی بهمدت چند ماه روانه زندان میشود | در نوروز ۱۳۳۵ به دنبال مخالفت با پیمان بغداد و انتخابات دورهی نوزدهم به همراه آیتالله زنجانی بهمدت چند ماه روانه زندان میشود | ||
خط ۲۳۹: | خط ۲۳۹: | ||
برای حل اختلافات و مشکلات کردستان به همراه هیئتی به نمایندگی از خمینی به کردستان میرود. | برای حل اختلافات و مشکلات کردستان به همراه هیئتی به نمایندگی از خمینی به کردستان میرود. | ||
سرانجام در شب اول آذر سال ۱۳۷۷ به همراه همسرش پروانه اسکندری بدست ماموران وزارت اطلاعات در سلسله قتلهای زنجیرهای با چندین ضربه کارد به قتل میرسد. | سرانجام در شب اول آذر سال ۱۳۷۷ به همراه همسرش پروانه اسکندری بدست ماموران [[وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی|وزارت اطلاعات]] در سلسله [[قتلهای زنجیرهای]] با چندین ضربه کارد به قتل میرسد. | ||
== منابع == | == منابع == | ||
<references /><references /> | <references /><references /> |
ویرایش