دکتر محمد مصدق: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۵۷: خط ۵۷:
| religion      = اسلام (شیعه)
| religion      = اسلام (شیعه)
| signature      = mohammad mossadegh Signature.svg
| signature      = mohammad mossadegh Signature.svg
}}'''دکترمحمد مصدق''' در ۲۹ اردیبهشت ۱۲۶۱ خورشیدی، مصادف با ۲۹ رجب ۱۲۹۹ قمری (۲۰می ۱۸۸۲میلادی) در محله سنگلج تهران متولد شد. پدرش میرزا هدایت الله از رجال متجدد و از اطرافیان میرزا تقی‌خان امیرکبیر بود. پدر دکتر محمد مصدق وزیردفتر و عموزاده میرزا یوسف‌خان مستوفی الممالک، صدراعظم پیشین ایران و مادرش، ملک‌تاج خانم، نجم‌السلطنه، نوه عباس میرزا، ولیعهد فتحعلی شاه قاجار و خواهر عبدالحسین میرزا فرمانفرما بود.   
}}'''دکترمحمد مصدق،''' در ۲۹ اردیبهشت ۱۲۶۱ خورشیدی، مصادف با ۲۹ رجب ۱۲۹۹ قمری (۲۰می ۱۸۸۲میلادی) در محله سنگلج تهران متولد شد. پدرش میرزا هدایت‌الله از رجال متجدد و از اطرافیان میرزا تقی‌خان امیرکبیر بود. پدر دکتر محمد مصدق وزیردفتر و عموزاده میرزا یوسف‌خان مستوفی‌الممالک، صدراعظم پیشین ایران و مادرش، ملک‌تاج خانم نجم‌السلطنه، نوه عباس میرزا، ولیعهد فتحعلی شاه قاجار و خواهر عبدالحسین میرزا فرمانفرما بود.   


دکتر محمد مصدق در چنین خانواده‌ای، با افکار متجدد آن زمان آشنا گشت. دکتر محمد مصدق، در ۱۹ سالگی با خانم ضیا‌ء السلطنه، دختر حاج سید زین‌العابدین، ازدواج کرد که حاصل آن پنج فرزند بود.  
دکتر محمد مصدق در چنین خانواده‌ای، با افکار متجدد آن زمان آشنا گشت. دکتر محمد مصدق، در ۱۹ سالگی با خانم ضیا‌ء‌السلطنه، دختر حاج سید زین‌العابدین، ازدواج کرد که حاصل آن پنج فرزند بود.  


دکتر محمد مصدق جوان، در انقلاب مشروطه به جمع آزادی‌خواهان پیوست و پس از به توپ بستن مجلس توسط محمدعلی شاه، مدتی مخفی شد. در انتخابات مجلس اول به نمایندگی از اصفهان برگزیده شد، اما چون سنش به حد نصاب ۳۰ سال نرسید، اعتبار نامه‌اش در شعبه رسیدگی مورد مخالفت قرار گرفت و قبل از اینکه گزارش کمیسیون در مجلس مطرح شود، از نمایندگی صرف‌نظر کرد.
دکتر محمد مصدق جوان، در انقلاب مشروطه به جمع آزادی‌خواهان پیوست و پس از به توپ بستن مجلس توسط محمدعلی شاه، مدتی مخفی شد. در انتخابات مجلس اول به نمایندگی از اصفهان برگزیده شد، اما چون سنش به حد نصاب ۳۰ سال نرسید، اعتبار نامه‌اش در شعبه رسیدگی مورد مخالفت قرار گرفت و قبل از اینکه گزارش کمیسیون در مجلس مطرح شود، از نمایندگی صرف‌نظر کرد.


دکتر محمد مصدق برای تحصیل در سال ۱۹۰۹(۱۲۸۸خورشیدی) به اروپا رفت. ابتدا در پاریس در مدرسه علوم سیاسی به تحصیل پرداخت و در نهایت، در رشته دکترای حقوق، از مدرسه عالی نوشاتل، در سوییس فارغ‌التحصیل شد. او اولین ایرانی دارای دکترای حقوق است.  
دکتر محمد مصدق برای تحصیل در سال ۱۹۰۹ (۱۲۸۸خورشیدی) به اروپا رفت. ابتدا در پاریس در مدرسه علوم سیاسی به تحصیل پرداخت و در نهایت، در رشته دکترای حقوق، از مدرسه عالی نوشاتل، در سوییس فارغ‌التحصیل شد. او اولین ایرانی دارای دکترای حقوق است.  


دکتر محمد مصدق پس از فارغ التحصیلی، مدتی در کارهای دولتی مشغول گشت، از جمله معاونت وزارت مالیه، رئیس کل محاسبات و همچنین ولایت فارس، مدتی بر عهده‌ی او بود.  
دکتر محمد مصدق پس از فارغ‌التحصیلی، مدتی در کارهای دولتی مشغول گشت، از جمله معاونت وزارت مالیه، رئیس کل محاسبات و همچنین اداره‌ی ولایت فارس، مدتی بر عهده‌ی او بود.  


در زمان ولایت فارس، کودتای ۳ اسفند ۱۲۹۹ اتفاق افتاد و رضاخان با کمک سید ضیاءالدین طباطبایی و همراهی ژنرال آیرونساید انگلیسی و استفاده از نیروهای قزاق خود، سلطنت قاجاریه که با فشار متجددین و مشروطه‌خواهان بسیار ضعیف شده بود را سرنگون کرد. دکتر محمد مصدق با این کودتا و نخست وزیری سید ضیاء مخالفت کرد. او در کابینه دوم مشیرالدوله، مدت کوتاهی از خرداد تا مهر ۱۳۰۲ وزیر خارجه بود.
در زمان ولایت فارس، کودتای ۳ اسفند ۱۲۹۹ اتفاق افتاد و رضاخان با کمک سید ضیاءالدین طباطبایی و همراهی ژنرال آیرونساید انگلیسی و استفاده از نیروهای قزاق خود، سلطنت قاجاریه که با فشار متجددین و مشروطه‌خواهان بسیار ضعیف شده بود را سرنگون کرد. دکتر محمد مصدق با این کودتا و نخست‌وزیری سید ضیاء مخالفت کرد. او در کابینه دوم مشیرالدوله، مدت کوتاهی از خرداد تا مهر ۱۳۰۲ وزیر خارجه بود.


دکتر محمد مصدق در دوره پنجم مجلس از تهران به عنوان نماینده انتخاب شد. او از جمله نمایندگانی بود که در مجلس پنجم با ماده واحده‌ی تغییر سلطنت از قاجار به پهلوی مخالفت کرد و نطقی نیز در این رابطه در مجلس ایراد کرد و قبل از رای گیری در این‌باره مجلس را ترک کرد. در مجلس ششم نیز دکتر محمد مصدق به نمایندگی از تهران انتخاب شد و به رغم محکم شدن پایه‌های حکومت رضاخان، پایه‌گذاری سلطنت پهلوی را زیر سوال برد. در مجلس هفتم اما با دخالت دولت در انتخابات هیچ یک از مخالفان رژیم از جمله دکتر محمد مصدق، به مجلس راه نیافتند. پیامد آن، دکتر محمد مصدق توسط رضا خان خانه نشین شد. از سال ۱۳۰۷ تا پایان سلطنت رضاشاه در ۱۳۲۰ دکتر محمد مصدق خانه نشین و تحت نظر بود. دکتر محمد مصدق در ۲۰ شهریور ۱۳۲۰ آزاد گردید و در انتخابات دوره چهاردهم مجلس به عنوان نماینده اول تهران، انتخاب شد و فعالیت سیاسی را از سرگرفت. در سالهای بعد از شهریور ۱۳۲۰، به دلیل کنار رفتن رضاخان و ضعف دولتهای غربی که هنوز درگیر تبعات جنگ جهانی بودند، یک فضای باز سیاسی در ایران شکل گرفت. در این دوران دکتر محمد مصدق رهبری نیروهای ملی ایران را برعهده داشت. در سال ۱۳۲۸ جبهه ملی به رهبری دکتر محمد مصدق و مشارکت نیروها و احزاب ملی شکل گرفت. در مجلس دوره شانزدهم دکتر محمد مصدق موفق شد، قانون ملی شدن صنعت نفت ایران را از تصویب مجلس بگذراند. در اردیبهشت سال ۱۳۳۰ دکتر محمد مصدق به نخست وزیری انتخاب شد و قانون خلع ید از شرکت نفت انگلستان را به تصویب رساند. دکتر محمد مصدق در پی شکایت دولت انگلستان از دولت ایران به دیوان بین‌المللی لاهه، در مورد خلع ید از شرکت انگلیسی، خود شخصا در دادگاه حاضر شد و از حق ایران در این دعوای حقوقی، دفاعی تاریخی کرد و پیروز شد. پیروزی دکتر محمد مصدق و دفاع تاریخی او در دادگاه لاهه، الهام بخش بسیاری از کشورهایی شد که با استعمار در جنگ بودند. از جمله، ملی کردن کانال سوئز توسط جمال عبدالناصر با الهام از دکتر محمد مصدق انجام گرفت.  
دکتر محمد مصدق در دوره پنجم مجلس از تهران به عنوان نماینده انتخاب شد. او از جمله نمایندگانی بود که در مجلس پنجم با ماده واحده‌ی تغییر سلطنت از قاجار به پهلوی مخالفت کرد و نطقی نیز در این رابطه در مجلس ایراد کرد و قبل از رای‌گیری در این‌باره مجلس را ترک کرد. در مجلس ششم نیز دکتر محمد مصدق به نمایندگی از تهران انتخاب شد و به رغم محکم شدن پایه‌های حکومت رضاخان، پایه‌گذاری سلطنت پهلوی را زیر سوال برد. در مجلس هفتم اما با دخالت دولت در انتخابات هیچ یک از مخالفان رژیم از جمله دکتر محمد مصدق، به مجلس راه نیافتند. پیامد آن، دکتر محمد مصدق توسط رضا‌خان خانه‌نشین شد. از سال ۱۳۰۷ تا پایان سلطنت رضاشاه در ۱۳۲۰ دکتر محمد مصدق خانه‌نشین و تحت نظر بود. دکتر محمد مصدق در ۲۰ شهریور ۱۳۲۰ آزاد گردید و در انتخابات دوره چهاردهم مجلس به عنوان نماینده اول تهران، انتخاب شد و فعالیت سیاسی را از سرگرفت. در سالهای بعد از شهریور ۱۳۲۰، به دلیل کنار رفتن رضاخان و ضعف دولتهای غربی که هنوز درگیر تبعات جنگ جهانی بودند، یک فضای باز سیاسی در ایران شکل گرفت. در این دوران دکتر محمد مصدق رهبری نیروهای ملی ایران را برعهده داشت. در سال ۱۳۲۸ جبهه ملی به رهبری دکتر محمد مصدق و مشارکت نیروها و احزاب ملی شکل گرفت. در مجلس دوره شانزدهم دکتر محمد مصدق موفق شد، قانون ملی شدن صنعت نفت ایران را از تصویب مجلس بگذراند. در اردیبهشت سال ۱۳۳۰ دکتر محمد مصدق به نخست‌وزیری انتخاب شد و قانون خلع ید از شرکت نفت انگلستان را به تصویب رساند. دکتر محمد مصدق در پی شکایت دولت انگلستان از دولت ایران به دیوان بین‌المللی لاهه، در مورد خلع ید از شرکت انگلیسی، خود شخصا در دادگاه حاضر شد و از حق ایران در این دعوای حقوقی، دفاعی تاریخی کرد و پیروز شد. پیروزی دکتر محمد مصدق و دفاع تاریخی او در دادگاه لاهه، الهام‌بخش بسیاری از کشورهایی شد که با استعمار در جنگ بودند. از جمله، ملی کردن کانال سوئز توسط جمال عبدالناصر با الهام از دکتر محمد مصدق انجام گرفت.  


درتیرماه ۱۳۳۱ در پی تن ندادن محمدرضا شاه به شروط دکتر محمد مصدق، او از نخست وزیری کناره گیری کرد و شاه قوام را به نخست وزیری برگزید. ولی دولت قوام دیری نپایید، زیرا در سی تیر۱۳۳۱ مردم در تهران و بسیاری از شهرها به خیابانها ریختند و با شعار «یامرگ یا مصدق» خواهان بازگشت دکتر محمد مصدق به نخست وزیری شدند. در نهایت، دکتر محمد مصدق برای بار دوم نخست وزیر شد. این بار دولت انگلستان شروع به توطئه بر علیه دکتر محمد مصدق کرد. در ۹ اسفند ۱۳۳۱ یک کودتا علیه او خنثی شد، اما توطئه‌ها باز هم ادامه یافت. در نهایت با همکاری سازمان سیا و سازمان امنیت بریتانیا و عوامل داخلیشان و عوامل دربار، چون شعبان جعفری معروف به «شعبان بی‌مخ» و روحانیونی همچون آیت الله کاشانی، در ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ در پی یک کودتا، دولت دکتر محمد مصدق سقوط کرد. دکتر محمد مصدق، دستگیر و در دادگاه نظامی به زندان و تبعید محکوم شد. او پس از تحمل ۳سال زندان به احمد آباد، روستایی در نزدیکی کرج که خانه‌اش در آنجا قرار داشت، تبعید شد و تا پایان عمر در آنجا به سر برد. دکتر محمد مصدق در سال ۱۳۴۵ دراثر بیماری در بیمارستان نجمیه تهران که بانی آن مادر خودش بود درگذشت. 
درتیرماه ۱۳۳۱ در پی تن ندادن محمدرضا شاه به شروط دکتر محمد مصدق، او از نخست وزیری کناره‌گیری کرد و شاه قوام را به نخست وزیری برگزید. ولی دولت قوام دیری نپایید، زیرا در سی تیر۱۳۳۱ مردم در تهران و بسیاری از شهرها به خیابانها ریختند و با شعار «یامرگ یا مصدق» خواهان بازگشت دکتر محمد مصدق به نخست‌وزیری شدند. در نهایت، دکتر محمد مصدق برای بار دوم نخست‌وزیر شد. این بار دولت انگلستان شروع به توطئه بر علیه دکتر محمد مصدق کرد. در ۹ اسفند ۱۳۳۱ یک کودتا علیه او خنثی شد، اما توطئه‌ها باز هم ادامه یافت. در نهایت با همکاری سازمان سیا و سازمان امنیت بریتانیا و عوامل داخلیشان و عوامل دربار، چون شعبان جعفری معروف به «شعبان بی‌مخ» و روحانیونی همچون آیت‌الله کاشانی، در ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ در پی یک کودتا، دولت دکتر محمد مصدق سقوط کرد. دکتر محمد مصدق، دستگیر و در دادگاه نظامی به زندان و تبعید محکوم شد. او پس از تحمل ۳سال زندان به احمد‌آباد، روستایی در نزدیکی کرج که خانه‌اش در آنجا قرار داشت، تبعید شد و تا پایان عمر در آنجا به سر برد. دکتر محمد مصدق در سال ۱۳۴۵ دراثر بیماری در بیمارستان نجمیه تهران که بانی آن مادر خودش بود درگذشت. 


== آغاز زندگی و جوانی مصدق ==
== آغاز زندگی و جوانی مصدق ==
[[پرونده:مصدق در دوران کودکی.JPG|بندانگشتی|263x263پیکسل|مصدق در دوران کودکی]]
[[پرونده:مصدق در دوران کودکی.JPG|بندانگشتی|263x263پیکسل|مصدق در دوران کودکی]]
دکتر محمد مصدق در۲۹ اردیبهشت ۱۲۶۱ خورشیدی، مصادف با ۲۹رجب ۱۲۹۹ قمری (۲۰می ۱۸۸۲میلادی) درتهران متولد شد. تحصیلات مقدماتی را در تهران گذراند. در ۹ سالگی پدرش از ناصرالدین شاه درخواست کرد که پسرش محمد در ردیف مستوفیان زیر دست قرار بگیرد که ناصرالدین شاه پذیرفت. بعد از فوت پدرش، که محمد بیش از ۱۲سال نداشت ناصرالدین شاه لقب «مصدق السلطنه» به او داد. مدتی پس از ترور ناصرالدین شاه مستوفی خراسان شد. پس از تشکیل مدرسه علوم سیاسی در تهران، به خاطر علاقه‌ای که به کسب علوم جدید داشت، از کار مستوفی‌گری کناره گیری کرد تا در آن مدرسه تحصیل کند، اما به دلیل ممنوعیت تحصیل برای کسانی‌که قبلا در استخدام دولت بودند، الزامات آن‌ را در خانه مهیا کرد و با کمک استادانی از آن مدرسه، به تحصیل علوم سیاسی پرداخت. دکتر محمد مصدق در ۱۹ سالگی با خانم ضیاءالسلطنه (دختر حاج سید زین‌العابدین امام جمعه تهران) ازدواج کرد که حاصل آن ۴ پسر و ۳ دختر بودند. ۲ پسر او به نام‌های محمود و یحیی در کودکی فوت کردند. دیگر فرزندان او احمد، غلامحسین، منصوره، ضیاءاشرف و خدیجه نام داشتند.
دکتر محمد مصدق در۲۹ اردیبهشت ۱۲۶۱ خورشیدی، مصادف با ۲۹رجب ۱۲۹۹ قمری (۲۰می ۱۸۸۲میلادی) درتهران متولد شد. تحصیلات مقدماتی را در تهران گذراند. در ۹ سالگی پدرش از ناصرالدین شاه درخواست کرد که پسرش محمد در ردیف مستوفیان زیر دست قرار بگیرد که ناصرالدین شاه پذیرفت. بعد از فوت پدرش، که محمد بیش از ۱۲سال نداشت ناصرالدین شاه لقب «مصدق‌السلطنه» به او داد. مدتی پس از ترور ناصرالدین شاه مستوفی خراسان شد. پس از تشکیل مدرسه علوم سیاسی در تهران، به خاطر علاقه‌ای که به کسب علوم جدید داشت، از کار مستوفی‌گری کناره‌گیری کرد تا در آن مدرسه تحصیل کند، اما به دلیل ممنوعیت تحصیل برای کسانی‌که قبلا در استخدام دولت بودند، الزامات آن‌ را در خانه مهیا کرد و با کمک استادانی از آن مدرسه، به تحصیل علوم سیاسی پرداخت. دکتر محمد مصدق در ۱۹ سالگی با خانم ضیاءالسلطنه (دختر حاج سید زین‌العابدین امام جمعه تهران) ازدواج کرد که حاصل آن ۴ پسر و ۳ دختر بودند. ۲ پسر او به نام‌های محمود و یحیی در کودکی فوت کردند. دیگر فرزندان او احمد، غلامحسین، منصوره، ضیاءاشرف و خدیجه نام داشتند.
==دکتر محمد مصدق در دوران انقلاب مشروطه==
==دکتر محمد مصدق در دوران انقلاب مشروطه==
دکتر محمد مصدق، در دوران انقلاب مشروطه به جرگه‌ی آزادی‌خواهان پیوست. بعد از به توپ بستن مجلس توسط محمدعلی‌ شاه، دکتر محمد مصدق نیز مدتی مخفی بود. در انتخابات مجلس اول، به نمایندگی مردم اصفهان برگزیده شد، اما چون سن او به سی سال که حد نصاب برای انتخاب شدن بود، نرسیده بود، اعتبار نامه‌اش در شعبه رسیدگی مورد اعتراض قرار گرفت، که او نیز از نمایندگی صرفنظر کرد. مدتی عضو انجمن مترقی، «جامع آدمیت»‌ بود، چون گفته می‌شد این انجمن با فراماسونری ارتباط‌هایی دارد، از آن کناره گرفت. و به «جامع انسانیت» که علی اکبر دهخدا، عضو فعال آن بود پیوست، مدتی بعد از آن جمعیت نیز کناره‌ گیری کرد.
دکتر محمد مصدق، در دوران انقلاب مشروطه به جرگه‌ی آزادی‌خواهان پیوست. بعد از به توپ بستن مجلس توسط محمدعلی‌ شاه، دکتر محمد مصدق نیز مدتی مخفی بود. در انتخابات مجلس اول، به نمایندگی مردم اصفهان برگزیده شد، اما چون سن او به سی سال که حد نصاب برای انتخاب شدن بود، نرسیده بود، اعتبار نامه‌اش در شعبه رسیدگی مورد اعتراض قرار گرفت، که او نیز از نمایندگی صرفنظر کرد. مدتی عضو انجمن مترقی، «جامع آدمیت»‌ بود، چون گفته می‌شد این انجمن با فراماسونری ارتباط‌هایی دارد، از آن کناره‌گرفت. و به «جامع انسانیت» که علی اکبر دهخدا، عضو فعال آن بود پیوست، مدتی بعد از آن جمعیت نیز کناره‌‌گیری کرد.
==تحصیل در خارج و بازگشت به ایران==
==تحصیل در خارج و بازگشت به ایران==
[[پرونده:مصدق در دوران دانشجویی.JPG|بندانگشتی|300x300پیکسل|دکتر محمد مصدق در دوران دانشجویی|جایگزین=دکتر محمد مصدق در دوران دانشجویی]]
[[پرونده:مصدق در دوران دانشجویی.JPG|بندانگشتی|300x300پیکسل|دکتر محمد مصدق در دوران دانشجویی|جایگزین=دکتر محمد مصدق در دوران دانشجویی]]
خط ۱۲۰: خط ۱۲۰:
# دفاع از استقلال سیاسی و اقتصادی ایران  
# دفاع از استقلال سیاسی و اقتصادی ایران  
# کوشش برای احیای مشروطیت و استقرار دموکراسی.
# کوشش برای احیای مشروطیت و استقرار دموکراسی.
 مصدق در دفاع از استقلال ایران، طرفدار سیاست موازنه منفی بود؛ یعنی مخالفت با دادن هرگونه امتیاز به بیگانگان، مبارزه با کاپیتولاسیون، مخالفت با تجدید امتیازهای بانک شاهنشاهی، شیلات شمال و غیره از این موارد بودند. او همجنین طرح قانون تحریم دادن امتیاز نفت را در مجلس به تصویب رساند. سپس با تشریح و تفهیم امضاء قراداد ۱۳۱۲ و مبارزه برای جلوگیری از تصویب لایحه قراداد الحاقی در سال ۱۳۲۹ زمینه ملی شدن صنعت نفت ایران را فراهم کرد.
 مصدق در دفاع از استقلال ایران، طرفدار سیاست موازنه منفی بود؛ یعنی مخالفت با دادن هرگونه امتیاز به بیگانگان، مبارزه با کاپیتولاسیون، مخالفت با تجدید امتیازهای بانک شاهنشاهی، شیلات شمال و غیره از این موارد بودند. او همچنین طرح قانون تحریم دادن امتیاز نفت را در مجلس به تصویب رساند. سپس با تشریح و تفهیم امضاء قراداد ۱۳۱۲ و مبارزه برای جلوگیری از تصویب لایحه قراداد الحاقی در سال ۱۳۲۹ زمینه ملی شدن صنعت نفت ایران را فراهم کرد.


از جمله اقدامات مصدق در سالهای بعد از شهریور ۲۰ می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:  
از جمله اقدامات مصدق در سالهای بعد از شهریور ۲۰ می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:  
خط ۱۳۳: خط ۱۳۳:
== کودتای ۲۸مرداد۱۳۳۲ ==
== کودتای ۲۸مرداد۱۳۳۲ ==
[[پرونده:مصدق در میان مردم پس از قیام سی تیر.JPG|بندانگشتی|338x338پیکسل|دکتر محمد مصدق پس از قیام سی تیر جلو مجلس|جایگزین=دکتر محمد مصدق پس از قیام سی تیر جلو مجلس]]
[[پرونده:مصدق در میان مردم پس از قیام سی تیر.JPG|بندانگشتی|338x338پیکسل|دکتر محمد مصدق پس از قیام سی تیر جلو مجلس|جایگزین=دکتر محمد مصدق پس از قیام سی تیر جلو مجلس]]
بعد از تصویب ماده واحده ملی شدن صنعت نفت در مجلسین شورای ملی و سنا، بحث بر سر این بود که این قانون چگونه اجرا شود. در این زمان بعد از قتل رزم آرا، حسین علاء به عنوان نخست وزیر انتخاب شده بود. در واقع تمایل دولت بر این بود به بهانه اینکه ایران توانایی فنی استخراج و اداره تأسیسات نفتی را ندارد، اداره و استخراج و صادرات نفت همچنان به عهده شرکت نفت ایران و انگلیس باشد. در این گیرودار دکتر مصدق طرح ۹ماده‌ای را برای طرز اجرای ملی کردن صنعت نفت در کمیسیون نفت تصویب و تسلیم مجلس شورای ملی کرد. روز ۷ اردیبهشت ۱۳۳۰ حسین علاء از نخست وزیری استعفا داد. در همین روز در جلسه خصوصی مجلس و قبل از طرح و تصویب گزارش کمیسیون نفت، جمال امامی به مصدق پیشنهاد نخست وزیری کرد که مصدق آنرا پذیرفت، به شرطی که مجلس در جلسه رسمی به نخست وزیری او ابراز تمایل کند و همچنین طرح پیشنهادی کمیسیون نفت برای اجرای ملی کردن صنعت نفت و قانون خلع ید از شرکت نفت انگلیس را تصویب کند. البته امامی و دیگر وابستگان دربار و سفارت بریتانیا انتظار داشتند مصدق این پیشنهاد را رد کند، اما مصدق با هوشیاری در آن مقطع حساس آنرا پذیرفت؛ این در حالی بود که در همین زمان سید ضیاء در حال مذاکره با شاه و در انتظار رأی تمایل مجلس با نخست وزیری‌اش بود.
بعد از تصویب ماده واحده ملی شدن صنعت نفت در مجلسین شورای ملی و سنا، بحث بر سر این بود که این قانون چگونه اجرا شود. در این زمان بعد از قتل رزم آرا، حسین علاء به عنوان نخست وزیر انتخاب شده بود. در واقع تمایل دولت بر این بود به بهانه اینکه ایران توانایی فنی استخراج و اداره تأسیسات نفتی را ندارد، اداره و استخراج و صادرات نفت همچنان به عهده شرکت نفت ایران و انگلیس باشد. در این گیرودار دکتر مصدق طرح ۹ماده‌ای را برای طرز اجرای ملی کردن صنعت نفت در کمیسیون نفت تصویب و تسلیم مجلس شورای ملی کرد. روز ۷ اردیبهشت ۱۳۳۰ حسین علاء از نخست وزیری استعفا داد. در همین روز در جلسه خصوصی مجلس و قبل از طرح و تصویب گزارش کمیسیون نفت، جمال امامی به مصدق پیشنهاد نخست وزیری کرد که مصدق آنرا پذیرفت، به شرط آن که مجلس در جلسه رسمی به نخست وزیری او ابراز تمایل کند و همچنین طرح پیشنهادی کمیسیون نفت برای اجرای ملی کردن صنعت نفت و قانون خلع ید از شرکت نفت انگلیس را تصویب کند. البته امامی و دیگر وابستگان دربار و سفارت بریتانیا انتظار داشتند مصدق این پیشنهاد را رد کند، اما مصدق با هوشیاری در آن مقطع حساس آنرا پذیرفت؛ این در حالی بود که در همین زمان سید ضیاء در حال مذاکره با شاه و در انتظار رأی تمایل مجلس با نخست وزیری‌اش بود.


روز ۷ اردیبهشت مجلس طرح نه ماده‌ای پیشنهادی کمیسیون نفت را تصویب کرد و روز بعد نیز از تصویب سنا گذشت و شاه نیز آن را امضاء کرد. روز۱۲اردیبهشت مصدق کابینه خود را به مجلس معرفی کرد. مصدق برنامه دولتش را بر پایه دو اصل اجرای قانون ملی شدن صنعت نفت و اصلاح قانون انتخابات قرار داده بود.
روز ۷ اردیبهشت مجلس طرح نه ماده‌ای پیشنهادی کمیسیون نفت را تصویب کرد و روز بعد نیز از تصویب سنا گذشت و شاه نیز آن را امضاء کرد. روز۱۲اردیبهشت مصدق کابینه خود را به مجلس معرفی کرد. مصدق برنامه دولتش را بر پایه دو اصل اجرای قانون ملی شدن صنعت نفت و اصلاح قانون انتخابات قرار داده بود.
خط ۱۵۲: خط ۱۵۲:
مصدق در دوران تبعید در احمدآباد بیش از هر چیز از تنهایی شکایت داشت. تنها دل مشغولی او نامه‌های دوستان سیاسی، رهبران نهضت مقاومت ملی و جبهه ملی و دیگر دوستدارانش از داخل و خارج ایران بود که توسط فرزندانش مهندس احمد و دکتر غلامحسین به دستش می‌رسید. همسرش در سال ۱۳۴۴ درگذشت. در اواخر همان سال براثر سرما خوردگی دچار سینه پهلو شد، اما بر اثر مراقبت‌های فرزندش دکتر غلامحسین مصدق بهبود یافت. در آبان ۱۳۴۵ بر اثر تورم و تاول سقف دهان لزوم معاینه او در یک مرکز پزشکی پیش آمد، اما انتقال او به بیمارستان مستلزم موافقت شاه بود که به تقاضای دکتر غلامحسین مصدق و کوشش پروفسور یحیی عدل، شاه موافقت کرد. پس از آزمایش‌ها، بیماری او سرطان تشخیص داده شد. به علت بی‌تاثیر بودن معالجات، فرزندانش تصمیم گرفتند او را برای معالجه به اروپا ببرند که مصدق موافقت نکرد. سرانجام در نیمه شب ۱۴ اسفند ۱۳۴۵ دکتر محمد مصدق به بیهوشی رفت و در سحرگاه همان روز در بیمارستان نجمیه درگذشت.
مصدق در دوران تبعید در احمدآباد بیش از هر چیز از تنهایی شکایت داشت. تنها دل مشغولی او نامه‌های دوستان سیاسی، رهبران نهضت مقاومت ملی و جبهه ملی و دیگر دوستدارانش از داخل و خارج ایران بود که توسط فرزندانش مهندس احمد و دکتر غلامحسین به دستش می‌رسید. همسرش در سال ۱۳۴۴ درگذشت. در اواخر همان سال براثر سرما خوردگی دچار سینه پهلو شد، اما بر اثر مراقبت‌های فرزندش دکتر غلامحسین مصدق بهبود یافت. در آبان ۱۳۴۵ بر اثر تورم و تاول سقف دهان لزوم معاینه او در یک مرکز پزشکی پیش آمد، اما انتقال او به بیمارستان مستلزم موافقت شاه بود که به تقاضای دکتر غلامحسین مصدق و کوشش پروفسور یحیی عدل، شاه موافقت کرد. پس از آزمایش‌ها، بیماری او سرطان تشخیص داده شد. به علت بی‌تاثیر بودن معالجات، فرزندانش تصمیم گرفتند او را برای معالجه به اروپا ببرند که مصدق موافقت نکرد. سرانجام در نیمه شب ۱۴ اسفند ۱۳۴۵ دکتر محمد مصدق به بیهوشی رفت و در سحرگاه همان روز در بیمارستان نجمیه درگذشت.


== اولین سالگرد درگذشت مصدق بعد از پیروزی انقلاب ضد سلطنتی ==
== اولین سالگرد درگذشت مصدق پس از [[انقلاب ضد سلطنتی]] ==
[[پرونده:سالگرد درگذشت دکتر مصدق در ۱۴ اسفند ۱۳۵۷.JPG|بندانگشتی|362x362پیکسل|سالگرد درگذشت دکتر محمد مصدق در ۱۴ اسفند ۱۳۵۷ در احمد آباد|جایگزین=سالگرد درگذشت دکتر محمد مصدق در ۱۴ اسفند ۱۳۵۷ در احمد آباد]]
[[پرونده:سالگرد درگذشت دکتر مصدق در ۱۴ اسفند ۱۳۵۷.JPG|بندانگشتی|362x362پیکسل|سالگرد درگذشت دکتر محمد مصدق در ۱۴ اسفند ۱۳۵۷ در احمد آباد|جایگزین=سالگرد درگذشت دکتر محمد مصدق در ۱۴ اسفند ۱۳۵۷ در احمد آباد]]
بعد از پیروزی انقلاب ضد سلطنتی در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ اولین سالگرد درگذشت دکتر مصدق بعد از انقلاب در روز ۱۴ اسفند ۵۷ با حضور میلیونی مردم در شهرهای مختلف برگزار شد. جمعیت شرکت کننده در تهران و بر سر مزار مصدق بیشتر از بقیه شهرها بود. روزنامه کیهان روز ۱۵ اسفند این خبر را به طور مشروح با این تیتر منعکس کرد: «میلیونها نفر در بزرگداشت مصدق شرکت کردند».
بعد از پیروزی انقلاب ضد سلطنتی در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ اولین سالگرد درگذشت دکتر مصدق بعد از انقلاب در روز ۱۴ اسفند ۵۷ با حضور میلیونی مردم در شهرهای مختلف برگزار شد. جمعیت شرکت کننده در تهران و بر سر مزار مصدق بیشتر از بقیه شهرها بود. روزنامه کیهان روز ۱۵ اسفند این خبر را به طور مشروح با این تیتر منعکس کرد: «میلیونها نفر در بزرگداشت مصدق شرکت کردند».
۸٬۶۹۹

ویرایش