رضاشاه پهلوی: تفاوت میان نسخه‌ها

۲٬۶۴۳ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱ مهٔ ۲۰۱۸
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۷: خط ۷:
== مناصب مختلف رضاشاه در بریگارد قزاق ==
== مناصب مختلف رضاشاه در بریگارد قزاق ==
نخستین منصب رضا در قزاقخانه،‌ ‌سمت وکیل باشی “گروهان شصت تیر” بود که بعدها به فرماندهی آن رسید و به‌ ‌‌”رضا خان شصت تیر” شهرت یافت. او در این زمان، به رسم جاهل‌ها و‌ ‌بزن‌بهادرها ، با بستن گذرها، قمه‌کشی می‌کرد و به خودنمایی می‌پرداخت.‌ ‌توانایی و تنومندی جسمانی و سخت‌گیری و تحمل شدائد در انجام ماموریت‌های‌ ‌نظامی اندک اندک درنظر برخی صاحب منصبان و متنفذان ، او را از دیگران‌ ‌متمایز کرد. از جمله، عبدالحسین میرزا فرمانفرما - که ازشاهزادگان بنام و‌ ‌قدرتمند قاجاری بود‌- به او توجه تمام نشان داد و مسئولیت اسلحه جدیدش -‌ ‌مسلسل ماکسیم - را به او سپرد. از این رو ، رضا خان در میان خانواده‌ ‌فرمانفرما، “رضا ماکسیمی” نیز نام گرفت. پس از این، رضا خان به مرور مراتب‌ ‌ترقی را طی کرد و در انجام ماموریت‌های مختلف، همچون سرکوب نهضت‌ ‌آزادی‌خواهانه میرزا کوچک خان در گیلان، بیش از پیش مورد توجه قرار گرفت.‌ ‌زندگی رضا خان تا میانسالی در بی‌سواد ی گذشت و حتی پس از آن که خواندن‌ ‌آموخت، در نوشتن کلمات و عبارات ، دچار اشتباهات فاحش می‌شد. رضا خان ترقی‌ ‌خود را مدیون حمایت صاحبان ثروت و قدرت، انضباط خشک نظامی و قساوت و‌ ‌بی‌رحمی خود بود؛ ‌اما از معلومات شایان و تفکر نظامی چندان بهره‌ای‌ ‌نداشت. با این همه ، به دلایل متعدد، مورد توجه انگلیسی‌ها قرار گرفت و‌ ‌سرانجام یک ژنرال بریتانیایی به نام “ادموند ایرونساید” ضمن دیدار و‌ ‌گفتگویی که با او داشت، وی را شایسته اجرای طرح کودتایی یافت که نافع‌ ‌کشورش در ایران و شبه قاره هند را تامین می‌کرد.‌<ref name=":0" />
نخستین منصب رضا در قزاقخانه،‌ ‌سمت وکیل باشی “گروهان شصت تیر” بود که بعدها به فرماندهی آن رسید و به‌ ‌‌”رضا خان شصت تیر” شهرت یافت. او در این زمان، به رسم جاهل‌ها و‌ ‌بزن‌بهادرها ، با بستن گذرها، قمه‌کشی می‌کرد و به خودنمایی می‌پرداخت.‌ ‌توانایی و تنومندی جسمانی و سخت‌گیری و تحمل شدائد در انجام ماموریت‌های‌ ‌نظامی اندک اندک درنظر برخی صاحب منصبان و متنفذان ، او را از دیگران‌ ‌متمایز کرد. از جمله، عبدالحسین میرزا فرمانفرما - که ازشاهزادگان بنام و‌ ‌قدرتمند قاجاری بود‌- به او توجه تمام نشان داد و مسئولیت اسلحه جدیدش -‌ ‌مسلسل ماکسیم - را به او سپرد. از این رو ، رضا خان در میان خانواده‌ ‌فرمانفرما، “رضا ماکسیمی” نیز نام گرفت. پس از این، رضا خان به مرور مراتب‌ ‌ترقی را طی کرد و در انجام ماموریت‌های مختلف، همچون سرکوب نهضت‌ ‌آزادی‌خواهانه میرزا کوچک خان در گیلان، بیش از پیش مورد توجه قرار گرفت.‌ ‌زندگی رضا خان تا میانسالی در بی‌سواد ی گذشت و حتی پس از آن که خواندن‌ ‌آموخت، در نوشتن کلمات و عبارات ، دچار اشتباهات فاحش می‌شد. رضا خان ترقی‌ ‌خود را مدیون حمایت صاحبان ثروت و قدرت، انضباط خشک نظامی و قساوت و‌ ‌بی‌رحمی خود بود؛ ‌اما از معلومات شایان و تفکر نظامی چندان بهره‌ای‌ ‌نداشت. با این همه ، به دلایل متعدد، مورد توجه انگلیسی‌ها قرار گرفت و‌ ‌سرانجام یک ژنرال بریتانیایی به نام “ادموند ایرونساید” ضمن دیدار و‌ ‌گفتگویی که با او داشت، وی را شایسته اجرای طرح کودتایی یافت که نافع‌ ‌کشورش در ایران و شبه قاره هند را تامین می‌کرد.‌<ref name=":0" />
== کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ ==
‌رضا خان بعدها نزد‌ ‌بعضی از بزرگان اعتراف کرد که انگلیسی‌ها او را سرکار آوردند‌؛ اما او‌ ‌انگیزه‌اش را از اقدام به کودتا، ‌وطن‌خواهی خود قلمداد کرد. این کودتا در۳ ‌ ‌اسفند ماه سال ۱۲۹۹ هـ.ش به وقوع پیوست و رضا خان در اعلامیه مشهوری که‌ ‌با عنوان “حکم می‌کنم” منتشر کرد،،‌خود را رئیس کل قوا خواند و پس از‌ ‌اندکی، از سوی “ احمد شاه قاجار” با لقب “ سردار سپه” به بالاترین درجه‌ ‌نظامی (سردار سپهی) دست یافت.‌‌<ref name=":0" />
== وزیر جنگ بعد از کودتا و سرکوب مخالفین ==
رضا خان سردار سپه در کابینه کودتا به‌ ‌نخست وزیری سید ضیاءالدین طباطبایی - عامل انگلیسی‌ها - ‌عهده‌دار پست‌‌ ‌وزارت جنگ شد و این منصب را در دولت‌های دیگر نیز در قبضه قدرت خود گرفت،‌ ‌و با ادغام یگان‌های متفرق نظامی قشون متحدالشکلی به وجود آورد و به مرور‌ ‌از این طریق، زمینه‌ نفوذ و استیلای خود را در امور سیاسی و اجرایی کشور‌ ‌فراهم ساخت.‌ ‌
این جریان موجب اعتراض جناح اقلیت مجلس و برخی از‌ ‌روزنامه‌نگاران شد؛ اما مخالفت اقلیت مجلس (بویژه شهید مدرس) به جایی‌ ‌نرسید و قتل و ضرب و شتم و تهدید کسانی همچون “میرزاده عشقی” ، شاعر جوان‌ ‌، “حسین صبا” مدیر روزنامه ستاره ، “ملک‌الشعرای بهار” نماینده مجلس ،‌‌ ‌تقریبا صدای معترضان را خاموش کرد. سردار سپه در این هنگام، به تجدید نفوذ‌ ‌و قدرت حاکمان محلی اقدام نمود و شماری از آنان را به مرکز جلب کرد یا از‌ ‌میان برداشت تا در آینده نیروی مخالفی در داخل کشور نداشته باشد. در این‌ ‌اوضاع و احوال، تصمیم احمد شاه برای رفتن به فرنگ، زمینه ریاست وزرایی‌‌ ‌سردار سپه را آماده کرد (آبان ۱۳۰۲‌‌. )<ref name=":0" />


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
۳۹۵

ویرایش