رضاشاه پهلوی: تفاوت میان نسخه‌ها

۲٬۱۱۷ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۱ اکتبر ۲۰۲۳
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۲۷: خط ۲۷:
| امضاء        =
| امضاء        =
}}
}}
'''رضاشاه پهلوی''' در سال ۱۲۵۶ خورشیدی در آلاشت مازندران به دنیا آمد. هیچ گاه پدرش را ندید و مادرش نوش‌آفرین آیرملو بعد از مرگ پدر رضاخان، به تهران آمد و در محله سنگلج زندگی جدیدی را شروع کرد. مخارج زندگی آنان تا هفت سالگی رضا برعهده ابوالقاسم آیرم‌لو بود که در آن زمان به نام ابوالقاسم بیک، خیاط قزاقخانه بود.<ref name=":02">محمد جواد مشکور، اسماعیل دولتشاهی. محیط‌شناسی با تکیه بر تاریخ ایران</ref>
'''رضاشاه پهلوی،''' در سال ۱۲۵۶ خورشیدی در آلاشت مازندران به دنیا آمد. هیچ‌گاه پدرش را ندید و مادرش نوش‌آفرین آیرملو بعد از مرگ پدر رضاخان، به تهران آمد و در محله سنگلج زندگی جدیدی را شروع کرد. مخارج زندگی آنان تا هفت سالگی رضا برعهده ابوالقاسم آیرملو بود که در آن زمان به نام ابوالقاسم بیک، خیاط قزاقخانه بود.<ref name=":02">محمد جواد مشکور، اسماعیل دولتشاهی. محیط‌شناسی با تکیه بر تاریخ ایران</ref>


رضا در سن ۱۴ سالگی توسط صمصام از نفرات علی‌اصغرخان امین‌السلطان صدراعظم به عنوان سرباز (تابین) وارد فوج (هنگ) سوادکوه شد. گفته شده به قدری جثه کوچکی داشته که دیگران وی را سوار اسب می‌کردند. در سال ۱۲۷۵ که ناصرالدین‌شاه قاجار کشته شد، فوج سوادکوه برای حفاظت از مراکز دولتی و سفارت‌خانه‌ها به تهران فراخوانده شد، که رضا‌خان مدتی‌ نگهبان سفارت آلمان و هلند در تهران بود. وی سپس به سرگروهبانی محافظین بانک استقراضی روسیه در مشهد منصوب شد.<ref name=":12">نجفقلی پسیان و خسرو معتضد، از سوادکوه تا ژوهانسبورگ: زندگی رضاشاه پهلوی</ref>
رضا در سن ۱۴ سالگی توسط صمصام از نفرات علی‌اصغرخان امین‌السلطان صدراعظم به عنوان سرباز (تابین) وارد فوج (هنگ) سوادکوه شد. نقل است به قدری جثه کوچکی داشت که دیگران وی را سوار اسب می‌کردند. در سال ۱۲۷۵ که ناصرالدین‌شاه قاجار کشته شد، فوج سوادکوه برای حفاظت از مراکز دولتی و سفارت‌خانه‌ها به تهران فراخوانده شد، که رضا‌خان مدتی‌ نگهبان سفارت آلمان و هلند در تهران بود. وی سپس به سرگروهبانی محافظین بانک استقراضی روسیه در مشهد منصوب شد.<ref name=":12">نجفقلی پسیان و خسرو معتضد، از سوادکوه تا ژوهانسبورگ: زندگی رضاشاه پهلوی</ref>


رضاخان بعد از مدتی وکیل باشی گروهان شصت تیر منصوب می‌شود. در این دوره رضا‌خان به دلیل تسلط به استفاده از یک مسلسل به نام ماکسیم (همان شصت‌تیر) به رضا ماکسیم معروف شد.
رضاخان بعد از مدتی وکیل‌باشی گروهان شصت‌تیر می‌شود. در این دوره رضا‌خان به دلیل تسلط به استفاده از یک مسلسل به نام ماکسیم (همان شصت‌تیر) به رضا ماکسیم معروف شد.


رضا‌خان در جنگ‌های مختلف علیه‌ انقلابیون به ویژه ستارخان و باقرخان و انقلابیون تبریز شرکت داشت. وی مدارج ترقی در نیروی قزاق را طی کرد و به درجه‌ی یاوری (ستوانی) رسید. رضاخان در سال ۱۲۹۷ خورشیدی به فرماندهی‌ آتریاد(تیپ) همدان منصوب شد.
رضا‌خان در جنگ‌های مختلف علیه‌ انقلابیون به ویژه ستارخان و باقرخان و انقلابیون تبریز شرکت داشت. وی مدارج ترقی در نیروی قزاق را طی کرد و به درجه‌ی یاوری (ستوانی) رسید. رضاخان در سال ۱۲۹۷ خورشیدی به فرماندهی‌ آتریاد (تیپ) همدان منصوب شد.


در سال ۱۲۹۹ خورشیدی برای شرکت در سرکوب نهضت جنگل راهی گیلان شد، و با تمام قوا در سرکوب جنگل تلاش کرد. همچنین قیام کلنل محمدتقی‌خان پسیان علیه استعمار به دست او سرکوب شد. رضاخان به سبب شرکت فعال در این جنگ‌ها از احمدشاه شمشیر مکلل به جواهر دریافت کرد.
در سال ۱۲۹۹ خورشیدی برای شرکت در سرکوب نهضت جنگل راهی گیلان شد، و با تمام قوا در سرکوب جنگل تلاش کرد. همچنین قیام کلنل محمدتقی‌خان پسیان علیه استبداد و استعمار به دست او سرکوب شد. رضاخان به سبب شرکت فعال در این جنگ‌ها از احمدشاه شمشیر مکلل به جواهر دریافت کرد.


هنگامی که جریان مشروطیت در ایران در حال رشد و کنار زدن سلطنت قاجار بود و فضای روشنفکری و تجدد در ایران رو به گسترش می‌رفت، رضا‌خان در اسفند ۱۲۹۹ با همکاری سیدضیاالدین طباطبایی از وابستگان انگلیس بود، دست به کودتا زد. این کودتا توسط ژنرال ادموند آیرون‌ساید طراحی و هدایت شد. در این کودتا رضاخان با حمله به تهران تمامی روشنفکران،‌نویسندگان و آزادی‌خواهان را دستگیر کرده و مقدمات سلطنت جدید خود را بجای سلطنت تضعیف شده‌ی قاجار پدید آورد.[[پرونده:شناسنامه رضا شاه.jpg|جایگزین=شناسنامه رضا شاه|بندانگشتی|شناسنامه رضاشاه]]
هنگامی که جریان مشروطیت در ایران در حال رشد و کنار زدن سلطنت قاجار بود و فضای روشنفکری و تجدد در ایران رو به گسترش می‌رفت، رضا‌خان در اسفند ۱۲۹۹ با همکاری سیدضیاالدین طباطبایی از وابستگان انگلیس، دست به کودتا زد. این کودتا توسط ژنرال ادموند آیرون‌ساید طراحی و هدایت شد. در این کودتا رضاخان با حمله به تهران تمامی روشنفکران،‌ نویسندگان و آزادی‌خواهان را دستگیر کرده و مقدمات سلطنت جدید خود را بجای سلطنت تضعیف شده‌ی قاجار آماده کرد.[[پرونده:شناسنامه رضا شاه.jpg|جایگزین=شناسنامه رضا شاه|بندانگشتی|شناسنامه رضاشاه]]
در  ۲۴ آذر ۱۳۰۴ رضاخان به عنوان پایه گذار حکومت پهلوی بر تخت نشست و در ۴ اردیبهشت ۱۳۰۵ تاجگذاری کرد.
در  ۲۴ آذر ۱۳۰۴ رضاخان به عنوان پایه‌گذار حکومت پهلوی بر تخت نشست و در ۴ اردیبهشت ۱۳۰۵ تاجگذاری کرد.


با به تخت نشستن او تمامی آزادی‌هایی که در دوران مشروطه ایجاد شده بود از میان رفت و بسیاری دستگیر شده و به زندان‌ها روانه شدند. از جمله برخی از شعرا و ادیبان مانند میرزاده عشقی و محمد فرخی یزدی، نسیم شمال و دستگیر و محبوس گشتند.<ref>تاریخ ۲۰ساله حسین مکی ج ۶ ص ۱۳۵</ref>
با به تخت نشستن او تمامی آزادی‌هایی که در دوران مشروطه ایجاد شده بود از میان رفت و بسیاری دستگیر شده و به زندان‌ها روانه شدند. از جمله برخی از شعرا و ادیبان مانند میرزاده عشقی و محمد فرخی یزدی، نسیم شمال محبوس گشتند.<ref>تاریخ ۲۰ساله حسین مکی ج ۶ ص ۱۳۵</ref>


رضاخان قزاق پس از نشستن به تخت سلطنت، حدود ۴۴ هزار سند از دست مردم گرفت و املاک و زمین‌های روستاییان گیلان و مازندران، تنکابن و نور و بسیاری جاهای دیگر را مالک شد.
رضاخان قزاق پس از نشستن به تخت سلطنت، حدود ۴۴ هزار سند ملکی از دست مردم گرفت و املاک و زمین‌های روستاییان گیلان و مازندران، تنکابن و نور و بسیاری جاهای دیگر را مالک شد.


در زمان رضاشاه، بزرگ‌ترین ارباب خود او بود. رضاشاه هنگام ترک ایران، ۶۸میلیون تومان در حساب شخصی خود در بانک ملی داشت.<ref>حسین مکی تاریخ ۲۰ ساله ، جلد ۸ صفحه ۹۱  به نقل از وزیر دارایی وقت، دکتر سجادی</ref> این مبلغ برای ایران آن زمان پول بسیار هنگفتی به حساب می‌آمد.
در زمان رضاشاه، بزرگ‌ترین ارباب خود او بود. رضاشاه هنگام ترک ایران، ۶۸میلیون تومان در حساب شخصی خود در بانک ملی داشت.<ref>حسین مکی تاریخ ۲۰ ساله ، جلد ۸ صفحه ۹۱  به نقل از وزیر دارایی وقت، دکتر سجادی</ref> این مبلغ برای ایران آن زمان پول بسیار هنگفتی به حساب می‌آمد.
خط ۴۸: خط ۴۸:
رضا‌شاه برای تضمین قدرت مطلق خود، روزنامه‌های مستقل را بست، و مصونیت پارلمانی را از نمایندگان گرفت و احزاب سیاسی را از بین برد. او با تبدیل مجلس به نهادی مطیع و تشریفاتی توانست وزرای دلخواه خود را تعیین کند. به علاوه وی با پشتیبانی دربار به مصادره زمین‌های حاصل‌خیز مازندران پرداخت و به زودی به ثروتمندترین مرد ایران تبدیل شد.<ref>آبراهامیان، یرواند، ''ایران بین دو انقلاب''، صص. ۱۷۱–۱۷۲</ref>
رضا‌شاه برای تضمین قدرت مطلق خود، روزنامه‌های مستقل را بست، و مصونیت پارلمانی را از نمایندگان گرفت و احزاب سیاسی را از بین برد. او با تبدیل مجلس به نهادی مطیع و تشریفاتی توانست وزرای دلخواه خود را تعیین کند. به علاوه وی با پشتیبانی دربار به مصادره زمین‌های حاصل‌خیز مازندران پرداخت و به زودی به ثروتمندترین مرد ایران تبدیل شد.<ref>آبراهامیان، یرواند، ''ایران بین دو انقلاب''، صص. ۱۷۱–۱۷۲</ref>


سرانجام در سال ۱۳۲۰، پس از اشغال ایران به دست متفقین، با اولتیماتوم بریتانیا رضا‌شاه بدون کوچکترین مقاومت، مجبور به ترک ایران و واگذاری سلطنت به پسرش محمدرضا شد. سه سال بعد در ژوهانسبورگ در آفریقای جنوبی درگذشت. جسد رضا‌شاه در مسجد الرفاعی مصر به امانت گذاشته شد و در اردیبهشت ۱۳۲۹ در دوره‌ی نخست وزیری منصور جسد رضا‌شاه از مصر به ایران منتقل شد و در نزدیکی حضرت عبدالعظیم به خاک سپرده شد.
سرانجام در سال ۱۳۲۰، پس از اشغال ایران به دست متفقین، با اولتیماتوم چند خطی بریتانیا رضا‌شاه بدون کوچکترین مقاومت، مجبور به ترک ایران و واگذاری سلطنت به پسرش محمدرضا شد و سه سال بعد در ژوهانسبورگ در آفریقای جنوبی درگذشت. جسد رضا‌شاه در مسجد الرفاعی مصر به امانت گذاشته شد و در اردیبهشت ۱۳۲۹ در دوره‌ی نخست وزیری منصور جسد رضا‌شاه از مصر به ایران منتقل شد و در نزدیکی حضرت عبدالعظیم به خاک سپرده شد.
==زندگی‌نامه رضا‌شاه==
==زندگی‌نامه رضا‌شاه==
===دوران کودکی و نوجوانی===
===دوران کودکی و نوجوانی===
[[پرونده:رضا شاه در حال نگهبانی در جلوی سفارت هلند.jpg|جایگزین=شناسنامه رضا شاه|بندانگشتی|رضاشاه در حال نگهبانی جلوی سفارت هلند]]
[[پرونده:رضا شاه در حال نگهبانی در جلوی سفارت هلند.jpg|جایگزین=شناسنامه رضا شاه|بندانگشتی|رضاشاه در حال نگهبانی جلوی سفارت هلند]]
رضا‌خان در روز ۲۴ اسفند ۱۲۵۶ در روستای آلاشت در مازندران به دنیا‌ آمد. پدرش عباسعلی داداش بیگ در حرفه‌ی سپاهی‌گری و در فوج سوادکوه بود. رضا هیچ‌گاه پدرش را ندید. بعد از مرگ پدرش، مادرِ رضا، نوش‌آفرین آیرملو به دلیل این که از مهاجران قفقاز بود و خانواده‌اش در تهران ساکن شده بودند، به تهران مهاجرت نمود. یکی دیگر از علل، این مهاجرت این بوده است که، مردم آلاشت با ازدواج غیر خودی مخالف بودند. بنابراین بعد از مرگ پدرِ رضا، سر ناسازگاری با مادر وی‌ گذاشتند که به ناچار به تهران مهاجرت کرد.
رضا‌خان در روز ۲۴ اسفند ۱۲۵۶ در روستای آلاشت در مازندران به دنیا‌ آمد. پدرش عباسعلی داداش‌بیگ در حرفه‌ی سپاهی‌گری و در فوج سوادکوه بود. رضا هیچ‌گاه پدرش را ندید. بعد از مرگ پدرش، مادرِ رضا، نوش‌آفرین آیرملو به دلیل این که از مهاجران قفقاز بود و خانواده‌اش در تهران ساکن شده بودند، به تهران مهاجرت نمود. یکی دیگر از علل، این مهاجرت این بود که، مردم آلاشت با ازدواج غیر خودی مخالف بودند. بنابراین بعد از مرگ پدرِ رضا، سر ناسازگاری با مادر وی‌ گذاشتند که به ناچار به تهران مهاجرت کرد.


در راهِ این سفر نوزاد یعنی رضا به شدت بیمار شد و با رسیدن به گردنه و کاروانسرای گدوک، نوزاد یخ زد و سیاه شد، مادر و سایر هم‌سفران فکرکردند که او مرده است. بنابراین او را از مادر جدا نموده و برای دفن در روز بعد، او را در آخور چارپایان گذاشتند. گرمای محیط موجب شد تا کودک مجدداً جان بگیرد. این داستان را رضاشاه بارها در دوران پادشاهی برای اطرافیان از جمله محمدعلی فروغی و حسن اسفندیاری نقل کرده است.<ref>نجفقلی پسیان و خسرو معتضد، از سوادکوه تا ژوهانسبورگ: زندگی رضاشاه پهلوی</ref>
در راهِ این سفر نوزاد یعنی رضا به شدت بیمار شد و با رسیدن به گردنه و کاروانسرای گدوک، نوزاد یخ زد و سیاه شد، مادر و سایر هم‌سفران فکرکردند که او مرده است. بنابراین او را از مادر جدا نموده و برای دفن در روز بعد، او را در آخور چارپایان گذاشتند. گرمای محیط موجب شد تا کودک مجدداً جان بگیرد. این داستان را رضاشاه بارها در دوران پادشاهی برای اطرافیان از جمله محمدعلی فروغی و حسن اسفندیاری نقل کرده است.<ref>نجفقلی پسیان و خسرو معتضد، از سوادکوه تا ژوهانسبورگ: زندگی رضاشاه پهلوی</ref>
خط ۶۰: خط ۶۰:
رضا ۷ ساله بود که مادرش هم از دنیا رفت، او بارها در زمان سلطنت گفته بود که هرگز محبت پدر و مادر را ندیده‌ام. بعد از ابوالقاسم آیرملو، سرتیپ نصرالله‌خان آیرم زندگی آنان را اداره می‌کرد.<ref>نجفقلی پسیان و خسرو معتضد، از سوادکوه تا ژوهانسبورگ: زندگی رضاشاه پهلوی</ref>
رضا ۷ ساله بود که مادرش هم از دنیا رفت، او بارها در زمان سلطنت گفته بود که هرگز محبت پدر و مادر را ندیده‌ام. بعد از ابوالقاسم آیرملو، سرتیپ نصرالله‌خان آیرم زندگی آنان را اداره می‌کرد.<ref>نجفقلی پسیان و خسرو معتضد، از سوادکوه تا ژوهانسبورگ: زندگی رضاشاه پهلوی</ref>
===ورود به قزاق‌خانه===
===ورود به قزاق‌خانه===
رضا‌شاه در سن ۱۴ سالگی توسط یکی از بستگانش وارد فوج سواد کوه شد، بعد از مرگ ناصرالدین‌شاه فوج سوادکوه برای مراقبت از سفارت‌خانه‌ها و مراکز دولتی به تهران فراخوانده شد. رضا‌شاه در لباس قزاق، کار نگهبانی از سفارت آلمان و هلند در تهران را انجام می‌داد، سپس به سرگروهبانی محافظین بانک استقراضی روسیه در مشهد منصوب شد. پس از چندی به وکیل‌باشی (گروهبان تا استوار) گروهان شصت تیر منصوب شد. در این دوره رضا‌شاه به دلیل استفاده از یکی از معدود مسلسل‌های ماکسیم آن زمان، به «رضا ماکسیم» معروف شد.
رضا‌شاه در سن ۱۴ سالگی توسط یکی از بستگانش وارد فوج سواد‌کوه شد، بعد از مرگ ناصرالدین‌شاه فوج سوادکوه برای مراقبت از سفارت‌خانه‌ها و مراکز دولتی به تهران فراخوانده شد. رضا‌شاه در لباس قزاق، کار نگهبانی از سفارت آلمان و هلند در تهران را انجام می‌داد، سپس به سرگروهبانی محافظین بانک استقراضی روسیه در مشهد منصوب شد. پس از چندی وکیل‌باشی (گروهبان تا استوار) گروهان شصت‌تیر شد. در این دوره رضا‌شاه به دلیل استفاده از یکی از معدود مسلسل‌های ماکسیم آن زمان، به «رضا ماکسیم» معروف شد.


رضا‌شاه با شرکت در جنگ‌های مختلف مدارج ترقی را در قزاق‌خانه طی کرد به طوری که در سال ۱۲۹۷ خورشیدی به فرماندهی آتریاد (تیپ) همدان رسید.
رضا‌شاه با شرکت در جنگ‌های مختلف مدارج ترقی را در قزاق‌خانه طی کرد به طوری که در سال ۱۲۹۷ خورشیدی به فرماندهی آتریاد (تیپ) همدان رسید.
خط ۶۸: خط ۶۸:
«...سختی و مشقت زندگی، از دست دادن پدر در دوران کودکی و نبودن وسیله باعث شد که رضاخان در ابتدای عمر به مدرسه نرود و خواندن و نوشتن را نیاموزد.»<ref>حسین مکی، تاریخ بیست ساله ایران . ج ۶ . ص ۱۶۲</ref>  
«...سختی و مشقت زندگی، از دست دادن پدر در دوران کودکی و نبودن وسیله باعث شد که رضاخان در ابتدای عمر به مدرسه نرود و خواندن و نوشتن را نیاموزد.»<ref>حسین مکی، تاریخ بیست ساله ایران . ج ۶ . ص ۱۶۲</ref>  


تاج الملوک، که اولین ملکه‌ی دربار پهلوی بود نیز در سال ۱۳۴۷ خورشیدی در مصاحبه با خبرنگار یکی از مجلات چاپ پاریس، به نام کنفیدانس، درباره‌ی بی سوادی رضا‌شاه گفت: <blockquote>«پدر و مادر او از رعایای معمولی بودند و خودش هم اصلاً سواد نداشت».<ref>فریدون هویدا . سقوط شاه . ص ۱۲۲</ref></blockquote>
تاج الملوک، که اولین ملکه‌ی دربار پهلوی بود نیز در سال ۱۳۴۷ خورشیدی در مصاحبه با خبرنگار یکی از مجلات چاپ پاریس، به نام کنفیدانس، درباره‌ی بی‌سوادی رضا‌شاه گفت: <blockquote>«پدر و مادر او از رعایای معمولی بودند و خودش هم اصلاً سواد نداشت».<ref>فریدون هویدا . سقوط شاه . ص ۱۲۲</ref></blockquote>
====نیروی قزاق====
====نیروی قزاق====
در تاریخ ایران از نیروی قزاق بسیار گفته شده است، اما این نیرو چه نیرویی بوده است؟ از چه کسی فرمان می‌گرفت و مأموریتش چه بود؟
در تاریخ ایران از نیروی قزاق بسیار گفته‌اند، اما این نیرو چه نیرویی بود؟ از چه کسی فرمان می‌گرفت و مأموریتش چه بود؟


ناصرالدین‌شاه در سفر دوم خود به اروپا در سال ۱۸۷۸ تحت‌تاثیر رژه قزاق‌های روسی و ظاهر آراسته آن‌ها از تزار خواست با فرستادن چند تن از افسران قزاق نیرویی شبیه به آن‌ها در ایران تشکیل دهد. روس‌ها که همیشه درصدد افزایش نفوذ خود در ایران بودند از این مسئله استقبال و افرادی را به ایران برای آموزش اعزام کردند.<ref>کتاب ارتش و تشکیل حکومت پهلوی در ایران، نوشته‌ی استفانی کرونین، ترجمه غلامرضا بابایی، ص ۱۰۱</ref>
ناصرالدین‌شاه در سفر دوم خود به اروپا در سال ۱۸۷۸ تحت‌ تاثیر رژه قزاق‌های روسی و ظاهر آراسته آن‌ها از تزار خواست با فرستادن چند تن از افسران قزاق نیرویی شبیه به آن‌ها در ایران تشکیل دهد. روس‌ها که همیشه درصدد افزایش نفوذ خود در ایران بودند از این مسئله استقبال و افرادی را به ایران برای آموزش اعزام کردند.<ref>کتاب ارتش و تشکیل حکومت پهلوی در ایران، نوشته‌ی استفانی کرونین، ترجمه غلامرضا بابایی، ص ۱۰۱</ref>


 هرچند بر اساس قانون، نیروی قزاق تحت نظر وزارت جنگ بوده و حقوق آن‌ها به صورت منظم پرداخت می‌شد اما در عمل فرمانده بریگاد قزاق تصمیم‌های خود را پس از مشورت با سفارت روسیه در تهران و ستاد ارتش روسیه در قفقاز اجرا می‌کرد.  وظیفه‌ی اولیه‌ی قزاق‌ها در ابتدا برقراری نظم در پایتخت و حفاظت از قصرهای سلطنتی بود اما پیوند با منافع روسیه موجب شد تا این نیرو ضامن تضمین قدرت قاجاریه (به دلیل سیاست روسیه در این زمینه) و عامل سرکوب مخالفین نیز باشد.<ref>دولت مطلقه، نظامیان و سیاست در ایران، وحید سینایی، ص ۲۱۲</ref>
 هرچند بر اساس قانون، نیروی قزاق تحت نظر وزارت جنگ بود و حقوق آن‌ها به صورت منظم پرداخت می‌شد اما در عمل فرمانده بریگاد قزاق تصمیم‌های خود را پس از مشورت با سفارت روسیه در تهران و ستاد ارتش روسیه در قفقاز اجرا می‌کرد.  وظیفه‌ی اولیه‌ی قزاق‌ها در ابتدا برقراری نظم در پایتخت و حفاظت از قصرهای سلطنتی بود اما پیوند با منافع روسیه موجب شد تا این نیرو ضامن تضمین قدرت قاجاریه (به دلیل سیاست روسیه در این زمینه) و عامل سرکوب مخالفین نیز باشد.<ref>دولت مطلقه، نظامیان و سیاست در ایران، وحید سینایی، ص ۲۱۲</ref>


امین‌الدوله درخصوص وابستگی قزاق‌ها به شاه ایران می‌‌گوید: «بریگارد قزاق که در زمان ناصرالدین‌شاه بودجه معینی داشته و برحسب ظاهر تحت امر وزارت جنگ بود در دوره مظفری نه به شاه اعتتایی دارد و نه از کسی گوش شنوایی».<ref>دولت مطلقه، نظامیان و سیاست در ایران، وحید سینایی، ص ۲۱۳</ref>
امین‌الدوله درخصوص وابستگی قزاق‌ها به شاه ایران می‌‌گوید: «بریگارد قزاق که در زمان ناصرالدین‌شاه بودجه معینی داشته و برحسب ظاهر تحت امر وزارت جنگ بود در دوره مظفری نه به شاه اعتتایی دارد و نه از کسی گوش شنوایی»<ref>دولت مطلقه، نظامیان و سیاست در ایران، وحید سینایی، ص ۲۱۳</ref>


تیمسار عبدالله امیرطهماسبی، وزیر جنگ رضا‌شاه در این باره‌ می‌گوید:‌<blockquote>«(قزاق‌خانه) تشکیلات غریبی بود... یکی از مهم‌ترین عوامل بدبختی ملت ایران بود که در تحت سرپرستی اجانب با تمام معنی بر علیه حقوق ملت تجهیز کرده و... یکی از وقایعی است که ملت ایران هیچ‌وقت آن را فراموش نمی‌نماید».<ref>کتاب تاریخ شاهنشاهی اعلیحضرت رضاشاه پهلوی ص ۲۵</ref></blockquote>ارتشبد غلامعلی اویسی فرمانده‌ نیروی زمینی محمدرضا پهلوی در این خصوص نوشته است:<blockquote>«سال ۱۲۹۶ قمری با درخواست ناصرالدین شاه، قزاق‌های روسی برای تشکیل یک نیروی قزاق وارد تهران شدند... (این نیرو) گزارشات خود را... به ستاد قوای قزاق روسیه در قفقاز ارسال می‌داشت و از همان طریق نیز برای اداره قزاق‌خانه ایران دستور می‌گرفت!‌... همین نیروی قزاق بود که در قیام مشروطیت ایران به اشاره دولت روسیه تزاری، ندای آزادی را در حلقوم هزاران آزادیخواه ایرانی خفه کرد و چه بسیار مردم شریف و بی‌دفاع را فقط به جرم میهن‌پرستی از دم تیغ گذراند... آموزش، آیین‌ها و فرامین(نیروی قزاق) به زبان روسی بود.</blockquote><blockquote>حکم نظامی کل ارتش ایران وسیله ستاد قزاق‌خانه و توسط یک افسر روس امضا می‌شد! و بدون احتیاج به اظهارنظر و تأیید مقامات ایرانی، ابلاغ می‌گردید!‌».<ref>تاریخ ۵۰ساله نیروی زمینی ارتش شاهنشاهی ایران با مقدمه ارتشبد غلامعلی اویسی چاپ ۱۳۳۵</ref></blockquote>رضا‌خان در یک چنین نیرویی رشد و ترقی پیدا کرد.
تیمسار عبدالله امیرطهماسبی، وزیر جنگ رضا‌شاه در این باره‌ می‌گوید:‌<blockquote>«(قزاق‌خانه) تشکیلات غریبی بود... یکی از مهم‌ترین عوامل بدبختی ملت ایران بود که در تحت سرپرستی اجانب با تمام معنی بر علیه حقوق ملت تجهیز کرده و... یکی از وقایعی است که ملت ایران هیچ‌وقت آن را فراموش نمی‌نماید».<ref>کتاب تاریخ شاهنشاهی اعلیحضرت رضاشاه پهلوی ص ۲۵</ref></blockquote>ارتشبد غلامعلی اویسی فرمانده‌ نیروی زمینی محمدرضا پهلوی در این خصوص نوشته است:<blockquote>«سال ۱۲۹۶ قمری با درخواست ناصرالدین شاه، قزاق‌های روسی برای تشکیل یک نیروی قزاق وارد تهران شدند... (این نیرو) گزارشات خود را... به ستاد قوای قزاق روسیه در قفقاز ارسال می‌داشت و از همان طریق نیز برای اداره قزاق‌خانه ایران دستور می‌گرفت!‌... همین نیروی قزاق بود که در قیام مشروطیت ایران به اشاره دولت روسیه تزاری، ندای آزادی را در حلقوم هزاران آزادیخواه ایرانی خفه کرد و چه بسیار مردم شریف و بی‌دفاع را فقط به جرم میهن‌پرستی از دم تیغ گذراند... آموزش، آیین‌ها و فرامین (نیروی قزاق) به زبان روسی بود.</blockquote><blockquote>حکم نظامی کل ارتش ایران وسیله ستاد قزاق‌خانه و توسط یک افسر روس امضا می‌شد! و بدون احتیاج به اظهارنظر و تأیید مقامات ایرانی، ابلاغ می‌گردید!‌».<ref>تاریخ ۵۰ساله نیروی زمینی ارتش شاهنشاهی ایران با مقدمه ارتشبد غلامعلی اویسی چاپ ۱۳۳۵</ref></blockquote>رضا‌خان در یک چنین نیرویی رشد و ترقی پیدا کرد.
==تبدیل رضا‌خان به رضاشاه==
==تبدیل رضا‌خان به رضاشاه==
رضا‌شاه در دوره‌ی کارش در نیروی قزاق، مورد توجه دربار و فرماندهان روس قزاق قرار گرفت. به اسم ایجاد امنیت و سرکوب شورش!! نیروهای انقلابی را به شدت سرکوب می‌کرد، او در موضع فرمانده یک واحد از نیروهای قزاق با قوای ملیون و کلنل پسیان در همدان جنگیده‌ بود.
رضا‌شاه در دوره‌ی کارش در نیروی قزاق، مورد توجه دربار و فرماندهان روس قزاق قرار گرفت. به اسم ایجاد امنیت و سرکوب شورش نیروهای انقلابی را به شدت سرکوب می‌کرد، او در موضع فرمانده یک واحد از نیروهای قزاق با قوای ملیون و کلنل پسیان در همدان جنگیده‌ بود.
[[پرونده:رضا شاه تاج گذاری.jpg|جایگزین=رضا شاه تاج گذاری|بندانگشتی|تاج‌گذاری رضاشاه|375x375پیکسل]]
[[پرونده:رضا شاه تاج گذاری.jpg|جایگزین=رضا شاه تاج گذاری|بندانگشتی|تاج‌گذاری رضاشاه|375x375پیکسل]]
رضا‌شاه البته پس از شکست از کلنل، خود و نیروهایش را به ژنرال روسی «نیکلای باراتف» معرفی کرد و با کمک او دوباره به جنگ با همین نیروهای آزادیبخش پرداخت.
رضا‌شاه البته پس از شکست از کلنل، خود و نیروهایش را به ژنرال روسی «نیکلای باراتف» معرفی کرد و با کمک او دوباره به جنگ با همین نیروهای آزادیبخش پرداخت.
خط ۹۱: خط ۹۱:
دکتر مصدق در این باره از رضا‌شاه نقل می‌کند که رضاشاه در جمعی گفته بود: آیرون‌ساید مرا آورده است!<ref>کتاب سیاست موازنه منفی، جلد ا ول صفحه ۳۴ و گذشته چراغ راه آینده ص ۵۶</ref>
دکتر مصدق در این باره از رضا‌شاه نقل می‌کند که رضاشاه در جمعی گفته بود: آیرون‌ساید مرا آورده است!<ref>کتاب سیاست موازنه منفی، جلد ا ول صفحه ۳۴ و گذشته چراغ راه آینده ص ۵۶</ref>


محمدتقی بهار هم در خصوص نتیجه‌ی کودتا می‌نویسد:<blockquote>«سرکردگان و طراحان کودتا بعد از ورود به مرکز، تمام رجال مشروطه و در واقع نخبه‌روشنفکران و طبقه تربیت‌شده مملکت را دستگیر ساختند».<ref>بهار - تاریخ احزاب سیاسی ایران ج ۱ ص ۸۵</ref></blockquote>با آن کودتا، سید ضیاء نخست‌وزیر شد و رضا‌شاه هم به مقام وزارت جنگ رسید.
محمدتقی بهار هم در خصوص نتیجه‌ی کودتا می‌نویسد:<blockquote>«سرکردگان و طراحان کودتا بعد از ورود به مرکز، تمام رجال مشروطه و در واقع نخبه‌روشنفکران و طبقه تربیت‌شده مملکت را دستگیر ساختند».<ref>بهار - تاریخ احزاب سیاسی ایران ج ۱ ص ۸۵</ref></blockquote>با آن کودتا، سید‌ضیاء نخست‌وزیر شد و رضا‌شاه هم به مقام وزارت جنگ رسید.


از سوم اسفند ۱۲۹۹ تا آبان ۱۳۰۴ خورشیدی رضا‌شاه آخرین بقایای انقلاب مشروطه و بازمانده رهبران آن انقلاب را نابود کرد.
از سوم اسفند ۱۲۹۹ تا آبان ۱۳۰۴ خورشیدی رضا‌شاه آخرین بقایای انقلاب مشروطه و بازمانده رهبران آن انقلاب را نابود کرد.
خط ۱۰۵: خط ۱۰۵:
در همین اوضاع و احوال، عوامل رضا‌شاه تلگراف‌هایی از شهرستانها به مجلس می‌فرستادند که ما ادارات دولتی را گرفته‌ایم و الآن هم داریم مسلح می‌شویم که بیاییم تهران و مجلس را بگیریم و قاجاریه را خلع کرده و شاه را عوض کنیم.
در همین اوضاع و احوال، عوامل رضا‌شاه تلگراف‌هایی از شهرستانها به مجلس می‌فرستادند که ما ادارات دولتی را گرفته‌ایم و الآن هم داریم مسلح می‌شویم که بیاییم تهران و مجلس را بگیریم و قاجاریه را خلع کرده و شاه را عوض کنیم.


در این شرایط رئیس مجلس(حسین پیرنیا مؤتمن‌الملک) استعفا داد. تعدادی از وکلای مجلس که طرفدار تغییر سلطنت بودند، از رضا‌شاه هواخواهی می‌کردند. تعدادی از وکلای مجلس که از هواداران رضا‌شاه بودند، ماده‌ واحده‌ای برای تغییر سلطنت را تنظیم و امضاء کردند، این امضاء کنندگان ۷۷ نفر بودند که تماماً از نفرات رضا‌شاه بودند و در روز ۹ آبان در جلسه علنی مجلس با مدیریت سیدمحمد تدین تصویب شد.
در این شرایط رئیس مجلس (حسین پیرنیا مؤتمن‌الملک) استعفا داد. تعدادی از وکلای مجلس که طرفدار تغییر سلطنت بودند، از رضا‌شاه هواخواهی می‌کردند. تعدادی از وکلای مجلس که از هواداران رضا‌شاه بودند، ماده‌ واحده‌ای برای تغییر سلطنت را تنظیم و امضاء کردند، این امضاء کنندگان ۷۷ نفر بودند که تماماً از نفرات رضا‌شاه بودند و در روز ۹ آبان در جلسه علنی مجلس با مدیریت سیدمحمد تدین تصویب شد.


مجلس رسیدگی به ماده واحده را ۲ ساعت به ظهر روز ۹ آبان شروع کرد. پس از رأی‌گیری و شمارش آرا، از ۸۵نفر حاضر در جلسه، ۸۰نفر رأی مثبت به خلع قاجاریه و سلطنت موقت رضا‌شاه دادند. ۲ساعت به غروب مانده فرمان حکومت از طرف مجلس شورای ملی به رضا‌شاه تصویب شد.<ref>کتاب عبدالله امیرطهماسبی ص ۲۷۳</ref>
مجلس رسیدگی به ماده واحده را ۲ ساعت به ظهر روز ۹ آبان شروع کرد. پس از رأی‌گیری و شمارش آرا، از ۸۵نفر حاضر در جلسه، ۸۰نفر رأی مثبت به خلع قاجاریه و سلطنت موقت رضا‌شاه دادند. ۲ساعت به غروب مانده فرمان حکومت از طرف مجلس شورای ملی به رضا‌شاه تصویب شد.<ref>کتاب عبدالله امیرطهماسبی ص ۲۷۳</ref>


این عمل که ماده‌ واحده را به رأی علنی گذاشتند، برخلاف آیین‌نامه‌‌های مجلس بود. چون مخالفان آن مشخص می‌شدند و خیلی‌ها نمی‌خواستند با رضا‌شاه سر این موضوع درگیر شوند. در روز ۲۴ آذر ۱۳۰۴ رضاخان در مجلس حاضر شد و با ادای سوگند به عنوان پایه گذار حکومت پهلوی بر تخت نشست و در ۴ اردیبهشت ۱۳۰۵ تاج‌گذاری کرد و پادشاه ایران شد.
این عمل که ماده‌ واحده را به رأی علنی گذاشتند، برخلاف آیین‌نامه‌‌های مجلس بود. چون مخالفان آن مشخص می‌شدند و خیلی‌ها نمی‌خواستند با رضا‌شاه سر این موضوع درگیر شوند. در روز ۲۴ آذر ۱۳۰۴ رضاخان در مجلس حاضر شد و با ادای سوگند به عنوان پایه‌گذار حکومت پهلوی بر تخت نشست و در ۴ اردیبهشت ۱۳۰۵ تاج‌گذاری کرد و پادشاه ایران شد.
===رضا‌شاه به روایت پسرش===
===رضا‌شاه به روایت پسرش===
پسر رضا‌شاه، محمدرضا پهلوی، درباره‌ی روابط پدرش با انگلیس‌ها و ژنرال ادموند آیرون‌ساید توضیح داده است که پدرش را انگلیسی‌ها سرکار آوردند.<ref>کتاب پاسخ به تاریخ، محمدرضا پهلوی</ref>
پسر رضا‌شاه، محمدرضا پهلوی، درباره‌ی روابط پدرش با انگلیس‌ها و ژنرال ادموند آیرون‌ساید توضیح داده است که پدرش را انگلیسی‌ها سرکار آوردند.<ref>کتاب پاسخ به تاریخ، محمدرضا پهلوی</ref>


محمدرضا پهلوی دراین باره نوشته است:<blockquote>«در آستانه انقلاب مشروطه، ایران یکی از فقیرترین کشورهای جهان بود.انگلیسها می‌کوشیدند یک منطقه بی‌طرف میان روسیه و هندوستان نگاه دارند. در سال ۱۹۰۷ پدرم فرمانده واحد کوچکی از تیپ قزاق ایران بود...در آغاز جنگ ۱۹۱۴ او را رضا‌ماگزیم می‌خواندند. پس از انقلاب اکتبر، پدرم... عزم تهران کرد... از ژنرال انگلیسی آیرون‌ساید نقل کرده‌اند: «رضا‌شاه تنها مردی است که می‌تواند ایران را نجات دهد». <ref>کتاب پاسخ به تاریخ نوشته محمدرضاشاه</ref></blockquote>محمدرضا پهلوی در کتابش ادامه داده است:<blockquote>«یکی از یاران پدرم در این قیام، سیدضیاءالدین طباطبایی بود که به هواداری از انگلیس‌ها شهرت داشت».<ref>کتاب پاسخ به تاریخ نوشته محمدرضاشاه  ص ۲۱</ref></blockquote>
محمدرضا پهلوی دراین باره نوشته است:<blockquote>«در آستانه انقلاب مشروطه، ایران یکی از فقیرترین کشورهای جهان بود.انگلیسها می‌کوشیدند یک منطقه بی‌طرف میان روسیه و هندوستان نگاه دارند. در سال ۱۹۰۷ پدرم فرمانده واحد کوچکی از تیپ قزاق ایران بود...در آغاز جنگ ۱۹۱۴ او را رضا‌ماکسیم می‌خواندند. پس از انقلاب اکتبر، پدرم... عزم تهران کرد... از ژنرال انگلیسی آیرون‌ساید نقل کرده‌اند: «رضا‌شاه تنها مردی است که می‌تواند ایران را نجات دهد». <ref>کتاب پاسخ به تاریخ نوشته محمدرضاشاه</ref></blockquote>محمدرضا پهلوی در ادامه نوشت:<blockquote>«یکی از یاران پدرم در این قیام، سیدضیاءالدین طباطبایی بود که به هواداری از انگلیس‌ها شهرت داشت».<ref>کتاب پاسخ به تاریخ نوشته محمدرضاشاه  ص ۲۱</ref></blockquote>


==رضا‌شاه و منابع نفت ایران==
==رضا‌شاه و منابع نفت ایران==
خط ۱۲۱: خط ۱۲۱:
تقربیا ۲۹سال بعد (در سال ۱۹۰۱) مظفرالدین شاه، طی قراردادی، امتیاز استخراج نفت در سراسر ایران به‌استثنای خطه شمالی کشور را که منطقه نفوذ روس‌ها محسوب می‌شد، به مدت ۶۰سال به «ویلیام ناکْس دارسی» سرمایه‌‏دار انگلیسی داد. «دارسی» متعهد شد سالانه مبلغ ۲۰هزار لیره وجه نقد و معادل همین مبلغ از سهام شرکت و نیز ۱۶درصد از منافع خالص خود را به دولت ایران بپردازد.
تقربیا ۲۹سال بعد (در سال ۱۹۰۱) مظفرالدین شاه، طی قراردادی، امتیاز استخراج نفت در سراسر ایران به‌استثنای خطه شمالی کشور را که منطقه نفوذ روس‌ها محسوب می‌شد، به مدت ۶۰سال به «ویلیام ناکْس دارسی» سرمایه‌‏دار انگلیسی داد. «دارسی» متعهد شد سالانه مبلغ ۲۰هزار لیره وجه نقد و معادل همین مبلغ از سهام شرکت و نیز ۱۶درصد از منافع خالص خود را به دولت ایران بپردازد.


و حدود ۱۳سال بعد(سال۱۹۱۴) دولت انگلستان، طی معامله‌یی با «دارسی» به جای او، طرف‌حساب ایران شد. 
و حدود ۱۳سال بعد (سال۱۹۱۴) دولت انگلستان، طی معامله‌یی با «دارسی» به جای او، طرف‌حساب ایران شد. 
===رضا‌شاه و قراردادهای نفتی===
===رضا‌شاه و قراردادهای نفتی===
رضاشاه که با حمایت انگلیس بر سرکار آمده بود،‌ نمی‌توانست منافع انگلیس را نادیده بگیرد. در یک نمونه قراردادهای بین ایران و انگلیس را در بخاری انداخت و از بین برد.
رضاشاه که با حمایت انگلیس بر سرکار آمده بود،‌ نمی‌توانست منافع انگلیس را نادیده بگیرد. در یک نمونه قراردادهای بین ایران و انگلیس را در بخاری انداخت و از بین برد.


مهدی قلی‌ هدایت(مخبرالسلطنه)، نخست‌وزیر وقت، نوشته است:
مهدی‌قلی‌ هدایت (مخبرالسلطنه)، نخست‌وزیر وقت، نوشته است:
[[پرونده:رضا شاه.jpg|جایگزین=رضا شاه پهلوی|بندانگشتی|رضا شاه پهلوی]]
[[پرونده:رضا شاه.jpg|جایگزین=رضا شاه پهلوی|بندانگشتی|رضا شاه پهلوی]]
<blockquote>«شب ششم آذر(۱۳۱۱) تیمور تاش، دوسیه(پرونده)‌ (نفت) را به هیات(وزیران) آورد. شاه تشریف آوردند و متغیرانه فرمودند: دوسیه نفت چه شد؟ گفته شد حاضر است.</blockquote><blockquote>زمستان است. بخاری می‌سوزد. دوسیه را برداشتند انداختند توی بخاری»!<ref>کتاب «خاطرات و خطرات» ، مهدی‌قلی هدایت(مخبرالسلطنه)</ref></blockquote>مصطفی فاتح، معاون شرکت نفت انگلستان و ایران در این باره نوشته است:<blockquote>«در پرونده مزبور، همه نامه‌های متبادله بین وزیر دربار و شرکت (موجود) بود. موقعی که نمایندگان دولت خواستند از آن استفاده کرده و بعضی از نامه‌های شرکت را برای تأیید اظهارات خود در شورای جامعه ملل ارائه دهند، ملاحظه کردند که اسناد مهمی را از دست داده‌اند.»<ref>کتاب۵۰سال نفت ایران، مصطفی فاتح</ref></blockquote>رضاشاه در اختلاف بین ایران و شرکت نفت انگلیس به نفع شرکت انگلیسی حکم کرد. «لرد کدمن»، رئیس انگلیسی هیأت‌مدیره شرکت نفت، بعدها در شرح خاطرات خود نوشت:<blockquote>«رضاشاه با نهایت مهربانی ما را پذیرفت و... پس از استماع طرفین، حد وسط را گرفت و دستور داد که حق‌الامتیاز را به ۴شلینگ در هر تن(۲شلینگ پایین‌تر از پیشنهاد دولت ایران) کاهش دهند و تمدید امتیاز قرارداد را نیز پذیرفت».<ref>ایرج ذوقی، اقتصاد سیاسی نفت و مسائل نفت ایران، پاژنگ، ۱۳۷۵</ref></blockquote>یکی از قراردادهای امضاء شده در دوران رضا‌شاه قرارداد ۱۹۳۳ بود. این قرارداد بین دولت ایران و شرکت نفت ایران و انگلیس بود که در دوره‌ی رضاشاه، پس از الغای قرارداد دارسی منعقد شد.
<blockquote>«شب ششم آذر (۱۳۱۱) تیمورتاش، دوسیه (پرونده)‌ نفت را به هیات وزیران آورد. شاه تشریف آوردند و متغیرانه فرمودند: دوسیه نفت چه شد؟ گفته‌شد حاضر است.</blockquote><blockquote>زمستان است. بخاری می‌سوزد. دوسیه را برداشتند انداختند توی بخاری»!<ref>کتاب «خاطرات و خطرات» ، مهدی‌قلی هدایت(مخبرالسلطنه)</ref></blockquote>مصطفی فاتح، معاون شرکت نفت انگلستان و ایران در این باره نوشت:<blockquote>«در پرونده مزبور، همه نامه‌های متبادله بین وزیر دربار و شرکت (موجود) بود. موقعی که نمایندگان دولت خواستند از آن استفاده‌کرده و بعضی از نامه‌های شرکت را برای تأیید اظهارات خود در شورای جامعه ملل ارائه دهند، ملاحظه کردند که اسناد مهمی را از دست داده‌اند.»<ref>کتاب۵۰سال نفت ایران، مصطفی فاتح</ref></blockquote>رضاشاه در اختلاف بین ایران و شرکت نفت انگلیس به نفع شرکت انگلیسی حکم کرد. «لرد کدمن»، رئیس انگلیسی هیأت‌مدیره شرکت نفت، بعدها در شرح خاطرات خود نوشت:<blockquote>«رضاشاه با نهایت مهربانی ما را پذیرفت و... پس از استماع طرفین، حد وسط را گرفت و دستور داد که حق‌الامتیاز را به ۴شلینگ در هر تن (۲شلینگ پایین‌تر از پیشنهاد دولت ایران) کاهش دهند و تمدید امتیاز قرارداد را نیز پذیرفت».<ref>ایرج ذوقی، اقتصاد سیاسی نفت و مسائل نفت ایران، پاژنگ، ۱۳۷۵</ref></blockquote>یکی از قراردادهای امضاء شده در دوران رضا‌شاه قرارداد ۱۹۳۳ بود. این قرارداد بین دولت ایران و شرکت نفت ایران و انگلیس بود که در دوره‌ی رضاشاه، پس از الغای قرارداد دارسی منعقد شد.


رضاشاه پس از مذاکره با سر جان کدمن، رئیس شرکت نفت ایران و انگلیس، و رجینالد هوار سفیر بریتانیا درایران این قرارداد را قبول کرد و مقامات دولت را وادار به تصویب آن کرد. مجلس شورای ملی نیز به اتفاق آرا آن را تصویب کرد. در این قرارداد شرکت نفت ایران و انگلیس همچنان به اکتشاف و استخراج و فروش منابع نفتی ایران، بدون هیچ الزامی به ارائه صورت عملکرد به دولت ایران، ادامه می‌داد. مدت قرارداد ۶۰ سال تعیین شد.
رضاشاه پس از مذاکره با سر جان کدمن، رئیس شرکت نفت ایران و انگلیس، و رجینالد هوار سفیر بریتانیا درایران این قرارداد را قبول کرد و مقامات دولت را وادار به تصویب آن کرد. مجلس شورای ملی نیز به اتفاق آرا آن را تصویب کرد. در این قرارداد شرکت نفت ایران و انگلیس همچنان به اکتشاف و استخراج و فروش منابع نفتی ایران، بدون هیچ الزامی به ارائه صورت عملکرد به دولت ایران، ادامه می‌داد. مدت قرارداد ۶۰ سال تعیین شد.


تقی‌زاده، امضاکننده همان قرارداد از جانب رضاشاه،‌ در مجلس پانزدهم در مورد قرار داد ۱۹۳۳ گفت:<blockquote>«جالب این‌جاست برای همین قرارداد که... موجب لعن آیندگان... بود با تبلیغات فراوان جشن‌ها گرفتند و به‌عنوان پیروزی بزرگ، به خورد ملت از همه جا بی‌خبر دادند!» <ref>مصطفی فاتح، پنجاه سال نفت ایران، ص۳۰۲ </ref></blockquote>محمد مصدق در مجلس چهاردهم، در مورد قرارداد ۱۹۳۳ گفت:<blockquote>«اگر امتیاز دارسی تمدید نشده بود، در سال ۱۹۶۱ به بعد، دولت نه تنها به صدی ۱۶ عایدات حق داشت، بلکه صدی صد عایدات حق دولت بود... بنابراین، صدی ۸۴ از عایدات که در ۱۹۶۱ حق دولت می‌شود، بر طبق قرارداد جدید، کمپانی آن را تا ۳۲سال دیگر می‌برد. ۱۲۶میلیون لیره انگلیسی از قرار(لیره‌ای) ۱۶۰بیلیون و ۱۲۸میلیون ریال می‌شود و تاریخ عالم نشان نمی‌دهد که یکی از افراد مملکت، به وطن خود در یک معامله، ۱۶بیلیون و ۱۲۸میلیون ریال ضرر زده باشد. و شاید مادر روزگار دیگر نزاید کسی را که به بیگانه چنین خدمتی کند!<ref>بخشی از نطق مصدق در ۷آبان ۱۳۲۳در مجلس چهاردهم: منبع: کتاب گذشته چراغ راه آینده</ref></blockquote>مصدق در خصوص غارت نفت ایران، همچنین گفت:‌<blockquote> از تمدید مدت، نه تنها دولت از این مبلغ محیرالعقول محروم شد بلکه ۲۰هزار سهمی که از سهام شرکت دارد، بعد از سال ۱۹۶۱ بلاتکلیف و معلوم نیست که دولت انگلیس که قدرت خود را برای تمدید مدت به کاربرده حاضر شود که از ۱۹۶۱ به بعد باز صاحبان سهام صدی ۸۴ از منافع شرکت را ببرند... آن روزی که سیاست یک‌طرفی بود ۳۲سال امتیاز نفت جنوب تمدید شد و از روی حداقلی که خود کمپانی برای عایدات دولت معین نمود، متجاوز از ۱۶بیلیون ریال از کیسه ملت رفت و نسل‌های آتیه را از چنین عایدات هنگفتی محروم کرد. نسل‌های آتیه هر قدر نفرین کنند کم کرده‌اند». <ref>بخشی از نطق مصدق در ۷آبان ۱۳۲۳در مجلس چهاردهم: منبع: کتاب گذشته چراغ راه آینده ص۴۲</ref></blockquote>مصدق همچنین خاطرنشان کرد:<blockquote>«هر قدر هم که در امتیازنامه از عایدات شرکت برای خودمان سهم معین کنیم وقتی که دولت نتواند به حساب شرکت رسیدگی کند، نقش بر آب است».</blockquote><blockquote>«در هر امتیاز آن چیزی که بیش از همه، امتیازدهنده را تشویق می‌کند آن است که بعد از یک مدتی قائم‌مقام، صاحب امتیاز می‌شود و ما دیدیم که در امتیاز دارسی این حق به چه نیرنگی از دست ما رفت».</blockquote><blockquote>‌«هرگاه به محاسبه عواید نفت جنوب رجوع کنند معلوم خواهد شد که عواید مزبور منحصراً در راه سیاسی خرج شده است. عواید مزبور به مصرف راه‌آهن که به تمام معنی استراتژیک و برای ما سرتاپای ضرر است رسید که قبل از احداث آن، بارها نظریات خود را در مجلس شورای ملی گفتم و روزگار هم گفته‌های مرا تأیید کرد و همچنین به مصرف خرید اسلحه و مهماتی که ایران به آن احتیاج نداشت رسید، زیرا ما با دول مجاور خیال جنگ نداشتیم که محتاج به آن ‌در مهمات شویم و اگر آن مهمات برای ما بود، پس چه شد که در شهریور ۱۳۲۰ از دست ما رفت».<ref>بخشی از نطق مصدق در ۷آبان ۱۳۲۳در مجلس چهاردهم: منبع: کتاب گذشته چراغ راه آینده</ref></blockquote>
تقی‌زاده، امضاکننده همان قرارداد از جانب رضاشاه،‌ در مجلس پانزدهم در مورد قرار داد ۱۹۳۳ گفت:<blockquote>«جالب این‌جاست برای همین قرارداد که... موجب لعن آیندگان... بود با تبلیغات فراوان جشن‌ها گرفتند و به‌عنوان پیروزی بزرگ، به خورد ملت از همه جا بی‌خبر دادند!» <ref>مصطفی فاتح، پنجاه سال نفت ایران، ص۳۰۲ </ref></blockquote>محمد مصدق در مجلس چهاردهم، در مورد قرارداد ۱۹۳۳ گفت:<blockquote>«اگر امتیاز دارسی تمدید نشده بود، در سال ۱۹۶۱ به بعد، دولت نه تنها به صدی ۱۶ عایدات حق داشت، بلکه صدی صد عایدات حق دولت بود... بنابراین، صدی ۸۴ از عایدات که در ۱۹۶۱ حق دولت می‌شود، بر طبق قرارداد جدید، کمپانی آن را تا ۳۲سال دیگر می‌برد. ۱۲۶میلیون لیره انگلیسی از قرار (لیره‌ای) ۱۶۰بیلیون و ۱۲۸میلیون ریال می‌شود و تاریخ عالم نشان نمی‌دهد که یکی از افراد مملکت، به وطن خود در یک معامله، ۱۶بیلیون و ۱۲۸میلیون ریال ضرر زده باشد. و شاید مادر روزگار دیگر نزاید کسی را که به بیگانه چنین خدمتی کند!<ref>بخشی از نطق مصدق در ۷آبان ۱۳۲۳در مجلس چهاردهم: منبع: کتاب گذشته چراغ راه آینده</ref></blockquote>مصدق در خصوص غارت نفت ایران، همچنین گفت:‌<blockquote> از تمدید مدت، نه تنها دولت از این مبلغ محیرالعقول محروم شد بلکه ۲۰هزار سهمی که از سهام شرکت دارد، بعد از سال ۱۹۶۱ بلاتکلیف و معلوم نیست که دولت انگلیس که قدرت خود را برای تمدید مدت به کاربرده حاضر شود که از ۱۹۶۱ به بعد باز صاحبان سهام صدی ۸۴ از منافع شرکت را ببرند... آن روزی که سیاست یک‌طرفی بود ۳۲سال امتیاز نفت جنوب تمدید شد و از روی حداقلی که خود کمپانی برای عایدات دولت معین نمود، متجاوز از ۱۶بیلیون ریال از کیسه ملت رفت و نسل‌های آتیه را از چنین عایدات هنگفتی محروم کرد. نسل‌های آتیه هر قدر نفرین کنند کم کرده‌اند». <ref>بخشی از نطق مصدق در ۷آبان ۱۳۲۳در مجلس چهاردهم: منبع: کتاب گذشته چراغ راه آینده ص۴۲</ref></blockquote>مصدق همچنین خاطرنشان کرد:<blockquote>«هر قدر هم که در امتیازنامه از عایدات شرکت برای خودمان سهم معین کنیم وقتی که دولت نتواند به حساب شرکت رسیدگی کند، نقش بر آب است».</blockquote><blockquote>«در هر امتیاز آن چیزی که بیش از همه، امتیازدهنده را تشویق می‌کند آن است که بعد از یک مدتی قائم‌مقام، صاحب امتیاز می‌شود و ما دیدیم که در امتیاز دارسی این حق به چه نیرنگی از دست ما رفت».</blockquote><blockquote>‌«هرگاه به محاسبه عواید نفت جنوب رجوع کنند معلوم خواهد شد که عواید مزبور منحصراً در راه سیاسی خرج شده است. عواید مزبور به مصرف راه‌آهن که به تمام معنی استراتژیک و برای ما سرتاپای ضرر است رسید که قبل از احداث آن، بارها نظریات خود را در مجلس شورای ملی گفتم و روزگار هم گفته‌های مرا تأیید کرد و همچنین به مصرف خرید اسلحه و مهماتی که ایران به آن احتیاج نداشت رسید، زیرا ما با دول مجاور خیال جنگ نداشتیم که محتاج به آن ‌در مهمات شویم و اگر آن مهمات برای ما بود، پس چه شد که در شهریور ۱۳۲۰ از دست ما رفت».<ref>بخشی از نطق مصدق در ۷آبان ۱۳۲۳در مجلس چهاردهم: منبع: کتاب گذشته چراغ راه آینده</ref></blockquote>
==سرکوب مبارزان توسط رضا‌شاه==
==سرکوب مبارزان توسط رضا‌شاه==
رضا‌شاه در طول عمر خود چه زمانی که در مسند قدرت و چه زمانی که در قزاقخانه به عنوان یک افسر کار می‌کرد، ضربات سنگینی به نیروهای انقلابی زد. علیه نیروهای مشروطه جنگید. در حالی که کلنل محمدتقی‌خان پسیان با نیروی اشغالگر روس می‌جنگید، از پشت به او حمله کرد. با آغاز جنگ جهانی اول و لزوم خروج پایتخت از دسترس احتمالی نیروهای اشغالگر، کلنل نیز همراه با دولت موقت ملیون به غرب کشور رفت و فرماندهی نیروهای ژاندارم و قوای ملیون را به عهده گرفت. او از اولین مدافعان ایران در جریان جنگ جهانی اول بود که هنگام اشغال ایران در مقام فرماندهی قوای ملیون در برابر نیروی اشغالگر روس در همدان سنگر بست.
رضا‌شاه در طول عمر خود چه زمانی که در مسند قدرت و چه زمانی که در قزاقخانه به عنوان یک افسر کار می‌کرد، ضربات سنگینی به نیروهای انقلابی زد. علیه نیروهای مشروطه جنگید. در حالی که کلنل محمدتقی‌خان پسیان با نیروی اشغالگر روس می‌جنگید، از پشت به او حمله کرد. با آغاز جنگ جهانی اول و لزوم خروج پایتخت از دسترس احتمالی نیروهای اشغالگر، کلنل نیز همراه با دولت موقت ملیون به غرب کشور رفت و فرماندهی نیروهای ژاندارم و قوای ملیون را به عهده گرفت. او از اولین مدافعان ایران در جریان جنگ جهانی اول بود که هنگام اشغال ایران در مقام فرماندهی قوای ملیون در برابر نیروی اشغالگر روس در همدان سنگر بست.
خط ۲۴۷: خط ۲۴۷:


رضا‌شاه، نمونه‌ای سمبلیک از دیکتاتورهایی است که حضورشان در صحنه سیاست و هرم قدرت، برآیند اشتراک منافع استعمار و ارتجاع مذهبی است.
رضا‌شاه، نمونه‌ای سمبلیک از دیکتاتورهایی است که حضورشان در صحنه سیاست و هرم قدرت، برآیند اشتراک منافع استعمار و ارتجاع مذهبی است.
در سال‌هایی که کشور عرصه‌ی تاخت‌وتاز نیروهای متفقین شد؛ فرصت مناسبی بود که درخلع دیکتاتوری، احزاب و تشکل‌های سیاسی رشد کنند و هر کدام با شعارهای حق و ناحق و یا مردم فریبانه‌ی خود، گروهی از مردم را به خود جذب کنند. در عرض یکی دو سال پس از شهریور ۱۳۲۰، حدود ۲۰ حزب در ایران تشکیل شد. در این سال‌ها مطبوعاتی که در فضای باز سیاسی ایجاد شده بود، رشد زیادی کرد و نشریه‌های مختلف و متفاوت و با عقاید و افکار گوناگون وارد بازار شد. ''پیترآوری'' استاد تاریخ دانشگاه کمبیریج در این باره نوشته است:
«سال شهریور ۱۳۲۰، شاهد گشایش حق آزادی بیانی بود که در دوران سلطنت [[رضاشاه پهلوی|'''رضاشاه''']] کاملاً سلب شده بود. در فاصله سال‌های ۱۳۲۰ تا ۱۳۲۴، این حق به خوبی مورد استفاده قرار گرفت و نویسندگان برجسته‌ای چون صادق هدایت، محمدمسعود، [[صادق چوبک|'''صادق چوبک''']]، جلال آل احمد و بزرگ علوی درخشیدند.»
در همین سال‌ها و تا سال ۱۳۲۶، حدود ۵۰۰ روزنامه و مجله گوناگون به چاپ می‌رسید. جلال آل احمد می‌گوید:
«با سال ۱۳۲۰، که بندها می‌گسلد مردمی که از فشار سکوت نزدیک بوده است لال بشوند با عجله هرچه گفتنی است بیرون می‌ریزند. استقبال عمومی از هر مطبوعه‌ای که هرزتر فحش می‌دهد تا سال ۲۴ نمونه بارز این شتاب در گفتن و هر چه بدتر گفتن است.»<ref>جلال آل احمد نویسنده‌ای پرشور، نویسنده‌آی [http://za.iau-arak.ac.ir/article_517342.html مبارز]</ref>
===روزنامه‌های تهران در فردای اخراج رضاشاه===
===روزنامه‌های تهران در فردای اخراج رضاشاه===
بعد از اخراج رضاشاه بغض مردم باز شد. نگاهی به برخی رروزنامه‌های تهران در فردای اخراج رضاشاه از ایران فضای آن زمان را به خوبی نشان می‌دهد.
بعد از اخراج رضاشاه بغض مردم باز شد. نگاهی به برخی رروزنامه‌های تهران در فردای اخراج رضاشاه از ایران فضای آن زمان را به خوبی نشان می‌دهد.
خط ۲۶۱: خط ۲۷۰:


==پایان رضا‌شاه==
==پایان رضا‌شاه==
رضا‌شاه سرانجام پس از دومین سکته‌ی قلبی در ژوهانسبورگ در تاریخ ۴ مرداد ۱۳۲۳ در گذشت. جسد او را در مسجد رفاعی مصر به امانت گذاشتند و در سال ۱۳۲۹ در دروران نخست وزیری منصور، جسد رضا‌شاه به تهران منتقل شد و در نزدیکی حرم حضرت عبدالعظیم به خاک سپرده شد.
رضا‌شاه سرانجام پس از دومین سکته‌ی قلبی در ژوهانسبورگ در تاریخ ۴ مرداد ۱۳۲۳ درگذشت. جسد او را در مسجد رفاعی مصر به امانت گذاشتند و در سال ۱۳۲۹ در دروران نخست وزیری منصور، جسد رضا‌شاه به تهران منتقل شد و در نزدیکی حرم حضرت عبدالعظیم به خاک سپرده شد.
==منابع==
==منابع==
{{پانویس|۳|اندازه=ریز}}
{{پانویس|۳|اندازه=ریز}}
۸٬۶۶۵

ویرایش