۲٬۵۸۶
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
رهی معیری پس از اتمام تحصیلات ابتدایی و متوسطه در تهران ت به استخدام دولت درآمد. | رهی معیری پس از اتمام تحصیلات ابتدایی و متوسطه در تهران ت به استخدام دولت درآمد. | ||
به دلیل ذوق و هنری که داشت توانست با ورود به کار سرایش تصنیفها شهرتی بسیار پیدا کند. او در این دوران به ریاست کل انتشارات و تبلیغات وزارت پیشه و هنر که اکنون وزارت صنایع نامیده میشود درآمد. رهی معیری سفرهای متعددی کرد و به کشورهایی چون انگلستان، فرانسه،ایتالیا، ترکیه، روسیه و.... مسافرت داشت و اندوختههای خود را در این سفرها افزود. رهی معیری در برنامه گلهای رنگارنگ رادیو با داوود پیرنیا فعالیت داشت و تا پایان زندگی نیز این برنامه را اداره میکرد. برخی از ترانههای مشهوری که وی سروده است عبارتند از ''خزان عشق''، نوای نی، دارم شب و روز، شب جدایی، یار رمیده، یاد ایام، بهار، کاروان و مرغ حق که اغلب از آثار جاویدان ترانه و موسیقی ایرانی به شمار میروند. او همچنین دو کتاب به نامهای سایهی عمر و آزاده به چاپ رسانیده است که مجموعهی اشعار اوست. همچنین برخی مقالات ادبی رهی معری در مجموعهای به نام گلهای جاویدان در سال ۱۳۶۳ در تهران چاپ و منتشر شده است. مجموعه شعری دیگری از وی به نام ''رهاورد''، در سال ۱۳۷۵، در تهران توسط نشر زوّار چاپ و منتشر شده است. رهی معیری تا آخر عمر خود مجرد زیست. او در سال ۱۳۴۷، بر اثر بیماری در سن ۵۹ سالگی در تهران درگذشت؛ و | به دلیل ذوق و هنری که داشت توانست با ورود به کار سرایش تصنیفها شهرتی بسیار پیدا کند. او در این دوران به ریاست کل انتشارات و تبلیغات وزارت پیشه و هنر که اکنون وزارت صنایع نامیده میشود درآمد. رهی معیری سفرهای متعددی کرد و به کشورهایی چون انگلستان، فرانسه،ایتالیا، ترکیه، روسیه و.... مسافرت داشت و اندوختههای خود را در این سفرها افزود. رهی معیری در برنامه گلهای رنگارنگ رادیو با داوود پیرنیا فعالیت داشت و تا پایان زندگی نیز این برنامه را اداره میکرد. برخی از ترانههای مشهوری که وی سروده است عبارتند از ''خزان عشق''، نوای نی، دارم شب و روز، شب جدایی، یار رمیده، یاد ایام، بهار، کاروان و مرغ حق که اغلب از آثار جاویدان ترانه و موسیقی ایرانی به شمار میروند. او همچنین دو کتاب به نامهای سایهی عمر و آزاده به چاپ رسانیده است که مجموعهی اشعار اوست. همچنین برخی مقالات ادبی رهی معری در مجموعهای به نام گلهای جاویدان در سال ۱۳۶۳ در تهران چاپ و منتشر شده است. مجموعه شعری دیگری از وی به نام ''رهاورد''، در سال ۱۳۷۵، در تهران توسط نشر زوّار چاپ و منتشر شده است. رهی معیری تا آخر عمر خود مجرد زیست. او در سال ۱۳۴۷، بر اثر بیماری در سن ۵۹ سالگی در تهران درگذشت؛ و پیکرش در گورستان ظهیرالدوله شمیران به خاک سپرده شد. | ||
== تحصیلات و اشتغال == | == تحصیلات و اشتغال == | ||
خط ۸۶: | خط ۸۶: | ||
== داستان رهی معیری و مریم فیروز == | == داستان رهی معیری و مریم فیروز == | ||
[[پرونده:رهی02.JPG|جایگزین=مریم فیروز|بندانگشتی|280x280پیکسل|مریم فیروز]] | [[پرونده:رهی02.JPG|جایگزین=مریم فیروز|بندانگشتی|280x280پیکسل|مریم فیروز]] | ||
مریم فیروز، دختر عبدالحسین فرمانفرما، نوهی عباس میرزا در سن ۱۶ سالگی با تصمیم پدرش به عقد سرهنگ عباسقلی اسفندیاری درآمد و صاحب دو دختر به نامهای افسانه و افسر شد. عباسقلی از مریم فیروز ۲۶ سال بزرگتر بود و مریم تمایلی به او نداشت؛ و تنها به دستور پدر پُرنفوذ و مقتدرش تن به این ازدواج داده بود. | مریم فیروز، دختر عبدالحسین فرمانفرما، نوهی عباس میرزا در سن ۱۶ سالگی با تصمیم پدرش به عقد سرهنگ عباسقلی اسفندیاری درآمد و صاحب دو دختر به نامهای افسانه و افسر شد. عباسقلی از مریم فیروز ۲۶ سال بزرگتر بود و مریم تمایلی به زندگی با او نداشت؛ و تنها به دستور پدر پُرنفوذ و مقتدرش تن به این ازدواج داده بود. | ||
نخستین ملاقات مریم فیروز و رهی معیری در اردیبهشتماه، پیش از مرگ فرمانفرما، در یک مهمانی در خانهی مصطفی فاتح صورت گرفت. این دیدار برای همیشه زندگی رهی معیری را تغییر داد. در همین روزها بود که مریم فیروز تلاش میکرد تا از همسر اجباری خود جدا شود. وی در این زمان حدوداً ۳۰ سال داشت. مریم فیروز در اواخر دوران سلطنت [[رضاشاه پهلوی|'''رضاشاه''']] یکی از زنان نامدار شهر بود. از خانوادهای معروف و پر نفوذ بود. مریم فیروز | نخستین ملاقات مریم فیروز و رهی معیری در اردیبهشتماه، پیش از مرگ فرمانفرما، در یک مهمانی در خانهی مصطفی فاتح صورت گرفت. این دیدار برای همیشه زندگی رهی معیری را تغییر داد. در همین روزها بود که مریم فیروز تلاش میکرد تا از همسر اجباری خود جدا شود. وی در این زمان حدوداً ۳۰ سال داشت. مریم فیروز در اواخر دوران سلطنت [[رضاشاه پهلوی|'''رضاشاه''']] یکی از زنان نامدار شهر بود. از خانوادهای معروف و پر نفوذ بود. منزلش مریم فیروز محل رفت و آمد روشنفکران عصر خود بود. وی پس از مرگ پدرش فرمانفرما، در سال ۱۳۱۸، از همسرش جدا شد و رابطه او و رهی معیری عیانتر شد. پزشک مریم فیروز در این باره مینویسد:<blockquote>«بعد از آن دیگر مریم رفت و آمد به خانهی رهی را آغاز کرد و پس از مدتی نیز او را به خانهی شمیران خود آورد. مریم قول میدهد که به قول خودش به مذهب و سنت عشق، زن او شود.»</blockquote>پس از تبعید رضاشاه و ایجاد فضای باز سیاسی و اجتماعی، مریم فیروز نقش پررنگتری در فعالیتهای اجتماعی به عهده گرفت. آشنایی مریم فیروز با نویسندهی معروف، بزرگ علوی و دیگر اعضای [[حزب توده ایران|'''حزب توده''']]، درحالی که رابطهاش با رهی معیری ادامه داشت، دریچه تازهای به زندگی وی باز کرد. عشق رهی به مریم فیروز، زندگی او را دگرگون کرد؛ و به تشویق مریم با نامهای مستعار به نوشتن مطالب انتقادی در روزنامهها پرداخت. مریم فیروز منبع ذوق شاعرانهی وی بود: | ||
خیالانگیز و جان پرور، چو بوی گل سراپایی | خیالانگیز و جان پرور، چو بوی گل سراپایی |