۸٬۶۹۷
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۱۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۷: | خط ۷: | ||
| اندازه تصویر = | | اندازه تصویر = | ||
| عنوان تصویر =روحالله خمینی | | عنوان تصویر =روحالله خمینی | ||
| زادروز = {{تولد|۱۹۰۲|۰۹|۲۴}} | | زادروز = ۱ مهر ۱۲۸۱ خورشیدی / {{تولد|۱۹۰۲|۰۹|۲۴}} | ||
| زادگاه =خمین | | زادگاه =خمین | ||
| مکان ناپدیدشدن = | | مکان ناپدیدشدن = | ||
| تاریخ ناپدیدشدن = | | تاریخ ناپدیدشدن = | ||
| وضعیت = | | وضعیت = | ||
| تاریخ مرگ = {{مرگ و سن|۱۹۸۹|۶|۳|۱۹۰۲|۹|۲۴}} | | تاریخ مرگ = ۱۳ خرداد ۱۳۶۸ خورشیدی / {{مرگ و سن|۱۹۸۹|۶|۳|۱۹۰۲|۹|۲۴}} | ||
| مکان مرگ = | | مکان مرگ = | ||
|عرض جغرافیایی محل دفن= | |عرض جغرافیایی محل دفن= | ||
خط ۶۰: | خط ۶۰: | ||
| منصب = | | منصب = | ||
| مکتب = | | مکتب = | ||
| آثار = | | آثار =تحریرالوسیله، صحیفه نور، توضیحالمسائل و... | ||
| همسر = | | همسر = | ||
| شریک زندگی = | | شریک زندگی = | ||
خط ۷۵: | خط ۷۵: | ||
| پانویس = | | پانویس = | ||
}} | }} | ||
'''روحالله | '''روحالله خمینی، (سید روحالله مصطفوی)''' (متولد ۱ مهرماه۱۲۸۱- مرگ ۱۳ خرداد ۱۳۶۸) به سید روحالله موسوی خمینی شهرت دارد. او از مراجع تقلید بهشمار میآمد که فعالیت سیاسی چندانی تا پیش از ۱۳۴۰ نداشت. اولین واکنش سیاسی او مخالفت با حق رأی زنان بود که ضمن قانون انجمنهای ولایتی و ایالتی تصویب شد.<ref>[https://www.mojahedin.org/links/books/890627_Dajale.pdf کتاب خمینی دجال ضدبشر]- صفحه 5</ref> | ||
در ۱۳ خرداد سال ۱۳۴۲ خمینی در [[مدرسه فیضیه قم]] یک سخنرانی اعتراضی و شدیداللحن داشت. | در ۱۳ خرداد سال ۱۳۴۲ خمینی در [[مدرسه فیضیه قم]] یک سخنرانی اعتراضی و شدیداللحن داشت. در آن زمان [[محمدرضا پهلوی|محمدرضاشاه]] با انقلاب سفید به آمریکاروی آورده از انگلستان روی گردانده بود. آخوندها که با انگلستان و فئودالهای مورد حمایت او همراه بودند از این موضع ناراضی بودند. گفته میشود در همین دوران انگلیسیها به خمینی اطمینان دادند که شاه ضعیف است و در صورتی که وی علیه او موضع گیری کند از او حمایت خواهند کرد. این موضوع خمینی را در ایراد این سخنرانی تشجیع کرد. خمینی به همین دلیل بازداشت شد.<ref>کتاب خمینی دجال ضد بشر- صفحه [https://www.mojahedin.org/links/books/890627_Dajale.pdf 5]</ref> درسال ۱۳۴۳ پس از مخالفت با [[قانون کاپیتولاسیون]] به ترکیه تبعید شد.<ref>[https://www.mojahedin.org/links/books/890627_Dajale.pdf کتاب خمینی دجال ضد بشر- صفحه 81]</ref> وی در سال ۱۳۴۴ به نجف رفت.<ref>مؤسسه نشر آثار امام خمینی- فصل پنجم</ref> | ||
از سال ۴۴ تا ۴۵ وی یک سخنرانی سیاسی داشت که بیشتر به مسائل منطقه پرداخته و حکام اسلامی را نصیحت کرد. از جمله در این سخنرانی آمدهاست: «بر سلاطین اسلام، بر رؤسای جمهور اسلام تکلیف است که دست برادری بدهند و حدود و ثغورشان را حفظ کنند»<ref>[http://edu1404.blogfa.com/post-41.aspx اندیشههای سیاسی امام- سایت آموزش]</ref> | از سال ۴۴ تا ۴۵ وی یک سخنرانی سیاسی داشت که بیشتر به مسائل منطقه پرداخته و حکام اسلامی را نصیحت کرد. از جمله در این سخنرانی آمدهاست: «بر سلاطین اسلام، بر رؤسای جمهور اسلام تکلیف است که دست برادری بدهند و حدود و ثغورشان را حفظ کنند»<ref>[http://edu1404.blogfa.com/post-41.aspx اندیشههای سیاسی امام- سایت آموزش]</ref> | ||
خط ۸۳: | خط ۸۳: | ||
در نیمه دوم دهه چهل پس از شکلگیری مبارزه مسلحانه در ایران توسط [[سازمان مجاهدین]] و [[چریکهای فدایی خلق ایران]]، خمینی حاضر به حمایت از هیچیک از این جنبشها نشد.<ref>[https://www.mojahedin.org/links/books/890627_Dajale.pdf کتاب خمینی دجال ضد بشر- صفحه 6]</ref> برخی این دوران را دوره انزوای او میدانند. | در نیمه دوم دهه چهل پس از شکلگیری مبارزه مسلحانه در ایران توسط [[سازمان مجاهدین]] و [[چریکهای فدایی خلق ایران]]، خمینی حاضر به حمایت از هیچیک از این جنبشها نشد.<ref>[https://www.mojahedin.org/links/books/890627_Dajale.pdf کتاب خمینی دجال ضد بشر- صفحه 6]</ref> برخی این دوران را دوره انزوای او میدانند. | ||
از سال ۱۳۴۶ تا سال ۱۳۵۰ خمینی مجموعاً چهار موضع گیری داشت<ref>صحیفه نور</ref> و پس از آن تا یک سخنرانی علیه | از سال ۱۳۴۶ تا سال ۱۳۵۰ خمینی مجموعاً چهار موضع گیری داشت<ref>صحیفه نور</ref> و پس از آن تا یک سخنرانی علیه جشنهای ۲۵۰۰ ساله و شش سال بعد در مهرماه ۱۳۵۶ در برابر عده ای از طلاب نجف یک سخنرانی ایراد کرد که موضوع آن «هشدار نسبت به نفوذ افکار التقاطی و برداشتهای غلط از احکام سیاسی عبادی قرآن» بود.<ref>کتاب کوثر- مجموعه سخنرانیهای روحالله خمینی</ref> | ||
خمینی ۱۶ روز پس از خروج [[محمدرضا شاه پهلوی]] از ایران در | خمینی ۱۶ روز پس از خروج [[محمدرضا شاه پهلوی]] از ایران در ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ وارد ایران شد. خمینی برخلاف وعدههایی که مبنی بر عدم مشارکت در سیاست و حاکمیت داده بود، با استفاده از موج حمایتهای مذهبی ومردمی، رهبری مطلقالعنان ایران را به دست گرفته با هر گونه دگراندیشی قاطعانه به مقابله برخاست. هواداران خمینی که در این دوران به سرکوب و حمله و هجوم به مراکز احزاب و سازمانهای مختلف میپرداختند، به [[فالانژهای ایران|فالانژها]] معروف بودند. آنها معمولاً دفاتر سازمانها و احزاب و میز کتابهایی را که جوانان در نقاط مختلف برای نشر عقاید و افکار خود به راه میانداختند مورد حمله قرار میدادند.<ref>[https://www.mojahedin.org/news/146288/%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%B1%D8%A7%D8%AA%DA%98%DB%8C-%D9%82%DB%8C%D8%A7%D9%85-%D9%88-%D8%B3%D8%B1%D9%86%DA%AF%D9%88%D9%86%DB%8C%D8%B3%D9%84%D8%B3%D9%84%D9%87-%D8%A2%D9%85%D9%88%D8%B2%D8%B4-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D9%86% گزیدهیی از استراتژی قیام و سرنگونی – مسعود رجوی]</ref> | ||
در [[سی خرداد ۱۳۶۰]] این تهاجمات به اوج خود رسید. در این روز مردم و هواداران [[سازمان مجاهدین خلق ایران]] یک تظاهرات نیم میلیونی در تهران در اعتراض به سرکوب سیاسی برگزار کردند. این تظاهرات به فرمان شخص خمینی به گلوله بسته شد. سازمان مجاهدین خلق ایران این روز را پایان مبارزه مسالمت آمیز خود و آغاز مبارزه مسلحانه علیه خمینی اعلام کرد.<ref>[https://www.mojahedin.org/news/170202/سی-خرداد-پاسخ-به-ضرورت-تاریخ-قسمت-اول سایت مجاهد- 30 خرداد پاسخ به ضرورت تاریخ]</ref> | در [[سی خرداد ۱۳۶۰]] این تهاجمات به اوج خود رسید. در این روز مردم و هواداران [[سازمان مجاهدین خلق ایران]] یک تظاهرات نیم میلیونی در تهران در اعتراض به سرکوب سیاسی برگزار کردند. این تظاهرات به فرمان شخص خمینی به گلوله بسته شد. سازمان مجاهدین خلق ایران این روز را پایان مبارزه مسالمت آمیز خود و آغاز مبارزه مسلحانه علیه خمینی اعلام کرد.<ref>[https://www.mojahedin.org/news/170202/سی-خرداد-پاسخ-به-ضرورت-تاریخ-قسمت-اول سایت مجاهد- 30 خرداد پاسخ به ضرورت تاریخ]</ref> | ||
خط ۹۵: | خط ۹۵: | ||
این نوع پاسخگویی به وضوح نوعی اعلان جنگ با کشور همسایه بود. امری که نهایتاً به حمله صدام به ایران و تسخیر خرمشهر منجر شد. پس از ۱۵ ماه صدام حسین خواهان آتشبس و اتمام جنگ شد اما خمینی حاضر به پذیرفتن نبود. وی جنگ را نعمت میدانست و بوضوح از آن به عنوان سرپوشی برای سرکوب داخلی و همچنین وضعیت نابسامان اقتصادی و سیاسی استفاده میکرد. | این نوع پاسخگویی به وضوح نوعی اعلان جنگ با کشور همسایه بود. امری که نهایتاً به حمله صدام به ایران و تسخیر خرمشهر منجر شد. پس از ۱۵ ماه صدام حسین خواهان آتشبس و اتمام جنگ شد اما خمینی حاضر به پذیرفتن نبود. وی جنگ را نعمت میدانست و بوضوح از آن به عنوان سرپوشی برای سرکوب داخلی و همچنین وضعیت نابسامان اقتصادی و سیاسی استفاده میکرد. | ||
روحالله خمینی در سال ۱۳۶۷ دریک فتوای خونین فرمان اعدام ۳۰ هزار زندانی سیاسی را صادر کرد. | روحالله خمینی در سال ۱۳۶۷ دریک فتوای خونین فرمان اعدام ۳۰ هزار زندانی سیاسی را صادر کرد. از جمله فتواهای جنجالی او که مصداق نقض آشکار حقوق بشر هستند، کشیدن خون زندانیان قبل از اعدام، تجاوز و صیغهی دختران باکره پیش از اعدام و حلال دانستن شهوترانی با کودکان شیرخواره در کتاب تحریرالوسیله است. | ||
خمینی در شب ۱۳ خرداد ۱۳۶۸ در بیمارستان به علت ایست قلبی فوت کرد. او در هنگام مرگ ۸۷ سال سن داشت. | خمینی در شب ۱۳ خرداد ۱۳۶۸ در بیمارستان به علت ایست قلبی فوت کرد. او در هنگام مرگ ۸۷ سال سن داشت. | ||
خط ۱۰۶: | خط ۱۰۶: | ||
== خمینی در دوران [[رضاشاه پهلوی|رضا شاه]] و سکوت سیاسی == | == خمینی در دوران [[رضاشاه پهلوی|رضا شاه]] و سکوت سیاسی == | ||
خمینی در این دوران در حوزه علمیه مشغول تحصیلات حوزوی بوده و هیچ گونه فعالیت سیاسی نداشت. در همین سالها و در آستانه سلطه کامل [[رضاشاه پهلوی|رضاشاه]]، نزدیک به دو دهه از انقلاب مشروطه سپری شده بود. این دوران همراه بود با آغاز [[نهضت جنگل|جنش گیلان]]، قیام خیابانی و پسیان و مبارزات تنگستانیها که مجموعاً فضای جامعه آن روزگار ایران را ملتهب میساخت. در سال ۱۲۹۹ [[شیخ محمدخیابانی]] در تبریز به شهادت رسید و جنبش تنگستان سرکوب شد. در سال ۱۳۰۰ [[کلنل پسیان]] جان باخت و [[ | خمینی در این دوران در حوزه علمیه مشغول تحصیلات حوزوی بوده و هیچ گونه فعالیت سیاسی نداشت. در همین سالها و در آستانه سلطه کامل [[رضاشاه پهلوی|رضاشاه]]، نزدیک به دو دهه از انقلاب مشروطه سپری شده بود. این دوران همراه بود با آغاز [[نهضت جنگل|جنش گیلان]]، قیام خیابانی و پسیان و مبارزات تنگستانیها که مجموعاً فضای جامعه آن روزگار ایران را ملتهب میساخت. در سال ۱۲۹۹ [[محمد خیابانی|شیخ محمدخیابانی]] در تبریز به شهادت رسید و جنبش تنگستان سرکوب شد. در سال ۱۳۰۰ [[کلنل پسیان]] جان باخت و [[میرزا کوچک خان جنگلی|میرزا کوچکخان]] در کوههای گیلان به شهادت رسید. رضاخان در همین وضعیت بود که در سال ۱۳۰۲ به نخست وزیری رسید.<ref>[https://www.mojahedin.org/links/books/890627_Dajale.pdf کتاب خمینی دجال ضد بشر صفحه 32]</ref> | ||
یکی از وقایع بسیار مهمی که در آن دوران به وقوع پیوست حادثه خونین [[مسجد گوهرشاد]] در تیرماه ۱۳۱۴بود که بسیاری ازروحانیون آن زمان به آن اعتراض کردند اما روحالله خمینی هیچ گونه موضوع گیری نسبت به این واقعه نداشت. در این واقعه، جمع کثیری از مردم بی گناه را قتلعام کردند وحدود یکصدنفر از روحانیون و افراد متنفذ را دستگیر و عده یی از علمای بزرگ، نظیر مرحوم آقا سیدیونس اردبیلی و مرحوم آقازاده را به تهران آورده محاکمه نمودند.<ref>نهضت روحانیون ایران- صفحه 165</ref> | یکی از وقایع بسیار مهمی که در آن دوران به وقوع پیوست حادثه خونین [[مسجد گوهرشاد]] در تیرماه ۱۳۱۴بود که بسیاری ازروحانیون آن زمان به آن اعتراض کردند اما روحالله خمینی هیچ گونه موضوع گیری نسبت به این واقعه نداشت. در این واقعه، جمع کثیری از مردم بی گناه را قتلعام کردند وحدود یکصدنفر از روحانیون و افراد متنفذ را دستگیر و عده یی از علمای بزرگ، نظیر مرحوم آقا سیدیونس اردبیلی و مرحوم آقازاده را به تهران آورده محاکمه نمودند.<ref>نهضت روحانیون ایران- صفحه 165</ref> | ||
خط ۱۳۳: | خط ۱۳۳: | ||
=== مواضع خمینی در سالهای ۵۰ تا ۵۷ === | === مواضع خمینی در سالهای ۵۰ تا ۵۷ === | ||
خمینی در سال ۱۳۵۰ یک سخنرانی علیه [[جشنهای ۲۵۰۰ ساله|جشنهای ۲۵۰۰ ساله]] شاه داشت. همچنین سخنرانی دیگری که مربوط به ایران نبود. وی پس از آن به مدت شش سال خاموشی گزید و هیچ اظهار نظری از وی مشاهده نشد.<ref>[https://www.mojahedin.org/links/books/890627_Dajale.pdf خمینی دجال ضد بشر- صفحه 144]</ref> این سالها مقارن با اوجگیری مبارزه رادیکال سازمانهایی مثل [[سازمان مجاهدین خلق ایران|مجاهدین]] و [[سازمان چریکهای فدایی خلق ایران|چریکهای فدایی]] با شاه بود، نقش خمینی را بسیار کمرنگ میکرد. وی همچنین حاضر به حمایت از آنها در برابر شاه نشد. | خمینی در سال ۱۳۵۰ یک سخنرانی علیه [[جشنهای ۲۵۰۰ ساله|جشنهای ۲۵۰۰ ساله]] شاه داشت. همچنین سخنرانی دیگری که مربوط به ایران نبود. وی پس از آن به مدت شش سال خاموشی گزید و هیچ اظهار نظری از وی مشاهده نشد.<ref>[https://www.mojahedin.org/links/books/890627_Dajale.pdf خمینی دجال ضد بشر- صفحه 144]</ref> این سالها مقارن با اوجگیری مبارزه رادیکال سازمانهایی مثل [[سازمان مجاهدین خلق ایران|مجاهدین]] و [[سازمان چریکهای فدایی خلق ایران|چریکهای فدایی]] با شاه بود، نقش خمینی را بسیار کمرنگ میکرد. وی همچنین حاضر به حمایت از آنها در برابر شاه نشد. | ||
حمید روحانی از اعضای دفتر خمینی در نجف در این باره مینویسد: <blockquote>«بسیاری از افراد را میشناسم که بر این اعتقاد بودند که دیگر نقش امام در مبارزه و در نهضت به پایان رسیدهاست و امام با عدم تأیید مجاهدین درواقع شکست خود را امضا کردهاست. این افراد باور داشتند که امام از صحنه مبارزه کنار رفتهاند.»<ref>[https://www.hambastegimeli.com/%D8%AF%D9%8A%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D9%87%D8%A7/62340-%D8%B9%D8%A8%D8%AF%D8%A7%D9%84%D8%B9%D9%84%DB%8C-%D9%85%D8%B9%D8%B5%D9%88%D9%85%DB%8C-%E2%80%8C-%C2%AB%D9%85%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D8%B2%D8%A7%D8%AA%C2%BB-%D8%AE%D9%85%DB%8 عبدالعلی معصومی- مبارزات خمینی در دوره تبعید]</ref></blockquote>خمینی همچنین در مهرماه ۵۶ یک سخنرانی برای طلاب نجف داشت که در آن برداشتهای نوگرا و مشخصا [[سازمان مجاهدین خلق ایران|مجاهدین]] را به لحاظ تئوریک هدف قرار میداد. او در سخنرانی خود گفت: <blockquote>«حالا یک دستهیی پیدا شده که اصل تمام احکام اسلام را میگویند برای این است که یک عدالت اجتماعی پیدا بشود؛ طبقات از بین برود. اصلاً اسلام دیگر چیزی ندارد، توحیدش هم عبارت از توحید در این است که ملتها همه به طور عدالت و به طور تساوی با هم زندگی بکنند؛ یعنی، زندگی حیوانی علی السواء، یک علفی همه بخورند و علی السواء با هم زندگی کنند و به هم کار نداشته باشند؛ همه از یک آخوری بخورند… میگویند: اصلاً مطلبی نیست اسلام آمده است که آدم بسازد یعنی یک آدمی که طبقه نداشته باشد دیگر؛ همین را بسازد؛ یعنی حیوان بسازد. اسلام آمدهاست که انسان بسازد، اما انسان بی طبقه…»<ref>کوثر- صفحه 268</ref> </blockquote>در دیماه ۱۳۵۵ جیمی کارتر با شعار حقوق بشر در آمریکا به ریاست جمهوری رسید. براساس جمعبندی [[کمیسیون سه جانبه]]، برژینسکی رئیس و تئوریسین کمیسیون مزبور به این نتیجه رسیده بود که تلاش مردم برای کسب حقوق خود، اوضاعی انفجاری پدیدآورده و بنابراین کاری که ایالات متحده میتواند بکند، کوشش برای انداختن تحول از مسیر آشوب و هرج و مرج، به مسیر انتقال منظم است. محصول این تغییر باز شدن فضای سیاسی در ایران پس از بازگشت شاه از سفرش به آمریکا بود. | |||
در همین دوران بود که خمینی در سخنرانی به مناسبت مرگ پسرش مصطفی آخوندها را به استفاده از فرجهای که پیدا شده فراخواند:<blockquote>«امروز یک فرجه پیدا شده. من عرض میکنم به شما یک فرجه پیدا شده. اگر این فرجه پیدا نشده بود، این اوضاع امروز نمیشد در ایران. اگر الان غنیمت بشمارند این را این فرصت است. این فرصت را غنیمت بشمارند آقایان. بنویسند، اعتراض کنند الان نویسندههای احزاب دارند مینویسند، امضا میکنند، اشکال میکنند، … شما هم بنویسید… امروز روزی است که باید گفت و پیش میبرید؛ و من خوف آن دارم که خدای نخواسته این فرجه از دست برود… خوب ما دیدیم که چندین نفر اشکال کردند… امضا کردند و کسی هم کارشان نداشت…»<ref>صحیفه نور – صفحه 266</ref> </blockquote> | در همین دوران بود که خمینی در سخنرانی به مناسبت مرگ پسرش مصطفی آخوندها را به استفاده از فرجهای که پیدا شده فراخواند:<blockquote>«امروز یک فرجه پیدا شده. من عرض میکنم به شما یک فرجه پیدا شده. اگر این فرجه پیدا نشده بود، این اوضاع امروز نمیشد در ایران. اگر الان غنیمت بشمارند این را این فرصت است. این فرصت را غنیمت بشمارند آقایان. بنویسند، اعتراض کنند الان نویسندههای احزاب دارند مینویسند، امضا میکنند، اشکال میکنند، … شما هم بنویسید… امروز روزی است که باید گفت و پیش میبرید؛ و من خوف آن دارم که خدای نخواسته این فرجه از دست برود… خوب ما دیدیم که چندین نفر اشکال کردند… امضا کردند و کسی هم کارشان نداشت…»<ref>صحیفه نور – صفحه 266</ref> </blockquote> | ||
خط ۱۴۵: | خط ۱۴۵: | ||
== سفر به پاریس == | == سفر به پاریس == | ||
[[پرونده:خمینی در پاریس .jpg|بندانگشتی|خمینی در پاریس]] | [[پرونده:خمینی در پاریس .jpg|بندانگشتی|خمینی در پاریس]] | ||
روحالله خمینی پس از سالها اقامت درنجف سرانجام تصمیم به خروج از عراق گرفت. وی در ابتدا قصد کویت کرد اما کویت او را نپذیرفت. وی سرانجام با مصلحت اطرافیان تصمیم به سفر به فرانسه گرفته و در روز ۱۴ مهر وارد پاریس شده و در [[وفل لوشاتو|نوفل لوشاتو]] (حومه پاریس) مستقر شد.<ref>[http://www.imam-khomeini.ir/fa/c504_2701/زندگی_نامه/دوران_مبارزات/هجرت_به_فرانسه پرتال خمینی- سایت امام خمینی]</ref> | روحالله خمینی پس از سالها اقامت درنجف سرانجام تصمیم به خروج از عراق گرفت. وی در ابتدا قصد کویت کرد اما کویت او را نپذیرفت. وی سرانجام با مصلحت اطرافیان تصمیم به سفر به فرانسه گرفته و در روز ۱۴ مهر ۱۳۵۷ وارد پاریس شده و در [[وفل لوشاتو|نوفل لوشاتو]] (حومه پاریس) مستقر شد.<ref>[http://www.imam-khomeini.ir/fa/c504_2701/زندگی_نامه/دوران_مبارزات/هجرت_به_فرانسه پرتال خمینی- سایت امام خمینی]</ref> | ||
سفر خمینی به فرانسه معمولاً با این دلیل ذکر شدهاست که به دلیل محدودیتهای اعمال شده از طرف شاه و مخالفت خمینی با سکوت سیاسی انجام شدهاست. با اینهمه به نظر میآید که این سفر چیزی نبود که شاه به آن متمایل باشد چرا که خمینی را در مرکز توجهات بینالمللی قرار میداد. محمود دعایی از همراهان خمینی در عراق در این رابطه میگوید: <blockquote>«بعدها از گزارشها معلوم شد که در آن موقع، بین رژیم عراق و ایران دو تصمیم متناقض وجود داشتهاست. رژیم ایران اصرار داشت امام از عراق خارج نشوند؛ زیرا با خروج از عراق و رفتن ایشان به کشور دیگر، که ایران با آنها چنین تعهدی نداشت، کنترل و مراقبت امام بر ایشان مشکل میشد…»<ref>غرور و سقوط – صفحه 127</ref> </blockquote>در این رابطه ژیسکاردستن، رئیس جمهور وقت فرانسه نیز هنگامی که در شهریور سال ۱۳۷۷ به تهران سفر کرده بود، در مصاحبه با روزنامه توس تصریح کرد: <blockquote>«خمینی به محض ورود به فرانسه در فرودگاه تقاضای پناهندگی سیاسی کرد و شاه از من خواست به او روادید بدهم و مراتب امنیتی و حفاظتی در مورد آیتالله خمینی را از سوی دولت فرانسه تأمین کنیم… شاه برای من پیغام داد که کوچکترین مشکلی برای آیتالله خمینی به وجود نیاوریم و حتی به سفیر من گفت اگر دولت فرانسه مقدمات پذیرایی و آسایش او را فراهم نکند، او دولت فرانسه را هرگز نخواهد بخشید.»<ref>روزنامه توس23 شهریور77</ref></blockquote>از جمله مواضع سیاسی او در پاریس میتوان به مصاحبه وی با خبرنگار کیهان انجام داد:<blockquote>'''خبرنگار:''' حضرت آیتالله، ممکن است خطوط اصلی حکومت اسلامی را در ز مینههای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی بیان بفرمایید؟</blockquote><blockquote>'''خمینی:''' اینها اموری نیست که بتوانم آن را برای شما تشریح کنم. اسلام هم آزادی خواهد داد و هم به اقتصاد توجه خواهد کرد.</blockquote><blockquote>'''خبرنگار:''' منظورم این است که در حکومت اسلامی ملی شدن صنایع قطعی خواهد بود؟</blockquote><blockquote>'''خمینی:''' آن هم باید مورد مطالعه قرار گیرد.</blockquote><blockquote>'''خبرنگار:''' آیا فکر میکنید گروههای چپ و مارکسیستهایی که در ایران هستند آزادند؟</blockquote><blockquote>'''خمینی:''' اگر مضر به حال ملت باشد جلوگیری میشود و اگر نباشد، فقط اظهار عقیده باشد، مانعی ندارد.</blockquote><blockquote>'''خبرنگار:''' نقش زنان در حکومت اسلامی چه خواهد بود؟</blockquote><blockquote>'''خمینی:''' الان وقت این حرفها نیست.</blockquote><blockquote>'''خبرنگار:''' روزنامه مالکیت در حکومت اسلامی و به خصوص مالکیت ارضی چگونه خواهد بود؟</blockquote><blockquote>'''خمینی:''' اینها بعدها روشن خواهد شد.</blockquote><blockquote>'''خبرنگار:''' بعضیها میگویند که ما از زیر چکمه استبداد به زیر نعلین استبداد یرویم.</blockquote><blockquote>'''خمینی:''' آنها عمال شاه هستند… دیکتاتوری در اسلام اصلاً وجود ندارد<ref>روزنامه کیهان 3 بهمن 57</ref> </blockquote>همچنین خمینی در [[نوفل لوشاتو]] مذاکراتی با سران کشورهایی مثل آمریکا و فرانسه داشت. این مذاکرات با این هدف انجام میشد که سران این کشورها با بدست گرفتن حکومت توسط خمینی موافقت کنند. این مذاکرات و پیامرسانیها معمولاً توسط [[صادق قطبزاده|صادق قطب زاده]] انجام میشد. از جمله یک هفته قبل از [[کنفرانس گوادلوپ]] وزارت خارجه از قطب زاده سؤال میکند در صورتی که خمینی پیروز شود چه نوع سیاستهایی از جانب او اتخاذ خواهد شد.<ref>کتاب آخرین تلاشها در آخرین روزها- صفحه 97 و 98</ref> | سفر خمینی به فرانسه معمولاً با این دلیل ذکر شدهاست که به دلیل محدودیتهای اعمال شده از طرف شاه و مخالفت خمینی با سکوت سیاسی انجام شدهاست. با اینهمه به نظر میآید که این سفر چیزی نبود که شاه به آن متمایل باشد چرا که خمینی را در مرکز توجهات بینالمللی قرار میداد. محمود دعایی از همراهان خمینی در عراق در این رابطه میگوید: <blockquote>«بعدها از گزارشها معلوم شد که در آن موقع، بین رژیم عراق و ایران دو تصمیم متناقض وجود داشتهاست. رژیم ایران اصرار داشت امام از عراق خارج نشوند؛ زیرا با خروج از عراق و رفتن ایشان به کشور دیگر، که ایران با آنها چنین تعهدی نداشت، کنترل و مراقبت امام بر ایشان مشکل میشد…»<ref>غرور و سقوط – صفحه 127</ref> </blockquote>در این رابطه ژیسکاردستن، رئیس جمهور وقت فرانسه نیز هنگامی که در شهریور سال ۱۳۷۷ به تهران سفر کرده بود، در مصاحبه با روزنامه توس تصریح کرد: <blockquote>«خمینی به محض ورود به فرانسه در فرودگاه تقاضای پناهندگی سیاسی کرد و شاه از من خواست به او روادید بدهم و مراتب امنیتی و حفاظتی در مورد آیتالله خمینی را از سوی دولت فرانسه تأمین کنیم… شاه برای من پیغام داد که کوچکترین مشکلی برای آیتالله خمینی به وجود نیاوریم و حتی به سفیر من گفت اگر دولت فرانسه مقدمات پذیرایی و آسایش او را فراهم نکند، او دولت فرانسه را هرگز نخواهد بخشید.»<ref>روزنامه توس23 شهریور77</ref></blockquote>از جمله مواضع سیاسی او در پاریس میتوان به مصاحبه وی با خبرنگار کیهان انجام داد:<blockquote>'''خبرنگار:''' حضرت آیتالله، ممکن است خطوط اصلی حکومت اسلامی را در ز مینههای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی بیان بفرمایید؟</blockquote><blockquote>'''خمینی:''' اینها اموری نیست که بتوانم آن را برای شما تشریح کنم. اسلام هم آزادی خواهد داد و هم به اقتصاد توجه خواهد کرد.</blockquote><blockquote>'''خبرنگار:''' منظورم این است که در حکومت اسلامی ملی شدن صنایع قطعی خواهد بود؟</blockquote><blockquote>'''خمینی:''' آن هم باید مورد مطالعه قرار گیرد.</blockquote><blockquote>'''خبرنگار:''' آیا فکر میکنید گروههای چپ و مارکسیستهایی که در ایران هستند آزادند؟</blockquote><blockquote>'''خمینی:''' اگر مضر به حال ملت باشد جلوگیری میشود و اگر نباشد، فقط اظهار عقیده باشد، مانعی ندارد.</blockquote><blockquote>'''خبرنگار:''' نقش زنان در حکومت اسلامی چه خواهد بود؟</blockquote><blockquote>'''خمینی:''' الان وقت این حرفها نیست.</blockquote><blockquote>'''خبرنگار:''' روزنامه مالکیت در حکومت اسلامی و به خصوص مالکیت ارضی چگونه خواهد بود؟</blockquote><blockquote>'''خمینی:''' اینها بعدها روشن خواهد شد.</blockquote><blockquote>'''خبرنگار:''' بعضیها میگویند که ما از زیر چکمه استبداد به زیر نعلین استبداد یرویم.</blockquote><blockquote>'''خمینی:''' آنها عمال شاه هستند… دیکتاتوری در اسلام اصلاً وجود ندارد<ref>روزنامه کیهان 3 بهمن 57</ref> </blockquote>همچنین خمینی در [[نوفل لوشاتو]] مذاکراتی با سران کشورهایی مثل آمریکا و فرانسه داشت. این مذاکرات با این هدف انجام میشد که سران این کشورها با بدست گرفتن حکومت توسط خمینی موافقت کنند. این مذاکرات و پیامرسانیها معمولاً توسط [[صادق قطبزاده|صادق قطب زاده]] انجام میشد. از جمله یک هفته قبل از [[کنفرانس گوادلوپ]] وزارت خارجه از قطب زاده سؤال میکند در صورتی که خمینی پیروز شود چه نوع سیاستهایی از جانب او اتخاذ خواهد شد.<ref>کتاب آخرین تلاشها در آخرین روزها- صفحه 97 و 98</ref> | ||
روز ۱۴ دی ماه زمامداران چهار کشور عمده غرب، یعنی آمریکا، فرانسه، انگلیس و آلمان در جزیرهای به نام [[کنفرانس گوادلوپ|گوادلوپ]] در دریای کارائیب اجلاسی به منظور تعیین سیاست خود در قبال وضعیت بحرانی ایران تشکیل دادند. | روز ۱۴ دی ماه زمامداران چهار کشور عمده غرب، یعنی آمریکا، فرانسه، انگلیس و آلمان در جزیرهای به نام [[کنفرانس گوادلوپ|گوادلوپ]] در دریای کارائیب اجلاسی به منظور تعیین سیاست خود در قبال وضعیت بحرانی ایران تشکیل دادند. | ||
خط ۱۵۶: | خط ۱۵۶: | ||
پاسخ خمینی به نمایندگان کارتر در کتاب کوثر که تأیید شده بازماندگان خمینی است آمده است اما بخشی ازین پاسخ به عمد حذف شدهاست که میتوان در کتاب [[ابراهیم یزدی]] آن را یافت.<ref>خمینی دجال ضد بشر 178</ref> | پاسخ خمینی به نمایندگان کارتر در کتاب کوثر که تأیید شده بازماندگان خمینی است آمده است اما بخشی ازین پاسخ به عمد حذف شدهاست که میتوان در کتاب [[ابراهیم یزدی]] آن را یافت.<ref>خمینی دجال ضد بشر 178</ref> | ||
خمینی از جمله میگوید:<blockquote>«از رئیسجمهورکه در این کنفرانس از تأیید کارتر از شاه مناقشه کرده است، تشکر میکنم و میل دارم که کارتر را نصیحت کنند که دست از پشتیبانی این شاه و این دولت که همه برخلاف قوانین است بردارند و به این کودتای نظامی تأیید نکنند و جلوگیری کنند تا ایران آرامش خود را به دست بیاورد و چرخهای اقتصاد به گردش درآید و درآن وقت است که میشود نفت را به غرب و …صادر کند.»<ref>آخرین تلاشها در آخرین روزها- ابراهیم یزدی – صفحه 91 تا 95</ref> </blockquote>البته خمینی به همین قول یعنی مراقبت و جلوگیری از فضای انفجاری تا آخرین روز یعنی [[سقوط شاه و پیروزی انقلاب ضدسلطنتی|۲۲بهمن۵۷]] وفادار بوده و فتوای جهاد صادر نکرد. صدور فتوای جهاد و مشروعیت به مبارزه مسلحانه اولا نقض قراردادهای نوفل لوشاتو بوده و ثانیاً قدرت را بدست انقلابیون داخلی میانداخت که طبعاً مورد نظر خمینی نبود.<ref>[https://www.mojahedin.org/links/books/890627_Dajale.pdf خمینی دجال ضد بشر 180]</ref> | خمینی از جمله میگوید:<blockquote>«از رئیسجمهورکه در این کنفرانس از تأیید کارتر از شاه مناقشه کرده است، تشکر میکنم و میل دارم که کارتر را نصیحت کنند که دست از پشتیبانی این شاه و این دولت که همه برخلاف قوانین است بردارند و به این کودتای نظامی تأیید نکنند و جلوگیری کنند تا ایران آرامش خود را به دست بیاورد و چرخهای اقتصاد به گردش درآید و درآن وقت است که میشود نفت را به غرب و …صادر کند.»<ref>آخرین تلاشها در آخرین روزها- ابراهیم یزدی – صفحه 91 تا 95</ref> </blockquote>البته خمینی به همین قول یعنی مراقبت و جلوگیری از فضای انفجاری تا آخرین روز یعنی [[سقوط شاه و پیروزی انقلاب ضدسلطنتی|۲۲بهمن۵۷]] وفادار بوده و فتوای جهاد صادر نکرد. صدور فتوای جهاد و مشروعیت به مبارزه مسلحانه اولا نقض قراردادهای نوفل لوشاتو بوده و ثانیاً قدرت را بدست انقلابیون داخلی میانداخت که طبعاً مورد نظر خمینی نبود.<ref>[https://www.mojahedin.org/links/books/890627_Dajale.pdf خمینی دجال ضد بشر 180]</ref> | ||
همچنین سفیر آمریکا از بررسی اوضاع به این نتیجه رسیده بود که روی کار آمدن خمینی در مقایسه با شقوق دیگر بیشتر به سود آمریکاست. سولیوان این نظر را در کتابش به این صورت تئوریزه کردهاست:<blockquote>«در ۹ نوامبر ۱۹۷۸ من طی گزارشی نظرات خود را به واشینگتن اطلاع دادم و توصیههایی راجع به سیاستهای آینده آمریکا در ایران به عمل آوردم. در این گزارش که عنوان آن را «فکر کردن به آن چه فکر نکردنی است» نام نهادم، یک تصویر واقعی از اوضاع ایران برای مقامهای مسئول واشینگتن ترسیم کردم. به طور مثال در این گزارش نوشتم که ثبات ایران تاکنون بر دو پایه سلطنت و مذهب استوار بودهاست. در ۱۵ سال گذشته استحکام پایه سلطنت، ایران را بر سرپا نگاه داشته و اکنون که پایه سلطنت سست شده، ناچار باید این ثبات با تحکیم پایه مذهب تأمین گردد.»<ref>مأموریت در ایران صفحه 143</ref></blockquote>ژنرال هایزر که هنگام فرار شاه و آمدن خمینی، در تهران به سر میبرد، درباره نظرات | همچنین سفیر آمریکا از بررسی اوضاع به این نتیجه رسیده بود که روی کار آمدن خمینی در مقایسه با شقوق دیگر بیشتر به سود آمریکاست. سولیوان این نظر را در کتابش به این صورت تئوریزه کردهاست:<blockquote>«در ۹ نوامبر ۱۹۷۸ من طی گزارشی نظرات خود را به واشینگتن اطلاع دادم و توصیههایی راجع به سیاستهای آینده آمریکا در ایران به عمل آوردم. در این گزارش که عنوان آن را «فکر کردن به آن چه فکر نکردنی است» نام نهادم، یک تصویر واقعی از اوضاع ایران برای مقامهای مسئول واشینگتن ترسیم کردم. به طور مثال در این گزارش نوشتم که ثبات ایران تاکنون بر دو پایه سلطنت و مذهب استوار بودهاست. در ۱۵ سال گذشته استحکام پایه سلطنت، ایران را بر سرپا نگاه داشته و اکنون که پایه سلطنت سست شده، ناچار باید این ثبات با تحکیم پایه مذهب تأمین گردد.»<ref>مأموریت در ایران صفحه 143</ref></blockquote>ژنرال هایزر که هنگام فرار شاه و آمدن خمینی، در تهران به سر میبرد، درباره نظرات سولیوان در جانبداری از خمینی مینویسد: <blockquote>«سولیوان به خمینی نظر داشت… سولیوان فکر کرده بود که خمینی رهبری مانند گاندی است که قدرت گرفتن او همراه با تغییر در حکومت به نفع آمریکا تمام میشود. با این فکر ترجیح میداد سران ارتش که به احتمال زیاد جلو برنامههای خمینی را سد میکردند، کنار بروند.»<ref>خاطران ژنرال آیزن هاور – صفحه 462</ref></blockquote>سولیوان همچنین میگوید: <blockquote>«درملاقاتهای بعدی که با شاه داشتم او هرگز از تماسهای ما با مخالفان اظهار ناراحتی نمیکرد و حتی در ملاقاتهای آخر غالباً د رباره فعالیتهای مخالفان سوالهایی از من میکرد و جملهیی که بیشتر به کار میبرد این بود که از دوستان ملایتان چه خبردارید؟»<ref>مأموریت در ایران- صفحه 144 و 145</ref></blockquote>در همین راستا هایزر ژنرال چهار ستاره، معاون سرفرماندهی پیمان آتلانتیک شمالی در تاریخ ۱۴ دی ۵۷، دفتر کار خود در اشتوتگارت آلمان را مخفیانه به سوی تهران ترک کرد. شاه در آخرین کتاب خود (پاسخ به تاریخ) زیر عنوان «مأموریت شگف تانگیز ژنرال هایزر» مینویسد: <blockquote>«در اوایل بهمن ماه خبری حیرتانگیز به من گزارش شد که ژنرال پانویس هایزر چند روزی است در تهران اقامت دارد… رفت وآمدهای ژنرال هایزر همواره ازچند هفته قبل برنامهریزی میشد، ولی این بار جنبهیی اسرار آمیز داشت… اندکی بعد روزنامه هرالدتریبیون چاپ پاریس به شورویها و سایر دول اطمینان داد که ژنرال هایزر، نه برای تدارک یک کودتا، بلکه برای جلوگیری از آن به ایران سفر کردهاست.»<ref>پاسخ به تاریخ- نوشته محمد رضا پهلوی</ref></blockquote>شاه اضافه میکند:<blockquote>«بالاخره من یک بار ژنرال هایزر را به اتفاق سفیر آمریکا، آقای سولیوان ملاقات کردم. تنها چیزی که مورد علاقه هر دو آنها بود دانستن روز و ساعت حرکت من از ایران بود…»</blockquote> | ||
== خمینی پس از ورود به ایران == | == خمینی پس از ورود به ایران == | ||
=== پرواز به تهران === | === پرواز به تهران === | ||
یکی از مسائل مورد توجه پرواز خمینی امنیت و تسهیلات آن بود. [[محسن رفیقدوست]] راننده ماشین خمینی در مسیر مهرآباد تا [[بهشت زهرا]] در | یکی از مسائل مورد توجه پرواز خمینی امنیت و تسهیلات آن بود. [[محسن رفیقدوست]] راننده ماشین خمینی در مسیر مهرآباد تا [[بهشت زهرا]] در مصاحبهای خود را مسئول امنیت ورود خمینی معرفی میکند. او توضیح میدهد که دستیارش در تأمین امنیت بروجردی بودهاست و در این کار از کمک ۵۰ نفر از «بچههای کار کرده و سلاح دیده» برخوردار بودهاست. مطابق این مصاحبه کل تسلیحات این افراد تنها دو قبضه مسلسل بودهاست. بسیاری بر این باورند که این ترتیبات امنیتی تنها ویترین جلویی صحنه راتشکیل میداد و ستاد واقعی که آوردن خمینی از پاریس را هدایت میکرد ستاد مشترک ارتش شاه به فرماندی ژنرال هایزر معاون سرفرماندهی پیمان ناتو بود.<ref>[https://www.mojahedin.org/links/books/890627_Dajale.pdf خمینی دجال ضد بشر – صفحه 205]</ref> | ||
قرهباغی در خاطرات خود میگوید: «نخست وزیر، شورای امنیت ملی را برای بررسی ترتیب مراسم آمدن آقای خمینی دعوت نمود… آقای | قرهباغی در خاطرات خود میگوید:<blockquote>«نخست وزیر، شورای امنیت ملی را برای بررسی ترتیب مراسم آمدن آقای خمینی دعوت نمود… آقای بختیار به سپهبد مقدم و سپهبد رحیمی فرماندار نظامی تهران و رئیس شهربانی کشور تأکید کرد که اقدامات امنیتی لازم را در هنگام ورود آقای خمینی به موقع اجرا بگذارند و علاوه بر آن سپهبد ربیعی، فرمانده نیروی هوایی، را نیز پانویس مأمور امنیت پرواز و امور داخلی فرودگاه مهرآباد نمود.»<ref>اعترافات ژنرال- صفحه 279 و 280</ref></blockquote>روحالله خمینی در روز ۱۲ بهمن در فرودگاه مهرآباد فرود آمد. | ||
روحالله خمینی در روز ۱۲ بهمن در فرودگاه مهرآباد فرود آمد. | |||
=== تشکیل دولت موقت === | === تشکیل دولت موقت === | ||
حکم انتصاب [[ | حکم انتصاب [[مهدی بازرگان|بازرگان]] به عنوان نخستوزیر دولت موقت در تاریخ ۱۵ بهمن ۵۷–۶ربیع الاول ۹۹ - توسط خمینی امضا شد و روز بعد در حضور خبرنگاران توسط هاشمی رفسنجانی قرائت گردید. سپس ابراهیم یزدی ترجمه انگلیسی آن را برای خبرنگاران خارجی خواند. خمینی دراین حکم خطاب به بازرگان تصریح نمود:<blockquote>«به موجب اعتمادی که به ایمان راسخ شما به مکتب مقدس اسلام و اطلاعی که از سوابقتان از مبارزات اسلامی و ملی دارم، جنابعالی را بدون در نظر گرفتن روابط حزبی و بستگی به گروهی خاص مأمور تشکیل دولت موقت مینمایم.»<ref>کوثر- جدل سوم- صفحه 150</ref></blockquote>با اینهمه دولت بازرگان کمتر از یکسال سرپا بود و پس از آنکه خمینی پایبندی خود به تعهداتش مبنی بر انتقال آرام حکومت را به انجام رسانید و از ثبات حکومت اطمینان حاصل کرد وی را به کمک جریانی که توسط موسوی خوئینیها هدایت میشد، برکنار کرد.<ref>[https://www.mojahedin.org/links/books/890627_Dajale.pdf خمینی دجال ضد بشر- صفحه 320]</ref> | ||
[[پرونده:خمینی ضد بشر.jpg|جایگزین=روح الله خمینی پس از رسیدن به قدرت|بندانگشتی|روح الله خمینی پس از رسیدن به قدرت]] | |||
با اینهمه دولت بازرگان کمتر از یکسال سرپا بود و پس از | |||
=== تنظیم با احزاب سیاسی === | === تنظیم با احزاب سیاسی === | ||
خمینی پس از به قدرت رسیدن تمامی | خمینی پس از به قدرت رسیدن تمامی قولهای پیشین خود را زیر پا گذاشت و اجازه فعالیت به هیچیک از احزاب و سازمانهای سیاسی نداد. طرفداران خمینی به طور مستمر دفاتر احزاب سیاسی به ویژه [[سازمان مجاهدین خلق ایران|مجاهدین]] را مورد حمله قرار میدادند. در آن زمان احزاب سیاسی چون مجاهدین و [[سازمان چریکهای فدایی خلق ایران|چریکهای فدایی]] در فضای آزادیهای موجود پس از انقلاب فعالیت سیاسی مسالمت آمیز داشتند. | ||
خمینی در ۱۹ اسفند در مورد [[رفراندوم جمهوری اسلامی]] گفت: <blockquote>«جمهوری | خمینی در ۱۹ اسفند در مورد [[رفراندوم جمهوری اسلامی]] گفت: <blockquote>«جمهوری اسلامی، نه یک کلمه زیاد و نه یک کلمه کم، ما اسلام را میخواهیم. ملت ما اسلام را میخواهند… ملت ما یکپارچه خواهان جمهوری اسلامی است… کمونیستها هم باید جمهوری اسلامی بخواهند… همه باید جمهوری اسلامی بخواهند… قلمها را بشکنید و به اسلام پناه بیاورید. آنها که میخواهند کلمه دموکراتیک را بر این عبارت اضافه کنند؛ آنها غربزدگانی هستند که نمیفهمند جاهلاند… جمهوری دموکراتیک یعنی جمهوری غربی یعنی بیبندوباری غرب»<ref>کیهاان- 19 اسفند 1358</ref></blockquote>[[آیتالله طالقانی]] در دومین نماز جمعه ماه رمضان در دانشگاه تهران در مورد حملات علیه سازمانها واحزاب گفت:<blockquote>«حمله بهجلسات، میتینگها، کتابخانهها و پارهکردن اعلامیهها عملی غیراسلامی است… این کار بهوسیله عناصر ناآگاه یا آلت دست انجام میشود…»<ref>نشریه مجاهد شماره 3، 15مرداد 1358</ref></blockquote> | ||
== [[انقلاب فرهنگی]] (کودتای فرهنگی) == | == [[انقلاب فرهنگی]] (کودتای فرهنگی) == | ||
یکی از اقداماتی که خمینی برای سرکوب صدای احزاب سیاسی انجام داد انقلاب فرهنگی بود که مخالفین خمینی | یکی از اقداماتی که خمینی برای سرکوب صدای احزاب سیاسی انجام داد انقلاب فرهنگی بود که مخالفین خمینی آن را [[انقلاب فرهنگی|کودتای فرهنگی]] مینامند.<ref>[https://www.mojahedin.org/events/4844 سایت مجاهد-کودتای موسوم به انقلاب فرهنگی علیه دانشگاهیان ایران]</ref> | ||
در اول اردیبهشت سال ۱۳۵۹مهلت سه روزه شورای انقلاب به گروههای سیاسی، برای تخلیه دفاتر خود در دانشگاهها به پایان رسید.<ref>[https://www.radiofarda.com/a/o2_revolution/389137.html رادیو فردا- انقلاب فرهنگی رویارویی سیاسی یا اسلامی کردن دانشگاه]</ref> | در اول اردیبهشت سال ۱۳۵۹مهلت سه روزه شورای انقلاب به گروههای سیاسی، برای تخلیه دفاتر خود در دانشگاهها به پایان رسید.<ref>[https://www.radiofarda.com/a/o2_revolution/389137.html رادیو فردا- انقلاب فرهنگی رویارویی سیاسی یا اسلامی کردن دانشگاه]</ref> | ||
از | از آنجا که دانشگاهها در آن زمان محل نشو و نمای سازمانها و احزاب سیاسی بودند به این ترتیب خمینی میخواست با تعطیل کردن و تصفیه دانشگاهها هرگونه صدای مخالف را خاموش کند. تهاجم به دانشگاهها در۲۹ فروردین ماه ۱۳۵۹ از دانشگاه تبریز آغاز شده و سپس در دانشگاههای دیگر انجام شد. تمامی دانشگاههای کشور تا سال ۱۳۶۱ تعطیل بوده و دراین مدت بسیاری از دانشجویان و اساتید دانشگاه اخراج یا دستگیر شدند. [[صادق زیباکلام]] که به همراه [[عبدالکریم سروش]] خود از دستاندرکاران اجرایی کردن انقلاب فرهنگی بودهاست بعدها در مورد آن میگوید:<blockquote>«اتفاق بدی هم افتاد و آن تصفیههای هولناک سیاسی و عقیدتی بود … صدها تن از اساتید دانشگاهها به جرم این که طرفدار حکومت نیستند و یا دارای اندیشه اسلامی نبودند متأسفانه از دانشگاه اخراج شدند. این اساتید سرمایههای این مملکت بودند. اینان کسانی بودند که از بهترین دانشگاههای آمریکا و اروپا فارغ اتحصیل شده بودند. شوک عظیمی از دست دادن این اساتید به پیکر دانشگاه وارد کرد. به علاوه شمار زیادی از دانشجویان به دلیل هواداری، همکاری و یا عضویت در گروههایی که به عنوان گروه معاند و مخالف نظام توصیف میشدند، مثل پیشگام، [[سازمان چریکهای فدایی خلق ایران|چریکهای فدایی خلق]]، توده ای، [[سازمان مجاهدین خلق ایران|سازمان مجاهدین خلق]]، از تحصیل محروم شدند.»<ref>[https://www.radiofarda.com/a/o2_revolution/389137.html سایت رادیو فردا – انقلاب فرهنگی رویارویی سیاسی یا اسلامی کردن دانشگاه]</ref> </blockquote>[[صادق زیباکلام]] اضافه میکند:<blockquote>«این دلیل دیگری بود که من را به این نتیجه رساند که اصل تمام آنچه ما انجام میدادیم نمیتوانسته درست باشد و آنچه به نام انقلاب فرهنگی صورت گرفت به نفع، انقلاب، اسلام، نظام و ایران نبود…»<ref>[https://www.radiofarda.com/a/o2_revolution/389137.html سایت رادیو فردا – انقلاب فرهنگی رویارویی سیاسی یا اسلامی کردن دانشگاه]</ref></blockquote> | ||
== جنگ هشت ساله با عراق == | == جنگ هشت ساله با عراق == | ||
آغازگر نظامی جنگ اگر چه عراق بود اما یکی از جنبههای مغفول در موضوع جنگ هشت ساله، نقش آیتالله خمینی در تحریک دولت وقت عراق به تهاجم نظامی به ایران است.<ref>[https://www.radiozamaneh.com/178187 رادیو زمانه –چرا آیت الله خمینی در شکلگیری جنگ ایران و عراق مقصر است]</ref> | |||
در ۲۸ آذر ماه ۱۳۵۹ روحالله خمینی در دیدار با ستاد بسیج | در ۲۸ آذر ماه ۱۳۵۹ روحالله خمینی در دیدار با ستاد بسیج شهرستانها صراحتاً مردم عراق را به قیام و سرنگونی صدام دعوت میکند. او در سخنانی میگوید:<blockquote>«ملتها موافق با ما هستند و آنکه مخالف با ماست دولتها و امثال دولتها هستند مثل دولت عراق، دولت عراق دولتی است که یک عده نظامی آمدهاند و دور هم نشستهاند و خودشان هرچه میخواهند میکنند، این صدام حسین عقلش هم عقل درستی نیست و پوسیدهاست… ارتش اینها از همین مسلمانها، از همین اهل سنت هستند، از همین شیعهها هستند- خب ارتشی که از مسلمین است قیام میکند… ملت شریف عراق خودش را از چنگ اینها بیرون بیاورد. این ارتش عراق باید همانطور که در ارتش ایران وقتی فهمیدند او (شاه) دارد با نهضت اسلام و اسلام جنگ میکند، همانطور که قیام کردند و ارتش ملحق شد به مردم، ارتش عراق هم باید همین کار را بکند… چرا ارتش عراق نشستهاند و کسی که مخالف با اسلام و مخالف با قوانین اسلام و مخالف با قرآن است از او تبعیت میکنند… ارتش عراق باید توجه به این معنا داشته باشد که اینها را خودش سرکوب کند و خودش از بین ببرد… حرام است بر آنها که یک قدم دنبال این شخص لعین باشند و باید قیام کنند…»</blockquote>همچنین [[آیت الله حسینعلی منتظری|آیت الله منتظری]] نقل میکند که شعارهای تند ما منجر به آغاز شدن جنگ شد و این جنگ قابل پیشگیری بود.<ref>[http://www.khaterenegari.com/main/علت-شروع-جنگ-به-روایت-آیت-الله-منتظری؛-ش/ فایل تصویری منتظری- سایت خاطره نگاری]</ref> | ||
ابراهیم یزدی در گفتگو با حسین دهباشی در این رابطه میگوید تلویزیون ایران در آن زمان سراسر تحریک عراق بود و دعایی سفیر وقت ایران در عراق در این رابطه اعتراض کرده و گفته بود چنانچه میخواهید بجنگید من در عراق نمانم!<ref>[http://www.tarikhonline.com/posts/main/subpage-single/id-178/%D8%AE%D8%B4%D8%AA-%D8%AE%D8%A7%D9%85--%D9%86%D9%88%D8%A8%D8%AA%D9%90-3-%DA%AF%D9%81%D8%AA%DA%AF%D9%88%DB%8C-%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86-%D8%AF%D9%87%D8%A8%D8%A7%D8%B4%DB%8C-%D8%A8%D8%A7-%D8%A7%D8% تاریخ آنلاین- فایل تصویری- مصاحبه حسین دهباشی با ابراهیم یزدی]</ref> | ابراهیم یزدی در گفتگو با حسین دهباشی در این رابطه میگوید تلویزیون ایران در آن زمان سراسر تحریک عراق بود و دعایی سفیر وقت ایران در عراق در این رابطه اعتراض کرده و گفته بود چنانچه میخواهید بجنگید من در عراق نمانم!<ref>[http://www.tarikhonline.com/posts/main/subpage-single/id-178/%D8%AE%D8%B4%D8%AA-%D8%AE%D8%A7%D9%85--%D9%86%D9%88%D8%A8%D8%AA%D9%90-3-%DA%AF%D9%81%D8%AA%DA%AF%D9%88%DB%8C-%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86-%D8%AF%D9%87%D8%A8%D8%A7%D8%B4%DB%8C-%D8%A8%D8%A7-%D8%A7%D8% تاریخ آنلاین- فایل تصویری- مصاحبه حسین دهباشی با ابراهیم یزدی]</ref> | ||
با تمام این تفاصیل جنگ در روز ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ یعنی ۴ سپتامبر ۱۹۸۰ بطور گسترده آغاز شد. هرچند مقامات عراقی معتقد بودند که جنگ از ۴ سپتامبر با حملات | با تمام این تفاصیل جنگ در روز ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ یعنی ۴ سپتامبر ۱۹۸۰ بطور گسترده آغاز شد. هرچند مقامات عراقی معتقد بودند که جنگ از ۴ سپتامبر با حملات توپخانهای ایران به شهرهای مرزی عراق آغاز شدهاست. | ||
== فتوای اعدام زندانیان سیاسی == | == فتوای اعدام زندانیان سیاسی == | ||
خمینی در سال ۱۳۶۷ در حالی که زندانهای ایران مملو از زندانیان سیاسی بود فتوای قتلعام آنان را صادر کرد. این حادثه در تاریخ ایران با نام [[کشتار زندانیان سیاسی در تابستان ۱۳۶۷|قتلعام ۶۷]] یا کشتار ۶۷ | خمینی در سال ۱۳۶۷ در حالی که زندانهای ایران مملو از زندانیان سیاسی بود فتوای قتلعام آنان را صادر کرد. از این حادثه در تاریخ ایران با نام [[کشتار زندانیان سیاسی در تابستان ۱۳۶۷|قتلعام ۶۷]] یا کشتار ۶۷ یاد میشود. به گفته سازمان مجاهدین و همچنین اعتراف سران جمهوری اسلامی از جمله رضا ملک معاون پیشین وزارت اطلاعات، در قتل عام ۶۷ بیش از ۳۰ هزار زندانی سیاسی اعدام شدند. فایل صوتی منتشر شده از [[آیتالله منتظری]] به جزئیاتی در مورد این قتلعام پرداختهاست. در این فایل صوتی، منتظری، عاملان این کشتار را جنایتکار مینامد.<ref>[https://www.peykeiran.com/Content.aspx?ID=114266 وبگاه پیک ایران- متن نوشتاری سخنان آیت الله منتظری درباره اعدامهای 67]</ref> | ||
فایل صوتی منتشر شده از [[آیتالله منتظری]] به جزئیاتی در مورد این قتلعام پرداختهاست. در این فایل صوتی، منتظری، عاملان این کشتار را جنایتکار مینامد.<ref>[https://www.peykeiran.com/Content.aspx?ID=114266 وبگاه پیک ایران- متن نوشتاری سخنان آیت الله منتظری درباره اعدامهای 67]</ref> | |||
[[پرونده:فتوای خمینی در مورد قتلعام زندانیان سیاسی.jpg|جایگزین=فتوای خمینی در مورد قتلعام زندانیان سیاسی|بندانگشتی|308x308پیکسل|فتوای خمینی در مورد قتلعام زندانیان سیاسی]] | [[پرونده:فتوای خمینی در مورد قتلعام زندانیان سیاسی.jpg|جایگزین=فتوای خمینی در مورد قتلعام زندانیان سیاسی|بندانگشتی|308x308پیکسل|فتوای خمینی در مورد قتلعام زندانیان سیاسی]] | ||
=== متن فتوای خمینی === | === متن فتوای خمینی === | ||
<blockquote>«از آنجا که منافقین خائن به هیچوجه به اسلام معتقد نبوده و هرچه میگویند از روی حیله و نفاق | <blockquote>«از آنجا که منافقین خائن به هیچوجه به اسلام معتقد نبوده و هرچه میگویند از روی حیله و نفاق آنهاست و به اقرار سران آنها، از اسلام ارتداد پیدا کردهاند، و با توجه به محارب بودن آنها و جنگهای کلاسیک آنها در شمال و غرب کشور با همکاریهای حزب بعث عراق و نیز جاسوسی آنان برای صدام علیه ملت مسلمان ما، و با توجه به ارتباط آنان به استکبار جهانی و ضربات ناجوانمردانه آنان از ابتدای تشکیل نظام جمهوری اسلامی تا کنون، کسانی که در زندانهای سراسر کشور بر سر موضع نفاق خود پافشاری کرده و میکنند، محارب و محکوم به اعدام میباشند و تشخیص موضوع نیز در تهران با رأی اکثریت آقایان حجهالاسلام نیری دامت افاضاته و جناب آقای اشراقی و نمایندهای از وزارت اطلاعات میباشد، اگرچه احتیاط بر اجماع است، و همینطور در زندانهای مراکز استان کشور، رأی اکثریت آقایان قاضی شرع، دادستان انقلاب و یا دادیار و نماینده وزارت اطلاعات لازمالاتباع میباشد. رحم بر محاربین سادهاندیشیاست، قاطعیت اسلام در برابر دشمنان خدا، از اصول تردیدناپذیر نظام اسلامی است. امیدوارم با خشم و کینه انقلابی خود نسبت به دشمنان اسلام، رضایت خداوند متعال را جلب نمایید. آقایانی که تشخیص موضوع به عهده آنان است، وسوسه و شک و تردید نکنند و سعی کنند «اشداء علیالکفار» باشند. تردید در مسائل قضایی اسلام انقلابی نادیده گرفتن خون پاک و مطهر شهدا میباشد. والسلام.</blockquote><blockquote>روحالله الموسوی الخمینی»<ref>[https://www.mojahedin.org/news/160584/احکام-خمینی-دجال-برای-قتل-عام-سال-۱۳۶۷ سایت مجاهد- احکام خمینی برای قتلعام سال 1367]</ref></blockquote> | ||
== آتشبس با عراق == | == آتشبس با عراق == | ||
خط ۲۰۶: | خط ۲۰۲: | ||
== مرگ روحالله خمینی == | == مرگ روحالله خمینی == | ||
در اواخر شب سیزدهم خرداد ۱۳۶۸ در تهران فوت کرد. علت اصلی مرگ او ایست قلبی اعلام شد.خوشنویس عضو گروه پرستاری از رهبر پیشین ایران | روحالله خمینی در اواخر شب سیزدهم خرداد ۱۳۶۸ در تهران فوت کرد. علت اصلی مرگ او ایست قلبی اعلام شد. خوشنویس عضو گروه پرستاری از رهبر پیشین ایران گفته است: او در یکماهه آخر حیات به سرطان معده مبتلا شده بود و در دومین تزریق داروی شیمی درمانی، دچار سکته وسیع قلبی شد و درگذشت.<ref>[http://www.bbc.com/persian/science/2012/06/120602_l23_khomeini_lealth_report سایت بیبیسی فارسی – بیماری آیت الله خمینی چه بود و چگونه درگذشت]</ref> | ||
[[پرونده:مجوز کودک آزاری از سوی خمینی.jpg|جایگزین=مجوز کودک آزاری از سوی خمینی|بندانگشتی|200x200پیکسل|مجوز کودک آزاری از سوی خمینی]] | |||
== کتاب تحریرالوسیله خمینی == | |||
یکی از کتب معروف خمینی که در آن تمامی فتواهای خود را درج کرده است، کتاب تحریرالوسیله است. او این کتاب را پیش از سال ۱۳۴۰ به زبان عربی نگاشته است. این کتاب برای اولین بار در نجف در زمان اقامت خمینی در آنجا منتشر شد. | |||
تحریر الوسیله از جمله آثار خمینی است که بسیاری از قوانین حقوقی ایران از آن ناشی شده است. | |||
در این کتاب از جمله احکامی صادر شده است که در جهان امروز مصداق کودک آزاری به شمار میروند. یکی از این احکام بیاشکال دانستن شهوترانی با کودک شیرخوار و «تفخیذ» با اوست. | |||
در این کتاب در مسأله شماره ۱۲ این عمل مجاز شمرده شده است. | |||
== پانویس == | == پانویس == |
ویرایش