۸٬۵۷۳
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
علت مرگ محسن روحالامینی بیماری مننژیت اعلام شد اما پس از مراسم خاکسپاری، پدر او اعلام کرد که هنگام تحویل جنازه متوجه شد که فرزندش مورد شکنجه قرارگرفته، دهان او خردشده و فرق سرش شکاف برداشتهبود.<ref>[https://www.dw.com/fa-ir/%DA%A9%D9%87%D8%B1%DB%8C%D8%B2%DA%A9-%D8%A7%D8%B2-%DB%8C%DA%A9-%D8%B3%D9%88%D9%84%D9%87-%D8%AA%D8%A7-%D8%A2%D8%A8%D8%B1%D9%88%DB%8C-%D9%86%D8%B8%D8%A7%D9%85/a-4749905 سایت دویچهوله کهریزک از یک سوله تا آبروی نظام]</ref> | علت مرگ محسن روحالامینی بیماری مننژیت اعلام شد اما پس از مراسم خاکسپاری، پدر او اعلام کرد که هنگام تحویل جنازه متوجه شد که فرزندش مورد شکنجه قرارگرفته، دهان او خردشده و فرق سرش شکاف برداشتهبود.<ref>[https://www.dw.com/fa-ir/%DA%A9%D9%87%D8%B1%DB%8C%D8%B2%DA%A9-%D8%A7%D8%B2-%DB%8C%DA%A9-%D8%B3%D9%88%D9%84%D9%87-%D8%AA%D8%A7-%D8%A2%D8%A8%D8%B1%D9%88%DB%8C-%D9%86%D8%B8%D8%A7%D9%85/a-4749905 سایت دویچهوله کهریزک از یک سوله تا آبروی نظام]</ref> | ||
روایت رضا ذوقی از زندانیان کهریزک: <blockquote>«بچهها ناامید شده بودند محسن روحالامینی نزدیک من بود بلند شد گفت اگر اینجا هستیم به خاطر هدف و آرمانی هستیم نباید ناامید شویم. نهایت میخواهیم کشته شویم ولی مطمئن باشید فقط کشته نمیشویم… اسممان زنده میماند و در آینده از ما به عنوان قهرمان یاد میکنند.. ناامید نباشید...»<ref name=":1">[https://www.zeitoons.com/32340 سایت زیتون مقاله آنچه در کهریزک گذشت به روایت ۴ شاهد]</ref></blockquote>یکی دیگر از بازداشتیهای کهریزک چنین روایت میکند:<blockquote>«ابتدا ما را لخت و عریان کردند و وکیل بند و کمکهایش شورت و جورابهای ما را در آوردند و بعد لباسهایمان را پشت و رو پوشاندند و بعد ما را با لوله کتک زدند. روز دوم روی آسفالت داغ میغلتاندند و با پای برهنه کلاغپر و پامرغی میبردند و هر کس تعلل میکرد افسر نگهبان با لوله میزد. کف دستها و پاها و زانوها زخم شده و تاول زده بود. وضعیت بهداشت بد بود هوا خیلی گرم بود و آب کم بود و غذا نصف نان و ۴/۱ سیب زمینی دو وعده در روز بود... | روایت رضا ذوقی از زندانیان کهریزک: <blockquote>«بچهها ناامید شده بودند محسن روحالامینی نزدیک من بود بلند شد گفت اگر اینجا هستیم به خاطر هدف و آرمانی هستیم نباید ناامید شویم. نهایت میخواهیم کشته شویم ولی مطمئن باشید فقط کشته نمیشویم… اسممان زنده میماند و در آینده از ما به عنوان قهرمان یاد میکنند.. ناامید نباشید...»<ref name=":1">[https://www.zeitoons.com/32340 سایت زیتون مقاله آنچه در کهریزک گذشت به روایت ۴ شاهد]</ref></blockquote>یکی دیگر از بازداشتیهای کهریزک چنین روایت میکند:<blockquote>«ابتدا ما را لخت و عریان کردند و وکیل بند و کمکهایش شورت و جورابهای ما را در آوردند و بعد لباسهایمان را پشت و رو پوشاندند و بعد ما را با لوله کتک زدند. روز دوم روی آسفالت داغ میغلتاندند و با پای برهنه کلاغپر و پامرغی میبردند و هر کس تعلل میکرد افسر نگهبان با لوله میزد. کف دستها و پاها و زانوها زخم شده و تاول زده بود. وضعیت بهداشت بد بود هوا خیلی گرم بود و آب کم بود و غذا نصف نان و ۴/۱ سیب زمینی دو وعده در روز بود... | ||
ویرایش