۹۷۳
ویرایش
(←ایدئولوژی مجاهدین: ضربه شهریور ۵۰ و کودتای اپورتونیستی) |
|||
خط ۵۹: | خط ۵۹: | ||
=== ایدئولوژی مجاهدین === | === ایدئولوژی مجاهدین === | ||
سازمان مجاهدین خلق ایران در اواسط دهه ۱۹۶۰ میلادی تأسیس شد، این تاریخ از این جنبه اهمیت دارد که در آن دوران جوانانی که قصد مبارزه داشتند، معمولاً مارکسیسم را به عنوان ایدئولوژی خود انتخاب میکردند، اما بنیانگذاران سازمان مجاهدین خلق ایران با مطالعه فراوان اسلام را به عنوان راهنمای عمل خود انتخاب کردند. آنها دریافتند که اسلام واقعی و نه اسلام سنتی، بسیار بردبار است و میتوان در زیر سایهی آن آزادی و رفاه جامعه را تأمین کرد. بنابر این اسلام انقلابی را به عنوان ایدئولوژی خود برگزیدند. | |||
بنیان گذاران سازمان مجاهدین خلق ایران بر این باور بودند که در شرایطی که ظلم هر روز بر مردم محروم بیشتر و بیشتر میشود؛ و در شرایطی که هیچ راهی در مقابله و مبارزه با این ظلم در پیش رو نیست، با جرأتی بینظیر بنبست مبارزه را گشودند، ایدئولوژی آنها بود که به آنها این توان را میداد که دست به مبارزه آزادیخواهانه بزنند، در اثر آموزشهای ایدئولوژی سازمان مجاهدین خلق ایران بنیانگذاران به نتایج زیر رسیدند: | |||
* مرز بین حق و باطل در عرصه اقتصادی اجتماعی مرز بین با خدا و بیخدا نیست بلکه این مرز از میان استثمار کننده و استثمار شونده عبور میکند. | |||
* در سیاست و در تدوین یک استراتژی در شرایطی که جواب هر کار قانونی و مسالمتآمیز با گلوله و زندان و شکنجه داده میشود، تنها راه برای مقابله با ظلم، راه مبارزه مسلحانه است. | |||
* در شرایطی که ظالم و ستمگر با تمام قوا بر مردم ظلم میکند، مبارزه به صورت کار فرعی و نیمهوقت دیگر کافی و جوابگو نیست و نیاز به اعضای حرفهیی دارد که در یک سازمان و یک تشکیلات بهطور جمعی مبارزه را پیش ببرند. | |||
== ضربه شهریور ۱۳۵۰ == | == ضربه شهریور ۱۳۵۰ == | ||
در شهریور ماه ۱۳۵۰ اولین ضربه به سازمان مجاهدین خلق ایران وارد شد، بیش از ۹۰ درصد اعضا و ۱۰۰ درصد مرکزیت سازمان مجاهدین خلق ایران دستگیر شدند. این دستگیری به دنبال تعقیب و مراقبتهای سنگین ساواک انجام شد. یکی از اعضای سازمان مجاهدین خلق ایران در ارتباط با فردی به نام شاهمراد دلفانی برای تهیه اسلحه، قرار میگیرد، این فرد که از اعضای حزب توده بود، با ساواک همکاری داشت، و ساواک از طریق همین فرد به سرنخی دست یافت که با تعقیب و مراقبت طولانی توانست ضربه سنگینی را به سازمان مجاهدین خلق ایران وارد نماید و بسیاری از آنها را دستگیر نماید. | |||
بعد از این که بسیاری از اعضای سازمان مجاهدین خلق ایران توسط ساواک در سال ۱۳۵۰ دستگیر شدند، در سال ۱۳۵۱ در آستانهی ورود نیکسون رئیس جمهور آمریکا به تهران، سه بنیانگذار و دو تن از اعضای مرکزیت سازمان مجاهدین خلق ایران توسط شاه اعدام شدند و مابقی به زندانهای طولانی مدت محکوم شدند. | |||
== کودتای اپورتونیستی در درون سازمان در سال ۱۳۵۴ == | == کودتای اپورتونیستی در درون سازمان در سال ۱۳۵۴ == | ||
ضربه سال ۱۳۵۰به سازمان مجاهدین خلق پیامدهای زیادی به همراه داشت، در خلأ نبود رهبری سازمان مجاهدین خلق ایران، و دستگیری اکثر اعضای سازمان مجاهدین خلق ایران، کودتایی علیه سازمان مجاهدین خلق ایران انجام شد که منجر به متلاشی شدن سازمان مجاهدین خلق ایران شد. | |||
این کودتا توسط عدهای انجام شد که به درون سازمان مجاهدین خلق ایران نفوذ کرده بودند، آنها اعضا و مسؤلان باقیمانده در بیرون زندان را کشتند و سپس آیه قرآن را از آرم سازمان پاک کردند و اعلام نمودند که ایدئولوژی آنها ارتقا پیدا کرده و مارکسیست شدهاند. | |||
سازمان مجاهدین خلق ایران که بسیاری از اعضا و مسؤلان آن در زندان بودند، به رهبری مسعود رجوی، به مقابله با این کودتا پرداختند. حرف آنها این بود که هر کسی میتواند مارکسیسم را انتخاب کند، اما باید سازمان و گروه خودش را تشکیل بدهد، و باید از آرم و اسم سازمان مجاهدین خلق ایران دست بکشد و ما این آرم و اسم را از آنان پس خواهیم گرفت. | |||
تا آن زمان سازمان مجاهدین خلق ایران توانسته بود با برداشتی دموکراتیک از اسلام، رهبری مبارزه با رژیم شاه را در دست بگیرد و در موضوع اسلام، آخوندهای سنتی را کنار بزند، بسیاری از آخوندها و مسؤلین فعلی رژیم ایران از جمله رفسنجانی و خامنهای ادعای هواداری از سازمان مجاهدین خلق ایران را داشتند، حتی شخص خمینی به رغم مخالفتش با سازمان مجاهدین خلق ایران به دلیل محبوبیتش قادر به موضعگیری علیه سازمان مجاهدین خلق ایران نبود، و برای حمایت از سازمان مجاهدین خلق ایران تحت فشار اطرافیانش بود، هر چند که هیچ گاه این کار را نکرد اما فتوایی صادر کرد که یک سوم وجوه شرعی به «جوانان مسلمان و مبارز» در آن روزگار اشاره به سازمان مجاهدین خلق ایران بود، پرداخت شود. | |||
این کودتا در درون سازمان مجاهدین خلق ایران به اعتماد مردم ضربه زد، این امر در موضوع زندانی بودن رهبران سازمان مجاهدین و دیگر گروههای مترقی ضرب شد و باعث شد که خلأیی در رهبری اپوزیسیون ضد شاه ایجاد شود، این خلأ باعث شد که رهبری قیام ضد سلطنتی در دست آخوندهای سنتی بخصوص شخص خمینی بیفتد و خواستههای مردم که استقلال و آزادی بود، هرگز جامه عمل نپوشید. | |||
در آن دوران سازمان مجاهدین خلق ایران از سه طرف مورد حمله بود: | |||
* رژیم شاه که با تبلیغات خود مبنی بر مارکسیست اسلامی و تلاشهای ساواک قصد نابودی کامل سازمان مجاهدین خلق ایران را داشت | |||
* آخوندهای سنتی که تا آن زمان به خاطر محبوبیت سازمان مجاهدین نمیتوانستند علیه آن موضع بگیرند، مخالفت و حتی دشمنی خود با مجاهدین را شروع کردند و خودشان را نمایندهی اسلام معرفی مینمودند. | |||
* برخی از مارکسیستها که سازمان مجاهدین خلق ایران را به عنوان حامی ایدئولوژی خرده بورژوایی که دوران آن به پایان رسیده مورد حمله قرار میدادند. | |||
== فعالیتهای سازمان بعد از پیروزی انقلاب ضد سلطنتی == | == فعالیتهای سازمان بعد از پیروزی انقلاب ضد سلطنتی == | ||
=== گسترش مجاهدین علیرغم سرکوب === | === گسترش مجاهدین علیرغم سرکوب === |
ویرایش