سامانیان: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۵ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۳ آوریل ۲۰۱۸
ابرابزار
بدون خلاصۀ ویرایش
(ابرابزار)
خط ۴: خط ۴:


== سامانیان ==
== سامانیان ==
« سامانيان فرزندان مردي ايراني، از مُغان زَرتُشتي بودند که در دهستان سامان اطراف بلخ فرمانروايي‌ داشت و سامان‌خداة ناميده مي‌شد. در اواخر دوره بني‌اُمَيّه وي مسلمان شد و بعدها به‌ دربار مأمون ‌که در زمان پدرش هارون الرشيد در مَرو مي‌زيست راه يافت. مأمون پس از رسيدن به خلافت، چهار پسر وي را به ‌حکومت‌ شهرهاي بزرگ ماوراءالنهر و خراسان منصوب کرد.
«سامانیان فرزندان مردی ایرانی، از مُغان زَرتُشتی بودند که در دهستان سامان اطراف بلخ فرمانروایی داشت و سامان‌خداة نامیده می‌شد. در اواخر دوره بنی‌اُمَیّه وی مسلمان شد و بعدها به دربار مأمون که در زمان پدرش هارون الرشید در مَرو می‌زیست راه یافت. مأمون پس از رسیدن به خلافت، چهار پسر وی را به حکومت شهرهای بزرگ ماوراءالنهر و خراسان منصوب کرد.


درسال 279ه/892م، اميراسماعيل، يکي از افراد اين خاندان، پس از شکست دادن عَمروليث بر خراسان، سيستان، ري، قزوين و سپس گرگان و طبرستان دست يافت و به خلاف صفّاريان با خلافت بغداد از در آشتي درآمد . خلفاي عبّاسي نيز از او و خاندان ساماني حمايت کردند. سامانيان نزديک به يک قرن بر مشرق ايران حکم راندند، امّا خود را شاه يا سلطان نناميدند و تنها به عنوان امير بسنده کردند. با اين همه، شايسته ترين خانداني بودند که پس از اسلام بر ايران فرمانروايي يافت. دوره آنان هم‌زمان با حکومت آل بويه در بخشي بزرگ از نواحي مرکز و غرب ايران بود که دامنه آن تا بغداد و دربار خلافت عبّاسي نيز مي‌رسيد. وجود هم زمان اين دو خاندان بزرگ و مقتدر ايراني، که در زنده ساختن زبان و آيين و فرهنگ ايران سعي بسيار داشتند، سبب شد که قرن چهارم هجري/دهم ميلادي در تاريخ ايران وضعي‌ استثنايي يابد و به قرن طلايي مشهور گردد. دراين ميان سهم سامانيان در تجديد عظمت کشور و باززايش فرهنگ اصيل ايران شايان توجّه است*.
درسال ۲۷۹ه/۸۹۲م، امیراسماعیل، یکی از افراد این خاندان، پس از شکست دادن عَمرولیث بر خراسان، سیستان، ری، قزوین و سپس گرگان و طبرستان دست یافت و به خلاف صفّاریان با خلافت بغداد از در آشتی درآمد. خلفای عبّاسی نیز از او و خاندان سامانی حمایت کردند. سامانیان نزدیک به یک قرن بر مشرق ایران حکم راندند، امّا خود را شاه یا سلطان ننامیدند و تنها به عنوان امیر بسنده کردند. با این همه، شایسته‌ترین خاندانی بودند که پس از اسلام بر ایران فرمانروایی یافت. دوره آنان هم‌زمان با حکومت آل بویه در بخشی بزرگ از نواحی مرکز و غرب ایران بود که دامنه آن تا بغداد و دربار خلافت عبّاسی نیز می‌رسید. وجود هم‌زمان این دو خاندان بزرگ و مقتدر ایرانی، که در زنده ساختن زبان و آیین و فرهنگ ایران سعی بسیار داشتند، سبب شد که قرن چهارم هجری/دهم میلادی در تاریخ ایران وضعی استثنایی یابد و به قرن طلایی مشهور گردد. دراین میان سهم سامانیان در تجدید عظمت کشور و باززایش فرهنگ اصیل ایران شایان توجّه است*.


ضعف نسبي بغداد، صرف بخش بزرگي ازدرآمد خزانه در داخل سرزمين هاي ايران و اجراي قوانيني‌ که آزادي عمل روستاييان و کشاورزان را تأمين مي کرد، موجب شد که رفاه و امنيّت مادي و معنوي در کشور فراهم آيد و زمينه پيشرفت‌ کار و دانش مهيّا شود. اين شکوفايي اجتماعي اگرچه دير نپاييد و عوامل فرصت طلب با تظاهر به دين‌داري و با روي کار آوردن غلامان ترک وارد ميدان شدند، امّا پيشرفت و سرزندگي جامعه، چنان سريع و اوج گيرنده بود که ‌فرمان‌روايان بعدي نيز تا زماني دراز روش‌هاي‌ حکومتي‌ سامانيان را نگه داشتند و به احياء فرهنگ ايران‌ کوشيدند. برگزاري‌ جشن‌هاي با شکوه ايراني در زمان شاهان غزنوي و گردآوردن دانشمندان و شاعران بسيار در دربار، درواقع بازتاب درخشش آزادي در دوران سامانيان بود که راه خود را به تاريکي تعصب ترکان نيز مي‌گشود.
ضعف نسبی بغداد، صرف بخش بزرگی ازدرآمد خزانه در داخل سرزمین‌های ایران و اجرای قوانینی که آزادی عمل روستاییان و کشاورزان را تأمین می‌کرد، موجب شد که رفاه و امنیّت مادی و معنوی در کشور فراهم آید و زمینه پیشرفت کار و دانش مهیّا شود. این شکوفایی اجتماعی اگرچه دیر نپایید و عوامل فرصت طلب با تظاهر به دین‌داری و با روی کار آوردن غلامان ترک وارد میدان شدند، امّا پیشرفت و سرزندگی جامعه، چنان سریع و اوج گیرنده بود که فرمان‌روایان بعدی نیز تا زمانی دراز روش‌های حکومتی سامانیان را نگه داشتند و به احیاء فرهنگ ایران کوشیدند. برگزاری جشن‌های با شکوه ایرانی در زمان شاهان غزنوی و گردآوردن دانشمندان و شاعران بسیار در دربار، درواقع بازتاب درخشش آزادی در دوران سامانیان بود که راه خود را به تاریکی تعصب ترکان نیز می‌گشود.


تشکيلات ديواني ساماني تا حدّي به تقليد از ديوان خلفاي عبّاسي، ترتيب داده شده بود، که آن نيز خود به دست ايرانيان و براساس آيين مملکت داري و سازمان هاي ديواني شاهنشاهي ساساني قرار داشت. اين تشکيلات چنان استوار بود که بعدها غزنويان و سلجوقيان و ديگر امراي ترک نيز تا حمله مغول به همان ترتيب حکومت کردند.
تشکیلات دیوانی سامانی تا حدّی به تقلید از دیوان خلفای عبّاسی، ترتیب داده شده بود، که آن نیز خود به دست ایرانیان و براساس آیین مملکت داری و سازمان‌های دیوانی شاهنشاهی ساسانی قرار داشت. این تشکیلات چنان استوار بود که بعدها غزنویان و سلجوقیان و دیگر امرای ترک نیز تا حمله مغول به همان ترتیب حکومت کردند.


اميران ساماني در آباداني قلمرو خود بسيارکوشيدند. کندن کاريزها وانتقال آب به نواحي مختلف از جمله کارهاي سودمند آنان در اين زمينه بود که در حدّ وسيعي انجام گرفت و به زندگي کشاورزان و روستاييان رونق بخشيد. *در دوره امارت سامانيان زبان دَري در ماوراءالنهر و خراسان به کمال رسيد و اين منطقه، که‌ دور از سرزمين خلافت اعراب بود، فرصت يافت که زمينه پيدايش شاهکار زبان فارسي يعني شاهنامه را فراهم آورد. آخرین امیر سامانی به وسیله ی سلطان محمود غزنوی از میان رفت.<ref name=":3">تاریخ ایران - [http://tarikhirantarikh.blogfa.com/post-51.aspx حکومت سامانیان در یک نگاه]</ref>
امیران سامانی در آبادانی قلمرو خود بسیارکوشیدند. کندن کاریزها وانتقال آب به نواحی مختلف از جمله کارهای سودمند آنان در این زمینه بود که در حدّ وسیعی انجام گرفت و به زندگی کشاورزان و روستاییان رونق بخشید. *در دوره امارت سامانیان زبان دَری در ماوراءالنهر و خراسان به کمال رسید و این منطقه، که دور از سرزمین خلافت اعراب بود، فرصت یافت که زمینه پیدایش شاهکار زبان فارسی یعنی شاهنامه را فراهم آورد. آخرین امیر سامانی به وسیلهٔ سلطان محمود غزنوی از میان رفت.<ref name=":3">تاریخ ایران - [http://tarikhirantarikh.blogfa.com/post-51.aspx حکومت سامانیان در یک نگاه]</ref>


انقراض حکومت طاهریان و ضعف و فتور تدریجی که از غلبه ترکان در دستگاه خلافت پدید آمد، سرزمین‌های شرقی خلافت را از نفوذ خلیفه و از امکان اعمال قدرت عملی او آزاد کرد. در چنین ایمنی و فراغی که به ویژه دوری از بغداد آن را بی دغدغه می‌ساخت، ولایت ماوراءالنهر که از عهد طاهریان یا پیش از آن به آل سامان واگذار شده بود، تحت رهبری امیران این خاندان، مرکز یک دولت قدرتمند شد و خراسان و ری، و مدتی هم، جرجان (گرگان)، طبرستان (مازندران)، و سیستان، از جانب خلیفه یا به حکم استیلاء و غلبه، ضمیمه قلمرو آنها شد. با آن که استیلای این خاندان بر جرجان، طبرستان و سیستان مستمر نبود و چندان دوام نداشت، ولی خراسان و ماوراء النهر در بخش عمده دوره امارت آنها، از مداخله مستقیم عمال خلیفه آزاد ماند و باقی مانده دنیای باستانی ایران، در شکل اسلامی خود، در تمام این نواحی، حیاتی تازه یافت.<ref name=":0" />
انقراض حکومت طاهریان و ضعف و فتور تدریجی که از غلبه ترکان در دستگاه خلافت پدید آمد، سرزمین‌های شرقی خلافت را از نفوذ خلیفه و از امکان اعمال قدرت عملی او آزاد کرد. در چنین ایمنی و فراغی که به ویژه دوری از بغداد آن را بی دغدغه می‌ساخت، ولایت ماوراءالنهر که از عهد طاهریان یا پیش از آن به آل سامان واگذار شده بود، تحت رهبری امیران این خاندان، مرکز یک دولت قدرتمند شد و خراسان و ری، و مدتی هم، جرجان (گرگان)، طبرستان (مازندران)، و سیستان، از جانب خلیفه یا به حکم استیلاء و غلبه، ضمیمه قلمرو آنها شد. با آن که استیلای این خاندان بر جرجان، طبرستان و سیستان مستمر نبود و چندان دوام نداشت، ولی خراسان و ماوراء النهر در بخش عمده دوره امارت آنها، از مداخله مستقیم عمال خلیفه آزاد ماند و باقی مانده دنیای باستانی ایران، در شکل اسلامی خود، در تمام این نواحی، حیاتی تازه یافت.<ref name=":0" />
خط ۳۲: خط ۳۲:
# نوح بن منصور، معروف به امیر<ref name=":1" />
# نوح بن منصور، معروف به امیر<ref name=":1" />


== '''امیر اسماعیل سامانی''' (279-295ه/892-907م( ==
== امیر اسماعیل سامانی (۲۷۹–۲۹۵ه/۸۹۲–۹۰۷م( ==
اميراسماعيل بنيان گذار دولت ساماني است. وي درآغاز، پس از تصرّف کامل فرارود (ماوراءالنهر) که مرکز حکومت پدران و بستگانش بود، قلمرو خود را تا خراسان، سيستان، ري و قزوين گسترش داد. عَمروليث به دست او گرفتار و به بغداد فرستاده شد و سادات علوي طبرستان نيز به وسيله سرداران او از ميان رفتند.*
امیراسماعیل بنیان‌گذار دولت سامانی است. وی درآغاز، پس از تصرّف کامل فرارود (ماوراءالنهر) که مرکز حکومت پدران و بستگانش بود، قلمرو خود را تا خراسان، سیستان، ری و قزوین گسترش داد. عَمرولیث به دست او گرفتار و به بغداد فرستاده شد و سادات علوی طبرستان نیز به وسیله سرداران او از میان رفتند. *


سامانيان برخلاف صفّاريان و علويان طبرستان و آل زيار و تا اندازه اي آل بويه که هم‌زمان به تشکيل حکومت هاي مستقل درنواحي مختلف ايران توفيق يافته بودند، خلفاي بغداد را از نظر مذهبي مي پذيرفتند و از همين رو با دستگاه خلافت روابطي حسنه داشتند. خلفاي عبّاسي نيز از ايشان حمايت مي‌کردند. امير اسماعيل مردي دلير و پرهيزگار بود. وي پس از غلبه بر دشمنان داخلي، به جهاد با کفّار و جنگ با ترکان غيرمسلمان پرداخت. به اين جهت او را در تاريخ '''سالارغازيان''' خوانده اند. امّا اين امر در واقع به منظور جهان گشائي و سرکوب بود.* امير اسماعيل با اين جنگ ها هم قوام مهاجم بيابان گرد را سرکوب مي‌کرد و هم نيروي فزاينده بيکار را از روستاها و نواحي مختلف گرد مي‌آورد و با شرکت دادن آن ها در جنگ ها و سهيم کردنشان در غنايم، از مزاحمتشان براي دستگاه خلافت و حکومت هاي داخلي مي‌کاست. اين جنگ ها و غَزَوات غنايم بسيار به درون ايران و از آن جا به دربار خلافت سرازير مي‌کرد.
سامانیان برخلاف صفّاریان و علویان طبرستان و آل زیار و تا اندازه ای آل بویه که هم‌زمان به تشکیل حکومت‌های مستقل درنواحی مختلف ایران توفیق یافته بودند، خلفای بغداد را از نظر مذهبی می‌پذیرفتند و از همین رو با دستگاه خلافت روابطی حسنه داشتند. خلفای عبّاسی نیز از ایشان حمایت می‌کردند. امیر اسماعیل مردی دلیر و پرهیزگار بود. وی پس از غلبه بر دشمنان داخلی، به جهاد با کفّار و جنگ با ترکان غیرمسلمان پرداخت. به این جهت او را در تاریخ '''سالارغازیان''' خوانده‌اند. امّا این امر در واقع به منظور جهان گشائی و سرکوب بود. * امیر اسماعیل با این جنگ‌ها هم قوام مهاجم بیابان‌گرد را سرکوب می‌کرد و هم نیروی فزاینده بیکار را از روستاها و نواحی مختلف گرد می‌آورد و با شرکت دادن آن‌ها در جنگ‌ها و سهیم کردنشان در غنایم، از مزاحمتشان برای دستگاه خلافت و حکومت‌های داخلی می‌کاست. این جنگ‌ها و غَزَوات غنایم بسیار به درون ایران و از آن جا به دربار خلافت سرازیر می‌کرد.


امير اسماعيل با عدل و انصاف و عطوفتي که از خود نشان مي‌داد محبوب مردم بود. وي اسيران جنگي را بدون دريافت سربها آزاد مي‌کرد و آنان را به کارهاي لشکري يا کشاورزي و آباداني مي‌گماشت. اين‌سياست، همراه‌ با خصوصيات‌ اخلاقي اميراسماعيل،* موجب شد که در روزگار سامانيان، هرچند ايران هرگز از جنگ و ستيز دائم و توطئه وکشمکش داخلي در امان نماند، امّا آرامش و امنيتي نسبي فراهم آيد و همراه با پيشرفت و آباداني زمينه‌اي مساعد براي علم وادب و شعر و هنر پديد آورد.
امیر اسماعیل با عدل و انصاف و عطوفتی که از خود نشان می‌داد محبوب مردم بود. وی اسیران جنگی را بدون دریافت سربها آزاد می‌کرد و آنان را به کارهای لشکری یا کشاورزی و آبادانی می‌گماشت. این‌سیاست، همراه با خصوصیات اخلاقی امیراسماعیل، * موجب شد که در روزگار سامانیان، هرچند ایران هرگز از جنگ و ستیز دائم و توطئه وکشمکش داخلی در امان نماند، امّا آرامش و امنیتی نسبی فراهم آید و همراه با پیشرفت و آبادانی زمینه‌ای مساعد برای علم وادب و شعر و هنر پدیدآورد.


اميراسماعيل‌ساماني کمي پس از غلبه بر ترکان درسال 295ه/907م در بخارا که سخت مورد علاقه او بود درگذشت.آرامگاه او هنوز در شهر''' '''بخارا برجاست.<ref name=":3" />
امیراسماعیل‌سامانی کمی پس از غلبه بر ترکان درسال ۲۹۵ه/۹۰۷م در بخارا که سخت مورد علاقه او بود درگذشت. آرامگاه او هنوز در شهر''' '''بخارا برجاست.<ref name=":3" />


== '''اميرنصر ساماني''' (301-333ه/913-942م( ==
== امیرنصر سامانی (۳۰۱–۳۳۳ه/۹۱۳–۹۴۲م( ==
نصربن احمد ساماني پس از پدر بزرگ خويش، امير اسماعيل مؤسس سلسله ساماني، مشهورترين فرد اين خاندان است. وي پس از پدرش که به دست غلامان خود کشته شده بود به امارت رسيد. درآن هنگام نصر تنها هشت سال داشت. امّا وزير او '''ابوعبدالله جيهاني'''، که از دبيران و دانشمندان آزاد انديش آن روزگار بود، کارها را به نيکو ترين صورت به انجام مي‌رساند. '''نصربن احمد''' از آغاز قرن چهارم هجري/ دهم‌ميلادي به‌مدّت‌ سي‌سال در شکوفاترين و پُربارترين و شادترين دوران تاريخ ايران پس از اسلام فرمان روايي کرد. آغاز حکومت او با طغيان مدّعيان بسيار همراه بود. امّا شجاعت و دلاوري سپهسالار و تدبير وزيران و مشاوران بزرگ او '''جيهاني''' و '''ابوالفضل بَلعَمي'''، به زودي همه مشکلات را فرو نشاند.
نصربن احمد سامانی پس از پدر بزرگ خویش، امیر اسماعیل مؤسس سلسله سامانی، مشهورترین فرد این خاندان است. وی پس از پدرش که به دست غلامان خود کشته شده بود به امارت رسید. درآن هنگام نصر تنها هشت سال داشت. امّا وزیر او '''ابوعبدالله جیهانی'''، که از دبیران و دانشمندان آزاداندیش آن روزگار بود، کارها را به نیکوترین صورت به انجام می‌رساند. '''نصربن احمد''' از آغاز قرن چهارم هجری/ دهم‌میلادی به‌مدّت سی‌سال در شکوفاترین و پُربارترین و شادترین دوران تاریخ ایران پس از اسلام فرمان‌روایی کرد. آغاز حکومت او با طغیان مدّعیان بسیار همراه بود. امّا شجاعت و دلاوری سپهسالار و تدبیر وزیران و مشاوران بزرگ او '''جیهانی''' و '''ابوالفضل بَلعَمی'''، به زودی همه مشکلات را فرونشاند.


امير نصر در اواخر دوران حکومت خود به '''اسماعيليان''' گرويد یا گرایش زیاد بدان ها داشت و اين امر موجب رنجش خليفه بغداد و غلامان ترک او را که سنّي مذهب بودند، فراهم آورد. سرانجام بر اثر توطئه ی آن ها، درحالي که بيمار بود ناچار از فرمانروايي کناره گرفت و پادشاهي را به پسر خود، نوح، واگذاشت.
امیر نصر در اواخر دوران حکومت خود به '''اسماعیلیان''' گروید یا گرایش زیاد بدان‌ها داشت و این امر موجب رنجش خلیفه بغداد و غلامان ترک او را که سنّی مذهب بودند، فراهم آورد. سرانجام بر اثر توطئهٔ آن‌ها، درحالی که بیمار بود ناچار از فرمانروایی کناره گرفت و پادشاهی را به پسر خود، نوح، واگذاشت.


امارت سي ساله امير نصر نزديک به يک سوّم از دوران صدساله حکومت سامانيان را در بر مي‌گيرد، دوراني که بزرگ ترين وزيران و دانشمندان و شاعران و دهقانان ايراني در عرصه تاريخ پديد آمده اند. درباره شادکامي‌ عمومي ‌دوران نصر بن احمد ساماني درکتاب چهار مقاله نظامي عروضي توصيفي مي‌خوانيم که نشان مي‌دهد،* حتي پس از دو قرن ازگذشت آن روزگار هنوز مردم چگونه خاطرات خود از آن دوران را به ياد مي‌آورده اند. اين توصيف از زبان مردمان عادي نقل شده و بنابراين تنها در باره شادکامي امير نيست بلکه وضع عمومي مردم و وفور و تنوّع نعمت را تصوير مي‌کند: «نصربن احمد. . . يکسال به بادغيس بود که خرّم ترين چراخورهاي خراسان و عراق است. . . چون ستوران بهار نيکو بخوردند، نصر بن احمد روي به ‌هرات نهاد. . . انگور در غايت شيريني در رسيد. . . صد و بيست لون انگور، هريک از ديگري لطيف تر و لذيدتر،. خوشه اي پنج من، سياه چون قير و شيرين چون شکر. . . و از جانب سيستان نارنج آوردن گرفتند و از جانب مازندران تُرَنج رسيدن گرفت و زمستاني گذاشتند در غايت خوشي . . . و امير گفت کجا رويم که از اين خوش تر مقام گاه نباشد.» اين همان سفري است که چهارسال پاييد و در پايان آن '''رودکي '''با سردادن نغمهء «بوي جوي موليان آيد همي» امير را راهي بخارا پايتخت سامانيان کرد.
امارت سی ساله امیر نصر نزدیک به یک سوّم از دوران صدساله حکومت سامانیان را در بر می‌گیرد، دورانی که بزرگ‌ترین وزیران و دانشمندان و شاعران و دهقانان ایرانی در عرصه تاریخ پدید آمده‌اند. دربارهٔ شادکامی عمومی دوران نصر بن احمد سامانی درکتاب چهار مقاله نظامی عروضی توصیفی می‌خوانیم که نشان می‌دهد، * حتی پس از دو قرن ازگذشت آن روزگار هنوز مردم چگونه خاطرات خود از آن دوران را به یاد می‌آورده‌اند. این توصیف از زبان مردمان عادی نقل شده و بنابراین تنها درباره شادکامی امیر نیست بلکه وضع عمومی مردم و وفور و تنوّع نعمت را تصویر می‌کند: «نصربن احمد. . . یکسال به بادغیس بود که خرّم‌ترین چراخورهای خراسان و عراق است. . . چون ستوران بهار نیکو بخوردند، نصر بن احمد روی به هرات نهاد. . . انگور در غایت شیرینی در رسید. . . صد و بیست لون انگور، هریک از دیگری لطیف تر و لذیدتر، خوشه ای پنج من، سیاه چون قیر و شیرین چون شکر. . . و از جانب سیستان نارنج آوردن گرفتند و از جانب مازندران تُرَنج رسیدن گرفت و زمستانی گذاشتند در غایت خوشی . . . و امیر گفت کجا رویم که از این خوش تر مقام گاه نباشد.» این همان سفری است که چهارسال پایید و در پایان آن '''رودکی '''با سردادن نغمهٔ «بوی جوی مولیان آید همی» امیر را راهی بخارا پایتخت سامانیان کرد.


ابوعبدالله جيهاني، وزير نصربن احمد، از بزرگان تاريخ ايران است. وي مردي بود عاقل و جهان‌ديده. در دوران وزارت خود به همه جا نامه نوشت تا کتاب هايي درآيين مملکت داري و آداب و رسوم پادشاهي براي او بفرستند.* از ميان آن ها آن چه را نيکوتر بود برمي‌گزيد و در دربار بخارا معمول مي‌کرد. وي کتابي درباره جغرافياي سرزمين هاي همسايه نوشت و به مطالعه درباب آداب و رسوم اقوام گوناگون پرداخت. اين امر جهان گردان بسياري را به دربار بخارا کشاند و شهرت و آوازه پايتخت سامانيان را در سراسر جهان و کشورهاي اسلامي به بالاترين حد رساند. درهمين زمان بود که بين بخارا، دربار ابونصر ساماني، و پايتخت خاقان چين روابط نزديک برقرار گرديد و درباره ازدواج دختر خاقان با پسر اميرساماني سخن ها گفته شد. بعد از جيهاني، ابوالفضل بَلعَمي به وزارت امير نصر رسيد ومقام بخارا را تا حدّ شکوه دربار بغداد بالا برد. ابوالفضل و پسرش '''ابوعلي بَلعَمي''' مردمي دانا و هنرپرور و ادب دوست بودند. ابوعلي بَلعَمي '''تاريخ طبري‌''' را که ‌نخستين و بزرگ‌ترين تاريخ کامل جهان بود به '''فارسي''' برگرداند.
ابوعبدالله جیهانی، وزیر نصربن احمد، از بزرگان تاریخ ایران است. وی مردی بود عاقل و جهان‌دیده. در دوران وزارت خود به همه جا نامه نوشت تا کتاب‌هایی درآیین مملکت داری و آداب و رسوم پادشاهی برای او بفرستند. * از میان آن‌ها آنچه را نیکوتر بود برمی‌گزید و در دربار بخارا معمول می‌کرد. وی کتابی دربارهٔ جغرافیای سرزمین‌های همسایه نوشت و به مطالعه درباب آداب و رسوم اقوام گوناگون پرداخت. این امر جهان گردان بسیاری را به دربار بخارا کشاند و شهرت و آوازه پایتخت سامانیان را در سراسر جهان و کشورهای اسلامی به بالاترین حد رساند. درهمین زمان بود که بین بخارا، دربار ابونصر سامانی، و پایتخت خاقان چین روابط نزدیک برقرار گردید و دربارهٔ ازدواج دختر خاقان با پسر امیرسامانی سخن‌ها گفته شد. بعد از جیهانی، ابوالفضل بَلعَمی به وزارت امیر نصر رسید ومقام بخارا را تا حدّ شکوه دربار بغداد بالا برد. ابوالفضل و پسرش '''ابوعلی بَلعَمی''' مردمی دانا و هنرپرور و ادب دوست بودند. ابوعلی بَلعَمی '''تاریخ طبری‌''' را که نخستین و بزرگ‌ترین تاریخ کامل جهان بود به '''فارسی''' برگرداند.


شعر در آن روزگار وسيله تبليغات مهمّي بود و سامانيان فرهنگ دوست، شاعران طراز اوّل بسيار به دور خود گرد آورده بودند. در دربار اميرنصر ساماني، علاوه بر رودکي ، که '''پدرشعر فارسي''' خوانده شده است، شاعران نام آور ديگري نيز رفت‌ و آمد مي‌کردند.* يکي از آنان، '''دقيقي طوسي'''، نظم شاهنامه منثور ابومنصوري را آغاز کرد. امّا کارش نا تمام ماند تا پس از او''' فردوسي''' به آن کار خطير دست يازيد. بخشي را که دقيقي به نظم آورده بود فردوسي درشاهنامه خويش گنجاند و نام او را نيز درکنار نام خود جاودان ساخت.»<ref name=":3" />
شعر در آن روزگار وسیله تبلیغات مهمّی بود و سامانیان فرهنگ دوست، شاعران طراز اوّل بسیار به دور خود گرد آورده بودند. در دربار امیرنصر سامانی، علاوه بر رودکی، که '''پدرشعر فارسی''' خوانده شده‌است، شاعران نام‌آور دیگری نیز رفت و آمد می‌کردند. * یکی از آنان، '''دقیقی طوسی'''، نظم شاهنامه منثور ابومنصوری را آغاز کرد. امّا کارش ناتمام ماند تا پس از او''' فردوسی''' به آن کار خطیر دست یازید. بخشی را که دقیقی به نظم آورده بود فردوسی درشاهنامه خویش گنجاند و نام او را نیز درکنار نام خود جاودان ساخت.»<ref name=":3" />


== نصر یکم بنیانگذار سلسله سامانی ==
== نصر یکم بنیانگذار سلسله سامانی ==
خط ۵۶: خط ۵۶:


== زبان فارسی در دوره سامانیان ==
== زبان فارسی در دوره سامانیان ==
'''ادبیات در عهد سامانیان:''' اهمیت سامانیان در آن است که از خاندانی ایرانی بودند و به نژاد خود انسجام دادند. به تشویق شاعران پرداختند و نویسندگان را به ترجمة کتاب‏های معتبر واداشتند. توجه آنان سبب شد ادبیات فارسی که از زمان طاهریان و صفاریان پا گرفته بود، سریع‏تر راه کمال را بپیماید و شاعران و نویسندگانی چون ابوشکور بلخی، رودکی سمرقندی، دقیقی طوسی و ابوعلی بلعمی به ظهور رسید. حتی تألیف شناسنامه استاد طوس فردوسی که بعدها به نام غزنویان رقم خورده است، در زمان این سلسله آغاز شد.
'''ادبیات در عهد سامانیان:''' اهمیت سامانیان در آن است که از خاندانی ایرانی بودند و به نژاد خود انسجام دادند. به تشویق شاعران پرداختند و نویسندگان را به ترجمة کتاب‌های معتبر واداشتند. توجه آنان سبب شد ادبیات فارسی که از زمان طاهریان و صفاریان پا گرفته بود، سریع‌تر راه کمال را بپیماید و شاعران و نویسندگانی چون ابوشکور بلخی، رودکی سمرقندی، دقیقی طوسی و ابوعلی بلعمی به ظهور رسید. حتی تألیف شناسنامه استاد طوس فردوسی که بعدها به نام غزنویان رقم خورده‌است، در زمان این سلسله آغاز شد.


ویژگی‏های این عهد که باید مورد توجه قرار گیرد در آن بود که پادشاهان مزاحمتی به ارباب فرقه‏ها و مذاهب گوناگون ایجاد نمی‏کردند. در دوره آنان کسی به دلیل اظهار عقیدة علمی و دینی خود دچار آن مضیقه‏هایی که نویسندگان و اندیشمندان دورة غزنوی و سلجوقی با آن مواجه بودند، نشدند.<ref>ایران شناسی - [http://iransair.blogsky.com/1387/09/12/post-3/ طاهریان-صفاریان-سامانیان]</ref>
ویژگی‌های این عهد که باید مورد توجه قرار گیرد در آن بود که پادشاهان مزاحمتی به ارباب فرقه‌ها و مذاهب گوناگون ایجاد نمی‌کردند. در دوره آنان کسی به دلیل اظهار عقیدة علمی و دینی خود دچار آن مضیقه‌هایی که نویسندگان و اندیشمندان دورة غزنوی و سلجوقی با آن مواجه بودند، نشدند.<ref>ایران شناسی - [http://iransair.blogsky.com/1387/09/12/post-3/ طاهریان-صفاریان-سامانیان]</ref>


سامانیان ایجادگر دومین نو ایرانگرائی تاریخ تمدن ایران بودند و در شکل‌گیری فرهنگ، تمدن و دانش در ایران پس از اسلام نقش بسزائی دارند.
سامانیان ایجادگر دومین نو ایرانگرائی تاریخ تمدن ایران بودند و در شکل‌گیری فرهنگ، تمدن و دانش در ایران پس از اسلام نقش بسزائی دارند.
خط ۱۵۴: خط ۱۵۴:
نیشابور پایتخت نخستِ خراسان بود که در پرتو حکومت طاهریان آباد شد. دردوره سامانیان، سپهسالاران سامانی در نیشابور اقامت داشتند واز این رهگذر ونیزنزدیکی آن به سرزمین‌های اصلی اسلام، بر آبادی آن شهر افزوده شد. دو کتاب‌حدیثی مهم اهل سنت یکی از محمد بن اسماعیل بخاری (م ۲۵۷) است و دومی ازمسلم بن حجاج نیشابوری (م ۲۶۲). افزون بر آن، کتاب پر ارج المستدرک علی‌الصحیحَیْن که در تکمیل دو کتابِ بالاست، از حاکم نیشابوری (م ۴۰۵) است.بدین‌ترتیب دانش حدیث وعالمان مُحدّث در این خطه، از جایگاه بلندی‌برخورداربوده‌اند؛ گرچه بیش‌تر اینان، کتاب‌های حدیثی خود را در بغداد فراهم‌آورده‌اند.
نیشابور پایتخت نخستِ خراسان بود که در پرتو حکومت طاهریان آباد شد. دردوره سامانیان، سپهسالاران سامانی در نیشابور اقامت داشتند واز این رهگذر ونیزنزدیکی آن به سرزمین‌های اصلی اسلام، بر آبادی آن شهر افزوده شد. دو کتاب‌حدیثی مهم اهل سنت یکی از محمد بن اسماعیل بخاری (م ۲۵۷) است و دومی ازمسلم بن حجاج نیشابوری (م ۲۶۲). افزون بر آن، کتاب پر ارج المستدرک علی‌الصحیحَیْن که در تکمیل دو کتابِ بالاست، از حاکم نیشابوری (م ۴۰۵) است.بدین‌ترتیب دانش حدیث وعالمان مُحدّث در این خطه، از جایگاه بلندی‌برخورداربوده‌اند؛ گرچه بیش‌تر اینان، کتاب‌های حدیثی خود را در بغداد فراهم‌آورده‌اند.


از خطه نیشابور، عالمانی برخاستند که گاه مذهب آنها تا قرن‌ها نفوذ خود را درشهرهای مختلف ماوراءالنهر وایران حفظ کرد. از آن جمله محمد بن کرّام ـ یا کرام،بدون تشدید ـ سیستانی نیشابوری (م ۲۵۵) است که بنیادگذار مذهب کرامیه‌می‌باشد. مذهب کرامیه برای قرن‌ها، به رغم دشمنی فراوان سنیان اهل حدیثیِخراسان با آن، مذهبِ بسیاری از مردمان آن خطّه وسایر مناطق بود. این مذهب‌بیش‌تر گرایش عرفانی داشت وبعدها خانقاه‌هایی را در دنیای اسلام پدیدآورد.صوفیان کرّامی مذهب، نقش مهمی در رشد اسلام در نقاط دوردست ماوراءالنهروخوارزم داشته‌اند. نوشته‌اند که تنها به دست اسحاق  بن مَحْمشاد کرامی، پنج هزارنفر اسلام آوردند. گفتنی است که کرامیه نیز از گرایش‌های انحرافی بی‌بهره نبوده‌ و بیشتر حزبی و گروهی می‌اندیشیدند و به داشتن عقایدی چون تشبیه در مسئله‌توحید متهم بودند.
از خطه نیشابور، عالمانی برخاستند که گاه مذهب آنها تا قرن‌ها نفوذ خود را درشهرهای مختلف ماوراءالنهر وایران حفظ کرد. از آن جمله محمد بن کرّام ـ یا کرام،بدون تشدید ـ سیستانی نیشابوری (م ۲۵۵) است که بنیادگذار مذهب کرامیه‌می‌باشد. مذهب کرامیه برای قرن‌ها، به رغم دشمنی فراوان سنیان اهل حدیثیِخراسان با آن، مذهبِ بسیاری از مردمان آن خطّه وسایر مناطق بود. این مذهب‌بیش‌تر گرایش عرفانی داشت وبعدها خانقاه‌هایی را در دنیای اسلام پدیدآورد.صوفیان کرّامی مذهب، نقش مهمی در رشد اسلام در نقاط دوردست ماوراءالنهروخوارزم داشته‌اند. نوشته‌اند که تنها به دست اسحاق  بن مَحْمشاد کرامی، پنج هزارنفر اسلام آوردند. گفتنی است که کرامیه نیز از گرایش‌های انحرافی بی‌بهره نبوده و بیشتر حزبی و گروهی می‌اندیشیدند و به داشتن عقایدی چون تشبیه در مسئله‌توحید متهم بودند.


دانش اسلامی در نیشابور، در قرن سوم، به‌ویژه قرن چهارم، بسیار گسترده شد.تاریخی که در قرن چهارم برای این شهر نوشته شد، نام نزدیک به سه هزار تن ازعالمان این شهر را دربرداشته است. مؤلف این کتاب عالم برجسته نیشابوری‌محمد بن عبدالله معروف به حاکم نیشابوری (۳۲۱ ـ ۴۰۵) است. حاکم آثار حدیثی‌چندی نیز نگاشت که مهم‌ترین آنها، کتاب المستدرک است که تکمیل دو کتاب‌حدیثی معروف بخاری ومسلمِ پیشگفته است.
دانش اسلامی در نیشابور، در قرن سوم، به‌ویژه قرن چهارم، بسیار گسترده شد.تاریخی که در قرن چهارم برای این شهر نوشته شد، نام نزدیک به سه هزار تن ازعالمان این شهر را دربرداشته است. مؤلف این کتاب عالم برجسته نیشابوری‌محمد بن عبدالله معروف به حاکم نیشابوری (۳۲۱ ـ ۴۰۵) است. حاکم آثار حدیثی‌چندی نیز نگاشت که مهم‌ترین آنها، کتاب المستدرک است که تکمیل دو کتاب‌حدیثی معروف بخاری ومسلمِ پیشگفته است.
خط ۱۶۱: خط ۱۶۱:


== عوامل سقوط سلسله سامانی ==
== عوامل سقوط سلسله سامانی ==
تعقیب رشته وقایعى که منجر به انقراض سامانیان گردید، مشکل مى باشد. دلیل آن کثرت شخصیت ها و عواملى است که در این وقایع نقش داشته اند.
تعقیب رشته وقایعی که منجر به انقراض سامانیان گردید، مشکل می‌باشد. دلیل آن کثرت شخصیت‌ها و عواملی است که در این وقایع نقش داشته‌اند.


این عوامل را مى توان چنین جمع‌بندى کرد:
این عوامل را می‌توان چنین جمع‌بندی کرد:


1 - تضاد شدید طبقاتى، بین طبقه زحمتکش - دهقانان و صنعتگران - از یک طرف و طبقه حاکمه و فئودال ها از طرف دیگر که به صورت چالش درآمده بود، یکى از عوامل عمده محسوب مى‌شد.
# تضاد شدید طبقاتی، بین طبقه زحمتکش - دهقانان و صنعتگران - از یک طرف و طبقه حاکمه و فئودال‌ها از طرف دیگر که به صورت چالش درآمده بود، یکی از عوامل عمده محسوب می‌شد.
# بی کفایتی ابوالفضل محمد بن احمد فقیه، وزیر نوح بن نصر، را می‌توان یکی از عوامل مهم انقراض سامانیان دانست.
# افزایش اهمیت فرماندهان گاردهای ترک، که باعث گردید امور حکومتی به دست آنان بیفتد. (در این زمان نقش الپتگین بسیار حساس بود، زیرا به مقام حاجب کل ارتقا یافته و به ریاست گارد ترک رسیده بود).
# مبارزات داخلی بین درباریان و دیوانیان شدت یافت ، قیام فئودال‌های داخلی که طالب استقلال و خودمختاری بودند، گسترش یافت .
# عایدات دولتی ، در اثر لشکرکشی و قیام فئودال‌ها بیش از پیش نقصان یافت .
# اختلاف سران سپاه و بزرگان دربار سامانی . تحریک پی در پی روسای دیوان‌ها و حکام ولایات .
# حمله قراختائیان و ضعف حکومت سامانی ، که باعث سقوط سامانیان گردید.
# مالیات‌های روزافزون (مالیات خراج ) به شدت تضادها را افزایش داد.
۹- کودتای درباری بخارا، که طی آن ، منصور دوم در نتیجه ی توطئه ی اشراف به رهبری بکتوزن و فائق ، توقیف و نابینا گردید (۳۸۹ ه / ۹۹۹ م )؛ و این فرصت خوبی برای محمود بود.


2 - بى کفایتى ابوالفضل محمد بن احمد فقیه، وزیر نوح بن نصر، را مى‌توان یکى از عوامل مهم انقراض سامانیان دانست.
# اختلاف سامانیان و آل بویه ، که علت آن ، سیاست خارجی این دو سلسله بود.
# صدور سکه‌های بخارا توأم با درهم‌های اسلامی ، که از یک طرف مواجه با کاهش وسعت قلمرو سامانیان و نرخ سکه‌های بخارا (خدات‌ها) نیز کاهش یافت و از طرف دیگر، مقدار سرب و فلزهای دیگر آن‌ها بیش تر گردید، سودمند نبود.
# بحران نقره قرن یازدهم م . نیز، از جمله عوامل زمینه ساز ضعف سامانیان به حساب می‌آید.
# نزاع بر سر آب ، همراه با پایین رفتن سطح آب‌های زیرزمینی در واحه ی بخارا، که کشاورزان این ناحیه را با مشکلات و مشقات اقتصادی مواجه ساخته بود.
گسترش ریگزارها و پیشروی بیابان‌ها، به زبان اراضی زراعتی ، علاوه بر آن قسمت عمده آبی که از رودخانه‌ها بسوی واحه ی بخارا جریان می‌یافت ، به اراضی دولتی می‌رفت . قطع اشجار، از بین رفتن جنگل‌ها و درختزارها نیز، به بحران اقتصادی و فقر بیش تر روستاییان دامن می‌زد.


3 - افزایش اهمیت فرماندهان گاردهاى ترک، که باعث گردید امور حکومتى به دست آنان بیفتد. (در این زمان نقش الپتگین بسیار حساس بود، زیرا به مقام حاجب کل ارتقا یافته و به ریاست گارد ترک رسیده بود).
۱۴ - زوال طبقه دهگانان در قرن چهارم و پنجم هجری ، در سراسر ایران و نیز ماوراء النهر که این خود عامل مهمی در تضعیف سامانیان بود زیرا که انقراض این طبقه ، باعث به انقیاد درآمدن و خدمت فرمانروایان ترک گردید.


4 - مبارزات داخلى بین درباریان و دیوانیان شدت یافت ، قیام فئودال هاى داخلى که طالب استقلال و خودمختارى بودند، گسترش یافت .
با انقراض حکومت سامانیان ، ایران بارها مورد تهاجم ترکان زردپوست آسیای مرکزی قرار گرفت و طی آن ، نه قرن ، ترکان سلجوقی ، غز، قبچاق و غیره برای استفاده از منابع طبیعی و اقتصادی به مملکت ایران حمله‌ور شدند و به تدریج ، خلق و خوی وحشیانه دیرین را از دست دادند و راه و رسم مملکت داری را از مطلعین و خبرگان ایرانی فراگرفتند.<ref>قفسه - [http://ghafase.blogsky.com/1390/06/04/post-1106/ حکومت سامانیان]</ref>


5 - عایدات دولتى ، در اثر لشکرکشى و قیام فئودال ها بیش از پیش نقصان یافت .
علل سقوط سامانیان در جای دیگری به دو جنبه درونی و بیرونی تقسیم شده‌است:
 
6 - اختلاف سران سپاه و بزرگان دربار سامانى . تحریک پى در پى روساى دیوان ها و حکام ولایات .
 
7 - حمله قراختائیان و ضعف حکومت سامانى ، که باعث سقوط سامانیان گردید.
 
8 - مالیات هاى روزافزون (مالیات خراج ) به شدت تضادها را افزایش داد.
 
9- کودتاى دربارى بخارا، که طى آن ، منصور دوم در نتیجه ى توطئه ى اشراف به رهبرى بکتوزن و فائق ، توقیف و نابینا گردید (389 ه / 999 م )؛ و این فرصت خوبى براى محمود بود.
 
10 - اختلاف سامانیان و آل بویه ، که علت آن ، سیاست خارجى این دو سلسله بود.
 
11 - صدور سکه هاى بخارا توام با درهم هاى اسلامى ، که از یک طرف مواجه با کاهش وسعت قلمرو سامانیان و نرخ سکه هاى بخارا (خدات ها) نیز کاهش یافت و از طرف دیگر، مقدار سرب و فلزهاى دیگر آن ها بیش تر گردید، سودمند نبود.
 
12 - بحران نقره قرن یازدهم م . نیز، از جمله عوامل زمینه ساز ضعف سامانیان به حساب مى آید.
 
13 - نزاع بر سر آب ، همراه با پایین رفتن سطح آب هاى زیرزمینى در واحه ى بخارا، که کشاورزان این ناحیه را با مشکلات و مشقات اقتصادى مواجه ساخته بود.
 
گسترش ریگزارها و پیشروى بیابان ها، به زبان اراضى زراعتى ، علاوه بر آن قسمت عمده آبى که از رودخانه ها بسوى واحه ى بخارا جریان مى یافت ، به اراضى دولتى مى رفت . قطع اشجار، از بین رفتن جنگل ها و درختزارها نیز، به بحران اقتصادى و فقر بیش تر روستاییان دامن مى زد.
 
14 - زوال طبقه دهگانان در قرن چهارم و پنجم هجرى ، در سراسر ایران و نیز ماوراء النهر که این خود عامل مهمى در تضعیف سامانیان بود زیرا که انقراض این طبقه ، باعث به انقیاد درآمدن و خدمت فرمانروایان ترک گردید.
 
با انقراض حکومت سامانیان ، ایران بارها مورد تهاجم ترکان زردپوست آسیاى مرکزى قرار گرفت و طى آن ، نه قرن ، ترکان سلجوقى ، غز، قبچاق و غیره براى استفاده از منابع طبیعى و اقتصادى به مملکت ایران حمله ور شدند و به تدریج ، خلق و خوى وحشیانه دیرین را از دست دادند و راه و رسم مملکت دارى را از مطلعین و خبرگان ایرانى فراگرفتند.<ref>قفسه - [http://ghafase.blogsky.com/1390/06/04/post-1106/ حکومت سامانیان] </ref>
 
علل سقوط سامانیان در جای دیگری به دو جنبه درونی و بیرونی تقسیم شده است:


=== عوامل درونی ===
=== عوامل درونی ===
در مورد اوضاع مطلوب اقتصادی و تجاری ماوراءالنهر و رفاه نسبی مردم در عهد سامانیان لازم است ذکر شود این وضع مطلوب تا آخر عمر دولت سامانیان استمرار نیافت. چه عواملی موجب بروز این مسئله شد و این موضوع چه پیامدهائی را دربرداشت؟ در پاسخ به این سؤال دو دلیل عمده را می‌توان برشمرد یکی افزایش هزینه دولت و دیگر کاهش درآمد آن. اما از مهم‌ترین عوامل افزایش هزینه دولت ایجاد نظام گسترده دیوانی بود که باعث استخدام شمار زیادی از کارمندان حقوق بگیر شد و همچنین تشکیل و نگهداری نیروی نظامی سازمان یافته، هزینه‌های بسیاری داشت. راجع به دلایل کاهش درآمد دولت باید گفت که ایجاد نظام گسترده دیوانی و رواج بازرگانی، گسترش و رونق شهرها و پیشرفت صنایع را به‌دنبال داشت رونق روزافزون شهرها از یک سو و بی‌توجهی دولت به امور روستاها از سوی دیگر موجب روی آوردن جمع زیادی از دهقانان به شهرها شد و کساد کار کشاورزی آغاز گردید۱. موضوع دیگر آن بود که دولت برای تأمین هزینه روبه افزایش سپاه مجبور به واگذاری درآمد (اقطاع) پاره‌ای از زمین‌های کشاورزی به سران سپاه شد. همچنین جمعی از تجار با خرید زمین‌های زراعتی به جمع مالکان زمین پیوستند. افزایش املاک سلطنتی و نیز وسعت روزافزون املاک موقوفه باعث شد که ”خاندان‌های قدیمی سنتی در برابر نوزمینداران از جمله سوداگران و بلندپایگان نظامی جای خالی کردند“ (تاریخ از اسلام تا سلاجقه (کمبریج۴) ص ۱۳۴). به‌عبارت دیگر با ضربه‌هائی که به قدرت و حیثیت دهقانان زمین‌دار محلی وارد شد ”عقب‌نشینی اشرافیت موروثی کهن که شرف او به آل و تبار بود در برابر این ملاکین جدید کاملاً طبیعی می‌نمود“ (بخارا دستاورد قرون وسطی، ص ۱۳۱). مسلم است که دل‌سردی دهقانان به رکود وضعیت کشاورزی می‌انجامد و این موضوع موجب می‌شد که صدور محصولات کشاورزی که یکی از اقلام صادراتی دولت سامانی به سرزمین‌های اطراف و از منابع درآمد دولت بود دچار اختلال شود. اما مهم‌ترین پیامد اجتماعی و سیاسی این رکورد اقتصادی، انحطاط طبقه دهقان بود که در واقع ستون فقرات دولت به‌شمار می‌آمد و به قول فرای کاهش قدرت و نفوذ طبقه دهقان دارای نتایجی پردامنه بود و آن را می‌توان از جمله عوامل تسلط ترکان بر ماوراءالنهر به‌شمار آورد (بخارا دستاورد قرون وسطی، ص ۱۳۱). نظر به اهمیت موضوع لازم است در این زمینه بیشتر توضیح داده شود.
در مورد اوضاع مطلوب اقتصادی و تجاری ماوراءالنهر و رفاه نسبی مردم در عهد سامانیان لازم است ذکر شود این وضع مطلوب تا آخر عمر دولت سامانیان استمرار نیافت. چه عواملی موجب بروز این مسئله شد و این موضوع چه پیامدهائی را دربرداشت؟ در پاسخ به این سؤال دو دلیل عمده را می‌توان برشمرد یکی افزایش هزینه دولت و دیگر کاهش درآمد آن. اما از مهم‌ترین عوامل افزایش هزینه دولت ایجاد نظام گسترده دیوانی بود که باعث استخدام شمار زیادی از کارمندان حقوق بگیر شد و همچنین تشکیل و نگهداری نیروی نظامی سازمان یافته، هزینه‌های بسیاری داشت. راجع به دلایل کاهش درآمد دولت باید گفت که ایجاد نظام گسترده دیوانی و رواج بازرگانی، گسترش و رونق شهرها و پیشرفت صنایع را به‌دنبال داشت رونق روزافزون شهرها از یک سو و بی‌توجهی دولت به امور روستاها از سوی دیگر موجب روی آوردن جمع زیادی از دهقانان به شهرها شد و کساد کار کشاورزی آغاز گردید۱. موضوع دیگر آن بود که دولت برای تأمین هزینه روبه افزایش سپاه مجبور به واگذاری درآمد (اقطاع) پاره‌ای از زمین‌های کشاورزی به سران سپاه شد. همچنین جمعی از تجار با خرید زمین‌های زراعتی به جمع مالکان زمین پیوستند. افزایش املاک سلطنتی و نیز وسعت روزافزون املاک موقوفه باعث شد که خاندان‌های قدیمی سنتی در برابر نوزمینداران از جمله سوداگران و بلندپایگان نظامی جای خالی کردند (تاریخ از اسلام تا سلاجقه (کمبریج۴) ص ۱۳۴). به‌عبارت دیگر با ضربه‌هائی که به قدرت و حیثیت دهقانان زمین‌دار محلی وارد شد عقب‌نشینی اشرافیت موروثی کهن که شرف او به آل و تبار بود در برابر این ملاکین جدید کاملاً طبیعی می‌نمود (بخارا دستاورد قرون وسطی، ص ۱۳۱). مسلم است که دل‌سردی دهقانان به رکود وضعیت کشاورزی می‌انجامد و این موضوع موجب می‌شد که صدور محصولات کشاورزی که یکی از اقلام صادراتی دولت سامانی به سرزمین‌های اطراف و از منابع درآمد دولت بود دچار اختلال شود. اما مهم‌ترین پیامد اجتماعی و سیاسی این رکورد اقتصادی، انحطاط طبقه دهقان بود که در واقع ستون فقرات دولت به‌شمار می‌آمد و به قول فرای کاهش قدرت و نفوذ طبقه دهقان دارای نتایجی پردامنه بود و آن را می‌توان از جمله عوامل تسلط ترکان بر ماوراءالنهر به‌شمار آورد (بخارا دستاورد قرون وسطی، ص ۱۳۱). نظر به اهمیت موضوع لازم است در این زمینه بیشتر توضیح داده شود.


=== عوامل بیرونی ===
=== عوامل بیرونی ===
خط ۲۱۲: خط ۲۰۰:
بخارا از شهرهای مهم خراسان بزرگ در دوره اسلامی است. در این شهر بناهای باشکوهی بنا گردیده که هر یک از نظر معماری و تزیینات از اهمیت خاصی برخوردارند. در دوره سامانی بخارا مورد توجه حکمرانان این سلسله قرار گرفت و رو به آبادانی گذاشت و مرکز تجمع هنرمندان و شاعران شد در حدود سال ۳۰۰ هجری بنای کوشک و زیبایی که یاداور معماری عهد ساسانی است در این شهر بنا شد. این بنا در مرکز شهر قرار دارد و آرامگاه امیر اسماعیل یکی از معروفترین شاهان سلسله سامانی است. بنای مزبور به شکل مربع بوده اندازه هر ضلع آن ده متر است. مقبره دارای گنبد نیمکرهای است که در چهار گوشه آن چهار گنبد کوچک بنا کردهاند. گنبد بر فراز اتاق چهارگوش با کمک سه کنج احداث شده که قابل مقایسه با شیوه گنبد سازی در معماری پارتی ساسانی است. مقبره اسماعیل سامانی گرچه بنای بسیار کوچکی است؛ ولی سادگی و موزون بودن اجزای آن و بالاخره تریین فوقالعاده در سطوح داخلی و خارجی این بنا آن را در زمره شاهکارهای معماری صدر اسلام قرار داده‌است. کریستین ویلسن بنای مقبره شاه اسمعیل را بی‌ارتباط به معماری پیش از اسلام نمی‌داند و چنین اظهار می‌دارد.
بخارا از شهرهای مهم خراسان بزرگ در دوره اسلامی است. در این شهر بناهای باشکوهی بنا گردیده که هر یک از نظر معماری و تزیینات از اهمیت خاصی برخوردارند. در دوره سامانی بخارا مورد توجه حکمرانان این سلسله قرار گرفت و رو به آبادانی گذاشت و مرکز تجمع هنرمندان و شاعران شد در حدود سال ۳۰۰ هجری بنای کوشک و زیبایی که یاداور معماری عهد ساسانی است در این شهر بنا شد. این بنا در مرکز شهر قرار دارد و آرامگاه امیر اسماعیل یکی از معروفترین شاهان سلسله سامانی است. بنای مزبور به شکل مربع بوده اندازه هر ضلع آن ده متر است. مقبره دارای گنبد نیمکرهای است که در چهار گوشه آن چهار گنبد کوچک بنا کردهاند. گنبد بر فراز اتاق چهارگوش با کمک سه کنج احداث شده که قابل مقایسه با شیوه گنبد سازی در معماری پارتی ساسانی است. مقبره اسماعیل سامانی گرچه بنای بسیار کوچکی است؛ ولی سادگی و موزون بودن اجزای آن و بالاخره تریین فوقالعاده در سطوح داخلی و خارجی این بنا آن را در زمره شاهکارهای معماری صدر اسلام قرار داده‌است. کریستین ویلسن بنای مقبره شاه اسمعیل را بی‌ارتباط به معماری پیش از اسلام نمی‌داند و چنین اظهار می‌دارد.


«مقبره اسماعیل سامانی در بخارا از یک دوره فترت بنای عجیبی است و بسیاری از اشکال معماری را در مرحله ابتدایی نشان می‌دهد که بعد در دوره سلجوقی در تمام ایران انتشار یافت. این مقبره شامل ویژگی معماری پیش از اسلام هم دارای ویژگی‌های جدید است که بعدها جزو اصول معماری ایران میگردد».
«مقبره اسماعیل سامانی در بخارا از یک دوره فترت بنای عجیبی است و بسیاری از اشکال معماری را در مرحله ابتدایی نشان می‌دهد که بعد در دوره سلجوقی در تمام ایران انتشار یافت. این مقبره شامل ویژگی معماری پیش از اسلام هم دارای ویژگی‌های جدید است که بعدها جزو اصول معماری ایران می‌گردد».


ناحیه ماورانهر از نظر مصالح ساختمانی نیز فقیر بود و آجر در قسمتهای زیادی از آن ناحیه کمیاب و تهییه آن مشکل و پرهزینه بود. بیشتر آنها و حتی مساجد از مصاح گلی و چوب و خشت خام ساخته میشدن این امر خود سبب ناپایداری بناهای آن دوره میشد. تمام دیوار بزرگ بخارا و ربض را از خشت خام و یا گل ساخته بودند.
ناحیه ماورانهر از نظر مصالح ساختمانی نیز فقیر بود و آجر در قسمتهای زیادی از آن ناحیه کمیاب و تهییه آن مشکل و پرهزینه بود. بیشتر آنها و حتی مساجد از مصاح گلی و چوب و خشت خام ساخته میشدن این امر خود سبب ناپایداری بناهای آن دوره می‌شد. تمام دیوار بزرگ بخارا و ربض را از خشت خام و یا گل ساخته بودند.


و تنها در مسجدها رباطها مناره‌ها و بسیاری از مقبره‌هایی که در آن دوره ساخته می‌شد، آجر به کار میبردند؛ مثلاً در دیوارها و سقف بنای مسجد جامع فرب (فربر) آجر به کار می‌بردند و چوب در آن به کار نرفته بود.
و تنها در مسجدها رباطها مناره‌ها و بسیاری از مقبره‌هایی که در آن دوره ساخته می‌شد، آجر به کار می‌بردند؛ مثلاً در دیوارها و سقف بنای مسجد جامع فرب (فربر) آجر به کار می‌بردند و چوب در آن به کار نرفته بود.


در معماری نخستین بنای اصیلی که به دست معماران ایرانی در اویل سده چهارم هجری ساخته شد بنای آرامگاه شاه اسماعیل سامانی در بخارا بود که سرمشق ساختن برای آرامگاه‌های باشکوه قرار گرفت در این بنا که چهارگوش ساخته شد و گنبدی بر روی آن قرار گرفت از اجر یا استادی هرچه تمامتر برای ایجاد نگارههای گوناگون بر سطوح داخل و خارج آن و ساختن حواشی انواع قابها و قاببندیها و حتی ایجاد لچکها یا لوزیهای نامنظم و خمیده چهارگوشه قاعده گنبد استفاده شده‌است.
در معماری نخستین بنای اصیلی که به دست معماران ایرانی در اویل سده چهارم هجری ساخته شد بنای آرامگاه شاه اسماعیل سامانی در بخارا بود که سرمشق ساختن برای آرامگاه‌های باشکوه قرار گرفت در این بنا که چهارگوش ساخته شد و گنبدی بر روی آن قرار گرفت از اجر یا استادی هرچه تمامتر برای ایجاد نگاره‌های گوناگون بر سطوح داخل و خارج آن و ساختن حواشی انواع قابها و قاببندیها و حتی ایجاد لچکها یا لوزیهای نامنظم و خمیده چهارگوشه قاعده گنبد استفاده شده‌است.


از حدود سال ۳۹۰ نوع دیگری از ساختمان اسلامی دوشادوش مسجد و مدرسه رواج کلی یافت و آن عبارت بود از بقعه یا آرامگاه با شکوه که معمولاً بنایی بود گرد یا چهاراگوش یا چند ضلعی منظم و یا چون برجی به شکل ستاره که با هرم یا مخروطی مسقف میشد.
از حدود سال ۳۹۰ نوع دیگری از ساختمان اسلامی دوشادوش مسجد و مدرسه رواج کلی یافت و آن عبارت بود از بقعه یا آرامگاه با شکوه که معمولاً بنایی بود گرد یا چهاراگوش یا چند ضلعی منظم و یا چون برجی به شکل ستاره که با هرم یا مخروطی مسقف می‌شد.


هم چنین از نمونه مشابه آن در معماری ساسانی به کار گرفته می‌شد، در مجموع از میان بناهای به جامانده از این دوره میتوان به مسجد جامع فهرج، مسجد جامع نایین، تاریخانه دامغان، مسجد جامع یزد، آرامگاه قابوس در گرگان اشاره کرد.
هم چنین از نمونه مشابه آن در معماری ساسانی به کار گرفته می‌شد، در مجموع از میان بناهای به جامانده از این دوره می‌توان به مسجد جامع فهرج، مسجد جامع نایین، تاریخانه دامغان، مسجد جامع یزد، آرامگاه قابوس در گرگان اشاره کرد.


آرامگاه قابوس یا گنبد قابوس یکی از مقابر به جای مانده از این دوره است که مردی دانشمند و حامی شعرا و نویسندگان و هنرمندان بود. این بنا در سال ۳۹۷(ه‍. ق) و بر روی تپهای به ارتفاع ۱۷ متر بنا شده و به شکل مخروطی است و ارتفاع آن به ۱۸ متر میرسد.
آرامگاه قابوس یا گنبد قابوس یکی از مقابر به جای مانده از این دوره است که مردی دانشمند و حامی شعرا و نویسندگان و هنرمندان بود. این بنا در سال ۳۹۷(ه‍. ق) و بر روی تپهای به ارتفاع ۱۷ متر بنا شده و به شکل مخروطی است و ارتفاع آن به ۱۸ متر می‌رسد.


===== دربارهٔ آرامگاه امیر اسماعیل سامانی =====
===== دربارهٔ آرامگاه امیر اسماعیل سامانی =====
۱٬۰۴۴

ویرایش