سعید ماسوری: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{جعبه زندگینامه | اندازه جعبه = | عنوان = | عنوان ۲ = | نام =سعید ماسوری | تصویر =سعید ماسوری10-.jpg | اندازه تصویر = | عنوان تصویر =سعید ماسوری | زادروز = سال ۱۳۴۴ | زادگاه = خرم‌آباد | مکان ناپدیدشدن = | تاری...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۷۳: خط ۷۳:
| پانویس            =
| پانویس            =
}}
}}
'''سعید ماسوری،''' (زاده سال ۱۳۴۴، خرم‌آباد) یکی از قدیمی‌ترین زندانیان سیاسی در ایران است. سعید ماسوری در ۱۹ دی‌ماه ۱۳۷۹، به اتهام عضویت در '''[[سازمان مجاهدین خلق ایران]]'''، در شهر دزفول دستگیر شد. او پس از دستگیری به‌مدت ۱۴ ماه در سلول انفرادی اداره اطلاعات اهواز به‌سر برد و سپس به بند ۲۰۹، زندان اوین منتقل شد. سعید ماسوری در سال ۱۳۸۱، در دادگاه انقلاب تهران با اتهام محاربه، محکوم به اعدام گردید، اما در نهایت حکم اعدام او به حبس ابد تبدیل شد. سعید ماسوری در رشته‌ی پزشکی در کشور نروژ تحصیل می‌کرد. زندانی سیاسی سعید ماسوری از ابتدای دستگیر تا کنون در زندان‌های مختلفی به‌سر برده و در طی این سالیان هیچ‌گونه مرخصی به او تعلق نگرفته است و حتی از یک‌ساعت مرخصی نیز محروم بوده است. او هم‌چنین بارها نسبت به اقدامات غیرقانونی مقامات و نیروهای امنیتی زندان‌ها دست به اعتصاب غذا زده است و با توجه به پیشینه‌ی آسیب‌دیدگی جسمی، از هرگونه درمان و مراقبت‌های پزشکی محروم بوده است. سعید ماسوری در سال ۱۴۰۲، از '''[[زندان گوهردشت]]''' کرج (رجایی‌شهر) به '''[[زندان اوین]]''' و سپس به زندان قزلحصار تبعید شد. او تا کنون نامه‌های بسیاری از داخل زندان نوشته که در رسانه‌های اجتماعی نیز منتشر شده است. سعید ماسوری در آخرین نامه در دی‌ماه ۱۴۰۲، به‌مناسبت آغاز بیست و چهارمین سال حبس خود نوشته است: «ماران روئیده بر دوش این ضحاک هنوز از خون و مغز جوانانمان سیر نگشته و تازه خدای جنایت و کشتار و نه خداوند مهربانی و رحمت، دستورات این جنایت‌ها را بر زبان آن ضحاک جاری گردانده… ما را از این دریای خون نمی‌توانند بترسانند و به خاطر عظمت و بزرگی آن عشق، در کانون این دریای خون هم به قول مولوی آشنا کردن (شنا کردن) خواهیم پرداخت تا ساحل آزادی و عدالت و برابری»
'''سعید ماسوری،''' (زاده سال ۱۳۴۴، خرم‌آباد) یکی از قدیمی‌ترین زندانیان سیاسی در ایران است. سعید ماسوری از اعضای [[سازمان مجاهدین خلق ایران]] در ۱۹ دی‌ماه ۱۳۷۹ در شهر دزفول دستگیر شد. او پس از دستگیری به‌مدت ۱۴ ماه در سلول انفرادی اداره اطلاعات اهواز به‌سر برد و سپس به بند ۲۰۹، زندان اوین منتقل شد. سعید ماسوری در سال ۱۳۸۱، در دادگاه انقلاب تهران با اتهام محاربه، محکوم به اعدام شد، اما در نهایت حکم اعدام او به حبس ابد تبدیل شد. سعید ماسوری در رشته‌ی پزشکی در کشور نروژ تحصیل می‌کرد. زندانی سیاسی سعید ماسوری از ابتدای دستگیری تا کنون در زندان‌های مختلفی به‌سر برده و در طی این سالیان هیچ‌گونه مرخصی به او تعلق نگرفته است. او هم‌چنین بارها نسبت به اقدامات غیرقانونی مقامات و نیروهای امنیتی زندان‌ها دست به اعتصاب غذا زده است و با توجه به پیشینه‌ی آسیب‌دیدگی جسمی، از هرگونه درمان و مراقبت‌های پزشکی محروم بوده است. سعید ماسوری در سال ۱۴۰۲، از '''[[زندان گوهردشت]]''' کرج (رجایی‌شهر) به '''[[زندان اوین]]''' و سپس به زندان قزلحصار تبعید شد. او تا کنون نامه‌های بسیاری از داخل زندان نوشته که در رسانه‌های اجتماعی نیز منتشر شده است. سعید ماسوری در آخرین نامه در دی‌ماه ۱۴۰۲، به‌مناسبت آغاز بیست و چهارمین سال حبس خود نوشته است: «ماران روئیده بر دوش این ضحاک هنوز از خون و مغز جوانانمان سیر نگشته و تازه خدای جنایت و کشتار و نه خداوند مهربانی و رحمت، دستورات این جنایت‌ها را بر زبان آن ضحاک جاری گردانده… ما را از این دریای خون نمی‌توانند بترسانند و به خاطر عظمت و بزرگی آن عشق، در کانون این دریای خون هم به قول مولوی آشنا کردن (شنا کردن) خواهیم پرداخت تا ساحل آزادی و عدالت و برابری»
[[پرونده:سعید ماسوری5.JPG|جایگزین=سعید ماسوری|بندانگشتی|280x280px|سعید ماسوری]]
[[پرونده:سعید ماسوری5.JPG|جایگزین=سعید ماسوری|بندانگشتی|280x280px|سعید ماسوری]]