سیدحسین فاطمی: تفاوت میان نسخه‌ها

۴۴۰ بایت اضافه‌شده ،  ‏۹ نوامبر ۲۰۲۳
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{جعبه اطلاعات سیاست‌مدار
{{جعبه اطلاعات سیاست‌مدار
| نام              =  
| نام              =  
| تصویر            = دکتر حسین فاطمی.jpg
| تصویر            = دکتر حسین فاطمی ۴.JPG
| شرح تصویر        =  
| شرح تصویر        =  
| نام کامل        = حسین فاطمی
| نام کامل        = حسین فاطمی
| معروف به        = دکتر حسین فاطمی
| معروف به        = دکتر حسین فاطمی
| نام مستعار      =  
| نام مستعار      =  
| زادروز          = ۱۲۹۶
| زادروز          = ۲۱ بهمن ۱۲۹۶
| شهر تولد        = نایین
| شهر تولد        = نایین
| کشور تولد        =  
| کشور تولد        =  
| تاریخ مرگ        = ۱۹ آبان ۱۲۹۶
| تاریخ مرگ        = ۱۹ آبان ۱۳۳۳ (۳۶ سال)
| شهر مرگ          =  
| شهر مرگ          =تهران
| کشور مرگ        =  
| کشور مرگ        =ایران
| نام همسر        =  
| نام همسر        =  
| فرزندان          =  
| فرزندان          =  
خط ۲۷: خط ۲۷:
| زیرنویس          =  
| زیرنویس          =  
}}
}}
'''سیدحسین فاطمی''' (متولد ۱۲۹۶خورشیدی در نایین - تیرباران ۱۹ آبان ۱۳۳۳ در تهران) وزیر خارجه دولت دکتر [[محمد مصدق]] از سال ۱۳۳۱ تا کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ از دولتمردان همراه مصدق بود. وی همچنین روزنامه‌نگار و طرفدار حقوق برابر زنان و مردان و پیشنهاددهنده [[ملی شدن صنعت نفت|ملی شدن صنعت نفت ایران]] بود. او پس از  انتصاب به وزارت خارجه ابتدا سفارت‌خانه انگلیس را تعطیل و روابط دیپلماتیک با این کشور را به حالت تعلیق درآورد؛ و در طول ۹ ماه دوره وزارت خود دخالت‌های دربار در روابط خارجی ایران را کاهش داد و ۸۵ نفر از کارمندان وزارت امور خارجه که متعلق به خانواده‌های اشراف قدیم بودند را اخراج کرد. در دوران فاطمی همچنین اساسنامه جدیدی برای وزارت امور خارجه نوشته شد و با راه‌اندازی کنفرانس‌های منطقه‌ای با حضور سفیران ایران در سایر کشورها به منظور ارزیابی سیاست خارجی و موقعیت جهانی ایران، تحولی بزرگی در جهت‌گیری‌های دیپلماتیک کشور صورت گرفت.
'''سیدحسین فاطمی''' (متولد ۲۱ بهمن ۱۲۹۶خورشیدی در نایین - تیرباران ۱۹ آبان ۱۳۳۳ در تهران) وزیر خارجه دولت دکتر [[محمد مصدق]] از سال ۱۳۳۱ تا کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ از دولتمردان همراه مصدق بود. وی همچنین روزنامه‌نگار و طرفدار حقوق برابر زنان و مردان و پیشنهاددهنده [[ملی شدن صنعت نفت|ملی شدن صنعت نفت ایران]] بود. او پس از  انتصاب به وزارت خارجه ابتدا سفارت‌خانه انگلیس را تعطیل و روابط دیپلماتیک با این کشور را به حالت تعلیق درآورد؛ و در طول ۹ ماه دوره وزارت خود دخالت‌های دربار در روابط خارجی ایران را کاهش داد و ۸۵ نفر از کارمندان وزارت امور خارجه که متعلق به خانواده‌های اشراف قدیم بودند را اخراج کرد. در دوران فاطمی همچنین اساسنامه جدیدی برای وزارت امور خارجه نوشته شد و با راه‌اندازی کنفرانس‌های منطقه‌ای با حضور سفیران ایران در سایر کشورها به منظور ارزیابی سیاست خارجی و موقعیت جهانی ایران، تحولی بزرگی در جهت‌گیری‌های دیپلماتیک کشور صورت گرفت.


دکتر حسین فاطمی یک‌بار از ترور توسط محمد مهدی عبدخدایی از جمعیت [[فداییان اسلام]] جان به در برد؛ و در مقطعی به تلاش برای اعلام جمهوری در کشور پرداخت اما با شکل‌گیری [[کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲|کودتای ۲۸ مرداد]] و سرنگونی دولت مصدق او نیز تحت تعقیب قرار گرفت و پس از چندین ماه زندگی در خفا در نهایت وی در ۶ اسفند ۱۳۳۲ دستگیر شد. درحین دادرسی نیز شعبان جعفری مشهور به [[شعبان جعفری|شعبان بی مخ]] و همراهانش با چاقو به وی هجوم آوردند و او و خواهرش را مجروح کردند. سرانجام در سحرگاه ۱۹ آبان ۱۳۳۳ در حالی که در تب می‌سوخت به جوخه اعدام سپرده شد. حکم اعدام او پیش از دستگیری و محاکمه صادر شده بود، [[محمدرضا پهلوی|محمدرضا شاه پهلوی]] یک روز پس از بازگشت از فرارش به رم، در گفتگویی با کرمیت روزوِلت، عامل اصلی کودتای ۲۸مرداد، گفته بود: «حسین فاطمی هنوز پیدا نشده ولی به زودی خواهد شد. او بیش از همه توهین و ناسزاگویی کرد… وقتی دستگیر شود، اعدام خواهد شد»<ref>«مصدق و نهضت ملی در کشاکش چپ و راست»، فُؤاد روحانی</ref> حسین فاطمی تنها کسی بود که بعد از کودتای ۲۸مرداد، به اعدام محکوم شد.
دکتر حسین فاطمی یک‌بار از ترور توسط محمد مهدی عبدخدایی از جمعیت [[فداییان اسلام]] جان به در برد؛ و در مقطعی به تلاش برای اعلام جمهوری در کشور پرداخت اما با شکل‌گیری [[کودتای ۲۸ مرداد]] و سرنگونی دولت مصدق او نیز تحت تعقیب قرار گرفت و پس از چندین ماه زندگی در خفا در نهایت وی در ۶ اسفند ۱۳۳۲ دستگیر شد. درحین دادرسی نیز شعبان جعفری مشهور به [[شعبان جعفری|شعبان بی مخ]] و همراهانش با چاقو به وی هجوم آوردند و او و خواهرش را مجروح کردند. سرانجام در سحرگاه ۱۹ آبان ۱۳۳۳ در حالی که در تب می‌سوخت به جوخه اعدام سپرده شد. حکم اعدام او پیش از دستگیری و محاکمه صادر شده بود، [[محمدرضا پهلوی|محمدرضا شاه پهلوی]] یک روز پس از بازگشت از فرارش به رم، در گفتگویی با کرمیت روزوِلت، عامل اصلی کودتای ۲۸مرداد، گفته بود: «حسین فاطمی هنوز پیدا نشده ولی به زودی خواهد شد. او بیش از همه توهین و ناسزاگویی کرد… وقتی دستگیر شود، اعدام خواهد شد»<ref>«مصدق و نهضت ملی در کشاکش چپ و راست»، فُؤاد روحانی</ref> حسین فاطمی تنها کسی بود که بعد از کودتای ۲۸مرداد، به اعدام محکوم شد.


== خانواده و تحصیلات ==
== خانواده و تحصیلات ==
خط ۵۵: خط ۵۵:


فاطمی از ۱۵مرداد ۲۸ باردیگر روزنامه باختر را منتشر کرد و در سرمقاله همان روز آن نوشت:<blockquote>«معنی چهل سال مشروطیت این بود که ما در خانه خودمان جرات نفس کشیدن نداریم و هر وقت صدایی بلند کنیم، با تُخماقِ (= کُلوخکوب) حکومت مغزمان متلاشی می‌شود!».</blockquote>در سرمقاله ۲۶مرداد باختر، که باعث توقیف آن شد، دکتر فاطمی نوشت:<blockquote>«طبقه زمامدار ایران از قلم پاک، که به خدمت نامشروع او کمر نمی‌بندد و جیره خوار او نمی‌شود، وحشت دارد… در این قبرستان کسی حق زندگی دارد که با کفن دزدها شریک باشد، استخوان مرده‌ها را بسوزاند… و با لاشخورها دَمخور بشود».</blockquote>دکتر فاطمی از ۱۲شهریور ۲۸, دوباره روزنامه باختر امروز را منتشر کرد که باز هم رنگ تند سیاسی و انتقادی داشت. سرمقاله‌ها را باز هم خود دکتر فاطمی می‌نوشت. چند نمونه از عنوان‌های این سرمقاله‌ها:
فاطمی از ۱۵مرداد ۲۸ باردیگر روزنامه باختر را منتشر کرد و در سرمقاله همان روز آن نوشت:<blockquote>«معنی چهل سال مشروطیت این بود که ما در خانه خودمان جرات نفس کشیدن نداریم و هر وقت صدایی بلند کنیم، با تُخماقِ (= کُلوخکوب) حکومت مغزمان متلاشی می‌شود!».</blockquote>در سرمقاله ۲۶مرداد باختر، که باعث توقیف آن شد، دکتر فاطمی نوشت:<blockquote>«طبقه زمامدار ایران از قلم پاک، که به خدمت نامشروع او کمر نمی‌بندد و جیره خوار او نمی‌شود، وحشت دارد… در این قبرستان کسی حق زندگی دارد که با کفن دزدها شریک باشد، استخوان مرده‌ها را بسوزاند… و با لاشخورها دَمخور بشود».</blockquote>دکتر فاطمی از ۱۲شهریور ۲۸, دوباره روزنامه باختر امروز را منتشر کرد که باز هم رنگ تند سیاسی و انتقادی داشت. سرمقاله‌ها را باز هم خود دکتر فاطمی می‌نوشت. چند نمونه از عنوان‌های این سرمقاله‌ها:
* فقط زور و پول به این جهنم حکومت می‌کند (۱۲شهریور).
* فقط زور و پول به این جهنم حکومت می‌کند (۱۲شهریور)
* در راه آزادی باید از جان گذشت (۱۳شهریور).
* در راه آزادی باید از جان گذشت (۱۳شهریور)
* تا کجا این بیدادگری را ادامه میدهند؟ (۱۴شهریور).
* تا کجا این بیدادگری را ادامه میدهند؟ (۱۴شهریور)
* قانون در ایران بازیچة زورمند است (۱۵شهریور).
* [[پرونده:دکتر حسین فاطمی ۱.JPG|بندانگشتی|'''تصویری از دوران جوانی دکتر فاطمی''']]قانون در ایران بازیچة زورمند است (۱۵شهریور)


== همراهی با مصدق ==
== همراهی با مصدق ==
خط ۸۱: خط ۸۱:
سرمقاله روز ۲۸ آذر ۱۳۲۹ این روزنامه علیه شرکت نفت ایران و انگلیس، ضربه کوبندهیی بر دولت رزم‌آرا نواخت.
سرمقاله روز ۲۸ آذر ۱۳۲۹ این روزنامه علیه شرکت نفت ایران و انگلیس، ضربه کوبندهیی بر دولت رزم‌آرا نواخت.


دکتر فاطمی در این سرمقاله نوشت:<blockquote>«جنگ نفت شدیدترین مراحل خود را طی می‌کند و ملت ایران در این نبرد، سرسختی و ایستادگی… نشان میدهد… تردید ندارم که پیروزی نهایی آز آنِ کسانی است که حق و حقیقت، مؤیدِ منطق و دلیل ایشان است و دزدانی که به لباس صاحب مال درآمده‌اند… رسوا و مفتضح… از این جنگ خارج خواهند شد… این درد فقر و پریشانی ما علاج پذیر نخواهد بود مگر آن که ریشه کمپانی سابق از بیخ و بن کنده شود و ایرانی پس از پنجاه سال، که صدها میلیون هستی و ذخایر او را سهام‌داران لندن‌نشین برهاند، سرنوشت خویش را در کف فرزندان وطن بسپارد».</blockquote>آنچه رزم‌آرا، نخست وزیر وقت، را سراسیمه کرد و دستور توقیف روزنامه را داد، قسمت آخر سرمقاله بود:<blockquote>«... گلوله‌ای که به قلب ماهرپاشا نشست برای اولین بار جواب خیانت و فساد را در کشوری که قرن‌ها در معرض تهاجم کشورهای مختلف استعماری بوده، به مرگ و جزای مسلم و قطعی داد… تردید نیست که اگر هیئت حاکمه ایران راه تسلیم و اطاعت و نوکری را تغییر ندهد، ملت ما نیز همان رویه را در پیش خواهد گرفت که مصری‌ها پیموده و نتیجه گرفته‌اند».</blockquote>فردای انتشار این سرمقاله (روز ۲۹ آذر۲۹) به دستور رزم‌آرا، شهربانی تهران، دکتر فاطمی را بازداشت و روزنامه باختر امروز را توقیف کرد. اما، فشار افکار عمومی باعث شد که این بازداشت و توقیف سه روز بیشتر دوام نیاورد.
دکتر فاطمی در این سرمقاله نوشت:<blockquote>[[پرونده:دکتر حسین فاطمی.jpg|بندانگشتی|'''دکتر حسین فاطمی''']]«جنگ نفت شدیدترین مراحل خود را طی می‌کند و ملت ایران در این نبرد، سرسختی و ایستادگی… نشان میدهد… تردید ندارم که پیروزی نهایی آز آنِ کسانی است که حق و حقیقت، مؤیدِ منطق و دلیل ایشان است و دزدانی که به لباس صاحب مال درآمده‌اند… رسوا و مفتضح… از این جنگ خارج خواهند شد… این درد فقر و پریشانی ما علاج پذیر نخواهد بود مگر آن که ریشه کمپانی سابق از بیخ و بن کنده شود و ایرانی پس از پنجاه سال، که صدها میلیون هستی و ذخایر او را سهام‌داران لندن‌نشین برهاند، سرنوشت خویش را در کف فرزندان وطن بسپارد».</blockquote>آنچه رزم‌آرا، نخست وزیر وقت، را سراسیمه کرد و دستور توقیف روزنامه را داد، قسمت آخر سرمقاله بود:<blockquote>«... گلوله‌ای که به قلب ماهرپاشا نشست برای اولین بار جواب خیانت و فساد را در کشوری که قرن‌ها در معرض تهاجم کشورهای مختلف استعماری بوده، به مرگ و جزای مسلم و قطعی داد… تردید نیست که اگر هیئت حاکمه ایران راه تسلیم و اطاعت و نوکری را تغییر ندهد، ملت ما نیز همان رویه را در پیش خواهد گرفت که مصری‌ها پیموده و نتیجه گرفته‌اند».</blockquote>فردای انتشار این سرمقاله (روز ۲۹ آذر۲۹) به دستور رزم‌آرا، شهربانی تهران، دکتر فاطمی را بازداشت و روزنامه باختر امروز را توقیف کرد. اما، فشار افکار عمومی باعث شد که این بازداشت و توقیف سه روز بیشتر دوام نیاورد.


دکتر فاطمی پس از آزادی، نظراتش را  با شدت بیشتری اعلام کرد و در نخستین سرمقاله روزنامه باختر امروز نوشت: <blockquote>«هنوز ایران آن قبرستانی نیست که شرکت نفت آرزو می‌کند… نفت ایران تعلق به جامعه ایرانی دارد… نباید اجازه داد که یک شرکت غاصب و غارتگر شیره جان برهنه‌ها و… علفخوارها را ببرد و برای ما نخست‌وزیر و رئیس و امیر درست کند. اگر این حرف را حکومت رزم‌آرا جرم می‌شمارد، من به تکرار این حقیقت مباهات می‌کنم. نه تنها با زندان و زجر و عذاب روحی ایمان خود را نخواهم شکست، بلکه، بالای چوبه دار هم این دفاع وجدانی را از یاد نخواهم برد… هیچ‌کس امروز قدرت ندارد حرفی غیر از ملی شدن صنعت نفت بر زبان بیاورد… رزم آرا، بخواهد یا نخواهد، باختر امروز از صدا نخواهد افتاد، زیرا این قلم فقط برای نجات ایران از چنگال هیئت غافل و منفعت‌پرست به حرکت آمده و تا خون در عروق من جاری است، جز این طریق راه دیگری نخواهم رفت».</blockquote>دو ماه و نیم بعد، رزم‌آرا ترور شد. یک هفته پس از آن، قانون ملی شدن صنفت نفت به تصویب مجلس شورا و سپس سنا رسید.
دکتر فاطمی پس از آزادی، نظراتش را  با شدت بیشتری اعلام کرد و در نخستین سرمقاله روزنامه باختر امروز نوشت: <blockquote>«هنوز ایران آن قبرستانی نیست که شرکت نفت آرزو می‌کند… نفت ایران تعلق به جامعه ایرانی دارد… نباید اجازه داد که یک شرکت غاصب و غارتگر شیره جان برهنه‌ها و… علفخوارها را ببرد و برای ما نخست‌وزیر و رئیس و امیر درست کند. اگر این حرف را حکومت رزم‌آرا جرم می‌شمارد، من به تکرار این حقیقت مباهات می‌کنم. نه تنها با زندان و زجر و عذاب روحی ایمان خود را نخواهم شکست، بلکه، بالای چوبه دار هم این دفاع وجدانی را از یاد نخواهم برد… هیچ‌کس امروز قدرت ندارد حرفی غیر از ملی شدن صنعت نفت بر زبان بیاورد… رزم آرا، بخواهد یا نخواهد، باختر امروز از صدا نخواهد افتاد، زیرا این قلم فقط برای نجات ایران از چنگال هیئت غافل و منفعت‌پرست به حرکت آمده و تا خون در عروق من جاری است، جز این طریق راه دیگری نخواهم رفت».</blockquote>دو ماه و نیم بعد، رزم‌آرا ترور شد. یک هفته پس از آن، قانون ملی شدن صنفت نفت به تصویب مجلس شورا و سپس سنا رسید.
خط ۱۴۸: خط ۱۴۸:


== اعدام ==
== اعدام ==
سحرگاه روز چهارشنبه ۱۹آبان ۱۳۳۳، دو مأمور ـ سرتیپ آزموده (دادستان ارتش) و تیمور بختیار (فرماندار نظامی) ـ برای اجرای حکم اعدام به سلول دکتر فاطمی در زندان لشکر ۲زرهی رفتند. آزموده از دکتر فاطمی خواست اگر وصیتی دارد بگوید و افزود: <blockquote>«تو که مکرر میگفتی من از مرگ اِبایی ندارم و مرگ حق است».</blockquote>دکتر فاطمی بدون واهمه از مرگی که تا چند لحظه دیگر به سراغش می آمد، در پاسخش، گفت:<blockquote>«آری، مرگ حق است و من از مرگ اِبایی ندارم؛ آن هم چنین مرگ پرافتخاری. من می‌میرم که نسل جوان ایران از مرگ من درس عبرتی گرفته و با خون خود از وطنش دفاع کرده و نگذارد جاسوسان اجنبی بر این کشور حکومت نمایند».</blockquote>آخرین کلامش این بود:<blockquote>«... مرگ بر دو قسم است: مرگی در رختخواب ناز … [و] مرگی در راه شرف و افتخار؛ و من خدای را شکر می‌کنم که در راه مبارزه با فساد شهید می‌شوم و… با شهادتم در این راه، دین خود را به ملت ستمدیده و استعمارزده ایران ادا کرده‌ام و امیدوارم سربازان مجاهد نهضت، همچنان، مبارزه را ادامه دهند».</blockquote>فاطمی هنگامی که به تیرک اعدام بسته شد، سه بار فریاد زد: «زنده باد دکتر مصدق، پاینده باد ایران».
سحرگاه روز چهارشنبه ۱۹آبان ۱۳۳۳، دو مأمور ـ سرتیپ آزموده (دادستان ارتش) و تیمور بختیار (فرماندار نظامی) ـ برای اجرای حکم اعدام به سلول دکتر فاطمی در زندان لشکر ۲زرهی رفتند. آزموده از دکتر فاطمی خواست اگر وصیتی دارد بگوید و افزود: <blockquote>[[پرونده:مزار دکتر سیدحسین فاطمی.JPG|بندانگشتی|'''مزار دکتر سیدحسین فاطمی در ارامستان ابن‌بابویه''']]«تو که مکرر میگفتی من از مرگ اِبایی ندارم و مرگ حق است».</blockquote>دکتر فاطمی بدون واهمه از مرگی که تا چند لحظه دیگر به سراغش می آمد، در پاسخش، گفت:<blockquote>«آری، مرگ حق است و من از مرگ اِبایی ندارم؛ آن هم چنین مرگ پرافتخاری. من می‌میرم که نسل جوان ایران از مرگ من درس عبرتی گرفته و با خون خود از وطنش دفاع کرده و نگذارد جاسوسان اجنبی بر این کشور حکومت نمایند».</blockquote>آخرین کلامش این بود:<blockquote>«... مرگ بر دو قسم است: مرگی در رختخواب ناز … [و] مرگی در راه شرف و افتخار؛ و من خدای را شکر می‌کنم که در راه مبارزه با فساد شهید می‌شوم و… با شهادتم در این راه، دین خود را به ملت ستمدیده و استعمارزده ایران ادا کرده‌ام و امیدوارم سربازان مجاهد نهضت، همچنان، مبارزه را ادامه دهند».</blockquote>فاطمی هنگامی که به تیرک اعدام بسته شد، سه بار فریاد زد: «زنده باد دکتر مصدق، پاینده باد ایران».


سرتیپ آزموده، در مصاحبه مطبوعاتی درباره‌ی آخرین لحظات زندگی دکتر فاطمی گفته بود: <blockquote>«در آن موقع روحیه اش به قدری قوی بود که اگر کسی… از جریان اوضاع اطلاع نداشت، هرگز باور نمی‌کرد این شخص کسی است که چند دقیقه دیگر باید تیرباران شود.»<ref>«زندگینامه و مبارزات سیاسی دکتر حسین فاطمی» نصرالله شیفته ص۳۹۹</ref></blockquote> سرانجام، دکتر فاطمی، با هشت گلوله سربی تیرباران شد. او به هنگام مرگ ۳۷سال داشت. او را بنا به وصیتش، در مزار شهیدان ۳۰تیر ۱۳۳۱، در ابن بابویه، به خاک سپردند.
سرتیپ آزموده، در مصاحبه مطبوعاتی درباره‌ی آخرین لحظات زندگی دکتر فاطمی گفته بود: <blockquote>«در آن موقع روحیه اش به قدری قوی بود که اگر کسی… از جریان اوضاع اطلاع نداشت، هرگز باور نمی‌کرد این شخص کسی است که چند دقیقه دیگر باید تیرباران شود.»<ref>«زندگینامه و مبارزات سیاسی دکتر حسین فاطمی» نصرالله شیفته ص۳۹۹</ref></blockquote> سرانجام، دکتر فاطمی، با هشت گلوله سربی تیرباران شد. او به هنگام مرگ ۳۷سال داشت. او را بنا به وصیتش، در مزار شهیدان ۳۰تیر ۱۳۳۱، در ابن بابویه، به خاک سپردند.
۷۹

ویرایش