۷٬۳۴۸
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
'''شکرالله پاکنژاد''' (تیرباران ۲۸ آذر ۱۳۶۰) فعالیتهای سیاسی خود را از مبارزات ملی و دانشجویی اواخر سالهای ۱۳۳۰ و اوایل ۱۳۴۰ خورشیدی شروع کرد و از زندانیان سیاسی زمان [[محمدرضا پهلوی|محمدرضا شاه پهلوی]] بود دفاعیات او در دادگاه شهرت جهانی دارد بعد از انقلاب ۱۳۵۷ از بنیانگذاران [[جبهه دموکراتیک ملی ایران]] بود. | '''شکرالله پاکنژاد''' (تیرباران ۲۸ آذر ۱۳۶۰) فعالیتهای سیاسی خود را از مبارزات ملی و دانشجویی اواخر سالهای ۱۳۳۰ و اوایل ۱۳۴۰ خورشیدی شروع کرد و از زندانیان سیاسی زمان [[محمدرضا پهلوی|محمدرضا شاه پهلوی]] بود دفاعیات او در دادگاه شهرت جهانی دارد بعد از انقلاب ۱۳۵۷ از بنیانگذاران [[جبهه دموکراتیک ملی ایران]] بود. | ||
شکرالله پاکنژاد، که دوستانش او را شکری صدا میکردند با اعتقاد به مبارزه مسلحانه دست به ایجاد تشکل و هستهای برای آغاز مبارزه قهرآمیز با رژیم شاه زد. این هسته که به [[گروه فلسطین]] معروف شد یکی از نخستین تلاشها برای سازماندهی مقاومت مسلحانه علیه رژیم شاه بود. پاکنژاد در سال ۱۳۴۸ به هنگام خروج از ایران به منظور پیوستن به جنبش فلسطین توسط ساواک شاه دستگیر و زندانی شد. او در زندان شکنجههای بسیاری را متحمل شد. | شکرالله پاکنژاد، که دوستانش او را شکری صدا میکردند با اعتقاد به مبارزه مسلحانه دست به ایجاد تشکل و هستهای برای آغاز مبارزه قهرآمیز با رژیم شاه زد. این هسته که به [[گروه فلسطین]] معروف شد یکی از نخستین تلاشها برای سازماندهی مقاومت مسلحانه علیه رژیم شاه بود. پاکنژاد در سال ۱۳۴۸ به هنگام خروج از ایران به منظور پیوستن به جنبش فلسطین توسط ساواک شاه دستگیر و زندانی شد. او در زندان شکنجههای بسیاری را متحمل شد. وی پس از انقلاب نیز از مخالفان سرکوب آزادیها توسط حکومت جمهوری اسلامی بود. شکرالله پاکنژاد در مردادماه سال ۶۰ توسط رژیم ایران دستگیر شد. در روز ۲۸ آذر ۱۳۶۰ حکم اعدام شکرالله پاکنژاد توسط محاکم شرع صادر و او تیرباران شد. | ||
== زندگینامه == | == زندگینامه == | ||
خط ۱۰۵: | خط ۱۰۵: | ||
== حمایت پاکنژاد از مجاهدین == | == حمایت پاکنژاد از مجاهدین == | ||
دکتر [[منوچهر هزارخانی]]، یکی از یاران نزدیک او در «جبهه دموکراتیک ملی» در اینباره مینویسد: «اگر رابطه «جبهه» با سازمان مجاهدین خلق تا به آخر حفظ شد، علّتش، به نظر من، آنبود که حفظ این ارتباط را شکری شخصاً به عهده داشت. بعدها که با رهبران سازمان از نزدیک آشنا شدم، از وزن و اعتباری که آنها برای شکری قائل بودند و اعتماد بیدریغی که به او داشتند و اهمیتی که به نظرات سیاسی او، در هر مورد، میدادند، تعجّب نکردم، یکّه خوردم. گمان نمیکنم هیچیک از مبارزان همزنجیر دیگر توانسته باشد بر چنین مقامی نزد مجاهدین دست یافته باشد. البته، این رابطه عمیق سیاسی ـ عاطفی یک طرفه نبود و شکری هم سرشار از علاقه و امید نسبت به مجاهدین بود» ( | دکتر [[منوچهر هزارخانی]]، یکی از یاران نزدیک او در «جبهه دموکراتیک ملی» در اینباره مینویسد: «اگر رابطه «جبهه» با سازمان مجاهدین خلق تا به آخر حفظ شد، علّتش، به نظر من، آنبود که حفظ این ارتباط را شکری شخصاً به عهده داشت. بعدها که با رهبران سازمان از نزدیک آشنا شدم، از وزن و اعتباری که آنها برای شکری قائل بودند و اعتماد بیدریغی که به او داشتند و اهمیتی که به نظرات سیاسی او، در هر مورد، میدادند، تعجّب نکردم، یکّه خوردم. گمان نمیکنم هیچیک از مبارزان همزنجیر دیگر توانسته باشد بر چنین مقامی نزد مجاهدین دست یافته باشد. البته، این رابطه عمیق سیاسی ـ عاطفی یک طرفه نبود و شکری هم سرشار از علاقه و امید نسبت به مجاهدین بود» («جای خالی شکری»، منوچهر هزارخانی، دفترهای آزادی، شمارهٌاول).<ref name=":0" /> | ||
== تیرباران == | == تیرباران == |