۷٬۳۴۸
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
[[پرونده:201904mena iraq bazoona.jpg|جایگزین=شکنجه سیستماتیک، ابزار اعمال قدرت|بندانگشتی|شکنجه سیستماتیک، ابزار اعمال قدرت]] | |||
'''شکنجه''' در «جامعهی بینالمللی پزشکی» در نشست سال۱۹۷۳ در توکیو اینگونه تعریف شده است: «شکنجه: اعمال رنجی جسمی و یا روانیست که توجیهناپذیر، به عمد و بهطور منظم، سیستماتیک و خودسرانه از طرف افراد یا به دستور مأموران دولتی انجام گیرد تا فردی را مجبور به دادن اطلاعات، اعترافکردن یا هر عمل دیگر کنند». از قربانیان شکنجه میتوان از گالیله و جردانو نام برد، در تاریخ مذاهب نیز میتوان به شکنجهی عیسی مسیح، عمار و سمیه و بلال حبشی در تاریخ اسلام اشاره کرد. شمع آجین کردن عینالقضات همدانی و یا آتش زدن کریمپور شیرازی شاعر، همچنین شکنجهی فاطمه امینی، مهدی رضایی، بهروز دهقانی و علیرضا نابدل از جمله شکنجههایی است که در تاریخ معاصر ایران اعمال شده است. شکنجه سیستماتیک و حکومتی همواره در ایران چه پیش از انقلاب و چه پس از آن، به ویژه در مورد زندانیان سیاسی رواج داشته است. از شکنجههای مرسوم در زندانهای ایران میتوان از شلاق،کتک ، اتاق فوتبال، سوزاندن، فروبردن اجسام تیز در بدن، فروبردن فلزات سرخ شده در بدن، کشیدن ناخن، تجاوز جنسی، آپولو، موی یال اسب، بریدن اعضاء، اتاق قد قامت الصلاة و ... نام برد. در جمهوری اسلامی بیش از ۴۵ نوع شکنجه علیه زندانیان سیاسی بکار رفته است. هر چند در قانون اساسی جمهوری اسلامی هر گونه شکنجه جهت گرفتن اقرار ممنوع است اما بر اساس قوانینی به نام تعزیر یا تنبیه در قانون مجازات اسلامی راه برای هر گونه شکنجهای تحت این نام باز شده است. در طول حکومت جمهوری اسلامی صدها نفر از مخالفان این حکومت زیر شکنجه جان خود را از دست دادهاند. | '''شکنجه''' در «جامعهی بینالمللی پزشکی» در نشست سال۱۹۷۳ در توکیو اینگونه تعریف شده است: «شکنجه: اعمال رنجی جسمی و یا روانیست که توجیهناپذیر، به عمد و بهطور منظم، سیستماتیک و خودسرانه از طرف افراد یا به دستور مأموران دولتی انجام گیرد تا فردی را مجبور به دادن اطلاعات، اعترافکردن یا هر عمل دیگر کنند». از قربانیان شکنجه میتوان از گالیله و جردانو نام برد، در تاریخ مذاهب نیز میتوان به شکنجهی عیسی مسیح، عمار و سمیه و بلال حبشی در تاریخ اسلام اشاره کرد. شمع آجین کردن عینالقضات همدانی و یا آتش زدن کریمپور شیرازی شاعر، همچنین شکنجهی فاطمه امینی، مهدی رضایی، بهروز دهقانی و علیرضا نابدل از جمله شکنجههایی است که در تاریخ معاصر ایران اعمال شده است. شکنجه سیستماتیک و حکومتی همواره در ایران چه پیش از انقلاب و چه پس از آن، به ویژه در مورد زندانیان سیاسی رواج داشته است. از شکنجههای مرسوم در زندانهای ایران میتوان از شلاق،کتک ، اتاق فوتبال، سوزاندن، فروبردن اجسام تیز در بدن، فروبردن فلزات سرخ شده در بدن، کشیدن ناخن، تجاوز جنسی، آپولو، موی یال اسب، بریدن اعضاء، اتاق قد قامت الصلاة و ... نام برد. در جمهوری اسلامی بیش از ۴۵ نوع شکنجه علیه زندانیان سیاسی بکار رفته است. هر چند در قانون اساسی جمهوری اسلامی هر گونه شکنجه جهت گرفتن اقرار ممنوع است اما بر اساس قوانینی به نام تعزیر یا تنبیه در قانون مجازات اسلامی راه برای هر گونه شکنجهای تحت این نام باز شده است. در طول حکومت جمهوری اسلامی صدها نفر از مخالفان این حکومت زیر شکنجه جان خود را از دست دادهاند. | ||
خط ۱۶: | خط ۱۷: | ||
۲) محرومیتهای طولانی مدت: سلولهای انفرادی، محرومیت از خوراک، مواد آشامیدنی، وسائل نظافت و امکانات درمانی کافی، بیخوابی دادن، ایجاد احساس خفگی، ممانعت از حرکت کردن یا حرف زدن و غیره. | ۲) محرومیتهای طولانی مدت: سلولهای انفرادی، محرومیت از خوراک، مواد آشامیدنی، وسائل نظافت و امکانات درمانی کافی، بیخوابی دادن، ایجاد احساس خفگی، ممانعت از حرکت کردن یا حرف زدن و غیره. | ||
۳) زیر پا گذاشتن تابوهای فرهنگی: تجاوز به زنان و مردان، اجبار به خوردن یا آشامیدن مواد مشمئز کننده، حمله به عمیقترین پیوندهای خویشاوندی (در | ۳) زیر پا گذاشتن تابوهای فرهنگی: تجاوز به زنان و مردان، اجبار به خوردن یا آشامیدن مواد مشمئز کننده، حمله به عمیقترین پیوندهای خویشاوندی (در رابطهی مادر و فرزند، زن و شوهر) و غیره. | ||
در اینجا هدف قطع رابطهی فرد با دنیای نمادین | در اینجا هدف قطع رابطهی فرد با دنیای نمادین روان اوست. کاری که مثلا چینیها با مجبور کردن راهبان تبتی به خوردن گوشت و یا بازجویان در ایران با مجبور ساختن زندانیان کمونیست به خواندن نماز، شهادت دادن زن یا مرد علیه همسر و یا مادر علیه فرزند انجام میدهند. | ||
۴) ایجاد وحشت: اعدامهای خیالی، تهدید به ناقص کردن یا آسیب رساندن به بستگان و غیره. | ۴) ایجاد وحشت: اعدامهای خیالی، تهدید به ناقص کردن یا آسیب رساندن به بستگان و غیره. | ||
۵) ایجاد اختلال در سیستم ادراک و حواس: ایجاد اختلال در سیستم حواس پنجگانه که اغلب با حذف محرکهای خارجی (با زدن دائم چشم بند، قرار دادن در سلولهای «بیصدا»، مانع شدن از حرکت و غیره) یا بالعکس تولید مدام محرکهای زائد (با روشن نگاه داشتن دائم چراغهای نئون، پخش بیانقطاع نوارهای صوتی تکراری و غیره) صورت میپذیرد. ایجاد اختلال در سیستم ادراک بسیار بیشتر از سایر انواع شکنجههای روانی (مانند سلول انفرادی) بر روان زندانی | ۵) ایجاد اختلال در سیستم ادراک و حواس: ایجاد اختلال در سیستم حواس پنجگانه که اغلب با حذف محرکهای خارجی (با زدن دائم چشم بند، قرار دادن در سلولهای «بیصدا»، مانع شدن از حرکت و غیره) یا بالعکس تولید مدام محرکهای زائد (با روشن نگاه داشتن دائم چراغهای نئون، پخش بیانقطاع نوارهای صوتی تکراری و غیره) صورت میپذیرد. ایجاد اختلال در سیستم ادراک بسیار بیشتر از سایر انواع شکنجههای روانی (مانند سلول انفرادی) بر روان زندانی تأثیرات دراز مدت و عمیق بر جا میگذارد. | ||
=== آثار و هدف در شکنجههای جسمانی === | === آثار و هدف در شکنجههای جسمانی === | ||
خط ۳۲: | خط ۳۳: | ||
===== شکنجه سفید ===== | ===== شکنجه سفید ===== | ||
اصطلاح «شکنجه سفید» را عموما به معنای شکنجهی روانی بکار میبرند و دلیلش | اصطلاح «شکنجه سفید» را عموما به معنای شکنجهی روانی بکار میبرند و دلیلش این است که در این نوع از شکنجه، اثری بر بدن باقی نمیماند. با این حال «شکنجهی سفید» در معنای دقیقترش بهآن دسته از شکنجههای روانی گفته میشود که با ایجاد محرومیت حسِی (sensory deprivation)، موجبات اختلال در سیستم ادراک را فراهم میآورند. هر چند نرگس محمدی، نایب رئیس زندانی کانون مدافعان حقوق بشر، در نامهای سرگشاده استفاده از سلول انفرادی در زندانهای ایران را «شکنجه سفید» مینامد، اما عوارض روحی کوتاه و دراز مدت شکنجهی سفید از سلول انفرادی بسیار عمیقتر، شدیدتر و دراز مدتتر است. بکارگیری چشم بند از نمونه های برجسته و با استفاده وسیع محرومیت حسی است. شکنجهی موسوم به «تابوت» در زندان قزل حصار (کاهش محرکات بیرونی به همراه ممانعت از حرکت) یکی از نمونههای چنین شکنجهای میباشد. در این حالت محرومیت حسی در ابتدا باعث اختلال در حافظه میشود، سپس قدرت تمرکز را مختل میکند و در نهایت باعث حس گمگشتگی و از دست دادن مفهوم زمان میشود. در زندانهای جمهوری اسلامی، مجموعه شکنجههایی که تحت عنوان «واحد مسکونی» شناخته شدهاند، علاوه بر محرومیت حسی، شامل بازجوییهای طولانی مدت و ضرب و جرح زندانی نیز میشوند. در چنین شرایطی زندانی به قصد حفظ هویت شخصی و اجتماعیاش، در ابتدا تلاش دارد تا مرزی هر چه عبور ناپذیرتر میان آنچه هست با آنچه به بازجو مینمایاند برقرار سازد. او میکوشد تا نه تنها اسرار گروهی بلکه حتی ریزترین خصوصیات عادی و فردی خویش را نیز از نگاه بازجو پنهان سازد. در چنین شرایطی هر گونه اطلاعات، ولو ناچیز و نامربوط، برای اعمال فشار بیشتر بر زندانی مورد بهره برداری قرار میگیرد. هدف از این نوع شکنجه رخنه به هویت زندانی و تهی کردن او از خودش است. در این حالت بازجو به دنبال بدست آوردن «اطلاعات نسوخته» از زندانی نیست بلکه میکوشد تا به درونیترین، خصوصیترین و به بیان نیاوردنیترین اطلاعات درونی در او (از خاطرات دوران کودکی و خانوادگی گرفته تا روابط شخصی با دیگران و حتی روابط جنسی مربوط به گذشته) دست یابد. این نوع شکنجه در بسیاری از موارد در هویت مرکزی زندانی اختلالات شدید و دراز مدت ایجاد میکند. نظامهای سیاسیای که از چنین روشی برای مقابله با مخالفانشان استفاده میکنند هدفشان نه به حرف آوردن زندانی بلکه خاموش کردن ابدی اوست.<ref>مطالب این قسمت بطور عمده از مقاله رضا کاظم زاده روانشناس ایرانی مقیم بلژٰیک برداشت شده [https://www.radiofarda.com/a/b18-commentary-on-solitary-comfienment/24723410.html است]</ref> | ||
شکنجه دولتی | ===== شکنجه دولتی ===== | ||
بطور معمول شکنجه توسط مقامات دولتی یا با رضایت آنها و یا از سوی نمایندهی آنها اعمال میشود. ارگانها و عناصر دولتی برای شکنجه بطور معمول شامل ارگان اطلاعاتی کشور مانند ساواک یا وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی، پلیس، مجموعه زندانبانان از بازجوها تا ماموران زندان یا ارگانهای نظامی مانند ارتش، سپاه پاسداران، ژاندارمری و یا ارگانهای مشابه و همچنین شبه نظامیان وابسته به دولت حتی مقامات بهداشتی بکار گرفته شده توسط دولت و ... می باشد | |||
بطور معمول شکنجه توسط مقامات دولتی یا با رضایت آنها و یا از سوی نمایندهی | |||
== شکنجه در زمان رضا شاه == | == شکنجه در زمان رضا شاه == | ||
در زمان رضا خان اگر یک زندانی در زندان صحبت از مشروطیت یا قانون اساسی میکرد سرهنگ نیرومند (رئیس جلاد و بیرحم زندان رضا خان که در کنار سرپاس مختاری کار میکرد) بعد از ۲۰۰-۳۰۰ضربه شلاق میگفت: «شلاق، قانون اساسی است و فلک، مشروطیت!» | در زمان رضا خان اگر یک زندانی در زندان صحبت از مشروطیت یا قانون اساسی میکرد سرهنگ نیرومند (رئیس جلاد و بیرحم زندان رضا خان که در کنار سرپاس مختاری کار میکرد) بعد از ۲۰۰-۳۰۰ضربه شلاق میگفت: «شلاق، قانون اساسی است و فلک، مشروطیت!»<ref>[https://www.ir-psri.com/Show.php?Page=ViewArticle&ArticleID=1865&SP=Farsi هنرمند سفاک]</ref> | ||
وقتی از شکنجه | وقتی از شکنجه در زمان شاه صحبت میشود بهطور متقابل کلمه زندانی سیاسی یا چریک تداعی میشود. وقتی چریکی اسیر میشود یک برنامه مشت و لگد و فحشهای بسیار رکیک بلافاصله اجرا میشود. این برنامه چه بسا تا حدود هفت هشت ساعتی ادامه دارد . این ناشتائی است و بطور معمول زندانی بارها ازهوش میرود که دوباره او را بههوش میآورند ، شکل کار بدینصورت است که اسیر را در اتاقی میبرند، گرداگرد آن افراد قلدر و دوره دیدهای ایستادهاند، اسیر را وسط میاندازند و با مشت و لگد بهیکدیگر پاس میدهند.<ref>این قسمت با اندکی دخل و تصرف از جزوه یی به نام «گفتاری در باره شکنجه و زندان از مجاهدین خلق ایران بهمن 1350» گرفته شده است.</ref> | ||
اسیر همچنان میانه است، خونین و کوفته چه بسا با اعضائی شکسته، چریکها اسم این اتاق را « اتاق فوتبال » گذاردهاند . این عملیات برای شکستن اراده و بهم زدن ذهن چریک انجام میشود ، ضدانقلاب بدینسان میخواهد ضمن ایجاد هراس در دل چریک، مجموعه پاسخهایی را هم که چریک برای خدمت به انقلاب از قبل ساخته است در هم بشکند. | اسیر همچنان میانه است، خونین و کوفته چه بسا با اعضائی شکسته، چریکها اسم این اتاق را « اتاق فوتبال » گذاردهاند . این عملیات برای شکستن اراده و بهم زدن ذهن چریک انجام میشود ، ضدانقلاب بدینسان میخواهد ضمن ایجاد هراس در دل چریک، مجموعه پاسخهایی را هم که چریک برای خدمت به انقلاب از قبل ساخته است در هم بشکند. |