شکنجه: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۷۰ بایت اضافه‌شده ،  ‏۹ نوامبر ۲۰۲۱
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۸۳: خط ۸۳:


== شکنجه در جمهوری اسلامی ==
== شکنجه در جمهوری اسلامی ==
در زمان خمینی، سرکوب از اشکال ساده خیابانی آن، مانند چماقداری‌ها و حمله به تظاهرات و میتینگ‌های مخالفان، رفته رفته سمت و سوی سازماندهانه‌ای پیدا کرد. کمیته‌های انقلاب اسلامی و بازداشتگاه‌های مخفی شکنجه به راه‌افتاد و زندانها دایر شدند. از این نقطه ضرورت تربیت بازجو و شکنجه‌گر مطرح گردید. اما فقدان این کادرها باعث شد افرادی «همه‌کاره»های نظام شوند،که در صحنه اجتماعی آنها را لومپن می خواندند و یا از آنها که در مبارزه در زمان شاه کوتاه آمده بودند، استفاده میکرد. از همان ابتدا پست مدیریت زندانٰ‌ها به جریان مؤتلفه سپرده شد و لاجوردی از میان آنها مسئولیت زندانیان سیاسی را به عهده گرفت. «دادستانی انقلاب مرکز» با بازجویان و شکنجه‌گرانش حاصل تلاشهای لاجوردی بود. بعضی از آنها که در دهه ۶۰ بیشترین شکنجه ها را در زندانها بر عهده داشته‌اند عبارتند از: ابوالفضل حاج حیدری، احمد قدیریان، محمد داوودآبادی (مهرآئین)، حسین ابراهیمی (پیشوا)، مرتضی صالحی (صبحی)، آخوند محسن دعاگو، عزت شاهی(رئیس کمیته مرکز بهارستان)، حاج مهدی کربلایی، مجتبی حلوایی، حاج داوود رحمانی و... . همزمان شکنجه‌گران دیگری در ضد اطلاعات سپاه پاسداران شکل می‌گیرد که بیشتر دانشجویان خط امامی و یا عناصر هم‌فکر خمینی در دانشگاه‌ها بودند. در سال۶۰ تعدادی از آنها به‌اوین رفته و بازجویان بند۲۰۹ نامیده می‌شوند. اینها تحصیل‌کردگانی بودند که درک و فهم بیشتر سیاسی و پیچیدگی‌های فکری، آنها را از رقبای دادستانی متمایز می‌کرد. اگر دار و دسته‌ی دادستانی انقلاب عمدتاً از مؤتلفه بودند، اینها بیشتر از عناصر «سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی» بودند. در سالهای بعد با تشکیل وزارت اطلاعات، تعداد زیادی از این شکنجه‌گران به وزارت اطلاعات منتقل شدند. بسیاری دیگر از این عده در سال‌های بعد از ۶۷، لباس اصلاحات به تن کرده و در مشاغل مختلف دولتی به کار مشغول شدند. محمد شریعتمداری (وزیر بازرگانی کابینه خاتمی)، محسن آرمین، محمد شریف‌زاده (محمدی، مسئول تیم ضربت بند۲۰۹ و مدیر کل معاونت امنیت داخلی وزارت اطلاعات در زمان خاتمی)، موسی واعظی (زمانی)، مسعود یا صالح (اسم مستعار) از این نمونه شکنجه‌گران هستند.
در زمان خمینی، سرکوب از اشکال ساده خیابانی آن، مانند چماقداری‌ها و حمله به تظاهرات و میتینگ‌های مخالفان، رفته رفته سمت و سوی سازماندهانه‌ای پیدا کرد. کمیته‌های انقلاب اسلامی و بازداشتگاه‌های مخفی شکنجه به راه‌افتاد و زندانها دایر شدند. از این نقطه ضرورت تربیت بازجو و شکنجه‌گر مطرح گردید. اما فقدان این کادرها باعث شد افرادی «همه‌کاره»های نظام شوند،که در صحنه اجتماعی آنها را لومپن می خواندند و یا از آنها که در مبارزه در زمان شاه کوتاه آمده بودند، استفاده میکرد. از همان ابتدا پست مدیریت زندانٰ‌ها به جریان مؤتلفه سپرده شد و لاجوردی از میان آنها مسئولیت زندانیان سیاسی را به عهده گرفت. «دادستانی انقلاب مرکز» با بازجویان و شکنجه‌گرانش حاصل تلاشهای [[اسدالله لاجوردی|لاجوردی]] بود. بعضی از آنها که در دهه ۶۰ بیشترین شکنجه‌ها را در زندانها بر عهده داشته‌اند عبارتند از: ابوالفضل حاج حیدری، احمد قدیریان، محمد داوودآبادی (مهرآئین)، حسین ابراهیمی (پیشوا)، مرتضی صالحی (صبحی)، آخوند محسن دعاگو، عزت شاهی(رئیس کمیته مرکز بهارستان)، حاج مهدی کربلایی، مجتبی حلوایی، [[داوود رحمانی|حاج داوود رحمانی]] و... . همزمان شکنجه‌گران دیگری در سازمان [[سازمان اطلاعات سپاه|اطلاعات سپاه پاسداران]] شکل می‌گیرد که بیشتر دانشجویان خط امامی و یا عناصر هم‌فکر خمینی در دانشگاه‌ها بودند. در سال۶۰ تعدادی از آنها به‌اوین رفته و بازجویان بند۲۰۹ نامیده می‌شوند. اینها تحصیل‌کردگانی بودند که درک و فهم بیشتر سیاسی و پیچیدگی‌های فکری، آنها را از رقبای دادستانی متمایز می‌کرد. اگر دار و دسته‌ی دادستانی انقلاب عمدتاً از مؤتلفه بودند، اینها بیشتر از عناصر «سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی» بودند. در سالهای بعد با تشکیل وزارت اطلاعات، تعداد زیادی از این شکنجه‌گران به وزارت اطلاعات منتقل شدند. بسیاری دیگر از این عده در سال‌های بعد از ۶۷، لباس اصلاحات به تن کرده و در مشاغل مختلف دولتی به کار مشغول شدند. محمد شریعتمداری (وزیر بازرگانی کابینه خاتمی)، محسن آرمین، محمد شریف‌زاده (محمدی، مسئول تیم ضربت بند۲۰۹ و مدیر کل معاونت امنیت داخلی وزارت اطلاعات در زمان خاتمی)، موسی واعظی (زمانی)، مسعود یا صالح (اسم مستعار) از این نمونه شکنجه‌گران هستند.


اما نظام شکنجه در زمان خمینی تنها با این دو مؤلفه شکل نگرفت. در نخست وزیری نیز نهادی از کارکشته‌ترین عناصر اطلاعاتی به وجود آمد که علی ربیعی (عماد)، خسرو قنبری (تهرانی)، بهزاد نبوی (پدرخوانده سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی) و سعید حجاریان (معاونت گزینش وزارت اطلاعات در زمان آخوند ری‌شهری و بازجو و شکنجه‌گر) گردانندگان اصلی آن بودند و بعدها در تشکیل و سازمان دادن وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی نقش تعیین‌کننده ایفا کردند.
اما نظام شکنجه در زمان خمینی تنها با این دو مؤلفه شکل نگرفت. در نخست وزیری نیز نهادی از کارکشته‌ترین عناصر اطلاعاتی به وجود آمد که علی ربیعی (عماد)، خسرو قنبری (تهرانی)، بهزاد نبوی (پدرخوانده سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی) و سعید حجاریان (معاونت گزینش وزارت اطلاعات در زمان آخوند ری‌شهری و بازجو و شکنجه‌گر) گردانندگان اصلی آن بودند و بعدها در تشکیل و سازمان دادن وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی نقش تعیین‌کننده ایفا کردند.


شناخت این سه رشته (جریان مؤتلفه (لاجوردی)، جریان مجاهدین انقلاب اسلامی در زندان اوین بند ۲۰۹ و نهاد اطلاعاتی جمهوری اسلامی در نخست وزیری) برای شناخت نظام شکنجه در جمهوری اسلامی ضروری است. این سه جریان تا سال۶۷ گرداننده‌ی اصلی سازمان شکنجه حکومت بودند.
شناخت این سه رشته (جریان مؤتلفه (لاجوردی)، جریان مجاهدین انقلاب اسلامی در زندان اوین بند ۲۰۹ و نهاد اطلاعاتی جمهوری اسلامی در نخست وزیری) برای شناخت نظام شکنجه در جمهوری اسلامی ضروری است. این سه جریان تا سال ۶۷ گرداننده‌ی اصلی سازمان شکنجه حکومت بودند.


==== وزارت اطلاعات ارگان اصلی شکنجه ====
==== [[وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی|وزارت اطلاعات]] ارگان اصلی شکنجه ====
لایحه‌ی تشکیل وزارت اطلاعات در سال ۱۳۶۲ توسط دولت میرحسین موسوی، نخست وزیر وقت ایران تهیه و به مجلس شورای اسلامی ارائه کرد. وزارت اطلاعات در سال ۱۳۶۳ تشکیل شد. وزرای اطلاعات به ترتیب از شروع تشکیل عبارتند از: محمد محمدی ری‌شهری، علی فلاحیان، قربانعلی دری نجف‌آبادی، علی یونسی، محسنی اژه‌ای، حیدر مصلحی، سید محمود علوی. عناصر اولیه‌ی تشکیل دهنده‌ی وزارت اطلاعات ترکیبی بود از سه جریان فوق الذکر. البته در سال‌های بعد با قوام و دوام گرفتن آن تغییرات بسیاری در شیوه‌های کار و ترکیب مسئولان آن به‌وجود آمد. در واقع بعد از تأسیس آن دانش‌آموختگان «مدرسه‌ی حقانی» (از فلاحیان گرفته تا اژه‌ای و حسینیان و پورمحمدی) به تدریج وجه مسلط را در وزارت اطلاعات پیدا کردند و بقیه را از آن‌جا راندند. دو جریان اصلی شکنجه در اوین (شعبه‌ی ۷ و بند ۲۰۹) تا سال ۶۷، فعال بودند. اما بعد از آن جریان لاجوردی یا از دور خارج شد و عناصرش به کارهای دیگر(عمدتاً تجارت در بازار) پرداختند و یا به وزارت اطلاعات منتقل شدند.  وابستگان به جریان مجاهدین انقلاب اسلامی نیز یا به وزارت اطلاعات رفتند و یا در حکومت پست‌هایی کلیدی در کارهای اجرایی را در دست گرفتند.
لایحه‌ی تشکیل وزارت اطلاعات در سال ۱۳۶۲ توسط دولت میرحسین موسوی، نخست وزیر وقت ایران تهیه و به مجلس شورای اسلامی ارائه کرد. وزارت اطلاعات در سال ۱۳۶۳ تشکیل شد. وزرای اطلاعات به ترتیب از شروع تشکیل عبارتند از: محمد محمدی ری‌شهری، علی فلاحیان، قربانعلی دری نجف‌آبادی، علی یونسی، محسنی اژه‌ای، حیدر مصلحی، سید محمود علوی. عناصر اولیه‌ی تشکیل دهنده‌ی وزارت اطلاعات ترکیبی بود از سه جریان فوق الذکر. البته در سال‌های بعد با قوام و دوام گرفتن آن تغییرات بسیاری در شیوه‌های کار و ترکیب مسئولان آن به‌وجود آمد. در واقع بعد از تأسیس آن دانش‌آموختگان «مدرسه‌ی حقانی» (از فلاحیان گرفته تا اژه‌ای و حسینیان و پورمحمدی) به تدریج وجه مسلط را در وزارت اطلاعات پیدا کردند و بقیه را از آن‌جا راندند. دو جریان اصلی شکنجه در اوین (شعبه‌ی ۷ و بند ۲۰۹) تا سال ۶۷، فعال بودند. اما بعد از آن جریان لاجوردی یا از دور خارج شد و عناصرش به کارهای دیگر(عمدتاً تجارت در بازار) پرداختند و یا به وزارت اطلاعات منتقل شدند.  وابستگان به جریان مجاهدین انقلاب اسلامی نیز یا به وزارت اطلاعات رفتند و یا در حکومت پست‌هایی کلیدی در کارهای اجرایی را در دست گرفتند.


۸٬۶۸۴

ویرایش