۲۰۲
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
|ملیت = ایرانی | |ملیت = ایرانی | ||
}} | }} | ||
علی اکبر اکبری ده بالایی (زادهی | علی اکبر اکبری ده بالایی (زادهی ۱ شهریور ۱۳۵۷ - جانباخته در ۳ شهریور ۱۳۷۷)، عضو سازمان مجاهدین خلق ایران بود، علی اکبر اکبری سال های کودکی خود را در خانوادهیی متوسط گذراند و تحصیلاتش را در دبیرستان، تا سال دوم هنرستان ادامه داد. او از سال ۱۳۷۲ یعنی زمانی که ۱۵ سال از عمرش میگذشت، از طریق برنامههای تلویزیونی [[سازمان مجاهدین خلق ایران|مجاهدین خلق]] که در برخی مناطق ایلام قابل رویت بود با [[سازمان مجاهدین خلق ایران|سازمان مجاهدین خلق]] آشنا شد. علی اکبر اکبری پس از مدتی در ارتباط با سازمان مجاهدین قرار گرفته و فعالیتهای سازمانی خود را آغاز کرد. علی اکبر اکبری به درخواست خود در سال ۱۳۷۷ در حالی که ۲۰ ساله بود برای انجام عملیات مجازات روی اسدالله لاجوردی که به جلاد اوین شهرت داشت داوطلب شد. علی اکبر اکبری به همراه هم تیم خود علی اصغر غضنفرنژاد در اول شهریور ۱۳۷۷ اسدالله لاجورردی را به ضرب چند گلوله در مغازهی خود از پا در آورد. علی اکبر اکبری در درگیری با محافظین لاجوردی زخمی و دستگیر شده و دو روز بعد زیر شکنجه جان باخت<ref>سوم شهریور شهادت علی اکبر [https://event.mojahedin.org/i/events/5128 اکبری]</ref>. | ||
==دوران کودکی و جوانی== | ==دوران کودکی و جوانی== | ||
علی اکبر اکبری روز اول شهریور ماه سال ۱۳۵۷ در خانوادهای متوسط در ایلام به دنیا آمد. دوران کودکی علی اکبر اکبری همزمان با سقوط سلطنت [[محمدرضا پهلوی|محمدرضا شاه]] و آغاز زمانی بود که [[روحالله خمینی|خمینی]] بر مسند قدرت در ایران قرار گرفته بود. او در دوران کودکی و نوجوانی در شهر ایلام که شهری مرزی بود در معرض تبعات جنگ قرار داشت. علی اکبر اکبری همچنین طعم فقر را چشیده و بنا به گفتهی خودش در جوانی شاهد دربدری مردم آن منطقه بوده است. نخستین آشنایی علی اکبر اکبری با [[سازمان مجاهدین خلق ایران]] هنگام [[عملیات فروغ جاویدان]] بود. فروغ جاویدان عملیات بزرگی بود که از طرف سازمان مجاهدین خلق برای سرنگون کردن جمهوری اسلامی در مرداد ۱۳۶۷ صورت گرفت.[[پرونده:علی اکبر اکبری عکس سه در چهار.JPG|جایگزین=علی اکبر اکبری در جوانی|بندانگشتی|علی اکبر اکبری در جوانی|350x350پیکسل|پیوند=https://www.iran-pedia.org/wiki/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:%D8%B9%D9%84%DB%8C_%D8%A7%DA%A9%D8%A8%D8%B1_%D8%A7%DA%A9%D8%A8%D8%B1%DB%8C_%D8%B9%DA%A9%D8%B3_%D8%B3%D9%87_%D8%AF%D8%B1_%DA%86%D9%87%D8%A7%D8%B1.JPG]]علی اکبر اکبری خود میگوید که در خیابان شاهد اعدام جوانی از اعضای سازمان مجاهدین خلق بوده است و این موضوع کنجکاوی وی را در این رابطه برمیانگیزد<ref>برنامه تلویزیونی سیمای آزادی</ref>. | علی اکبر اکبری روز اول شهریور ماه سال ۱۳۵۷ در خانوادهای متوسط در ایلام به دنیا آمد. دوران کودکی علی اکبر اکبری همزمان با سقوط سلطنت [[محمدرضا پهلوی|محمدرضا شاه]] و آغاز زمانی بود که [[روحالله خمینی|خمینی]] بر مسند قدرت در ایران قرار گرفته بود. او در دوران کودکی و نوجوانی در شهر ایلام که شهری مرزی بود در معرض تبعات جنگ قرار داشت. علی اکبر اکبری همچنین طعم فقر را چشیده و بنا به گفتهی خودش در جوانی شاهد دربدری مردم آن منطقه بوده است. نخستین آشنایی علی اکبر اکبری با [[سازمان مجاهدین خلق ایران]] هنگام [[عملیات فروغ جاویدان]] بود. فروغ جاویدان عملیات بزرگی بود که از طرف سازمان مجاهدین خلق برای سرنگون کردن جمهوری اسلامی در مرداد ۱۳۶۷ صورت گرفت.[[پرونده:علی اکبر اکبری عکس سه در چهار.JPG|جایگزین=علی اکبر اکبری در جوانی|بندانگشتی|علی اکبر اکبری در جوانی|350x350پیکسل|پیوند=https://www.iran-pedia.org/wiki/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:%D8%B9%D9%84%DB%8C_%D8%A7%DA%A9%D8%A8%D8%B1_%D8%A7%DA%A9%D8%A8%D8%B1%DB%8C_%D8%B9%DA%A9%D8%B3_%D8%B3%D9%87_%D8%AF%D8%B1_%DA%86%D9%87%D8%A7%D8%B1.JPG]]علی اکبر اکبری خود میگوید که در خیابان شاهد اعدام جوانی از اعضای سازمان مجاهدین خلق بوده است و این موضوع کنجکاوی وی را در این رابطه برمیانگیزد<ref>برنامه تلویزیونی سیمای آزادی</ref>. | ||
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
علی اکبر اکبری در این رابطه مینویسد:<blockquote>«من این افتخار را داشتهام كه بهعنوان فردی از این سازمان این عمل مقدس را انجام دهم تردید نخواهم كرد، و گلوله را میان دو چشم دشمن خواهم نشاند. یا آنجا كه قلبش میتپد. خدا میداند كه چه روزهایی را سپری می كنم، هرثانیه هر لحظه شعله ورتر بر سر جلاد اوین شكنجه گر خواهرها و برادرهایم، متجاوز كثیف و پست فرود می آیم... بخصوص كه یاد خواهر مجاهد شهید منیره كه خواهر برادر مسعود بودند، بیش از هرچیز دیگر آدم را از این گذشت كند، مرده و بیتحرك زمان خسته میكند»<ref name=":0" /> </blockquote>[[پرونده:جنازهی اسدالله لاجوردی در بازار تهران.jpg|جایگزین=جنازهی اسدالله لاجوردی در بازار تهران|بندانگشتی|جنازهی اسدالله لاجوردی در بازار تهران|پیوند=https://www.iran-pedia.org/wiki/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:%D8%AC%D9%86%D8%A7%D8%B2%D9%87%E2%80%8C%DB%8C_%D8%A7%D8%B3%D8%AF%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87_%D9%84%D8%A7%D8%AC%D9%88%D8%B1%D8%AF%DB%8C_%D8%AF%D8%B1_%D8%A8%D8%A7%D8%B2%D8%A7%D8%B1_%D8%AA%D9%87%D8%B1%D8%A7%D9%86.jpg]] | علی اکبر اکبری در این رابطه مینویسد:<blockquote>«من این افتخار را داشتهام كه بهعنوان فردی از این سازمان این عمل مقدس را انجام دهم تردید نخواهم كرد، و گلوله را میان دو چشم دشمن خواهم نشاند. یا آنجا كه قلبش میتپد. خدا میداند كه چه روزهایی را سپری می كنم، هرثانیه هر لحظه شعله ورتر بر سر جلاد اوین شكنجه گر خواهرها و برادرهایم، متجاوز كثیف و پست فرود می آیم... بخصوص كه یاد خواهر مجاهد شهید منیره كه خواهر برادر مسعود بودند، بیش از هرچیز دیگر آدم را از این گذشت كند، مرده و بیتحرك زمان خسته میكند»<ref name=":0" /> </blockquote>[[پرونده:جنازهی اسدالله لاجوردی در بازار تهران.jpg|جایگزین=جنازهی اسدالله لاجوردی در بازار تهران|بندانگشتی|جنازهی اسدالله لاجوردی در بازار تهران|پیوند=https://www.iran-pedia.org/wiki/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:%D8%AC%D9%86%D8%A7%D8%B2%D9%87%E2%80%8C%DB%8C_%D8%A7%D8%B3%D8%AF%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87_%D9%84%D8%A7%D8%AC%D9%88%D8%B1%D8%AF%DB%8C_%D8%AF%D8%B1_%D8%A8%D8%A7%D8%B2%D8%A7%D8%B1_%D8%AA%D9%87%D8%B1%D8%A7%D9%86.jpg]] | ||
===اجرای عملیات=== | ===اجرای عملیات=== | ||
[[اسدالله لاجوردی]] سالها بود از مشاغل حکومتی خود کنار رفته بود. وی به دلیل شهرتی که در شکنجه و کشتن زندانیان سیاسی داشت به لحاظ بینالمللی برای جمهوری اسلامی بهویژه در دوران [[سید محمد خاتمی|محمد خاتمی]] زیانبار بود. اسدالله لاجوردی در بازار تهران یک مغازه فروش روسری و پارچه داشت. در روز اول شهریور ۱۳۷۷ علی اکبر اکبری به همراه علی اصغر غضنفرنژاد، هم تیم خود برای آخرین شناسایی و طراحی آخرین راههای خروج پس از انجام عملیات به بازار تهران رفته و بهبررسی موقعیت میپردازند. در همین حین است که علی اکبر اکبری متوجه میشود که لاجوردی در موقعیت مناسبی قرار داشته و میتواند همان روز عملیات را محقق کند. به این ترتیب او یک روز پیش از موعد، با صرف نظر از بررسی راههای خروج از صحنه، وارد مغازه شده و اسدالله لاجوردی را از پای درمیآورد.<ref>سایت یوتوپ نگاهی به جنایات اسدالله [https://www.youtube.com/watch?v=pZqipMhYkeU لاجوردی]</ref>علی اکبر اکبری پس از انجام مأموریت، زخمی و دستگیر شد و دو روز بعد در سوم شهریور ۱۳۷۷ زیر شکنجه کشته شد<ref>سایت بالاترین مجازات [https://www.balatarin.com/permlink/2011/8/29/2688812 لاجوردی]</ref>. | [[اسدالله لاجوردی]] سالها بود از مشاغل حکومتی خود کنار رفته بود. وی به دلیل شهرتی که در شکنجه و کشتن زندانیان سیاسی داشت به لحاظ بینالمللی برای جمهوری اسلامی بهویژه در دوران [[سید محمد خاتمی|محمد خاتمی]] زیانبار بود. اسدالله لاجوردی در بازار تهران یک مغازه فروش روسری و پارچه داشت. در روز اول شهریور ۱۳۷۷ علی اکبر اکبری به همراه علی اصغر غضنفرنژاد، هم تیم خود برای آخرین شناسایی و طراحی آخرین راههای خروج پس از انجام عملیات به بازار تهران رفته و بهبررسی موقعیت میپردازند. در همین حین است که علی اکبر اکبری متوجه میشود که لاجوردی در موقعیت مناسبی قرار داشته و میتواند همان روز عملیات را محقق کند. به این ترتیب او یک روز پیش از موعد، با صرف نظر از بررسی راههای خروج از صحنه، وارد مغازه شده و اسدالله لاجوردی را از پای درمیآورد.<ref>سایت یوتوپ نگاهی به جنایات اسدالله [https://www.youtube.com/watch?v=pZqipMhYkeU لاجوردی]</ref>علی اکبر اکبری پس از انجام مأموریت، زخمی و دستگیر شد و دو روز بعد در سوم شهریور ۱۳۷۷ زیر شکنجه کشته شد<ref>سایت بالاترین مجازات [https://www.balatarin.com/permlink/2011/8/29/2688812 لاجوردی]</ref>. همچنین هم تیم او علیاصغر غضنفرنژاد در درگیری با محافظین لاجوردی دستگیر و پس از شکنجههای فراوان اعدام شد. | ||
==وصیتنامه علی اکبر اکبری== | ==وصیتنامه علی اکبر اکبری== | ||
[[پرونده:علی اکبر اکبری.JPG|جایگزین=علی اکبر اکبری|بندانگشتی|300x300پیکسل|علی اکبر اکبری|پیوند=https://www.iran-pedia.org/wiki/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:%D8%B9%D9%84%DB%8C_%D8%A7%DA%A9%D8%A8%D8%B1_%D8%A7%DA%A9%D8%A8%D8%B1%DB%8C.JPG]]بخشی از وصیتنامه علی اکبر اکبری چنین است:<blockquote>«بنام خدا و بنام خلق قهرمان ایران و بنام راهبران | [[پرونده:علی اکبر اکبری.JPG|جایگزین=علی اکبر اکبری|بندانگشتی|300x300پیکسل|علی اکبر اکبری|پیوند=https://www.iran-pedia.org/wiki/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:%D8%B9%D9%84%DB%8C_%D8%A7%DA%A9%D8%A8%D8%B1_%D8%A7%DA%A9%D8%A8%D8%B1%DB%8C.JPG]]بخشی از وصیتنامه علی اکبر اکبری چنین است:<blockquote>«بنام خدا و بنام خلق قهرمان ایران و بنام راهبران عقیدتیام مسعود و مریم، دو سمبل رهایی و شرف انسان در قرون ظلم و ستم بیهمتای خمینی و خمینیان... دوست دارم بروم وسط دژخیمان و فریاد بزنم بنام مسعود و مریم پدر و مادر ایدئولوژیكیم، دژخیم را از سلاح مجاهد خلق گریزی نیست الان میخواهم مأموریت بروم میخواهم باری كه از لحظه ورودم به سازمان مجاهدین بردوشم احساس میكنم را هرچه بیشتر به سرانجامش و مقصدش نزدیكتر كنم. در فرهنگ ما مقصد یك معنی دارد و آنهم پایتخت شیروخورشید است بله، تهران تنها جایی كه حقاً شایسته قدوم رئیس جمهور ایران و هر ایرانی آزاده و شریف است فقط از خداوند عزیزم میخواهم مسعود و مریم تنها دارائیم را در پناه خودش حفظ كند. چرا كه ایران با آنها زنده است و بس. موضوع دیگر كه در سرلوحه زندگـیام نقش بسته انقلاب مریم است، سرچشمه لانهایت توحید و یگانگی باپروردگار، بله تمامی هرآنچه را كه فهمیدهام و دیدهام و حس كردم كه در دنیا وجود دارد از انقلاب است بدون انقلاب "من" وجود ندارم بدون انقلاب شرافت و ناموس وجود ندارد و هویت و ارزش وجود ندارد. اینها را میخواهم با تمام وجود و تك تك سلولهایم به درو دیوارهای ایران بگویم و به آنها نوید رسیدن بهاران خجسته ایران فردا مریم و مسعود رابدهم،. بیش ازاین چیزی وجود ندارد كه بگویم تنها وصیت من این است كه انقلاب مسعود ومریم را با چنگ و ناخن و دندان بگیرید؛ چرا كه بود و نبود تك تك ما همین است یك نكته دیگر میخواستم به خانوادهام گفته شود و آن اینست كه رضا به آرزویش رسید و تنها جایی كه نامش را یافت و خودش را انسان دید فقط و فقط [[سازمان مجاهدین خلق ایران]] بود پس از هر كمك و یاری كه میتوانید دریغ نكنید. درآخر هم وصیت میكنم همه دارائیها و مادیاتم در این دنیا را به سازمان تقدیم كنند حتی از یك ریال هم نیز فروگذار نكنند، من تمام دارائیم مسعود و مریم است و هویتم مجاهد خلق؛ با سلاح انقلاب مریم در هرجا قدم میگذارم. دوشنبه ساعت ۱۱/۳۰شب ۷۷/۴/۱ مرگ بر رژیم ضدبشری [[روحالله خمینی|خمینی]] درود بر مسعود و [[مریم رجوی]] زنده باد [[ارتش آزادیبخش ملی ایران|ارتش آزادیبخش ملی ایران .]] رضا اكبری ـ امضا».<ref>برنامه تلوزیونی سیمای آزادی</ref></blockquote> | ||
==سرنوشت پدر | ==سرنوشت پدر علیاکبر اکبری== | ||
سهراب اکبری پدر علی اکبر اکبری یک کشاورز ۶۱ ساله بود. او پس از کشته شدن اسدالله لاجوردی بارها توسط | سهراب اکبری پدر علی اکبر اکبری یک کشاورز ۶۱ ساله بود. او پس از کشته شدن [[اسدالله لاجوردی]] بارها توسط ماًموران [[وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی|وزارت اطلاعات]] مورد بازجویی قرار گرفت. وی سرانجام در روز ۱۷ فروردین ۱۳۷۸ در حالی که مشغول کار در زمین کشاورزی خود بود مورد حمله ماًموران [[وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی|وزارت اطلاعات]] قرار گرفت. ماموراًن با عبور دادن تراکتور از روی وی، او را له کرده و به قتل رساندند. | ||
بهرغم اعمال فشار | بهرغم اعمال فشار مقامهای محلی برای جلوگیری از برگزاری مجلس ترحیم، بسیاری از مردم به خانه وی رفته و شهادت او را به بازماندگانش تسلیت گفتند.<ref name=":1" /> | ||
مسعود ر جوی، مسئول شورای ملی مقاومت | مسعود ر جوی، مسئول [[شورای ملی مقاومت ایران]]، کشته شدن سهراب اکبری پدر علی اکبر اکبری را طی پیامی به خانوادهی وی تسلیت گفت. [[شورای ملی مقاومت ایران]] طی نامههایی از مجامع بینالمللی مدافع حقوقبشر خواست تا قتل آقای سهراب اکبری را محکوم کنند.<ref>دبیرخانه شورای ملی مقاومت ایران- ۷اردیبهشت ۱۳۷۸ (۲۷آوریل ۱۹۹۹)</ref> | ||
==موضعگیری محمد خاتمی== | ==موضعگیری [[سید محمد خاتمی|محمد خاتمی]]== | ||
خاتمی كه در آن زمان رییسجمهور بود، از اسدالله لاجوردی بهعنوان «خدمتگزار مردم» یاد كرد. این | [[سید محمد خاتمی|محمد خاتمی]] كه در آن زمان رییسجمهور بود، از [[اسدالله لاجوردی]] بهعنوان «خدمتگزار مردم» یاد كرد. این موضعگیری جنجالی توسط خاتمی در مورد فردی که سوابق قتل و شکنجهی او در نظام جمهوری اسلامی بسیار شهرت داشت باعث شد که تلقی بسیاری از کسانی که [[سید محمد خاتمی|محمد خاتمی]] را یک روحانی مدره یا در تضاد با حاکمیت میدیدند، تغییر کند <ref>سایت ایران آزاد قهرمان ملی علی اکبر [http://iranazadfarda.com/%DB%8C%D8%A7%D8%AF%D9%87%D8%A7-%D9%88-%D8%B1%D9%88%D8%B2%D9%87%D8%A7/%D9%82%D9%87%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86-%D9%85%D9%84%DB%8C-%D8%B9%D9%84%DB%8C-%D8%A7%DA%A9%D8%A8%D8%B1-%D8%A7%DA%A9%D8%A8%D8%B1%DB%8C/ اکبری]</ref> | ||
==واکنش مردم به کشته شدن | ==واکنش مردم به کشته شدن لاجوردی == | ||
خبر کشته شدن اسدالله لاجوردی یک خبر بسیار جنجالی بود. | خبر کشته شدن [[اسدالله لاجوردی]] یک خبر بسیار جنجالی بود. بسیاری از نسل جوان که دههی شصت را به چشم ندیده بودند پس از کشته شدن وی نسبت به وی و سوابق مشارکت او در قتل و شکنجهی زندانیان سیاسی آگاهی پیدا کردند. خبر کشته شدن اسدالله لاجوردی برای بسیاری از مردم و بهویژه خانوادهی زندانیان سیاسی یک خبر مسرتبخش بود. گزارشهای زیادی از پخش شیرینی در نقاطی از تهران و دیگر استانها و تمام شدن شیرینی بسیاری از شیرینیفروشیها در این رابطه وجود داشت.<ref>[https://www.youtube.com/watch?v=IJkzKQPFqQI مجازات لاجوردی - تلویزیون سیمای آزادی]</ref> | ||
=='''منابع'''[ویرایش | ویرایش مبدأ]== | =='''منابع'''[ویرایش | ویرایش مبدأ]== | ||
<references /><table class="infobox" style="width:22em;border-spacing: 2px 5px;"><tr><th colspan="2" style="text-align:center;font-size:125%;font-weight:bold;background: | <references /><table class="infobox" style="width:22em;border-spacing: 2px 5px;"><tr><th colspan="2" style="text-align:center;font-size:125%;font-weight:bold;background: | ||
#DEDEE2; color: | #DEDEE2; color: | ||
#000;">علیاکبر اکبری</th></tr></table> | #000;">علیاکبر اکبری</th></tr></table> |
ویرایش