علی اصغر بدیع زادگان: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵۵: خط ۵۵:
== زندگی‌نامه ==
== زندگی‌نامه ==
اصغر بدیع‌زادگان در سال ۱۳۱۹ در اصفهان در یک خانواده متوسط متولد شد. خردسال بود که خانواده‌اش به تهران آمدند و او دوره دبیرستان را در تهران گذراند و سپس در رشته مهندسی شیمی از دانشکده فنی [[دانشگاه تهران]] فارغ‌التحصیل شد. او با مسائل سیاسی، در دوران تجدید فعالیتهای جبهه ملی و نهضت آزادی در سالهای ۱۳۳۹ تا ۱۳۴۲ آشنا شد. اصغر در دوران تحصیل در دانشگاه به فعالیت سیاسی پرداخت، اما هیچ‌یک از افراد خانواده‌اش اطلاعی از فعالیتهای او نداشتند و ساواک شاه نیز تا هنگام دستگیریش هیچ سابقه‌ای از او نداشت. اصغر در سال ۱۳۴۲ به نظام‌وظیفه رفت و پس از آن مدتی در کارخانه اسلحه‌سازی و سپس در کادر آموزشی دانشکده فنی دانشگاه تهران به‌کار پرداخت.<ref>سازمان مجاهدین خلق ایران - [https://www.mojahedin.org/news/138679/%D9%85%D8%AC%D8%A7%D9%87%D8%AF-%D8%B4%D9%87%DB%8C%D8%AF-%D8%A7%D8%B5%D8%BA%D8%B1-%D8%A8%D8%AF%DB%8C%D8%B9-%D8%B2%D8%A7%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D8%B1%D8%B2%D8%B4-%D9%87%D8%B1%DA%A9%D8%B3-%D8%AF%D8%B1-%D9%85%D8%A مجاهد شهید اصغر بدیع زادگان: «ارزش هرکس در مبارزه، به‌اندازه مایه‌یی است که در این راه می‌گذارد»]</ref>
اصغر بدیع‌زادگان در سال ۱۳۱۹ در اصفهان در یک خانواده متوسط متولد شد. خردسال بود که خانواده‌اش به تهران آمدند و او دوره دبیرستان را در تهران گذراند و سپس در رشته مهندسی شیمی از دانشکده فنی [[دانشگاه تهران]] فارغ‌التحصیل شد. او با مسائل سیاسی، در دوران تجدید فعالیتهای جبهه ملی و نهضت آزادی در سالهای ۱۳۳۹ تا ۱۳۴۲ آشنا شد. اصغر در دوران تحصیل در دانشگاه به فعالیت سیاسی پرداخت، اما هیچ‌یک از افراد خانواده‌اش اطلاعی از فعالیتهای او نداشتند و ساواک شاه نیز تا هنگام دستگیریش هیچ سابقه‌ای از او نداشت. اصغر در سال ۱۳۴۲ به نظام‌وظیفه رفت و پس از آن مدتی در کارخانه اسلحه‌سازی و سپس در کادر آموزشی دانشکده فنی دانشگاه تهران به‌کار پرداخت.<ref>سازمان مجاهدین خلق ایران - [https://www.mojahedin.org/news/138679/%D9%85%D8%AC%D8%A7%D9%87%D8%AF-%D8%B4%D9%87%DB%8C%D8%AF-%D8%A7%D8%B5%D8%BA%D8%B1-%D8%A8%D8%AF%DB%8C%D8%B9-%D8%B2%D8%A7%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D8%B1%D8%B2%D8%B4-%D9%87%D8%B1%DA%A9%D8%B3-%D8%AF%D8%B1-%D9%85%D8%A مجاهد شهید اصغر بدیع زادگان: «ارزش هرکس در مبارزه، به‌اندازه مایه‌یی است که در این راه می‌گذارد»]</ref>
شهید بدیع‌زادگان، خواهر کوچکتر اصغر درباره ویژگی‌های اصغر گفته است:<blockquote>«من همیشه اصغر را در حال مطالعه دیده بودم. همیشه کتابی همراهش بود، حتی در اتوبوس کتاب می‌خواند. گاهی وقت‌ها دیده بودم که روزی ۲ تا ۳ساعت روی روزنامه‌های عصر کار می‌کرد و هر‌ روز به اخبار رادیوها گوش می‌داد. دیده بودم که ساعت‌ها از وقتش را به مطالعه و فکر درباره قرآن مشغول بود و در جواب مادرم می‌گفت: «قرآن کتاب راهنمای عمل و کار است. چیزی نیست که لای جلد ترمه و مخمل بپیچیم و در تاقچه بگذاریم». هر چه می‌گذشت ما او را کمتر می‌دیدیم ولی همیشه پنجشنبه‌ شب‌ها به‌خانه می‌آمد تا خودش را برای کوهنوری روز جمعه آماده کند».<ref>[https://about.mojahedin.org/i/%D8%B9%D9%84%DB%8C%D8%A7%D8%B5%D8%BA%D8%B1-%D8%A8%D8%AF%DB%8C%D8%B9%D8%B2%D8%A7%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%86-%DA%A9%DB%8C%D8%B3%D8%AA علی اصغر بدیع‌زادگان کیست؟]، سایت سازمان مجاهدین خلق</ref></blockquote>


== فعالیت‌ها و تشکیل سازمان ==
== فعالیت‌ها و تشکیل سازمان ==
خط ۶۳: خط ۶۵:
[[پرونده:عکس علی‌اصغر بدیع‌زادگان در زندان.jpg|جایگزین=در زندان این عکس انداخته شده‌است |بندانگشتی|عکس زندان علی‌اصغر بدیع‌زادگان]]
[[پرونده:عکس علی‌اصغر بدیع‌زادگان در زندان.jpg|جایگزین=در زندان این عکس انداخته شده‌است |بندانگشتی|عکس زندان علی‌اصغر بدیع‌زادگان]]
== دادگاه علی اصغر بدیع زادگان ==
== دادگاه علی اصغر بدیع زادگان ==
بدیع زادگان در دادگاه خطاب به رئیس دادگاه گفت:<blockquote>«دادستان یا رئیس دادگاه باید بی‌طرف باشد ولی شما بی‌طرف نیستید چرا که عکس شاه را بالای سرتان گذاشته‌اید یعنی به هر قیمتی باید از او حمایت کنید. ما هم که با شاه مبارزه می‌کنیم؛ پس نتیجه حکممان معلوم است. حکم ما از قبل دادگاه مشخص شده‌است و این دادگاه بی‌طرف نیست.»<sup> </sup></blockquote>خانم [[شهین بدیع‌زادگان]]:<blockquote>آن موقع، اوایل اردیبهشت سال۵۱ بود که گفتند آخرین دادگاه و محاکمه اصغر است. ما به‌طور خانوادگی برای شرکت در جلسه دادگاه به محل دادرسی ارتش در چهارراه قصر تهران رفته بودیم، از حوالی ساعت ۸صبح، آن‌جا متنظر بودیم تا اتوبوس حامل زندانیان سیاسی وارد محوطه دادرسی ارتش شد. اصغر را دیدیم که از اتوبوس پیاده شد و در حالی‌که دستهایش را از پشت بسته بودند، او را به‌محل دادرسی ارتش می‌بردند. ما از راه دور با فریاد او را صدا کردیم و اصغر سرش را برگرداند و خندید. ما مدتها منتظر بودیم تا شاید ما را به‌جلسه دادگاه راه بدهند. اما ساواک شاه از ترس برملاشدن کارهایی که درمورد اصغر مرتکب شده بود، مانع شرکت ما در جلسه دادگاه شد. تا حوالی ساعت ۵بعداز ظهر پشت در دادگاه متنظر بودیم و متوجه شدیم که اصغر را دارند از درب دیگر دادگاه خارج می‌کنند و به‌سمت اتوبوس می‌برند. خودمان را به‌خیابان رساندیم و منتظر رسیدن اتوبوس شدیم. وقتی که اتوبوس به نزدیک ما رسید، دیدم که اصغر خودش را به‌کنار یکی از پنجره‌ها رساند و درحالی‌که دستهایش از پشت بسته بود، پرده اتوبوس را با صورتش کنار زد و چندبار کلمه «اعدام» را تکرار کرد. این آخرین تصویری است که از اصغر در ذهن من نقش بسته‌است.<ref>سازمان مجاهدین خلق ایران - ا[https://www.mojahedin.org/news/125070/%D8%A7%D8%B5%D8%BA%D8%B1-%D8%A8%D8%AF%DB%8C%D8%B9-%D8%B2%D8%A7%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D9%84%DA%AF%D9%88-%D9%88-%D8%A2%D9%85%D9%88%D8%B2%DA%AF%D8%A7%D8%B1-%D8%A8%D8%B2%D8%B1%DA%AF-%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%88%D9%85 صغر بدیع‌زادگان، الگو و آموزگار بزرگ مقاومت در زیر شکنجه]</ref></blockquote>
اصغر بدیع زادگان در دادگاه خطاب به رئیس دادگاه گفت:<blockquote>«دادستان یا رئیس دادگاه باید بی‌طرف باشد ولی شما بی‌طرف نیستید چرا که عکس شاه را بالای سرتان گذاشته‌اید یعنی به هر قیمتی باید از او حمایت کنید. ما هم که با شاه مبارزه می‌کنیم؛ پس نتیجه حکممان معلوم است. حکم ما از قبل دادگاه مشخص شده‌است و این دادگاه بی‌طرف نیست.»<sup> </sup></blockquote>خانم [[شهین بدیع‌زادگان]]، خواهر اصغر در این رابطه نوشته است:<blockquote>«آن موقع، اوایل اردیبهشت سال۵۱ بود که گفتند آخرین دادگاه و محاکمه اصغر است. ما به‌طور خانوادگی برای شرکت در جلسه دادگاه به محل دادرسی ارتش در چهارراه قصر تهران رفته بودیم، از حوالی ساعت ۸صبح، آن‌جا متنظر بودیم تا اتوبوس حامل زندانیان سیاسی وارد محوطه دادرسی ارتش شد. اصغر را دیدیم که از اتوبوس پیاده شد و در حالی‌که دستهایش را از پشت بسته بودند، او را به‌محل دادرسی ارتش می‌بردند. ما از راه دور با فریاد او را صدا کردیم و اصغر سرش را برگرداند و خندید. ما مدتها منتظر بودیم تا شاید ما را به‌جلسه دادگاه راه بدهند. اما ساواک شاه از ترس برملاشدن کارهایی که درمورد اصغر مرتکب شده بود، مانع شرکت ما در جلسه دادگاه شد. تا حوالی ساعت ۵بعداز ظهر پشت در دادگاه متنظر بودیم و متوجه شدیم که اصغر را دارند از درب دیگر دادگاه خارج می‌کنند و به‌سمت اتوبوس می‌برند. خودمان را به‌خیابان رساندیم و منتظر رسیدن اتوبوس شدیم. وقتی که اتوبوس به نزدیک ما رسید، دیدم که اصغر خودش را به‌کنار یکی از پنجره‌ها رساند و درحالی‌که دستهایش از پشت بسته بود، پرده اتوبوس را با صورتش کنار زد و چندبار کلمه «اعدام» را تکرار کرد. این آخرین تصویری است که از اصغر در ذهن من نقش بسته‌است.»<ref>سازمان مجاهدین خلق ایران - ا[https://www.mojahedin.org/news/125070/%D8%A7%D8%B5%D8%BA%D8%B1-%D8%A8%D8%AF%DB%8C%D8%B9-%D8%B2%D8%A7%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D9%84%DA%AF%D9%88-%D9%88-%D8%A2%D9%85%D9%88%D8%B2%DA%AF%D8%A7%D8%B1-%D8%A8%D8%B2%D8%B1%DA%AF-%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%88%D9%85 صغر بدیع‌زادگان، الگو و آموزگار بزرگ مقاومت در زیر شکنجه]</ref></blockquote>


== تیرباران ==
== تیرباران ==
۱٬۶۵۱

ویرایش