۱۵۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۷۲: | خط ۳۷۲: | ||
… وقتی که وضع خمینی در صحنههای جنگ خیلی رو به تزلزل میرفت در مهر ماه۶۵ بازرگان به خمینی نوشت که مراجعات مکرر با ترس و تردید به حضور رهبری انقلاب کردهاند منظور رهبری ارتجاع است ولی همگی با جواب منفی یا سکوت و تندی روبرو شدهاند شنیدیم به مسئولین رده بالا فرمودهاید اگر خسته شدهاید زمین بگذارید دیگران را مأمور خواهم کرد و به آقایان مدرسین قم هم جواب دادهاید تا من زنده هستم در شرایط موجود صحبت از صلح و خاتمه جنگ نکنید. حتی تا دو سه هفته قبل از آتشبس قبل از قبول قطعنامه ۵۹۸ و نوشیدن جام زهربازهم خمینی تکرار میکرد اگر لازم باشد تا ۲۰ سال هم به جنگ ادامه خواهد داد. تا آنجا که به خمینی مربوط بود حتی اگر به بهای قربانی کردن همه مردم ایران هم بود طبعاً درنگ نمیکرد داستان قتلعام اینرا نشان میداد. اما بعد در یک چرخش ۱۸۰ درجهای به دلیل اینکه تا مرگش هم دلیل را نگفت گفت بعدأ میگویم از همه حرفهایی که گفته بود پایین آمد و برای حفظ نظام تن به آتشبس داد و نه صلح. حفظ نظام از دست کی چون تا به آنجایی که به عراق مربوط میشد عراق که از هفته دوم جنگ خواهان صلح بود قطعنامههای ملل متحد هست که همه را عراق امضا کردهاست. تا آنجایی که به عراق مربوط میشد بلحاظ تاریخی و سوقالجیشی این را در خودش نمیدید که مثلاً ایران را تسخیر کند، تا آنجا که به رژیم خمینی مربوط میشد بدش نمیآمد از قضا که یک مقدار ازخاک ایران ویا یک استان مثلاً خوزستان دست عراق باشد تا بهانه داشته باشد رژیم. در اوایل جنگ یادتون هست که وقتی قوای عراقی در خاک ما بودند و ما با اونها از جلو روبرو بودیم از پشت سر رژیمیها بودندکه به ما شلیک میکردند بعد هم بچهها را میبردند توی اهواز حاکم ضد شرعش شلاق میزدند و بهشتی صراحتأ گفته بود که ترجیح میدهیم خوزستان دست عراق باشد تا اینکه مجاهدین در تهران باشند و تهران دست مجاهدین باشد. خوشبختانه که با عملیات فروغ جاویدان تمام موهوماتی که میبافتند در مورد وابستگی ارتش آزادیبخش و مجاهدین به عراق یکباره فرو ریخت چون عراق آتشبس میخواست اما حرف آخر را مقاومت ایران زد. کما اینکه همیشه ما شعار صلح دادهایم و میدهیم و نه شعار آتشبس. | … وقتی که وضع خمینی در صحنههای جنگ خیلی رو به تزلزل میرفت در مهر ماه۶۵ بازرگان به خمینی نوشت که مراجعات مکرر با ترس و تردید به حضور رهبری انقلاب کردهاند منظور رهبری ارتجاع است ولی همگی با جواب منفی یا سکوت و تندی روبرو شدهاند شنیدیم به مسئولین رده بالا فرمودهاید اگر خسته شدهاید زمین بگذارید دیگران را مأمور خواهم کرد و به آقایان مدرسین قم هم جواب دادهاید تا من زنده هستم در شرایط موجود صحبت از صلح و خاتمه جنگ نکنید. حتی تا دو سه هفته قبل از آتشبس قبل از قبول قطعنامه ۵۹۸ و نوشیدن جام زهربازهم خمینی تکرار میکرد اگر لازم باشد تا ۲۰ سال هم به جنگ ادامه خواهد داد. تا آنجا که به خمینی مربوط بود حتی اگر به بهای قربانی کردن همه مردم ایران هم بود طبعاً درنگ نمیکرد داستان قتلعام اینرا نشان میداد. اما بعد در یک چرخش ۱۸۰ درجهای به دلیل اینکه تا مرگش هم دلیل را نگفت گفت بعدأ میگویم از همه حرفهایی که گفته بود پایین آمد و برای حفظ نظام تن به آتشبس داد و نه صلح. حفظ نظام از دست کی چون تا به آنجایی که به عراق مربوط میشد عراق که از هفته دوم جنگ خواهان صلح بود قطعنامههای ملل متحد هست که همه را عراق امضا کردهاست. تا آنجایی که به عراق مربوط میشد بلحاظ تاریخی و سوقالجیشی این را در خودش نمیدید که مثلاً ایران را تسخیر کند، تا آنجا که به رژیم خمینی مربوط میشد بدش نمیآمد از قضا که یک مقدار ازخاک ایران ویا یک استان مثلاً خوزستان دست عراق باشد تا بهانه داشته باشد رژیم. در اوایل جنگ یادتون هست که وقتی قوای عراقی در خاک ما بودند و ما با اونها از جلو روبرو بودیم از پشت سر رژیمیها بودندکه به ما شلیک میکردند بعد هم بچهها را میبردند توی اهواز حاکم ضد شرعش شلاق میزدند و بهشتی صراحتأ گفته بود که ترجیح میدهیم خوزستان دست عراق باشد تا اینکه مجاهدین در تهران باشند و تهران دست مجاهدین باشد. خوشبختانه که با عملیات فروغ جاویدان تمام موهوماتی که میبافتند در مورد وابستگی ارتش آزادیبخش و مجاهدین به عراق یکباره فرو ریخت چون عراق آتشبس میخواست اما حرف آخر را مقاومت ایران زد. کما اینکه همیشه ما شعار صلح دادهایم و میدهیم و نه شعار آتشبس. | ||
== پانویس == | |||
{{پانویس|۳|اندازه=ریز}} | |||
== منابع == |
ویرایش