عملیات فروغ جاویدان: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۹۴: خط ۲۹۴:
فرماندهی کمیته‌های انقلاب اسلامی در تاریخ ۲۴شهریور۶۷ گزارش ویژه و محرمانه‌ای را در رابطه با عملیات فروغ جاویدان برای  خمینی و سران رژیم ایران تنظیم کرد. این گزارش تحت عنوان «بولتن فرماندهی ـ ویژهٔ عملیات مرصادـ خیلی محرمانه» در چند نسخهٔ محدود تهیه شد و شامل دو بخش عمده است. یک بخش آن به بررسی عملیات فروغ جاویدان و نقش نیروهای کمیته‌ در مقابله با آن می‌پردازد<ref>نشریهٔ اتحادیهٔ انجمنهای دانشجویان شماره‌ی۱۵۲ مورخ ۲۰ آبان ۶۷</ref>.
فرماندهی کمیته‌های انقلاب اسلامی در تاریخ ۲۴شهریور۶۷ گزارش ویژه و محرمانه‌ای را در رابطه با عملیات فروغ جاویدان برای  خمینی و سران رژیم ایران تنظیم کرد. این گزارش تحت عنوان «بولتن فرماندهی ـ ویژهٔ عملیات مرصادـ خیلی محرمانه» در چند نسخهٔ محدود تهیه شد و شامل دو بخش عمده است. یک بخش آن به بررسی عملیات فروغ جاویدان و نقش نیروهای کمیته‌ در مقابله با آن می‌پردازد<ref>نشریهٔ اتحادیهٔ انجمنهای دانشجویان شماره‌ی۱۵۲ مورخ ۲۰ آبان ۶۷</ref>.


بخشی از گزارش
=== بخشی از گزارش نشریهٔ اتحادیهٔ انجمنهای دانشجویان ===
<blockquote>«…عدم شناخت از توان و نیروی آنان باعث شد که پس‌از سقوط مهران نتوانیم برنامه‌هایشان را پیش‌بینی کنیم و درنتیجه شعار امروز مهران فردا تهران را در آن شهر سردادند و بدون کمترین تلفات و تنها با کسب یک برگ برندهٔ تبلیغاتی روانی از این شهر خارج شده و تا مدتی بعد به‌راحتی گروه‌های گشتی اعزام کرده و درهم‌ریختگی نیروهای ما که تا مدتها بعد ادامه داشت و نیروی دفاعی و حضور مشخصی در منطقه نبود و اوضاع لشکر قزوین پس‌از این عملیات و فرار نیروها و فروش اسلحه‌ها در منطقه و امکان تردد منافقین در داخل (به‌طوری‌که تا بیمارستان شهید سلیمی ایلام با آمبولانس آمده بودند) زمینه را برای برنامه‌ریزیهای آتیهٔ گروهک فراهم ساخت و درنتیجه کلیهٔ هواداران را از سراسر جهان فراخواند».</blockquote><blockquote>عملیات فروغ جاویدان</blockquote><blockquote>گرچه به‌نظر می‌رسد که شعار منافقین در مهران که گفته بودند امروز مهران فردا تهران «صرفاً» تبلیغاتی بوده باشد زیرا تا آن زمان روال آموزشها هنوز عادی بوده‌است لکن پذیرش قطعنامه‌ی۵۹۸ از سوی جمهوری اسلامی و تحلیل سازمان از مسائل درونی کشور باعث شد که این شعار به‌عنوان برنامهٔ کار سازمان درآید و پس از چند روز بمباران تبلیغاتی در خصوص اقدام جمهوری اسلامی که آن را استیصال مطلق خواندند برنامهٔ درازمدت خود را که ظاهراً قرار بود طی دو سال آینده به اجرا درآید تغییر داده و سرانجام در روز ۳۱تیر۶۷ به کلیهٔ نیروهای موجود در قرارگاه‌های مستقر در عراق خبر دادند که به‌زودی عملیات آغاز می‌شود. از ساعت۱۱ شب تا بامداد روز اول مرداد۶۷ کلیهٔ نیروها در یک اجتماع همگانی شرکت جسته پس از قرائت آیاتی از قرآن کریم سرکردهٔ منافقین و پس از او مریم برای حاضران سخنرانی می‌کنند و رجوی می‌گوید وقت عمل‌نمودن به شعار «امروز مهران، فردا تهران» فرا رسیده و با تحلیل اوضاع سیاسی نظامی کشور وضعیت جبهه و اقدامهای عراق فرصت را برای یک اقدام عجیب مناسب معرفی می‌کند.</blockquote><blockquote>«سند:</blockquote><blockquote>شب شنبه ۶۷/۵/۱</blockquote><blockquote>نشست رهبری: طرح عملیاتی</blockquote><blockquote>سوژهٔ عملیات: ایران</blockquote><blockquote>هدف عملیات: تسخیر تهران</blockquote><blockquote>اسم عملیات: فروغ جاویدان</blockquote><blockquote>روز شنبه: آماده‌سازی و چک تسلیحات</blockquote><blockquote>شب یکشنبه: آماده‌کردن ماشینها و مستقرکردن سلاحهای نیمه‌سنگین</blockquote><blockquote>فرکانس عمومی: ۵۰۰</blockquote><blockquote>سرعت حرکت در روز: ۷۰کیلومتر</blockquote><blockquote>سرعت حرکت در شب: ۵۰کیلومتر</blockquote><blockquote>فاصلهٔ هر نفربر در روز ۳۵متر</blockquote><blockquote>فاصلهٔ هر نفربر در شب ۲۵متر»</blockquote><blockquote>‌پس از سخنرانی مسعود و مریم به سؤالهای حاضران پاسخ گفته می‌شود و مقرر می‌شود که نیروها به ۵بخش تقسیم و عملیات در ۵مرحله، اشغال اسلام‌آباد، سپس باختران، پس از آن همدان، بعداً قزوین و سرانجام با اشغال جماران و صدا و سیمای تهران به انجام برسد. سرعت اتومبیلها را در طول روز و شب مشخص کردند، از انجام هر کار اضافی و حاشیه‌ای نیروها منع می‌شوند و هر تیپ مأموریت خاصی را به‌عهده گرفته‌است. قرار است هرگونه مقاومتی سرکوب شود. گفته شده که اغلب نیروهای نظامی و انتظامی منطقه هماهنگ هستند که فهرست دستگیرشدگان از نیروها متأسفانه به‌نحوی مؤید این ادعاست. قرار بوده زخمیها را برای مداوا به منازل مردم بسپارند و پس از پایان عملیات نسبت به جمع‌آوری آنان اقدام کنند. کشته‌شدگان را چون پسر وهب در کربلا رها کنند. قرار بوده پس از اشغال شهرها انتظامات آن را به دست مردم حامی بسپارند. در خصوص احتمال حملهٔ نیروهای اسلام تنها امکان حملهٔ هوایی را محتمل دانسته که گفته‌اند پیش‌بینی لازم شده‌است و ظاهراً برای استفاده از هوانیروز باختران تعدادی خلبان نیز با خود آورده بودند…</blockquote><blockquote>ابزار و وسایلی که با خود آورده بودند اغلب تندرو بوده و نفربرهای تندرو با خود آورده بودند. نیروها را برای انجام پدافند آموزش و دستور نداده بودند و در کل، مسیر کاروان روی آسفالت مشخص شده بود…</blockquote><blockquote>«عملیات بزرگ مرصاد از آن‌جهت بزرگ است که خطر بزرگی را از کشور دفع کرد و چنان‌چه منافقین موفق می‌شدند به شهر کرمانشاه دست یابند، که امکانش در آن وضعیت چندان بعید به‌نظر نمی‌رسید، شرایط سختی در منطقهٔ غرب به‌وجود می‌آمد.</blockquote><blockquote>وجود پادگان اباذر، الله‌اکبر و سلمان که از دژهای محکم نظامی در غرب هستند و نیروهای مأمور پدافند منطقه،  نتوانستند مانع حرکت کاروان شوند».</blockquote>


''«…عدم شناخت از توان و نیروی آنان باعث شد که پس‌از سقوط مهران نتوانیم برنامه‌هایشان را پیش‌بینی کنیم و درنتیجه شعار امروز مهران فردا تهران را در آن شهر سردادند و بدون کمترین تلفات و تنها با کسب یک برگ برندهٔ تبلیغاتی روانی از این شهر خارج شده و تا مدتی بعد به‌راحتی گروه‌های گشتی اعزام کرده و درهم‌ریختگی نیروهای ما که تا مدتها بعد ادامه داشت و نیروی دفاعی و حضور مشخصی در منطقه نبود و اوضاع لشکر قزوین پس‌از این عملیات و فرار نیروها و فروش اسلحه‌ها در منطقه و امکان تردد منافقین در داخل (به‌طوری‌که تا بیمارستان شهید سلیمی ایلام با آمبولانس آمده بودند) زمینه را برای برنامه‌ریزیهای آتیهٔ گروهک فراهم ساخت و درنتیجه کلیهٔ هواداران را از سراسر جهان فراخواند».''
== مسعود و مریم رجوی درباره عملیات فروغ جاویدان ==


''عملیات فروغ جاویدان''
=== مریم رجوی، درباره عملیات فروغ جاویدان ===
مریم رجوی به‌مناسبت سالگرد تأسیس سازمان مجاهدین خلق ایران در سخنرانی خود درباره عملیات فروغ جاویدان گفت:


''گرچه به‌نظر می‌رسد که شعار منافقین در مهران که گفته بودند امروز مهران فردا تهران «صرفاً» تبلیغاتی بوده باشد زیرا تا آن زمان روال آموزشها هنوز عادی بوده‌است لکن پذیرش قطعنامه‌ی۵۹۸ از سوی جمهوری اسلامی و تحلیل سازمان از مسائل درونی کشور باعث شد که این شعار به‌عنوان برنامهٔ کار سازمان درآید و پس از چند روز بمباران تبلیغاتی در خصوص اقدام جمهوری اسلامی که آن را استیصال مطلق خواندند برنامهٔ درازمدت خود را که ظاهراً قرار بود طی دو سال آینده به اجرا درآید تغییر داده و سرانجام در روز ۳۱تیر۶۷ به کلیهٔ نیروهای موجود در قرارگاه‌های مستقر در عراق خبر دادند که به‌زودی عملیات آغاز می‌شود. از ساعت۱۱ شب تا بامداد روز اول مرداد۶۷ کلیهٔ نیروها در یک اجتماع همگانی شرکت جسته پس از قرائت آیاتی از قرآن کریم سرکردهٔ منافقین و پس از او مریم برای حاضران سخنرانی می‌کنند و رجوی می‌گوید وقت عمل‌نمودن به شعار «امروز مهران، فردا تهران» فرا رسیده و با تحلیل اوضاع سیاسی نظامی کشور وضعیت جبهه و اقدامهای عراق فرصت را برای یک اقدام عجیب مناسب معرفی می‌کند.''
«از نظر عقیدتی فروغ جاویدان بزرگترین و عالیترین نمود فدا و صداقت مجاهدین در تک‌تک کلمات حقه‌شان بود. به همین دلیل هم بود که تمامی تبلیغات زهرآگین علیه مجاهدین را دود کرد و همه، چه در ایران و چه در جهان، استقلال مجاهدین و پاکباختگی آنها را در راه خدا و خلق دیدند. این فدای بزرگ با همهٔ جاودانه‌فروغهایش، مجاهدین را از نظر عقیدتی تکان داد. درواقع فروغ جاویدان برای ما سکوی پرش به دنیای نوینی از نظر ارتقای عقیدتی بود که محصولش در یک کلام صیقل خوردن اراده‌ها و تغییر و ارتقای کیفی انگیزشهای انقلابی در تک‌تک مجاهدین و رزمندگان ارتش آزادی بود. در این اعتلای عقیدتی باید گفت که هر قطرهٔ خون شهیدان فروغ جاویدان به‌نحوی کاملاً بارز و محسوس متصاعد شده و به‌صورت نسیم عطرآگین رهایی، قلبها و ضمایر مجاهدین را دگرگون کرده‌است. تغییر و تحولی که بلافاصله در میدان عمل، در آموزشها و در مواجهه با مشکلات و معضلات منطقه، راهگشایی خارق‌العاده‌ای داشته‌است. البته منکر نمی‌شوم که فهم این مقوله قدری مشکل است؛ ولی من فکر می‌کنم اینها صفحاتی از تاریخ مجاهدین است که انشاءالله بعد از پیروزیشان بتوانند آن را به تمام و کمال برای مردم ایران باز کنند. هر ناظر بی‌طرفی هم می‌تواند در گفتگو با تک‌تک مجاهدین و در کارها و مسئولیتهای آنها، آثار این تحول را با مثالها و موارد مشخص جویا شود و به‌چشم ببیند. اگر از من یا هر مجاهد خلق دیگری بپرسید که آیا ورود به این دنیای نوین بدون فروغ جاویدان میسر بود، قطعاً پاسخ همه ازجمله من منفی است و اگر شهیدان فروغ جاویدان را، فدیه‌های مجاهدین در طول این سه سال تلقی کنیم، درواقع بهرهٔ خونهایشان در اعتلای سازمان و ارتش آزادی خیلی بالا و خیلی ممتاز و استثنایی است و این‌جاست که قدر و شأن این شهیدان نیز برای ما بیشتر روشن می‌شود. البته طبیعی است که چنین دستاوردی را ما قبل از هر چیز مدیون اوج هوشیاری، مسئولیت‌پذیری، برّایی، قاطعیت و صید لحظه‌های حساس تاریخی‌ـ سیاسی توسط مسعود هستیم که درواقع همان کیفیت فرماندهی بی‌نظیر او را در کمینگاه‌های مقاومت و در سرفصلهای حیاتی به منصهٔ ظهور می‌رساند».


''«سند:''
=== مسعود رجوی، در سالگرد عملیات فروغ جاویدان ===
 
«رادیو، تلویزیون، مطبوعات مقامات و جشن می‌گیرد که سرنگون هنوز نشده … از روزها قبل مراسم مفصل یادبود تلفات، علاوه بر تهران بخصوص در غرب کشور و کرمانشاه. آتش‌بس و فروغ جاویدان از سرفصل‌ها و مقاطعی است که اثرگذاری عنصر انقلابی و عنصرمجاهد خلق و ارتش آزادی ملی درش درخشان بارز و آشکار می‌شود. از قضا هر چه زمان میگذره واضح تر و امسال برای سیزدهمین بار واضحتر از همیشه. هم از بابت اثرگذاشتن کیفی ارتش آزادی بخش در تحمیل آتش‌بس یا بقول دجال بقول خود خمینی زهر آتش‌بس و گل گرفتن درب تنور اون جنگ خانمان سوز که در حقیقت گل گرفتن همه رویاهای خلافت ابد مدت و تجدید امپراتوری عثمانی از جانب خمینی و رژیمش بود. تردیدی نیست که عنصر تعیین‌کننده داخلی ایرانی شما یعنی ارتش آزادیبخش بودید، و بعد هم درست وقتی که ارتجاع می‌خواست دنده عوض کند و مدار و میز جدیدی و شما مجددأ بلحاظ تاریخی و استراتژیک در برابرش قرار گرفتید در برابر رژیم خمینی. خوب حالا زمان گذشته و بروشنی میشه همه چیز را دید در آن روزگار سال ۶۱ ببعد این فقط مقاومت ایران و مجاهدین بودند که سیاست انقلابی صلح را پرچمداری می‌کردند. شعار استراتژیکی صلح صلح آزادی بود در برابر جنگ جنگ اختناق… تقریبأ همه، همه با هم باستثنأی مجاهدین و مقاومت ایران در جنگ ضد میهنی با خمینی بودند، ارتجاع و بورژوازی استحاله طلب و همین‌طور پشتیبانان خارجی خمینی. در واقع خمینی توانسته بود همه آنها را با خودش بکشاند… وقتی که وضع خمینی در صحنه‌های جنگ خیلی رو به تزلزل می‌رفت در مهر ماه۶۵ بازرگان به خمینی نوشت که مراجعات مکرر با ترس و تردید به حضور رهبری انقلاب کردهاند منظور رهبری ارتجاع است ولی همگی با جواب منفی یا سکوت و تندی روبرو شدهاند شنیدیم به مسئولین رده بالا فرمودهاید اگر خسته شدهاید زمین بگذارید دیگران را مأمور خواهم کرد و به آقایان مدرسین قم هم جواب دادهاید تا من زنده هستم در شرایط موجود صحبت از صلح و خاتمه جنگ نکنید. حتی تا دو سه هفته قبل از آتش‌بس قبل از قبول قطعنامه ۵۹۸ و نوشیدن جام زهربازهم خمینی تکرار می‌کرد اگر لازم باشد تا ۲۰ سال هم به جنگ ادامه خواهد داد. تا آنجا که به خمینی مربوط بود حتی اگر به بهای قربانی کردن همه مردم ایران هم بود طبعاً درنگ نمی‌کرد داستان قتل‌عام اینرا نشان می‌داد. اما بعد در یک چرخش ۱۸۰ درجهای به دلیل اینکه تا مرگش هم دلیل را نگفت گفت بعدأ می‌گویم از همه حرفهایی که گفته بود پایین آمد و برای حفظ نظام تن به آتش‌بس داد و نه صلح. حفظ نظام از دست کی چون تا به آنجایی که به عراق مربوط می‌شد عراق که از هفته دوم جنگ خواهان صلح بود قطعنامه‌های ملل متحد هست که همه را عراق امضا کرده‌است. تا آنجایی که به عراق مربوط می‌شد بلحاظ تاریخی و سوقالجیشی این را در خودش نمی‌دید که مثلاً ایران را تسخیر کند، تا آنجا که به رژیم خمینی مربوط می‌شد بدش نمی‌آمد از قضا که یک مقدار ازخاک ایران ویا یک استان مثلاً خوزستان دست عراق باشد تا بهانه داشته باشد رژیم. در اوایل جنگ یادتون هست که وقتی قوای عراقی در خاک ما بودند و ما با اونها از جلو روبرو بودیم از پشت سر رژیمیها بودندکه به ما شلیک می‌کردند بعد هم بچه‌ها را می‌بردند توی اهواز حاکم ضد شرعش شلاق می‌زدند و بهشتی صراحتأ گفته بود که ترجیح می‌دهیم خوزستان دست عراق باشد تا اینکه مجاهدین در تهران باشند و تهران دست مجاهدین باشد. خوشبختانه که با عملیات فروغ جاویدان تمام موهوماتی که می‌بافتند در مورد وابستگی ارتش آزادیبخش و مجاهدین به عراق یکباره فرو ریخت چون عراق آتش‌بس می‌خواست اما حرف آخر را مقاومت ایران زد. کما اینکه همیشه ما شعار صلح دادهایم و می‌دهیم و نه شعار آتش‌بس».
''شب شنبه ۱/۵/۶۷''
 
''نشست رهبری: طرح عملیاتی''
 
''سوژهٔ عملیات: ایران''
 
''هدف عملیات: تسخیر تهران''
 
''اسم عملیات: فروغ جاویدان''
 
''روز شنبه: آماده‌سازی و چک تسلیحات''
 
''شب یکشنبه: آماده‌کردن ماشینها و مستقرکردن سلاحهای نیمه‌سنگین''
 
''فرکانس عمومی: ۵۰۰''
 
''سرعت حرکت در روز: ۷۰کیلومتر''
 
''سرعت حرکت در شب: ۵۰کیلومتر''
 
''فاصلهٔ هر نفربر در روز ۳۵متر''
 
''فاصلهٔ هر نفربر در شب ۲۵متر»''
 
''‌پس از سخنرانی مسعود و مریم به سؤالهای حاضران پاسخ گفته می‌شود و مقرر می‌شود که نیروها به ۵بخش تقسیم و عملیات در ۵مرحله، اشغال اسلام‌آباد، سپس باختران، پس از آن همدان، بعداً قزوین و سرانجام با اشغال جماران و صدا و سیمای تهران به انجام برسد. سرعت اتومبیلها را در طول روز و شب مشخص کردند، از انجام هر کار اضافی و حاشیه‌ای نیروها منع می‌شوند و هر تیپ مأموریت خاصی را به‌عهده گرفته‌است. قرار است هرگونه مقاومتی سرکوب شود. گفته شده که اغلب نیروهای نظامی و انتظامی منطقه هماهنگ هستند که فهرست دستگیرشدگان از نیروها متأسفانه به‌نحوی مؤید این ادعاست. قرار بوده زخمیها را برای مداوا به منازل مردم بسپارند و پس از پایان عملیات نسبت به جمع‌آوری آنان اقدام کنند. کشته‌شدگان را چون پسر وهب در کربلا رها کنند. قرار بوده پس از اشغال شهرها انتظامات آن را به دست مردم حامی بسپارند. در خصوص احتمال حملهٔ نیروهای اسلام تنها امکان حملهٔ هوایی را محتمل دانسته که گفته‌اند پیش‌بینی لازم شده‌است و ظاهراً برای استفاده از هوانیروز باختران تعدادی خلبان نیز با خود آورده بودند…''
 
''ابزار و وسایلی که با خود آورده بودند اغلب تندرو بوده و نفربرهای تندرو با خود آورده بودند. نیروها را برای انجام پدافند آموزش و دستور نداده بودند و در کل، مسیر کاروان روی آسفالت مشخص شده بود…''
 
''«عملیات بزرگ مرصاد از آن‌جهت بزرگ است که خطر بزرگی را از کشور دفع کرد و چنان‌چه منافقین موفق می‌شدند به شهر کرمانشاه دست یابند، که امکانش در آن وضعیت چندان بعید به‌نظر نمی‌رسید، شرایط سختی در منطقهٔ غرب به‌وجود می‌آمد.''
 
''وجود پادگان اباذر، الله‌اکبر و سلمان که از دژهای محکم نظامی در غرب هستند و نیروهای مأمور پدافند منطقه،  نتوانستند مانع حرکت کاروان شوند».''
 
پایان نقل قول از گزارش «ویژه و خیلی محرمانه» فرماندهی کمیته‌های رژیم دربارهٔ عملیات فروغ جاویدان
 
== عملیات فروغ جاویدان از دید مریم و مسعود رجوی ==
=== بخش‌هایی از سخنرانی مریم رجوی، رئیس جمهور برگزیدهٔ مقاومت ایران ===
از نظر عقیدتی فروغ جاویدان بزرگترین و عالیترین نمود فدا و صداقت مجاهدین در تک‌تک کلمات حقه‌شان بود. به همین دلیل هم بود که تمامی تبلیغات زهرآگین علیه مجاهدین را دود کرد و همه، چه در ایران و چه در جهان، استقلال مجاهدین و پاکباختگی آنها را در راه خدا و خلق دیدند. این فدای بزرگ با همهٔ جاودانه‌فروغهایش، مجاهدین را از نظر عقیدتی تکان داد. درواقع فروغ جاویدان برای ما سکوی پرش به دنیای نوینی از نظر ارتقای عقیدتی بود که محصولش در یک کلام صیقل خوردن اراده‌ها و تغییر و ارتقای کیفی انگیزشهای انقلابی در تک‌تک مجاهدین و رزمندگان ارتش آزادی بود. در این اعتلای عقیدتی باید گفت که هر قطرهٔ خون شهیدان فروغ جاویدان به‌نحوی کاملاً بارز و محسوس متصاعد شده و به‌صورت نسیم عطرآگین رهایی، قلبها و ضمایر مجاهدین را دگرگون کرده‌است. تغییر و تحولی که بلافاصله در میدان عمل، در آموزشها و در مواجهه با مشکلات و معضلات منطقه، راهگشایی خارق‌العاده‌ای داشته‌است. البته منکر نمی‌شوم که فهم این مقوله قدری مشکل است؛ ولی من فکر می‌کنم اینها صفحاتی از تاریخ مجاهدین است که انشاءالله بعد از پیروزیشان بتوانند آن را به تمام و کمال برای مردم ایران باز کنند. هر ناظر بی‌طرفی هم می‌تواند در گفتگو با تک‌تک مجاهدین و در کارها و مسئولیتهای آنها، آثار این تحول را با مثالها و موارد مشخص جویا شود و به‌چشم ببیند. اگر از من یا هر مجاهد خلق دیگری بپرسید که آیا ورود به این دنیای نوین بدون فروغ جاویدان میسر بود، قطعاً پاسخ همه ازجمله من منفی است و اگر شهیدان فروغ جاویدان را، فدیه‌های مجاهدین در طول این سه سال تلقی کنیم، درواقع بهرهٔ خونهایشان در اعتلای سازمان و ارتش آزادی خیلی بالا و خیلی ممتاز و استثنایی است و این‌جاست که قدر و شأن این شهیدان نیز برای ما بیشتر روشن می‌شود. البته طبیعی است که چنین دستاوردی را ما قبل از هر چیز مدیون اوج هوشیاری، مسئولیت‌پذیری، برّایی، قاطعیت و صید لحظه‌های حساس تاریخی‌ـ سیاسی توسط مسعود هستیم که درواقع همان کیفیت فرماندهی بی‌نظیر او را در کمینگاه‌های مقاومت و در سرفصلهای حیاتی به منصهٔ ظهور می‌رساند.
 
مریم رجوی ـ شهریور ۷۰
 
مصاحبه ـ به‌مناسبت سالگرد تأسیس سازمان مجاهدین خلق ایران
 
=== بخشهایی از سخنرانی مسعود رجوی در سال۱۳۸۰ در سالگرد عملیات فروغ جاویدان ===
رادیو، تلویزیون، مطبوعات مقامات و جشن می‌گیرد که سرنگون هنوز نشده … از روزها قبل مراسم مفصل یادبود تلفات، علاوه بر تهران بخصوص در غرب کشور و کرمانشاه. آتش‌بس و فروغ جاویدان از سرفصل‌ها و مقاطعی است که اثرگذاری عنصر انقلابی و عنصرمجاهد خلق و ارتش آزادی ملی درش درخشان بارز و آشکار می‌شود. از قضا هر چه زمان میگذره واضح تر و امسال برای سیزدهمین بار واضحتر از همیشه. هم از بابت اثرگذاشتن کیفی ارتش آزادی بخش در تحمیل آتش‌بس یا بقول دجال بقول خود خمینی زهر آتش‌بس و گل گرفتن درب تنور اون جنگ خانمان سوز که در حقیقت گل گرفتن همه رویاهای خلافت ابد مدت و تجدید امپراتوری عثمانی از جانب خمینی و رژیمش بود. تردیدی نیست که عنصر تعیین‌کننده داخلی ایرانی شما یعنی ارتش آزادیبخش بودید، و بعد هم درست وقتی که ارتجاع می‌خواست دنده عوض کند و مدار و میز جدیدی و شما مجددأ بلحاظ تاریخی و استراتژیک در برابرش قرار گرفتید در برابر رژیم خمینی. خوب حالا زمان گذشته و بروشنی میشه همه چیز را دید در آن روزگار سال ۶۱ ببعد این فقط مقاومت ایران و مجاهدین بودند که سیاست انقلابی صلح را پرچمداری می‌کردند. شعار استراتژیکی صلح صلح آزادی بود در برابر جنگ جنگ اختناق.
 
تقریبأ همه، همه با هم باستثنأی مجاهدین و مقاومت ایران در جنگ ضد میهنی با خمینی بودند، ارتجاع و بورژوازی استحاله طلب و همین‌طور پشتیبانان خارجی خمینی. در واقع خمینی توانسته بود همه آنها را با خودش بکشاند.
 
وقتی که وضع خمینی در صحنه‌های جنگ خیلی رو به تزلزل می‌رفت در مهر ماه۶۵ بازرگان به خمینی نوشت که مراجعات مکرر با ترس و تردید به حضور رهبری انقلاب کردهاند منظور رهبری ارتجاع است ولی همگی با جواب منفی یا سکوت و تندی روبرو شدهاند شنیدیم به مسئولین رده بالا فرمودهاید اگر خسته شدهاید زمین بگذارید دیگران را مأمور خواهم کرد و به آقایان مدرسین قم هم جواب دادهاید تا من زنده هستم در شرایط موجود صحبت از صلح و خاتمه جنگ نکنید. حتی تا دو سه هفته قبل از آتش‌بس قبل از قبول قطعنامه ۵۹۸ و نوشیدن جام زهربازهم خمینی تکرار می‌کرد اگر لازم باشد تا ۲۰ سال هم به جنگ ادامه خواهد داد. تا آنجا که به خمینی مربوط بود حتی اگر به بهای قربانی کردن همه مردم ایران هم بود طبعاً درنگ نمی‌کرد داستان قتل‌عام اینرا نشان می‌داد. اما بعد در یک چرخش ۱۸۰ درجهای به دلیل اینکه تا مرگش هم دلیل را نگفت گفت بعدأ می‌گویم از همه حرفهایی که گفته بود پایین آمد و برای حفظ نظام تن به آتش‌بس داد و نه صلح. حفظ نظام از دست کی چون تا به آنجایی که به عراق مربوط می‌شد عراق که از هفته دوم جنگ خواهان صلح بود قطعنامه‌های ملل متحد هست که همه را عراق امضا کرده‌است. تا آنجایی که به عراق مربوط می‌شد بلحاظ تاریخی و سوقالجیشی این را در خودش نمی‌دید که مثلاً ایران را تسخیر کند، تا آنجا که به رژیم خمینی مربوط می‌شد بدش نمی‌آمد از قضا که یک مقدار ازخاک ایران ویا یک استان مثلاً خوزستان دست عراق باشد تا بهانه داشته باشد رژیم. در اوایل جنگ یادتون هست که وقتی قوای عراقی در خاک ما بودند و ما با اونها از جلو روبرو بودیم از پشت سر رژیمیها بودندکه به ما شلیک می‌کردند بعد هم بچه‌ها را می‌بردند توی اهواز حاکم ضد شرعش شلاق می‌زدند و بهشتی صراحتأ گفته بود که ترجیح می‌دهیم خوزستان دست عراق باشد تا اینکه مجاهدین در تهران باشند و تهران دست مجاهدین باشد. خوشبختانه که با عملیات فروغ جاویدان تمام موهوماتی که می‌بافتند در مورد وابستگی ارتش آزادیبخش و مجاهدین به عراق یکباره فرو ریخت چون عراق آتش‌بس می‌خواست اما حرف آخر را مقاومت ایران زد. کما اینکه همیشه ما شعار صلح دادهایم و می‌دهیم و نه شعار آتش‌بس.


== پانویس ==
== پانویس ==
۱٬۶۶۴

ویرایش