۱٬۶۵۱
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۶۲: | خط ۶۲: | ||
سایت تریبون زمانه در مطلبی با عنوان غزاله علیزاده خالق «خانه ادریسی ها» به روایت سایرین درباره رمان خانه ادریسیها نوشته است:<blockquote>«یکی از مولفهها که خانه ادریسیها را منحصر به فرد میکند دست بردن در شکل واقعیت و ساخت موقعیتهایی است که اساساً مصداق بیرونی ندارند. خانه ادریسیها داستان شهری است به نام «عشق آباد» و گروهی به قدرت رسیده که وارد شهر شدهاند تا حق ستمدیدگان را از ثروتمندان بگیرند و آنها را از خانه هاشان بیرون کنند. همه ماجرا در خانهای «بزرگ و کهنه» میگذرد. رمانی مفصل و دو جلدی که تمام فضاهایش انگار در ساعاتی گرگ و میش و مبهم میگذرد که نه میتوانیم به واقعیتهای آنچه میبینیم دست بزنیم و نه به سادگی از فضای وهم آلود آنچه میخوانیم عبور کنیم. او در این کتاب تاریخ شکستخوردگان را به نحوی دیگر روایت کرده است؛ همانطور که تاریخ خودش را در جدال با بیماری سرطان. علیزاده که ۲۷ بهمن ۱۳۲۷ در مشهد به دنیا آمده بود پنج سال پس از انتشار خانه ادریسیها در سال ۱۳۷۰ یک روز به قصد نابودی خود به رامسر رفت و اهالی «جواهرده» در حالی او را پیدا کرده بودند که با کمی فاصله از زمین داشت به خلق لحظههایی فکر میکرد که در «خانه ادریسیها» یکبار زندگیاش کرده بود.»<ref name=":2" /></blockquote>صدف بیکامی در مورد رمان خانه ادریسیها مینویسد:<blockquote>«داستان رمان خانه ادریسی ها بیشتر حول محور چند شخصیت به نامهای خانم ادریسی، وهاب و لقا در این خانه میچرخد. به نظر میرسد که این رمان بیشتر از هر چیز داستان آدمها است. داستان آدم هایی با ابعاد شخصیتی متفاوت و در جایگاه اجتماعی خاص خودشان؛ در این میان شاید نگاهی ویژه به وضعیت زنان در اجتماع شده است. زنان رمان خانه ادریسی ها شاید هر کدام به نوعی تحت تاثیر نظامی مردسالار و مقتدر قرار گرفته اند که البته هر کدام با شخصیتی متمایز در چارچوب اجتماع و در مقابل این مردسالاری قرار میگیرند. این نگاه غزاله علیزاده تنها در این رمان دیده نمیشود بلکه در اغلب آثار وی، او به جنبه زندگی خانوادگی و هم آنچه در اجتماع زمانش میگذشته، پرداخته و نقش زنان و مردان را در آن بیان کرده است. رمان خانه ادریسی ها همچنین به نوعی به بررسی وضعیت انسان به ویژه زنان در محیط سنتی و خرافی اشرافیت میپردازد. نگاه او به گونهای است که اشرافیت را با آن ظاهر پر طمطراق، با خرافه و عقب افتادگی هایی که دارا بوده است را با نگاهی تیز به شدت نقد میکند.</blockquote><blockquote>به نظر میرسد که سرنوشت زنان در نسلهای مختلف یکی از دغدغههای غزاله علیزاده در رمان خانه «ادریسی ها» بوده است. او در این رمان سرنوشت چند زن از خاندان ادریسی ها را به صورت کلیدی مورد پردازش خود قرار داده است. زنانی که هر کدام به گونهای یا زندگی خود را از دست دادهاند یا حق شاد زیستن را.»<ref>[https://netnevesht.com/%D8%AE%D8%A7%D9%86%D9%87-%D8%A7%D8%AF%D8%B1%DB%8C%D8%B3%DB%8C-%D9%87%D8%A7/ ادبیات ایرانخانه ادریسی ها نوشتهی غزاله علیزاده] - نت نوشت</ref></blockquote> | سایت تریبون زمانه در مطلبی با عنوان غزاله علیزاده خالق «خانه ادریسی ها» به روایت سایرین درباره رمان خانه ادریسیها نوشته است:<blockquote>«یکی از مولفهها که خانه ادریسیها را منحصر به فرد میکند دست بردن در شکل واقعیت و ساخت موقعیتهایی است که اساساً مصداق بیرونی ندارند. خانه ادریسیها داستان شهری است به نام «عشق آباد» و گروهی به قدرت رسیده که وارد شهر شدهاند تا حق ستمدیدگان را از ثروتمندان بگیرند و آنها را از خانه هاشان بیرون کنند. همه ماجرا در خانهای «بزرگ و کهنه» میگذرد. رمانی مفصل و دو جلدی که تمام فضاهایش انگار در ساعاتی گرگ و میش و مبهم میگذرد که نه میتوانیم به واقعیتهای آنچه میبینیم دست بزنیم و نه به سادگی از فضای وهم آلود آنچه میخوانیم عبور کنیم. او در این کتاب تاریخ شکستخوردگان را به نحوی دیگر روایت کرده است؛ همانطور که تاریخ خودش را در جدال با بیماری سرطان. علیزاده که ۲۷ بهمن ۱۳۲۷ در مشهد به دنیا آمده بود پنج سال پس از انتشار خانه ادریسیها در سال ۱۳۷۰ یک روز به قصد نابودی خود به رامسر رفت و اهالی «جواهرده» در حالی او را پیدا کرده بودند که با کمی فاصله از زمین داشت به خلق لحظههایی فکر میکرد که در «خانه ادریسیها» یکبار زندگیاش کرده بود.»<ref name=":2" /></blockquote>صدف بیکامی در مورد رمان خانه ادریسیها مینویسد:<blockquote>«داستان رمان خانه ادریسی ها بیشتر حول محور چند شخصیت به نامهای خانم ادریسی، وهاب و لقا در این خانه میچرخد. به نظر میرسد که این رمان بیشتر از هر چیز داستان آدمها است. داستان آدم هایی با ابعاد شخصیتی متفاوت و در جایگاه اجتماعی خاص خودشان؛ در این میان شاید نگاهی ویژه به وضعیت زنان در اجتماع شده است. زنان رمان خانه ادریسی ها شاید هر کدام به نوعی تحت تاثیر نظامی مردسالار و مقتدر قرار گرفته اند که البته هر کدام با شخصیتی متمایز در چارچوب اجتماع و در مقابل این مردسالاری قرار میگیرند. این نگاه غزاله علیزاده تنها در این رمان دیده نمیشود بلکه در اغلب آثار وی، او به جنبه زندگی خانوادگی و هم آنچه در اجتماع زمانش میگذشته، پرداخته و نقش زنان و مردان را در آن بیان کرده است. رمان خانه ادریسی ها همچنین به نوعی به بررسی وضعیت انسان به ویژه زنان در محیط سنتی و خرافی اشرافیت میپردازد. نگاه او به گونهای است که اشرافیت را با آن ظاهر پر طمطراق، با خرافه و عقب افتادگی هایی که دارا بوده است را با نگاهی تیز به شدت نقد میکند.</blockquote><blockquote>به نظر میرسد که سرنوشت زنان در نسلهای مختلف یکی از دغدغههای غزاله علیزاده در رمان خانه «ادریسی ها» بوده است. او در این رمان سرنوشت چند زن از خاندان ادریسی ها را به صورت کلیدی مورد پردازش خود قرار داده است. زنانی که هر کدام به گونهای یا زندگی خود را از دست دادهاند یا حق شاد زیستن را.»<ref>[https://netnevesht.com/%D8%AE%D8%A7%D9%86%D9%87-%D8%A7%D8%AF%D8%B1%DB%8C%D8%B3%DB%8C-%D9%87%D8%A7/ ادبیات ایرانخانه ادریسی ها نوشتهی غزاله علیزاده] - نت نوشت</ref></blockquote> | ||
== مرگ | == مرگ غزاله علیزاده == | ||
[[پرونده:مزار غراله علیزاده.JPG|جایگزین=سنگ مزار غزاله علیزاده در امامزاده طاهر کرج|بندانگشتی|350x350پیکسل|سنگ مزار غزاله علیزاده در امامزاده طاهر کرج]] | [[پرونده:مزار غراله علیزاده.JPG|جایگزین=سنگ مزار غزاله علیزاده در امامزاده طاهر کرج|بندانگشتی|350x350پیکسل|سنگ مزار غزاله علیزاده در امامزاده طاهر کرج]] | ||
دربارهی مرگ غزاله علیزاده روایتهای گوناگونی وجود دارد. آنچه به طور رسمی در مورد مرگ او منتشر شدهاست خودکشی است. روایت دیگری نیز خبر از مرگ او به دست نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی میدهد. | دربارهی مرگ غزاله علیزاده روایتهای گوناگونی وجود دارد. آنچه به طور رسمی در مورد مرگ او منتشر شدهاست خودکشی است. روایت دیگری نیز خبر از مرگ او به دست نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی میدهد. | ||
خط ۶۸: | خط ۶۸: | ||
او را در امامزاده طاهر کرج به خاک سپردند.<ref name=":5" /> | او را در امامزاده طاهر کرج به خاک سپردند.<ref name=":5" /> | ||
=== روایت خودکشی | === روایت خودکشی غزاله علیزاده === | ||
غزاله علیزاده از بیماری سرطان رنج میبرد. گفته میشود دو بار اقدام به خودکشی کردهبود که ناموفق بوده است. درروز جمعه ۲۱ اردیبهشت ۱۳۷۵ برابر با ۱۰ مه ۱۹۹۶چند تن از اهالی روستای جواهرده در جنگلهای اطراف رامسر جسد او را در حالیکه از درختی حلقآویز شده بود، یافتند. او دو روز پیش از حادثه از مشهد به رامسر رفته بود. در جیب او ظرف خالی قرص پیدا شده بود.<ref name=":1" /> | غزاله علیزاده از بیماری سرطان رنج میبرد. گفته میشود دو بار اقدام به خودکشی کردهبود که ناموفق بوده است. درروز جمعه ۲۱ اردیبهشت ۱۳۷۵ برابر با ۱۰ مه ۱۹۹۶چند تن از اهالی روستای جواهرده در جنگلهای اطراف رامسر جسد او را در حالیکه از درختی حلقآویز شده بود، یافتند. او دو روز پیش از حادثه از مشهد به رامسر رفته بود. در جیب او ظرف خالی قرص پیدا شده بود.<ref name=":1" /> | ||
خط ۷۵: | خط ۷۵: | ||
«آقای دکتر براهنی و آقای گلشیری و کوشان عزیز! رسیدگی به نوشتههای ناتمام خودم را به شما عزیزان واگذار میکنم. ساعت یک و نیم است. خستهام. باید بروم. لطف کنید و نگذارید گموگور شوند و در صورت امکان چاپشان کنید. نمیگویم بسوزانید. از هیچ کس متنفر نیستم. برای دوستداشتن نوشتهام، نمیخواهم، تنها و خستهام برای همین میروم. دیگر حوصله ندارم. چقدر کلید در قفل بچرخانم و قدم بگذارم به خانهای تاریک. من غلام خانههای روشنم. از خانم دانشور عزیز خداحافظی میکنم. چقدر به همه و به من محبت کرده است. چقدر به او احترام میگذارم. بانوی رمان، بانوی عطوفت و یک هنرمند راست و درست. با شفقت بسیار. خداحافظ دوستان عزیزم.»<ref name=":0" /> | «آقای دکتر براهنی و آقای گلشیری و کوشان عزیز! رسیدگی به نوشتههای ناتمام خودم را به شما عزیزان واگذار میکنم. ساعت یک و نیم است. خستهام. باید بروم. لطف کنید و نگذارید گموگور شوند و در صورت امکان چاپشان کنید. نمیگویم بسوزانید. از هیچ کس متنفر نیستم. برای دوستداشتن نوشتهام، نمیخواهم، تنها و خستهام برای همین میروم. دیگر حوصله ندارم. چقدر کلید در قفل بچرخانم و قدم بگذارم به خانهای تاریک. من غلام خانههای روشنم. از خانم دانشور عزیز خداحافظی میکنم. چقدر به همه و به من محبت کرده است. چقدر به او احترام میگذارم. بانوی رمان، بانوی عطوفت و یک هنرمند راست و درست. با شفقت بسیار. خداحافظ دوستان عزیزم.»<ref name=":0" /> | ||
=== روایت قتل | === روایت قتل غزاله علیزاده === | ||
با انتشار خبر مرگ او، آن هم زمانی که نیروهای امنیتی سرگرم پروژه حذف فیزیکی نویسندگان و روشنفکران و شخصیت های مخالف حکومت بودند، این گفته مطرح شد که غزاله علیزاده به دست نیروهای امنیتی به قتل رسیده است.<ref name=":2">[https://www.tribunezamaneh.com/archives/146775 زادروز نویسندهای که به همه سیلی زد و رفت!] - تریبون زمانه</ref> | با انتشار خبر مرگ او، آن هم زمانی که نیروهای امنیتی سرگرم پروژه حذف فیزیکی نویسندگان و روشنفکران و شخصیت های مخالف حکومت بودند، این گفته مطرح شد که غزاله علیزاده به دست نیروهای امنیتی به قتل رسیده است.<ref name=":2">[https://www.tribunezamaneh.com/archives/146775 زادروز نویسندهای که به همه سیلی زد و رفت!] - تریبون زمانه</ref> | ||
ویرایش