قتل‌های زنجیره‌ای: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۴: خط ۱۴:
از جمله برخی از کشته‌شدگان عبارتند از: محمد مختاری، سعیدی سیرجانی، محمدجعفر پوینده، پیروز دوانی، داریوش فروهر، پروانه اسکندری، حمیدپورجاجی زاده به همراه پسر خردسالش که با چاقو به قتل رسیدند و ...
از جمله برخی از کشته‌شدگان عبارتند از: محمد مختاری، سعیدی سیرجانی، محمدجعفر پوینده، پیروز دوانی، داریوش فروهر، پروانه اسکندری، حمیدپورجاجی زاده به همراه پسر خردسالش که با چاقو به قتل رسیدند و ...


پس از قتل‌عام تابستان ۱۳۶۷، نظام جمهوری اسلام برای حفظ بقای خود و خاموش کردن صدای مخالفان کشتارهای برنامه‌ریزی شده و مخفیانه ی روشنفکران را آغاز کرد. رژیم ایران این سلسله قتل‌ها  را کشتن بسیار فجیع [[کاظم سامی|'''کاظم سامی''']] در سال ۱۳۶۷ آغاز کرد اما این قتل‌ها در سال‌های بعد اوج گرفته و تعداد قابل توجهی از روشنفکران را شامل شد. قتل‌های زنجیره‌ای در پاییز ۱۳۷۷ تبدیل به یک موضوع مطرح در فضای سیاسی  ایران شد و مورد توجه رسانه‌های خارجی و مردم ایران قرار گرفت. به ویژه اعتراف  برخی از عاملان و مرتبطان به قتلهای زنجیره‌ای در جریان جنگ‌های جناحی در حکومت، این موضوع را به یکی از بزرگترین چالش‌های سیاسی در ایران تبدیل کرد که همچنان آثار آن باقی است. در این دوران بنا به همین اعترافات برای همگان مشخص شد که قتل‌های زنجیره‌ای بخشی از برنامه‌ی [[وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی|'''وزارت اطلاعات''']] در سال‌های گذشته بوده است،  برنامه‌ای که یکسال پس از انقلاب ضدسلطنتی برای حذف فیزیکی دگراندیشان در داخل و خارج کشور آغاز شده بود و تنها در دوره‌های مختلف اوج بیشتر یا کمتری گرفت. سعید امامی یا سعید اسلامی، پیش از مرگش به معمای بسیاری از ترورها و قتل‌های حکومتی در دو دهه اخیر اعتراف کرده است. سعید امامی به بیش از ۱۰۰ ترور سیاسی و مذهبی و ده‌ها بمب‌گذاری و انفجار در ایران، اروپا، عربستان، ترکیه و کشورهای خلیج فارس اشاره می‌کند وی در دوره ریاست جمهوری اکبر رفسنجانی و وزارت [[علی فلاحیان|'''علی فلاحیان''']]،  در مقام معاونت امنیتی وزارت اطلاعات برهمه‌ی تحرکات و عملیات شبکه‌های اطلاعاتی و اجرایی این وزارت‌خانه اشراف داشته است. قدرت و نفوذ سعید امامی در جریان قتل‌های زنجیره‌ای نتیجه‌ی امرپذیری مستقیم وی از دستوراتی بود که توسط شخص خامنه‌ای و هاشمی رفسنجانی صادر می‌شد. سعید امامی در جریان افشا شدن قتل‌های زنجیره ای برای جلوگیری از افشای بیشتر وقایع قربانی و در اثر خوردن داروی نظافت کشته شد. سال‌ها بعد مصطفی پورمحمدی از اعضای هیئت مرگ در  حریان [[قتل عام ۶۷|'''قتل‌عام ۶۷''']]، و وزیر سابق دادگستری اعتراف کرد که قتل‌های زنجیره‌ای توسط وزارت اطلاعات خودسرانه نبوده است. این برای اولین بار بود که یکی از مقامات بالای رژیم ایران به این موضوع اعتراف کردند.
پس از قتل‌عام تابستان ۱۳۶۷، نظام جمهوری اسلام برای حفظ بقای خود و خاموش کردن صدای مخالفان کشتارهای برنامه‌ریزی شده و مخفیانه ی روشنفکران را آغاز کرد. رژیم ایران این سلسله قتل‌ها  را کشتن بسیار فجیع [[کاظم سامی|'''کاظم سامی''']] در سال ۱۳۶۷ آغاز کرد اما این قتل‌ها در سال‌های بعد اوج گرفته و تعداد قابل توجهی از روشنفکران را شامل شد. قتل‌های زنجیره‌ای در پاییز ۱۳۷۷ تبدیل به یک موضوع مطرح در فضای سیاسی  ایران شد و مورد توجه رسانه‌های خارجی و مردم ایران قرار گرفت. به ویژه اعتراف  برخی از عاملان و مرتبطان به قتلهای زنجیره‌ای در جریان جنگ‌های جناحی در حکومت، این موضوع را به یکی از بزرگترین چالش‌های سیاسی در ایران تبدیل کرد که همچنان آثار آن باقی است. در این دوران بنا به همین اعترافات برای همگان مشخص شد که قتل‌های زنجیره‌ای بخشی از برنامه‌ی [[وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی|'''وزارت اطلاعات''']] در سال‌های گذشته بوده است،  برنامه‌ای که یکسال پس از انقلاب ضدسلطنتی برای حذف فیزیکی دگراندیشان در داخل و خارج کشور آغاز شده بود و تنها در دوره‌های مختلف اوج بیشتر یا کمتری گرفت. سعید امامی یا سعید اسلامی، پیش از مرگش به معمای بسیاری از ترورها و قتل‌های حکومتی در دو دهه اخیر اعتراف کرده است. سعید امامی به بیش از ۱۰۰ ترور سیاسی و مذهبی و ده‌ها بمب‌گذاری و انفجار در ایران، اروپا، عربستان، ترکیه و کشورهای خلیج فارس اشاره می‌کند وی در دوره ریاست جمهوری اکبر رفسنجانی و وزارت [[علی فلاحیان|'''علی فلاحیان''']]،  در مقام معاونت امنیتی وزارت اطلاعات برهمه‌ی تحرکات و عملیات شبکه‌های اطلاعاتی و اجرایی این وزارت‌خانه اشراف داشته است. قدرت و نفوذ سعید امامی در جریان قتل‌های زنجیره‌ای نتیجه‌ی امرپذیری مستقیم وی از دستوراتی بود که توسط شخص خامنه‌ای و هاشمی رفسنجانی صادر می‌شد. سعید امامی در جریان افشا شدن قتل‌های زنجیره ای برای جلوگیری از افشای بیشتر وقایع قربانی شد و در اثر خوراندن داروی نظافت کشته شد. سال‌ها بعد مصطفی پورمحمدی از اعضای هیئت مرگ در  حریان [[قتل عام ۶۷|'''قتل‌عام ۶۷''']]، و وزیر سابق دادگستری اعتراف کرد که قتل‌های زنجیره‌ای توسط وزارت اطلاعات خودسرانه نبوده است. این برای اولین بار بود که یکی از مقامات بالای رژیم ایران به این موضوع اعتراف کردند.
[[پرونده:حمید پورجاجی زاده.JPG|جایگزین=حمید پورجاجی زاده و فرزندش اروند با چاقو به قتل رسیدند|بندانگشتی|حمید پورجاجی زاده و فرزندش اروند با چاقو به قتل رسیدند]]
[[پرونده:حمید پورجاجی زاده.JPG|جایگزین=حمید پورجاجی زاده و فرزندش اروند با چاقو به قتل رسیدند|بندانگشتی|حمید پورجاجی زاده و فرزندش اروند با چاقو به قتل رسیدند]]
با وجود افشای سیستماتیک بودن قتل‌های زنجیره‌ای  [[علی خامنه‌ای]] در این رابطه هیچ مسئولیتی نپذیرفته و در این رابطه هیچ موضعی نگرفت. این در حالی است که متهمان به انجام قتل‌های زنجیره‌ای بعضا اعلام کردند که هیچ‌یک از مقتولان را نمی‌شناختند و کشتن آن‌ها را بخشی از مأموریت سازمانی خود می‌دانستند. متهمان دستگیر شده در قتل‌های زنجیره‌ای تماما پس از چند سال آزاد شده و برخی نیز به خارج از کشور رفتند.  
با وجود افشای سیستماتیک بودن قتل‌های زنجیره‌ای  [[علی خامنه‌ای]] در این رابطه هیچ مسئولیتی نپذیرفته و در این رابطه هیچ موضعی نگرفت. این در حالی است که متهمان به انجام قتل‌های زنجیره‌ای بعضا اعلام کردند که هیچ‌یک از مقتولان را نمی‌شناختند و کشتن آن‌ها را بخشی از مأموریت سازمانی خود می‌دانستند. متهمان دستگیر شده در قتل‌های زنجیره‌ای تماما پس از چند سال آزاد شده و برخی نیز به خارج از کشور رفتند.  
خط ۲۵: خط ۲۵:
* ۴ـ قتل‌های خارج از کشور
* ۴ـ قتل‌های خارج از کشور
* ۵ ـ قتل‌های سیاسی زنجیره‌ای
* ۵ ـ قتل‌های سیاسی زنجیره‌ای
در هرکدام این کشتار و قتل وعام‌ها، تقریباً گروه‌های سیاسی و فرهنگی مشخصی مورد کشتار قرار گرفته‌اند. سال‌های ۵۷–۵۸ عمدتاً سران حکومت پیشین، سال‌های ۶۰–۶۱ '''[[سازمان مجاهدین خلق ایران|مجاهدین خلق]]''' و '''[[سازمان چریک‌های فدایی خلق ایران|چریک‌های فداییان خلق]]''' و سایر گروه‌های چپ‌گرا، سال ۱۳۶۷، مجاهدین و چپ‌های محبوس در زندان‌های رژیم ایران، در کشتار و قتل‌های خارج از کشور تمامی گروه‌های سیاسی و فرهنگی، و در قتل‌های زنجیره‌ای بیشتر اهل قلم، قربانیان کشتار نظام جمهوری اسلامی بودند. در تمامی این دوران، گروهی از اقلیت‌های مذهبی، به‌ویژه تعداد قابل توجه‌ای از بهاییان و مسیحیان نیز به قتل رسیدند.<ref name=":0">[https://shahrvand.com/archives/44230 قتل‌های زنجیره‌ای؛ پنجمین کشتار بزرگ حکومت اسلامی - سایت شهروند]</ref>  
در هرکدام این کشتارها و قتل عام‌ها، تقریباً گروه‌های سیاسی و فرهنگی مشخصی هدف کشتار قرار گرفته‌اند. سال‌های ۵۷–۵۸ عمدتاً سران حکومت پیشین، سال‌های ۶۰–۶۱ '''[[سازمان مجاهدین خلق ایران|مجاهدین خلق]]''' و '''[[سازمان چریک‌های فدایی خلق ایران|چریک‌های فداییان خلق]]''' و سایر گروه‌های چپ‌گرا، سال ۱۳۶۷، مجاهدین و چپ‌های محبوس در زندان‌های رژیم ایران، در کشتار و قتل‌های خارج از کشور تمامی گروه‌های سیاسی و فرهنگی، و در قتل‌های زنجیره‌ای بیشتر اهل قلم، قربانیان کشتار نظام جمهوری اسلامی بودند. در تمامی این دوران، گروهی از اقلیت‌های مذهبی، به‌ویژه تعداد قابل توجه‌ای از بهاییان و مسیحیان نیز به قتل رسیدند.<ref name=":0">[https://shahrvand.com/archives/44230 قتل‌های زنجیره‌ای؛ پنجمین کشتار بزرگ حکومت اسلامی - سایت شهروند]</ref>  


== آغاز قتل‌های زنجیره‌ای ==
== آغاز قتل‌های زنجیره‌ای ==
پس از قتل و عام و کشتار بزرگ در تابستان ۱۳۶۷، نظام جمهوری اسلامی که بر این باور بود که کار مخالفین را یک سره کرده است، مرحله کشتارهای برنامه‌ریزی شده و سیستماتیک روشنفکران و روشنگران و مخالفان را آغاز کرد. به‌کارگیری خذف فیزیک یا  ''تک‌زنی'' یا  در یک جمعیت انفجار یا بستن رگبار، شیوه‌ای برای این مرحله از کشتار را در دستور کار قرار داد. روشنگران و روشنفکران فرهنگی و کسانی که برای حکومت اسلامی خطرناک تشخیص داده می‌شدند، هدف نخست این کشتار بودند. رژیم ایران این شیوه را با قتل فجیع دکتر [[کاظم سامی|'''کاظم سامی''']] آغاز کرد.<ref name=":0" />[[پرونده:زنجیره2.JPG|بندانگشتی|274x274پیکسل|داریوش فروهر، پروانه اسکندری، محمد مختاری و محمدجعفر پوینده|جایگزین=قتل‌های زنجیره‌ای]]قتل‌های سیاسی و زنجیره‌ای حکومتی در پاییز ۱۳۷۷، به نقطه عطفی در تاریخ سرکوب دگراندیشان و روشنفکران ایران تبدیل شده است. به‌ویژ با افشای این جنایت‌های فجیع، و اعتراف رژیم ایران به دست داشتن برخی از مأموران امنیتی در این قتل‌ها، نتیجه‌ی بررسی این پرونده و تلاش و اعتراض خانواده‌ی قربانیان، به یکی از بزرگترین چالش دادخواهی برای نظام جمهوری اسلامی تبدیل شد. هم‌چنان‌که بعدها روشن شد حذف فیزیکی دگراندیشان و مخالفان، بخشی از برنامه‌ی عادی [[وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی|'''وزارت اطلاعات''']] رژیم ایران است؛ اما نهادهای قضایی حاضر به پیگیری دقیق پرونده نشدند؛ و سرانجام، آن را به پرونده‌ای جنایی تقلیل دادند. در این پرونده هم، مشابه جنایت‌های سازمان‌یافته‌ی پیشین، مقامات عالی‌رتبه امنیتی حکومت و حامیانشان، کماکان از مصونیت قضایی برخوردار بودند.<ref>[https://iranintl.com/%D8%AF%DB%8C%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%87/%D8%A7%D8%B2-%D8%AE%D9%88%D8%A7%D8%B3%D8%AA-%D8%AF%D8%A7%D8%AF%D8%B1%D8%B3%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D8%A7%D8%B1%D8%A7%D8%AF%D9%87-%D8%AF%D8%A7%D8%AF%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%87%DB%8C از خواست دادرسی به اراده دادخواهی - سایت ایران اینترنشنال]</ref>
پس از قتل عام و کشتار بزرگ در تابستان ۱۳۶۷، نظام جمهوری اسلامی که بر این باور بود که کار مخالفین را یک سره کرده است، مرحله کشتارهای برنامه‌ریزی شده و سیستماتیک روشنفکران و روشنگران و مخالفان را آغاز کرد. به‌کارگیری خذف فیزیکی یا  ''تک‌زنی'' یا  انفجار در یک جمعیت یا بستن رگبار، شیوه‌ای برای این مرحله از کشتار را در دستور کار قرار داد. روشنگران و روشنفکران فرهنگی و کسانی که برای حکومت اسلامی خطرناک تشخیص داده می‌شدند، هدف نخست این کشتار بودند. رژیم ایران این شیوه را با قتل فجیع دکتر [[کاظم سامی|'''کاظم سامی''']] آغاز کرد.<ref name=":0" />[[پرونده:زنجیره2.JPG|بندانگشتی|274x274پیکسل|داریوش فروهر، پروانه اسکندری، محمد مختاری و محمدجعفر پوینده|جایگزین=قتل‌های زنجیره‌ای]]قتل‌های سیاسی و زنجیره‌ای حکومتی در پاییز ۱۳۷۷، به نقطه عطفی در تاریخ سرکوب دگراندیشان و روشنفکران ایران تبدیل شده است. به‌ویژ با افشای این جنایت‌های فجیع، و اعتراف رژیم ایران به دست داشتن برخی از مأموران امنیتی در این قتل‌ها، نتیجه‌ی بررسی این پرونده و تلاش و اعتراض خانواده‌ی قربانیان، به یکی از بزرگترین چالش‌های دادخواهی برای نظام جمهوری اسلامی تبدیل شد. هم‌چنان‌که بعدها روشن شد حذف فیزیکی دگراندیشان و مخالفان، بخشی از برنامه‌ی عادی [[وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی|'''وزارت اطلاعات''']] رژیم ایران است؛ اما نهادهای قضایی حاضر به پیگیری دقیق پرونده نشدند؛ و سرانجام، آن را به پرونده‌ای جنایی تقلیل دادند. در این پرونده هم، مشابه جنایت‌های سازمان‌یافته‌ی پیشین، مقامات عالی‌رتبه امنیتی حکومت و حامیانشان، کماکان از مصونیت قضایی برخوردار بودند.<ref>[https://iranintl.com/%D8%AF%DB%8C%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%87/%D8%A7%D8%B2-%D8%AE%D9%88%D8%A7%D8%B3%D8%AA-%D8%AF%D8%A7%D8%AF%D8%B1%D8%B3%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D8%A7%D8%B1%D8%A7%D8%AF%D9%87-%D8%AF%D8%A7%D8%AF%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%87%DB%8C از خواست دادرسی به اراده دادخواهی - سایت ایران اینترنشنال]</ref>


داریوش فروهر و پروانه اسکندری، دو تن از سرشناس‌ترین چهره‌های سیاسی و ملی ایران، در روز اول آذرماه ۱۳۷۷، در منزل خود در شهر تهران با ضربات چاقو توسط مأموران وزارت اطلاعات نظام جمهوری اسلامی به طرز فجیعی به قتل رسیدند. به فاصله‌ی چند روز از این فاجعه، پس از مدت‌ها بی‌خبری از دو عضو کانون نویسندگان ایرا یعنی محمد مختاری و محمدجعفر پوینده که چند روز از منزلشان خارج شده بودند و دیگر به خانه‌هایشان بازنگشته بودند، پیکر بی‌جان آن‌ها در روزهای دوازدهم و هجدهم آذرماه همان سال، در جاده‌های حومه‌ی شهر تهران پیدا شد.
داریوش فروهر و پروانه اسکندری، دو تن از سرشناس‌ترین چهره‌های سیاسی و ملی ایران، در روز اول آذرماه ۱۳۷۷، در منزل خود در شهر تهران با ضربات چاقو توسط مأموران وزارت اطلاعات نظام جمهوری اسلامی به طرز فجیعی به قتل رسیدند. به فاصله‌ی چند روز از این فاجعه، پس از مدت‌ها بی‌خبری از دو عضو کانون نویسندگان ایران ایرا یعنی محمد مختاری و محمدجعفر پوینده که چند روز از منزلشان خارج شده بودند و دیگر به خانه‌هایشان بازنگشته بودند، پیکر بی‌جان آن‌ها در روزهای دوازدهم و هجدهم آذرماه همان سال، در جاده‌های حومه‌ی شهر تهران پیدا شد.


ماجرای قتل‌های زنجیره‌ای به سرعت رسانه‌ای شد؛ و به مطبوعات نسبتاً آزاد آن زمان راه یافت. این قتل‌های سیاسی زنجیره‌ای با فتوای مقامات بالای برخی از روحانیان حکومتی توسط تیم '''[[وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی|وزارت اطلاعات]]''' در دوران وزارت '''[[علی فلاحیان]]''' که وزیر اطلاعات دولت علی‌اکبر هاشمی رفسنجانی بود؛ و قربانعلی دُری نجف‌آبادی وزیر اطلاعات دولت '''[[سید محمد خاتمی|محمد خاتمی]]'''، انجام گرفته است.<ref name=":1">[https://www.dw.com/fa-ir/iran/a-49521760 پورمحمدی: قتل‌های زنجیره‌ای خودسرانه نبود، در سیستم اتفاق افتاد - سایت دویچه‌وله فارسی]</ref>  
ماجرای قتل‌های زنجیره‌ای به سرعت رسانه‌ای شد؛ و به مطبوعات نسبتاً آزاد آن زمان راه یافت. این قتل‌های سیاسی زنجیره‌ای با فتوای مقامات بالای برخی از روحانیان حکومتی توسط تیم '''[[وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی|وزارت اطلاعات]]''' در دوران وزارت '''[[علی فلاحیان]]''' که وزیر اطلاعات دولت علی‌اکبر هاشمی رفسنجانی بود؛ و قربانعلی دُری نجف‌آبادی وزیر اطلاعات دولت '''[[سید محمد خاتمی|محمد خاتمی]]'''، انجام گرفته است.<ref name=":1">[https://www.dw.com/fa-ir/iran/a-49521760 پورمحمدی: قتل‌های زنجیره‌ای خودسرانه نبود، در سیستم اتفاق افتاد - سایت دویچه‌وله فارسی]</ref>  


== ابعاد قتل‌های زنجیره‌ای ==
== ابعاد قتل‌های زنجیره‌ای ==
هرچند که حکومت جمهوری اسلامی رسماً به قتل‌های زنجیره‌ای اعتراف کرد؛ و آن را به ۴ تن تقلیل داد، اما قتل‌های زنجیره‌ای دارای ابعادی بسیار وسیع‌تری بود. ترور و قتل‌های خارج از کشور نظیر قتل قربانیان پرونده‌ی میکونوس، صادق شرافکندی، همایون اردلان، فتاح عبدلی، نوری دهکردی و همایون اردلان و هم‌چنین ترور [[عبدالرحمان قاسملو|'''عبدالرحمن قاسملو''']] و فریدون فرخزاد، از جمله قتل‌های زنجیره‌ای به‌شمار می‌رود.<ref name=":1" />  
هرچند که حکومت جمهوری اسلامی رسماً به قتل‌های زنجیره‌ای اعتراف کرد؛ و آن را به ۴ تن تقلیل داد، اما قتل‌های زنجیره‌ای دارای ابعاد بسیار وسیع‌تری بود. ترور و قتل‌های خارج از کشور نظیر قتل قربانیان پرونده‌ی میکونوس، صادق شرفکندی، همایون اردلان، فتاح عبدلی، نوری دهکردی و همایون اردلان و هم‌چنین ترور [[عبدالرحمان قاسملو|'''عبدالرحمن قاسملو''']] و فریدون فرخزاد، از جمله قتل‌های زنجیره‌ای به‌شمار می‌رود.<ref name=":1" />  


ناصر زرافشان، وکیل تعدادی‌از خانواده‌های قربانیان قتل‌های سیاسی حکومتی، موثق‌ترین فردی بود که اطلاعات این قتل‌ها را افشا کرد. آقای زرافشان طی مقاله‌ای ۳۴ مورد قتل مشکوک در دوران سعید امامی را درج کرده بود. ناصر زرافشان نام این مقتولین را به‌عنوان قربانی قتل‌های سازمانی ذکر کرده بود که شامل این افراد بودند:  
ناصر زرافشان، وکیل تعدادی‌از خانواده‌های قربانیان قتل‌های سیاسی حکومتی، موثق‌ترین فردی بود که اطلاعات این قتل‌ها را افشا کرد. آقای زرافشان طی مقاله‌ای ۳۴ مورد قتل مشکوک در دوران سعید امامی را درج کرده بود. ناصر زرافشان نام این مقتولین را به‌عنوان قربانی قتل‌های سازمانی ذکر کرده بود که شامل این افراد بودند:  
خط ۶۳: خط ۶۳:
چند تن از چهره‌ها و شخصیت‌های مطلع و سرشناس سیاسی بر این باور بودند که [[سید محمد خاتمی|'''محمد خاتمی''']] رئیس جمهور وقت، به این نتیجه رسیده است که پیگیری این پرونده در ظرفیت جمهوری اسلامی نیست، چراکه مقامات بلندپایه حاکمیت مستقیماً در این قتل‌ها دست داشته‌اند؛ و اگر ۱۰ درصد آن‌چه را  که سعید امامی در پرونده‌ها اعتراف کرده است منتشر شود، نظام جمهوری اسلامی وارد آن‌چنان بحرانی خواهد شد که خروج از آن به آسانی امکان‌پذیر نیست. به گفته‌ی این شخصیت‌های سیاسی، [[علی خامنه‌ای|'''علی خامنه‌ای''']] از خاتمی خواسته است که وی در این باره سکوت اختیار کند تا دادگاه با برگزاری یک محاکمه محدود، کار این پرونده را خاتمه دهد.  
چند تن از چهره‌ها و شخصیت‌های مطلع و سرشناس سیاسی بر این باور بودند که [[سید محمد خاتمی|'''محمد خاتمی''']] رئیس جمهور وقت، به این نتیجه رسیده است که پیگیری این پرونده در ظرفیت جمهوری اسلامی نیست، چراکه مقامات بلندپایه حاکمیت مستقیماً در این قتل‌ها دست داشته‌اند؛ و اگر ۱۰ درصد آن‌چه را  که سعید امامی در پرونده‌ها اعتراف کرده است منتشر شود، نظام جمهوری اسلامی وارد آن‌چنان بحرانی خواهد شد که خروج از آن به آسانی امکان‌پذیر نیست. به گفته‌ی این شخصیت‌های سیاسی، [[علی خامنه‌ای|'''علی خامنه‌ای''']] از خاتمی خواسته است که وی در این باره سکوت اختیار کند تا دادگاه با برگزاری یک محاکمه محدود، کار این پرونده را خاتمه دهد.  


بنابر باور کسانی که در جریان محتویات اعتراف سعید امامی هستند، اگر روزی این اعترافات منتشر شود، ‏بسیاری از سران کنونی نظام جمهوری اسلامی، به عنوان متهم به دادگاه‌های بین‌المللی و به دادگاه جنایت علیه بشریت احضار می‌شوند.‏ سعید امامی حلقه‌ی اصلی پیوند میان مجریان قتل‌های سیاسی و آمران، از زمان شکل‌گیری ماشین کشتار حکومتی تا قتل‌های زنجیره‌ای پائیز ۱۳۷۷، بوده است و پس از دستگیری به همه چیز اعتراف کرده بود. طرح قوه قضاییه برای سرهم‌بندی کردن متهمان و عاملان قتل‌ها و هم‌چنین مختومه اعلام کردن پرونده، با اعترافات سعید امامی به مانع جدی مواجه شده بود که باید با خودکشی دادن او و سرقت اعترافات او این مانع از سر راه برداشته می‌شد.<ref name=":4" />  
بنابر باور کسانی که در جریان محتویات اعتراف سعید امامی هستند، اگر روزی این اعترافات منتشر شود، ‏بسیاری از سران کنونی نظام جمهوری اسلامی، به عنوان متهم به دادگاه‌های بین‌المللی و به دادگاه جنایت علیه بشریت احضار می‌شوند.‏ سعید امامی حلقه‌ی اصلی پیوند میان مجریان قتل‌های سیاسی و آمران، از زمان شکل‌گیری ماشین کشتار حکومتی تا قتل‌های زنجیره‌ای پائیز ۱۳۷۷، بوده است و پس از دستگیری به همه چیز اعتراف کرده بود. طرح قوه قضاییه برای سرهم‌بندی کردن متهمان و عاملان قتل‌ها و هم‌چنین مختومه اعلام کردن پرونده، با اعترافات سعید امامی با مانع جدی مواجه شده بود که باید با خودکشی دادن او و سرقت اعترافات او این مانع از سر راه برداشته می‌شد.<ref name=":4" />  


=== ماجرای قتل سعید امامی ===
=== ماجرای قتل سعید امامی ===
خط ۸۱: خط ۸۱:


=== [[علی فلاحیان]] ===
=== [[علی فلاحیان]] ===
نام علی فلاحیان وزیر اسبق اطلاعات نیز بارها در پرونده‌ی قتل‌های زنجیره ای مطرح شده بود. بسیاری از قتل‌های سیاسی در دوران وزارت علی فلاحیان اتفاق افتاده است. وی هم‌چنین به اتهام طراحی ترور میکونوس و محکومیت غیابی در دادگاهی در آلمان، تحت تعقیب پلیس بین‌الملل (انترپل) قرار دارد. علاوه بر این اینترپل در ۷ نوامبر ۲۰۰۷، به درخواست دادگستری آرژانتین، حکم جلب علی فلاحیان را به اتهام نقش داشتن در انفجار مرکز همیاری یهودیان، که وزیر وقت اطلاعات رژیم ایران بود، صادر کرده است.<ref name=":5" />  
نام علی فلاحیان وزیر اسبق اطلاعات نیز بارها در پرونده‌ی قتل‌های زنجیره ای مطرح شده بود. بسیاری از قتل‌های سیاسی در دوران وزارت علی فلاحیان اتفاق افتاده است. وی هم‌چنین به اتهام طراحی ترور میکونوس و محکومیت غیابی در دادگاهی در آلمان، تحت تعقیب پلیس بین‌الملل (انیترپل) قرار دارد. علاوه بر این اینترپل در ۷ نوامبر ۲۰۰۷، به درخواست دادگستری آرژانتین، حکم جلب علی فلاحیان را به اتهام نقش داشتن در انفجار مرکز همیاری یهودیان، که وزیر وقت اطلاعات رژیم ایران بود، صادر کرده است.<ref name=":5" />  


=== اظهارات علی یونسی ===
=== اظهارات علی یونسی ===
علی یونسی، که پس از دری نجف‌آبادی، وزیر اطلاعات دولت محمد خاتمی شد، طی گفت‌وگویی با ضمیمه‌ی روزنامه ایران - ایران‌ماه - در سال ۱۳۹۸، پیگیری قتل‌های زنجیره‌ای را این‌چنین توضیح داده بود: <blockquote>«ما همان هفته اول مأموریتمان، ماجرا را روشن کردیم و معلوم شد این قتل‌ها توسط وزارت اطلاعات و قاتلانش، صد درصد از پرسنل این وزارتخانه بودند. این گزارش را به رئیس جمهوری دادیم و ایشان هم از وزیر وقت خواست تا استعفا بدهد. آقای دری استعفا داد و وزارت اطلاعات هم آن اطلاعیه معروف را که در تاریخ سازمان‌های اطلاعاتی بی‌نظیر یا کم‌نظیر است منتشر کرد؛ و رسماً این تقصیر را پذیرفت. از نظر خیلی‌ها این یک فاجعه بود و از نظر خیلی‌ها هنوز هم محل اختلاف است که آیا صدور این اطلاعیه کار درستی بود یا نبود. برخی می‌گفتند بالاخره اشتباهی یا جنایتی صورت گرفته بود، اما اعتراف کردن چه لزومی دارد. خیلی‌ها این مسئله را صحیح نمی‌دانستند اما رئیس‌جمهوری وقت صلاح می‌دانست که وزارتخانه اطلاعیه بدهد. آن زمان، تعدادی دستگیر شدند و بنا بود بقیه افراد هم دستگیر شوند. از نظر من پرونده خیلی روشن بود؛ یعنی می‌شد حداکثر ظرف یک الی دو ماه پرونده را آماده کرد و به دادگاه فرستاد، چون موضوع اصلاً پیچیده نبود. در چنین مواردی معتقد هستم باید با مسئله آن‌طور که اتفاق افتاده برخورد کرد و با مسائل سیاسی پیچیده‌اش نکرد. درست مثل پرونده آقای دکتر نجفی شهردار سابق تهران.»<ref name=":7">[http://tarikhirani.ir/fa/news/8461/%D9%87%D9%85%D9%87-%D8%B1%D9%88%D8%A7%DB%8C%D8%AA-%D9%87%D8%A7-%D8%A7%D8%B2-%D9%85%D8%B3%D8%A6%D9%88%D9%84%DB%8C%D8%AA-%D9%82%D8%AA%D9%84-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B2%D9%86%D8%AC%DB%8C%D8%B1%D9%87-%D8%A7%DB%8C همه روایت‌ها از مسئولیت قتل‌های زنجیره‌ای - سایت تاریخ ایرانی]</ref> </blockquote>
علی یونسی، که پس از دری نجف‌آبادی، وزیر اطلاعات دولت محمد خاتمی شد، طی گفت‌وگویی با ضمیمه‌ی روزنامه ایران - در سال ۱۳۹۸، پیگیری قتل‌های زنجیره‌ای را این‌چنین توضیح داده بود: <blockquote>«ما همان هفته اول مأموریتمان، ماجرا را روشن کردیم و معلوم شد این قتل‌ها توسط وزارت اطلاعات صورت گرفته و قاتلانش، صد درصد از پرسنل این وزارتخانه بودند. این گزارش را به رئیس جمهوری دادیم و ایشان هم از وزیر وقت خواست تا استعفا بدهد. آقای دری استعفا داد و وزارت اطلاعات هم آن اطلاعیه معروف را که در تاریخ سازمان‌های اطلاعاتی بی‌نظیر یا کم‌نظیر است منتشر کرد؛ و رسماً این تقصیر را پذیرفت. از نظر خیلی‌ها این یک فاجعه بود و از نظر خیلی‌ها هنوز هم محل اختلاف است که آیا صدور این اطلاعیه کار درستی بود یا نبود. برخی می‌گفتند بالاخره اشتباهی یا جنایتی صورت گرفته بود، اما اعتراف کردن چه لزومی دارد. خیلی‌ها این مسئله را صحیح نمی‌دانستند اما رئیس‌جمهوری وقت صلاح می‌دانست که وزارتخانه اطلاعیه بدهد. آن زمان، تعدادی دستگیر شدند و بنا بود بقیه افراد هم دستگیر شوند. از نظر من پرونده خیلی روشن بود؛ یعنی می‌شد حداکثر ظرف یک الی دو ماه پرونده را آماده کرد و به دادگاه فرستاد، چون موضوع اصلاً پیچیده نبود. در چنین مواردی معتقد هستم باید با مسئله آن‌طور که اتفاق افتاده برخورد کرد و با مسائل سیاسی پیچیده‌اش نکرد. درست مثل پرونده آقای دکتر نجفی شهردار سابق تهران.»<ref name=":7">[http://tarikhirani.ir/fa/news/8461/%D9%87%D9%85%D9%87-%D8%B1%D9%88%D8%A7%DB%8C%D8%AA-%D9%87%D8%A7-%D8%A7%D8%B2-%D9%85%D8%B3%D8%A6%D9%88%D9%84%DB%8C%D8%AA-%D9%82%D8%AA%D9%84-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B2%D9%86%D8%AC%DB%8C%D8%B1%D9%87-%D8%A7%DB%8C همه روایت‌ها از مسئولیت قتل‌های زنجیره‌ای - سایت تاریخ ایرانی]</ref> </blockquote>


=== اعتراف [[مصطفی پورمحمدی]] ===
=== اعتراف [[مصطفی پورمحمدی]] ===
پس از گذشت بیش از بیست سال از قتل‌های زنجیره‌ای که رژیم ایران مدعی بود خودسرانه بوده است، مصطفی پورمحمدی از اعضای هیئت مرگ در [[قتل عام ۶۷|'''قتل‌عام زندانیان سیاسی سال ۱۳۶۷''']]، و وزیر سابق دادگستری اعتراف کرد که قتل‌های زنجیره‌ای توسط وزارت اطلاعات هیچ‌وقت خودسرانه نبوده و در سیستم اتفاق افتاده است. اعتراف صریح و روشن به خودسرانه نبودن قتل‌های زنجیره‌ای برای نخستین بار است که طرف مقامات رژیم ایران صورت گرفته است. این درحالی است که وزارت اطلاعات در سال ۱۳۷۷، با انتشار بیانیه‌ای عوامل قتل‌های زنجیره‌ای را نیروهای کج‌اندیش و خودسر این وزارت‌خانه معرفی کرده بود؛ و علی خامنه‌ای نیز آن را سناریوی خارجی عنوان کرد.<ref>[https://ir.voanews.com/latestnews/iran-human-rights-150 پس از گذشت ۲۱ سال از قتل‌های زنجیره‌ای، اعتراف پورمحمدی - صدای آمریکا]</ref>  
پس از گذشت بیش از بیست سال از قتل‌های زنجیره‌ای که رژیم ایران مدعی بود خودسرانه بوده است، مصطفی پورمحمدی از اعضای هیئت مرگ در [[قتل عام ۶۷|'''قتل‌عام زندانیان سیاسی سال ۱۳۶۷''']]، و وزیر سابق دادگستری اعتراف کرد که قتل‌های زنجیره‌ای توسط وزارت اطلاعات هیچ‌وقت خودسرانه نبوده و در سیستم اتفاق افتاده است. اعتراف صریح و روشن به خودسرانه نبودن قتل‌های زنجیره‌ای برای نخستین بار است که از طرف مقامات رژیم ایران صورت گرفته است. این درحالی است که وزارت اطلاعات در سال ۱۳۷۷، با انتشار بیانیه‌ای عوامل قتل‌های زنجیره‌ای را نیروهای کج‌اندیش و خودسر این وزارت‌خانه معرفی کرده بود؛ و علی خامنه‌ای نیز آن را سناریوی خارجی عنوان کرد.<ref>[https://ir.voanews.com/latestnews/iran-human-rights-150 پس از گذشت ۲۱ سال از قتل‌های زنجیره‌ای، اعتراف پورمحمدی - صدای آمریکا]</ref>  


برخلاف ادعای دری نجف‌آبادی و اظهارات خامنه‌ای، چندی پیش مصطفی پورمحمدی وزیر دادگستری اسبق، در گفت‌وگویی با نشریه‌ی ''مثلث'' که متن آن در روز دوشنبه ۱۸ تیرماه ۱۳۹۸، منتشر شد'''،''' خودسرانه بودن قتل‌های زنجیره‌ای را انکار کرده و گفته است: <blockquote>«در بحث قتل‌های زنجیره‌ای که شما بحث خاصتان خودسر بودن بود، نه، آن بخش وزارت اطلاعات هیچ خودسر نبودند. شاید مدیرانش یک‌سری تصمیمات بد می‌گرفتند، ما داشتیم جاهایی که خود من موضع و انتقاد داشتم که بی‌خود کردید این تصمیم را گرفتید. من در یک بخشی بود در گپ‌های مباحثاتی با دوستانمان صحبت می‌کردیم، می‌گفتم که این سیاست را قبول ندارم، نباید این‌جور باشید اما این‌جور نبود که از دست رها باشد؛ حتی این داستان قتل‌های زنجیره‌ای در سیستم اتفاق افتاد، جانشین امنیت، یعنی معاونت امنیت، جانشینش مدیر این پروژه بود که گرایش چپ داشتند، یعنی جایی نبود که پنج نفر خودسرانه آمده باشند دست به این کار زده باشند. این‌ها برای خودشان تحلیلی داشتند و فکر می‌کردند طبق آن تحلیل باید به نظام خدمت کنند و اصلاح‌طلبان را از ورطه خطرناکی که در آن خواهند افتاد، نجات بدهند؛ تحلیلشان هم این بود که ضدانقلاب دارد به اصلاح‌طلب‌ها می‌چسبد و ما ناچاریم دوباره حوادث سال ۶۰ و جنگ‌های خیابانی را تکرار و تجربه کنیم. این‌ها گفتند ما عملیات پیش‌دستانه انجام بدهیم تا این اتفاقات نیفتد و اتفاقاً مدیران اصلی این تصمیم گرایش چپ داشتند؛ یعنی نسبت به آقای خاتمی که رئیس‌جمهور شده بود، نظر مثبت داشتند و طرفدار آقای خاتمی بودند… آن‌هایی که دستگیر شدند و اعتراف کردند، گفتند که آقای سعید امامی، مشاور وزیر بود و نهایتاً به عنوان مشاور از ایشان استفاده کرده بودند. مدیر پروژه که نبود، مدیر تصمیم‌گیری نبود، نه مقام تصمیم‌گیری داشت، نه مقام طراحی و اجرا داشت. حداکثر با ایشان مشورت کردند که ما از ایشان سؤال کردیم، گفت نه، من در این کار نبودم، تا آخرین لحظه هم حرفش این بود که من نبودم. به آن آقایان که می‌گفتیم تعبیری که می‌کردند، می‌گفتند ما اجازه هم داریم که هر چه تلاش کردیم ما اجازه‌ای ندیدیم ولی تلقی و نظر خودشان این بود که ما رفتیم و اجازه هم داریم و از این حرف‌ها، ما گفتیم کیست و بعد هم ثابت نشد چنین چیزی که توانستند اجازه بگیرند. این‌که فکر کنیم جماعتی همین‌جوری خودسر آمدند و انجام دادند به این شکل که نبود، این‌ها تحلیل داشتند، حالا این‌که در این تحلیل این‌ها نفوذی وجود دارد، این هم ثابت نشد، ما که نمی‌توانیم صرفاً روی تحلیلمان کار کنیم، آدم‌هایش موجودند، محاکمه شدند، زندان رفتند، همه‌شان تحمل حبس طولانی کردند، این‌ها که موجودند بعد هم این‌که در وزارت کار کردند، هیچ ردی که مشخصاً القای مستقیم باشد، نبود. شاید برخی فضاسازی‌ها تأثیر غیرمستقیم روی تصمیم‌گیری‌ها بگذارد. بعید نیست؛ الان هم یکی از شگردهای قوی دستگاه اطلاعاتی این است که فضا را جوری طراحی می‌کنند که آدم‌ها بر اساس آن طراحی به تصمیماتی می‌رسند. القای غیرمستقیم می‌تواند چنین چیزهایی باشد ولی این‌که مستقیماً طبق ادعایی که برخی از این آقایان کردند یعنی شبکه جاسوسی و نفوذ و این‌ها، هیچ کدامشان ثابت نشد و این حادثه هم اتفاق افتاد. از این جهت می‌توان گفت وزارت اطلاعات یک مجموعه گسترده‌ای با احساس مسئولیت و فداکاری، جان‌نثاری و پای کار بودن است و البته محیط‌های قدرت پنهان محیط‌های خطرناکی است، محیط‌های اشتباه‌خیزی است، محیط‌هایی است که اگر کنترل نشود، مشکل‌ساز خواهد شد. از این جهت هم اول انقلاب چه حضرت امام و چه مقام معظم رهبری نسبت به نظارت بر فعالیت‌های وزارت حساسیت داشته‌اند و این حساسیت کاملاً هم درست است. از همان اول تا به امروز حفاظت وزارت اطلاعات جز سخت‌گیرترین، جدی‌ترین و با وسواس‌ترین حفاظت‌های دستگاه‌های ماست. مردم می‌گویند حفاظت‌ها و حراست‌های دستگاه‌های بیرون سخت‌گیری می‌کنند، ندیدند حفاظت وزارت اطلاعات را که چه‌گونه عمل می‌کند، هیچ پروا ندارد و مراعات هیچ‌کس را نمی‌کند، خیلی جدی و خشن است و مراقبت شدید وجود دارد؛ یعنی کنترل‌هایی که هیچ مجاز نیست افراد بیرون بشوند، تمام نیروهای اطلاعاتی و خانواده‌هایشان تحت کنترل شدید هستند که لازمه‌اش هم هست، نمی‌شود که دستگاه اطلاعاتی رها بشود. آن‌جا کانون قدرت پنهان است و حتماً باید مراقبت‌های شدید نسبت به آن‌ها اعمال بشود.»<ref name=":7" /> </blockquote>
برخلاف ادعای دری نجف‌آبادی و اظهارات خامنه‌ای، چندی پیش مصطفی پورمحمدی وزیر دادگستری اسبق، در گفت‌وگویی با نشریه‌ی ''مثلث'' که متن آن در روز دوشنبه ۱۸ تیرماه ۱۳۹۸، منتشر شد'''،''' خودسرانه بودن قتل‌های زنجیره‌ای را انکار کرده و گفته است: <blockquote>«در بحث قتل‌های زنجیره‌ای که شما بحث خاصتان خودسر بودن بود، نه، آن بخش وزارت اطلاعات هیچ خودسر نبودند. شاید مدیرانش یک‌سری تصمیمات بد می‌گرفتند، ما داشتیم جاهایی که خود من موضع و انتقاد داشتم که بی‌خود کردید این تصمیم را گرفتید. من در یک بخشی بود در گپ‌های مباحثاتی با دوستانمان صحبت می‌کردیم، می‌گفتم که این سیاست را قبول ندارم، نباید این‌جور باشید اما این‌جور نبود که از دست رها باشد؛ حتی این داستان قتل‌های زنجیره‌ای در سیستم اتفاق افتاد، جانشین امنیت، یعنی معاونت امنیت، جانشینش مدیر این پروژه بود که گرایش چپ داشتند، یعنی جایی نبود که پنج نفر خودسرانه آمده باشند دست به این کار زده باشند. این‌ها برای خودشان تحلیلی داشتند و فکر می‌کردند طبق آن تحلیل باید به نظام خدمت کنند و اصلاح‌طلبان را از ورطه خطرناکی که در آن خواهند افتاد، نجات بدهند؛ تحلیلشان هم این بود که ضدانقلاب دارد به اصلاح‌طلب‌ها می‌چسبد و ما ناچاریم دوباره حوادث سال ۶۰ و جنگ‌های خیابانی را تکرار و تجربه کنیم. این‌ها گفتند ما عملیات پیش‌دستانه انجام بدهیم تا این اتفاقات نیفتد و اتفاقاً مدیران اصلی این تصمیم گرایش چپ داشتند؛ یعنی نسبت به آقای خاتمی که رئیس‌جمهور شده بود، نظر مثبت داشتند و طرفدار آقای خاتمی بودند… آن‌هایی که دستگیر شدند و اعتراف کردند، گفتند که آقای سعید امامی، مشاور وزیر بود و نهایتاً به عنوان مشاور از ایشان استفاده کرده بودند. مدیر پروژه که نبود، مدیر تصمیم‌گیری نبود، نه مقام تصمیم‌گیری داشت، نه مقام طراحی و اجرا داشت. حداکثر با ایشان مشورت کردند که ما از ایشان سؤال کردیم، گفت نه، من در این کار نبودم، تا آخرین لحظه هم حرفش این بود که من نبودم. به آن آقایان که می‌گفتیم تعبیری که می‌کردند، می‌گفتند ما اجازه هم داریم که هر چه تلاش کردیم ما اجازه‌ای ندیدیم ولی تلقی و نظر خودشان این بود که ما رفتیم و اجازه هم داریم و از این حرف‌ها، ما گفتیم کیست و بعد هم ثابت نشد چنین چیزی که توانستند اجازه بگیرند. این‌که فکر کنیم جماعتی همین‌جوری خودسر آمدند و انجام دادند به این شکل که نبود، این‌ها تحلیل داشتند، حالا این‌که در این تحلیل این‌ها نفوذی وجود دارد، این هم ثابت نشد، ما که نمی‌توانیم صرفاً روی تحلیلمان کار کنیم، آدم‌هایش موجودند، محاکمه شدند، زندان رفتند، همه‌شان تحمل حبس طولانی کردند، این‌ها که موجودند بعد هم این‌که در وزارت کار کردند، هیچ ردی که مشخصاً القای مستقیم باشد، نبود. شاید برخی فضاسازی‌ها تأثیر غیرمستقیم روی تصمیم‌گیری‌ها بگذارد. بعید نیست؛ الان هم یکی از شگردهای قوی دستگاه اطلاعاتی این است که فضا را جوری طراحی می‌کنند که آدم‌ها بر اساس آن طراحی به تصمیماتی می‌رسند. القای غیرمستقیم می‌تواند چنین چیزهایی باشد ولی این‌که مستقیماً طبق ادعایی که برخی از این آقایان کردند یعنی شبکه جاسوسی و نفوذ و این‌ها، هیچ کدامشان ثابت نشد و این حادثه هم اتفاق افتاد. از این جهت می‌توان گفت وزارت اطلاعات یک مجموعه گسترده‌ای با احساس مسئولیت و فداکاری، جان‌نثاری و پای کار بودن است و البته محیط‌های قدرت پنهان محیط‌های خطرناکی است، محیط‌های اشتباه‌خیزی است، محیط‌هایی است که اگر کنترل نشود، مشکل‌ساز خواهد شد. از این جهت هم اول انقلاب چه حضرت امام و چه مقام معظم رهبری نسبت به نظارت بر فعالیت‌های وزارت حساسیت داشته‌اند و این حساسیت کاملاً هم درست است. از همان اول تا به امروز حفاظت وزارت اطلاعات جز سخت‌گیرترین، جدی‌ترین و با وسواس‌ترین حفاظت‌های دستگاه‌های ماست. مردم می‌گویند حفاظت‌ها و حراست‌های دستگاه‌های بیرون سخت‌گیری می‌کنند، ندیدند حفاظت وزارت اطلاعات را که چه‌گونه عمل می‌کند، هیچ پروا ندارد و مراعات هیچ‌کس را نمی‌کند، خیلی جدی و خشن است و مراقبت شدید وجود دارد؛ یعنی کنترل‌هایی که هیچ مجاز نیست افراد بیرون بشوند، تمام نیروهای اطلاعاتی و خانواده‌هایشان تحت کنترل شدید هستند که لازمه‌اش هم هست، نمی‌شود که دستگاه اطلاعاتی رها بشود. آن‌جا کانون قدرت پنهان است و حتماً باید مراقبت‌های شدید نسبت به آن‌ها اعمال بشود.»<ref name=":7" /> </blockquote>
خط ۱۲۷: خط ۱۲۷:
نزدیک به دو سال طول کشید تا دادگاه قتل‌های زنجیره‌ای تشکیل شود. در طی این مدت، گزارش‌هایی منتشر شد که بینان‌گر شکنجه‌ی متهمان این قتل‌ها به‌منظور اعتراف به ارتکاب قتل به‌دستور سرویس‌های جاسوسی بیگانه بود. فیلم‌هایی نیز در فضای مجازی از شکنجه‌ی برخی از این متهمان انتشار یافت.  
نزدیک به دو سال طول کشید تا دادگاه قتل‌های زنجیره‌ای تشکیل شود. در طی این مدت، گزارش‌هایی منتشر شد که بینان‌گر شکنجه‌ی متهمان این قتل‌ها به‌منظور اعتراف به ارتکاب قتل به‌دستور سرویس‌های جاسوسی بیگانه بود. فیلم‌هایی نیز در فضای مجازی از شکنجه‌ی برخی از این متهمان انتشار یافت.  


سرانجام دادسرای نظامی تهران، از میان ۲۳ متهمی که در جریان تحقیقات بازداشت و دست‌گیر شده بودند، برای ۱۸نفر کیفرخواست صادر کرد؛ و پرونده را برای رسیدگی به دادگاه نظامی ارجاع داد. همه‌ی متهمان از پرسنل و هم‌کاران وزارت اطلاعات بودند. دادگاه در دی‌ماه ۱۳۷۹، بدون حضور خانواده‌ی قربانیان و وکلا  در شعبه ۵ دادگاه نظامی یکم استان تهران به ریاست محمدرضا عقیقی تشکیل شد. دادگاه علت غیر علینی بودن جلسات را اختلال در امنیت و نظم عمومی عنوان کرد.<ref name=":3" />  
سرانجام دادسرای نظامی تهران، از میان ۲۳ متهمی که در جریان تحقیقات بازداشت و دست‌گیر شده بودند، برای ۱۸نفر کیفرخواست صادر کرد؛ و پرونده را برای رسیدگی به دادگاه نظامی ارجاع داد. همه‌ی متهمان از پرسنل و هم‌کاران وزارت اطلاعات بودند. دادگاه در دی‌ماه ۱۳۷۹، بدون حضور خانواده‌ی قربانیان و وکلا  در شعبه ۵ دادگاه نظامی یکم استان تهران به ریاست محمدرضا عقیقی تشکیل شد. دادگاه علت غیر علنی بودن جلسات را اختلال در امنیت و نظم عمومی عنوان کرد.<ref name=":3" />  


به دنبال توقیف مطبوعات در بهار سال ۱۳۷۹، و بازداشت و زندانی کردن روزنامه‌نگارانی که پیگیر ماجرای قتل‌های زنجیره‌ای بودند، دادگاه متهمان این قتل‌های فجیع، بدون حضور خانواده‌ی قربانیان و وکلای آن‌ها، در فاصله سوم تا سی‌ام دی‌ماه آن سال تشکیل و برگزار شد. در این دادگاه آن دسته از اعضای وزارت اطلاعات رژیم ایرن که به عنوان عوامل قتل‌های سیاسی معرفی شده بودند، به چند سال زندان محکوم شدند؛ و پرونده با ابهام بسیار بسته شد.<ref name=":1" />  
به دنبال توقیف مطبوعات در بهار سال ۱۳۷۹، و بازداشت و زندانی کردن روزنامه‌نگارانی که پیگیر ماجرای قتل‌های زنجیره‌ای بودند، دادگاه متهمان این قتل‌های فجیع، بدون حضور خانواده‌ی قربانیان و وکلای آن‌ها، در فاصله سوم تا سی‌ام دی‌ماه آن سال تشکیل و برگزار شد. در این دادگاه آن دسته از اعضای وزارت اطلاعات رژیم ایرن که به عنوان عوامل قتل‌های سیاسی معرفی شده بودند، به چند سال زندان محکوم شدند؛ و پرونده با ابهام بسیار بسته شد.<ref name=":1" />  
خط ۱۳۴: خط ۱۳۴:


=== احکام دادگاه ===
=== احکام دادگاه ===
'''احکام''' دادگاه چنین اعلام شد: تبرئه برای برخی از متهمان مانند مرتضی حقانی، ایرج آموزگار و علی‌رضا اکبریان؛ حبس ابد برای آمران به قتل‌های زنجیره‌ای، از جمله مصطفی کاظمی، قائم‌مقام وقت معاونت امنیتی وزارت اطلاعات و  مهرداد عالیخانی، مدیرکل چپ نوی وزارت اطلاعات؛ قصاص نفس برای مباشرین قتل‌ها: محمد جعفرزاده، علی روشنی، و علی محسنی و حبس بین ۲/۵ سال تا ۱۰سال برای سایر متهمان این قتل‌ها با اتهام معاونت در قتل.<ref name=":3" />  
'''احکام''' دادگاه چنین اعلام شد: تبرئه برای برخی از متهمان مانند مرتضی حقانی، ایرج آموزگار و علی‌رضا اکبریان؛ حبس ابد برای آمران به قتل‌های زنجیره‌ای، از جمله مصطفی کاظمی، قائم‌مقام وقت معاونت امنیتی وزارت اطلاعات و  مهرداد عالیخانی، مدیرکل چپ نوی وزارت اطلاعات؛ قصاص نفس برای مباشرین قتل‌ها: محمد جعفرزاده، علی روشنی، و علی محسنی و حبس بین ۲ الی ۵ سال تا ۱۰سال برای سایر متهمان این قتل‌ها با اتهام معاونت در قتل.<ref name=":3" />  


=== رأی جدید دادگاه تجدیدنظر ===
=== رأی جدید دادگاه تجدیدنظر ===
رای دادگاه اما با اعتراض وکلای متهمان رأی به رأی دادگاه اعتراض کردند؛ و این رأی در دیوان عالی کشور نقض و به دادگاه تجدیدنظر ارجاع داده شد. دادگاه تجدیدنظر نیز مجازات محکومان به قصاص را به ۱۰سال حبس تغییر داد. دادگاه تغییر حکم را  به خاطر گذشت خانواده مقتولان عنوان کرد. هر چند که پرستو فروهر، دختر پروانه و داریوش فروهر، تأکید کرد که مخالفت با اجرای حکم قصاص، به‌معنای گذشت او نبوده است. به این ترتیب با اعلام رای دادگاه تجدیدنظر، پرونده‌ی قتل‌های زنجیره‌ای مختومه اعلام شد؛ اما رای دادگاه، خانواده‌ی قربانیان و وکلایشان یعنی شیرین عبادی، احمد بشیر و ناصر زرافشان را راضی نکرد.  
وکلای متهمان رأی به رأی دادگاه اعتراض کردند؛ و این رأی در دیوان عالی کشور نقض و به دادگاه تجدیدنظر ارجاع داده شد. دادگاه تجدیدنظر نیز مجازات محکومان به قصاص را به ۱۰سال حبس تغییر داد. دادگاه تغییر حکم را  به خاطر گذشت خانواده مقتولان عنوان کرد. هر چند که پرستو فروهر، دختر پروانه و داریوش فروهر، تأکید کرد که مخالفت با اجرای حکم قصاص، به‌معنای گذشت او نبوده است. به این ترتیب با اعلام رای دادگاه تجدیدنظر، پرونده‌ی قتل‌های زنجیره‌ای مختومه اعلام شد؛ اما رای دادگاه، خانواده‌ی قربانیان و وکلایشان یعنی شیرین عبادی، احمد بشیر و ناصر زرافشان را راضی نکرد.  


شیرین عبادی در این‌باره می‌گوید، محاکمه‌ای که صورت گرفت، فقط محاکمه‌ی عوامل اجرایی قتل‌های زنجیره‌ای بود؛ و آمران آن محاکمه نشدند. به گفته‌ی شیرین عبادی، بسیاری از عوامل اجرایی قتل‌های زنجیره‌ای در بازجویی‌ها اذعان کرده بودند که به دستور مقامات مافوق و اطلاع وزیر وقت اطلاعات، یعنی قربانعلی دُری نجف‌آبادی، اقدام به انجام عملیات حذف فیزیکی کرده بودند. متهمان حتی در دادگاه اعتراف کرده بودند که این نخستین باری نیست که عملیات حذف فیزیکی دگراندیشان در وزارت اطلاعات به اجرا گذاشته شده، و در دوران وزارت علی فلاحیان نیز چنین عملیات‌هایی انجام شده بود. به گفته‌ی این وکیل، یکی از متهمان این پرونده حتی برای اثبات قانونی بودن کارش، به اضافه‌حقوقی که آن ماه به‌دلیل اجرای عملیات حذف فیزیکی در خارج از ساعات کاری دریافت نموده، اعتراف کرده بود.
شیرین عبادی در این‌باره می‌گوید، محاکمه‌ای که صورت گرفت، فقط محاکمه‌ی عوامل اجرایی قتل‌های زنجیره‌ای بود؛ و آمران آن محاکمه نشدند. به گفته‌ی شیرین عبادی، بسیاری از عوامل اجرایی قتل‌های زنجیره‌ای در بازجویی‌ها اذعان کرده بودند که به دستور مقامات مافوق و اطلاع وزیر وقت اطلاعات، یعنی قربانعلی دُری نجف‌آبادی، اقدام به انجام عملیات حذف فیزیکی کرده بودند. متهمان حتی در دادگاه اعتراف کرده بودند که این نخستین باری نیست که عملیات حذف فیزیکی دگراندیشان در وزارت اطلاعات به اجرا گذاشته شده، و در دوران وزارت علی فلاحیان نیز چنین عملیات‌هایی انجام شده بود. به گفته‌ی این وکیل، یکی از متهمان این پرونده حتی برای اثبات قانونی بودن کارش، به اضافه‌حقوقی که آن ماه به‌دلیل اجرای عملیات حذف فیزیکی در خارج از ساعات کاری دریافت نموده، اعتراف کرده بود.
خط ۱۵۷: خط ۱۵۷:


اروند پورحاجی‌زاده، سال‌ها بعد طی یادداشتی در سالگرد قتل پدر و برادرش، نوشت:  
اروند پورحاجی‌زاده، سال‌ها بعد طی یادداشتی در سالگرد قتل پدر و برادرش، نوشت:  
[[پرونده:حمید و کارون.JPG|بندانگشتی|198x198پیکسل|حمید پورحاجی‌زاده و فرزند ۹ ساله‌اش کارو|جایگزین=حمید پورجاجی زاده - قتل‌های زنجیره‌ای]]<blockquote>«شب سی‌ام شهریور ۷۷ من و برادرم ارس، حدود ساعت دو و نیم از مراسم عروسی به خانه برگشتیم. متعجب بودیم که چرا پدر و مادر و کارون، برادر کوچک‌ترمان نیامده‌اند. چراغ خاموش خانه برایمان بی‌معنی بود. مگر می‌شد حمید پورحاجی‌زاده باشی و تا اروند و ارس‌ات نیامده‌اند بخوابی؟ در را که باز کردم و وارد شدیم، برای اولین‌بار بود که فهمیدم خون و چاقو و خنجر چه معنایی می‌دهند. اما مگر می‌شد بابا را با آن سینه پاره‌پاره شده دید؟ پای برهنه و با آجری در دست، تمام همسایه‌ها را بیدار کردم. پلیس و سرباز و خون و چاقو و گریه‌های رئیس آگاهی که مادرم گمان برده بود قاتل است و مدام می‌پرسید چرا شوهر و بچه‌ام را کشتید؟ پزشک قانونی که آمد، پرسیدم بابام زنده است؟ وقتی گفت نه، دو نفرشان مرده‌اند، خشکم زد. دو نفرشان؟ گفت برو ببین. دو سه ساعت صدای مادرم را نشنیده بودم که فریاد می‌کشید کارون. وقتی از پشت پنجره چشمان باز و سینه و صورت پاره کارون را دیدم، فریادم به آسمان بلند شد و فهمیدم که خدا هم روزی می‌میرد.»</blockquote>پس از چند سال فرخنده پورحاجی‌زاده، جزئیات مهمی از قتل برادر و برادرزاده‌اش را فاش کرد؛ و گفت: <blockquote>«تمام این سال‌ها پیگیری‌های ما ادامه داشت؛ همه‌جا رفتیم، هر کاری هم توانستیم کردیم، ازطرفی هم ازسوی وزارت اطلاعات تحت فشار بودیم و احضار و بازجویی می‌شدیم. درنهایت هم که گفتند یک اشتباه ساده بوده. یعنی با ضربات چاقو برادر و برادرزاده‌ام را سلاخی کردند و گفتند اشتباه ساده بوده. چند سال پیش هم در آستانه بازنشستگی من، مرا مجبور کردند بنویسم که در قتل برادرم آن‌ها مقصر نبوده‌اند.»<ref name=":2" /> </blockquote>
[[پرونده:حمید و کارون.JPG|بندانگشتی|198x198پیکسل|حمید پورحاجی‌زاده و فرزند ۹ ساله‌اش کارون|جایگزین=حمید پورجاجی زاده - قتل‌های زنجیره‌ای]]<blockquote>«شب سی‌ام شهریور ۷۷ من و برادرم ارس، حدود ساعت دو و نیم از مراسم عروسی به خانه برگشتیم. متعجب بودیم که چرا پدر و مادر و کارون، برادر کوچک‌ترمان نیامده‌اند. چراغ خاموش خانه برایمان بی‌معنی بود. مگر می‌شد حمید پورحاجی‌زاده باشی و تا اروند و ارس‌ات نیامده‌اند بخوابی؟ در را که باز کردم و وارد شدیم، برای اولین‌بار بود که فهمیدم خون و چاقو و خنجر چه معنایی می‌دهند. اما مگر می‌شد بابا را با آن سینه پاره‌پاره شده دید؟ پای برهنه و با آجری در دست، تمام همسایه‌ها را بیدار کردم. پلیس و سرباز و خون و چاقو و گریه‌های رئیس آگاهی که مادرم گمان برده بود قاتل است و مدام می‌پرسید چرا شوهر و بچه‌ام را کشتید؟ پزشک قانونی که آمد، پرسیدم بابام زنده است؟ وقتی گفت نه، دو نفرشان مرده‌اند، خشکم زد. دو نفرشان؟ گفت برو ببین. دو سه ساعت صدای مادرم را نشنیده بودم که فریاد می‌کشید کارون. وقتی از پشت پنجره چشمان باز و سینه و صورت پاره کارون را دیدم، فریادم به آسمان بلند شد و فهمیدم که خدا هم روزی می‌میرد.»</blockquote>پس از چند سال فرخنده پورحاجی‌زاده، جزئیات مهمی از قتل برادر و برادرزاده‌اش را فاش کرد؛ و گفت: <blockquote>«تمام این سال‌ها پیگیری‌های ما ادامه داشت؛ همه‌جا رفتیم، هر کاری هم توانستیم کردیم، ازطرفی هم ازسوی وزارت اطلاعات تحت فشار بودیم و احضار و بازجویی می‌شدیم. درنهایت هم که گفتند یک اشتباه ساده بوده. یعنی با ضربات چاقو برادر و برادرزاده‌ام را سلاخی کردند و گفتند اشتباه ساده بوده. چند سال پیش هم در آستانه بازنشستگی من، مرا مجبور کردند بنویسم که در قتل برادرم آن‌ها مقصر نبوده‌اند.»<ref name=":2" /> </blockquote>


=== مجید شریف ===
=== مجید شریف ===
خط ۱۸۳: خط ۱۸۳:
۴- شمس‌الدین امیرعلایی، (مرداد ۷۳) هم‌کار زنده‌یاد '''[[دکتر محمد مصدق]]''' و نخستین سفیر جمهوری اسلامی پس از '''[[انقلاب ضد سلطنتی|انقلاب ضدسلطنتی]]''' در فرانسه و هم‌چنین از رهبران [[جبهه ملی ایران|'''جبهه ملی''' '''ایران''']] در مرداد سال ۱۳۷۳، در اثر یک تصادف مشکوک به قتل رسید.
۴- شمس‌الدین امیرعلایی، (مرداد ۷۳) هم‌کار زنده‌یاد '''[[دکتر محمد مصدق]]''' و نخستین سفیر جمهوری اسلامی پس از '''[[انقلاب ضد سلطنتی|انقلاب ضدسلطنتی]]''' در فرانسه و هم‌چنین از رهبران [[جبهه ملی ایران|'''جبهه ملی''' '''ایران''']] در مرداد سال ۱۳۷۳، در اثر یک تصادف مشکوک به قتل رسید.


۵ و ۶- کشیش مهدی دیباج و کشیش طاوس میکائیلیان در مردادماه ۱۳۷۳، پس از ربوده شدن به قتل رسیدند؛ و پیکر قطعه قطعه شده‌ی آن‌ها که در یک فریزر نگهداری می‌شد، بعدها کشف شد. رژیم ایران با ترتیب دادن یک نمایش امنیتی سه دختر عضو '''[[سازمان مجاهدین خلق ایران|سازمان مجاهدین خلق]]''' را مسئول این قتل‌ها اعلام کرد!.
۵ و ۶- کشیش مهدی دیباج و کشیش طاووس میکائیلیان در مردادماه ۱۳۷۳، پس از ربوده شدن به قتل رسیدند؛ و پیکر قطعه قطعه شده‌ی آن‌ها که در یک فریزر نگهداری می‌شد، بعدها کشف شد. رژیم ایران با ترتیب دادن یک نمایش امنیتی سه دختر عضو '''[[سازمان مجاهدین خلق ایران|سازمان مجاهدین خلق]]''' را مسئول این قتل‌ها اعلام کرد!.


۷- محمدتقی زهتابی، مورخ و زبان‌شناس در دی‌ماه ۱۳۷۷، به قتل رسید.
۷- محمدتقی زهتابی، مورخ و زبان‌شناس در دی‌ماه ۱۳۷۷، به قتل رسید.
خط ۲۰۵: خط ۲۰۵:
۱۹ تا ۲۴- جواد سنا، جلال متین، زهرا افتخاری در شهریورماه ۱۳۷۵، و سیدمحمود میدانی به همراه دو تن دیگر در فروردین ۱۳۷۶، که همگی ساکن مشهد و از زندانیان پیشین دهه ۱۳۶۰ بودند، پس از خارج شدن از منزل یا محل کار به قتل رسیدند.
۱۹ تا ۲۴- جواد سنا، جلال متین، زهرا افتخاری در شهریورماه ۱۳۷۵، و سیدمحمود میدانی به همراه دو تن دیگر در فروردین ۱۳۷۶، که همگی ساکن مشهد و از زندانیان پیشین دهه ۱۳۶۰ بودند، پس از خارج شدن از منزل یا محل کار به قتل رسیدند.


۲۵- کشیش محمد باقر یوسفی ملقب به روان‌بخش یوسفی، در۷ مهرماه ۱۳۷۵، در شهر ساری به قتل رسید. وی در حالی‌که برای مراسم دعا از منزلش خارج شده بود، ربوده و سپس به قتل رسید. غروب آن روز پیکر حلق‌آویز شده‌ی کشیش یوسفی در جنگل‌های حومه ساری پیدا شد.
۲۵- کشیش محمد باقر یوسفی ملقب به روان‌بخش یوسفی، در۷ مهرماه ۱۳۷۵، در شهر ساری به قتل رسید. وی در حالی‌که برای مراسم دعا از منزلش خارج شده بود، ربوده شد و سپس به قتل رسید. غروب آن روز پیکر حلق‌آویز شده‌ی کشیش یوسفی در جنگل‌های حومه ساری پیدا شد.


۲۶- غفار حسینی، استاد دانشگاه، شاعر، مترجم و عضو کانون نویسندگان در ۲۰ آبان‌ماه ۱۳۷۵، در آپارتمانش در تهران با تزریق آمپول پتاسیم به قتل رسید. غفار حسینی تلاش نظام جمهوری اسلامی برای کشتن دسته‌جمعی نویسندگان را در سفر به ارمنستان پیش‌بینی و از پذیرش دعوت سفر به ارمنستان خودداری کرده بود. غفور به دوستان خود گفته بود: همه‌تان را به ته دره می‌اندازند.
۲۶- غفار حسینی، استاد دانشگاه، شاعر، مترجم و عضو کانون نویسندگان در ۲۰ آبان‌ماه ۱۳۷۵، در آپارتمانش در تهران با تزریق آمپول پتاسیم به قتل رسید. غفار حسینی تلاش نظام جمهوری اسلامی برای کشتن دسته‌جمعی نویسندگان را در سفر به ارمنستان پیش‌بینی و از پذیرش دعوت سفر به ارمنستان خودداری کرده بود. غفور به دوستان خود گفته بود: همه‌تان را به ته دره می‌اندازند.
خط ۲۱۱: خط ۲۱۱:
۲۷- سیامک سنجری، نمایشگاه اتومبیل داشت؛ و در آستانه‌ی ازدواجش در سن ۲۸ سالگی در ۱۳ آبان‌ماه ۱۳۷۵، با ضربات چاقو به قتل رسید. سیامک سنجری به خاطر معاملات اتومبیل با خانواده‌ی علی فلاحیان وزیر وقت اطلاعات، ارتباط داشت. همسر فلاحیان از آقای سنجری درباره‌ی روابط خصوصی علی فلاحیان اطلاعاتی می‌گیرد، فلاحیان وقتی از موضوع با خبر می‌شود، دستور قتل سنجری را صادر می‌کند. در اعترافات خسرو براتی درباره‌ی قتل سیامک سنجری آمده است: <blockquote>«در حمام سونا، حاج علی، شیر سنگی را بر سر سنجری کوبید و برادران هم کارش را با ضربات دشنه تمام کردند؛ و بعد جسدش را به زیر پل کاوه انداختند و ماشینش را بردند به دره بیندازند و به آتش بکشند تا اثری نماند.»</blockquote>۲۸- دکتر احمد تفضلی، محقق، نویسنده و استاد زبان‌های باستانی دانشگاه بود که در ۲۴ دی‌ماه ۱۳۷۵، در راه رفتن از محل کار به منزلش، وی را ربودند؛ و به قتل رساندند. پیکر او ساعت ۹ همان شب در کنار اتومبیلش پیدا شد، درحالی که جمجمه‌اش را شکسته و استخوان‌های پا و دستش را از جا درآورده بودند.  
۲۷- سیامک سنجری، نمایشگاه اتومبیل داشت؛ و در آستانه‌ی ازدواجش در سن ۲۸ سالگی در ۱۳ آبان‌ماه ۱۳۷۵، با ضربات چاقو به قتل رسید. سیامک سنجری به خاطر معاملات اتومبیل با خانواده‌ی علی فلاحیان وزیر وقت اطلاعات، ارتباط داشت. همسر فلاحیان از آقای سنجری درباره‌ی روابط خصوصی علی فلاحیان اطلاعاتی می‌گیرد، فلاحیان وقتی از موضوع با خبر می‌شود، دستور قتل سنجری را صادر می‌کند. در اعترافات خسرو براتی درباره‌ی قتل سیامک سنجری آمده است: <blockquote>«در حمام سونا، حاج علی، شیر سنگی را بر سر سنجری کوبید و برادران هم کارش را با ضربات دشنه تمام کردند؛ و بعد جسدش را به زیر پل کاوه انداختند و ماشینش را بردند به دره بیندازند و به آتش بکشند تا اثری نماند.»</blockquote>۲۸- دکتر احمد تفضلی، محقق، نویسنده و استاد زبان‌های باستانی دانشگاه بود که در ۲۴ دی‌ماه ۱۳۷۵، در راه رفتن از محل کار به منزلش، وی را ربودند؛ و به قتل رساندند. پیکر او ساعت ۹ همان شب در کنار اتومبیلش پیدا شد، درحالی که جمجمه‌اش را شکسته و استخوان‌های پا و دستش را از جا درآورده بودند.  


۲۹ و ۳۰- منوچهر صانعی و همسرش فیروزه کلانتری، در ۲۸ بهمن ۱۳۷۵، ربوده شدند؛ و پیکر کاردآجین شده‌ی آنان در اول اسفند حوالی لشکرک و پل تهران‌پارس پیدا شد که به هرکدام ۱۳ ضربه چاقو زده و به قتل رسانده بودند. منوچهر صانعی با بنیاد مستضعفان هم‌کاری داشت و پیش از مرگ نیز چندین بار به وزارت اطلاعات احضار شده بود.
۲۹ و ۳۰- منوچهر صانعی و همسرش فیروزه کلانتری، در ۲۸ بهمن ۱۳۷۵، ربوده شدند؛ و پیکر کاردآجین شده‌ی آنان در اول اسفند حوالی لشکرک و پل تهران‌پارس پیدا شد که هرکدام را با ۱۳ ضربه چاقو به قتل رسانده بودند. منوچهر صانعی با بنیاد مستضعفان هم‌کاری داشت و پیش از مرگ نیز چندین بار به وزارت اطلاعات احضار شده بود.


۳۱- ابراهیم زال‌زاده، نویسنده، روزنامه‌نگار، ناشر و مدیر انتشارات ابتکار، در پنجم اسفندماه ۱۳۷۵، در مسیر بازگشت به منزلش ربوده شد؛ و در فروردین‌ماه ۱۳۷۶، به قتل رسید. پشت و سینه‌ی وی را با ۱۵ ضربه‌ی چاقو پاره کرده بودند. زال‌زاده پیش از مرگش از تهدید و فشارهای مأموران امنیتی خبر داده بود. او کتابی درباره‌ی به آتش کشیده شدن سینما رکس آبادان در دست انتشار داشت.
۳۱- ابراهیم زال‌زاده، نویسنده، روزنامه‌نگار، ناشر و مدیر انتشارات ابتکار، در پنجم اسفندماه ۱۳۷۵، در مسیر بازگشت به منزلش ربوده شد؛ و در فروردین‌ماه ۱۳۷۶، به قتل رسید. پشت و سینه‌ی وی را با ۱۵ ضربه‌ی چاقو پاره کرده بودند. زال‌زاده پیش از مرگش از تهدید و فشارهای مأموران امنیتی خبر داده بود. او کتابی درباره‌ی به آتش کشیده شدن سینما رکس آبادان در دست انتشار داشت.
خط ۲۱۹: خط ۲۱۹:
۳۴- پیروز دوانی، نویسنده، روزنامه‌نگار و فعال سیاسی، در سوم شهریور ۱۳۷۷، در مسیر رفتن به خانه‌ی خواهرش، توسط مأموران وزارت اطلاعات ربوده شده و به قتل می‌رسد. بنابر اعترافات افرادی از عاملان قتل‌های زنجیره‌ای، پیروز دوانی بلافاصله پس از ربوده شدنش به قتل رسیده و پیکرش نیز در کنار خطوط راه‌آهن سوزانده و دفن می‌شود.
۳۴- پیروز دوانی، نویسنده، روزنامه‌نگار و فعال سیاسی، در سوم شهریور ۱۳۷۷، در مسیر رفتن به خانه‌ی خواهرش، توسط مأموران وزارت اطلاعات ربوده شده و به قتل می‌رسد. بنابر اعترافات افرادی از عاملان قتل‌های زنجیره‌ای، پیروز دوانی بلافاصله پس از ربوده شدنش به قتل رسیده و پیکرش نیز در کنار خطوط راه‌آهن سوزانده و دفن می‌شود.


۳۵ و ۳۶- حمید حاجی‌زاده، روشنفکر و نویسنده‌ی اهل کرمان و کارون پسر ۹ ساله‌اش در ۳۱ شهریورماه ۱۳۷۷، در سن ۴۷ سالگی به خاطر سرودن اشعار ملی، در حالی که پسرش را در آغوش داشت، او را به طرز فجیعی با ۲۷ ضربه چاقو سلاخی کرده و به قتل رساندند. به پسرش کارون نیز ۱۶ ضربه کارد وارد کرده بودند. خانواده‌ی حمید حاجی‌زاده پس از پیگیری بسیار، سرانجام مأموران وزارت اطلاعات به آن‌ها گفته‌اند که کشتن حمید و کارون ۹ ساله، یک اشتباه ساده‌ی اداری بوده است.
۳۵ و ۳۶- حمید حاجی‌زاده، روشنفکر و نویسنده‌ی اهل کرمان و کارون پسر ۹ ساله‌اش در ۳۱ شهریورماه ۱۳۷۷، در سن ۴۷ سالگی به خاطر سرودن اشعار ملی، در حالی که پسرش را در آغوش داشت، او را به طرز فجیعی با ۲۷ ضربه چاقو سلاخی کرده و به قتل رساندند. به پسرش کارون نیز ۱۶ ضربه کارد وارد کرده بودند. پس از پیگیری بسیار سرانجام مأموران وزارت اطلاعات به خانواده‌ی حمید حاجی‌زاده گفتند که کشتن حمید و کارون ۹ ساله، یک اشتباه ساده‌ی اداری بوده است.


۳۷ و ۳۸- داریوش و پروانه فروهر، دبیرکل و از رهبران حزب ملت ایران در اول آذرماه ۱۳۷۷، در منزل خود در خیابان هدایت تهران توسط مأموران وزارت اطلاعات با ۲۵ و ۱۸ ضربه چاقو سلاخی شدند و به قتل رسیدند. لوازم شخصی و مدارک این زوج فعال سیاسی توسط وزارت اطلاعات برده شد. قاتلان و مجریان این قتل، هم‌چنان‌که در اعترافات خود گفته‌اند، بابت این قتل‌ها که خود قتل تمیز وصفش کرده‌اند، از وزارت اطلاعات حق اضافه‌کاری دریافت نموده‌اند. برخی از قاتلان حتی زندان نرفتند؛ و به سر کار خود در وزارت اطلاعات برگشتند؛ و برخی دیگر پس از مدت کوتاه زندان، آزاد شدند.
۳۷ و ۳۸- داریوش و پروانه فروهر، دبیرکل و از رهبران حزب ملت ایران در اول آذرماه ۱۳۷۷، در منزل خود در خیابان هدایت تهران توسط مأموران وزارت اطلاعات با ۲۵ و ۱۸ ضربه چاقو سلاخی شدند و به قتل رسیدند. لوازم شخصی و مدارک این زوج فعال سیاسی توسط وزارت اطلاعات برده شد. قاتلان و مجریان این قتل، هم‌چنان‌که در اعترافات خود گفته‌اند، بابت این قتل‌ها که خود قتل تمیز وصفش کرده‌اند، از وزارت اطلاعات حق اضافه‌کاری دریافت نموده‌اند. برخی از قاتلان حتی زندان نرفتند؛ و به سر کار خود در وزارت اطلاعات برگشتند؛ و برخی دیگر پس از مدت کوتاه زندان، آزاد شدند.
خط ۲۲۵: خط ۲۲۵:
۳۹- محمد مختاری، شاعر، نویسنده، مترجم و از فعالان کانون نویسندگان و عضو هیئت دبیران این کانون، در ۱۲ آذرماه ۱۳۷۷، که برای خرید از منزل خارج شده بود، پس از ربوده شدن توسط مأموران اطلاعاتی با پیچاندن طناب به دور گردنش به قتل رسید؛ و جسدش را در بیابان‌های امین آباد، حوالی کارخانه‌ی سیمان ری انداخته بودند.
۳۹- محمد مختاری، شاعر، نویسنده، مترجم و از فعالان کانون نویسندگان و عضو هیئت دبیران این کانون، در ۱۲ آذرماه ۱۳۷۷، که برای خرید از منزل خارج شده بود، پس از ربوده شدن توسط مأموران اطلاعاتی با پیچاندن طناب به دور گردنش به قتل رسید؛ و جسدش را در بیابان‌های امین آباد، حوالی کارخانه‌ی سیمان ری انداخته بودند.


۴۰- محمد جعفر پوینده، نویسنده، مترجم، جامعه‌شناس و از فعالان کانون نویسندگان بود. او نیز مانند محمد مختاری که عازم محل کارش بود، در ۱۸ آذرماه ۱۳۷۷، توسط مأموران وزارت اطلاعات در خیابان ایرانشهر ربوده شد؛ و در اتومبیلش با پیچاندن طناب به دور گردنش به قتل رسید. جسد وی در حوالی روستای بادامک شهریار کرج پیدا شد. قاتل محمدجعفر پوینده به حبس ابد محکوم شد؛ اما هم‌چون متهامان و عاملان چهار قتل پاییز سال ۱۳۷۷، آزاد است.
۴۰- محمد جعفر پوینده، نویسنده، مترجم، جامعه‌شناس و از فعالان کانون نویسندگان بود. او نیز مانند محمد مختاری که عازم محل کارش بود، در ۱۸ آذرماه ۱۳۷۷، توسط مأموران وزارت اطلاعات در خیابان ایرانشهر ربوده شد؛ و در اتومبیلش با پیچاندن طناب به دور گردنش به قتل رسید. جسد وی در حوالی روستای بادامک شهریار کرج پیدا شد. قاتل محمدجعفر پوینده به حبس ابد محکوم شد؛ اما هم‌چون متهمان و عاملان چهار قتل پاییز سال ۱۳۷۷، آزاد است.


۴۱- احمد میرین صیاد، استاد دانشگاه نیز در دی‌ماه ۱۳۷۷، به قتل رسید.
۴۱- احمد میرین صیاد، استاد دانشگاه نیز در دی‌ماه ۱۳۷۷، به قتل رسید.
خط ۲۴۳: خط ۲۴۳:
۵۰- فاطمه قائم مقامی، سرمهمان‌دار هواپیمای آسمان در چهارم دی‌ماه ۱۳۷۶، در خیابان پاسداران در خودروی شخصی خود با شلیک گلوله به قتل رسید. براساس تحقیقات انتشار یافته، خانم قائم‌مقامی به فرمان علی فلاحیان به قتل رسیده است. فاطمه قائم مقامی روابط نزدیک با فلاحیان داشت و اطلاعاتی از فعالیت‌های او به‌دست آورده بود که برای فلاحیان خطر امنیتی محسوب می‌شد و به همین خاطر به قتل رسید.  
۵۰- فاطمه قائم مقامی، سرمهمان‌دار هواپیمای آسمان در چهارم دی‌ماه ۱۳۷۶، در خیابان پاسداران در خودروی شخصی خود با شلیک گلوله به قتل رسید. براساس تحقیقات انتشار یافته، خانم قائم‌مقامی به فرمان علی فلاحیان به قتل رسیده است. فاطمه قائم مقامی روابط نزدیک با فلاحیان داشت و اطلاعاتی از فعالیت‌های او به‌دست آورده بود که برای فلاحیان خطر امنیتی محسوب می‌شد و به همین خاطر به قتل رسید.  


۵۱- دکتر فلاح یزدی، پزشک ویژه آیت‌الله منتظری که در زمستان ۱۳۷۷، در جلوی چشمان فرزندش به قتل رسید.  
۵۱- دکتر فلاح یزدی، پزشک ویژه آیت‌الله منتظری بود که در زمستان ۱۳۷۷، در جلوی چشمان فرزندش به قتل رسید.  


۵۲- سعید قیدی، از پرسنل نیروی هوایی که با ۳۰ ضربه چاقو به قتل رسید؛ و جسد مثله شده‌ی او در سعادت‌آباد تهران پیدا شد.
۵۲- سعید قیدی، از پرسنل نیروی هوایی که با ۳۰ ضربه چاقو به قتل رسید؛ و جسد مثله شده‌ی او در سعادت‌آباد تهران پیدا شد.


۵۳- حسین سرشار، خواننده‌ی ایرانی به جرم خواندن سرود ''ای ایران ای مرز پرگهر'''''،''' و دوستی با سعیدی سیرجانی دست‌گیر و تحت شکنجه قرار گرفت؛ و حافظه خود را از دست داد. او را در آبادان در یک تصادف ساختگی به قتل رساندند.
۵۳- حسین سرشار، خواننده‌ی ایرانی به جرم خواندن سرود ''ای ایران ای مرز پرگهر'''''،''' و دوستی با سعیدی سیرجانی دست‌گیر شد و تحت شکنجه قرار گرفت؛ و حافظه خود را از دست داد. او را در آبادان در یک تصادف ساختگی به قتل رساندند.


۵۴- خسرو بشارتی، از شخصیت‌های مذهبی بود که درباره‌ی برخی از باورهای شیعه، مثل زیارت و شفاعت، نظرهای انتقادی داشت. وی در پاییز ۱۳۶۹، به اداره اطلاعات در تهران احضار شده بود که دیگر باز نگشت. جسد خسرو بشارتی در سولقان کن درحالی پیدا شد که با شلیک گلوله به مغزش به قتل رسیده بود.
۵۴- خسرو بشارتی، از شخصیت‌های مذهبی بود که درباره‌ی برخی از باورهای شیعه، مثل زیارت و شفاعت، نظرهای انتقادی داشت. وی در پاییز ۱۳۶۹، به اداره اطلاعات در تهران احضار شده بود که دیگر باز نگشت. جسد خسرو بشارتی در سولقان کن درحالی پیدا شد که با شلیک گلوله به مغزش به قتل رسیده بود.