قیام سیاهکل: تفاوت میان نسخه‌ها

۱٬۷۱۳ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۰ فوریهٔ ۲۰۲۳
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
قیام سیاهکل به حمله‌ی مسلحانه‌ی گروهی از اعضای سازمان چریک‌های فدایی خلی ایران گفته می‌شود که به پاسگاه ژاندارمری سیاهکل روستایی در شمال ایران انجام شد. صبح روز ۱۹ بهمن‌ماه سال ۱۳۴۹، یک گروه چریک مسلح به پاسگاه ژاندارمری سیاهکل، روستایی در شمال ایران، تهاجم کردند. گروه چریکی کوهستان پس از تصاحب یک اتوبوس کوچک در جاده‌ی سیاهکل ـ لونک، به سیاهکل حمله کردند. در این حمله، تمام سلاح‌های پاسگاه که عبارت از ۹ قبضه تفنگ ام یک و برنو و مسلسل بود، تصاحب گردید و معاون پاسگاه سیاهکل و فرد دیگری کشته شدند. فداییان کوهستان مدت ۴۸ ساعت در حین عقب نشینی جنگیدند اما در جنگل به محاصره درآمدند. دو نفر از آن‌ها با دست زدن به عمل فدایی با انفجار نارنجک خودشان را با چندین تن از عوامل دشمن نابود کردند؛ و دو نفر دیگر که رمقی نداشتند، دستگیر شدند. بدین ترتیب، از دسته‌ی ۹ نفری کوهستان ۷ نفر به اسارت دشمن درآمدند و دو تن در جنگل در حین تعقیب و گریز جان باختند. در مجموع، از ۲۲ نفر گروه جنگل در کوه و شهر جمعاً، ۱۷نفر دستگیر شدند. '''[[سازمان چریک‌های فدایی خلق ایران]]''' با این حمله بود که تولد یافت. این حمله نقطه‌ی آغاز جنبش مسلحانه‌ی ایران در زمان حکومت سلطنتی است. این حمله را رستاخیزی می‌نامند که به بیست سال عقب‌نشینی جنبش مسلحانه‌ی انقلابی در ایران پایان داد. پیش از قیام سیاهکل، مردم و جریان‌ها و محفل‌های مخالف رژیم شاه، بر اثر قدرت نمایی حکومت، در ناامیدی به سر می‌بردند. {{عملیات
{{عملیات
|نام        =سیاهکل
|نام        =سیاهکل
|تصویر      =[[پرونده:حماسه سیاهکل.jpg |300px]]
|تصویر      =[[پرونده:حماسه سیاهکل.jpg |300px]]
خط ۱۰: خط ۱۰:
|سازمان    =چریکهای فدایی خلق ایران
|سازمان    =چریکهای فدایی خلق ایران
}}
}}
قیام سیاهکل به حمله‌ی مسلحانه‌ی گروهی از اعضای سازمان چریک‌های فدایی خلی ایران گفته می‌شود که به پاسگاه ژاندارمری سیاهکل روستایی در شمال ایران انجام شد. صبح روز ۱۹ بهمن‌ماه سال ۱۳۴۹، یک گروه چریک مسلح به پاسگاه ژاندارمری سیاهکل، روستایی در شمال ایران، تهاجم کردند. گروه چریکی کوهستان پس از تصاحب یک اتوبوس کوچک در جاده‌ی سیاهکل ـ لونک، به سیاهکل حمله کردند. در این حمله، تمام سلاح‌های پاسگاه که عبارت از ۹ قبضه تفنگ ام یک و برنو و مسلسل بود، تصاحب گردید و معاون پاسگاه سیاهکل و فرد دیگری کشته شدند. فداییان کوهستان مدت ۴۸ ساعت در حین عقب نشینی جنگیدند اما در جنگل به محاصره درآمدند. دو نفر از آن‌ها با دست زدن به عمل فدایی با انفجار نارنجک خودشان را با چندین تن از عوامل دشمن نابود کردند؛ و دو نفر دیگر که رمقی نداشتند، دستگیر شدند. بدین ترتیب، از دسته‌ی ۹ نفری کوهستان ۷ نفر به اسارت دشمن درآمدند و دو تن در جنگل در حین تعقیب و گریز جان باختند. در مجموع، از ۲۲ نفر گروه جنگل در کوه و شهر جمعاً، ۱۷نفر دستگیر شدند. '''[[سازمان چریک‌های فدایی خلق ایران]]''' با این حمله بود که تولد یافت. این حمله نقطه‌ی آغاز جنبش مسلحانه‌ی ایران در زمان حکومت سلطنتی است. این حمله را رستاخیزی می‌نامند که به بیست سال عقب‌نشینی جنبش مسلحانه‌ی انقلابی در ایران پایان داد. پیش از قیام سیاهکل، مردم و جریان‌ها و محفل‌های مخالف رژیم شاه، بر اثر قدرت نمایی حکومت، در ناامیدی به سر می‌بردند.
== در آستانه قیام سیاهکل ==
== در آستانه قیام سیاهکل ==
سال ۱۳۴۹، که در بهمن آن سال قیام سیاهکل واقع شد، سالی است که رژیم شاه در آستانه‌ی برگزاری مراسم جشن‌های دو هزار و پانصدساله بود؛ و پلیس همه‌ی نیروی خود را بسیج کرده و شب و روز در پی کشف شبکه‌های زیرزمینی مبارزه و شناسایی مبارزان بود.
سال ۱۳۴۹، که در بهمن آن سال قیام سیاهکل واقع شد، سالی است که رژیم شاه در آستانه‌ی برگزاری مراسم جشن‌های دو هزار و پانصدساله بود؛ و پلیس همه‌ی نیروی خود را بسیج کرده و شب و روز در پی کشف شبکه‌های زیرزمینی مبارزه و شناسایی مبارزان بود.
خط ۱۹: خط ۲۱:
== قیام سیاهکل ==
== قیام سیاهکل ==
[[پرونده:سالزوز.JPG|جایگزین=|بندانگشتی|221x221پیکسل|۱۹ بهمن سالروز رستاخیز سیاهکل]]
[[پرونده:سالزوز.JPG|جایگزین=|بندانگشتی|221x221پیکسل|۱۹ بهمن سالروز رستاخیز سیاهکل]]
سرانجام در ۱۹بهمن‌ماه سال ۱۳۴۹ (۸فوریه ۱۹۷۱) قیام سیاهکل در شرایطی که اختناق بر جامعه چیره بود، واقع شد؛ و '''[[مبارزه مسلحانه]]''' که طی چندین سال در شرایط دشوار تدارک یافته بود با حمله‌ی یک گروه چریک به پاسگاه ژاندارمری سیاهکل آشکار شد. این آغاز جنبش مسلحانه و رستاخیزی بود که به نزدیک بیست سال عقب‌نشینی جنبش رهاییبخش پایان داد؛ و پیشروی نیروهای جلودار خلق را آغازکرد. می‌توان گفت که درست پیش از رستاخیز سیاهکل، مردم و جریان‌ها و محفل‌های مخالف رژیم، بر اثر قدرت نمایش رژیم، در ناامیدی به سر می‌بردند. در این شرایط بود که قیام سیاهکل راه‌گشا شد؛ و در شرایط سکون و خفقان و در اوج ناامیدی مردم، سکوت را شکست و رژیم شاه را که در اوج قدرتنمایی و ثبات ظاهری بود، به مبارزه طلبید.<ref>پیشاهنگ و توده - نوشته بیژن جزنی، ص۴۵</ref>  
سرانجام در ۱۹بهمن‌ماه سال ۱۳۴۹ (۸فوریه ۱۹۷۱) قیام سیاهکل در شرایطی که اختناق بر جامعه چیره بود، واقع شد؛ و '''[[مبارزه مسلحانه]]''' که طی چندین سال در شرایط دشوار تدارک یافته بود با حمله‌ی یک گروه چریک به پاسگاه ژاندارمری سیاهکل آشکار شد. این آغاز جنبش مسلحانه و رستاخیزی بود که به نزدیک بیست سال عقب‌نشینی جنبش رهاییبخش پایان داد؛ و پیشروی نیروهای جلودار خلق را آغازکرد. می‌توان گفت که درست پیش از رستاخیز سیاهکل، مردم و جریان‌ها و محفل‌های مخالف رژیم، بر اثر قدرت نمایش رژیم، در ناامیدی به سر می‌بردند. در این شرایط بود که قیام سیاهکل راه‌گشا شد؛ و در شرایط سکون و خفقان و در اوج ناامیدی مردم، سکوت را شکست و رژیم شاه را که در اوج قدرتنمایی و ثبات ظاهری بود، به مبارزه طلبید.<ref>پیشاهنگ و توده - نوشته بیژن جزنی، ص۴۵</ref>
 
=== اعلامیه سیاهکل ===
اعلامیه ای دستنویس که پس از حمله و تسخیر پاسگاه ژاندارمری سیاهکل توسط دسته جنگل، در بین مسافرین ماشین مصادره شده پخش گردید.
 
‌برادران و خواهران هم وطن !
 
حکومت ظالم و اربابان خارجی‌اش سالیان درازی‌ست که بر دوش این ملت رنج دیده سنگینی می‌کند. جنگل، دریا و سایر منابع طبیعی را به اسم ملی شدن غارت می‌کند. چای را دو بنه مفت خریده و گران می‌فروشند. مالیات‌‌های سنگین هر روزه به شکلی بر مایحتاج ملت فقیر می‌بندند. آیا می‌توان دست روی دست گذاشت و با ظلم و فقر و گرسنگی و بیکاری و بیماری ساخت آیا می‌شود با التماس و عریضه، حق را گرفت؟ فحش‌های ژاندارم و جنگلبان و نزول‌خوار را شنید و دم بر نیاورد؟
 
بپاخیزید تا این دستگاه ظلم و جو را بر‌اندازید !
 
یگانه راه جواب زور را با زور دادن است حق گرفتنی است دیگر ساکت نباید بود، تنها راهِ بر انداختن ظلم شرکت کارگران، دهقانان و روشنفکران در مبارزه‌ای مسلحانه و سخت است.<ref>کتاب چریکهای فدایی خلق از نخستین کنش‌ها تا بهمن ۱۳۵۷</ref>
 
بهمن ۱۳۴۹


== قیام سیاهکل به روایت حمید اشرف ==
== قیام سیاهکل به روایت حمید اشرف ==
خط ۲۹: خط ۴۴:


امّا، گروه جنگل پیشنهاد آغاز مبارزه‌ی هم‌زمان در شهر و روستا را می‌داد. دلیل ما، خصلت تبلیغی مبارزه‌ی مسلحانه در آغاز کار بود. ما معتقد بودیم که کار در شهر و روستا، درصورت امکان، باید شروع شود، البته به تقدم عملیات در شهر معتقد بودیم، ولی این تقدم ازنظر ما فقط جنبه‌ی تاکتیکی داشت و به منظور آماده کردن افکار عمومی برای جذب و تأثیرپذیری بیشتر از عمل کوه بود. درحالی که این تقدم زمانی از نظرگاه رفقای گروه احمدزاده جنبه‌ی استراتژیک داشت. به هرحال تماس دو گروه در سراسر پاییز ۱۳۴۹، به بحث‌های تئوریک گذشت. رفیق صفایی، فرمانده دسته‌ی کوهستان، که اینک آماده‌ی اجرای طرح‌های پیش‌بینی شده بود، پیشنهاد شروع عملیات را میداد. به‌خصوص، او بر امکانات سربازگیری از طریق گروه احمدزاده حساب می‌کرد؛ لذا مرتباً فشار می‌آورد که زودتر با این گروه به توافق برسیم. بالاخره، در اوایل زمستان ۴۹ این مهم حاصل شد؛ و توانستیم بر سر این موضوع که 'کار در کوه را هم اکنون باید سازمان داد' به توافق برسیم؛ ولی گروه احمدزاده شروع عملیات در کوه را وابسته به شروع عملیات در شهر می‌کردند و معتقد بودند که 'دسته‌ی کوهستان باید منتظر سازماندهی کادرهای شهری و آمادگی آن‌ها برای عمل بماند'. ولی ما به هم‌زمانی معتقد بودیم زیرا، دسته‌ی کوهستان آماده‌ی اجرای طرح پیش‌بینی شده بود؛ و اگر عمل را طبق نقشه‌ی قبلی شروع نمی‌کرد با دشواری‌هایی روبه رو می‌شد. این دشواری‌ها، عمدتاً، عبارت بود از:
امّا، گروه جنگل پیشنهاد آغاز مبارزه‌ی هم‌زمان در شهر و روستا را می‌داد. دلیل ما، خصلت تبلیغی مبارزه‌ی مسلحانه در آغاز کار بود. ما معتقد بودیم که کار در شهر و روستا، درصورت امکان، باید شروع شود، البته به تقدم عملیات در شهر معتقد بودیم، ولی این تقدم ازنظر ما فقط جنبه‌ی تاکتیکی داشت و به منظور آماده کردن افکار عمومی برای جذب و تأثیرپذیری بیشتر از عمل کوه بود. درحالی که این تقدم زمانی از نظرگاه رفقای گروه احمدزاده جنبه‌ی استراتژیک داشت. به هرحال تماس دو گروه در سراسر پاییز ۱۳۴۹، به بحث‌های تئوریک گذشت. رفیق صفایی، فرمانده دسته‌ی کوهستان، که اینک آماده‌ی اجرای طرح‌های پیش‌بینی شده بود، پیشنهاد شروع عملیات را میداد. به‌خصوص، او بر امکانات سربازگیری از طریق گروه احمدزاده حساب می‌کرد؛ لذا مرتباً فشار می‌آورد که زودتر با این گروه به توافق برسیم. بالاخره، در اوایل زمستان ۴۹ این مهم حاصل شد؛ و توانستیم بر سر این موضوع که 'کار در کوه را هم اکنون باید سازمان داد' به توافق برسیم؛ ولی گروه احمدزاده شروع عملیات در کوه را وابسته به شروع عملیات در شهر می‌کردند و معتقد بودند که 'دسته‌ی کوهستان باید منتظر سازماندهی کادرهای شهری و آمادگی آن‌ها برای عمل بماند'. ولی ما به هم‌زمانی معتقد بودیم زیرا، دسته‌ی کوهستان آماده‌ی اجرای طرح پیش‌بینی شده بود؛ و اگر عمل را طبق نقشه‌ی قبلی شروع نمی‌کرد با دشواری‌هایی روبه رو می‌شد. این دشواری‌ها، عمدتاً، عبارت بود از:
 
[[پرونده:پاسگاه سیاهکل.JPG|بندانگشتی|'''پاسگاه سیاهکل''']]
۱ـ امکان بروز خطرِ ناشی از طولانی شدن مدت شناسایی و احتمال برخورد نادلخواه با قوای ژاندارمری.
۱ـ امکان بروز خطرِ ناشی از طولانی شدن مدت شناسایی و احتمال برخورد نادلخواه با قوای ژاندارمری


۲ـ پایین آمدن روحیه کادرهای کوه ناشی از انتظار نامحدود.
۲ـ پایین آمدن روحیه کادرهای کوه ناشی از انتظار نامحدود.
۸٬۶۸۰

ویرایش