مبارزه: تفاوت میان نسخه‌ها

۳٬۴۴۰ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۸ آوریل ۲۰۲۳
(صفحه‌ای تازه حاوی « {{Infobox civil conflict | title = مبارزه | subtitle = مبارزه | partof = | image = [...» ایجاد کرد)
 
 
(۱۵ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۳۶: خط ۳۶:
| sidebox          =  
| sidebox          =  
}}
}}
'''مبارزه''' علم ایجاد تغییر در جامعه است. انسان در طول تاریخ خود همواره برای رسیدن به آزادی و زندگی بهتر مبارزه کرده است. تاریخ انسان از نخستین روزها شاهد مبارزه مستمر انسان‌ها برای نیل به آزادی بوده است. این مبارزه از زمان نظام‌های برده داری تا کنون ادامه داشته است.   
'''مبارزه'''، علم ایجاد تغییر در جامعه است. انسان در طول تاریخ خود همواره برای رسیدن به آزادی و زندگی بهتر مبارزه کرده است. تاریخ انسان از نخستین روزها شاهد مبارزه مستمر انسان‌ها برای نیل به آزادی بوده است. این مبارزه از زمان نظام‌های برده‌داری تا کنون ادامه داشته‌است.   


مبارزات اقوام و ملیت‌های مختلف در طول تاریخ همواره شاهد پیروزی‌ها و شکست‌های متعددی بوده است. امروزه پیچیدگی جوامع انسانی و نظام‌های دیکتاتوری،‌مبارزه را به سطح یک دانش پیشرفته ارتقاء داده است. در واقع مبارزه یک علم است که باید آن‌را آموخت. مبارزه دارای قوانین و اصولی است که عدول از آن‌ها هر جریان اجتماعی و سیاسی را دچار شکست می‌کند.   
مبارزات اقوام و ملیت‌های مختلف در طول تاریخ همواره شاهد پیروزی‌ها و شکست‌های متعددی بوده است. امروزه پیچیدگی جوامع انسانی و نظام‌های دیکتاتوری،‌ مبارزه را به سطح یک دانش پیشرفته ارتقاء داده‌است. در واقع مبارزه یک علم است که باید آن‌را آموخت. مبارزه دارای قوانین و اصولی است که عدول از آن‌ها هر جریان اجتماعی و سیاسی را دچار شکست می‌کند. این قوانین و اصول برآمده از قانون‌مندی‌های جامعه است و نیروی انقلابی که علیه دیکتاتوری مبارزه می‌کند، باید این قوانین را کشف کرده و بر طبق آن عمل کند.   


این قوانین و اصول برآمده از قانون‌مندی‌های جامعه است و نیروی انقلابی که علیه دیکتاتوری مبارزه می‌کند، باید این قوانین را کشف کرده و بر طبق آن عمل کند. 
تسلط بر قوانین مبارزه مستلزم مطالعه عمیق و علمی تاریخ یک جامعه است که در سایه یک کار حرفه‌ای و شبانه روزی میسر می‌شود. به دلیل پیشرفت جامعه و پیچیدگی های آن، مبارزه نیازمند عناصر حرفه‌ای است که خود را وقف مبارزه کنند و به صورت حرفه‌ای به مطالعه و تحقیق و سپس عمل بپردازند. پیچیدگی شرایط اجتماعی و سنگینی بار مبارزه انقلابی ایجاب می‌کند که افراد درگیر، مبارزه را به طور حرفه‌ای انتخاب کنند.  در ادامه تجمع افراد حرفه‌ای مبارزه ضرورت ایجاد یک تشکیلات انقلابی را الزام آور می‌کند. زیرا مناسبات درونی افراد حرفه‌ای درگیر در یک مبارزه، باید تعریف شود. همچنین مناسبات و روابط آنان با نیروهای دیگر نیز باید تعریف شود. مبارزه حرفه‌ای باید استراتژی مشخص داشته باشد.   
 
تسلط بر قوانین مبارزه مستلزم مطالعه عمیق و علمی تاریخ یک جامعه است که در سایه یک کار حرفه‌ای و شبانه روزی میسر می‌شود. به عبارت دیگر مبارزه نیازمند عناصر حرفه‌ای است که خود را وقف مبارزه کنند و به صورت حرفه‌ای به مطالعه و تحقیق و سپس عمل بپردازند. پیچیدگی شرایط اجتماعی و سنگینی بار مبارزه انقلابی ایجاب می‌کند که افراد درگیر، مبارزه را به طور حرفه‌ای انتخاب کنند.  در ادامه تجمع افراد حرفه‌ای مبارزه ضرورت ایجاد یک تشکیلات انقلابی را الزام آور می‌کند. زیرا مناسبات درونی افراد حرفه‌ای درگیر در یک مبارزه، باید تعریف شود. همچنین مناسبات و روابط آنان با نیروهای دیگر نیز باید تعریف شود. مبارزه حرفه‌ای باید استراتژی مشخص داشته باشد.   


اشکال مبارزه در دوران‌های مختلف تفاوت دارد. در صورتی که در حکومت دیکتاتوری شکاف وجود داشته باشد  و دیکتاتور نتواند به صورت یک‌دست و بی‌شکاف دست به سرکوب بزند و امکان مبارزه سیاسی و پارلمانی از طریق مراجعه به آراء‌ عمومی وجود داشته باشد راه درست مبارزه تشکیل حزب و پیروزی در انتخابات است. نمونه‌ی این نوع مبارزات در تاریخ ایران مبارزه‌ی [[دکتر محمد مصدق|دکتر مصدق]] در [[نهضت ملی شدن صنعت نفت ایران|نهضت ملی شدن صنعت نفت]] بود.   
اشکال مبارزه در دوران‌های مختلف تفاوت دارد. در صورتی که در حکومت دیکتاتوری شکاف وجود داشته باشد  و دیکتاتور نتواند به صورت یک‌دست و بی‌شکاف دست به سرکوب بزند و امکان مبارزه سیاسی و پارلمانی از طریق مراجعه به آراء‌ عمومی وجود داشته باشد راه درست مبارزه تشکیل حزب و پیروزی در انتخابات است. نمونه‌ی این نوع مبارزات در تاریخ ایران مبارزه‌ی [[دکتر محمد مصدق|دکتر مصدق]] در [[نهضت ملی شدن صنعت نفت ایران|نهضت ملی شدن صنعت نفت]] بود.   


اما زمانی‌که دیکتاتوری حاکمیت خود را یک‌پایه کرد و تمام راه‌های مسالمت را بر روی مردم بست، دیگر مبارزه مسالمت آمیز کارساز نخواهد بود و باید به مبارزه قهر آمیز روی آورد. در تاریخ ایران می‌توان به دو نمونه آن در زمان [[محمدرضا پهلوی|شاه]] و جمهوری اسلامی اشاره کرد. در سال ۱۳۴۲ شاه دیکتاتوری خود را یک‌پایه کرد و تمام راه‌های مسالمت را مسدود کرد. پس از آن بود که سازمان‌های چریکی مسلحانه مانند [[سازمان مجاهدین خلق ایران|مجاهدین خلق]] و  [[سازمان چریک‌های فدایی خلق ایران|چریک‌های فدایی خلق]] به وجود آمدند. در زمان جمهوری اسلامی نیز تا سرفصل ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ مبارزه مسالمت آمیز میسر یود، اما بعد از آن که [[روح‌الله خمینی|خمینی]] حاکمیت خود را از عناصر لیبرال تصفیه نمود دیگر امکان مبارزه مسالمت آمیز میسر نبود  و مجاهدین خلق به [[مبارزه مسلحانه]] روی آوردند.  
اما زمانی‌که دیکتاتوری حاکمیت خود را یک‌پایه کرد و تمام راه‌های مسالمت را بر روی مردم بست، دیگر مبارزه مسالمت آمیز کارساز نخواهد بود و باید به مبارزه قهر آمیز روی آورد. این نظام حاکم است که راه هرگونه دیالوگ و صحبت و تغییر را می بندد و حرفش با توده مردم جز با سلاح و سرکوب چیز دیگری نیست و کسانی را که خواستار تغییر در وضع موجود هستند را وادار به انتخاب نوع مبارزه، سیاسی یا مسلحانه می کند. در تاریخ ایران می‌توان به دو نمونه آن در زمان [[محمدرضا پهلوی|شاه]] و جمهوری اسلامی اشاره کرد. در سال ۱۳۴۲ شاه دیکتاتوری خود را یک‌پایه کرد و تمام راه‌های مسالمت را مسدود کرد. پس از آن بود که سازمان‌های چریکی مسلحانه مانند [[سازمان مجاهدین خلق ایران|مجاهدین خلق]] و  [[سازمان چریک‌های فدایی خلق ایران|چریک‌های فدایی خلق]] به وجود آمدند. در زمان جمهوری اسلامی نیز تا سرفصل ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ مبارزه مسالمت آمیز میسر یود، اما بعد از آن که [[روح‌الله خمینی|خمینی]] حاکمیت خود را از عناصر لیبرال تصفیه نمود دیگر امکان مبارزه مسالمت آمیز میسر نبود  و مجاهدین خلق به [[مبارزه مسلحانه]] روی آوردند.  


== علم مبارزه ==
== علم مبارزه ==
مبارزه به معنای تلاش برای دستیابی به هدفی است که با آن افرادی که در جامعه فعالیت می‌کنند، ارتباط دارد. این هدف ممکن است شامل تغییر در رویاها، ارزش‌ها، سیاست‌ها، قوانین، و یا ساختارهای قدرت و نظام‌های اجتماعی باشد در نتیجه برای مبارزه باید علم ایجاد تغییر در جامعه را دانست.
از دوران برده‌داری با پیدایش اولین کارکردهای استثماری که با سلب آزادی انسانهای دیگر برای بهره‌کشی از آنها توام بود،‌ مبارزه نیز از نخستین روزهای تاریخ جوامع بشری آغاز شد و این ریشه در سرشت انسان برای نیل به آزادی دارد. 
در این بحث عنصر پایه‌ای این است که مبارزه قبل از هر چیز یک علم است. دانش تغییر سیاسی و اجتماعی است. باید آن را با قانونمندی‌هایش آموخت و اگر نه اظهارنظر کردن بی‌حساب و کتاب، موضع‌گیری غیرعملی یا عکس العملی راه به جایی نمی‌برد. مانند علم طب، که البته هر کسی می‌تواند در مورد هر بیماری و عارضه‌ای اظهارنظر کند. می‌تواند دارو و درمانی را تجویز کند. اما طبیب عمومی باید پس از دوره ابتدایی و متوسطه، هفت سال پزشکی بخواند. طبیب متخصص بسته به نوع تخصص، چند سال اضافه هم لازم دارد. بعد تازه نوبت تجربه اندوزی عملی است.
در این بحث عنصر پایه‌ای این است که مبارزه قبل از هر چیز یک علم است. دانش تغییر سیاسی و اجتماعی است. باید آن را با قانونمندی‌هایش آموخت و اگر نه اظهارنظر کردن بی‌حساب و کتاب، موضع‌گیری غیرعملی یا عکس العملی راه به جایی نمی‌برد. مانند علم طب، که البته هر کسی می‌تواند در مورد هر بیماری و عارضه‌ای اظهارنظر کند. می‌تواند دارو و درمانی را تجویز کند. اما طبیب عمومی باید پس از دوره ابتدایی و متوسطه، هفت سال پزشکی بخواند. طبیب متخصص بسته به نوع تخصص، چند سال اضافه هم لازم دارد. بعد تازه نوبت تجربه اندوزی عملی است.
[[پرونده:مبارزان مشروطه.JPG|جایگزین=ستارخان و باقرخان همراه با تعدادی از مجاهدان مشروطه درمبارزه مسلحانه با دیکتاتوری قاجار|بندانگشتی|ستارخان و باقرخان همراه با تعدادی از مجاهدان مشروطه درمبارزه مسلحانه با دیکتاتوری قاجار]]
[[پرونده:مبارزان مشروطه.JPG|جایگزین=ستارخان و باقرخان همراه با تعدادی از مجاهدان مشروطه درمبارزه مسلحانه با دیکتاتوری قاجار|بندانگشتی|ستارخان و باقرخان همراه با تعدادی از مجاهدان مشروطه درمبارزه مسلحانه با دیکتاتوری قاجار]]
خط ۶۷: خط ۶۷:
در طی مطالعه‌ی تاریخ باید مشخص شود که چه دستاوردی برای نیروی مبارز دارد و نتایج این مطالعات جمع‌بندی و آنالیز شود. اقشار مختلف و موقعیت طبقاتی جامعه را باید شناخت. اقوام مختلف و تاریخ هرکدام را که به ویژه در ایران کثرت بسیاری نیز دارند باید شناخت. به لحاظ سیاسی باید مطالعه کرد که یک کشور چه فراز و نشیب‌هایی داشته است. چه شکست‌ها و پیروزی‌هایی داشته است. به لحاظ اقتصادی باید تشخیص داد که بر چه پایه‌هایی استوار است. منبع در‌آمد کشور چیست و به لحاظ اقتصادی یک جامعه در چه نقطه‌ای قرار دارد.
در طی مطالعه‌ی تاریخ باید مشخص شود که چه دستاوردی برای نیروی مبارز دارد و نتایج این مطالعات جمع‌بندی و آنالیز شود. اقشار مختلف و موقعیت طبقاتی جامعه را باید شناخت. اقوام مختلف و تاریخ هرکدام را که به ویژه در ایران کثرت بسیاری نیز دارند باید شناخت. به لحاظ سیاسی باید مطالعه کرد که یک کشور چه فراز و نشیب‌هایی داشته است. چه شکست‌ها و پیروزی‌هایی داشته است. به لحاظ اقتصادی باید تشخیص داد که بر چه پایه‌هایی استوار است. منبع در‌آمد کشور چیست و به لحاظ اقتصادی یک جامعه در چه نقطه‌ای قرار دارد.


به عنوان مثال در مقایسه اقتصاد اروپا و ایران می‌توان دید که در جامعه آزاد اروپا با اقتصاد باز و آزاد روش پیگیری خواسته‌ها و مطالبات با ایران که اقتصادی بسته دارد متفاوت است. در ایران در زمان [[محمدرضا پهلوی|شاه]]  مبارزه شکل خاص خود را داشت، زیرا رژيم شاه یک رژيم سرمایه‌داری وابسته بود. اما [[رژیم ولایت فقیه]] وابسته نیست. این رژیم خود را نماینده خدا می‌داند و استبداد مذهبی را بر تمام کشور مستولی کرده است. [[رژیم ولایت فقیه]] زیر پرده دین و با حربه‌ی مخالفت با خدا تمامی مخالفان را قلع و قمع می‌کند. [[روح‌الله خمینی|خمینی]] در سال ۶۷ سی هزار زندانی را [[قتل عام ۶۷|قتل عام]] کرد اما رژيم شاه چنین دست بازی در سرکوب نداشت زیرا وابسته به دنیای سرمایه داری بود.  
به عنوان مثال در مقایسه اقتصاد اروپا و ایران می‌توان دید که در جامعه آزاد اروپا با اقتصاد باز و آزاد روش پیگیری خواسته‌ها و مطالبات با ایران که اقتصادی بسته دارد متفاوت است. در ایران در زمان [[محمدرضا پهلوی|شاه]]  مبارزه شکل خاص خود را داشت، زیرا رژيم شاه یک رژيم سرمایه‌داری وابسته بود. اما [[رژیم ولایت فقیه]] وابسته نیست. این رژیم خود را نماینده خدا می‌داند و استبداد مذهبی را بر تمام کشور مستولی کرده است. [[رژیم ولایت فقیه]] زیر پرده دین و با حربه‌ی مخالفت با خدا تمامی مخالفان را قلع و قمع می‌کند.  
چرا این اعتقاد از روز اول در  بین بعضی از گروههای ایرانی و بعضی از روشنفکران وجود داشت که رژیم ولایت فقیه در ایران ماندگار نیست و عمر کمی خواهد داشت؟
این سوال بیانگر شناختی واقعی از جامعه ایران است، زیرا سلطنت پهلوی نماینده‌ی سیستم اقتصادی بورژوا کمپرادور (اقتصاد وابسته به سرمایه داری جهانی و امریکا ) بود، در نتیجه حکومت بعدی که با تغییر این رژیم در جریان انقلاب ۱۳۵۷ بوجود آمد، باید به دنبالش یک سیستم اقتصادی متکاملتر و پیشروتر جایگزین آن می‌کرد ولی رژیم ولایت فقیه در واقع بازگشت اقتصادی جامعه به قبل از بورژوازی و به دوران فئودالی بود و این پسرفت نشاندهنده شکاف بین بالایی‌ها و پایینی‌ها یعنی جامعه است، چون مردم ایران یک سیستم بورژوازی وابسته را پشت سر گذاشته بودند و انقلاب آنها برای آزادی و برابری بود، در حالیکه در رژیم ولایت فقیه آخوندها و شخص خمینی خواهان حاکمیتی مطلقه بودند. نقطه شروع تضاد این دو گرایش با سخنرانی خمینی در سال ۱۳۵۷ علیه بی حجابی و اجباری کردن حجاب و با شعار یا روسری یا توسری، بارز شد.
[[روح‌الله خمینی|خمینی]] در سال ۶۷ سی هزار زندانی را [[قتل عام ۶۷|قتل عام]] کرد اما رژيم شاه چنین دست بازی در سرکوب نداشت زیرا وابسته به دنیای سرمایه‌داری بود.  


همچنین در دوران حکومت ولایت فقیه در سه سال اول که فضای باز سیاسی وجود داشت مبارزه به یک شکل و بعد از ۳۰ خرداد به شکل دیگری درآمد. مجاهدین خلق پیش از آن را [[فاز سیاسی فاز نظامی|فاز سیاسی]] و پس از آن را [[فاز سیاسی فاز نظامی|فاز نظامی]] می‌‌نامند.
همچنین در دوران حکومت ولایت فقیه در سه سال اول که فضای باز سیاسی وجود داشت مبارزه به یک شکل و بعد از ۳۰ خرداد به شکل دیگری درآمد. مجاهدین خلق پیش از آن را [[فاز سیاسی فاز نظامی|فاز سیاسی]] و پس از آن را [[فاز سیاسی فاز نظامی|فاز نظامی]] می‌‌نامند.
خط ۸۷: خط ۹۰:
=== تمرکز روی دشمن اصلی ===
=== تمرکز روی دشمن اصلی ===
یکی دیگر از قوانین یک مبارزه‌ی جدی تمرکز روی تضاد اصلی است. اشتباه در تعیین تضاد اصلی می‌تواند به نابودی و انحراف کامل یک جنبش منجر شود. هنگامی که تضاد اصلی در یک مبارزه مشخص شد، می‌توان سمت و سوی اتحاد با دیگر جنبش‌ها را نیز تعیین نمود. تعیین اشتباه تضاد اصلی می‌تواند به اتحاد اشتباه نیز منجر شود.
یکی دیگر از قوانین یک مبارزه‌ی جدی تمرکز روی تضاد اصلی است. اشتباه در تعیین تضاد اصلی می‌تواند به نابودی و انحراف کامل یک جنبش منجر شود. هنگامی که تضاد اصلی در یک مبارزه مشخص شد، می‌توان سمت و سوی اتحاد با دیگر جنبش‌ها را نیز تعیین نمود. تعیین اشتباه تضاد اصلی می‌تواند به اتحاد اشتباه نیز منجر شود.
 
هر جریان مبارزاتی با یک تضاد اصلی درگیر است و یک تهدید اصلی.
نکته دیگر این است که در هر دوران یک سازمان انقلابی تنها باید با یک تضاد اصلی درگیر شود و هر گونه انحراف و پرداختن به موضوعات فرعی پرهیز کند.  
تضاد اصلی: آن چیزی است که باید عمده قوا را برای تغییر و سرنگونی آن گذاشت، مثل دیکتاتوری حاکم بر یک کشور که همیشه تضاد اصلی می‌باشد.
تهدید اصلی : نیرویی است که ظرفیت مبارزاتی مردم را به سمتی غیر از سرنگونی منحرف کند.
یک نیروی انقلابی تنها باید با یک تضاد اصلی درگیر شود و از هر گونه انحراف و پرداختن به موضوعات فرعی باید پرهیز کند.  


یک مثال تاریخی :
یک مثال تاریخی :
خط ۹۸: خط ۱۰۳:
یکی از گروه‌هایی که پیش از همه این تحلیل را رد کرد سازمان مجاهدین خلق ایران بود. این سازمان تضاد اصلی را «جبهه‌ی ارتجاع» دانسته و اعلام نمود که خواسته‌ی اصلی آزادی است.
یکی از گروه‌هایی که پیش از همه این تحلیل را رد کرد سازمان مجاهدین خلق ایران بود. این سازمان تضاد اصلی را «جبهه‌ی ارتجاع» دانسته و اعلام نمود که خواسته‌ی اصلی آزادی است.


به این ترتیب تشخیص این که تضاد  اصلی لیبرالیسم است یا ارتجاع،‌صف بندی جامعه ایران را در دهه‌ی شصت، تعیین کرد. عده‌ای در کنار خمینی قرار گرفته و شعارهای ضدامپریالیستی دادند و عده‌ای که در مرکز آن‌ها مجاهدین خلق قرار داشتند، تضاد اصلی را ارتجاع تشخیص داده و خواسته‌ی اصلی را آزادی می‌دانستند.  
به این ترتیب تشخیص این که تضاد  اصلی لیبرالیسم است یا ارتجاع،‌صف بندی جامعه ایران را در دهه‌ی شصت، تعیین کرد. عده‌ای در کنار خمینی قرار گرفته و شعارهای ضدامپریالیستی دادند و عده‌ای که در مرکز آن‌ها مجاهدین خلق قرار داشتند، تضاد اصلی را ارتجاع تشخیص داده و خواسته‌ی اصلی را آزادی می‌دانستند.


== شناسایی ماهیت دشمن ==
== شناسایی ماهیت دشمن ==
خط ۱۶۰: خط ۱۶۵:
یکی از موضوعات که جریان مبارزه یک گروه یا حزب سیاسی باید تعیین شود رابطه‌اش با سایر نیروها است. این رابطه در چارچوب اصل وحدت و همبستگی نیروها تعریف می‌شود.  
یکی از موضوعات که جریان مبارزه یک گروه یا حزب سیاسی باید تعیین شود رابطه‌اش با سایر نیروها است. این رابطه در چارچوب اصل وحدت و همبستگی نیروها تعریف می‌شود.  


در حالی‌که رژیم دیکتاتور می‌خواهد نیروها متفرق باشند، با یکدیگر سرشاخ شوند و یکدیگر را نفی کنند تا خودش اثبات شود، به‌عکس، اصل وحدت و همبستگی نیروها ایجاب می کند که نیروهای جبهه‌ی خلق با هم متحد شده و علیه رژیم یکدیگر را تقویت کنند.
در حالی‌که رژیم دیکتاتور می‌خواهد نیروها متفرق باشند، با یکدیگر سرشاخ شوند و یکدیگر را نفی کنند تا خودش اثبات شود، به‌عکس، اصل وحدت و همبستگی نیروها ایجاب می‌کند که نیروهای مردمی با هم متحد شده و علیه رژیم یکدیگر را تقویت کنند.


=== پیش شرط‌ها ===
=== پیش شرط‌ها ===
اصل وحدت نیروها اگر چه یک اصل بسیار مهم است باید حول شروط مشخصی انجام شود،‌ در غیر این صورت نه تنها منجر به تقویت مبارزه علیه دیکتاتور نمی‌شود بلکه به دیکتاتور یاری می رساند.
اصل وحدت نیروها، یک اصل بسیار مهم است که حول شروط مشخص مربوط به موضوع هدف باید شکل بگیرد،‌ در غیر این صورت نه تنها منجر به تقویت مبارزه علیه دیکتاتور نمی‌شود بلکه به دیکتاتور یاری می رساند.


به عنوان مثال وقتی مبارزه قهرآمیز با هدف سرنگونی تمامیت دیکتاتوری هدف قرار گرفت،‌ هر نوع وحدتی باید حول همین شرط صورت پذیرد. در این صورت وحدت با نیرویی که در پی اصلاحات است یا اتحاد با نیرویی که با نظام دیکتاتوری یا جناح‌های یا بخش‌هایی از آن رابطه دارد، نه تنها درست نیست بلکه به نفع نظام دیکتاتوری است، زیرا از رادیکالیزم نیروی مبارز و انقلابی می‌کاهد و زمینه‌ی نفوذ سیاسی و حتی امنیتی را فراهم می‌کند.  
به عنوان مثال وقتی مبارزه قهرآمیز با هدف سرنگونی تمامیت دیکتاتوری هدف قرار گرفت،‌ هر نوع وحدتی باید حول همین شرط صورت پذیرد. در این صورت وحدت با نیرویی که در پی اصلاحات است یا اتحاد با نیرویی که با نظام دیکتاتوری یا جناح‌های یا بخش‌هایی از آن رابطه دارد، نه تنها درست نیست بلکه به نفع نظام دیکتاتوری است، زیرا از رادیکالیزم نیروی مبارز و انقلابی می‌کاهد و زمینه‌ی نفوذ سیاسی و حتی امنیتی را فراهم می‌کند.  
خط ۱۷۴: خط ۱۷۹:


=== ارائه جایگزین ===
=== ارائه جایگزین ===
در تکامل وحدت و هم‌بستگی نیروها سرانجام به ارائه آن‌چه که باید جایگزین شود می‌رسیم. وقتی صحبت از سرنگونی یک نظام دیکتاتوری به میان می‌آید لاجرم باید آلترناتیو آن نیز ارائه شود. در دیالکتیک سیاسی و اجتماعی هم، تز و آنتی تز یعنی اثبات و نفی لازم و ملزوم یکدیگر هستند.  
در تکامل وحدت و همبستگی نیروها سرانجام به ارائه آن‌چه که باید جایگزین شود می‌رسیم. وقتی صحبت از سرنگونی یک نظام دیکتاتوری به میان می‌آید لاجرم باید آلترناتیو آن نیز ارائه شود. در دیالکتیک سیاسی و اجتماعی هم، تز و آنتی‌تز یعنی اثبات و نفی لازم و ملزوم یکدیگر هستند.  


بسیاری از تحلیل‌گران معتقدند در [[انقلاب ضد سلطنتی]] مردم می‌دانستند که چه نمی‌خواهند اما به‌وضوح روشن نبود که چه می‌خواهند. به‌دنبال [[انقلاب سفید]] و یک‌پایه شدن رژیم شاه و تغییر ساختار آن از یک رژیم بورژوا - ملاک به یک رژیم یکدست سرمایه‌داری وابسته در اثر سرکوب‌گری شاه و از دور خارج شدن نیروهای اصلاح طلب ملی یا رفرمیست ،مبارزه انقلابی مسلحانه شکل گرفت. اما یکی از ضربات مهمی که این مبارزه با آن مواجه شد کودتای اپورتونیستی بود. در اثر متلاشی شدن [[سازمان مجاهدین خلق ایران]] در کودتای اپورتونیستی ۱۳۵۴، هژمونی انقلاب در دست جریان خمینی افتاد که سازمان مجاهدین خلق آن را جریان ارتجاعی می‌نامید. بنا به تعبیر آن‌ها نیروی ارتجاعی، رهبری انقلاب را ربود و  حاکمیت مردمی را به ولایت فقیه تبدیل کرد. در واقع در خلاء وجود یک جایگزین و آلترناتیو مشخص مهم‌ترین عاملی بود که به خمینی اجازه داد سرنوشت انقلاب ایران را تغییر دهد.  
بسیاری از تحلیل‌گران معتقدند در [[انقلاب ضد سلطنتی]] مردم می‌دانستند که چه نمی‌خواهند اما به‌وضوح روشن نبود که چه می‌خواهند. به‌دنبال [[انقلاب سفید]] و یک‌پایه شدن رژیم شاه و تغییر ساختار آن از یک رژیم بورژوا - ملاک به یک رژیم یکدست سرمایه‌داری وابسته در اثر سرکوبگری شاه و از دور خارج شدن نیروهای اصلاح‌طلب ملی یا رفرمیست ،مبارزه انقلابی مسلحانه شکل گرفت. اما یکی از ضربات مهمی که این مبارزه با آن مواجه شد کودتای اپورتونیستی بود. در اثر متلاشی شدن [[سازمان مجاهدین خلق ایران]] در کودتای اپورتونیستی ۱۳۵۴، هژمونی انقلاب در دست جریان خمینی افتاد که سازمان مجاهدین خلق آن را جریان ارتجاعی می‌نامید. بنا به تعبیر آن‌ها نیروی ارتجاعی، رهبری انقلاب را ربود و  حاکمیت مردمی را به ولایت فقیه تبدیل کرد. خلاء وجود یک جایگزین و آلترناتیو مشخص مهم‌ترین عاملی بود که به خمینی اجازه داد سرنوشت انقلاب ایران را تغییر دهد.  


همچنین ضرورت ایجاد [[اپوزیسیون|آلترناتیو]] سیاسی، در این است که  رزمندگان و فعالان عرصه‌ی مبارزه و مقاومت بدانند برای چه چیز و کدام جایگزین و کدام برنامه و چه هدف‌هایی مبارزه  می‌کنند.<ref name=":0" />  
همچنین ضرورت ایجاد [[اپوزیسیون|آلترناتیو]] سیاسی، در این است که  رزمندگان و فعالان عرصه‌ی مبارزه و مقاومت بدانند برای چه چیز و کدام جایگزین و کدام برنامه و چه هدفی مبارزه  می‌کنند.<ref name=":0" />  
== پشتیبانی از دیگر نیروها ==
== پشتیبانی از دیگر نیروها ==
یکی از اصول حاکم بر مبارزه علیه دیکتاتوری در جهت سرنگونی آن و تغییر جامعه؛ پشتیبانی از نیرویی است که در جنگ علیه رژیم حاکم پیشتاز است و در راه مبارزه قیمت بیشتری می‌دهد. این یک اصل است که در مبارزه علیه دیکتاتوری و استبداد باید نیروی پیشتاز و با صلاحیت‌تر را تقویت کرد. [[مسعود رجوی]] فرمانده [[ارتش آزادی‌بخش ملی ایران|ارتش آزادی‌ بخش ملی ایران]] در یک سئوال و جواب در جریان یک نشست درونی مجاهدین با یکی از زنان رزمنده‌ی [[ارتش آزادی‌بخش ملی ایران|ارتش آزادی‌بخش]] که در نشریه مجاهد شماره ۳۱۷ در تاریخ ۲۹ شهریور ۱۳۷۲ منتشر شد این موضوع را این‌گونه توضیح می‌دهد.   
یکی از اصول حاکم بر مبارزه علیه دیکتاتوری در جهت سرنگونی آن و تغییر جامعه؛ پشتیبانی از نیرویی است که در جنگ علیه رژیم حاکم پیشتاز است و در راه مبارزه قیمت بیشتری می‌دهد. این یک اصل است که در مبارزه علیه دیکتاتوری و استبداد باید نیروی پیشتاز و با صلاحیت‌تر را تقویت کرد. [[مسعود رجوی]] فرمانده [[ارتش آزادی‌بخش ملی ایران|ارتش آزادی‌ بخش ملی ایران]] در یک سئوال و جواب در جریان یک نشست درونی مجاهدین با یکی از زنان رزمنده‌ی [[ارتش آزادی‌بخش ملی ایران|ارتش آزادی‌بخش]] که در نشریه مجاهد شماره ۳۱۷ در تاریخ ۲۹ شهریور ۱۳۷۲ منتشر شد این موضوع را این‌گونه توضیح می‌دهد.   
خط ۱۸۸: خط ۱۹۳:
- این حرف، واقعی است یا ژست سیاسی است؟
- این حرف، واقعی است یا ژست سیاسی است؟


- واقعی است
- واقعی است.


- یعنی واقعاً اگر سازمانی باشد که از مجاهدین در مسیر انقلاب بیشتر کار کند، فدا کند، مسئله حل کند، ایدئولوژی‌تان هرچه هست مال خودتان، ولی از نظر سیاسی، هژمونیش را می‌پذیرید؟
- یعنی واقعاً اگر سازمانی باشد که از مجاهدین در مسیر انقلاب بیشتر کار کند، فدا کند، مسئله حل کند، ایدئولوژی‌تان هرچه هست مال خودتان، ولی از نظر سیاسی، هژمونیش را می‌پذیرید؟
خط ۲۰۰: خط ۲۰۵:
- ما که نگفته‌ایم ایدئولوژی آن را بپذیر. بلکه گفته‌ایم و می‌گوییم با حفظ اصول و مرزبندی‌های ایدئولوژیکی و سیاسی و تشکیلاتی خودتان بایستی هژمونی سیاسی‌اش را بپذیرید، یعنی قبول کنید که در عمل سیاسی و مبارزاتی از شما ذیصلاح‌تر است و لذا باید او را تقویت و پشتیبانی کرد و با او هم‌جبهه شد علیه دشمن. باید بپذیرید یا نباید بپذیرید؟
- ما که نگفته‌ایم ایدئولوژی آن را بپذیر. بلکه گفته‌ایم و می‌گوییم با حفظ اصول و مرزبندی‌های ایدئولوژیکی و سیاسی و تشکیلاتی خودتان بایستی هژمونی سیاسی‌اش را بپذیرید، یعنی قبول کنید که در عمل سیاسی و مبارزاتی از شما ذیصلاح‌تر است و لذا باید او را تقویت و پشتیبانی کرد و با او هم‌جبهه شد علیه دشمن. باید بپذیرید یا نباید بپذیرید؟


- با چیزهایی که گفتید فکر می‌کنم باید هژمونی و صلاحیت و اولویت سیاسی آن‌را بپذیریم
- با چیزهایی که گفتید فکر می‌کنم باید هژمونی و صلاحیت و اولویت سیاسی آن‌را بپذیریم.


[[مسعود رجوی]] خطاب به حضار: اگر نپذیرید خائنید، آری یا نه؟
[[مسعود رجوی]] خطاب به حضار: اگر نپذیرید خائنید، آری یا نه؟
۸٬۶۹۲

ویرایش