محمد سیدی کاشانی: تفاوت میان نسخه‌ها

۲٬۴۳۲ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۸ دسامبر ۲۰۱۸
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۶: خط ۲۶:


== '''اولین دیدار با حنیف نژاد''' ==
== '''اولین دیدار با حنیف نژاد''' ==
[[پرونده:محمد سیدی کاشانی - بابا در حال تعظیم در مقابل تندیس محمد حنیف نژاد.JPG|جایگزین=محمد سیدی کاشانی - بابا در حال تعظیم در مقابل تندیس محمد حنیف نژاد|بندانگشتی|300x300پیکسل|محمد سیدی کاشانی - بابا در حال تعظیم در مقابل تندیس محمد حنیف نژاد]]


=== '''«چیه این زندگی؟»''' ===
=== '''«چیه این زندگی؟»''' ===
خط ۳۸: خط ۳۹:


== '''آموزش و نبرد در پایگاه های فلسطین''' ==
== '''آموزش و نبرد در پایگاه های فلسطین''' ==
[[پرونده:محمد سیدی کاشانی در زندان لیبرتی.JPG|جایگزین=محمد سیدی کاشانی در زندان لیبرتی|بندانگشتی|200x200پیکسل|محمد سیدی کاشانی در زندان لیبرتی]]
محمدسیدی کاشانی پس از عضو گیری توسط [[سازمان مجاهدین خلق ایران|سازمان مجاهدين]]؛ به دلیل اینکه امکان آموزشهای نظامی در داخل کشور به خاطر خفقان [[ساواک]] وجود نداشت سازمان تصمیم گرفت که نفرات را برای آموزش نظامی به فلسطین بفرستد. از این رو محمد در سال ۱۳۴۹ به منظور کسب آماده گی های نظامی به اردن اعزام شد و در یکی از پایگاههای الفتح در اردن به نام  پایگاه شهید حسن سلامه ( نام یکی از فداییان نامدار فلسطینی که در اردن قرار داشت)،‌  به همراه [[اصغر بدیع زادگان]]، [[رضا رضایی]]، [[محمد بازرگانی]] و [[مسعود رجوی]] به کسب  آموزشهای نظامی پرداخت.   
محمدسیدی کاشانی پس از عضو گیری توسط [[سازمان مجاهدین خلق ایران|سازمان مجاهدين]]؛ به دلیل اینکه امکان آموزشهای نظامی در داخل کشور به خاطر خفقان [[ساواک]] وجود نداشت سازمان تصمیم گرفت که نفرات را برای آموزش نظامی به فلسطین بفرستد. از این رو محمد در سال ۱۳۴۹ به منظور کسب آماده گی های نظامی به اردن اعزام شد و در یکی از پایگاههای الفتح در اردن به نام  پایگاه شهید حسن سلامه ( نام یکی از فداییان نامدار فلسطینی که در اردن قرار داشت)،‌  به همراه [[اصغر بدیع زادگان]]، [[رضا رضایی]]، [[محمد بازرگانی]] و [[مسعود رجوی]] به کسب  آموزشهای نظامی پرداخت.   


خط ۵۳: خط ۵۵:


== '''زندان وشکنجه''' ==
== '''زندان وشکنجه''' ==
[[پرونده:محمد سیدی کاشانی - بابا .JPG|جایگزین=محمد سیدی کاشانی - بابا |بندانگشتی|299x299پیکسل|محمد سیدی کاشانی - بابا ]]
محمد سیدی کاشانی در سال ۱۳۵۱ در یک بیدادگاه نظامی محاکمه شد.  او در این بیدادگاه نظامی شاه از ایدئولوژی و خط مشی انقلابی [[سازمان مجاهدین خلق ایران]] دفاع کرد و رژیم را به خاطر جنایاتی که علیه خلق ستمدیده ایران مرتکب شده بود به محاکمه کشید. محمد در این بیدادگاه به دوبار اعدام محکوم شد. لیکن رژیم پس از اعدام اعضای مرکزیت [[سازمان مجاهدین خلق ایران]] در [[چهار خرداد ۱۳۵۱]] به خاطر ترس از عکس العملهای بعدی از اعدام سایر محکومین و از جمله محمد سیدی کاشانی صرفنظر نمود.
محمد سیدی کاشانی در سال ۱۳۵۱ در یک بیدادگاه نظامی محاکمه شد.  او در این بیدادگاه نظامی شاه از ایدئولوژی و خط مشی انقلابی [[سازمان مجاهدین خلق ایران]] دفاع کرد و رژیم را به خاطر جنایاتی که علیه خلق ستمدیده ایران مرتکب شده بود به محاکمه کشید. محمد در این بیدادگاه به دوبار اعدام محکوم شد. لیکن رژیم پس از اعدام اعضای مرکزیت [[سازمان مجاهدین خلق ایران]] در [[چهار خرداد ۱۳۵۱]] به خاطر ترس از عکس العملهای بعدی از اعدام سایر محکومین و از جمله محمد سیدی کاشانی صرفنظر نمود.


خط ۶۴: خط ۶۷:


== '''فعالیت های محمد سیدی کاشانی بعد از انقلاب ضد سلطنتی''' ==
== '''فعالیت های محمد سیدی کاشانی بعد از انقلاب ضد سلطنتی''' ==
[[پرونده:محمد سیدی کاشانی پس از موشک باران مقراتشان در عراق.JPG|جایگزین=محمد سیدی کاشانی پس از موشک باران مقراتشان در عراق|بندانگشتی|200x200پیکسل|محمد سیدی کاشانی پس از موشک باران مقراتشان در عراق]]
محمد سیدی کاشانی که یارانش او را «بابا» خطاب می‌کردند  بعد از انقلاب ضدسلطنتی مسئولیت گروه ترانه سرود [[سازمان مجاهدین خلق ایران]] را به عهده داشت و سروده‌ها با همت و مدیریت او تولید شده است. او در خاطرات خود از نقش خود در [[سازمان مجاهدین خلق ایران]] بعد از انقلاب ضد سلطنتی می نویسد:  «''در انتخابات مجلس در سال ۵۸ یکی از کاندیداهای سازمان بودم. پس از سی خرداد مخفی شدم و در دوم مهر ۶۰ مخفیانه به خارج اعزام گردیدم و'' به برادر ''[[مسعود رجوی]] و سایر برادرانم پیوستم. طی سالهای ۶۰ تا ۶۵ کار اصلیم تولید سرودها و ترانه‌ها سروده‌ها بود. در واقع مسئولیت همآهنگ سازی محتوایی آنها با آرمانهای سازمان و همآهنگ نمودن دست‌اندرکاران آنها یعنی شاعر – آهنگساز و اجرا کننده با من بود. مجموعهٴ این قطعات در ۱۰ نوار تدریجاً منتشر گشت و از رادیو و تلویزیون به سمع و نظر خلق قهرمان ایران رسید.»''
محمد سیدی کاشانی که یارانش او را «بابا» خطاب می‌کردند  بعد از انقلاب ضدسلطنتی مسئولیت گروه ترانه سرود [[سازمان مجاهدین خلق ایران]] را به عهده داشت و سروده‌ها با همت و مدیریت او تولید شده است. او در خاطرات خود از نقش خود در [[سازمان مجاهدین خلق ایران]] بعد از انقلاب ضد سلطنتی می نویسد:  «''در انتخابات مجلس در سال ۵۸ یکی از کاندیداهای سازمان بودم. پس از سی خرداد مخفی شدم و در دوم مهر ۶۰ مخفیانه به خارج اعزام گردیدم و'' به برادر ''[[مسعود رجوی]] و سایر برادرانم پیوستم. طی سالهای ۶۰ تا ۶۵ کار اصلیم تولید سرودها و ترانه‌ها سروده‌ها بود. در واقع مسئولیت همآهنگ سازی محتوایی آنها با آرمانهای سازمان و همآهنگ نمودن دست‌اندرکاران آنها یعنی شاعر – آهنگساز و اجرا کننده با من بود. مجموعهٴ این قطعات در ۱۰ نوار تدریجاً منتشر گشت و از رادیو و تلویزیون به سمع و نظر خلق قهرمان ایران رسید.»''


به دنبال تشکیل [[ارتش آزادی‌بخش ملی ایران|ارتش آزادیبخش]] در نوار مرزی ایران و  عراق، محمد سیدی کاشانی در نوروز 1366به عراق عزيمت كرد و مسؤلیتهای دیگری را نیز برعهده گرفت. او در مرداد  ۶۷ در [[عملیات فروغ جاویدان]] شرکت کرد و از ناحیه سینه  مجروح شد. در اثر همین جراحت قسمت دیگری از ریه او خارج شد و او تا آخر عمر از این جراحت رنج می برد.  
به دنبال تشکیل [[ارتش آزادی‌بخش ملی ایران|ارتش آزادیبخش]] در نوار مرزی ایران و  عراق، محمد سیدی کاشانی در نوروز 1366به عراق عزيمت كرد و مسؤلیتهای دیگری را نیز برعهده گرفت. او در مرداد  ۶۷ در [[عملیات فروغ جاویدان]] شرکت کرد و از ناحیه سینه  مجروح شد. در اثر همین جراحت قسمت دیگری از ریه او خارج شد و او تا آخر عمر از این جراحت رنج می برد.  
 
[[پرونده:محمد سیدی کاشانی در آلبانی.JPG|جایگزین=محمد سیدی کاشانی در آلبانی|بندانگشتی|200x200پیکسل|محمد سیدی کاشانی در آلبانی]]
محمد سیدی کاشانی سالهای پایداری را به مدت ۱۴سال در اشرف و لیبرتی سپری کرد و در سال ۱۳۹۵ در جریان انتقال بزرگ به آلبانی منتقل شد. او بهرغم دو جراحت عمیق ناشی از اصابت گلوله بر ریه هایش هیچ گاه از تلاش و فعالیت باز نایستاد ومقاومت و ایستادگی در مقابل دو دیکتاتوری شاه وخمینی  در تاریخ مقاومت ایران را در همه گذرگاههاي صعب مبارزاتي در [[سازمان مجاهدین خلق ایران]] با درخشندگي پشت سرگذاشت. محمد سیدی کاشانی در ۲۸ آذر ماه ۹۷ در بیمارستانی در آلبانی درگذشت.  
محمد سیدی کاشانی سالهای پایداری را به مدت ۱۴سال در اشرف و لیبرتی سپری کرد و در سال ۱۳۹۵ در جریان انتقال بزرگ به آلبانی منتقل شد. او بهرغم دو جراحت عمیق ناشی از اصابت گلوله بر ریه هایش هیچ گاه از تلاش و فعالیت باز نایستاد ومقاومت و ایستادگی در مقابل دو دیکتاتوری شاه وخمینی  در تاریخ مقاومت ایران را در همه گذرگاههاي صعب مبارزاتي در [[سازمان مجاهدین خلق ایران]] با درخشندگي پشت سرگذاشت. محمد سیدی کاشانی در ۲۸ آذر ماه ۹۷ در بیمارستانی در آلبانی درگذشت.  


خط ۷۳: خط ۷۷:
[[پرونده:محمد سیدی کاشانی مراسم خاکسپاری.JPG|جایگزین=محمد سیدی کاشانی - در یک برنامه تلویزیونی|بندانگشتی|200x200پیکسل|محمد سیدی کاشانی - در یک برنامه تلویزیونی]]
[[پرونده:محمد سیدی کاشانی مراسم خاکسپاری.JPG|جایگزین=محمد سیدی کاشانی - در یک برنامه تلویزیونی|بندانگشتی|200x200پیکسل|محمد سیدی کاشانی - در یک برنامه تلویزیونی]]
کتاب [[سمفونی مقاومت]] اثر ماندگار و فراموشی ناپذیر محمد سیدی کاشانی است. او در سطور این کتاب از تاریخچه ترانه سرودها و نحوه تصنیف آنها و همچنین از هنرمندان ارزنده ای که در تهیه و ساخت این سرودها کمک کرده اند می نویسد. او در مقدمه این کتاب هدفش را از تدوین این مجموعه اینگونه بیان میکند: « ''آنچه من در نگارش این سطور در نظر داشته ام، دفاع از پیام ها و کلمات حقه ای است که ترانه ها، سرودها و سروده های این چند دهه حامل آن بوده است؛ دفاع از کلمه مقاومت، کلمه آزادی، یا: صدق، فدا  برابری، تسلیم ناپذیری، [[۳۰ خرداد]]، [[ارتش آزادی‌بخش ملی ایران|ارتش آزادیبخش]]، سرنگونی و انقلاب''» ...او که در به کارگیری کلمات دقت و وسواس زیادی داشت میگفت که کسی که کلمه فدا را در سرود بیان میکند باید قبل از هرچیز به مفهوم این کلمه رسیده باشد و روح و جوهر فدا را دریافته باشد تا بتواند احساس  خود را به شنونده منتقل کند. محمد در سطور همین کتاب می نویسد: «''به نظر من، ارج نهادن بر این کلمات، به معنی حراست از رنج و خون نسل های پیاپی'' انقلابيون ایران''، به دلائل گوناگون، لازم است؛ از جمله برای آفت زدایی از فضای فکری و سیاسی. این آفت ها به عنوان مثال، در مواضع کسانی بروز می یابد که سالهای سال است به مقاومت و هر گونه مبارزه برای رهایی از چنگال ولایت فقیه پشت کرده شریعت تواب گری پیشه کرده اند''.» به همین خاطر محمد سیدی مخاطب خود را از نگاه سازمانی فراتر می برد و خطاب به نسلهای آینده ای که می خواهند درد مشترک مردم خود را بیان کنند می نویسد: ''«'' ''اما دلیل دیگر و بسیار مهم تر برای بازشناسی کلمات مقاومت و نورافشانی بر حقانیت آن، نیاز زمانه و به خصوص نسل جوانی است که برای پایان دادن به کار استبداد دینی قیام کرده است... مخاطب من بیشتر همین نسل و از جمله موزیسین های جوانی است که درد میهن و مردم خود را احساس می کنند و می خواهند برای نجات آنها قدمی بردارند.»''
کتاب [[سمفونی مقاومت]] اثر ماندگار و فراموشی ناپذیر محمد سیدی کاشانی است. او در سطور این کتاب از تاریخچه ترانه سرودها و نحوه تصنیف آنها و همچنین از هنرمندان ارزنده ای که در تهیه و ساخت این سرودها کمک کرده اند می نویسد. او در مقدمه این کتاب هدفش را از تدوین این مجموعه اینگونه بیان میکند: « ''آنچه من در نگارش این سطور در نظر داشته ام، دفاع از پیام ها و کلمات حقه ای است که ترانه ها، سرودها و سروده های این چند دهه حامل آن بوده است؛ دفاع از کلمه مقاومت، کلمه آزادی، یا: صدق، فدا  برابری، تسلیم ناپذیری، [[۳۰ خرداد]]، [[ارتش آزادی‌بخش ملی ایران|ارتش آزادیبخش]]، سرنگونی و انقلاب''» ...او که در به کارگیری کلمات دقت و وسواس زیادی داشت میگفت که کسی که کلمه فدا را در سرود بیان میکند باید قبل از هرچیز به مفهوم این کلمه رسیده باشد و روح و جوهر فدا را دریافته باشد تا بتواند احساس  خود را به شنونده منتقل کند. محمد در سطور همین کتاب می نویسد: «''به نظر من، ارج نهادن بر این کلمات، به معنی حراست از رنج و خون نسل های پیاپی'' انقلابيون ایران''، به دلائل گوناگون، لازم است؛ از جمله برای آفت زدایی از فضای فکری و سیاسی. این آفت ها به عنوان مثال، در مواضع کسانی بروز می یابد که سالهای سال است به مقاومت و هر گونه مبارزه برای رهایی از چنگال ولایت فقیه پشت کرده شریعت تواب گری پیشه کرده اند''.» به همین خاطر محمد سیدی مخاطب خود را از نگاه سازمانی فراتر می برد و خطاب به نسلهای آینده ای که می خواهند درد مشترک مردم خود را بیان کنند می نویسد: ''«'' ''اما دلیل دیگر و بسیار مهم تر برای بازشناسی کلمات مقاومت و نورافشانی بر حقانیت آن، نیاز زمانه و به خصوص نسل جوانی است که برای پایان دادن به کار استبداد دینی قیام کرده است... مخاطب من بیشتر همین نسل و از جمله موزیسین های جوانی است که درد میهن و مردم خود را احساس می کنند و می خواهند برای نجات آنها قدمی بردارند.»''
 
[[پرونده:محمد سیدی کاشانی در جمع یاران.JPG|جایگزین=محمد سیدی کاشانی در جمع یاران|بندانگشتی|200x200پیکسل|محمد سیدی کاشانی در جمع یاران]]
محمد سیدی کاشانی در کتاب [[سمفونی مقاومت]] در مورد فعالیتهای هنری خود می نویسد: «''مسئولیت کارهای فرهنگی و هنری من به سابقه ی این کار در دوران زندان بر میگردد. ما در زندان اکثر هفته‌ها شب شعر داشتیم و سرودها را به بچه‌ها یاد می‌دادیم. مقدمه موزیک و ترانه و سرود از سالهای آغازین فعالیت [[سازمان مجاهدین خلق ایران|مجاهدین]]، با مبارزه ما همراه بوده است. این موسیقی البته موسیقی ایرانی است اما در دستگاه پایداری است؛ شور مقاومت برای آزادی را در خود دارد، نوای امید و زیبایی حقیقی است و ترنم رهایی بشریت در زنجیر... ایده نخستین این سروده ها و ملودی ها، گاه از صفير شلاق ها در اتاق شکنجه به ذهن ها می رسید یا از شنیدن خبر شهادت برادران و رفقایمان. سرود خون و سرود قسم و سوگندهایش برای مبارزه تا صبح آزادی توده ها در چنین شرایطی ساخته شد».''  
محمد سیدی کاشانی در کتاب [[سمفونی مقاومت]] در مورد فعالیتهای هنری خود می نویسد: «''مسئولیت کارهای فرهنگی و هنری من به سابقه ی این کار در دوران زندان بر میگردد. ما در زندان اکثر هفته‌ها شب شعر داشتیم و سرودها را به بچه‌ها یاد می‌دادیم. مقدمه موزیک و ترانه و سرود از سالهای آغازین فعالیت [[سازمان مجاهدین خلق ایران|مجاهدین]]، با مبارزه ما همراه بوده است. این موسیقی البته موسیقی ایرانی است اما در دستگاه پایداری است؛ شور مقاومت برای آزادی را در خود دارد، نوای امید و زیبایی حقیقی است و ترنم رهایی بشریت در زنجیر... ایده نخستین این سروده ها و ملودی ها، گاه از صفير شلاق ها در اتاق شکنجه به ذهن ها می رسید یا از شنیدن خبر شهادت برادران و رفقایمان. سرود خون و سرود قسم و سوگندهایش برای مبارزه تا صبح آزادی توده ها در چنین شرایطی ساخته شد».''  


خط ۸۲: خط ۸۶:


== '''اولین سرود سازمان مجاهدین خلق ایران''' ==
== '''اولین سرود سازمان مجاهدین خلق ایران''' ==
[[پرونده:محمد سیدی کاشانی با علامت پیروزی.JPG|جایگزین=محمد سیدی کاشانی با علامت پیروزی|بندانگشتی|محمد سیدی کاشانی با علامت پیروزی]]
درکتاب [[سمفونی مقاومت]] از تصنیف اولین سرود [[سازمان مجاهدین خلق ایران]] اینگونه می نویسد: اولین سرود [[سازمان مجاهدین خلق ایران|سازمان مجاهدین]]، سرود « زخون » بود.  زمستان سال ۵۰ بود، بنیان گذاران سازمان همه دستگیر شده و مجاهد قهرمان [[احمد رضایی]] شهید شده بود. در این شرایط شعری که یکی از هواداران [[سازمان مجاهدین خلق ایران|مجاهدین]] در [[زندان قزل قلعه]] سروده بود، توسط زندانیان به [[اوین]] منتقل شد. این شعر را بچه ها در شب شعر خواندند. من آن را به لحاظ محتوا و شکل برای سرود خیلی مناسب یافتم و تصمیم گرفتم آن را به سرود تبدیل کنم، من این سرود را با ضرب آهنگ پای بچه ها در زمان ورزش در محوطه زندان در دستگاه اصفهان ساختم.  شعر با این بیت شروع میشد:
درکتاب [[سمفونی مقاومت]] از تصنیف اولین سرود [[سازمان مجاهدین خلق ایران]] اینگونه می نویسد: اولین سرود [[سازمان مجاهدین خلق ایران|سازمان مجاهدین]]، سرود « زخون » بود.  زمستان سال ۵۰ بود، بنیان گذاران سازمان همه دستگیر شده و مجاهد قهرمان [[احمد رضایی]] شهید شده بود. در این شرایط شعری که یکی از هواداران [[سازمان مجاهدین خلق ایران|مجاهدین]] در [[زندان قزل قلعه]] سروده بود، توسط زندانیان به [[اوین]] منتقل شد. این شعر را بچه ها در شب شعر خواندند. من آن را به لحاظ محتوا و شکل برای سرود خیلی مناسب یافتم و تصمیم گرفتم آن را به سرود تبدیل کنم، من این سرود را با ضرب آهنگ پای بچه ها در زمان ورزش در محوطه زندان در دستگاه اصفهان ساختم.  شعر با این بیت شروع میشد:


خط ۹۳: خط ۹۸:


'' به خرمن وجود دشمنان گرفت....''
'' به خرمن وجود دشمنان گرفت....''
 
[[پرونده:محمد سیدی کاشانی در جشن عید نوروز.JPG|جایگزین=محمد سیدی کاشانی در جشن عید نوروز|بندانگشتی|200x200پیکسل|محمد سیدی کاشانی در جشن عید نوروز]]
اما اولین ترانه ای که در سازمان ساخته شد. ترانه  انگیزاننده بود که به سرعت در تمام زندان ها منتشر شد و عزمها را برای مقاومت جزم تر و جنبش را نیرومند ترکرد. این ترانه را «شهادت [[احمد رضایی|احمد]]» نام نهادیم. این ترانه بعد از شهادت [[احمد رضایی]] [[احمد رضایی|اولین شهید سازمان مجاهدین خلق ایران]] ساخته شد. یکی از هواداران در زندان قزل قلعه ترانه ای در باره این حماسه ساخت و فرستاد که برگرفته از یکی از ترانه های محلی فارس بود.  
اما اولین ترانه ای که در سازمان ساخته شد. ترانه  انگیزاننده بود که به سرعت در تمام زندان ها منتشر شد و عزمها را برای مقاومت جزم تر و جنبش را نیرومند ترکرد. این ترانه را «شهادت [[احمد رضایی|احمد]]» نام نهادیم. این ترانه بعد از شهادت [[احمد رضایی]] [[احمد رضایی|اولین شهید سازمان مجاهدین خلق ایران]] ساخته شد. یکی از هواداران در زندان قزل قلعه ترانه ای در باره این حماسه ساخت و فرستاد که برگرفته از یکی از ترانه های محلی فارس بود.  
 
[[پرونده:محمد سیدی کاشانی - مراسم خاکسپاری.JPG|جایگزین=محمد سیدی کاشانی - مراسم خاکسپاری|بندانگشتی|200x200پیکسل|محمد سیدی کاشانی - مراسم خاکسپاری]]
ترانه شهادت [[احمد رضایی|احمد]]:  بیا باد صبا امشو سفر کن... جونم ز زندون اوین یکدم گذر کن... جونم زمرگ احمد اون شیر دلاور... خدا؛ رفیقون مجاهد رو خبر کن... جونم انتقام مجاهد چنینه، عزم مرد خدا آهنينه
ترانه شهادت [[احمد رضایی|احمد]]:  بیا باد صبا امشو سفر کن... جونم ز زندون اوین یکدم گذر کن... جونم زمرگ احمد اون شیر دلاور... خدا؛ رفیقون مجاهد رو خبر کن... جونم انتقام مجاهد چنینه، عزم مرد خدا آهنينه


۱۴۹

ویرایش