۷٬۳۴۸
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
}} | }} | ||
''' | '''رضیه،''' <small>'''اشرفالسادات مرتضایی (متولد ۱فروردین۱۳۰۳ تهران درگذشت ۲۱ مهر ۱۳۸۹ پاریس)'''</small>خواننده موسیقی سنتی و کلاسیک ایرانی می باشد که با آثاری چون بوی جوی مولیان،مینای شکسته ،سروی وبیدی شناخته میشود. | ||
وی پس از سالها سکوت در حاکمیت دیکتاتوری آخوندی به مقاومت ایران پیوست و سرانجام پس از سالها مبارزه با دیکتاتوری آخوندی د رسن ۸۶ سالگی در پاریس درگذشت. | وی پس از سالها سکوت در حاکمیت دیکتاتوری آخوندی به مقاومت ایران پیوست و سرانجام پس از سالها مبارزه با دیکتاتوری آخوندی د رسن ۸۶ سالگی در پاریس درگذشت. | ||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
<small>'''خدیجه خانم ملقب به اشرفالسادات مرتضایی با نام هنری مرضیه در خانوادهیی هنر دوست و اهل هنر متولد شد. پدر، مردی فاضل و روحانی و مادر، از تبار دوستداران شعر و هنر که مشوق اصلی مرضیه در کار شعر و آواز بود'''.</small> در ۱۹سالگی بهطور حرفهیی قدم در عرصه هنر نهاد و در آواز تحت تعلیم اساتید بزرگی چون استاد ابوالحسن صبا و مرتضی محجوبی قرار گرفت. وی در سنین جوانی در دورانی در ایران شروع به خوانندگی کرد که برای یک زن جوان کار سادهیی نبود. اما زیبایی صدای وی، زمان را در نوردید و او از محبوبیتی بیسابقه در میان مردم بهعنوان یک خواننده مردمی بهرهمند شد. | <small>'''خدیجه خانم ملقب به اشرفالسادات مرتضایی با نام هنری مرضیه در خانوادهیی هنر دوست و اهل هنر متولد شد. پدر، مردی فاضل و روحانی و مادر، از تبار دوستداران شعر و هنر که مشوق اصلی مرضیه در کار شعر و آواز بود'''.</small> در ۱۹سالگی بهطور حرفهیی قدم در عرصه هنر نهاد و در آواز تحت تعلیم اساتید بزرگی چون استاد ابوالحسن صبا و مرتضی محجوبی قرار گرفت. وی در سنین جوانی در دورانی در ایران شروع به خوانندگی کرد که برای یک زن جوان کار سادهیی نبود. اما زیبایی صدای وی، زمان را در نوردید و او از محبوبیتی بیسابقه در میان مردم بهعنوان یک خواننده مردمی بهرهمند شد. | ||
آخرین سالهای دهه ۱۳۰۰خورشیدی، ترانهها و آوازها یا از مجالس پیرامون دربار برمیخاستند و یا از کلبهها و خانههای روستاییان و یا از محافل خصوصی شهری. از سوی دیگر محدوده چهاردیواری از هر طرف راه زن را مسدود میکرد. بزرگترین فعالیت اجتماعی برای زن نگهداری کودکان و خدمتکاری مردان بود. راه تحصیل و دانش بر زنان بسته بود. خراب کردن چهاردیواری محاصره کننده زنان به قرنی تلاش نیازمند بود. در چنین فضای بستهٴ فرهنگی، آواز خواندن توسط یک زن، یک گستاخی و یک شورش علیه فرهنگ مسلط زمانه بود. او یکی از این شورشگران علیه فرهنگ مسلط بود. او با جسارت تمام، قدم به میدان نهاد، پیشتاز این صحنه شد و با شهامت بسیار صدای خود را در راه مردم گذاشت. | آخرین سالهای دهه ۱۳۰۰خورشیدی، ترانهها و آوازها یا از مجالس پیرامون دربار برمیخاستند و یا از کلبهها و خانههای روستاییان و یا از محافل خصوصی شهری. از سوی دیگر محدوده چهاردیواری از هر طرف راه زن را مسدود میکرد. بزرگترین فعالیت اجتماعی برای زن نگهداری کودکان و خدمتکاری مردان بود. راه تحصیل و دانش بر زنان بسته بود. خراب کردن چهاردیواری محاصره کننده زنان به قرنی تلاش نیازمند بود. در چنین فضای بستهٴ فرهنگی، آواز خواندن توسط یک زن، یک گستاخی و یک شورش علیه فرهنگ مسلط زمانه بود. او یکی از این شورشگران علیه فرهنگ مسلط بود. او با جسارت تمام، قدم به میدان نهاد، پیشتاز این صحنه شد و با شهامت بسیار صدای خود را در راه مردم گذاشت. | ||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
مرضیه پس از آن به چنان شهرت و مهارتی در خواندن آواز دست یافت که تصنیفنویسان و شاعران برای اجرای آثار خود توسط این هنرمند با یکدیگر رقابت میکردند. در سال ۱۳۵۴ خورشیدی جشن دویستمین سال استقلال آمریکا در مدیسن اسکوئر گاردن (واقع در شهر نیویورک) برگزار شد که در آن کشورهای زیادی دارای غرفه بودند. از ایران مرضیه و عارف از طرف رادیو برای مأموریت رفته بودند و هر روز در آنجا برنامه اجرا میکردند<ref name=":0" /> | مرضیه پس از آن به چنان شهرت و مهارتی در خواندن آواز دست یافت که تصنیفنویسان و شاعران برای اجرای آثار خود توسط این هنرمند با یکدیگر رقابت میکردند. در سال ۱۳۵۴ خورشیدی جشن دویستمین سال استقلال آمریکا در مدیسن اسکوئر گاردن (واقع در شهر نیویورک) برگزار شد که در آن کشورهای زیادی دارای غرفه بودند. از ایران مرضیه و عارف از طرف رادیو برای مأموریت رفته بودند و هر روز در آنجا برنامه اجرا میکردند<ref name=":0" /> | ||
مرضیه در زمانی که خوانندگی بهعنوان یک سرگرمی و یا شغلی نه چندان افتخارآمیز تلقی نمیشد و بهخصوص زنان در خانهها محبوس بوده حق هیچ گونه ابراز وجودی نداشتند، بهعنوان یک زن جوان به خوانندگی بهعنوان یک هنر غرورآفرین درسطح بالایی از نظر فرهنگی نگریست و در نهایت برای خود جایگاهی در صحنهٴ هنر ایرانی با وجود همهٴ گوناگونیهای فرهنگی وزبانی ایجاد کرد | مرضیه در زمانی که خوانندگی بهعنوان یک سرگرمی و یا شغلی نه چندان افتخارآمیز تلقی نمیشد و بهخصوص زنان در خانهها محبوس بوده حق هیچ گونه ابراز وجودی نداشتند، بهعنوان یک زن جوان به خوانندگی بهعنوان یک هنر غرورآفرین درسطح بالایی از نظر فرهنگی نگریست و در نهایت برای خود جایگاهی در صحنهٴ هنر ایرانی با وجود همهٴ گوناگونیهای فرهنگی وزبانی ایجاد کرد [[پرونده:10.jpg|بندانگشتی|10]]<blockquote>مرضیه یکبار گفته بود: «نخستین دورهٴ آموزشها، هفت سال و بهطور مستمر ادامه داشت. یعنی در حقیقت، من در طول این زمان میتوانستم با زحمتی خیلی کمتر در یکی از رشتههای علمی یا ادبی دکترا بگیرم، میتوانستم این کار را بکنم تا در آن سالها کسی به من نگوید 'آوازه خوان' و مجبور نشوم آن قدر خون دل بخورم. ولی من تصمیم گرفته بودم نشان دهم که یک زن میتواند هم آواز بخواند و هم خانم باشد و پاک و پاکیزه زندگی کند.</blockquote> | ||
[[پرونده:10.jpg|بندانگشتی|10]]<blockquote>مرضیه یکبار گفته بود: «نخستین دورهٴ آموزشها، هفت سال و بهطور مستمر ادامه داشت. یعنی در حقیقت، من در طول این زمان میتوانستم با زحمتی خیلی کمتر در یکی از رشتههای علمی یا ادبی دکترا بگیرم، میتوانستم این کار را بکنم تا در آن سالها کسی به من نگوید 'آوازه خوان' و مجبور نشوم آن قدر خون دل بخورم. ولی من تصمیم گرفته بودم نشان دهم که یک زن میتواند هم آواز بخواند و هم خانم باشد و پاک و پاکیزه زندگی کند.</blockquote> | |||
== '''برنامه گلها''' == | == '''برنامه گلها''' == | ||
مرضیه از نخستین خوانندگان برنامه گلها، برنامه ارزشمند موسیقی رادیو ایران بود. برنامهای که نوازشگر قلب و روان میلیونها ایرانی شد. اولین کنسرت او به همت شاعر بزرگ ایران، ملک الشعرای بهار، اجرا گردید که مورد استقبال مردم قرار گرفت. جمعیت شرکتکننده در کنسرت برای اولین بار دریافتند با هنرمندی مواجهند که حرفی نو برای گفتن دارد. روزی که اولین برنامه مرضیه از رادیو پخش شد، صدایی صاف، شفاف و دلنشین در ایران طنینانداز شد،که میرفت تا برای نزدیک به ۷دهه خاطرات تلخ و شیرین سه نسل را در یک سرزمین پهناور تاریخی با خود عجین و همراه کند، قلبها را به تسخیر خود در بیاورد و سرود عشق و مهربانی را در همه جای ایران بگستراند. کوله باری از دو هزار ترانه و آواز،که آثار او بود.و | مرضیه از نخستین خوانندگان برنامه گلها، برنامه ارزشمند موسیقی رادیو ایران بود. برنامهای که نوازشگر قلب و روان میلیونها ایرانی شد. اولین کنسرت او به همت شاعر بزرگ ایران، ملک الشعرای بهار، اجرا گردید که مورد استقبال مردم قرار گرفت. جمعیت شرکتکننده در کنسرت برای اولین بار دریافتند با هنرمندی مواجهند که حرفی نو برای گفتن دارد. روزی که اولین برنامه مرضیه از رادیو پخش شد، صدایی صاف، شفاف و دلنشین در ایران طنینانداز شد،که میرفت تا برای نزدیک به ۷دهه خاطرات تلخ و شیرین سه نسل را در یک سرزمین پهناور تاریخی با خود عجین و همراه کند، قلبها را به تسخیر خود در بیاورد و سرود عشق و مهربانی را در همه جای ایران بگستراند. کوله باری از دو هزار ترانه و آواز،که آثار او بود.و | ||
== '''مرضیه - روی کار آمدن آخوندها''' == | == '''مرضیه - روی کار آمدن آخوندها''' == | ||
مرضیه پس از ترقی در خوانندگی، در حاکمیت آخوندها سکوت اختیار کرد و صدایش را یه نشانه اعتراض به سرکوب رژیم آخوندی ،در سینه پنهان ساخت. اما نه، او تصمیم به سکوت نداشت.<blockquote>وی در اینباره گفته بود: «ملاها صدای عشق و احساسات انسانی را به سکوت کشاندند. آنها نسیم و مهتاب و بهار و لبخند سرزمین مادری من ایران را به زندان افکندند. سرزمینی که روزی یکی از بزرگترین تمدنها و فرهنگهای تاریخی و گهواره شعر و ادبیات و موسیقی و انسانیت بود، اینک در زیر ضربات شلاق یک حکومت ضدتمدن و فرهنگ، ضد زن و ضدانسانیت قرار گرفته است».</blockquote> | مرضیه پس از ترقی در خوانندگی، در حاکمیت آخوندها سکوت اختیار کرد و صدایش را یه نشانه اعتراض به سرکوب رژیم آخوندی ،در سینه پنهان ساخت. اما نه، او تصمیم به سکوت نداشت.<blockquote>وی در اینباره گفته بود: «ملاها صدای عشق و احساسات انسانی را به سکوت کشاندند. آنها نسیم و مهتاب و بهار و لبخند سرزمین مادری من ایران را به زندان افکندند. سرزمینی که روزی یکی از بزرگترین تمدنها و فرهنگهای تاریخی و گهواره شعر و ادبیات و موسیقی و انسانیت بود، اینک در زیر ضربات شلاق یک حکومت ضدتمدن و فرهنگ، ضد زن و ضدانسانیت قرار گرفته است».</blockquote> | ||
[[پرونده:جلد نوار گلها مرضیه.jpg|جایگزین=جلد نوار گلها مرضیه|بندانگشتی|جلد نوار گلها مرضیه]] | |||
== '''پیوستن مرضیه به شورای ملی مقاومت ایران''' == | == '''پیوستن مرضیه به شورای ملی مقاومت ایران''' == | ||
چنین بود که هزاردستان آواز ایران، پس از نیم قرن هنرنمایی و چشیدن سرد و گرم روزگار، جلای وطن و ترک خانمان و عزیزان کرد و سر انجام به مجاهدین و مقاومت ایران پیوست. <blockquote>مرضیه آنگاه خروشید: «آزادی چیزی نیست که بتوان از آن گذشت. بهخاطر آزادی تا آخرین نفس در کنار مردم و مقاومت مردم ایران، در کنار مجاهدان ایستادهام…». «من بعد از ۱۵سال وقتی آمدم، اول نیامدم روی سن پاله دکنگره یا آلبرت هال. صاف و مستقیم رفتم وسط آن بیابانهای بیآب و علف و داغ. وسط آن زنان و مردان شجاع و رشید و وطنپرست که بهخاطر مردم و بهخاطر آزادی سر از پا نمیشناسند.رفتم روی تانکهای داغ در هوای ۵۰درجه فریاد کشیدم و سرود خواندم. سرود جنگی و نظامی، سرود برای مجاهدان، بهخاطر آزادی، بهخاطر مردمی که عشق من هستند. با همه خلوص میخواهم بر روی اولین تانک به جانب دشمن بشتابم. فکر همه خطرات را هم کردهام و صد بار قاطعتر از پیش مبارزه خواهم کرد و خواهم جنگید…»</blockquote> | چنین بود که هزاردستان آواز ایران، پس از نیم قرن هنرنمایی و چشیدن سرد و گرم روزگار، جلای وطن و ترک خانمان و عزیزان کرد و سر انجام به مجاهدین و مقاومت ایران پیوست. <blockquote>مرضیه آنگاه خروشید: «آزادی چیزی نیست که بتوان از آن گذشت. بهخاطر آزادی تا آخرین نفس در کنار مردم و مقاومت مردم ایران، در کنار مجاهدان ایستادهام…». «من بعد از ۱۵سال وقتی آمدم، اول نیامدم روی سن پاله دکنگره یا آلبرت هال. صاف و مستقیم رفتم وسط آن بیابانهای بیآب و علف و داغ. وسط آن زنان و مردان شجاع و رشید و وطنپرست که بهخاطر مردم و بهخاطر آزادی سر از پا نمیشناسند.رفتم روی تانکهای داغ در هوای ۵۰درجه فریاد کشیدم و سرود خواندم. سرود جنگی و نظامی، سرود برای مجاهدان، بهخاطر آزادی، بهخاطر مردمی که عشق من هستند. با همه خلوص میخواهم بر روی اولین تانک به جانب دشمن بشتابم. فکر همه خطرات را هم کردهام و صد بار قاطعتر از پیش مبارزه خواهم کرد و خواهم جنگید…»</blockquote> | ||
=== '''کنسرتهای اروپایی و آمریکا''' === | === '''کنسرتهای اروپایی و آمریکا''' === | ||
آنگاه که کنسرتهای وی در پراعتبارترین مراکز هنری جهان، همچون آلبرت هال سلطنتی لندن، المپیای پاریس و سالن ویلشر هال لسآنجلس با ترکیبی از موسیقی و پیامهای سیاسی برگزار گردید. مرضیه وقتی در هشتاد و دو سالگی میخواست به همراه یک ارکستر بزرگ در سالن المپیای پاریس ظاهر شود و در برابر پنج هزار نفر نزدیک به سه ساعت آواز بخواند، فیگارو روزنامه مشهور '''فرانسوی درباره این رویداد بزرگ نوشت:'''<blockquote>«اگر کسی بخواهد مرضیه را برای فرانسویان توصیف کند، جز با تلفیق چندین چهره نمیتواند این کار را بکند: عشقی از نوع «کاترین سُوژ» برای شعر و شاعران، طعم صدای بیانتها در زمینه ویولنها مانند «نانا موسکوری»، هیبت قوی مانند «جون بائز»، گرمای جذب کننده شرقیام کلثوم… مرضیه و هزاران هنرمند ایران زمین، هزارهها و قرنهاست که با آتش بانگنایشان شعلهٴ این فرهنگ را در مقابل توفانها زنده نگه داشتهاند و از نسلی به نسلی دیگر سپردهاند». (روزنامه فیگارو- ۲۵فروردین ۸۵ -به قلم «برتران دیکال) </blockquote> | آنگاه که کنسرتهای وی در پراعتبارترین مراکز هنری جهان، همچون آلبرت هال سلطنتی لندن، المپیای پاریس و سالن ویلشر هال لسآنجلس با ترکیبی از موسیقی و پیامهای سیاسی برگزار گردید. مرضیه وقتی در هشتاد و دو سالگی میخواست به همراه یک ارکستر بزرگ در سالن المپیای پاریس ظاهر شود و در برابر پنج هزار نفر نزدیک به سه ساعت آواز بخواند، فیگارو روزنامه مشهور '''فرانسوی درباره این رویداد بزرگ نوشت:'''[[پرونده:2017101319977098570159.jpg|بندانگشتی]]<blockquote>«اگر کسی بخواهد مرضیه را برای فرانسویان توصیف کند، جز با تلفیق چندین چهره نمیتواند این کار را بکند: عشقی از نوع «کاترین سُوژ» برای شعر و شاعران، طعم صدای بیانتها در زمینه ویولنها مانند «نانا موسکوری»، هیبت قوی مانند «جون بائز»، گرمای جذب کننده شرقیام کلثوم… مرضیه و هزاران هنرمند ایران زمین، هزارهها و قرنهاست که با آتش بانگنایشان شعلهٴ این فرهنگ را در مقابل توفانها زنده نگه داشتهاند و از نسلی به نسلی دیگر سپردهاند». (روزنامه فیگارو- ۲۵فروردین ۸۵ -به قلم «برتران دیکال) </blockquote> | ||
=== '''مرضیه – رزمنده ارتش آزادیبخش''' === | === '''مرضیه – رزمنده ارتش آزادیبخش''' === | ||
قبل از پیوستنش به ارتش آزادیبخش گفته بود:<blockquote>«… اراده و عزم جزم کردهام که بهعنوان رزمنده ارتش آزادیبخش به ارتش مریم بپیوندم. من برای رزمیدن و آزادی مردمم ترک خانمان و عزیزان و جلای وطن کردم، به دامن سیمرغ رهایی چنگ زدم، بر آستان علی (ع) و سیدالشهدا سرساییدم و گرد و غبار اشرف و مجاهدان پاکبازش را توتیای دیده نمودم و به نام گل سرخ خواندم». </blockquote> | قبل از پیوستنش به ارتش آزادیبخش گفته بود:[[پرونده:2017101319977098570163.jpg|بندانگشتی]]<blockquote>«… اراده و عزم جزم کردهام که بهعنوان رزمنده ارتش آزادیبخش به ارتش مریم بپیوندم. من برای رزمیدن و آزادی مردمم ترک خانمان و عزیزان و جلای وطن کردم، به دامن سیمرغ رهایی چنگ زدم، بر آستان علی (ع) و سیدالشهدا سرساییدم و گرد و غبار اشرف و مجاهدان پاکبازش را توتیای دیده نمودم و به نام گل سرخ خواندم». </blockquote>۲۱مهر، اگرچه به ظاهر روز فوت اوست، اما او درست در چنین روزی دربیش از یک دهه پیش،به ارتش آزادیبخش پیوست . چرا که در جنگ ارادهها، اراده خللناپذیرش او را به سوی ارتش آزادی کشاند. | ||
۲۱مهر، اگرچه به ظاهر روز فوت اوست، اما او درست در چنین روزی دربیش از یک دهه پیش،به ارتش آزادیبخش پیوست . چرا که در جنگ ارادهها، اراده خللناپذیرش او را به سوی ارتش آزادی کشاند. | |||
وی در این باره گفته بود:<blockquote>«برای پیروزی سهل و آسان نیامدهام. آمدهام تا در همه غم و شادی و شکست و پیروزی رشیدترین و پاکترین زنان و مردان ملتم شریک باشم. به خدا دیگر حال و حوصله خارجه و اروپا را ندارم… </blockquote><blockquote>من رزمنده ارتش آزادیبخش هستم. لااقل برای بچهها و راهگشایان ملتم آشپزی که بلدم. اگر نه دستکم دعایی بدرقه راهشان میکنم، اما اراده کردهام که بهعنوان رزمنده ارتش آزادیبخش به ارتش مریم بپیوندم… </blockquote> '''من همان دم که وضو ساختم از چشمه عشق ''' '''چار تکبیر زدم یکسره بر هر چه هست»'''. | وی در این باره گفته بود:<blockquote>«برای پیروزی سهل و آسان نیامدهام. آمدهام تا در همه غم و شادی و شکست و پیروزی رشیدترین و پاکترین زنان و مردان ملتم شریک باشم. به خدا دیگر حال و حوصله خارجه و اروپا را ندارم… </blockquote><blockquote>من رزمنده ارتش آزادیبخش هستم. لااقل برای بچهها و راهگشایان ملتم آشپزی که بلدم. اگر نه دستکم دعایی بدرقه راهشان میکنم، اما اراده کردهام که بهعنوان رزمنده ارتش آزادیبخش به ارتش مریم بپیوندم… </blockquote> '''من همان دم که وضو ساختم از چشمه عشق ''' '''چار تکبیر زدم یکسره بر هر چه هست»'''. | ||
صدای او پس از ورود به اشرف، امیدی برای مردم ایران بود، آنجا که گفت: <blockquote>«در کمال افتخار و سربلندی، لباس رزم به تن کردم و بهخاطر آزادی تا آخرین نفس و با تمام هستی خودم در کنار مردمم، سربلند و شاد و سرشار از افتخار، میایستم. من آمدهام تا همهٴ استعداد و توان و انرژی و هنر و صدایم را برای آزادی مملکت، برای آزادی ایران و مردم شریف و بزرگوارمان بهکار بگیرم. آمدهام تا دست یاری بانوی بزرگ مقاومت ایران را بهگرمی بفشارم… در تو با تو، با تو در تو، بهاران میشوم».</blockquote> به این ترتیب مرضیه در میدان مبارزه سیاسی نیز بهخواندن بر علیه ظلم آخوندها پرداخت و از ”کاوه میهن“ و ”ایران زمین“ تا ”مثل جنگل“ و ”ارتش آزادی“ و صلای اذانی که با سلام به فاطمه زهرا (ع) مزین است، بیمحابا ”به نام گل سرخ“ نغمه سر داد تا رهروان تنهای «نیمه شبان» شاه و شب تیره و تار شیخ را بیشتر و بیشتر برانگیزد و «بوی جوی مولیان» وطن را عطرافشانی نماید. او که تمامی هنر خود را در مسیر مقاومتی پرشکوه و سترگ در مقابل سیاهترین دیکتاتوری تاریخ معاصر قرار داده بود، از این پس تا هنگامی که صدایش برای همیشه بهجاودانگی پیوست، کارنامه زندگیاش مجموعهیی ارزشمند از هنر و مقاومت شد و او را در تاریخ هنر ایران، بلکه در تاریخ هنر ملتهای معاصر، جاودانه کرد.<ref>سازمان مجاهدین خلق ایران -[https://blog.mojahedin.org/i/ مرضیه صدای جاودانه]</ref>[[پرونده:2017101319977098570198.jpg|بندانگشتی]] | صدای او پس از ورود به اشرف، امیدی برای مردم ایران بود، آنجا که گفت: [[پرونده:2017101319977098570189.jpg|بندانگشتی]]<blockquote>«در کمال افتخار و سربلندی، لباس رزم به تن کردم و بهخاطر آزادی تا آخرین نفس و با تمام هستی خودم در کنار مردمم، سربلند و شاد و سرشار از افتخار، میایستم. من آمدهام تا همهٴ استعداد و توان و انرژی و هنر و صدایم را برای آزادی مملکت، برای آزادی ایران و مردم شریف و بزرگوارمان بهکار بگیرم. آمدهام تا دست یاری بانوی بزرگ مقاومت ایران را بهگرمی بفشارم… در تو با تو، با تو در تو، بهاران میشوم».</blockquote> به این ترتیب مرضیه در میدان مبارزه سیاسی نیز بهخواندن بر علیه ظلم آخوندها پرداخت و از ”کاوه میهن“ و ”ایران زمین“ تا ”مثل جنگل“ و ”ارتش آزادی“ و صلای اذانی که با سلام به فاطمه زهرا (ع) مزین است، بیمحابا ”به نام گل سرخ“ نغمه سر داد تا رهروان تنهای «نیمه شبان» شاه و شب تیره و تار شیخ را بیشتر و بیشتر برانگیزد و «بوی جوی مولیان» وطن را عطرافشانی نماید. او که تمامی هنر خود را در مسیر مقاومتی پرشکوه و سترگ در مقابل سیاهترین دیکتاتوری تاریخ معاصر قرار داده بود، از این پس تا هنگامی که صدایش برای همیشه بهجاودانگی پیوست، کارنامه زندگیاش مجموعهیی ارزشمند از هنر و مقاومت شد و او را در تاریخ هنر ایران، بلکه در تاریخ هنر ملتهای معاصر، جاودانه کرد.<ref>سازمان مجاهدین خلق ایران -[https://blog.mojahedin.org/i/ مرضیه صدای جاودانه]</ref>[[پرونده:2017101319977098570198.jpg|بندانگشتی]] | ||
<nowiki>----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------</nowiki><blockquote><ref name=":0" />مرضیه در مصاحبهای گفت: «در زمانی که خانوادههای ایرانی به ندرت فرزندان دخترشان را برای تحصیل علم میفرستادند پدر من با وجود اینکه یک فرد روحانی بود؛ مرا تشویق به آموزش تحصیلات مرسوم زمان نمود. وقتی که من آغاز به خواندن کردم خواننده شدن برای زنان خیلی غیرعادی بود و در عین حال یک خواننده در آن زمان باید هم دانش مدرسهای میداشت و هم دانش کلاسیک موسیقی و هم چنین یک صدای خوب. در ضمن استادان موسیقی زیادی باید صدای او را تأیید میکردند و همچنین تئوری موسیقی را باید بخوبی میدانست. من پیش از اینکه شروع به خواندن کنم سالهای زیادی را به آموختن در زیر نظر استادان بزرگ موسیقی ایرانی گذراندم ». </blockquote> | <nowiki>----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------</nowiki><blockquote><ref name=":0" />مرضیه در مصاحبهای گفت: «در زمانی که خانوادههای ایرانی به ندرت فرزندان دخترشان را برای تحصیل علم میفرستادند پدر من با وجود اینکه یک فرد روحانی بود؛ مرا تشویق به آموزش تحصیلات مرسوم زمان نمود. وقتی که من آغاز به خواندن کردم خواننده شدن برای زنان خیلی غیرعادی بود و در عین حال یک خواننده در آن زمان باید هم دانش مدرسهای میداشت و هم دانش کلاسیک موسیقی و هم چنین یک صدای خوب. در ضمن استادان موسیقی زیادی باید صدای او را تأیید میکردند و همچنین تئوری موسیقی را باید بخوبی میدانست. من پیش از اینکه شروع به خواندن کنم سالهای زیادی را به آموختن در زیر نظر استادان بزرگ موسیقی ایرانی گذراندم ». </blockquote> |