منوچهر هزارخانی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۶: خط ۲۶:
| جوایز                  =
| جوایز                  =
}}
}}
منوچهر هزارخانی (زاده‌ی ۱۳۱۳ در تهران - درگذشته ۲۷ اسفند ۱۴۰۰ پاریس) یکی از نویسندگان و منتقدان ادبی به نام ایران است. وی در دهه‌ی ۳۰ به واسطه‌ی نوشتن و ترجمه کتاب‌هایی چون معیارهای انتقاد ادبی، جهان‌بینی ماهی سیاه کوچولو و پیدایش روشنفکران شهرت پیدا کرد. دکتر منوچهر هزارخانی پس از انقلاب ضدسلطنتی در زمره‌ی مخالفان [[روح‌الله خمینی|خمینی]] بود و به [[شورای ملی مقاومت ایران|شورای ملی مقاومت]] ایران پیوست. او در سال های زندگی‌اش در تبعید همواره از حامیان [[سازمان مجاهدین خلق ایران|سازمان مجاهدین خلق ایران]] بوده است و آثار و کتاب‌های بسیاری نیز در این رابطه نوشته است. دکتر منوچهر هزارخانی، بامداد جمعه ۲۷ اسفند ۱۴۰۰ بر اثر حاد شدن بیماری ریوی در بیمارستانی در حومهٔ پاریس درگذشت.  
'''منوچهر هزارخانی،''' (زاده‌ی ۱۳۱۳ در تهران - درگذشته ۲۷ اسفند ۱۴۰۰ پاریس) یکی از نویسندگان و منتقدان ادبی به نام ایران است. وی در دهه‌ی ۳۰ به واسطه‌ی نوشتن و ترجمه کتاب‌هایی چون معیارهای انتقاد ادبی، جهان‌بینی ماهی‌سیاه کوچولو و پیدایش روشنفکران شهرت پیدا کرد. دکتر منوچهر هزارخانی پس از انقلاب ضدسلطنتی در زمره‌ی مخالفان [[روح‌الله خمینی|خمینی]] بود و به [[شورای ملی مقاومت ایران|شورای ملی مقاومت]] ایران پیوست. او در سال‌های زندگی‌ در تبعید همواره از حامیان [[سازمان مجاهدین خلق ایران|سازمان مجاهدین خلق ایران]] بود و آثار و کتاب‌های بسیاری نیز در این رابطه نوشت. دکتر منوچهر هزارخانی، بامداد جمعه ۲۷ اسفند ۱۴۰۰ بر اثر حاد شدن بیماری ریوی در بیمارستانی در حومهٔ پاریس درگذشت.  


== تولد و دوران کودکی ==
== تولد و دوران کودکی ==
منوچهر هزارخانی سال ۱۳۱۳ در محله قدیمی سنگلج  تهران و در خانواده‌­ای مردسالار چشم به جهان گشود. پدر فردی نظامی و مادر زنی سنتی با سوادی مختصر اما بسیار با هوش، تیزبین و با کلامی چنان طنز­آمیز بود که شوخ طبعی و طنز هزارخانی را نیز شاید بتوان به مادر نسبت داد.  
منوچهر هزارخانی سال ۱۳۱۳ در محله قدیمی سنگلج  تهران و در خانواده‌­ای مردسالار چشم به جهان گشود. پدرش فردی نظامی و مادرش زنی سنتی با سوادی مختصر اما بسیار با‌هوش، تیزبین و با کلامی چنان طنز­آمیز بود که شوخ‌طبعی و طنز هزارخانی را نیز شاید بتوان به مادر نسبت داد.  


== تحصیلات در ایران ==
== تحصیلات در ایران ==
[[پرونده:پیام دکتر هزارخانی برای کانون های شورشی.PNG|جایگزین=پیام دکتر هزارخانی برای کانون های شورشی.|بندانگشتی|پیام دکتر هزارخانی برای کانون های شورشی.]]
[[پرونده:پیام دکتر هزارخانی برای کانون های شورشی.PNG|جایگزین=پیام دکتر هزارخانی برای کانون های شورشی.|بندانگشتی|پیام دکتر هزارخانی برای کانون های شورشی.]]
هزارخانی دوره ابتدایی را در دبستان نظامی و متوسطه را در دبیرستان فیروزبهرام به پایان رساند و با شرکت در کنکور دانشگاه تهران، برای تحصیل در رشته‌ی دندان‌پزشکی پذیرفته شد اما پدر  بی ­هیچ علاقه به دندان‌پزشکی، تحصیل این رشته را برای فرزند مناسب ندانسته و در پاسخ به منوچهر که از او در باره طول سنوات تحصیل در رشته دندانپزشکی سئوال کرده بود، به شوخی و جدی می­‌گوید: «آدم که بیشتر از ۳۲ دندان ندارد، آن وقت حیف نیست که پنج سال از عمر فقط صرف این تعداد دندان شود!! من دلم می­‌خواهد رشته پزشکی بخوانی و می­‌فرستمت خارج تا همین رشته را تحصیل کنی» و منوچهر سال ۱۳۳۱ برای تحصیل رشته پزشکی عازم فرانسه می­‌شود. با آن که به علت آشنایی تازه با مسایل سیاسی زمان [[دکتر محمد مصدق]] و انگیزه شرکت در فعالیت‌ها و تظاهرات آن دوران، رغبت چندانی هم  به خروج از ایران ندارد.
هزارخانی دوره ابتدایی را در دبستان نظامی و متوسطه را در دبیرستان فیروزبهرام به پایان رساند و با شرکت در کنکور دانشگاه تهران، برای تحصیل در رشته‌ی دندان‌پزشکی پذیرفته‌شد اما پدر، بی‌هیچ علاقه به دندان‌پزشکی، تحصیل این رشته را برای فرزند مناسب ندانسته و در پاسخ به هزارخانی که از او در باره طول سنوات تحصیل در رشته دندانپزشکی سئوال کرده بود، به شوخی و جدی می­‌گوید: «آدم که بیشتر از ۳۲ دندان ندارد، آن وقت حیف نیست که پنج سال از عمر فقط صرف این تعداد دندان شود!! من دلم می­‌خواهد رشته پزشکی بخوانی و می­‌فرستمت خارج تا همین رشته را تحصیل کنی» و منوچهر سال ۱۳۳۱ برای تحصیل رشته پزشکی عازم فرانسه شد. با آن که به علت آشنایی تازه با مسایل سیاسی زمان [[دکتر محمد مصدق]] و انگیزه شرکت در فعالیت‌ها و تظاهرات آن دوران، رغبت چندانی هم  به خروج از کشور نداشت.


دکتر هزارخانی طی مصاحبه‌­ای در این باره می­‌گوید: <blockquote>« ... دکتر مصدق نخست وزیر بود ما هم طرفدار دولت ملی بودیم یعنی بالقوه اعضای جنبش اپوزیسیون مخالف دولت بودیم... فضای بعد از جنگ هم بود. خوبی‌های فضای صلح­‌آمیز بعد از جنگ را داشت بدی‌های خودش را هم داشت. عده ­ای روزنامه‌­نگار هم بودند که آدم‌های سیاسی را تعبیر می­‌کردند و همان موقع هم عد­ه‌­ای این فضا را دموکراسی کاذب می­‌گفتند چون مثلاً انتخابات بود، مجلس هم بود اما سانسور که رسم دیکتاتورها­ست هم بود. گاهی روزنامه‌<sub>­</sub>ای را توقیف می­‌کردند که بعد با نام دیگری دوباره منتشر می­‌شد. من هم جزو دانش‌­آموزان طرفدار مصدق بودم و ما به ­عنوان شاگردان مدرسه تظاهرات و اعتصاب می­‌کردیم برای مصدق. احزاب هم بودند حزب توده هم بود که سیاست‌هایش در راستای اتحاد جماهیر شوروی بود ـ که دیگر وجود ندارد ـ  و این جوّ بطور کلی از سال ۲۱ ـ ۱۳۲۰ تا کودتای ۲۸ مرداد که نقطه پایان آن بود به همین ترتیب جریان داشت. »</blockquote>
دکتر هزارخانی طی مصاحبه‌­ای در این باره می­‌گوید: <blockquote>« ... دکتر مصدق نخست وزیر بود ما هم طرفدار دولت ملی بودیم یعنی بالقوه اعضای جنبش اپوزیسیون مخالف دولت بودیم... فضای بعد از جنگ هم بود. خوبی‌های فضای صلح­‌آمیز بعد از جنگ را داشت بدی‌های خودش را هم داشت. عده‌ای روزنامه‌­نگار هم بودند که آدم‌های سیاسی را تعبیر می­‌کردند و همان موقع هم عد­ه‌­ای این فضا را دموکراسی کاذب می­‌گفتند چون مثلاً انتخابات بود، مجلس هم بود اما سانسور که رسم دیکتاتورها­ست هم بود. گاهی روزنامه‌<sub>­</sub>ای را توقیف می­‌کردند که بعد با نام دیگری دوباره منتشر می­‌شد. من هم جزو دانش‌­آموزان طرفدار مصدق بودم و ما به ­عنوان شاگردان مدرسه تظاهرات و اعتصاب می­‌کردیم برای مصدق. احزاب هم بودند حزب توده هم بود که سیاست‌هایش در راستای اتحاد جماهیر شوروی بود ـ که دیگر وجود ندارد ـ  و این جوّ بطور کلی از سال ۲۱ ـ ۱۳۲۰ تا کودتای ۲۸ مرداد که نقطه پایان آن بود به همین ترتیب جریان داشت.»</blockquote>


== تحصیلات در فرانسه ==
== تحصیلات در فرانسه ==
دانشگاه مونپلیه از بهترین دانشگاه‌های فرانسه است و اکثر دانشجویان ایرانی نیز آن زمان این دانشگاه را برای تحصیل انتخاب می­‌کردند. هزارخانی، ضمن تحصیل پزشکی در دانشگاه، به ­تدریج در فعالیت انجمن‌های دانشجویی فرانسوی، اتحادیه­‌ها و در جلسات و کنگره‌های آنان نیز شرکت و با نحوه‌ی فعالیت و تشکیلات آنها که به طور عمده با افکار و تمایلات چپ بودند، از نزدیک آشنا شد. اوج این آشنایی به دوران جنگ الجزایر و فعالیت‌های گسترده و فراگیر آن دوران علیه این جنگ برمی­‌گردد که اغلب توسط دانشجویان چپ ترتیب داده می‌شد.
دانشگاه مونپلیه از بهترین دانشگاه‌های فرانسه است و اکثر دانشجویان ایرانی نیز آن زمان این دانشگاه را برای تحصیل انتخاب می­‌کردند. هزارخانی، ضمن تحصیل پزشکی در دانشگاه، به ­تدریج در فعالیت انجمن‌های دانشجویی فرانسوی، اتحادیه­‌ها و در جلسات و کنگره‌های آنان نیز شرکت و با نحوه‌ی فعالیت و تشکیلات آنها که به طور عمده با افکار و تمایلات چپ بودند، از نزدیک آشنا شد. اوج این آشنایی به دوران جنگ الجزایر و فعالیت‌های گسترده و فراگیر آن دوران علیه این جنگ برمی­‌گردد که اغلب توسط دانشجویان چپ ترتیب داده‌می‌شد.
[[پرونده:سخنرانی منوچهر هراز خانی در اورسورواز فرانسه.jpg|جایگزین=سخنرانی منوچهر هراز خانی در اورسورواز فرانسه|بندانگشتی|سخنرانی منوچهر هزارخانی در اورسورواز فرانسه]]
[[پرونده:سخنرانی منوچهر هراز خانی در اورسورواز فرانسه.jpg|جایگزین=سخنرانی منوچهر هراز خانی در اورسورواز فرانسه|بندانگشتی|سخنرانی منوچهر هزارخانی در اورسورواز فرانسه]]
هزارخانی می‌گوید: <blockquote>«فعالیت‌های دانشجویی خارج از کشور که به‌دنبال اتفاقات سیاسی ایران نضج می­‌گرفت، فضای مساعدی برای مبارزین و تشکیل دسته‌جات، سازمان‌ها و فعالیت سیاسی آنان فراهم می­‌کرد و انجمن‌های ایرانی در آلمان هم هسته‌ی اولیه کنفدراسیون را به­ وجود آوردند.»                    </blockquote>رشد و بلوغ این هسته، مرهون کوشش بنیان‌گذاران آن از جمله دکتر هزارخانی­ است که در جلسه‌ی اولیه‌ی بنیانگذاری کنفدراسیون در شهر هایدلبرگ آلمان شرکت کرد و به اتفاق سایر پایه‌گذاران، کنفدراسیون را تشکیل و به آن شکل می‌دهند.
هزارخانی می‌گوید: <blockquote>«فعالیت‌های دانشجویی خارج از کشور که به‌دنبال اتفاقات سیاسی ایران نضج می­‌گرفت، فضای مساعدی برای مبارزین و تشکیل دسته‌جات، سازمان‌ها و فعالیت سیاسی آنان فراهم می­‌کرد و انجمن‌های ایرانی در آلمان هم هسته‌ی اولیه کنفدراسیون را به­ وجود آوردند.»                    </blockquote>رشد و بلوغ این هسته، مرهون کوشش بنیان‌گذاران آن از جمله دکتر هزارخانی­ است که در جلسه‌ی اولیه‌ی بنیانگذاری کنفدراسیون در شهر هایدلبرگ آلمان شرکت کرد و به اتفاق سایر پایه‌گذاران، کنفدراسیون را تشکیل و به آن شکل می‌دهند. دکتر هزارخانی تشکیل و تحلیل کنفدراسیون را چنین تعریف می­‌کند: <blockquote>«...کنفدراسیون مثل موجود زنده‌­ای به­ تدریج تکامل یافت تا کنفدراسیون محصلین و دانشجویان ایرانی در اروپا در سال‌های ۱۹۶۱ ـ ۱۹۶۰ به وجود آمد. یک سال بعد هم دانشجویان آمریکا  و سپس دانشجویان دانشگاه تهران به این کنفدراسیون پیوستند که مانند اتحادیه‌های خارج از کشور شد و وقایع سیاسی آن زمان ایران بر آن سایه افکند، اما با وجود گستردگی و فعالیت‌های بسیار آن، عقبه‌ی مطلوبی نداشت و تکه پاره شد. هر گرایش تکه­‌ای از این مال سیاسی را سهم خود دانست و آن را اشغال کرد و فعالیت خاص خود را پیش گرفت و جنبش دانشجویی عملاً تبدیل به یک سازمان مخالف دولت ایران شد.»</blockquote>هزارخانی پس از پایان دوره‌ی پزشکی و نوشتن تز دکترا برای ادامه تحصیل در رشته آسیب‌شناسی که دانشگاه مونپلیه فاقد آن بود به پاریس آمد و در همین شهر با « شهرآشوب» آشنا شده و در یکی از مساجد پاریس ـ به خواست پدر همسر ـ با وی ازدواج کرد. ثمره‌‌ی این ازدواج دو پسر به نام‌های شاهین و افشین هستند.<ref name=":0">[https://fa.iranfreedom.org/%D9%85%D9%86%D9%88%DA%86%D9%87%D8%B1-%D9%87%D8%B2%D8%A7%D8%B1%D8%AE%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D9%86%D9%88%DB%8C%D8%B3%D9%86%D8%AF%D9%87-%D9%86%D8%A7%D9%85%D8%AF%D8%A7%D8%B1-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86/ سایت ایران آزادی]</ref>
 
دکتر هزارخانی تشکیل و تحلیل کنفدراسیون را چنین تعریف می­‌کند: <blockquote>«...کنفدراسیون مثل موجود زنده‌­ای به­ تدریج تکامل یافت تا کنفدراسیون محصلین و دانشجویان ایرانی در اروپا در سال‌های ۱۹۶۱ ـ ۱۹۶۰ به وجود آمد. یک سال بعد هم دانشجویان آمریکا  و سپس دانشجویان دانشگاه تهران به این کنفدراسیون پیوستند که مانند اتحادیه‌ه­ای خارج از کشور شد و وقایع سیاسی آن زمان ایران بر آن سایه افکنده بود، اما با وجود گستردگی و فعالیت‌های بسیار آن، عقبه‌ی مطلوبی نداشت و تکه پاره شد. هر گرایش تکه­‌ای از این مال سیاسی را سهم خود دانست و آن را اشغال کرد و فعالیت خاص خود را پیش گرفت و جنبش دانشجویی عملاً تبدیل به یک سازمان مخالف دولت ایران شد.»</blockquote>هزارخانی پس از پایان دوره‌ی پزشکی و نوشتن تز دکترا برای ادامه تحصیل در رشته آسیب‌شناسی که دانشگاه مونپلیه فاقد آن بود به پاریس آمد و در همین شهر با « شهرآشوب» آشنا شده و در یکی از مساجد پاریس ـ به خواست پدر همسر ـ با وی ازدواج کرد. ثمره‌‌ی این ازدواج دو پسر به نام‌های شاهین و افشین هستند.<ref name=":0">[https://fa.iranfreedom.org/%D9%85%D9%86%D9%88%DA%86%D9%87%D8%B1-%D9%87%D8%B2%D8%A7%D8%B1%D8%AE%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D9%86%D9%88%DB%8C%D8%B3%D9%86%D8%AF%D9%87-%D9%86%D8%A7%D9%85%D8%AF%D8%A7%D8%B1-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86/ سایت ایران آزادی]</ref>


== بازگشت به ایران ==
== بازگشت به ایران ==
۸٬۶۳۲

ویرایش